قاصران و مستضعفان فکری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها'
جز (جایگزینی متن - ' بنابر این' به ' بنابر‌این')
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها')
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۷: خط ۷:
خلاصه گفتار شهید مطهری در کتاب عدل الهی نسبت به اعمال قاصران و مستضعفان فکری غیر شیعه:
خلاصه گفتار شهید مطهری در کتاب عدل الهی نسبت به اعمال قاصران و مستضعفان فکری غیر شیعه:


1- اکثریت انسانها در دنیا روح اسلام فطری در آنها وجود دارد. لذا اهل نجات خواهند بود و این همان غلبه خیر بر شر در دنیا خواهد بود.  
1- اکثریت انسان‌ها در دنیا روح اسلام فطری در آنها وجود دارد. لذا اهل نجات خواهند بود و این همان غلبه خیر بر شر در دنیا خواهد بود.  


2- بطور کلی کسانی که مستضف فکری هستند و در خود احساس نیاز به تحقیق نداشته اند از باب [[مرجون لامرااالله]] مورد عفو قرار می‌گیرند.
2- بطور کلی کسانی که مستضف فکری هستند و در خود احساس نیاز به تحقیق نداشته‌اند از باب [[مرجون لامرااالله]] مورد عفو قرار می‌گیرند.


3- بر اساس آیات قرآن ایمان به خداوند و معاد وعمل صالح فرد را اهل نجات می‌کند.  
3- بر اساس آیات قرآن ایمان به خداوند و معاد وعمل صالح فرد را اهل نجات می‌کند.  


4- دو نگاه افراط و تفریطی در مساله اعمال غیر مسلمانان و غیر شیعه وجود دارد که دیدگاه قرآن با هردو انها مخالف است.  
4- دو نگاه افراط و تفریطی در مساله اعمال غیر مسلمانان و غیر شیعه وجود دارد که دیدگاه قرآن با هردو آنها مخالف است.  


دیدگاه تفریطی‌ها این است که فقط اعمال شیعه مقبول و اعمال دیگران باطل است چون قرآن و روایات شرط قبولی عمل را نیت و اعتقاد به [[امامت]] می‌داند. بنابر‌این منکرین خداوند یا منکرین امامت اعمالشان باطل است.  
دیدگاه تفریطی‌ها این است که فقط اعمال شیعه مقبول و اعمال دیگران باطل است چون قرآن و روایات شرط قبولی عمل را نیت و اعتقاد به [[امامت]] می‌داند. بنابر‌این منکرین خداوند یا منکرین امامت اعمالشان باطل است.  


دیدگاه افراطی‌ها این است که از آنجا که انسانها و اعمالشان در پیشگاه الهی مساوی بوده اگر عملی خیر و حسن بود ثواب بر او مترتب خواهد شد اعم اینکه فاعلش معتقد باشد یا غیر معتقد سنی باشد یا شیعه معیار حسن و قبح عمل است.  
دیدگاه افراطی‌ها این است که از آنجا که انسان‌ها و اعمالشان در پیشگاه الهی مساوی بوده اگر عملی خیر و حسن بود ثواب بر او مترتب خواهد شد اعم اینکه فاعلش معتقد باشد یا غیر معتقد سنی باشد یا شیعه معیار حسن و قبح عمل است.  


5- اعمال خیر غیر شیعه هر چند به امامت معتقد نباشند در صورتی که عناد و حالت جحود نداشته باشند مورد قبول است  
5- اعمال خیر غیر شیعه هر چند به امامت معتقد نباشند در صورتی که عناد و حالت جحود نداشته باشند مورد قبول است  
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
«اى‌ زرارة! حقّ است بر خدا که گمراهان (نه [[کافران]] و [[جاحدان]]) را به بهشت ببرد».  
«اى‌ زرارة! حقّ است بر خدا که گمراهان (نه [[کافران]] و [[جاحدان]]) را به بهشت ببرد».  


