معیارهای نقد متن فریقین در رد و قبول حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها'
جز (جایگزینی متن - ']]↵↵<references />' به ']]')
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها')
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:


== الف – معیارهای مختص امامیه در رد و قبول متن حدیث: ==
== الف – معیارهای مختص امامیه در رد و قبول متن حدیث: ==
===1- اخذ به روایاتی که متن آن‌ها مخالف روایات اهل سنت می‌باشد. – خذ ما خالف العامه -. ===
===1- اخذ به روایاتی که متن آنها مخالف روایات اهل سنت می‌باشد. – خذ ما خالف العامه -. ===


باید گفت: بیشتر اعلام امامیه به معیارمذکور اعتقاد داشته و مستند آن را روایاتی می‌دانند که برخی از آن‌ها را ذکر می‌کنیم.  
باید گفت: بیشتر اعلام امامیه به معیارمذکور اعتقاد داشته و مستند آن را روایاتی می‌دانند که برخی از آنها را ذکر می‌کنیم.  


   
   
1- روایه مقبوله عمربن حنظله که در موضوع تعارض اخبار وارد شده است. متن روایت به شرح ذیل می‌باشد.  
1- روایه مقبوله عمربن حنظله که در موضوع تعارض اخبار وارد شده است. متن روایت به شرح ذیل می‌باشد.  


عن عمر بن حنظلة قال. سألت أبا عبدالله علیه السلام عن رجلین من أصحابنا بینهما منازعة فی دین أو میراث فتحاکما إلى السلطان وإلى القضاة أیحل ذلک؟ قال. من تحاکم إلیهم فی حق أو باطل فإنما تحاکم إلى الطاغوت، وما یحکم له فإنما یأخذ سحتا، وإن کان حقا ثابتا له، لأنه أخذه بحکم الطاغوت، وقد أمر الله أن یکفر به قال الله تعالى. " یریدون أن یتحاکموا إلى الطاغوت وقد أمروا أن یکفروا به "
عن عمر بن حنظلة قال. سألت أبا عبدالله علیه‌السلام عن رجلین من أصحابنا بینهما منازعة فی دین أو میراث فتحاکما إلى السلطان وإلى القضاة أیحل ذلک؟ قال. من تحاکم إلیهم فی حق أو باطل فإنما تحاکم إلى الطاغوت، وما یحکم له فإنما یأخذ سحتا، وإن کان حقا ثابتا له، لأنه أخذه بحکم الطاغوت، وقد أمر الله أن یکفر به قال الله تعالى. " یریدون أن یتحاکموا إلى الطاغوت وقد أمروا أن یکفروا به "


قلت. فکیف یصنعان؟ قال. ینظران [إلى] من کان منکم ممن قد روى حدیثنا ونظر فی حلالنا وحرامنا وعرف أحکامنا فلیرضوا به حکما فإنی قد جعلته علیکم حاکما فإذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه فإنما استخف بحکم الله وعلینا رد والراد علینا الراد على الله وهو على حد الشرک بالله.  
قلت. فکیف یصنعان؟ قال. ینظران [إلى] من کان منکم ممن قد روى حدیثنا ونظر فی حلالنا وحرامنا وعرف أحکامنا فلیرضوا به حکما فإنی قد جعلته علیکم حاکما فإذا حکم بحکمنا فلم یقبله منه فإنما استخف بحکم الله وعلینا رد والراد علینا الراد على الله وهو على حد الشرک بالله.  
خط ۳۶: خط ۳۶:
=== تحلیل و بررسی روایات خذ ما خالف العامه ===  
=== تحلیل و بررسی روایات خذ ما خالف العامه ===  


مفاد روایات مذکور آن است که در تعارض خبرین روایتی که متنش مخالف با اراء اهل سنت می‌باشد بر خبر موافق با ارائشان ترجیح خواهد داشت.  
مفاد روایات مذکور آن است که در تعارض خبرین روایتی که متنش مخالف با آراءاهل سنت می‌باشد بر خبر موافق با ارائشان ترجیح خواهد داشت.  


برخی از اعلام اهل سنت روایات مذکور را ناصحیح دانسته و آن‌را با سیره امام صادق ع مخالف می‌دانند.  
برخی از اعلام اهل سنت روایات مذکور را ناصحیح دانسته و آن‌را با سیره امام صادق ع مخالف می‌دانند.  


یکی از آن‌ها محمد ابوزهره است که درصحت انتساب روایات مذکور به امام صادق تشکیک نموده و می‌نویسد:  
یکی از آنها محمد ابوزهره است که درصحت انتساب روایات مذکور به امام صادق تشکیک نموده و می‌نویسد:  


اولا ان ذالک الامام الجلیل کان یروی عنه مالک و ابو حنیفه و سفیان الثوری رضی الله عنهم و ما کان یقبل عنه متهمون فی دینهم حتی لایحرفوا قوله عن موضعه فقبوله ان یختلف الیه العدد الکبیر من ائمه العامه و محدثیهم و خصوصا ان بعضهم لم یعلن النفره من حکم الاموی دلیل علی انه یعتبرهم ثقه فی النقل یصح ان ینقلوا علمه الی الاخلاف و انهم امناء فی هذاالنقل لا یحرفون الکلم عن مواضعه  
اولا ان ذالک الامام الجلیل کان یروی عنه مالک و ابو حنیفه و سفیان الثوری رضی الله عنهم و ما کان یقبل عنه متهمون فی دینهم حتی لایحرفوا قوله عن موضعه فقبوله ان یختلف الیه العدد الکبیر من ائمه العامه و محدثیهم و خصوصا ان بعضهم لم یعلن النفره من حکم الاموی دلیل علی انه یعتبرهم ثقه فی النقل یصح ان ینقلوا علمه الی الاخلاف و انهم امناء فی هذاالنقل لا یحرفون الکلم عن مواضعه  
خط ۵۵: خط ۵۵:
مضمون گفتارابوزهره در نقد روایات خذ ما خالف العامه این است که.  
مضمون گفتارابوزهره در نقد روایات خذ ما خالف العامه این است که.  


