۵٬۵۶۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' بنابر این' به ' بنابراین') |
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقالهها') |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۷: | خط ۷: | ||
خلاصه گفتار شهید مطهری در کتاب عدل الهی نسبت به اعمال قاصران و مستضعفان فکری غیر شیعه: | خلاصه گفتار شهید مطهری در کتاب عدل الهی نسبت به اعمال قاصران و مستضعفان فکری غیر شیعه: | ||
1- اکثریت | 1- اکثریت انسانها در دنیا روح اسلام فطری در آنها وجود دارد. لذا اهل نجات خواهند بود و این همان غلبه خیر بر شر در دنیا خواهد بود. | ||
2- بطور کلی کسانی که مستضف فکری هستند و در خود احساس نیاز به تحقیق | 2- بطور کلی کسانی که مستضف فکری هستند و در خود احساس نیاز به تحقیق نداشتهاند از باب [[مرجون لامرااالله]] مورد عفو قرار میگیرند. | ||
3- بر اساس آیات قرآن ایمان به خداوند و معاد وعمل صالح فرد را اهل نجات میکند. | 3- بر اساس آیات قرآن ایمان به خداوند و معاد وعمل صالح فرد را اهل نجات میکند. | ||
4- دو نگاه افراط و تفریطی در مساله اعمال غیر مسلمانان و غیر شیعه وجود دارد که دیدگاه قرآن با هردو | 4- دو نگاه افراط و تفریطی در مساله اعمال غیر مسلمانان و غیر شیعه وجود دارد که دیدگاه قرآن با هردو آنها مخالف است. | ||
دیدگاه تفریطیها این است که فقط اعمال شیعه مقبول و اعمال دیگران باطل است چون قرآن و روایات شرط قبولی عمل را نیت و اعتقاد به [[امامت]] میداند. بنابراین منکرین خداوند یا منکرین امامت اعمالشان باطل است. | دیدگاه تفریطیها این است که فقط اعمال شیعه مقبول و اعمال دیگران باطل است چون قرآن و روایات شرط قبولی عمل را نیت و اعتقاد به [[امامت]] میداند. بنابراین منکرین خداوند یا منکرین امامت اعمالشان باطل است. | ||
دیدگاه افراطیها این است که از آنجا که | دیدگاه افراطیها این است که از آنجا که انسانها و اعمالشان در پیشگاه الهی مساوی بوده اگر عملی خیر و حسن بود ثواب بر او مترتب خواهد شد اعم اینکه فاعلش معتقد باشد یا غیر معتقد سنی باشد یا شیعه معیار حسن و قبح عمل است. | ||
5- اعمال خیر غیر شیعه هر چند به امامت معتقد نباشند در صورتی که عناد و حالت جحود نداشته باشند مورد قبول است | 5- اعمال خیر غیر شیعه هر چند به امامت معتقد نباشند در صورتی که عناد و حالت جحود نداشته باشند مورد قبول است | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
«اى زرارة! حقّ است بر خدا که گمراهان (نه [[کافران]] و [[جاحدان]]) را به بهشت ببرد». | «اى زرارة! حقّ است بر خدا که گمراهان (نه [[کافران]] و [[جاحدان]]) را به بهشت ببرد». | ||
ایشان در ادامه روایتی دیگر از امام موسى بن جعفر ( | ایشان در ادامه روایتی دیگر از امام موسى بن جعفر (علیهالسلام) را بیان مىکند که فرمود: | ||
«على (ع) بابى از ابواب هدایت است؛ هر که از این در داخل شود مؤمن است، و هر که از آن خارج شود کافر است؛ و هر کس که نه به این در داخل شود و نه از آن خارج گردد، در زمره طبقه اى است که کارش واگذار به خداست مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ». | «على (ع) بابى از ابواب هدایت است؛ هر که از این در داخل شود مؤمن است، و هر که از آن خارج شود کافر است؛ و هر کس که نه به این در داخل شود و نه از آن خارج گردد، در زمره طبقه اى است که کارش واگذار به خداست مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ». | ||
امام در این حدیث، به طبقهاى تصریح مىکند که نه در زمره اهل ایمان و تسلیم و اهل نجاتند، و نه در زمره اهل انکار و هلاک همان | امام در این حدیث، به طبقهاى تصریح مىکند که نه در زمره اهل ایمان و تسلیم و اهل نجاتند، و نه در زمره اهل انکار و هلاک همان | ||