ایشان در ادامه روایتی دیگر از امام موسى‌ بن جعفر (علیه السلام) را بیان مى‌‏کند که فرمود:  
ایشان در ادامه روایتی دیگر از امام موسى‌ بن جعفر (علیه‌السلام) را بیان مى‌‏کند که فرمود:  
«على‌ (ع) بابى‌ از ابواب هدایت است؛ هر که از این در داخل شود مؤمن است، و هر که از آن خارج شود کافر است؛ و هر کس که نه به این در داخل شود و نه از آن خارج گردد، در زمره طبقه ‏اى‌ است که کارش واگذار به خداست‏ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ‏».  
«على‌ (ع) بابى‌ از ابواب هدایت است؛ هر که از این در داخل شود مؤمن است، و هر که از آن خارج شود کافر است؛ و هر کس که نه به این در داخل شود و نه از آن خارج گردد، در زمره طبقه ‏اى‌ است که کارش واگذار به خداست‏ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ‏».  


امام در این حدیث، به طبقه‏اى‌ تصریح مى‌‏کند که نه در زمره اهل ایمان و تسلیم و اهل نجاتند، و نه در زمره اهل انکار و هلاک همان  
امام در این حدیث، به طبقه‏اى‌ تصریح مى‌‏کند که نه در زمره اهل ایمان و تسلیم و اهل نجاتند، و نه در زمره اهل انکار و هلاک همان  


ایضاً در کافى‌ از امام صادق (علیه السلام) نقل مى‌‏کند که:  
ایضاً در کافى‌ از امام صادق (علیه‌السلام) نقل مى‌‏کند که:  


لو انّ العباد اذا جهلوا وقفوا و لم یجحدوا، لم یکفروا(کافی ج 2ص 388)  
لو انّ العباد اذا جهلوا وقفوا و لم یجحدوا، لم یکفروا(کافی ج 2ص 388)  
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
شهید مطهری در تحلیل این روایات به نکته بسیار مهمی‌ تصریح می‌فرماید:‌  
شهید مطهری در تحلیل این روایات به نکته بسیار مهمی‌ تصریح می‌فرماید:‌  


اگر کسى‌ در روایاتى‌ که از ائمه اطهار (علیهم السلام) رسیده است که بیشترین آنها در «کتاب الحجّة» کافى‌ و «کتاب الایمان و الکفر» کافى‌ گرد آمده است دقت کند مى‌‏یابد که ائمه (علیهم السلام) تکیه‏شان بر این مطلب بوده که هر چه بر سر انسان مى‌‏آید از آن است که حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصّب و عناد بورزد، و یا لااقل در شرایطى‌ باشد که مى‌‏بایست تحقیق و جستجو کند و نکند؛  
اگر کسى‌ در روایاتى‌ که از ائمه اطهار (علیهم‌السلام) رسیده است که بیشترین آنها در «کتاب الحجّة» کافى‌ و «کتاب الایمان و الکفر» کافى‌ گرد آمده است دقت کند مى‌‏یابد که ائمه (علیهم‌السلام) تکیه‏شان بر این مطلب بوده که هر چه بر سر انسان مى‌‏آید از آن است که حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصّب و عناد بورزد، و یا لااقل در شرایطى‌ باشد که مى‌‏بایست تحقیق و جستجو کند و نکند؛  


اما افرادى‌ که ذاتا و به واسطه قصور فهم و ادراک و یا به علل دیگر در شرایطى‌ بسر مى‌‏برند که مصداق منکر و یا مقصّر در تحقیق و جستجو به شمار نمى‌‏روند، آنها در ردیف منکران و مخالفان نیستند، آنها از مستضعفین و مرجون لامر اللّه به شمار مى‌‏روند؛ و هم از روایات استفاده مى‌‏شود که ائمه اطهار بسیارى‌ از مردم را از این طبقه مى‌‏دانند.
اما افرادى‌ که ذاتا و به واسطه قصور فهم و ادراک و یا به علل دیگر در شرایطى‌ بسر مى‌‏برند که مصداق منکر و یا مقصّر در تحقیق و جستجو به شمار نمى‌‏روند، آنها در ردیف منکران و مخالفان نیستند، آنها از مستضعفین و مرجون لامر اللّه به شمار مى‌‏روند؛ و هم از روایات استفاده مى‌‏شود که ائمه اطهار بسیارى‌ از مردم را از این طبقه مى‌‏دانند.
خط ۱۳۹: خط ۱۳۹:
ایشان بعد از روایات فوق روایات دیگری را که که مفادشان متفاوت با روایات مذکور است بیان می‌کند:‌  
ایشان بعد از روایات فوق روایات دیگری را که که مفادشان متفاوت با روایات مذکور است بیان می‌کند:‌  


