یمن: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۷: خط ۳۷:
ساختار اجتماعی در یمن قبیله‌محور است و روستاها و اغلب شهرها در اختیار سران قبائل است. ائتلاف سران قبائل با گروه‌ها و صاحبان قدرت، ساختار سیاسی در یمن را تشکیل می‌دهد. دو قبیله «حاشد» و «بکیل» از مهمترین قبایل یمن هستند و سایر قبایل را تحت فرمان دارند.   
ساختار اجتماعی در یمن قبیله‌محور است و روستاها و اغلب شهرها در اختیار سران قبائل است. ائتلاف سران قبائل با گروه‌ها و صاحبان قدرت، ساختار سیاسی در یمن را تشکیل می‌دهد. دو قبیله «حاشد» و «بکیل» از مهمترین قبایل یمن هستند و سایر قبایل را تحت فرمان دارند.   


==یمن جدید==
تاریخ یمن
در 1962 میلادی 1382 هجری قمری 1341 شمسی، که اخیرا سالگرد انقلابشان بود عده ایی از نظامیان ملی گرای سکولار که خود امامان زیدی اینها را فرستاده بودند مصر آموزش نظامی ببینند چون نظامیان مصر از یمن قوی تر بودند در زمان جمال عبدالناصر اینها رفتند و آموزشهای نظامی ببینند ضمن آموزشهای نظامی آموزشهای بی دینی هم دیده بودند سکولار شده بودند ناسیونالیسم عربی را طرفداری می کردند و دیگر از حکومت دموکراسی ؟؟؟ شده بودند و برگشته بودند آن هسته اصلی ارتش یمن را تشکیل میداند اینها کودتائی کردند که خودشان اسمشان می گذارند انقلاب که ارتش در آن دخالت مستقیم داشت و یک بدنه اجتماعی هم برایش فراهم شده بود که امام زیدیه را از تخت قدرت بکشند پائین و اعلام جمهوری بکنند ما حکومت امام زیدی را نمی خواهیم اسمش را هم پادشاهی گذاشته بودند این سیستم ملکی را سرنگون کردند ارتشی ها دیگر بحث مذهب در میان نبود و بعضی ها هم ریشه مذهبی شان زیدی بود مثل همین آخریشان مثل آقای علی عبدالله صالح که ایشان از نظر قبیله زیدی است ولی تعلق خاطر به زیدیه نداشت، بعد از این اتفاق آن جریان زیدیه که جریان سنتی زیدیه، حوزه های علمیه و علما و آن هستی اصلی زیدیه به حاشیه کشیده شدند و شدند ضد انقلاب، و انقلاب 26 سپتمامبر 1962 اصل شد، هنوز هم اصل هست الان که روسی ها تسلط پیدا کرده اند بر صنعا همچنان تلوزیون یمن ؟؟؟ می گرفت و آرم 52 را هم آن بالا گذاشته بود یعنی همچنان ابهت این انقلاب سایه اش هست و باید همه بگویند چه اتفاق خوبی، البته این انقلاب علیه تشیع و زیدی نیست بلکه انقلاب علیه دیکتاتوری هم تلقی می شود چون حکومت امامان زیدی یک حکومت تمامیت خواه و مطلق صد در صد بود که اصلا تفکیک قوا مجلس شورا و انتخابات چیزی به این عنوان اصلا امامان زدی زیر بارش نرفته بوند به صورت سنتی در دوره مدرن هم که فضا، فضای مدرن شده بود اینها مقاومت کردند و نپذیرفتند قانون اساسی باشد مجلس باشد انتخابات باشد، همان سیستم سنتی یک سید اولاد پیغمبر کاندیدا می شود برای امامت و همه باید با او بیعت کنند و متأسفانه اخیرا وراثتی شده بود، و این سه چهار امام اخیر بعد از سقوط عثمانی اینها هم پدر و پسر بودند در حالیکه در ایدئولوژی و تفکر زیدی حتما نباید امام پدر و پسر باشد یک سید فقیه جامع الشرایط ولی اینها پدر پسر نوه همینطور می رفت جلو.
یمن پیش از اسلام تحت حاکمیت و فرمانروایی سه گروه قرار داشت که به ترتیب زمانی عبارتند از: قوم سبأ و حمیر (که در دوران پیش از میلاد مسیح می‌زیستند)، حبشیان و سرانجام ایرانیان.  در اواخر دوران حاکمیت حبشیان شورش‌های بسیاری از سوی مردم این سرزمین برای رهایی یمن از دست حبشیان رخ داد که همگی دستخوش شکست شدند؛ تا اینکه سرانجام‌ به‌ ياري‌ ايرانیان‌ حبشيان‌ را بيرون‌ راندند و از این پس حکم‌رانان ساسانی ایران حاکمیت یمن را به دست گرفتند‌ و این جریان تا ظهور اسلام ادامه داشت. تاریخ فتح یمن به دست ایرانیان بین سال‌های 562 تا 572 میلادی مطابق با دوران کودکی پیامبر اسلام بوده است. با ظهور اسلام آخرین حاکم ایرانی یمن (به نام باذام) به دین اسلام گرویده و حاکمیت وی بر یمن از سوی پیامبر اکرم به رسمیت شناخته شد و ادامه یافت. 
انقلاب 1962 را همه اش را نباید از منظر یک انقلاب ضد مذهبی و ضد شیعی نگاه کنیم جنبه های دموکراسی و تجدد خواهی در این انقلاب مطرح هست و بخش عمده ایی از جامعه یمن از اینها حمایت کردند، اشکالات دیگری هم در حکومت زیدیان بود، مثلا تبعیض نژادی در جامعه قبیله ایی یمن که قبایل آنها که مهم هم هست سادات خودشان را فراقبیله می دانند و هنوز هم می دانند و بعد از سیدها بقیه بافت جامعه تقسیم می شوند و تا حدودی همچنان جامعه طبقاتی است علما و پیشه وران و اینها این هم شده بود بهانه ایی برای جمهوری خواهان که این چه حکومتی است فقط سادات می توانند حکومت بکنند دامنشان به فقه هم کشیده شده بود که ازدواج دختر سید با غیر سید حرام است که در گاهی اوقات در برخی متعصب ترهای ما هم هست، شرط کفریت را در این می دانند که اگر همسر سید هست باید زوج هم سید باشد.
به عقیده محققان، یمن تنها کشور از تبار اعراب سامی است که ریشه و زبانش تغییر نکرده است. اعراب یمن که اکثریت این کشور را تشکیل می‌دهند ریشه عربی خود را به اعراب قحطانی راجع و در نتیجه خود را عرب اصیل می‌دانند. مردم یمن بسیار متمدن‌تر و بافرهنگ‌تر از سایر عرب‌ها هستند. 
حضور اقوام و تمدن‌های کهن باعث شده تا سرزمین یمن مملو از آثار تاریخی و باستانی باشد. از ویژگی‌های تمدن یمنی می‌توان به ایجاد سرزمینی حاصل‌خیز و کشاورزی پیشرفته اشاره کرد که آنان را در زمره نخستین اعرابی قرار داد که به مدنیت، معماری و کشاورزی روی آوردند. 
گفته می‌شود یمن تنها کشوری است که مردمش بدون جنگ و خون‌ریزی اسلام آوردند. پیامبر اکرم بعد از اینکه دعوت خود را علنی ساختند نامه‌هایی به کشورها و قبایل مختلف نوشتند و آنان را به اسلام دعوت نمودند. ایشان ابتدا خالد بن ولید را همراه با گروهی به یمن فرستادند ولی آنان در طول شش ماهی که در یمن استقرار داشتند نتوانستند کسی را مسلمان کنند. پس از آن پیامبر اکرم امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب را روانه یمن ساختند. در بدو ورود ایشان به یمن افراد قبیله حمدان که یکی از بزرگترین قبائل یمن بود گرد ایشان جمع شده و حضرت نامه پیامبر را برای ایشان قرائت فرمودند. عظمت گفتار پیامبر آنچنان قبیله حمدان را تحت تأثیر قرار داد که همه آنها در مدت یک روز اسلام آوردند. پیامبر اسلام پس از اطلاع از این امر حمد و ثنای الهی به جای آورده و دو بار فرمودند: السلام علی حمدان. پس از گرویدن حمدانیان به اسلام، سایر مردم یمن نیز به تدریج اسلام آوردند. یمنی‌ها به واسطه اینکه به دست امیرالمؤمنین و بدون خونریزی اسلام آورده‌اند افتخار می‌کنند. آنان پس از اسلام آوردن در صحنه‌های مختلف حیات دین اسلام نقش‌های مهمی را ایفا کردند و در فتوحات و سایر حوادث حضوری فعال داشتند. اسلام آوردن این مردم به واسطه امیرالمؤمنین منجر به این شد که محبت و علاقه به خاندان نبوت در میان یمنیان بروز و ظهور یابد. 
ادیان و مذاهب
اکثر قریب به اتفاق مردم یمن (حدود 99 درصد) مسلمان‌اند. بنا به نقل دانشنامه آزاد ویکی‌پدیا، حدود 30٪ از مردم یمن شیعیان زیدی، 50٪ اهل سنت شافعی، 10٪ وهابی و حنبلی، 5٪ مالکی، 4٪ شیعه دوازده امامی و اسماعیلی و 1٪ غیرمسلمان هستند.
اهل سنت بیشتر در جنوب و جنوب شرق در نواحی ساحلی، شیعه‌های زیدی عمدتاً در شمال و شمال غرب در مناطق کوهستانی که تمرکز جمعیت عمده یمن در این مناطق است و اسماعیلی‌ها بیشتر در مراکز اصلی نظیر صنعا و مأرب زندگی می‌کنند. مردم یمن به رغم تفاوت در مذهب هیچ‌گاه نسبت به هم کینه و نفرت نداشته‌اند.
جریان‌های فکری و اعتقادی
زیدیه
مهم‌ترین جریان فکری و اعتقادی در یمن کنونی «زیدیه» است. بخش عمده‌ای از تاریخ یمن به حکومت زیدیان اختصاص دارد که از دوره عباسی در این سرزمین قدرت را در دست داشتند و نزدیک به 1100 سال، از حدود 900 تا 1962 میلادی، در این کشور حکومت کردند.
اصل و ریشه زیدیان یمن به ترجمان‌الدین قاسم بن ابراهیم رسّی 170-244ق/786-858م که مردی فقیه، متکلم، محقق، مؤلف و مبارز بود، بازمی‌گردد. او در میان زیدیان از اعتبار ویژه‌ای برخوردار است، زیرا اولاً نیای حاکمان و امامان زیدی یمن است و ثانیاً افکار و آرای فقهی او در گسترش مذهب زیدی در سرزمین یمن بسیار مؤثر بوده است و بر همین اساس است که زیدیان یمن را «قاسمیه» نیز می‌گویند. فرزند او حسین رسّی نیز از فقیهان، محققان و مبارزان خاندان طباطبایی است که در حیات پدرش به تبلیغ مذهب زیدی و آرای فقهی این فرقه در یمن پرداخت. بر اثر این تبلیغات، مذهب شیعی زیدی در سرزمین یمن در کنار مذاهب دیگر اسلامی رشد و گسترش یافت و اندکی پس از آن بانفوذترین مذهب اسلامی در آن منطقه گردید. رواج مذهب زیدی زمینه پیدایش دولت بنی‌طباطبا را پدید آورد. 
«زیدیه» معتقدان به امامت زید فرزند امام سجاد  را گویند. شیعیان زیدی همچون شیعیان دوازده امامی امامت را مبتنی بر نص پیامبر اکرم می‌دانند، اما امامیه معتقدند نصب پیامبر فقط در مورد جانشینی دوازده امام از عترت او وجود دارد در حالیکه زیدیه بر این عقیده‌اند که نص پیامبر به طور عام همه فرزندان حسنی و حسینی حضرت زهرا  را دربرمی‌گیرد.
همه فرق اسلامی از اهل سنت، مرجئه، معتزله و شیعه بر سرآمدی زید در علم و دانش اتفاق نظر دارند. در فقه حجت بود و بهترین عابدان و زاهدان زمان خود بود و در رفتار و اخلاق مانندی نداشت. زياد بن منذر گويد من نزد امام باقر (ع) نشسته بودم كه زيد بن على آمد چون چشم امام بر او افتاد فرمود: اين سروري است در خاندان خود و خونخواه آنان است، بسيار نجيب است مادرى كه تو را زاده است اى زيد.  ابوحنیفه نعمان بن ثابت درباره او می‌گوید: «زید بن علی و خاندان او را ملاحظه کردم، در عصر او فقیه‌تر، داناتر، خوش‌بیان‌تر و حاضر جواب‌تر از وی ندیدم. بی‌تردید او بی‌نظیر بود». زید برای امامت شرایط خاصی قائل بود؛ به نظر او امام کسی است که از نسل حضرت زهرا  باشد، قیام به شمشیر کند، به کتاب خدا و سنت پیامبر دعوت کند، عالم به احکام الهی باشد و مردم را به امامت خود فراخواند. چون اصل تفکر زید قیام بر ضد ظلم و جور بود از اینرو در عمل نهضتی علیه هشام بن عبدالملک به پا کرد و سرانجام جان خود را در این راه نثار نمود. زید بر اساس همین مبنا اصل تقیه را که باور امامیه بود انکار می‌کرد. علی بن ابی‌طالب را برترین صحابه رسول خدا می‌دانست ولی بر این باور بود که خلافت ابوبکر و عمر نیز به حق و اطاعت از آنان واجب بوده است. بسیاری از اهل بیت و غیر ایشان به این مذهب گرویدند و اصول و مبادی آن را تبلیغ کردند و بدین‌ترتیب فرقه زیدیه شکل گرفت. آموزه‌های این فرقه در اصل برگرفته از تعالیم، فتاوی و گرایش‌های اعتقادی زید بن علی است. 
عقاید زیدیه
مذهب زیدی در اصول اعتقادی، غیر از مسئله امامت، نزدیک به عدلیه و در فقه حنفی مسلک است.  گفته شده است خود زید بن علی، پیشوای زیدیه، شاگرد واصل بن عطای معتزلی بود. آنان پس از شهادت امام حسین  زید شهید را امام می‌دانند و امام زین‌العابدین  را تنها پیشوای علم و معرفت می‌شمارند، نه امام به معنی رهبر سیاسی و زمامدار اسلامی، زیرا یکی از شرایط امام از نظر آنان قیام مسلحانه بر ضد ستمگران است. اکثر نویسندگان زیدی امام زین‌العابدین  را در شمار امامان خود ندانسته و به جای ایشان حسن مثنی، فرزند امام حسن مجتبی  را امام می‌دانند. 
دیدگاه زیدیه در اصول دین شبیه دیدگاه امامیه است؛ در میان فرق مختلف شیعه، عقاید زیدیه بیش‌ترین قرابت را با دیدگاه امامیه دارد. آنان ضمن اعتقاد به حسن و قبح عقلی، همچون دیگر شیعیان به دو اصل توحید و عدل به عنوان اساسی‌ترین اصول اعتقادی می‌نگرند و بر اساس آن هرگونه تشبیه و تجسیم را از خداوند نفی می‌کنند. نیز خدا را عادل دانسته و معتقدند بر اساس مصالح و مفاسد حکم کرده، پاداش می‌دهد و مجازات می‌کند. بعلاوه انسان را مختار دانسته و دیدگاه جبریون را به شدت نفی می‌کنند. زیدیه اصل نبوت و امامت را نیز از اصول اساسی دین می‌دانند، ولی دیدگاه ایشان در خصوص امامت با دیدگاه امامیه متفاوت است. زیدیان اصل امر به معروف و نهی از منکر را نیز از اصول دین می‌دانند  و بر اساس آن هجرت از سرزمینی که مردمش به گناه تظاهر می‌کنند به جایی که در آن گناه نباشد را واجب می‌‌شمرند.  علاوه بر اینها، زیدیه همانند معتزله معتقد به اصل منزلت بین المنزلتین هستند یعنی مرتکب کبیره را نه مانند مرجئه، مؤمن و نه همانند خوارج، کافر می‌دانند، بلکه معتقدند چنین شخصی فقط فاسق است. 
فِرق زیدیه
زیدیان در درون خود به چند فرقه جزئی‌تر تقسیم می‌شوند که مهم‌ترین آنها سه فرقه‌اند: جارودیه، بتریه و جریریه.
جارودیه
این فرقه پیروان ابوالجارود زیادبن منذر عبدی هستند. ابوالجارود از پیروان امام باقر و امام صادق  بود ولی ایشان را رها کرد و به زیدیه پیوست. وی معتقد بود درباره امامت حضرت علی و حسنین  از سوی پیامبر نص وجود دارد ولی این نص به وصف است نه به تسمیه و پس از آن نیز قطع شده است.  جارودیه با آنکه زید را به امامت پذیرفته بودند، از دیدگاه‌های او فراتر رفتند و معتقد شدند که مردم با برگزیدن دیگری به جای علی بن ابی‌طالب و عدم بیعت با وی به گمراهی افتادند. امامت فقط سزاوار فرزندان امام حسن و امام حسین  است و هر کس از بیعت امام تخلف کند کافر است. برخی جارودیه را به دلیل طعن بر شیخین و صحابه، رافضی دانسته‌اند.  برخی بر این عقیده‌اند که زیدیه در حقیقت جارودی‌اند و بعد از زید بن علی همه امامان و پیروانشان از این فرقه بوده‌اند. بر این اساس می‌توان گفت زیدیه امروز دارای همان تفکرات جارودیه تاریخی با اندکی اصلاحات است. 
بتریه (صالحیه)