اولا افراد بزرگی از اهل سنت نظیر مالک و ابوحنیفه و سفیان ثوری با امام صادق رفت وامد داشته و از آن حضرت روایت نقل نموده‌اند ثانیا هدف امام صادق ع گسترش فقه اسلامی در سراسر عالم اسلامی بود از اینرو از طریق افرادی نظیر ابوحنیفه در این راستا بهره می‌گرفت ثالثا سیره بزرگانی نظیر ابوحنیفه آن بود که روایات را از افراد صادقی نظیر امام صادق اخذ کنند تا به دیگران انتقال دهند رابعا امام صادق از نوادگان قاسم بن محمد بن ابوبکر است و بعید است که بهره علمی از جدشان نگرفته یا با اراء و دیدگاهش مخالف باشد.  
اولا افراد بزرگی از اهل سنت نظیر مالک و ابوحنیفه و سفیان ثوری با امام صادق رفت وامد داشته و از آن حضرت روایت نقل نموده‌اند ثانیا هدف امام صادق ع گسترش فقه اسلامی در سراسر عالم اسلامی بود از اینرو از طریق افرادی نظیر ابوحنیفه در این راستا بهره می‌گرفت ثالثا سیره بزرگانی نظیر ابوحنیفه آن بود که روایات را از افراد صادقی نظیر امام صادق اخذ کنند تا به دیگران انتقال دهند رابعا امام صادق از نوادگان قاسم بن محمد بن ابوبکر است و بعید است که بهره علمی از جدشان نگرفته یا با آراءو دیدگاهش مخالف باشد.  


   
   
خط ۶۵: خط ۶۵:
    
    


1- مراد از فقره – خذ ما خالف العامه - در روایات مذکور مخالفت نمودن با فتوای همه علمای اهل سنت نیست بلکه مراد از آن مخالفت با فتاوای کسانی است که در نظام سلطه طاغوتی بسر برده و از عمال آنان محسوب می‌شوند در نتیجه رای آنان بر دیگر اراء عالمان دینی حاکم بوده و مخالفت با آنان مخالفت با نظام محسوب می‌گردد.  
1- مراد از فقره – خذ ما خالف العامه - در روایات مذکور مخالفت نمودن با فتوای همه علمای اهل سنت نیست بلکه مراد از آن مخالفت با فتاوای کسانی است که در نظام سلطه طاغوتی بسر برده و از عمال آنان محسوب می‌شوند در نتیجه رای آنان بر دیگر آراءعالمان دینی حاکم بوده و مخالفت با آنان مخالفت با نظام محسوب می‌گردد.  


دراین صورت امر خذ ما خالف العامه در حقیقت امر سیاسی بوده که ائمه علیهم السلام شیعیانشان را بدین وسیله از نزدیک شدن به نظام سلطه و فتاوای حاکمان و عالمان درباری آن زمان باز می‌داشتند. بنابر این مفاد روایات مذکور مخالفت نمودن با فتاوای همه اهل سنت نیست.  
دراین صورت امر خذ ما خالف العامه در حقیقت امر سیاسی بوده که ائمه علیهم‌السلام شیعیانشان را بدین وسیله از نزدیک شدن به نظام سلطه و فتاوای حاکمان و عالمان درباری آن زمان باز می‌داشتند. بنابر‌این مفاد روایات مذکور مخالفت نمودن با فتاوای همه اهل سنت نیست.  


