۵٬۵۶۷
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقالهها') |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
البته برخی علاوه بر اجرای احکام اسلام، شرط دیگری را اضافه نمودهاند که در آن منطقه جز کافر معاهد وجود نداشته باشد. <ref>شمس الدین محمد بن شجاع القطّان الحلی، معالم الدین فی فقه آل یاسین، تحقیق و تصحیح: ابراهیم بهادری، چ1، قم، مؤسسه امام صادق علیهالسلام، 1424ه. ق، ج2، ص 465، و نیز: فاضل مقداد، التنقیح الرائع لمختصر الشرائع، ج 4، ص 107، و نیز: مفلح بن حسن (حسین) صیمری، غایة المرام فی شرح شرائع الإسلام، چ 1، بیروت - دار الهادی، 1420 ه ق، ج 2، ص 99.</ref> | البته برخی علاوه بر اجرای احکام اسلام، شرط دیگری را اضافه نمودهاند که در آن منطقه جز کافر معاهد وجود نداشته باشد. <ref>شمس الدین محمد بن شجاع القطّان الحلی، معالم الدین فی فقه آل یاسین، تحقیق و تصحیح: ابراهیم بهادری، چ1، قم، مؤسسه امام صادق علیهالسلام، 1424ه. ق، ج2، ص 465، و نیز: فاضل مقداد، التنقیح الرائع لمختصر الشرائع، ج 4، ص 107، و نیز: مفلح بن حسن (حسین) صیمری، غایة المرام فی شرح شرائع الإسلام، چ 1، بیروت - دار الهادی، 1420 ه ق، ج 2، ص 99.</ref> | ||
== دیدگاه دوم- حاکمیت اسلامی == | == دیدگاه دوم- حاکمیت اسلامی == | ||
از دیدگاه برخی دیگر صدق عنوان دار الاسلام بر یک منطقه منوط به این است که مسلمانان بر آن سرزمین حاکمیت داشته باشند، گرچه مردم آن مسلمان نباشند. <ref>علامه حلی حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، تحقیق و تصحیح: گروه پژوهش مؤسسه آل البیت | از دیدگاه برخی دیگر صدق عنوان دار الاسلام بر یک منطقه منوط به این است که مسلمانان بر آن سرزمین حاکمیت داشته باشند، گرچه مردم آن مسلمان نباشند. <ref>علامه حلی حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، تحقیق و تصحیح: گروه پژوهش مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، چ1، قم، مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، بی تا، ج 17، ص 350: «لا یشترط فی بلاد الإسلام أن یکون فیها مسلمون، بل یکفی کونها فی ید الإمام و استیلائه». مشابه همین نظریه را ابن قطان حلی، در معالم الدین فی فقه آل یاسین، چ2، ص 465 به عنوان قولی ضعیف نقل کرده و گفته است: «و قیل: دار الإسلام الّتی سلطانها مسلم، و دار الکفر الّتی سلطانها کافر».</ref> | ||
== دیدگاه سوم- اقامه شعائر اسلامی == | == دیدگاه سوم- اقامه شعائر اسلامی == | ||
برخی نیز ملاک صدق دار الاسلام را اقامه شعائر اسلامیمانند اذان، نماز جمعه و اعیاد اسلامیدانستهاند.<ref>ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، النبوات، چ 1، ریاض، مکتبة اضواء السلف، 1420ق. ، ج 2، ص 760.</ref> | برخی نیز ملاک صدق دار الاسلام را اقامه شعائر اسلامیمانند اذان، نماز جمعه و اعیاد اسلامیدانستهاند.<ref>ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، النبوات، چ 1، ریاض، مکتبة اضواء السلف، 1420ق. ، ج 2، ص 760.</ref> | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
«لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ فِی الْقَزِّ الْیَمَانِی وَ فِیمَا صُنِعَ فِی أَرْضِ الْإِسْلَامِ قُلْتُ لَهُ فَإِنْ کَانَ فِیهَا غَیْرُ أَهْلِ الْإِسْلَامِ قَالَ إِذَا کَانَ الْغَالِبَ عَلَیْهَا الْمُسْلِمُونَ فَلَا بَأْس.» <ref>شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تحقیق: حسن موسوی خرسان، چ 4، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1407ق. ، ج 2، ص 368، حدیث 1532.</ref> | «لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ فِی الْقَزِّ الْیَمَانِی وَ فِیمَا صُنِعَ فِی أَرْضِ الْإِسْلَامِ قُلْتُ لَهُ فَإِنْ کَانَ فِیهَا غَیْرُ أَهْلِ الْإِسْلَامِ قَالَ إِذَا کَانَ الْغَالِبَ عَلَیْهَا الْمُسْلِمُونَ فَلَا بَأْس.» <ref>شیخ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تحقیق: حسن موسوی خرسان، چ 4، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1407ق. ، ج 2، ص 368، حدیث 1532.</ref> | ||
«نماز خواندن در ابریشم یمنی و در آنچه در سرزمین اسلام ساخته میشود، اشکال ندارد. [راوی میگوید] به امام عرض کردم: اگر در سرزمین اسلام غیر مسلمان هم باشد، فرمود: اگر غالب بر آن سرزمین مسلمانان باشند اشکال ندارد.» | «نماز خواندن در ابریشم یمنی و در آنچه در سرزمین اسلام ساخته میشود، اشکال ندارد. [راوی میگوید] به امام عرض کردم: اگر در سرزمین اسلام غیر مسلمان هم باشد، فرمود: اگر غالب بر آن سرزمین مسلمانان باشند اشکال ندارد.» | ||
استدلال قائلین به این معیار، به فراز «اذا کان الغالب علیها المسلمون» است که این را به معنای غلبه جمعیتی | استدلال قائلین به این معیار، به فراز «اذا کان الغالب علیها المسلمون» است که این را به معنای غلبه جمعیتی گرفتهاند،<ref>علامه مجلسی، محمد باقر، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، تحقیق: سید مهدی رجایی، چ 1، قم، کتابخانه آیت اله مرعشی نجفی، 1406ق. ، ج 4، ص 600، و نیز: ج14، ص 264.</ref> | ||
اما برخی دیگر غلبه را به معنای غلبه سیاسی و حاکمیت گرفتهاند، یعنی آن منطقه تحت حاکمیت مسلمانان باشد، که در این صورت مؤید دیگاه دوم است. مؤید این معنی این است که در روایت «الغالب علیها» آمده که به غلبه سیاسی نظر دارد. ولی به قرینه اینکه قوام سوق مسلمین با کثرت جمعیت مسلمان است، دلالت حدیث بر دیدگاه سوم اقوی است. زیرا اگر شهری تحت حاکمیت مسلمانان باشد، اما همه مردم و یا اکثریت مردم آن شهر کافر باشند، بازار آن شهر حکم بازار مسلمانان را ندارد. | اما برخی دیگر غلبه را به معنای غلبه سیاسی و حاکمیت گرفتهاند، یعنی آن منطقه تحت حاکمیت مسلمانان باشد، که در این صورت مؤید دیگاه دوم است. مؤید این معنی این است که در روایت «الغالب علیها» آمده که به غلبه سیاسی نظر دارد. ولی به قرینه اینکه قوام سوق مسلمین با کثرت جمعیت مسلمان است، دلالت حدیث بر دیدگاه سوم اقوی است. زیرا اگر شهری تحت حاکمیت مسلمانان باشد، اما همه مردم و یا اکثریت مردم آن شهر کافر باشند، بازار آن شهر حکم بازار مسلمانان را ندارد. | ||
این مقاله نیز معیار صدق عنوان دار الاسلام را کثرت جمعیت مسلمان در یک منطقه میداند، زیرا به قرینه برخی از آثار و احکام ذکر شده در مورد «دار الاسلام»، همانند حکم «لقیط دار الاسلام» و طهارت و یا حلیت چیزی که از سرزمین اسلام و سوق المسلمین خریداری میشود و مانند آن، میتوان به این نتیجه رسید که در صدق این عنوان همین قدر کافی است که مسلمانان ساکن در آن سرزمین از کفار بیشتر باشند. | این مقاله نیز معیار صدق عنوان دار الاسلام را کثرت جمعیت مسلمان در یک منطقه میداند، زیرا به قرینه برخی از آثار و احکام ذکر شده در مورد «دار الاسلام»، همانند حکم «لقیط دار الاسلام» و طهارت و یا حلیت چیزی که از سرزمین اسلام و سوق المسلمین خریداری میشود و مانند آن، میتوان به این نتیجه رسید که در صدق این عنوان همین قدر کافی است که مسلمانان ساکن در آن سرزمین از کفار بیشتر باشند. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] | ||
[[رده:جهان اسلام]] | [[رده:جهان اسلام]] |