۵٬۵۶۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' بنابر این' به ' بنابراین') |
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقالهها') |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۳: | خط ۳: | ||
== متن روایت == | == متن روایت == | ||
روایت مذکور به | روایت مذکور به شکلهای گوناگون ذکرشده که در اینجا برخی از آنها را بیان میکنیم: | ||
الف - عن عمر بن حنظلة قال: سألت أبا عبدالله علیهالسلام عن رجلین من أصحابنا بینهما منازعة فی دین أو میراث فتحاکما إلی السلطان وإلی القضاة أیحل ذلک؟ قال: من تحاکم إلیهم فی حق أو باطل فإنما تحاکم إلی الطاغوت، وما یحکم له فإنما یأخذ سحتا، وإن کان حقا ثابتا له، لأنه أخذه بحکم الطاغوت، وقد أمر الله أن یکفر به قال الله تعالی: " یریدون أن یتحاکموا إلی الطاغوت وقد أمروا أن یکفروا به " قلت: فکیف یصنعان؟ قال: ینظران [إلی] من کان منکم ممن قد روی حدیثنا ونظر فی حلالنا وحرامنا وعرف أحکامنا فلیرضوا به حکما فإنی قد جعلته علیکم حاکما فإذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه فإنما استخف بحکم الله وعلینا رد والراد علینا الراد علی الله وهو علی حد الشرک بالله. | الف - عن عمر بن حنظلة قال: سألت أبا عبدالله علیهالسلام عن رجلین من أصحابنا بینهما منازعة فی دین أو میراث فتحاکما إلی السلطان وإلی القضاة أیحل ذلک؟ قال: من تحاکم إلیهم فی حق أو باطل فإنما تحاکم إلی الطاغوت، وما یحکم له فإنما یأخذ سحتا، وإن کان حقا ثابتا له، لأنه أخذه بحکم الطاغوت، وقد أمر الله أن یکفر به قال الله تعالی: " یریدون أن یتحاکموا إلی الطاغوت وقد أمروا أن یکفروا به " قلت: فکیف یصنعان؟ قال: ینظران [إلی] من کان منکم ممن قد روی حدیثنا ونظر فی حلالنا وحرامنا وعرف أحکامنا فلیرضوا به حکما فإنی قد جعلته علیکم حاکما فإذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه فإنما استخف بحکم الله وعلینا رد والراد علینا الراد علی الله وهو علی حد الشرک بالله. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
ثالثا سیره بزرگانی نظیر ابوحنیفه آن بود که روایات را از افراد صادقی نظیر امام صادق اخذ کنند تا به دیگران انتقال دهند | ثالثا سیره بزرگانی نظیر ابوحنیفه آن بود که روایات را از افراد صادقی نظیر امام صادق اخذ کنند تا به دیگران انتقال دهند | ||
رابعا امام صادق از نوادگان قاسم بن محمد بن ابوبکر است و بعید است از جدشان بهره نگرفته و نسبت به سخنان او | رابعا امام صادق از نوادگان قاسم بن محمد بن ابوبکر است و بعید است از جدشان بهره نگرفته و نسبت به سخنان او بیتفاوت بوده یا مخالف با آن باشد. | ||
== تحلیل و بررسی روایات خذ ماخالف العامه == | == تحلیل و بررسی روایات خذ ماخالف العامه == | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
بنابر این رای آنان بر دیگر آراء حاکم بوده و هر نوع مخالفتی با آنان مخالفت با نظام محسوب میشد | بنابر این رای آنان بر دیگر آراء حاکم بوده و هر نوع مخالفتی با آنان مخالفت با نظام محسوب میشد | ||
در نتیجه امر "خذ ما خالف العامه" در حقیقت امر سیاسی بوده که ائمه | در نتیجه امر "خذ ما خالف العامه" در حقیقت امر سیاسی بوده که ائمه علیهمالسلام شیعیانشان را بدین وسیله از نزدیک شدن به نظام سلطه و فتاوای حاکمان و عالمان درباری آن زمان تحذیر مینمودند بنابراین روایات مذکور ارتباطی به مخالفت نمودن با فتاوای همه اهل سنت نیست. | ||