موید این برداشت قرائنی است که با تامل در روایات مذکور و روایات دیگر – قرائن داخلیه و خارجیه - بدست می‌آید که برخی از آن‌ها عبارتند از. <br>
موید این برداشت قرائنی است که با تامل در روایات مذکور و روایات دیگر – قرائن داخلیه و خارجیه - بدست می‌آید که برخی از آنها عبارتند از. <br>
<br>الف - در مقبوله عمربن حنظله است آمده است که بهنگام تعارض خبرین. ینظر إلى ما هم إلیه أمیل حکامهم وقضاتهم فیترک ویؤخذ بالآخر. روایتی که موافقت بیشتری با رای قضات و حکام نظام سلطه دارد مردود بوده و به روایتی که با آن مخالفت دارد اخذ شود. بنابر این مراد از ماخالف العامه اراء همه اهل سنت نخواهد بود. <br>
<br>الف - در مقبوله عمربن حنظله است آمده است که بهنگام تعارض خبرین. ینظر إلى ما هم إلیه أمیل حکامهم وقضاتهم فیترک ویؤخذ بالآخر. روایتی که موافقت بیشتری با رای قضات و حکام نظام سلطه دارد مردود بوده و به روایتی که با آن مخالفت دارد اخذ شود. بنابر‌این مراد از ماخالف العامه آراءهمه اهل سنت نخواهد بود. <br>
<br>ب – قرینه دیگر بر اینکه فقره خذ ماخالف العامه حکمی سیاسی بوده و هدف از آن مخالفت با همه علمای اهل سنت نیست – روایاتی است که مفادشان آن است که ائمه ع جهت حفظ موجودیت شیعیان و تحذیرشان از نزدیک شدن به نظام سلطه و رهائی از ظلم، در مساله واحد اقوال مختلفی را بین آنان مطرح می‌کردند - که برخی از آن‌ها موافق با قول حاکمیت وبرخی مخالف آن بود - تا از این طریق مذهب شان انگونه که هست شناخته نشود بدیهی است در اینصورت قول موافق با عامه – قول رائج و حاکم اهل سنت – حکمی ظاهری بوده که در اثر تقیه و نجات از شر حاکمان طاغوتی بیان گردیده است که دراین صورت قول مخالف با عامه - حاکمان درباری اهل سنت - حکم واقعی بوده و اخذ بدان لازم خواهد بود چون حکم موافق با حاکمان درباری ناشی از تقیه و حکم مخالف در حالت عادی و غیر تقیه‌ای صادر شده است - <br>
<br>ب – قرینه دیگر بر اینکه فقره خذ ماخالف العامه حکمی سیاسی بوده و هدف از آن مخالفت با همه علمای اهل سنت نیست – روایاتی است که مفادشان آن است که ائمه ع جهت حفظ موجودیت شیعیان و تحذیرشان از نزدیک شدن به نظام سلطه و رهائی از ظلم، در مساله واحد اقوال مختلفی را بین آنان مطرح می‌کردند - که برخی از آنها موافق با قول حاکمیت وبرخی مخالف آن بود - تا از این طریق مذهب شان انگونه که هست شناخته نشود بدیهی است در اینصورت قول موافق با عامه – قول رائج و حاکم اهل سنت – حکمی ظاهری بوده که در اثر تقیه و نجات از شر حاکمان طاغوتی بیان گردیده است که دراین صورت قول مخالف با عامه - حاکمان درباری اهل سنت - حکم واقعی بوده و اخذ بدان لازم خواهد بود چون حکم موافق با حاکمان درباری ناشی از تقیه و حکم مخالف در حالت عادی و غیر تقیه‌ای صادر شده است - <br>
<br>
<br>
در اینجا بعنوان نمونه یکی از روایاتی که مفادشان بیانگر نکته مذکور است بیان می‌کنیم. <br>
در اینجا بعنوان نمونه یکی از روایاتی که مفادشان بیانگر نکته مذکور است بیان می‌کنیم. <br>
<br>عن زرارة بن أعین، عن أبی جعفر علیه السلام قال. سألته عن مسألة فأجابنی ثم جاء ه رجل فسأله عنها فأجابه بخلاف ما أجابنی، ثم جاء رجل آخر فأجابه بخلاف ما أجابنی وأجاب صاحبی، فلما خرج الرجلان قلت. یا ابن رسول الله رجلان من أهل العراق من شیعتکم قدما یسألان فأجبت کل واحد منهما بغیر ما أجبت به صاحبه؟ فقال. یا زرارة! إن هذا خیر لنا وأبقى لنا ولکن ولو اجتمعتم على أمر واحد لصدقکم الناس علینا ولکان أقل لبقائنا وبقائکم - <br><br> <ref>الکافی ج 1ص 65 -</ref>
<br>عن زرارة بن أعین، عن أبی جعفر علیه‌السلام قال. سألته عن مسألة فأجابنی ثم جاء ه رجل فسأله عنها فأجابه بخلاف ما أجابنی، ثم جاء رجل آخر فأجابه بخلاف ما أجابنی وأجاب صاحبی، فلما خرج الرجلان قلت. یا ابن رسول الله رجلان من أهل العراق من شیعتکم قدما یسألان فأجبت کل واحد منهما بغیر ما أجبت به صاحبه؟ فقال. یا زرارة! إن هذا خیر لنا وأبقى لنا ولکن ولو اجتمعتم على أمر واحد لصدقکم الناس علینا ولکان أقل لبقائنا وبقائکم - <br><br> <ref>الکافی ج 1ص 65 -</ref>