چون از اصحاب حسن بن صالح بن حی همدانی (100-168ق) و از اصحاب کثیر النوای ابتر بودند به این نام خوانده شده‌اند. بتریه، جارودیه را به سبب طعن شیخین و صحابه تکفیر می‌کردند. به عقیده آنان حضرت علی  افضل صحابه و اولی به امامت بود ولی خلافت ابوبکر و عمر نیز خطا نبود چون خود حضرت امیر به خلافت آنها رضایت داده بود. همچنین قیام دو امام در دو منطقه جدا از هم را جایز و اطاعت هر دو را واجب می‌دانستند. معتزله بغداد به فرقه صالحیه پیوستند و صالحیه نیز در اصول پیرو مکتب اعتزال بودند. 
جریریه (سلیمانیه)
پیروان سلیمان بن جریر رقی‌اند که حضرت علی  را افضل صحابه و اولی به خلافت می‌دانستند ولی معتقد بودند چون پیامبر به جانشینی ایشان تصریح نکرد، گرچه دوست داشت که علی  خلیفه باشد، پس خطای صحابه خطای اجتهادی بوده و گناهکار نیستند. این طایفه از عثمان تبری جسته و محاربان علی  را کافر می‌دانستند و همانند سایر فرق زیدیه امامت را منحصراً حق اولاد فاطمه  می‌دانستند.  جریریه تعیین امام را فقط از طریق شورای مردم که دست‌کم متشکل از دو تن از برگزیدگان امت بود ممکن می‌دانستند. به عقیده آنان امامت مفضول با وجود افضل رواست و حضرت علی  امام و بیعت ابوبکر و عمر خطا بود. 
زیدیه در یمن
زیدیان پس از شهادت زید بن علی به قیام‌های فراوانی در مناطق مختلفی همچون خراسان، مدینه، بصره، کوفه، طالقان، طبرستان و یمن دست زدند که دو مورد اخیر از مهمترین قیام‌ها بود که منجر به تشکیل حکومت زیدیان در طبرستان و یمن شد.  انتقال رسمی مذهب زیدی به یمن به دست یحیی بن حسین بن قاسم از نوادگان امام حسن مجتبی  مشهور به الهادی الی الحق صورت پذیرفت و مردم یمن در سال 280ق با وی بیعت کردند. پس از یحیی بن حسین فرزندان وی یکی پس از دیگری امامت و فرمان‌روایی را در یمن به دست گرفتند، به گونه‌ای که سلسله امامت زیدی از آن پس عمدتاً در خاندان یحیی ادامه یافته و نزدیک به شصت امام را که حسنیین خوانده می‌شوند دربرگرفته است. حکومت زیدیان یمن تا کودتای 1960م. عبدالرحمن الآریانی یا انقلاب 1962م. همراه با فراز و فرودهایی ادامه داشت. زیدیان در این مدت طولانی همواره بخش‌های شمالی یمن را در اختیار داشته‌اند و البته حوزه نفوذ آنان گاهی به مناطق دیگر نیز توسعه می‌یافت.  ولی به غیر از زمان هادی الی الحق و چند تن دیگر از ائمه زیدی، زیدیه یمن هیچگاه نتوانستند حکومت مقتدری ایجاد کنند و فقط هر از چند گاهی، امامی قیام و چند صباحی بر چند شهر حکومت می‌کرد و سپس به خاطر جنگ‌های داخلی این اقتدار کوچک نیز از میان می‌رفت. این آشفتگی از قرن یازده بیشتر شده و حکومت زیدیان همیشه با شورش‌ها و اختلاف‌ها همراه بوده است. تفرقه و تشتت حاصل از حملات پی‌درپی ترکان عثمانی، ادعای پی‌درپی امامت، عدم انسجام و نظام قبیله‌گری حاکم بر یمن از عوامل عدم ثبات سیاسی مقتدر در یمن بوده است. 
نشر وسیع کتب و افکار معتزله در میان زیدیه یمن مقارن با ظهور جریان مُطَرفّیه در میان زیدیه بود. مطرفیه گروهی از زیدیان بودند که خود را پیرو هادی یحیی بن حسین می‌دانستند و در مسائل اعتقادی دیدگاه‌های خاصی را مطرح می‌کردند که برخلاف عقیده شناخته شده از زیدیه و به باور برخی، متأثر از مکتب ابوالقاسم بلخی یکی از سران معتزله در بصره بود. امامان و عالمان زیدیه برای مقابله با این جریان به میراث فکری و کلامی دیگر معتزله روی آوردند و این موجب شد کتاب‌های معتزله و شخصیت‌هایی متأثر از آنان در قرن ششم هجری از عراق و ایران به یمن برده شوند و بدین‌ترتیب در قرن‌های بعدی جریانی در زیدیه یمن ظهور کرد که متأثر از معتزله و افکار آنان بود. در این مکتب اصول مذهب زیدیه با عقل‌گرایی افراطی پیوند داده شده و برخی دیدگاه‌های کلامی غیرشیعی نیز در میان آنان رواج یافت. در مقابل این جریان برخی دیگر از عالمان زیدیه با نقد عقل‌گرایی افراطی معتزله، گرایشی مشابه به گرایش اهل حدیث را نمایندگی کردند و از سویی دیگر از جریان اصیل زیدیه و شیعی فاصله گرفتند. بدین‌ترتیب خط اصیل زیدیه در میان دو جریان متمایل به تفکرات غیرشیعی، ولی متفاوت از هم، قرار گرفت، یعنی جریان عقل‌گرای متمایل به تفکرات معتزله و جریان نقل‌گرای متمایل به اهل حدیث. 
زیدیه یمن در عصر حاضر
با سقوط امپراطوری عثمانی به سال 1337ق/1918م در جریان جنگ جهانی اول، شرایط برای حکومت یکی دیگر از زیدیان به نام احمدبن‌محمدبن یحیی که در واقع آخرین حکومت از سلسله زیدیان بود، فراهم شد و وی توانست بر یمن مسلط شود. حکومت احمدبن محمد در سال 1962م و با کودتای عبدالله سلال از بین رفت. از این زمان به بعد حکومت جمهوری در یمن برپا شد و سلسله زیدیه از اریکه قدرت کنار نهاده شدند. اکنون نیز کشور یمن به صورت جمهوری دموکراتیک اداره می‌شود. 
علاوه بر سابقه گسترده حاکمیت زیدیه در یمن، هم اکنون نیز تعداد زیادی از شیعیان یمن را زیدی مذهبان تشکیل می‌دهند. تعداد آنان حدود35 درصد جمعیت یمن است. زیدیان اغلب در استان‌های صعده، تعز، الجوف، صنعا، اب، ذمار، عمران، مأرب، حجه، مجویت و حدیده سکونت دارند. همچنین در جنوب کشور عربستان به ویژه در منطقه نجران مذهب زیدیه پیروان قابل توجهی دارد. این منطقه که در همسایگی کشور یمن واقع شده، پیش از این بخشی از خاک یمن محسوب می‌شده که در درگیری‌های دو کشور در قرن گذشته از یمن جدا شده است. دو قبیله بزرگ یمن با نام‌های «حاشد» و «بکیل» زیدی مذهب هستند. این دو قبیله از مهم‌ترین قبایل یمن بوده و نقش مهمی در تحولات سیاسی یمن در سال‌های پس از تشکیل حکومت جمهوری در یمن داشته‌اند. 
شخصیت‌های مؤثر زیدیه
بزرگان زیدیه در ابتدا بیشتر در فکر قیام و خروج برای انجام فرضیه امر به معروف بودند و کمتر به تبیین عقاید خود می‌پرداختند. اما از قرن سوم هجری فعالیت‌های علمی زیدیه آغاز گشت و تاکنون نیز ادامه دارد. در این بخش به معرفی برخی از مهم‌ترین امامان و عالمان زیدیه و دیدگاه‌های فقهی و اعتقادی آنها اشاره می‌کنیم.
قاسم رسّی
قاسم بن ابراهیم رسی از نوادگان امام حسن مجتبی  در سال 169ق در رس، یکی از شهرهای نزدیک مدینه، چشم به جهان گشود و از این‌رو به رسّی شهرت پیدا کرد و این عنوان به فرزندان و اخلاف او در یمن و مصر و هندوستان انتقال یافت. نزد پدر و دیگر عالمان خاندانش تربیت یافت و دانش آموخت. فقه را از علمای مذهب حنفی و کلام را از معتزله فراگرفت. وی تا حد زیادی از معتزله تأثیر پذیرفته بود و زمینه‌ساز پذیرش دیدگاه‌های معتزله از سوی زیدیان یمن گردید.  
قاسم رسی با پذیرش اصول پنجگانه معتزله (توحید، عدل، وعد و وعید، منزلت بین المنزلتین، امر به معروف و نهی از منکر) عقل را اساس و منبع اصلی شناخت می‌دانست و معتقد بود به وسیله عقل است که خداوند شناخته می‌شود و تشبیه و تجسیم از او نفی می‌گردد. به نظر وی عقل بر کتاب خدا و سنت رسول مقدم است زیرا پیامبر حقیقی را تنها به وسیله عقل می‌توان از پیامبر دروغین تشخیص داد. وی قائل به اختیار انسان در افعال خویش است و رسائل متعددی در رد جبریون نوشته است. به نظر او ضلالت و گمراهی افراد از ناحیه خود آنها و هدایت توفیقی الهی است. قاسم معتقد است قضا و قدر الهی شامل معاصی نمی‌شود زیرا قضای او فقط به حق و امر او فقط به عدل تعلق می‌گیرد. وی در باب وعد و وعید می‌نویسد: «یکی از اصول خمسه این است که خداوند صادق الوعد و الوعید است، مثلاً برای ذره‌ای خیر، پاداش و برای ذره‌ای شر، عقاب می‌کند».  او مرتکب گناه کبیره را نه مؤمن می‌داند و نه کافر، بلکه او را فاسق می‌شمرد و معتقد است گناه‌کاران همانند کافران، در صورتی که بدون توبه بمیرند، تا ابد در جهنم خواهند ماند ولی عذاب خفیف‌تری خواهند داشت. او این دیدگاه را منزلت بین المنزلتین می‌نامد. وی در باب امر به معروف که از مهم‌ترین اصول زیدیه در طول تاریخ بوده است می‌نویسد: «هر مؤمنی تا جایی که توان تغییر دارد باید امر  به معروف و نهی از منکر کند و اگر لازم است این کار با قیام و شمشیر انجام شود باید آن را انجام دهد».
قاسم پیروان زیادی یافت اما بسیاری از آنان به سبب دیدگاه وی درباره ابوبکر و عمر از او جدا شدند.  اهمیت دیدگاه‌های قاسم رسی از آن جهت است که بنا به عقیده برخی از محققان، مذهب کلامی زیدیه یمن تا امروز همان مذهب قاسم رسی یا قاسمیه است. آنان با تأکید بر عقل متأثر از معتزله، از فلسفه گریزان‌اند و افکار یونانیان در اندیشه آنها کمتر وارد شده است. 
یحیی بن حسین
یحیی نوه قاسم رسی، ملقب به الهادی الی الحق و مؤسس دولت زیدیه در یمن، یکی از بزرگان تأثیرگذار زیدیه است. به عقیده وی حواس و عقول از درک معبود عاجزند و ما فقط افعال خداوند را آن هم از طریق مخلوقات می‌توانیم بشناسیم. او معتقد است خداوند امر به طاعت و ترک معصیت کرده و هیچ‌گاه کفر را برای بندگانش اراده نمی‌کند. او عادل‌تر از آن است که کفر و جور را خلق کند. در نظر هادی الی الحق، امامت به بیعت و اختیار مردم نیست، بلکه ناشی از کمالاتی است که خداوند در اولاد حضرت فاطمه  به وجود آورده است. بنابراین اگر فردی از اولاد امام حسن و امام حسین قیام کرد و دارای دیگر شرایط امامت بود، بر مسلمین واجب است که بیعت او را بپذیرند و یاری‌اش نمایند. 
درباره مرتکب کبیره دیدگاهی مشابه قاسم رسی دارد اما در باب صحابه می‌نویسد: «به هیچ‌یک از صحابه راستگو و تابعین درست‌کردار ایراد نمی‌گیرم... هر کس مؤمنی را سبّ نماید و دشنام دهد و خیال کند که این کار حلال است، کافر شده است و هر کس مؤمنی را دشنام دهد در حالیکه می‌داند حرام است، فاسق و گمراه است... من برای مادران مؤمنین (زنان پیامبر) که یقیناً دین‌دار از دنیا رفتند، طلب مغفرت می‌کنم». 
حاکم جُشَمی
ابوسعد محسن بن محمد معروف به ابن کرّامه جشمی و حاکم جشمی در سال 413ق در جشم از توابع نیشابور به دنیا آمد. در مکه نزد زیدیان درس خوانند و به سوی آنان گرایش پیدا کرد و فردی معتزلی‌ـ‌زیدی گردید. در تفسیر صاحب‌نظر و استاد زمخشری بود. وی از برجسته‌ترین مورخان زیدیه محسوب می‌شود. جشمی به تبعیت از بزرگان زیدیه به نقد فلاسفه می‌پرداخت و قائل بود بین خداوند و عالم واسطه‌هایی مثل عقول عشره وجود ندارد، بلکه خداوند مستقیم و بدون واسطه در کار تدبیر عالم است. وی با تأثیرپذیری از معتزله افعال انسان‌ها را مخلوق خود آنها دانسته  و خدا را خالق افعال انسان نمی‌داند. 
یحیی بن حمزه
یحیی بن حمزة بن علی از نوادگان امام جواد  ملقب به المؤیدبالله در سال 669ق در صنعا دیده به جهان گشود. مجموع تألیفات وی را بالغ بر یکصد مجلد دانسته‌اند. وی برخلاف اکثر بزرگان زیدیه، اشاعره را تکفیر نمی‌کرد و در این زمینه می‌نویسد: «اکثر زیدیه و جمهور معتزله قائل به کفر اشاعره، به خاطر قول به کسب، قدم قرآن و جبر هستند، اما ما قائل به کفر آنها نیستیم. زیرا کفر در مسائل قطعی است و شاید اعتقاد به این مسائل در اشاعره به خاطر ظهور احتمالات بوده است. ... این مطلب صحیح نیست که لعن از اعظم قربات الی الله است، زیرا شرع تعبد به لعن را بیان نفرموده، بلکه وارد شده که مؤمن لعّان ـ‌زیاد لعن‌کننده‌ـ نیست و نجات از آتش امری است غیبی که غیر از خدا از آن خبر ندارد. بنابراین کفر و فسق دلیل قاطع می‌خواهد و اگر نداریم احتیاط این است که توقف کنیم. این به عدالت نزدیکتر و احتیاط در دین است».
یحیی از همه صحابه پیامبر دفاع کرده و معتقد است مخالفت‌های آنان با خلافت حضرت علی  موجب کفر و فسق و خروج آنان از دین و حتی موجب از بین رفتن موالات آنها هم نمی‌شود. یحیی، اسلام صحابه را صحیح و آن را دیدگاه بزرگان اهل بیت می‌داند. وی در این مورد به روایاتی همچون «ابوبکر و عمر سیدا کهول الجنة» اشاره کرده و آن را دلیل فضل آنها دانسته است. یکی دیگر از دلایل یحیی برای لزوم موالات صحابه استناد وی به عمل زیدبن علی است که آنها را بسیار دوست می‌داشت و از سب آنان نهی می‌کرد. یحیی روایاتی نیز از برخی امامان زیدی همچون قاسم رسی، ناصر اطروش، حسن بن زید و برخی دیگر از راویان مبنی بر عدم سب صحابه نقل می‌کند. حتی از امام جعفر صادق  نقل می‌کند که بسیار آن دو را دوست می‌داشت. از دیدگاه امامیه برخی از این روایات جعلی‌اند و برخی از روی تقیه صادر شده‌اند. مثلاً اوضاع فرهنگی شهر مدینه در زمان امام صادق  شدیداً گرایش عثمانی داشت و امام صادق  نمی‌توانست صراحتاً در این زمینه اظهار نظر کند.
یحیی درباره نظر بزرگان زیدیه نسبت به صحابه می‌نویسد: «دیدگاه قاسم رسی و الهادی الی الحق و اولادش و امام منصور بالله توقف از دو طرف است؛ آنها هم توقف می‌کنند از ترضیه و ترحم نسبت به شیخین و هم نهی می‌کنند از تکفیر و تفسیق آنها، زیرا این بزرگان به خطاکاری خلفا یقین دارند ولی نمی‌دانند که این گناه کبیره است یا صغیره؛ از اینرو حکم به توقف کرده‌اند».
ابن‌المرتضی
احمد بن یحیی بن مرتضی ملقب به المهدی لدین‌الله و معروف به ابن‌مرتضی از اولاد قاسم رسی در سال 763ق در جنوب صنعا به دنیا آمد. علمای زیدی در سال 793ق با وی به عنوان امام بیعت کردند، ولی سیاست‌مداران این رأی را نپذیرفته و با فرد دیگری بیعت کردند. این اختلاف با پیروزی سیاست‌مداران پایان پذیرفت و ابن مرتضی راهی زندان شد و هفت سال در زندان بود. وی از فرصت به دست آمده استفاده کرد و کتب مهمی را در کلام و فقه زیدی به نگارش درآورد. کتاب کوچک عیون الازهار فی فقه الاطهار وی از مهم‌ترین کتب فقهی زیدیه است که تاکنون ده‌ها شرح و حاشیه بر آن نوشته شده است. ابن مرتضی برخلاف قاسم رسی و الهادی الی الحق، قضاوت ابوبکر نسبت به فدک را صحیح دانسته و می‌نویسد: «اگر این قضاوت باطل بود باید حضرت امیر  آن را نقض می‌کرد و اگر ظلم بود باید بنی‌هاشم آن را انکار می‌کردند».  ولی قاسم رسی معتقد بود چون حضرت فاطمه  به خاطر غصب فدک از ابوبکر ناراحت بود، ما نیز به غضب فاطمه غضبناکیم.  در اعتقادات تاحد زیادی متأثر از مکتب معتزله بود و با تألیفات بسیار در مباحث مختلف یکی از تأثیرگذارترین امامان زیدیه یمنن از قرن نهم تاکنون به شمار می‌رود و از او به عنوان مجدد مذهب زیدیه در آغاز قرن نهم یاد می‌کنند.  