در عین حال در همان کتاب الحجة کافى‌ از امام صادق (علیه السلام) نقل مى‌‏کند که:  
در عین حال در همان کتاب الحجة کافى‌ از امام صادق (علیه‌السلام) نقل مى‌‏کند که:  


من عرفنا کان مؤمنا، و من انکرنا کان کافرا، و من لم یعرفنا و لم ینکرنا کان ضالّا حتّى‌ رجع الى‌ الهدى‌ الّذى‌ افترض اللّه علیه من طاعتنا، فان یمت على‌ ضلالته یفعل اللّه ما یشاء  
من عرفنا کان مؤمنا، و من انکرنا کان کافرا، و من لم یعرفنا و لم ینکرنا کان ضالّا حتّى‌ رجع الى‌ الهدى‌ الّذى‌ افترض اللّه علیه من طاعتنا، فان یمت على‌ ضلالته یفعل اللّه ما یشاء  
خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:
محمد بن مسلم گفت: سبحان اللّه! اگر امام را نشناسد و جحود و انکار هم نداشته باشد چگونه کافر شمرده مى‌‏شود؟! خیر، غیر عارف اگر جاحد نباشد کافر نیست. به این ترتیب ما سه نفر سه عقیده مخالف داشتیم.  
محمد بن مسلم گفت: سبحان اللّه! اگر امام را نشناسد و جحود و انکار هم نداشته باشد چگونه کافر شمرده مى‌‏شود؟! خیر، غیر عارف اگر جاحد نباشد کافر نیست. به این ترتیب ما سه نفر سه عقیده مخالف داشتیم.  


موقع حج رسید، به حج رفتم و در مکه به حضور امام صادق (علیه السلام) رسیدم.  
موقع حج رسید، به حج رفتم و در مکه به حضور امام صادق (علیه‌السلام) رسیدم.  


جریان مباحثه سه نفرى‌ را به عرض رساندم و نظر امام را خواستم. امام فرمود:  
جریان مباحثه سه نفرى‌ را به عرض رساندم و نظر امام را خواستم. امام فرمود:  
خط ۱۹۰: خط ۱۹۰:
هاشم بعدها به دیگران چنین گفت: گمان بردم که امام نظر محمد بن مسلم را تأیید مى‌‏کند و مى‌‏خواهد ما را به سخن او برگرداند.  
هاشم بعدها به دیگران چنین گفت: گمان بردم که امام نظر محمد بن مسلم را تأیید مى‌‏کند و مى‌‏خواهد ما را به سخن او برگرداند.  


در روایت مذکور امام علیه السلام اندیشه تکفیر منکرین غیر جاحد و غیر عارف به امامت را اندیشه خوارج می‌داند.  
در روایت مذکور امام علیه‌السلام اندیشه تکفیر منکرین غیر جاحد و غیر عارف به امامت را اندیشه خوارج می‌داند.  


در کافى‌ پس از این حدیث، حدیث معروف مباحثه زرارة با امام باقر (علیه السلام) را در همین زمینه نقل مى‌‏کند که مفصّل است.  
در کافى‌ پس از این حدیث، حدیث معروف مباحثه زرارة با امام باقر (علیه‌السلام) را در همین زمینه نقل مى‌‏کند که مفصّل است.  


شهید مطهری در ادامه به بررسی روایات دیگری در زمینه ایمان و کفر می‌پردازد:‌  
شهید مطهری در ادامه به بررسی روایات دیگری در زمینه ایمان و کفر می‌پردازد:‌  
در «کافى‌» آخر «کتاب الایمان و الکفر» بابى‌ دارد تحت عنوان: «با ایمان، هیچ عملى‌ زیان نمى‌‏رساند و با کفر، هیچ عملى‌ سود نمى‌‏بخشد.»  
در «کافى‌» آخر «کتاب الایمان و الکفر» بابى‌ دارد تحت عنوان: «با ایمان، هیچ عملى‌ زیان نمى‌‏رساند و با کفر، هیچ عملى‌ سود نمى‌‏بخشد.»  