موید این برداشت نکاتی است که با تامل در روایات مذکور بدست میآید که یکی از آنها روایت مشهور و مقبوله عمربن حنظله است که در آن بهنگام تعارض روایتین امده است: | موید این برداشت نکاتی است که با تامل در روایات مذکور بدست میآید که یکی از آنها روایت مشهور و مقبوله عمربن حنظله است که در آن بهنگام تعارض روایتین امده است: | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
ثانیا: اگر مراد از کلمه العامه در "خذ ما خالف العامه" همه علمای اهل سنت باشد در اینصورت مستلزم آن خواهد بود که در همه موارد به روایاتی که مخالف با فتاوای اهل سنت است عمل نمائیم در حالی که این امر عملا ممکن نیست بدلیل | ثانیا: اگر مراد از کلمه العامه در "خذ ما خالف العامه" همه علمای اهل سنت باشد در اینصورت مستلزم آن خواهد بود که در همه موارد به روایاتی که مخالف با فتاوای اهل سنت است عمل نمائیم در حالی که این امر عملا ممکن نیست بدلیل آنکه در اغلب موارد بین علمای اهل سنت اختلافات فراوانی در موضوع واحد دیده میشود بگونهای که در بیشتر موارد یکی از آنها با رای امامیه منطبق میباشد در اینصورت عمل به خذ ما خالف العامه ممکن نیست. | ||
بنابر این مراد از العامه – در روایات خذ ما خالف العامه - مطلق علمای اهل سنت نمیباشد بلکه مراد از آن عالمان وابسته به نظام حکومتی میباشد که ائمه ع بجهت حفظ جان شیعیان گاهی احکام موافق با فتاوای آنان صادر میکردند. | بنابر این مراد از العامه – در روایات خذ ما خالف العامه - مطلق علمای اهل سنت نمیباشد بلکه مراد از آن عالمان وابسته به نظام حکومتی میباشد که ائمه ع بجهت حفظ جان شیعیان گاهی احکام موافق با فتاوای آنان صادر میکردند. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
ثالثا ترجیح روایت مخالف با فتوای عالمان درباری در نظام سلطه امری عقلی بوده و روایات خذ ما خالف العامه ارشاد به چنین حکمیخواهد بود | ثالثا ترجیح روایت مخالف با فتوای عالمان درباری در نظام سلطه امری عقلی بوده و روایات خذ ما خالف العامه ارشاد به چنین حکمیخواهد بود | ||
چون در شرائطی که امکان بیان حکم واقعی وجود نداشته و اظهار حکم حقیقی انسان را در معرض خطر جانی قرار میدهد عقل حکم میکند که جهت حفظ جان سیاستی متناسب و موافق با گفتار حاکمان و عالمان درباری اتخاذ گردد و | چون در شرائطی که امکان بیان حکم واقعی وجود نداشته و اظهار حکم حقیقی انسان را در معرض خطر جانی قرار میدهد عقل حکم میکند که جهت حفظ جان سیاستی متناسب و موافق با گفتار حاکمان و عالمان درباری اتخاذ گردد و آنگاه که شرائط تغییر یافت موظف به امری مخالف با امر اول خواهیم بود بنابراین خذ ما خالف العامه راهکار ائمه به شیعیان در رسیدن به حکم واقعی خواهد بود. | ||
رابعا اگر به سیره اهل بیت ع درتعاملشان با اهل سنت و بالعکس بنگریم میبینیم آنان به اهل سنت محبت ورزیده و رفتارشان با آنها به روش نیکو بود چنانکه اهل سنت نیز با آنان تعاملی مثبت داشته و به آنان به دیده احترام و محبت امیز مینگریستند که این امر در روایات فراوانی که در منابع روایی شان و نیز | رابعا اگر به سیره اهل بیت ع درتعاملشان با اهل سنت و بالعکس بنگریم میبینیم آنان به اهل سنت محبت ورزیده و رفتارشان با آنها به روش نیکو بود چنانکه اهل سنت نیز با آنان تعاملی مثبت داشته و به آنان به دیده احترام و محبت امیز مینگریستند که این امر در روایات فراوانی که در منابع روایی شان و نیز آثار ارزشمندی که نسبت به عظمت اهل بیت نگاشتهاند بخوبی مشهود است. | ||
== نتیجه == | == نتیجه == | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] | ||
[[رده:حدیث]] | [[رده:حدیث]] | ||
[[رده:نقد الحدیث]] | [[رده:نقد الحدیث]] |