نقش انقلاب اسلامی: شاید انقلاب اسلامی در 1979 و جنگ هشت ساله آن دهه تأثیرش را بر زیدیه باید به این معنا بدانیم زیدی ها که آرمانهای خودشان در دنیای معاصر را از دست رفته می دانستند مدل انقلاب اسلامی ایران که خیلی قرابت و نزدیکی با اندیشه سیاسی و اعتقادی زیدی داشت که از قضا رهبرش هم سید اولاد پیغمبر و از نسل فاطمه سلام الله علیها است برای زیدی ها الهام بخش بود و زیدی ها را امیدوار نگه داشت که می توان در دنیای امروز با همان مدل حرکت کرد و خیلی امیدوارانه مسائل ایران را دنبال کردند و الان هم اثراتش می بینیم یعنی نسل های بعدی آقای عبدالملک الحوثی رهبر حوثی ها و قبل از آن برادرش حسین الحوثی و تعلق خاطری جدی ای دارند به انقلاب ایران به حضرت امام به رهبری فعلی و مدل جمهوری اسلامی و یک مدل مثب و علاقمندانه ای دارند و دلایلش هم باید در این جلسه کشف کرده باشید با توجه به مدلی که در امامت و حکومت داشتند الان تقریبا این را متبلور در نظام جمهوری اسلامی می دانستند و بخصوص اینکه نظام جمهوری اسلامی توانسته معزل نظام مدرن را هم حل کند که هم آن اصول را داشت و اسمی از انتخابات و تفکیک قوا داشته باشد، از این مقطع که بگذریم تا برسیم به اواخر دهه نود قرن گذشته کم کم حرکت های جدی تری در همان بافت سنتی زیدیه ایجاد شد یعنی جوانانی از زیدی های کاملا سنتی نه زیدی های متجدد و روشنفکر هسته ایی بنام شباب المؤمن تشکیل دادند که در سال 1996 تشکیل شد آنها می خواستند با کارهای فرهنگی با نفوذ وهابیت بخصوص در شمال یمن مقابله کنند و همچنین با سیاستهای آمریکا در منطقه که فاز سیاسی هم پیدا کرد ابتدا بحث فرهنگی بود بحث حوزه های علمیه و آموزش به فرزندان و اداره مساجد که به دست وهابی ها افتاده بود ولی با فاصله کوتاهی از سال 2001 به بعد و حضور جدی آمریکا در منطقه که آمریکا به بهانه سرکوب القاعده فشارهای زیادی به یمن وارد می کرد از جمله اینک یک لیست سیاهی هم تهیه کرده بود داده بود دولت یمن که البته انها از گروههای سلفی و القاعده بودند ولی گروه شیعیان زیدی هم با آن مخالفت می کردند و طوری شعارهای جمهوری اسلامی را مطرح می کردند آقایی بنام حسین الحوثی، حوث اسم شهری در استان عمران شمال صنعا است ایشان چون اصالتشان به آنجا بر می گردد به ایشان می گویند حوثی، این حوثی ها جوانی بنام حسین الحوثی که قبلا هم نماینده پارلمان از طرف زیدی ها بود و تا حدودی هم در سیستم شرکت کرده بود ایشان در بسته شباب المؤمن بحث را از فرهنگی به سمت سیاسی کشاند و شعار مرگ بر امریکا و مرگ بر اسرائیل و لعن بر یهود و یک شعار  پنج بندی را باب کرد و به جوانان توصیه می کرد که همیشه اینرا بگوئید و گفت ما چرا مثل ایرانیها مثل امام خمینی اگرچه نمی توانیم با ظلم ظالمان بجنگیم ولی شعار که می توانیم بدهیم تبری با زبان که می توانیم داشته باشیم اینها همان مبانی امر به معروف و نهی از منکر و خروج بر ظالم که در مبانی زیدیه بود مطرح می کرد برخی به اشتباه تحلیل اثنی عشری می کردند از ایشان ولی ایشان زیدی بود و طبق همان اصول اینها را مطرح می کرد و خب به امام و انقلاب ایران هم همیشه ارجاع می داد ایشان این بحث ها را مطرح کرد در سال 2004 دولت یمن تحت فشار آمریکا و صعودی که می ترسیدند اینها قدرت بگیرند در یمن با اینها وارد جنگ مسلحانه شاد از سال 2004 تا سال 2010 یعنی چهار سال قبل شش جنگ خونین در مناطق زیدیه تحمیل شد توسط دولت یمن، چون بافت یمن قبیله ایی است قبایل مسلح هستند گروه الحوثی هم فعالیتش بیشتر شد زمینه اجتماعی اش و سیاسی اش بیشتر شد و مردم زیادی به آنها پیوسته و دولت یمن اولین جنگ را راه انداخت و ایشان را با یک جنگ هوائی و عده ایی از اطرافیانش را کشت و به کارشان پایان داد و آقای حسین الحوثی رهبر حوثی ها که همچنان کاریزمایش بر سر یمنی هاست شهید شد ولی برادرش بنام عبدالملک الحوثی روی کار آمد، شد رهبر جریان حوثی بنام انصار الله ابتدا می گفتند انصار الحق الآن بنام انصار الله شناخته شده اند در همان یمن انصار الشریعه داریم که دنباله رو القاعده هستند، انصار الله در برابر انصارالشریعه یک جریان بنیاد گرای شیعی و متفاوت از آن نوعی که در القاعده می بینیم،  حسین الحوثی که اسم سیدی الحسین کلمه ایی که از دهان اینها نمی افتاد او را در حد امام می دانند ولی او هیچگاه ادعای امامت نکرد سید هست تقریبا همه کارهایی که یک امام زیدی در طول تاریخ انجام میداده ایشان انجام داده ولی امام نبوده بگذارید یکی از این سوالات را جواب بدهم زمینه الان در یمن آماده نیست حتی برادر ایشان عبدالملک الحوثی که قدرت را بدست گرفته است و پایتخت را و خیلی از نقاط زمینه آماده نیست و ادعای امامت چیز نفرت انگیزی است در یمن این آقای علی عبدالله الصالح هر وقت می خواست اینها را متهم کند می گفت اینها دنبال امامت هستند یعنی این در افکار عمومی دوباره خاطرات بد دیکتاتوری و تبیعض نژادی را زنده می کند لذا اینها هم هوشمندانه حسین الحوثی و عبدالملک الحوثی حرف از امامت نمی زنند، ایشان الان 32 سالش هست اینها همه فرزندان عالم برزگی هستند بنام بدرالدین الحوثی، از اولاد پیغمبر از سادات حسنی شخصیت بسیار عالم صاحب تفسیر 20 جلدی است؛ یک کتابش را مجمع جهانی اهلبیت چاپ کرده بنام زیاره القبور کتابچه خوبی است رد شبهات وهابیت درباره زیارت قبول حدود 30-40 کتاب منتشر کرده است و ایشان سال 1994 به ایران سفر کرده است وقتی بین یمن شمالی و جنوبی دوباره جنگ در گرفت ایشان طرفداری کرده بود، حوثی یک جریان همگرایانه ایی با هم داشتند تعصبات مذهبی درسته گفتیم اینها سنتی های زیدیه هستند ولی با جنوبی هایی که سنی و شافعی هستند خیلی خوب برخورد کردند از جمله بدرالدین الحوثی از جنوبی ها حمایت کردند از دولت شمال خواست که چرا شما حقوق اینها را نمی دهید و مجبور شد یمن را ترک کرد.
این جریان الحوثی ها ادامه پیدا کردند و دوباره آقای عبدالملک آمد و عده ای از قبال گفتند حسین مظلومانه شهید شد و عده ایی که اصلا نمی پذیرفتند و گفتند غائب شده آنها از فرط علاقه ایی که به این حسین داشتند می گفتند این کشته نشده و ارتش یمن به دورغ می گوید کشته شده و دولت یمن پارسال جنازه اش را تحویل حوثی ها داد و برایش یک مراسم مفصلی هم گرفتند، این هم تشییع جنازه مرحوم حسین الحوثی است که پارسال در منطقه صعده مرکز اصلی زیده برگزار شد، قبائل یمن که به زیدی ها در طول این 50 سال پشت کرده بودند کم کم به زیدی های پای کار قرص و محکم بنام انصار الله تمایل بیشتر نشان دادند هرچه زمان از 2004 به 2010 بیشتر گذشت اینها توفیقات بیشتری پیدا کردند، در استانهایی که ملاحظه می کنید این منطقه شرق یمن که استانهای بزرگی دارد اینها استانهای سنی نشین است ولی استانهای غربی که بسیار خوش اب و هوا وسر سبز است، این نیمه غربی آب و هوای خوبی دارد در استان صعده منطقه اصلی زیدیه است که هادی الی الحق آنجا بوده است هرچه می آئیم پائین تر ترکیب شیعه و سنی جدی تر می شود مثلا در استان الجوف مقداری شیعه و مقداری سنی هستند و در استان عمران تقریبا غلبه زیدیه هستند همین اخرین استانی که اول حوثی ها آنرا گرفتند، و این استانهای جنوبی و دریای عرب که عمدتا سنی شافعی هستند مثل لحج و ابین و تعز و اینها و الحدیده تقریبا شافعی مذهب هستند از همان جنگ های 2004 به زیدی ها کمتر در این استانها بالا حالت حکومت خود مختار پیدا کردند و در انقلاب 2011 بصورت جدی وارد نشدند چون گروه انصار الله انقلاب ما نیست این نهضت ربیع عربی و اینکه اینها بیش از اینکه که بدانند چه می خواهند می دانند که چه نمی خواهند و یک طوری کور و گنگ و مبهم بود حوثی ها هم اهداف خودشان را داشتند آنها بعنوان یک نهضت تقریبا ایدئولوژیک که طرفداری از آئین زیدی در آن پررنگ بود هم کمک کردند به انقلابیون و هم خودشان را درگیر نکردند، خب آن نهضت منجر به سرنگونی حکومت علی عبدالله صالح شد که ادامه حکومت های همان کودتاچیان 52 سال قبل بود شد و اتفاقی که در یمن افتاد این بود، عربستان صعودی از دهه 60 قرن قبل از قبائلی که در مقابل زیدی ها فعالیت می کردند حمایت می کردند و پایگاه سلفی گرای جدی ایی در استانهای شمالی حتی صعده ایجاد کرده بود یعنی کنار شهر صعده جایی بود بنام ذمار که آنجا شیخ متعصب از این سلفی های وهابی یک مؤسسه ای زده بود بنام دارالحدیث کنار زیدیه، آنجا شده بود پایگاه سلفی ها که اینها کارهای ایضائی می کردند و جوانان را جمع می کردند که به آنها مدرک بدهند و جوانها زیدی وارد می شدند و سلفی خارج می شدند خب این یکی از کارهایی که حوثی ها کردند اینجا را محاصره کردند و با زور و توپ و تانک اینها را بیرون کردند و یا یک منطقه دیگر بنام کتاب آنجا هم پایگاه درست کرده بوند، اینها از اقداماتی که کرده بودند سلفی ها و وهابی هائی که در طول این چند دهه به تغذیه عربستان وارد شده بودند اینها را پاکسازی کردند، حال بحث این است که عربستان به قبائل مختلفی حقوق می داد به شیوخ قبال و اینها را طرفدار خودش کرده بود در تحولات سال 2011 ولو همه ما بنظرمان می رسید یک غافلگیری برای عربستان بوجود آمده باشد ما دیدم عربستان خیلی زود خودش را جمع و جور کرد بخصوص در یمن البته در مصر هم شما دارید می بینید که عربستان چه بازی ای را هدایت کرد اول اخوانی ها آمدن سرکار و بعد سی سی با کمک عربستان آنها را کنار زد برای تعیین منافع عربستان در یمن هم نقشه اینطوری داسشت عربستان، این قبائلی که از آنها حمایت می کرد گذاشت پشت سر انقلابیون حتی ژنرالهای ارتشی که اینها در حقیقت حقوق بگیر عربستان بودند ما داریم در ارتش یمن همین آقای علی محسن الاحمر که ایشان سرلشگری در یمن است که واقعا عامل دست عربستان بود و در جنگ و نبردهای ارتش یمن با حوثی ها این داشت یعنی بیشترین ضربات را به حوثی ها زد اینها شدن انقلابی یعنی ضد حکومت علی عبدالله صالح ایشان که شاخی نظامی سلفی ها و وهابی بود و عبدالمجید زندابی شاخه علمی فرهنگی علمائی بود ایشان دانشگاهی زده بود که قبلا زیدی بوده خیلی وقتها قبل برای تحصیلات به عربستان رفته و به یمن برگشته و یکی از سرکردگان وهابیت و حتی در عربستان هم معروف است جامعه الایمان را تأسیس کرد و بخش فرهنگی هم دست ایشان بود، اینها بافت سلفی وهابی بودند که در جریان 2011 انقلابی شدند و حکومت عربستان به نظر می رسد هدایت کرد جریانی به نام حزب التجمعی الیمنی للإسلام و یک طرحی را هم در شورای همکاری خلیج فارس برای خروج یمن از بحران تصویب کردند که بر اساس این طرح علی عبدالله صالح می رود  و مصونیتی پیدا می کند کسی متعرض به این آقا نمی شود در عوض یک کنفرانسهائی تشکیل می شود گفتگوهای ملی بنام حوار وطنی برای تدوین قانون اساسی جدید و چشم انداز حکومت آینده و دو سال هم بیشتر وقت نداشت قرار بود سال 2013 نتایج این کنفرانس معلوم شود و یمن به بر امان به قول خودشان برسد ولی چون این جریان وهابی سلفی تجمع الیمنی للاصلاح همه کاره گفتگوها بود علیرغم اینکه دیگر گروهها شرکت داشتند ولی بازی داده نمی شدند شاهدش هم اینست که مثلا گروه انصار الله که همین زیدی های حوثی آنجا نماینده داشتند دوتا از رهبران شرکت کننده طی این سالها ترور شدند و از آن طرف هم جنگ روانی راه انداخته بودند آقای عبدالکریم جبان، و آقای دکتر شرف الدین نمایندگان حوثی ها بودند که حتی حذف فیزیکی شدند، بخصوص این اواخر که اینها داشتند مسیر گفتگوها را به مسیری می برند که گروه انصارالله و حوثی ها با آنها موافق نبودند. قرار بر اینکه این گفتگوها به نتیجه مطلوبی نرسید یک نتایجی از آن بیرون دادند قرار شد یمن تقسیم اقلیمی شود ولی اینکه کم و کیف اقلیم ها چه باشد مورد اختلاف بود که خود سرانه یمن را به این شکل که می بینید در یک کمیته ایی خارج از گفتگوهای ملی به شش اقلیم تقسیم کردند، اقلیم شرقی که پر جمعیت تر و بزرگتر است ولی سبأ به این صورت به رنگ سبز و اقلیم عدن و جند و ؟؟؟ و صنعا مناطق زید نشین عمده را اگر دقت کنید استقلالی ندادند و تابع صنعا هستند و هیچ راهی به دریا ندارند، سهم اقلیم سبأ و صنعا که عمدتا زیدی ها در صنعا بودند رعایت نشده بود انصار الله اعلام کردند به نتایج گفتگوهای ملی پایبندیم ولی این تقسیم بندی را قبول نداریم این خارج از گفتگوها بعنوان راهکار اجرائی گفتگوها داده شد.
عربستان سعی کرد در این دو سه سال اخیر با انقلابی جا زدن جریانهای اخوانی سلفی اینها در بدنه حکومت آینده بگنجاند و منافع اینها تعیین شود، شاید یکی از دلایل عدم موفقیت عربستان همین چرخشی بود که در سیاست های منطقه عربستان پیدا شد یعنی بعد از اینکه عربستان دست بیعتش را از پشت اخوانی های مصر برداشت و تصمیم گرفته با ورق سکولارها در منطقه بازی کند در یمن هم پشت این جریان طرفدار عربستان خالی شد و زمینه آماده شد، اتفاقاتی که در منطقه افتاد این بود که حوثی ها بر این موج سوار شدند و بهترین موقعیت را الان تشخیص دادند تا آن مطالبه تاریخی خود را به عرصه برگردانند، این گروه الحوثی با درایت و هوشمندی از اوضاع منطقه از وضعیت داخل یمن از فسادی که حکومت گرفتارش شده بود در عرصه مدیریت کشور یمن که هر روز دولت بیشتر در آن فرو می رفت، یمن کشوری که علیرغم ثروتهای عظیمی که دارد از این ثروت ها درست استفاده نمی شود نقش عربستان در استضعاف یمن خیلی جدی است عربستان به هیچ وجه مایل نیست کشور یمن کشور پیشرفته با درآمد بالا و امکانات و رفاهی باشد که دلایل تاریخی و سیاسی و اجتماعی مختلفی دارد، یمن پرجمعیت تر از عربستان است و مردم یمن سلحشورتر از مردم عربستات هستند یک یمن قوی بالقوه همیشه در طول تاریخ، تاریخی که می گویم در طول دویست ساله آل سعود را می گویم، آنها همیشه در مقام این بوده اند که یمن تضعیف بشود نفتش استخراج نشود و همین فقر و فلاکت که می بینید عربستان خواهان اینست و یکی از برگهای برنده جمهوری اسلامی بعنوان رقیب عربستان اینست ایران دارد از سیاستهائی حمایت می کند که استقلال مردم یمن روی پای خودشان بایستند و استخراج منابعشان در حالیکه عربستان سیاستهایش به فقر و فلاکت مردم یمن منجر شده و خواهد شد.
در این چند ماه اخیر حکومت فاسد اسقاط الحکومه الفاسده اولین شعار حکومت حوثی ها بود گفتند این حکومت که نمی تواند کشور را اداره کند باید برود، این حکومت که می گفتند منظور نخست وزیر بود شخصی بنام ؟؟؟ و الا یک رئیس جمهور موقتی که قرار بود دوران ؟؟؟ سپری کند که هنوز هم هست آقای عبدالرب المنصور الهادی که این از جنود معاون علی عبدالله صالح بوده گرایش مذهبی هم ندارد و سکولار است و به نوعی روشش مورد پسند همان شورای خلیج فارس بود که سر کار آمد ولی هنوز هم مجسمه اش باقی است البته  شنیدم که ممکن است حوثی خواستار کنارگذاری وی بشوند ولی تا حالا بحثشان این نبود، حکومت فاسد با نخست وزیر باید برود.
بحث دوم این بود که نتایج گفتگوها را باید پیاده کنیم چرا متوقفش کردید یعنی از این حیرتی که در این بحث های منطقه ایی پیش آمده بود اینها بهترین استفاده کردند گفتند تنفید مخرجات الحوار الوطنی به اجرا در آوردن نتایج گفتگوهای ملی باید آنها را اجرا کنید
بحث سوم هم حکومت یمن یک افزایش ناگهانی قیمت حاملهای سوخت را به مردم تحمیل کرده بوده قیمت ها به دو برابر افزایش پیدا کرده بود و گفتند باید اینها به قیمت های قبلش بازگردد، می گفتند اسقاط الحکومت الفاسده اسقاط الجرعه و تنفیذ المخرجات الحوار الوطنی، هر سه شعار مقبول همه بود یعنی حتی حکومت یمن هم نمی توانست بگوید این بد است غیر از اسقاط الجرعه که می گفتند خزانه خالی است که در نهایت پذیرفتند عملا حوثی اول استان عمران را تصرف کردند عمران مرکز سلفی اخوانی ها در یمن بود قبلیه ایی است در یمن به نام هاشب این ام القبائل است که خاندانی به نام آل احمر اینها اصالتا زیدی هستند ولی در این 50 سال اخیر تبدیل شدند به سلفی های اخوانی که طرفدار عربستان بودند که فرزندانش همه کاره هستند که حمید الاحمر تقریبا ثروتمندترین شخص یمن هست و ثاقب الاحمر که شیخ الشیوخ آنهاست، آن مرکز قبائل طرفدار عربستان که استان عمران در یک حمله برق آسای حوثی ها سقوط کرد و این کلید حل مشاکل زیدی های حوثی شد اینها خیلی هوشمندانه اعلام کردند ما در صنعا تظاهرات مسالمت آمیز داریم برای این سه خواسته به صورت طبیعی مسلح هستند ولی اسحله ها را بیرون نمی آوردند تا اینکه کشتاری انجام شد همان آقای ژنرال محسن علی الاحمر که یکی از یگانهای ارتش در اختیارش بود نیروهایش به تظاهرات کنندگان حمله کردند و این بهانه ایی شد که حوثی ها جواب دادند، حمله کردند به آنها و مقر محسن الاحمر خیلی سریع فروپاشید، اینکه می گویم خیلی سریع یعنی روحیه بالا و توان حوثی ها را نباید دست گم بگیریم خیلی انسانهای مؤمن ورزیده و انگیزه داری هستند آنجا که سقوط کرد شد آنچه که شد که همه ناظران پیش بینی نمی کردند که کل شهر صنعا به سرعت تسلیم شد و کل ارتش بی انگیزه بودند که بخواهد در برابر جریانی به نام حوثی ها که عمدتا از شمال آمده بودند مقاومت بکنند.
گروه انصارالله یک گروه بنیاد گراست، این بنیاد گرایی بنیادگرایی شیعی است با تکیه بر تعالیم ادعا اینست که ما پیرو امام علی هستیم این بنیادگرائی با بنیادگرائی در داعش و القاعده متفاوت است ولی معتقدم هیچ گاه در تشیع آن افراطی که در گروهای سنی سلفی می شود اصلا زمینه اش نیست که مثلا می گوید من منشورم إما حق و کف الدین و کف الخلق امیرالمؤمنین نهج البلاغه را قبول دارد که زیدی ها اینطوری هستند نمی تواند تا آنجا پیش برود مگر اینکه مسائل سیاسی با آن قاطی شود می خواهم ایدئولوژی را بگویم، ولی بنیاد گرا هستند ملتزم به اسلام هستند و خیلی جدی و معتقد حسین الحوثی راه و روش خودش را می گفت المسیر القرآنیه که الان شبکه ایی دارند که 24 ساعت برنامه پخش می کند، یعنی خیلی بر قرآن تکیه دارد سخنرانی هایی دارد حدود صد سخنرانی که یمنی ها به آن می گویند ملازم یعنی جزوه ها که حوثی ها را محکوم می کنند که به جای قرآن اینها را قبول دارند تا این حد است من دیدم حفظ می کنند این سخنرانی ها را سالهای 2001 تا 2004 ضبط شده و پیاده شده مثل قرآن تقدیس می کنند که این ملازم پر است از استشهادات قرآنی.
با توجه به شرایط یمن این زیدی ها برگشته اند به ایدئولوژی زیدیه که اسلامی و شیعی است منتها با تفاوتی از امامیه، آنچه که زیدیه در طول تاریخ می گفتند که از نظر ما غلط است در زمان ائمه معصومین علیهم السلام نباید آن انشعاب پیدا می شد یعنی طرفدار زید و شهید فخ و ابن طباطبا نباید راه خودشان را از ائمه جدا می کردند الان آنچه که زیدیه می گویند با آنچه امامیه انقلابی و طرفداران نظام ولایت فقیه می گویند چندان تفاوت ندارد، می گویند یک فقیه جامع الشرایط اینرا در نظر بگیرید می شود همان اصل ولایت فقیه در قانون اساسی الان ما شرایطمان به هم نزدیک است اگر بخواهیم از نظر تاریخی دعوا کنیم بله باید بگویم چرا می گویید امام صادق امام نیست آنها می گویند کسی که در خانه بنشیند و در صحنه سیاسی حضور پیدا نکند امام نیست می تواند مرجع تقلید باشد ولی امام باید حاضر در صحنه باشد چون آنها مام را به معنای شخص حاضر در صحنه می دانند پیشوای میدنی می دانند.
الان در یمن جریان سلفی اخوانی یک جریان ضعیف شده است در یمن چون متحدانش را از دست داده است، تنها چیزی که باقی می ماند عربستان با القاعده که در استانهای جنوبی حضور دارند شاید بخواهد با آنها حرکتی کند که این خیلی بعید است که عربستان این اشتباه تاکتیکی که یک بار مرتکب آن شده است و غربی ها که از طریق این گروههای افراطی غیر منضبط که به هیچ انضباطی در نمی آیند بخواهد به اینها بهاء بدهند البته چندتا انفجار شده که القاعده به عهده گرفته است احتمال نمی رودکه عربستان بخواهد یک حضور صد در صد داشته باشد و با نام القاعده ورود کند، امید می رود که این گروه انصار الله با این درایتی که داشتند، درایتشان این بود که خودشان قدرت را در دست نگرفتند، چون ارزیابی شان از واقعیت یمن به نظر می رسد کامل است ولی تشنه قدرت نشدند یعنی رئیس جمهور را ساقط نکردند گروههای مردمی را تشکیل دادند اسمش را هم گذاشتند الجان الشعبیه الان دارند از طریق این کمیته های مردمی که هسته های اولیه شان هست از طریق اینها مدیریت می کنند همین امروز مطرح شده بود که شاید امنیت صنعا و استانهای به عهده همین لجان الشعبیه سپرده بشود باید منتظر بود و دید که آیا از تجربیات خطاهای انقلابهای مشابه آنها استفاده می کنند و تکرار نخواهند کرد یا مرتکب همان خطاها خواهند شد انشا الله که اینطور نباشد الان در یمن اینها دارند استان به استان پیش می روند، یک مشکلی که هست استانهائی که تحت نفوذ دولت بود در آنها نا امنی و مشکلات معیشتی در آنها بیداد می کرد همین ارتشی ها که از دولت حمایت نکردند این بود که ماهها حقوق نگرفته بودند، این فساد اداری باعث شده بود پولها جای دیگر می رفت، و هر جا که حوثی ها در این هشت سال اخیر که شمال یمن را مدیریت می کردند توانسته بودند نظم و امنیت ایجاد کنند و الان هم امید می رود که استانهای جنوبی درخواست کرده اند که ما از گروه انصار الله می خواهیم بیایند و امور استانهای ما را دست بگیرند با اینکه آنها سنی هستند، اگر این سیاست شمول گرا و اعمی حوثی ها ادامه پیدا کند که عبدالملک الحوثی حتی در یک سخنرانی اعلام کرد ما با گروه ؟؟؟ یمن الاسلام مشکل نداریم با اخوانی ها مشکل نداریم دست برادری می دهیم به هر کسی که در فساد و جنایت شریک نبوده است؛ گروه انصار الله را می توان در یمن با حزب الله در لبنان مقایسه کرد یعنی همان نقشی که حزب الله دارد علیرغم اینکه خودش قدرت را دست نگرفته است ولی یک بازیگر مؤثر در صحنه سیاسی لبنان است انصار الله می تواند به همان میزان ولی قویتر زیرا که زیدی ها حدود 10 میلیون جمعیت یمن که حدود نیمی از جمعیت یمن است را تشکیل می دهند ضمن اینکه اینها منسجم ترین گروه هستند حتی شما مقایسه کنید با کشورهای دیگر بهار عربی یکی دیگر از مشکلات آنها این بود که رهبری نداشتند ولی حوثی ها رهبری دارند بالاخره یک سید عبدالملک الحوثی شده قاعده، یک انسجام برونی وجود دارد علاوه بر اینکه مذهب باعث انسجام درونی انصارالله شده بافت قبیله ای یمن خیلی به این قضیه کمک می کند یمن یک کشور قبیله ایی هست و وقتی شیوخ قبایل تصمیم می گیرند پشت سر جریانی قرار بگیرند که الان به هر دلیلی چه زیدی ها چه غیر زیدی می تواند منبع قدرت خوبی برای انصارالله باشد شرطش اینست که اینها این روش شامل گرایانه چتر بزرگی را باز کنند که اهل سنت و سلفی های غیر القاعده بقیه حتی جریانهای سلفی اخوانی را زیر چتر خود بیاورند امید می رود که بتوانند انشالله موفق شوند و یک ویژگی دیگر آنها اینست که ضد عربستان هستند این ضدیت با عربستان باید هوشمندانه باشد نمی شود در یمن ایستاد و عکس پادشاه عربستان را پاره کرد چون یمن منافع مشترک دارد مرز مشترک دارد ولی عمدتا گروه انصار الله با عربستان خوب نیست چون می داند عربستان عامل عقب افتادگی های یمن است.