ج - هر گاه مراد از کلمه العامه در روایات "خذ ما خالف العامه " همه علمای اهل سنت باشد این امر مستلزم آن خواهد بود که در همه موارد به روایاتی که مخالف با فتاوای اهل سنت است عمل نمائیم در حالی که عمل به چنین امری ممکن نیست بدلیل انکه در اغلب موارد بین علمای اهل سنت اختلافات فراوانی در موضوع واحد دیده می‌شود بگونه‌ای که حد اقل یکی از آن‌ها با رای امامیه منطبق می‌باشد در نتیجه عمل به خذ ما خالف العامه ممکن نخواهد بود. <br>
ج - هر گاه مراد از کلمه العامه در روایات "خذ ما خالف العامه " همه علمای اهل سنت باشد این امر مستلزم آن خواهد بود که در همه موارد به روایاتی که مخالف با فتاوای اهل سنت است عمل نمائیم در حالی که عمل به چنین امری ممکن نیست بدلیل آنکه در اغلب موارد بین علمای اهل سنت اختلافات فراوانی در موضوع واحد دیده می‌شود بگونه‌ای که حد‌اقل یکی از آنها با رای امامیه منطبق می‌باشد در نتیجه عمل به خذ ما خالف العامه ممکن نخواهد بود. <br>
<br>بنابر این مراد از العامه – در روایات خذ ما خالف العامه - مطلق علمای اهل سنت نمی‌باشد بلکه مراد از آن عالمان وابسته به نظام حکومتی می‌باشد که ائمه ع بجهت حفظ جان شیعیان گاهی احکام موافق با فتاوای آنان صادر می‌کردند. <br>
<br>بنابر این مراد از العامه – در روایات خذ ما خالف العامه - مطلق علمای اهل سنت نمی‌باشد بلکه مراد از آن عالمان وابسته به نظام حکومتی می‌باشد که ائمه ع بجهت حفظ جان شیعیان گاهی احکام موافق با فتاوای آنان صادر می‌کردند. <br>
<br>2- روایات خذ ما خالف العامه درزمینه تعارض بین الخبرین بوده و غیر آن را شامل نمی‌شود بنابر این موارد اجرای مفاد این روایات اندک خواهد بود چون اکثر روایات خارج از قلمرو تعارض می‌باشد بعبارت دیگربر اساس تحقیقات صورت گرفته در کتب روائی بیش از 90درصد احکام مشترک بین الفریقین بوده و موارد افتراق بسیار اندک است بنابر این موارد عمل به روایاتی که مفادشان اخذ به خبر مخالف است اندک می‌باشد. <br>
<br>2- روایات خذ ما خالف العامه درزمینه تعارض بین الخبرین بوده و غیر آن را شامل نمی‌شود بنابر‌این موارد اجرای مفاد این روایات اندک خواهد بود چون اکثر روایات خارج از قلمرو تعارض می‌باشد بعبارت دیگربر اساس تحقیقات صورت گرفته در کتب روائی بیش از 90درصد احکام مشترک بین الفریقین بوده و موارد افتراق بسیار اندک است بنابر‌این موارد عمل به روایاتی که مفادشان اخذ به خبر مخالف است اندک می‌باشد. <br>
<br>3- اگر به سیره اهل بیت ع درتعاملشان با اهل سنت و بالعکس بنگریم می‌بینیم آنان به اهل سنت محبت ورزیده و رفتارشان با آن‌ها به روش نیکو بود چنانکه اهل سنت نیز با آنان تعاملی مثبت داشته و به دیده احترام و محبت امیز به آنان می‌نگریستند که این امر در روایات فراوانی که در منابع روایی و نیز اثار ارزشمندی که نسبت به عظمت اهل بیت نگاشته اند بخوبی مشهود است. <br>
<br>3- اگر به سیره اهل بیت ع درتعاملشان با اهل سنت و بالعکس بنگریم می‌بینیم آنان به اهل سنت محبت ورزیده و رفتارشان با آنها به روش نیکو بود چنانکه اهل سنت نیز با آنان تعاملی مثبت داشته و به دیده احترام و محبت امیز به آنان می‌نگریستند که این امر در روایات فراوانی که در منابع روایی و نیز آثار ارزشمندی که نسبت به عظمت اهل بیت نگاشته‌اند بخوبی مشهود است. <br>
<br>4-ترجیح روایت مخالف با فتوای عالمان درباری در نظام سلطه امری عقلی بوده و روایات خذ ما خالف العامه ارشاد به چنین حکمی‌خواهد بود چون در شرائطی که امکان بیان حکم واقعی وجود نداشته و اظهار حکم حقیقی انسان را در معرض خطر جانی قرار می‌دهد عقل حکم می‌کند که جهت حفظ جان سیاستی متناسب و موافق با گفتار حاکمان و عالمان درباری اتخاذ گردد و آن‌گاه که شرائط تغییر یافت موظف به امری مخالف با امر اول خواهیم بود بنابر این خذ ما خالف العامه راهکار ائمه به شیعیان در رسیدن به حکم واقعی خواهد بود. <br>
<br>4-ترجیح روایت مخالف با فتوای عالمان درباری در نظام سلطه امری عقلی بوده و روایات خذ ما خالف العامه ارشاد به چنین حکمی‌خواهد بود چون در شرائطی که امکان بیان حکم واقعی وجود نداشته و اظهار حکم حقیقی انسان را در معرض خطر جانی قرار می‌دهد عقل حکم می‌کند که جهت حفظ جان سیاستی متناسب و موافق با گفتار حاکمان و عالمان درباری اتخاذ گردد و آن‌گاه که شرائط تغییر یافت موظف به امری مخالف با امر اول خواهیم بود بنابر‌این خذ ما خالف العامه راهکار ائمه به شیعیان در رسیدن به حکم واقعی خواهد بود. <br>
<br>فلسفه مخالفت با فتاوای اهل سنت در تعارض اخبار
<br>فلسفه مخالفت با فتاوای اهل سنت در تعارض اخبار


خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:


مولف کتاب مقائیس نقد متون السنه در ادامه دیدگاه خویش را نسبت به اجماع بیان می‌کند.  
مولف کتاب مقائیس نقد متون السنه در ادامه دیدگاه خویش را نسبت به اجماع بیان می‌کند.  
والظاهر – والله اعلم – ان الاجماع الذی هو الاجماع المتیقن ینقسم الی قسمین. احدهما کل ما لایشک فیه احد من اهل الاسلام کشهاده ان لا اله الا الله و. . . . و علی هذا اجماع اهل الاسلام و القسم الثانی. شیئ شهده جمیع الصحابه رضی الله عنهم من فعل رسول الله ص او تیقن انه عرفه کل من غاب عنه علیه السلام منهم کفعله فی خیبر اذ اعطاها یهود بنصف ما یخرج منها من زرع او ثمر <br>
والظاهر – والله اعلم – ان الاجماع الذی هو الاجماع المتیقن ینقسم الی قسمین. احدهما کل ما لایشک فیه احد من اهل الاسلام کشهاده ان لا اله الا الله و. . . . و علی هذا اجماع اهل الاسلام و القسم الثانی. شیئ شهده جمیع الصحابه رضی الله عنهم من فعل رسول الله ص او تیقن انه عرفه کل من غاب عنه علیه‌السلام منهم کفعله فی خیبر اذ اعطاها یهود بنصف ما یخرج منها من زرع او ثمر <br>


ایشان در ادامه می‌نویسد. <br>ویمکن ان یلحق بذالک ما اجمع علیه الصحابه من حربهم للمرتدین و جمعهم للقرآن فی مصحف واحد. . . . اما غیر ذالک من دعاوی الاجماع علی مسائل اشتهر الخلاف فیها بین السلف انفسهم فلیست بحق ولا حجه فیها لمستدل ویمکن ان یلحق بها ما یسمی بالاجماع السکوتی فکم من مدع له و محتج به یروی عن غیر ذالک القائل به ما یخالفه و ریما کان ما یرویه ارجح به من قول مدع الاجماع – انتهی – <br>
ایشان در ادامه می‌نویسد. <br>ویمکن ان یلحق بذالک ما اجمع علیه الصحابه من حربهم للمرتدین و جمعهم للقرآن فی مصحف واحد. . . . اما غیر ذالک من دعاوی الاجماع علی مسائل اشتهر الخلاف فیها بین السلف انفسهم فلیست بحق ولا حجه فیها لمستدل ویمکن ان یلحق بها ما یسمی بالاجماع السکوتی فکم من مدع له و محتج به یروی عن غیر ذالک القائل به ما یخالفه و ریما کان ما یرویه ارجح به من قول مدع الاجماع – انتهی – <br>
<br>ایشان در بیان دیدگاه عالمان در زمینه انواع اجماع معتبر می‌نویسد.  
<br>ایشان در بیان دیدگاه عالمان در زمینه انواع اجماع معتبر می‌نویسد.  
فحسب الزمان و الاشخاص یری اکثر العلماء ان الاجماع المعتبر هو الاجماع الصحابه و زاد اخرون اجماع التابعین و تابعیهم ای القرون الثلاثه المحموده و منهم من قال. ان امکانیه انعقاد الاجماع ممکنه حتی الیوم. . . و حجه هولاء الحدیث الذی فیه. " لایزال طائفه من امتی. . . . . " فهذه الطائفه التی علی الحق اذا اجمعت علی حکم کان اجماعها حجه واجبه الاعتبار –انتهی -<br>
فحسب الزمان و الاشخاص یری اکثر العلماء ان الاجماع المعتبر هو الاجماع الصحابه و زاد اخرون اجماع التابعین و تابعیهم ای القرون الثلاثه المحموده و منهم من قال. ان امکانیه انعقاد الاجماع ممکنه حتی الیوم. . . و حجه هولاء الحدیث الذی فیه. " لایزال طائفه من امتی. . . . . " فهذه الطائفه التی علی الحق اذا اجمعت علی حکم کان اجماعها حجه واجبه الاعتبار –انتهی -<br>
<br>مولف کتاب مذکور اجماع در عصر کنونی ر ا غیر ممکن دانسته و می‌نویسد.  
<br>مولف کتاب مذکور اجماع در عصر کنونی ر ا غیر‌ممکن دانسته و می‌نویسد.  
ولایخفی ما فی هذاالقول من بعد عن الواقع فی نظری ففی هذاالزمن الذی توفرت فیه سبیل الاتصال و الاجتماع بین العلماء لا احسبهم یجتمعون علی قول کما هو مشاهد بین الناس معروف لدی العلماء انفسهم ینضاف الی ذالک ما نحسه من اعتداد کل فئه منهم بقولها او ببلدها و عدم اعتبار قول الاخرین بشیئ مهما کانت حجته و هذه طبیعه البشر و العلماء منهم دون شک اکثر اختلافا من الدهما ء - انتهی<br> <ref>مقائیس نقد متون السنه ص 365 – 366</ref>
ولایخفی ما فی هذاالقول من بعد عن الواقع فی نظری ففی هذاالزمن الذی توفرت فیه سبیل الاتصال و الاجتماع بین العلماء لا احسبهم یجتمعون علی قول کما هو مشاهد بین الناس معروف لدی العلماء انفسهم ینضاف الی ذالک ما نحسه من اعتداد کل فئه منهم بقولها او ببلدها و عدم اعتبار قول الاخرین بشیئ مهما کانت حجته و هذه طبیعه البشر و العلماء منهم دون شک اکثر اختلافا من الدهما ء - انتهی<br> <ref>مقائیس نقد متون السنه ص 365 – 366</ref>