ایضاً در کافى از امام صادق ( | ایضاً در کافى از امام صادق (علیهالسلام) نقل مىکند که: | ||
لو انّ العباد اذا جهلوا وقفوا و لم یجحدوا، لم یکفروا(کافی ج 2ص 388) | لو انّ العباد اذا جهلوا وقفوا و لم یجحدوا، لم یکفروا(کافی ج 2ص 388) | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
شهید مطهری در تحلیل این روایات به نکته بسیار مهمی تصریح میفرماید: | شهید مطهری در تحلیل این روایات به نکته بسیار مهمی تصریح میفرماید: | ||
اگر کسى در روایاتى که از ائمه اطهار ( | اگر کسى در روایاتى که از ائمه اطهار (علیهمالسلام) رسیده است که بیشترین آنها در «کتاب الحجّة» کافى و «کتاب الایمان و الکفر» کافى گرد آمده است دقت کند مىیابد که ائمه (علیهمالسلام) تکیهشان بر این مطلب بوده که هر چه بر سر انسان مىآید از آن است که حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصّب و عناد بورزد، و یا لااقل در شرایطى باشد که مىبایست تحقیق و جستجو کند و نکند؛ | ||
اما افرادى که ذاتا و به واسطه قصور فهم و ادراک و یا به علل دیگر در شرایطى بسر مىبرند که مصداق منکر و یا مقصّر در تحقیق و جستجو به شمار نمىروند، آنها در ردیف منکران و مخالفان نیستند، آنها از مستضعفین و مرجون لامر اللّه به شمار مىروند؛ و هم از روایات استفاده مىشود که ائمه اطهار بسیارى از مردم را از این طبقه مىدانند. | اما افرادى که ذاتا و به واسطه قصور فهم و ادراک و یا به علل دیگر در شرایطى بسر مىبرند که مصداق منکر و یا مقصّر در تحقیق و جستجو به شمار نمىروند، آنها در ردیف منکران و مخالفان نیستند، آنها از مستضعفین و مرجون لامر اللّه به شمار مىروند؛ و هم از روایات استفاده مىشود که ائمه اطهار بسیارى از مردم را از این طبقه مىدانند. | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
ایشان بعد از روایات فوق روایات دیگری را که که مفادشان متفاوت با روایات مذکور است بیان میکند: | ایشان بعد از روایات فوق روایات دیگری را که که مفادشان متفاوت با روایات مذکور است بیان میکند: | ||
در عین حال در همان کتاب الحجة کافى از امام صادق ( | در عین حال در همان کتاب الحجة کافى از امام صادق (علیهالسلام) نقل مىکند که: | ||
من عرفنا کان مؤمنا، و من انکرنا کان کافرا، و من لم یعرفنا و لم ینکرنا کان ضالّا حتّى رجع الى الهدى الّذى افترض اللّه علیه من طاعتنا، فان یمت على ضلالته یفعل اللّه ما یشاء | من عرفنا کان مؤمنا، و من انکرنا کان کافرا، و من لم یعرفنا و لم ینکرنا کان ضالّا حتّى رجع الى الهدى الّذى افترض اللّه علیه من طاعتنا، فان یمت على ضلالته یفعل اللّه ما یشاء | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
محمد بن مسلم گفت: سبحان اللّه! اگر امام را نشناسد و جحود و انکار هم نداشته باشد چگونه کافر شمرده مىشود؟! خیر، غیر عارف اگر جاحد نباشد کافر نیست. به این ترتیب ما سه نفر سه عقیده مخالف داشتیم. | محمد بن مسلم گفت: سبحان اللّه! اگر امام را نشناسد و جحود و انکار هم نداشته باشد چگونه کافر شمرده مىشود؟! خیر، غیر عارف اگر جاحد نباشد کافر نیست. به این ترتیب ما سه نفر سه عقیده مخالف داشتیم. | ||
موقع حج رسید، به حج رفتم و در مکه به حضور امام صادق ( | موقع حج رسید، به حج رفتم و در مکه به حضور امام صادق (علیهالسلام) رسیدم. | ||
جریان مباحثه سه نفرى را به عرض رساندم و نظر امام را خواستم. امام فرمود: | جریان مباحثه سه نفرى را به عرض رساندم و نظر امام را خواستم. امام فرمود: | ||
خط ۱۹۰: | خط ۱۹۰: | ||