نسخهٔ ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۰۱

نام کشور یمن
تعداد جمعیت 30 میلیون نفر
پایتخت صنعا
زبان رسمی عربی


نظام حکومتی جمهوری دموکراتیک
شاخص توسعه 452/.
دین رایج

اسلام

نقشه کشور یمن

یَمَن در جنوب غربی آسیا و در جنوب شبه‌جزیره عربستان در خاورمیانه واقع شده است. پایتخت آن شهر صنعا است. جمعیت یمن حدود 30 میلیون نفر و وسعت آن بیش از ۵00٬۰۰۰ کیلومتر مربع است. زبان رسمی این کشور عربی و واحد پول آن ریال یمن است. یمن از لحاظ تقسیمات کشوری به بیست استان تقسیم شده است. این کشور دارای دو ساحل مهم است، ساحلی غربی در کرانه دریای سرخ و ساحلی جنوبی در کرانه دریای عرب. همچنین دارای جزایر متعددی است که مهم‌ترین آن‌ها جزایر سقطرا در دریای عرب است. یمن از آنجا که در ورودی تنگه باب‌المندب قرار دارد که دریای سرخ را به اقیانوس هند پیوند می‌دهد، یکی از فعال‌ترین و راهبردی‌ترین خطوط ترابری دریایی در جهان است. این کشور یکی از حاصل‌خیزترین مناطق شبه جزیره عربی است و به علّت دارا بودن موقعیّت خاصّ جغرافیایی و بنادر و جزایر مهم، در طول تاریخ مطمح نظر استعمارگران بوده و صفحات تاریخ این کشور را حوادث گوناگون پر کرده است. یمن یکی از نقاط حساس استراتژیکی مورد نظر شرق و غرب است.