خط ۱۳۵: خط ۱۳۵:
ایشان در ادامه می‌نویسد. و اعتبارمالک و غیره لاجماع اهل المدینه و هذاالنوع من الاجماع هو المراد بالبحث و التحقیق فعلی اساس الاحتجاج به رد مالک کثیرا من اخبارالاحاد لمعارضتها – فی نظره – له <br>انگاه ایشان به نقل از برخی اعلام اهل سنت می‌نویسد که ممکن نیست اجماع مسلمین بر خلاف سنت واقعی پیامبر صی باشد. <br>والاجماع العام المتفق علی حجیته بین العلماء لم یختلفوا فی انه لایمکن مخالفا للحدیث قال الشافعی. . . . او اجماع علماء المسلمین الذین لایمکن ان یجمعوا علی خلاف سنه لهم و قال فی موضع اخر. و نعلم ان عامتهم – المسلمین - لاتجتمع علی خلاف لسنه رسول الله و لا علی خطا انشاءالله – انتهی – <ref>المصدر ص 368-369</ref>
ایشان در ادامه می‌نویسد. و اعتبارمالک و غیره لاجماع اهل المدینه و هذاالنوع من الاجماع هو المراد بالبحث و التحقیق فعلی اساس الاحتجاج به رد مالک کثیرا من اخبارالاحاد لمعارضتها – فی نظره – له <br>انگاه ایشان به نقل از برخی اعلام اهل سنت می‌نویسد که ممکن نیست اجماع مسلمین بر خلاف سنت واقعی پیامبر صی باشد. <br>والاجماع العام المتفق علی حجیته بین العلماء لم یختلفوا فی انه لایمکن مخالفا للحدیث قال الشافعی. . . . او اجماع علماء المسلمین الذین لایمکن ان یجمعوا علی خلاف سنه لهم و قال فی موضع اخر. و نعلم ان عامتهم – المسلمین - لاتجتمع علی خلاف لسنه رسول الله و لا علی خطا انشاءالله – انتهی – <ref>المصدر ص 368-369</ref>


از مطالبی که نقل شد بدست می‌آید که اجماعی که از منظر اهل سنت قطعا معیار رد و قبول سنت می‌باشد اجماع اهل الاسلام و اجماع صحابه و تابعین می‌باشد اما اجماعی که در سائر اعصار بین فقهاء بوجود می‌آید گرچه از نظر ذاتی ممکن است اما وقوعش در عصر ما غیر ممکن است.  
از مطالبی که نقل شد بدست می‌آید که اجماعی که از منظر اهل سنت قطعا معیار رد و قبول سنت می‌باشد اجماع اهل الاسلام و اجماع صحابه و تابعین می‌باشد اما اجماعی که در سائر اعصار بین فقهاء بوجود می‌آید گرچه از نظر ذاتی ممکن است اما وقوعش در عصر ما غیر‌ممکن است.  
مضافا اینکه رتبه اجماع معیار رد و قبول بعد از سنت قطعیه است بدین معنا که در دوران امر بین سنت و اجماع سنت قطعی مقدم خواهد بود. <br>
مضافا اینکه رتبه اجماع معیار رد و قبول بعد از سنت قطعیه است بدین معنا که در دوران امر بین سنت و اجماع سنت قطعی مقدم خواهد بود. <br>


خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:
اماالامام مالک فعنده الکتاب ثم السنه المتواتره فی المنزله الاولی ثم یاتی بعدهما اجماع – او عمل – اهل المدینه و مرتبه عمل الصحابی بعد ذالک - انتهی - <ref>المصدرالسابق</ref>  
اماالامام مالک فعنده الکتاب ثم السنه المتواتره فی المنزله الاولی ثم یاتی بعدهما اجماع – او عمل – اهل المدینه و مرتبه عمل الصحابی بعد ذالک - انتهی - <ref>المصدرالسابق</ref>  


باید گفت همانطور که در مقاله پیشین بیان گردید - دیدگاه اهل سنت درحجیت قول صحابه- از کلمات برخی از اعلام اهل سنت استفاده می‌شود که اعتبار قول و عمل صحابه مشروط به فقدان نص از کتاب و سنت فی الجمله می‌باشد هر چند مشهور بین اهل سنت عدم اعتبار قول و عمل صحابی می‌باشد از اینرو نمی‌توان آن‌را بعنوان معیاری قطعی در رد و قبول حدیث در نزد همه اهل سنت دانست. <br>
باید گفت همانطور که در مقاله پیشین بیان گردید - دیدگاه اهل سنت درحجیت قول صحابه- از کلمات برخی از اعلام اهل سنت استفاده می‌شود که اعتبار قول و عمل صحابه مشروط به فقدان نص از کتاب و سنت فی‌الجمله می‌باشد هر چند مشهور بین اهل سنت عدم اعتبار قول و عمل صحابی می‌باشد از اینرو نمی‌توان آن‌را بعنوان معیاری قطعی در رد و قبول حدیث در نزد همه اهل سنت دانست. <br>