هاشم بعدها به دیگران چنین گفت: گمان بردم که امام نظر محمد بن مسلم را تأیید مىکند و مىخواهد ما را به سخن او برگرداند. | هاشم بعدها به دیگران چنین گفت: گمان بردم که امام نظر محمد بن مسلم را تأیید مىکند و مىخواهد ما را به سخن او برگرداند. | ||
در روایت مذکور امام | در روایت مذکور امام علیهالسلام اندیشه تکفیر منکرین غیر جاحد و غیر عارف به امامت را اندیشه خوارج میداند. | ||
در کافى پس از این حدیث، حدیث معروف مباحثه زرارة با امام باقر ( | در کافى پس از این حدیث، حدیث معروف مباحثه زرارة با امام باقر (علیهالسلام) را در همین زمینه نقل مىکند که مفصّل است. | ||
شهید مطهری در ادامه به بررسی روایات دیگری در زمینه ایمان و کفر میپردازد: | شهید مطهری در ادامه به بررسی روایات دیگری در زمینه ایمان و کفر میپردازد: | ||
در «کافى» آخر «کتاب الایمان و الکفر» بابى دارد تحت عنوان: «با ایمان، هیچ عملى زیان نمىرساند و با کفر، هیچ عملى سود نمىبخشد.» | در «کافى» آخر «کتاب الایمان و الکفر» بابى دارد تحت عنوان: «با ایمان، هیچ عملى زیان نمىرساند و با کفر، هیچ عملى سود نمىبخشد.» | ||
ولى روایاتى که در ذیل این عنوان آمده این عنوان را تأیید نمىکند؛ از آن جمله این روایت است: یعقوب بن شعیب گفت: از امام صادق ( | ولى روایاتى که در ذیل این عنوان آمده این عنوان را تأیید نمىکند؛ از آن جمله این روایت است: یعقوب بن شعیب گفت: از امام صادق (علیهالسلام) پرسیدم: | ||
هل لاحد على ما عمل ثواب على اللّه موجب الّا المؤمنین؟ قال: لا | هل لاحد على ما عمل ثواب على اللّه موجب الّا المؤمنین؟ قال: لا | ||
خط ۲۲۳: | خط ۲۲۳: | ||
ایشان میگوید: | ایشان میگوید: | ||
بحث حکما بحث صغروى است نه کبروى. حکما دراین باره بحث نمىکنند که ملاک عمل نیک و ملاک مقبولیّت عمل چیست؛ بحث آنها درباره انسان است، درباره این است که عملا اکثریّت | بحث حکما بحث صغروى است نه کبروى. حکما دراین باره بحث نمىکنند که ملاک عمل نیک و ملاک مقبولیّت عمل چیست؛ بحث آنها درباره انسان است، درباره این است که عملا اکثریّت انسانها، به تفاوت و به طور نسبى نیکند، نیک مىمانند و نیک مىمیرند و نیک محشور مىگردند. | ||
حکما مى خواهند بگویند هر چند مردمى که توفیق قبول دین اسلام مىیابند در اقلیتند ولى افرادى که داراى اسلام فطرى مىباشند و با اسلام فطرى محشور مىگردند در اکثریّتند. | حکما مى خواهند بگویند هر چند مردمى که توفیق قبول دین اسلام مىیابند در اقلیتند ولى افرادى که داراى اسلام فطرى مىباشند و با اسلام فطرى محشور مىگردند در اکثریّتند. | ||
خط ۲۴۴: | خط ۲۴۴: | ||
[[صدرالمتألّهین]] در مباحث خیر و شرّ «اسفار» از جمله اشکالات آنجا این مطلب را ذکر مىکند که: | [[صدرالمتألّهین]] در مباحث خیر و شرّ «اسفار» از جمله اشکالات آنجا این مطلب را ذکر مىکند که: | ||
«چگونه مىگویید خیر بر شر غلبه دارد و حال آنکه وقتى که به انسان که اشرف کائنات است نظر مىافکنیم مىبینیم اکثر | «چگونه مىگویید خیر بر شر غلبه دارد و حال آنکه وقتى که به انسان که اشرف کائنات است نظر مىافکنیم مىبینیم اکثر انسانها از لحاظ عمل گرفتار اعمال زشت، و از لحاظ اعتقاد دچار عقاید باطله و جهل مرکّباند و اعمال زشت و اعتقادات باطله، امر معاد آنها را ضایع، و آنان را مستحق شقاوت مىگرداند. پس عاقبت نوع انسان که ثمره و گل سرسبد هستى است شقاوت و بدبختى است». | ||
صدرالمتألّهین در جواب این اشکال اشاره به سخن بو على مىکند و مىگوید: | صدرالمتألّهین در جواب این اشکال اشاره به سخن بو على مىکند و مىگوید: | ||
خط ۲۶۶: | خط ۲۶۶: | ||
[[پانویس]] | [[پانویس]] | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] | ||
[[رده:مفاهیم اسلامی]] | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] |