وضعیت جغرافیایی و سیاسی

یَمَن در جنوب غربی آسیا و در جنوب شبه‌جزیره عربستان در خاورمیانه واقع شده است. پایتخت آن شهر صنعا است. جمعیت یمن نزدیک به 30 میلیون نفر و وسعت آن بیش از 500 هزار کیلومتر مربع است. زبان رسمی این کشور عربی و واحد پول آن ریال یمن است. یمن دارای دو ساحل مهم است، ساحلی غربی در کرانهٔ دریای سرخ و ساحلی جنوبی در کرانهٔ دریای عرب. همچنین دارای بیش از 100 جزیره در دریای سرخ و دریای عرب است که بسیاری از آنها دارای جاذبه‌های توریستی خارق‌العاده هستند. مهم‌ترین آن‌ها مجمع‌الجزایر سقطره در دریای عرب است. یمن از آنجا که در ورودی تنگه باب‌المندب قرار دارد که دریای سرخ را به اقیانوس هند پیوند می‌دهد یکی از فعال‌ترین و راهبردی‌ترین خطوط ترابری دریایی در جهان است. تنگه باب‌المندب دومین تنگه مهم جهان پس از کانال سوئز به شمار می‌رود و سالانه بیش از 20 هزار کشتی حامل انواع کالاها از آن عبور می‌کند. یمن را از قدیم‌الایام به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و جاذبه‌ها و ثروت‌های طبیعی فراوان آن «الیمن السعید» یا «یمن خوشبخت» و گاهی «الیمن الخضراء» نامیده‌اند. البته بیش از نیمی از خاک یمن، صحرا و شنزار است و مناطق سرسبز و خرم و کوهستانی در غرب این کشور قرار گرفته‌اند. یمن از لحاظ تقسیمات کشوری به بیست استان تقسیم شده است: عَدَن، عَمران، اَبیَن، ضالع، بیضاء، حُدَیده، جَوف، مَهره، مَحویت، محدوده پایتختی صنعا (الأمانة)، ذِمار، حضرموت، حَجّه، إب، لَحِج، مأرب، رَیمه، صَعده، استان صَنعاء، شَبوِه، تَعِز. شهرهای مهم یمن عبارتند از: صنعا، عدن، مکلا، مأرب و حدیده. سه استان مأرب، حضرموت و شبوه مناطق اصلی نفت‌خیز یمن هستند. نزدیک به 90 درصد صادرات یمن، نفت است. یمن بین سال‌های ۱۹۶۲ تا ۱۹۹۰ به دو کشور جمهوری عربی یمن (یمن شمالی) و جمهوری دمکراتیک یمن (یمن جنوبی) تجزیه شده بود که در این سال با هم متحد شدند و جمهوری یمن به وجود آمد. در سال ۱۹۹۴ جنگ داخلی میان جدایی‌خواهان جنوبی و حکومت مرکزی درگرفت که با پیروزی شمالی‌ها اتحاد پابرجا ماند. حکومت در کشور یمن از نوع جمهوری است و رئیس‌جمهور، رئیس حکومت محسوب می‌شود که با رأی مردم برای دوره‌های 7 ساله انتخاب می‌شود. رئیس‌جمهور می¬بایست رئیس مملکت را انتخاب نماید. رئیس دولت اولی وزیر است و توسط رئیس‌جمهور مشخص می‌شود. مجلس سنا در این کشور دارای 111 کرسی است و نمایندگان آن نیز توسط رئیس‌جمهور مشخص می¬شوند. مجلس نمایندگان در یمن در حدود 301 کرسی دارد و نمایندگان در این کشور توسط رأی مردم برای دوره¬های 6 ساله انتخاب می‌شوند. ساختار سیاسی کشور یمن تغییری تا به امروز به صورت مکتوب نداشته است. ساختار اجتماعی در یمن قبیله‌محور است و روستاها و اغلب شهرها در اختیار سران قبائل است. ائتلاف سران قبائل با گروه‌ها و صاحبان قدرت، ساختار سیاسی در یمن را تشکیل می‌دهد. دو قبیله «حاشد» و «بکیل» از مهمترین قبایل یمن هستند و سایر قبایل را تحت فرمان دارند.