=== معیار سوم: عرضه سنت بر قیاس ===
=== معیار سوم: عرضه سنت بر قیاس ===
خط ۱۹۲: خط ۱۹۲:
والذی یبدو لنا أن أسلم التعاریف من الاشکالات ما ورد من أنه مساواة فرع لأصله فی علة حکمه الشرعی <br>
والذی یبدو لنا أن أسلم التعاریف من الاشکالات ما ورد من أنه مساواة فرع لأصله فی علة حکمه الشرعی <br>
<br>انگاه به بیان اصطلاح رائج قیاس در اهل سنت اشاره کرده و می‌نویسد.  
<br>انگاه به بیان اصطلاح رائج قیاس در اهل سنت اشاره کرده و می‌نویسد.  
وهناک اصطلاح آخر للقیاس، شاع استعماله على ألسنة أهل الرأی قدیما، وفحواه. التماس العلل الواقعیة للأحکام الشرعیة من طریق العقل، وجعلها مقیاسا لصحة النصوص التشریعیة فما وافقها فهو حکم الله الذی یؤخذ به، وما خالفها کان موضعا للرفض أو التشکیک. وعلى هذا النوع من الاصطلاح، تنزل التعبیرات الشائعة، ان هذا الحکم موافق للقیاس وذلک الحکم مخالف له وقد کان القیاس بهذا المعنى مثار معرکة فکریة واسعة النطاق على عهد الإمام الصادق (علیه السلام) وأبی حنیفة – انتهی – <br>
وهناک اصطلاح آخر للقیاس، شاع استعماله على ألسنة أهل الرأی قدیما، وفحواه. التماس العلل الواقعیة للأحکام الشرعیة من طریق العقل، وجعلها مقیاسا لصحة النصوص التشریعیة فما وافقها فهو حکم الله الذی یؤخذ به، وما خالفها کان موضعا للرفض أو التشکیک. وعلى هذا النوع من الاصطلاح، تنزل التعبیرات الشائعة، ان هذا الحکم موافق للقیاس وذلک الحکم مخالف له وقد کان القیاس بهذا المعنى مثار معرکة فکریة واسعة النطاق على عهد الإمام الصادق (علیه‌السلام) وأبی حنیفة – انتهی – <br>
<br>انگاه دیدگاه غزالی را در زمینه طرق و مسالک رسیدن به علت حکم را بصورت تفصیلی اینچنین بیان می‌کند. <br>
<br>انگاه دیدگاه غزالی را در زمینه طرق و مسالک رسیدن به علت حکم را بصورت تفصیلی اینچنین بیان می‌کند. <br>
<br>لقد قسم الغزالی مسالک العلة إلى قسمین. صحیحة وفاسدة  
<br>لقد قسم الغزالی مسالک العلة إلى قسمین. صحیحة وفاسدة  
خط ۲۲۱: خط ۲۲۱:


== نگاه اجمالی به مقایسه دیدگاه فریقین در زمینه قیاس با یکدیگر ==
== نگاه اجمالی به مقایسه دیدگاه فریقین در زمینه قیاس با یکدیگر ==
هر چند اکثریت اهل سنت معتقد به قیاس بوده و آن‌را حجت می‌دانند اما اگر در کلمات علمای اهل سنت تامل کنیم می‌بینیم آنان قیاسی را حجت می‌دانند که منصوص العله باشد یا مستنبط العله‌ای باشد که علیت بدست آمده در آن قطعی باشد – تنقیح مناط قطعی - و در همین راستا راههای زیادی را در جهت رسیدن به علت حکم مطرح کرده‌اند و نیز اهل سنت مفهوم موافق یا مفهوم اولویت را که برخی نام قیاس اولویه بر آن نهاده اند را حجت می‌دانند.  
هر چند اکثریت اهل سنت معتقد به قیاس بوده و آن‌را حجت می‌دانند اما اگر در کلمات علمای اهل سنت تامل کنیم می‌بینیم آنان قیاسی را حجت می‌دانند که منصوص العله باشد یا مستنبط العله‌ای باشد که علیت بدست آمده در آن قطعی باشد – تنقیح مناط قطعی - و در همین راستا راه‌های زیادی را در جهت رسیدن به علت حکم مطرح کرده‌اند و نیز اهل سنت مفهوم موافق یا مفهوم اولویت را که برخی نام قیاس اولویه بر آن نهاده‌اند را حجت می‌دانند.  
باید گفت هر گاه این دیدگاه را با دیدگاه عالمان امامیه مقایسه کنیم می‌بینیم آنان نیز به چنین قیاسی معتقد بوده گرچه اسم قیاس بر آن استعمال نمی‌کنند و اختلاف بین الفریقین فقط در راههای رسیدن به علت می‌باشد برخی از راهها نظیر منصوص العله یا تنقیح مناط قطعی مشترک بوده و برخی از آن‌ها مورد اختلاف می‌باشد <ref>فراجع معارج الاصول ص 182- 194والوافیه فی اصول الفقه ص 229-230 و اصول الفقه المقارن ج 5
باید گفت هر گاه این دیدگاه را با دیدگاه عالمان امامیه مقایسه کنیم می‌بینیم آنان نیز به چنین قیاسی معتقد بوده گرچه اسم قیاس بر آن استعمال نمی‌کنند و اختلاف بین الفریقین فقط در راه‌های رسیدن به علت می‌باشد برخی از راه‌ها نظیر منصوص العله یا تنقیح مناط قطعی مشترک بوده و برخی از آنها مورد اختلاف می‌باشد <ref>فراجع معارج الاصول ص 182- 194والوافیه فی اصول الفقه ص 229-230 و اصول الفقه المقارن ج 5
</ref>
</ref>


خط ۲۳۰: خط ۲۳۰:


هرگاه به کلمات قائلین به این معیار مراجعه کنیم می‌بینیم درواقع بازگشت این اصل به معیار اول و دوم - موافقت با کتاب و سنت – می‌باشد از اینرو نمی‌توان آن را بعنوان اصل ومعیاری مستقل در نقد احادیث بشمار اورد. مولف کتاب مقائیس نقد متون السنه نیز در این رابطه می‌نویسد.  
هرگاه به کلمات قائلین به این معیار مراجعه کنیم می‌بینیم درواقع بازگشت این اصل به معیار اول و دوم - موافقت با کتاب و سنت – می‌باشد از اینرو نمی‌توان آن را بعنوان اصل ومعیاری مستقل در نقد احادیث بشمار اورد. مولف کتاب مقائیس نقد متون السنه نیز در این رابطه می‌نویسد.  
هذاالمقیاس فی الحقیقه راجع الی المقیاس الاول و الثانی (وهما عرض السنه علی القرآن و علی السنه المتواتره) ذالک ان الکتاب و السنه هما المصدران الاصلیان فی الشریعه الاسلامیه و لیس الاجماع و القیاس و عمل الصحابه – حتی عند من یحتج بها – الا ادله راجعه الیهما لان الاجماع – غالبا – لایکون الا علی ما ثبت بهما و القیاس لا یکون الا علی حکم ثابت فیهما ایضا و عمل الصحابی – الذی لم یخالف - غالبا ما یکون مستندا فی حقیقته الی عموم ایه او حدیث – انتهی – <ref>مقائیس نقد متون السنه ص 457-458- باید گفت نکته مذکور در مورد معیار نخست – اجماع – نیز قابل جریان است بدین معنا که معیار مذکور را نیز می توان مشترک بین الفریقین دانست بدین معنا که اجماع نیز بالاصاله در نزد اهل سنت حجیت نداشته بلکه تنها در صورتی که کاشف از سنت قطعیه باشد حجت است بدیهی است چنین دیدگاهی شبیه دیدگاه شیعه بوده که تنها اجماع کاشف ازرای معصوم را حجت می داند. فتامل</ref>  
هذاالمقیاس فی الحقیقه راجع الی المقیاس الاول و الثانی (وهما عرض السنه علی القرآن و علی السنه المتواتره) ذالک ان الکتاب و السنه هما المصدران الاصلیان فی الشریعه الاسلامیه و لیس الاجماع و القیاس و عمل الصحابه – حتی عند من یحتج بها – الا ادله راجعه الیهما لان الاجماع – غالبا – لایکون الا علی ما ثبت بهما و القیاس لا یکون الا علی حکم ثابت فیهما ایضا و عمل الصحابی – الذی لم یخالف - غالبا ما یکون مستندا فی حقیقته الی عموم آیه او حدیث – انتهی – <ref>مقائیس نقد متون السنه ص 457-458- باید گفت نکته مذکور در مورد معیار نخست – اجماع – نیز قابل جریان است بدین معنا که معیار مذکور را نیز می‌توان مشترک بین الفریقین دانست بدین معنا که اجماع نیز بالاصاله در نزد اهل سنت حجیت نداشته بلکه تنها در صورتی که کاشف از سنت قطعیه باشد حجت است بدیهی است چنین دیدگاهی شبیه دیدگاه شیعه بوده که تنها اجماع کاشف ازرای معصوم را حجت می‌داند. فتامل</ref>  


ایشان در تبیین نکته مذکور تمثیلی را بیان می‌کند.  
ایشان در تبیین نکته مذکور تمثیلی را بیان می‌کند.  
خط ۲۵۷: خط ۲۵۷:


   
   
انگاه ایشان ادعا می‌کند که بسیاری از فقهاء و اصولیین و محدثین با این اصل مخالفت نموده و معیاریت آن‌را نپذیرفته اند.  
انگاه ایشان ادعا می‌کند که بسیاری از فقهاء و اصولیین و محدثین با این اصل مخالفت نموده و معیاریت آن‌را نپذیرفته‌اند.  


و خالفهم فی ذالک جمهور الامه من الاصولیین و الفقهاء و المحدثین و لم یفرقوا بین ما تعم به البلوی و مالاتعم ذالک ان دین الله کله واحد فاذا وصلنا الخبر بطریق صحیح لم یسعنا مخالفته لانه خبر واحد ذالک ان الخبرالواحد الصحیح یجب العمل به و عدم مخالفته سواء فیما تعم به البلوی او فی غیره فقد قبل الصحابه خبرالواحد و عملوا به فیما تعم به البلوی مثل ما روی عن ابن عمر انه قال. کنا نخابر اربعین سنه حتی روی لنا رافع بن خدیج ان النبی ص نهی عن ذالک فانتهینا – انتهی –  
و خالفهم فی ذالک جمهور الامه من الاصولیین و الفقهاء و المحدثین و لم یفرقوا بین ما تعم به البلوی و مالاتعم ذالک ان دین الله کله واحد فاذا وصلنا الخبر بطریق صحیح لم یسعنا مخالفته لانه خبر واحد ذالک ان الخبرالواحد الصحیح یجب العمل به و عدم مخالفته سواء فیما تعم به البلوی او فی غیره فقد قبل الصحابه خبرالواحد و عملوا به فیما تعم به البلوی مثل ما روی عن ابن عمر انه قال. کنا نخابر اربعین سنه حتی روی لنا رافع بن خدیج ان النبی ص نهی عن ذالک فانتهینا – انتهی –  
خط ۲۸۶: خط ۲۸۶:


== منابع ==
== منابع ==
[[رده:مقالات]]
[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:علوم حدیثی]]
[[رده:علوم حدیثی]]