ولى‌ روایاتى‌ که در ذیل این عنوان آمده این عنوان را تأیید نمى‌‏کند؛ از آن جمله‏ این روایت است: یعقوب بن شعیب گفت: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم:  
ولى‌ روایاتى‌ که در ذیل این عنوان آمده این عنوان را تأیید نمى‌‏کند؛ از آن جمله‏ این روایت است: یعقوب بن شعیب گفت: از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدم:  


هل لاحد على‌ ما عمل ثواب على‌ اللّه موجب الّا المؤمنین؟ قال: لا  
هل لاحد على‌ ما عمل ثواب على‌ اللّه موجب الّا المؤمنین؟ قال: لا  
خط ۲۲۳: خط ۲۲۳:
ایشان می‌گوید:‌  
ایشان می‌گوید:‌  


بحث حکما بحث صغروى‌ است نه کبروى‌. حکما دراین ‏باره بحث نمى‌‏کنند که ملاک عمل نیک و ملاک مقبولیّت عمل چیست؛ بحث آنها درباره انسان است، درباره این است که عملا اکثریّت انسانها، به تفاوت و به طور نسبى‌ نیکند، نیک مى‌‏مانند و نیک مى‌‏میرند و نیک محشور مى‌‏گردند.  
بحث حکما بحث صغروى‌ است نه کبروى‌. حکما دراین ‏باره بحث نمى‌‏کنند که ملاک عمل نیک و ملاک مقبولیّت عمل چیست؛ بحث آنها درباره انسان است، درباره این است که عملا اکثریّت انسان‌ها، به تفاوت و به طور نسبى‌ نیکند، نیک مى‌‏مانند و نیک مى‌‏میرند و نیک محشور مى‌‏گردند.  
حکما مى‌ ‏خواهند بگویند هر چند مردمى‌ که توفیق قبول دین اسلام مى‌‏یابند در اقلیتند ولى‌ افرادى‌ که داراى‌ اسلام فطرى‌ مى‌‏‌باشند و با اسلام فطرى‌ محشور مى‌‏گردند در اکثریّتند.  
حکما مى‌ ‏خواهند بگویند هر چند مردمى‌ که توفیق قبول دین اسلام مى‌‏یابند در اقلیتند ولى‌ افرادى‌ که داراى‌ اسلام فطرى‌ مى‌‏‌باشند و با اسلام فطرى‌ محشور مى‌‏گردند در اکثریّتند.  


خط ۲۴۴: خط ۲۴۴:
[[صدرالمتألّهین]] در مباحث خیر و شرّ «اسفار» از جمله اشکالات آنجا این مطلب را ذکر مى‌‏کند که:  
[[صدرالمتألّهین]] در مباحث خیر و شرّ «اسفار» از جمله اشکالات آنجا این مطلب را ذکر مى‌‏کند که:  


«چگونه مى‌‏گویید خیر بر شر غلبه دارد و حال آنکه وقتى‌ که به انسان که اشرف کائنات است نظر مى‌‏افکنیم مى‌‏بینیم اکثر انسانها از لحاظ عمل گرفتار اعمال زشت، و از لحاظ اعتقاد دچار عقاید باطله و جهل مرکّب‏اند و اعمال زشت و اعتقادات باطله، امر معاد آنها را ضایع، و آنان را مستحق شقاوت مى‌‏گرداند. پس عاقبت نوع انسان که ثمره و گل سرسبد هستى‌ است شقاوت و بدبختى‌ است».  
«چگونه مى‌‏گویید خیر بر شر غلبه دارد و حال آنکه وقتى‌ که به انسان که اشرف کائنات است نظر مى‌‏افکنیم مى‌‏بینیم اکثر انسان‌ها از لحاظ عمل گرفتار اعمال زشت، و از لحاظ اعتقاد دچار عقاید باطله و جهل مرکّب‏اند و اعمال زشت و اعتقادات باطله، امر معاد آنها را ضایع، و آنان را مستحق شقاوت مى‌‏گرداند. پس عاقبت نوع انسان که ثمره و گل سرسبد هستى‌ است شقاوت و بدبختى‌ است».  


صدرالمتألّهین در جواب این اشکال اشاره به سخن بو على‌ مى‌‌‏کند و مى‌‏گوید:
صدرالمتألّهین در جواب این اشکال اشاره به سخن بو على‌ مى‌‌‏کند و مى‌‏گوید:
خط ۲۶۶: خط ۲۶۶:


[[پانویس]]
[[پانویس]]
[[رده:مقالات]]
[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:مفاهیم اسلامی]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]