تاریخ یمن یمن پیش از اسلام تحت حاکمیت و فرمانروایی سه گروه قرار داشت که به ترتیب زمانی عبارتند از: قوم سبأ و حمیر (که در دوران پیش از میلاد مسیح می‌زیستند)، حبشیان و سرانجام ایرانیان. در اواخر دوران حاکمیت حبشیان شورش‌های بسیاری از سوی مردم این سرزمین برای رهایی یمن از دست حبشیان رخ داد که همگی دستخوش شکست شدند؛ تا اینکه سرانجام‌ به‌ ياري‌ ايرانیان‌ حبشيان‌ را بيرون‌ راندند و از این پس حکم‌رانان ساسانی ایران حاکمیت یمن را به دست گرفتند‌ و این جریان تا ظهور اسلام ادامه داشت. تاریخ فتح یمن به دست ایرانیان بین سال‌های 562 تا 572 میلادی مطابق با دوران کودکی پیامبر اسلام بوده است. با ظهور اسلام آخرین حاکم ایرانی یمن (به نام باذام) به دین اسلام گرویده و حاکمیت وی بر یمن از سوی پیامبر اکرم به رسمیت شناخته شد و ادامه یافت. به عقیده محققان، یمن تنها کشور از تبار اعراب سامی است که ریشه و زبانش تغییر نکرده است. اعراب یمن که اکثریت این کشور را تشکیل می‌دهند ریشه عربی خود را به اعراب قحطانی راجع و در نتیجه خود را عرب اصیل می‌دانند. مردم یمن بسیار متمدن‌تر و بافرهنگ‌تر از سایر عرب‌ها هستند. حضور اقوام و تمدن‌های کهن باعث شده تا سرزمین یمن مملو از آثار تاریخی و باستانی باشد. از ویژگی‌های تمدن یمنی می‌توان به ایجاد سرزمینی حاصل‌خیز و کشاورزی پیشرفته اشاره کرد که آنان را در زمره نخستین اعرابی قرار داد که به مدنیت، معماری و کشاورزی روی آوردند. گفته می‌شود یمن تنها کشوری است که مردمش بدون جنگ و خون‌ریزی اسلام آوردند. پیامبر اکرم بعد از اینکه دعوت خود را علنی ساختند نامه‌هایی به کشورها و قبایل مختلف نوشتند و آنان را به اسلام دعوت نمودند. ایشان ابتدا خالد بن ولید را همراه با گروهی به یمن فرستادند ولی آنان در طول شش ماهی که در یمن استقرار داشتند نتوانستند کسی را مسلمان کنند. پس از آن پیامبر اکرم امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب را روانه یمن ساختند. در بدو ورود ایشان به یمن افراد قبیله حمدان که یکی از بزرگترین قبائل یمن بود گرد ایشان جمع شده و حضرت نامه پیامبر را برای ایشان قرائت فرمودند. عظمت گفتار پیامبر آنچنان قبیله حمدان را تحت تأثیر قرار داد که همه آنها در مدت یک روز اسلام آوردند. پیامبر اسلام پس از اطلاع از این امر حمد و ثنای الهی به جای آورده و دو بار فرمودند: السلام علی حمدان. پس از گرویدن حمدانیان به اسلام، سایر مردم یمن نیز به تدریج اسلام آوردند. یمنی‌ها به واسطه اینکه به دست امیرالمؤمنین و بدون خونریزی اسلام آورده‌اند افتخار می‌کنند. آنان پس از اسلام آوردن در صحنه‌های مختلف حیات دین اسلام نقش‌های مهمی را ایفا کردند و در فتوحات و سایر حوادث حضوری فعال داشتند. اسلام آوردن این مردم به واسطه امیرالمؤمنین منجر به این شد که محبت و علاقه به خاندان نبوت در میان یمنیان بروز و ظهور یابد. ادیان و مذاهب اکثر قریب به اتفاق مردم یمن (حدود 99 درصد) مسلمان‌اند. بنا به نقل دانشنامه آزاد ویکی‌پدیا، حدود 30٪ از مردم یمن شیعیان زیدی، 50٪ اهل سنت شافعی، 10٪ وهابی و حنبلی، 5٪ مالکی، 4٪ شیعه دوازده امامی و اسماعیلی و 1٪ غیرمسلمان هستند. اهل سنت بیشتر در جنوب و جنوب شرق در نواحی ساحلی، شیعه‌های زیدی عمدتاً در شمال و شمال غرب در مناطق کوهستانی که تمرکز جمعیت عمده یمن در این مناطق است و اسماعیلی‌ها بیشتر در مراکز اصلی نظیر صنعا و مأرب زندگی می‌کنند. مردم یمن به رغم تفاوت در مذهب هیچ‌گاه نسبت به هم کینه و نفرت نداشته‌اند. جریان‌های فکری و اعتقادی زیدیه مهم‌ترین جریان فکری و اعتقادی در یمن کنونی «زیدیه» است. بخش عمده‌ای از تاریخ یمن به حکومت زیدیان اختصاص دارد که از دوره عباسی در این سرزمین قدرت را در دست داشتند و نزدیک به 1100 سال، از حدود 900 تا 1962 میلادی، در این کشور حکومت کردند. اصل و ریشه زیدیان یمن به ترجمان‌الدین قاسم بن ابراهیم رسّی 170-244ق/786-858م که مردی فقیه، متکلم، محقق، مؤلف و مبارز بود، بازمی‌گردد. او در میان زیدیان از اعتبار ویژه‌ای برخوردار است، زیرا اولاً نیای حاکمان و امامان زیدی یمن است و ثانیاً افکار و آرای فقهی او در گسترش مذهب زیدی در سرزمین یمن بسیار مؤثر بوده است و بر همین اساس است که زیدیان یمن را «قاسمیه» نیز می‌گویند. فرزند او حسین رسّی نیز از فقیهان، محققان و مبارزان خاندان طباطبایی است که در حیات پدرش به تبلیغ مذهب زیدی و آرای فقهی این فرقه در یمن پرداخت. بر اثر این تبلیغات، مذهب شیعی زیدی در سرزمین یمن در کنار مذاهب دیگر اسلامی رشد و گسترش یافت و اندکی پس از آن بانفوذترین مذهب اسلامی در آن منطقه گردید. رواج مذهب زیدی زمینه پیدایش دولت بنی‌طباطبا را پدید آورد. «زیدیه» معتقدان به امامت زید فرزند امام سجاد  را گویند. شیعیان زیدی همچون شیعیان دوازده امامی امامت را مبتنی بر نص پیامبر اکرم می‌دانند، اما امامیه معتقدند نصب پیامبر فقط در مورد جانشینی دوازده امام از عترت او وجود دارد در حالیکه زیدیه بر این عقیده‌اند که نص پیامبر به طور عام همه فرزندان حسنی و حسینی حضرت زهرا  را دربرمی‌گیرد. همه فرق اسلامی از اهل سنت، مرجئه، معتزله و شیعه بر سرآمدی زید در علم و دانش اتفاق نظر دارند. در فقه حجت بود و بهترین عابدان و زاهدان زمان خود بود و در رفتار و اخلاق مانندی نداشت. زياد بن منذر گويد من نزد امام باقر (ع) نشسته بودم كه زيد بن على آمد چون چشم امام بر او افتاد فرمود: اين سروري است در خاندان خود و خونخواه آنان است، بسيار نجيب است مادرى كه تو را زاده است اى زيد. ابوحنیفه نعمان بن ثابت درباره او می‌گوید: «زید بن علی و خاندان او را ملاحظه کردم، در عصر او فقیه‌تر، داناتر، خوش‌بیان‌تر و حاضر جواب‌تر از وی ندیدم. بی‌تردید او بی‌نظیر بود». زید برای امامت شرایط خاصی قائل بود؛ به نظر او امام کسی است که از نسل حضرت زهرا  باشد، قیام به شمشیر کند، به کتاب خدا و سنت پیامبر دعوت کند، عالم به احکام الهی باشد و مردم را به امامت خود فراخواند. چون اصل تفکر زید قیام بر ضد ظلم و جور بود از اینرو در عمل نهضتی علیه هشام بن عبدالملک به پا کرد و سرانجام جان خود را در این راه نثار نمود. زید بر اساس همین مبنا اصل تقیه را که باور امامیه بود انکار می‌کرد. علی بن ابی‌طالب را برترین صحابه رسول خدا می‌دانست ولی بر این باور بود که خلافت ابوبکر و عمر نیز به حق و اطاعت از آنان واجب بوده است. بسیاری از اهل بیت و غیر ایشان به این مذهب گرویدند و اصول و مبادی آن را تبلیغ کردند و بدین‌ترتیب فرقه زیدیه شکل گرفت. آموزه‌های این فرقه در اصل برگرفته از تعالیم، فتاوی و گرایش‌های اعتقادی زید بن علی است. عقاید زیدیه مذهب زیدی در اصول اعتقادی، غیر از مسئله امامت، نزدیک به عدلیه و در فقه حنفی مسلک است. گفته شده است خود زید بن علی، پیشوای زیدیه، شاگرد واصل بن عطای معتزلی بود. آنان پس از شهادت امام حسین  زید شهید را امام می‌دانند و امام زین‌العابدین  را تنها پیشوای علم و معرفت می‌شمارند، نه امام به معنی رهبر سیاسی و زمامدار اسلامی، زیرا یکی از شرایط امام از نظر آنان قیام مسلحانه بر ضد ستمگران است. اکثر نویسندگان زیدی امام زین‌العابدین  را در شمار امامان خود ندانسته و به جای ایشان حسن مثنی، فرزند امام حسن مجتبی  را امام می‌دانند. دیدگاه زیدیه در اصول دین شبیه دیدگاه امامیه است؛ در میان فرق مختلف شیعه، عقاید زیدیه بیش‌ترین قرابت را با دیدگاه امامیه دارد. آنان ضمن اعتقاد به حسن و قبح عقلی، همچون دیگر شیعیان به دو اصل توحید و عدل به عنوان اساسی‌ترین اصول اعتقادی می‌نگرند و بر اساس آن هرگونه تشبیه و تجسیم را از خداوند نفی می‌کنند. نیز خدا را عادل دانسته و معتقدند بر اساس مصالح و مفاسد حکم کرده، پاداش می‌دهد و مجازات می‌کند. بعلاوه انسان را مختار دانسته و دیدگاه جبریون را به شدت نفی می‌کنند. زیدیه اصل نبوت و امامت را نیز از اصول اساسی دین می‌دانند، ولی دیدگاه ایشان در خصوص امامت با دیدگاه امامیه متفاوت است. زیدیان اصل امر به معروف و نهی از منکر را نیز از اصول دین می‌دانند و بر اساس آن هجرت از سرزمینی که مردمش به گناه تظاهر می‌کنند به جایی که در آن گناه نباشد را واجب می‌‌شمرند. علاوه بر اینها، زیدیه همانند معتزله معتقد به اصل منزلت بین المنزلتین هستند یعنی مرتکب کبیره را نه مانند مرجئه، مؤمن و نه همانند خوارج، کافر می‌دانند، بلکه معتقدند چنین شخصی فقط فاسق است. فِرق زیدیه زیدیان در درون خود به چند فرقه جزئی‌تر تقسیم می‌شوند که مهم‌ترین آنها سه فرقه‌اند: جارودیه، بتریه و جریریه. جارودیه این فرقه پیروان ابوالجارود زیادبن منذر عبدی هستند. ابوالجارود از پیروان امام باقر و امام صادق  بود ولی ایشان را رها کرد و به زیدیه پیوست. وی معتقد بود درباره امامت حضرت علی و حسنین  از سوی پیامبر نص وجود دارد ولی این نص به وصف است نه به تسمیه و پس از آن نیز قطع شده است. جارودیه با آنکه زید را به امامت پذیرفته بودند، از دیدگاه‌های او فراتر رفتند و معتقد شدند که مردم با برگزیدن دیگری به جای علی بن ابی‌طالب و عدم بیعت با وی به گمراهی افتادند. امامت فقط سزاوار فرزندان امام حسن و امام حسین  است و هر کس از بیعت امام تخلف کند کافر است. برخی جارودیه را به دلیل طعن بر شیخین و صحابه، رافضی دانسته‌اند. برخی بر این عقیده‌اند که زیدیه در حقیقت جارودی‌اند و بعد از زید بن علی همه امامان و پیروانشان از این فرقه بوده‌اند. بر این اساس می‌توان گفت زیدیه امروز دارای همان تفکرات جارودیه تاریخی با اندکی اصلاحات است. بتریه (صالحیه) چون از اصحاب حسن بن صالح بن حی همدانی (100-168ق) و از اصحاب کثیر النوای ابتر بودند به این نام خوانده شده‌اند. بتریه، جارودیه را به سبب طعن شیخین و صحابه تکفیر می‌کردند. به عقیده آنان حضرت علی  افضل صحابه و اولی به امامت بود ولی خلافت ابوبکر و عمر نیز خطا نبود چون خود حضرت امیر به خلافت آنها رضایت داده بود. همچنین قیام دو امام در دو منطقه جدا از هم را جایز و اطاعت هر دو را واجب می‌دانستند. معتزله بغداد به فرقه صالحیه پیوستند و صالحیه نیز در اصول پیرو مکتب اعتزال بودند. جریریه (سلیمانیه) پیروان سلیمان بن جریر رقی‌اند که حضرت علی  را افضل صحابه و اولی به خلافت می‌دانستند ولی معتقد بودند چون پیامبر به جانشینی ایشان تصریح نکرد، گرچه دوست داشت که علی  خلیفه باشد، پس خطای صحابه خطای اجتهادی بوده و گناهکار نیستند. این طایفه از عثمان تبری جسته و محاربان علی  را کافر می‌دانستند و همانند سایر فرق زیدیه امامت را منحصراً حق اولاد فاطمه  می‌دانستند. جریریه تعیین امام را فقط از طریق شورای مردم که دست‌کم متشکل از دو تن از برگزیدگان امت بود ممکن می‌دانستند. به عقیده آنان امامت مفضول با وجود افضل رواست و حضرت علی  امام و بیعت ابوبکر و عمر خطا بود. زیدیه در یمن زیدیان پس از شهادت زید بن علی به قیام‌های فراوانی در مناطق مختلفی همچون خراسان، مدینه، بصره، کوفه، طالقان، طبرستان و یمن دست زدند که دو مورد اخیر از مهمترین قیام‌ها بود که منجر به تشکیل حکومت زیدیان در طبرستان و یمن شد. انتقال رسمی مذهب زیدی به یمن به دست یحیی بن حسین بن قاسم از نوادگان امام حسن مجتبی  مشهور به الهادی الی الحق صورت پذیرفت و مردم یمن در سال 280ق با وی بیعت کردند. پس از یحیی بن حسین فرزندان وی یکی پس از دیگری امامت و فرمان‌روایی را در یمن به دست گرفتند، به گونه‌ای که سلسله امامت زیدی از آن پس عمدتاً در خاندان یحیی ادامه یافته و نزدیک به شصت امام را که حسنیین خوانده می‌شوند دربرگرفته است. حکومت زیدیان یمن تا کودتای 1960م. عبدالرحمن الآریانی یا انقلاب 1962م. همراه با فراز و فرودهایی ادامه داشت. زیدیان در این مدت طولانی همواره بخش‌های شمالی یمن را در اختیار داشته‌اند و البته حوزه نفوذ آنان گاهی به مناطق دیگر نیز توسعه می‌یافت. ولی به غیر از زمان هادی الی الحق و چند تن دیگر از ائمه زیدی، زیدیه یمن هیچگاه نتوانستند حکومت مقتدری ایجاد کنند و فقط هر از چند گاهی، امامی قیام و چند صباحی بر چند شهر حکومت می‌کرد و سپس به خاطر جنگ‌های داخلی این اقتدار کوچک نیز از میان می‌رفت. این آشفتگی از قرن یازده بیشتر شده و حکومت زیدیان همیشه با شورش‌ها و اختلاف‌ها همراه بوده است. تفرقه و تشتت حاصل از حملات پی‌درپی ترکان عثمانی، ادعای پی‌درپی امامت، عدم انسجام و نظام قبیله‌گری حاکم بر یمن از عوامل عدم ثبات سیاسی مقتدر در یمن بوده است. نشر وسیع کتب و افکار معتزله در میان زیدیه یمن مقارن با ظهور جریان مُطَرفّیه در میان زیدیه بود. مطرفیه گروهی از زیدیان بودند که خود را پیرو هادی یحیی بن حسین می‌دانستند و در مسائل اعتقادی دیدگاه‌های خاصی را مطرح می‌کردند که برخلاف عقیده شناخته شده از زیدیه و به باور برخی، متأثر از مکتب ابوالقاسم بلخی یکی از سران معتزله در بصره بود. امامان و عالمان زیدیه برای مقابله با این جریان به میراث فکری و کلامی دیگر معتزله روی آوردند و این موجب شد کتاب‌های معتزله و شخصیت‌هایی متأثر از آنان در قرن ششم هجری از عراق و ایران به یمن برده شوند و بدین‌ترتیب در قرن‌های بعدی جریانی در زیدیه یمن ظهور کرد که متأثر از معتزله و افکار آنان بود. در این مکتب اصول مذهب زیدیه با عقل‌گرایی افراطی پیوند داده شده و برخی دیدگاه‌های کلامی غیرشیعی نیز در میان آنان رواج یافت. در مقابل این جریان برخی دیگر از عالمان زیدیه با نقد عقل‌گرایی افراطی معتزله، گرایشی مشابه به گرایش اهل حدیث را نمایندگی کردند و از سویی دیگر از جریان اصیل زیدیه و شیعی فاصله گرفتند. بدین‌ترتیب خط اصیل زیدیه در میان دو جریان متمایل به تفکرات غیرشیعی، ولی متفاوت از هم، قرار گرفت، یعنی جریان عقل‌گرای متمایل به تفکرات معتزله و جریان نقل‌گرای متمایل به اهل حدیث. زیدیه یمن در عصر حاضر با سقوط امپراطوری عثمانی به سال 1337ق/1918م در جریان جنگ جهانی اول، شرایط برای حکومت یکی دیگر از زیدیان به نام احمدبن‌محمدبن یحیی که در واقع آخرین حکومت از سلسله زیدیان بود، فراهم شد و وی توانست بر یمن مسلط شود. حکومت احمدبن محمد در سال 1962م و با کودتای عبدالله سلال از بین رفت. از این زمان به بعد حکومت جمهوری در یمن برپا شد و سلسله زیدیه از اریکه قدرت کنار نهاده شدند. اکنون نیز کشور یمن به صورت جمهوری دموکراتیک اداره می‌شود. علاوه بر سابقه گسترده حاکمیت زیدیه در یمن، هم اکنون نیز تعداد زیادی از شیعیان یمن را زیدی مذهبان تشکیل می‌دهند. تعداد آنان حدود35 درصد جمعیت یمن است. زیدیان اغلب در استان‌های صعده، تعز، الجوف، صنعا، اب، ذمار، عمران، مأرب، حجه، مجویت و حدیده سکونت دارند. همچنین در جنوب کشور عربستان به ویژه در منطقه نجران مذهب زیدیه پیروان قابل توجهی دارد. این منطقه که در همسایگی کشور یمن واقع شده، پیش از این بخشی از خاک یمن محسوب می‌شده که در درگیری‌های دو کشور در قرن گذشته از یمن جدا شده است. دو قبیله بزرگ یمن با نام‌های «حاشد» و «بکیل» زیدی مذهب هستند. این دو قبیله از مهم‌ترین قبایل یمن بوده و نقش مهمی در تحولات سیاسی یمن در سال‌های پس از تشکیل حکومت جمهوری در یمن داشته‌اند. شخصیت‌های مؤثر زیدیه بزرگان زیدیه در ابتدا بیشتر در فکر قیام و خروج برای انجام فرضیه امر به معروف بودند و کمتر به تبیین عقاید خود می‌پرداختند. اما از قرن سوم هجری فعالیت‌های علمی زیدیه آغاز گشت و تاکنون نیز ادامه دارد. در این بخش به معرفی برخی از مهم‌ترین امامان و عالمان زیدیه و دیدگاه‌های فقهی و اعتقادی آنها اشاره می‌کنیم. قاسم رسّی قاسم بن ابراهیم رسی از نوادگان امام حسن مجتبی  در سال 169ق در رس، یکی از شهرهای نزدیک مدینه، چشم به جهان گشود و از این‌رو به رسّی شهرت پیدا کرد و این عنوان به فرزندان و اخلاف او در یمن و مصر و هندوستان انتقال یافت. نزد پدر و دیگر عالمان خاندانش تربیت یافت و دانش آموخت. فقه را از علمای مذهب حنفی و کلام را از معتزله فراگرفت. وی تا حد زیادی از معتزله تأثیر پذیرفته بود و زمینه‌ساز پذیرش دیدگاه‌های معتزله از سوی زیدیان یمن گردید. قاسم رسی با پذیرش اصول پنجگانه معتزله (توحید، عدل، وعد و وعید، منزلت بین المنزلتین، امر به معروف و نهی از منکر) عقل را اساس و منبع اصلی شناخت می‌دانست و معتقد بود به وسیله عقل است که خداوند شناخته می‌شود و تشبیه و تجسیم از او نفی می‌گردد. به نظر وی عقل بر کتاب خدا و سنت رسول مقدم است زیرا پیامبر حقیقی را تنها به وسیله عقل می‌توان از پیامبر دروغین تشخیص داد. وی قائل به اختیار انسان در افعال خویش است و رسائل متعددی در رد جبریون نوشته است. به نظر او ضلالت و گمراهی افراد از ناحیه خود آنها و هدایت توفیقی الهی است. قاسم معتقد است قضا و قدر الهی شامل معاصی نمی‌شود زیرا قضای او فقط به حق و امر او فقط به عدل تعلق می‌گیرد. وی در باب وعد و وعید می‌نویسد: «یکی از اصول خمسه این است که خداوند صادق الوعد و الوعید است، مثلاً برای ذره‌ای خیر، پاداش و برای ذره‌ای شر، عقاب می‌کند». او مرتکب گناه کبیره را نه مؤمن می‌داند و نه کافر، بلکه او را فاسق می‌شمرد و معتقد است گناه‌کاران همانند کافران، در صورتی که بدون توبه بمیرند، تا ابد در جهنم خواهند ماند ولی عذاب خفیف‌تری خواهند داشت. او این دیدگاه را منزلت بین المنزلتین می‌نامد. وی در باب امر به معروف که از مهم‌ترین اصول زیدیه در طول تاریخ بوده است می‌نویسد: «هر مؤمنی تا جایی که توان تغییر دارد باید امر به معروف و نهی از منکر کند و اگر لازم است این کار با قیام و شمشیر انجام شود باید آن را انجام دهد». قاسم پیروان زیادی یافت اما بسیاری از آنان به سبب دیدگاه وی درباره ابوبکر و عمر از او جدا شدند. اهمیت دیدگاه‌های قاسم رسی از آن جهت است که بنا به عقیده برخی از محققان، مذهب کلامی زیدیه یمن تا امروز همان مذهب قاسم رسی یا قاسمیه است. آنان با تأکید بر عقل متأثر از معتزله، از فلسفه گریزان‌اند و افکار یونانیان در اندیشه آنها کمتر وارد شده است. یحیی بن حسین یحیی نوه قاسم رسی، ملقب به الهادی الی الحق و مؤسس دولت زیدیه در یمن، یکی از بزرگان تأثیرگذار زیدیه است. به عقیده وی حواس و عقول از درک معبود عاجزند و ما فقط افعال خداوند را آن هم از طریق مخلوقات می‌توانیم بشناسیم. او معتقد است خداوند امر به طاعت و ترک معصیت کرده و هیچ‌گاه کفر را برای بندگانش اراده نمی‌کند. او عادل‌تر از آن است که کفر و جور را خلق کند. در نظر هادی الی الحق، امامت به بیعت و اختیار مردم نیست، بلکه ناشی از کمالاتی است که خداوند در اولاد حضرت فاطمه  به وجود آورده است. بنابراین اگر فردی از اولاد امام حسن و امام حسین قیام کرد و دارای دیگر شرایط امامت بود، بر مسلمین واجب است که بیعت او را بپذیرند و یاری‌اش نمایند. درباره مرتکب کبیره دیدگاهی مشابه قاسم رسی دارد اما در باب صحابه می‌نویسد: «به هیچ‌یک از صحابه راستگو و تابعین درست‌کردار ایراد نمی‌گیرم... هر کس مؤمنی را سبّ نماید و دشنام دهد و خیال کند که این کار حلال است، کافر شده است و هر کس مؤمنی را دشنام دهد در حالیکه می‌داند حرام است، فاسق و گمراه است... من برای مادران مؤمنین (زنان پیامبر) که یقیناً دین‌دار از دنیا رفتند، طلب مغفرت می‌کنم». حاکم جُشَمی ابوسعد محسن بن محمد معروف به ابن کرّامه جشمی و حاکم جشمی در سال 413ق در جشم از توابع نیشابور به دنیا آمد. در مکه نزد زیدیان درس خوانند و به سوی آنان گرایش پیدا کرد و فردی معتزلی‌ـ‌زیدی گردید. در تفسیر صاحب‌نظر و استاد زمخشری بود. وی از برجسته‌ترین مورخان زیدیه محسوب می‌شود. جشمی به تبعیت از بزرگان زیدیه به نقد فلاسفه می‌پرداخت و قائل بود بین خداوند و عالم واسطه‌هایی مثل عقول عشره وجود ندارد، بلکه خداوند مستقیم و بدون واسطه در کار تدبیر عالم است. وی با تأثیرپذیری از معتزله افعال انسان‌ها را مخلوق خود آنها دانسته و خدا را خالق افعال انسان نمی‌داند. یحیی بن حمزه یحیی بن حمزة بن علی از نوادگان امام جواد  ملقب به المؤیدبالله در سال 669ق در صنعا دیده به جهان گشود. مجموع تألیفات وی را بالغ بر یکصد مجلد دانسته‌اند. وی برخلاف اکثر بزرگان زیدیه، اشاعره را تکفیر نمی‌کرد و در این زمینه می‌نویسد: «اکثر زیدیه و جمهور معتزله قائل به کفر اشاعره، به خاطر قول به کسب، قدم قرآن و جبر هستند، اما ما قائل به کفر آنها نیستیم. زیرا کفر در مسائل قطعی است و شاید اعتقاد به این مسائل در اشاعره به خاطر ظهور احتمالات بوده است. ... این مطلب صحیح نیست که لعن از اعظم قربات الی الله است، زیرا شرع تعبد به لعن را بیان نفرموده، بلکه وارد شده که مؤمن لعّان ـ‌زیاد لعن‌کننده‌ـ نیست و نجات از آتش امری است غیبی که غیر از خدا از آن خبر ندارد. بنابراین کفر و فسق دلیل قاطع می‌خواهد و اگر نداریم احتیاط این است که توقف کنیم. این به عدالت نزدیکتر و احتیاط در دین است». یحیی از همه صحابه پیامبر دفاع کرده و معتقد است مخالفت‌های آنان با خلافت حضرت علی  موجب کفر و فسق و خروج آنان از دین و حتی موجب از بین رفتن موالات آنها هم نمی‌شود. یحیی، اسلام صحابه را صحیح و آن را دیدگاه بزرگان اهل بیت می‌داند. وی در این مورد به روایاتی همچون «ابوبکر و عمر سیدا کهول الجنة» اشاره کرده و آن را دلیل فضل آنها دانسته است. یکی دیگر از دلایل یحیی برای لزوم موالات صحابه استناد وی به عمل زیدبن علی است که آنها را بسیار دوست می‌داشت و از سب آنان نهی می‌کرد. یحیی روایاتی نیز از برخی امامان زیدی همچون قاسم رسی، ناصر اطروش، حسن بن زید و برخی دیگر از راویان مبنی بر عدم سب صحابه نقل می‌کند. حتی از امام جعفر صادق  نقل می‌کند که بسیار آن دو را دوست می‌داشت. از دیدگاه امامیه برخی از این روایات جعلی‌اند و برخی از روی تقیه صادر شده‌اند. مثلاً اوضاع فرهنگی شهر مدینه در زمان امام صادق  شدیداً گرایش عثمانی داشت و امام صادق  نمی‌توانست صراحتاً در این زمینه اظهار نظر کند. یحیی درباره نظر بزرگان زیدیه نسبت به صحابه می‌نویسد: «دیدگاه قاسم رسی و الهادی الی الحق و اولادش و امام منصور بالله توقف از دو طرف است؛ آنها هم توقف می‌کنند از ترضیه و ترحم نسبت به شیخین و هم نهی می‌کنند از تکفیر و تفسیق آنها، زیرا این بزرگان به خطاکاری خلفا یقین دارند ولی نمی‌دانند که این گناه کبیره است یا صغیره؛ از اینرو حکم به توقف کرده‌اند». ابن‌المرتضی احمد بن یحیی بن مرتضی ملقب به المهدی لدین‌الله و معروف به ابن‌مرتضی از اولاد قاسم رسی در سال 763ق در جنوب صنعا به دنیا آمد. علمای زیدی در سال 793ق با وی به عنوان امام بیعت کردند، ولی سیاست‌مداران این رأی را نپذیرفته و با فرد دیگری بیعت کردند. این اختلاف با پیروزی سیاست‌مداران پایان پذیرفت و ابن مرتضی راهی زندان شد و هفت سال در زندان بود. وی از فرصت به دست آمده استفاده کرد و کتب مهمی را در کلام و فقه زیدی به نگارش درآورد. کتاب کوچک عیون الازهار فی فقه الاطهار وی از مهم‌ترین کتب فقهی زیدیه است که تاکنون ده‌ها شرح و حاشیه بر آن نوشته شده است. ابن مرتضی برخلاف قاسم رسی و الهادی الی الحق، قضاوت ابوبکر نسبت به فدک را صحیح دانسته و می‌نویسد: «اگر این قضاوت باطل بود باید حضرت امیر  آن را نقض می‌کرد و اگر ظلم بود باید بنی‌هاشم آن را انکار می‌کردند». ولی قاسم رسی معتقد بود چون حضرت فاطمه  به خاطر غصب فدک از ابوبکر ناراحت بود، ما نیز به غضب فاطمه غضبناکیم. در اعتقادات تاحد زیادی متأثر از مکتب معتزله بود و با تألیفات بسیار در مباحث مختلف یکی از تأثیرگذارترین امامان زیدیه یمنن از قرن نهم تاکنون به شمار می‌رود و از او به عنوان مجدد مذهب زیدیه در آغاز قرن نهم یاد می‌کنند.


چهره های (دینی، سیاسی) شاخص

هادی یحیی بن حسین ۲۸۰-۲۹۸ ق ابوالحسين يحيى بن الحسين بن القاسم بن ابراهيم بن اسماعيل بن ابراهيم بن الحسن بن الحسن بن على بن ابيطالب(ع) (245-298ق) معروف به «الهادى الى الحق»، امام و مجتهد زیدیه، مؤسس مذهب‌هادویه،ولادت به سال 245 ه‍.ق در مدينۀ منوره چشم به جهان گشود. الامام المنصور باللّه القاسم بن محمد بن على از دانشمندان برجستۀ فرقۀ زيديه است كه علاوه بر دانش در معقول و منقول، سمت امامت و زعامت سياسى فرقۀ زيديه را نيز عهده‌دار بود.وى در سال 967 ه‍.ق متولد شد و در سال 1006 ه‍.ق بعد از نوميدى از خروج الامام الناصر الحسن بن على، خروج كرد و در سال 1029 ه‍.ق در سن 62 سالگى درگذشت. قاسم بن محمد پس از خروج تركان از يمن به زعامت رسيد و فرزندان وى نيز پس از او مقام امامت و زعامت سياسى اين فرقه را عهده‌دار گرديدند.دربارۀ نژاد وى كه آيا عرب است يا ايرانى و نيز بر فرض عرب بودن او در اين مورد كه آيا از اهل‌بيت پيامبر(ص) مى‌باشد يا نه سؤالات و ابهامات فراوانى وجود دارد.با وجود اين شخصيت وى در ميان زيديه مقبول افتاده و معجزات و كرامات فراوانى را به او نسبت مى‌دهند از جمله آنكه يحيى بن حسين مورخ مى‌نويسد:اهل صنعاء به مدت دو ماه پياپى صداى مؤذنى را كه در نيمه شب آمدن قاسم بن محمد را نويد مى‌داد، مى‌شنيدند. از وى آثار متعددى در زمينۀ معقول و منقول برجاى مانده كه از آن ميان مى‌توان به:الاعتصام، الاساس، المرقاة، الإرشاد و التحذير و...اشاره كرد.

احمد بن سليمان بن محمد بن المطهر بن على بن الامام الناصر احمد بن الامام الهادي الى الحق يحيى بن الحسين(ع) از ائمه زيديه در سال 500 ه‍.ق در خاندانى علوى ديده به جهان گشود. وى دعوت خويش را در 31 سالگى در بلاد«جوف»آغاز نمود، سپس به جبل«برط» رفته و برخى از مردم آن ديار با وى دست بيعت دارد و پس از آن به «أملح» و سپس در اول محرم سال 533 ه‍.ق به «نجران» رفت و مردم آنجا با وى بيعت نمودند. پس از «نجران» به «صعدة» رفت و سفيران و كارگزاران خويش را به شهرهاى وادعة، سنخان و خولان شام فرستاد.از صعدة به «صنعاء» رفت و در آنجا صيت شهرتش فراگير گشت و شيخ نشوان بن سعيد الحميرى مؤلف «شمس العلوم» به حمايت از وى برخاست و او را به حركت به سمت بلاد جنوبى؛ یعنی «يمن» تحريك مى‌نمود. وى در يمن به نام خويش دعوتش را اعلان نمود و اهل حل و عقد به عنوان امام با او پيمان بستند.از نبردهايى كه وى با مخالفين داشته مى‌توان به واقعه شرزه در سال 552 ه‍.ق، معركه غيل جلاجل در سال 549 ه‍.ق و معركۀ زبيد در سال 553 ه‍.ق اشاره كرد. برخى مشايخ وى عبارتند از: امام حسن بن محمد از فرزندان مرتضى، علامه عباس بن على بن محمد، حافظ اسحاق بن احمد بن عبدالباعث، قاضى عبداللّه بن على العنسى.از آثار وى مى‌توان به كتاب اصول الاحكام في الحلال و الحرام، حقائق المعرفة،


سفرهای تبلیغی سفر به طبرستان وى ابتدا به طبرستان رفته و مردم را به سوى خويش دعوت كرد، ولى با مخالفت محمد بن زيد كه در آن زمان امام زيديان طبرستان بود روبرو گرديد.

سفر به یمن بنابراین آنجا را ترك گفته و به سوى يمن رهسپار گرديد و مردم صنعاء دعوت وى را پذيرفتند، ولى پس از چندى از اوامر او سرپيچى كردند.

اقامت در حجاز بنابراین يحيى به حجاز رفت و در آنجا اقامت گزيد. در اين هنگام آشوب‌ها و اختلافات در يمن فزونى يافت و باعث گرديد كه مردم يمن بار ديگر از يحيى بن حسين دعوت كرده و او را به نزد خويش بخوانند.

بازگشت به یمن وى به سال 284 ه‍.ق به صعده رفته و حكومت زيديان را تشكيل داد او در فرامين خود مردم را به توحيد، عدل، وعده و وعيد و امر به معروف و نهى از منكر فراخواند و با مسيحيان نجران پيمان بست.

الهادى الحق در ادامه به تصرف سرزمينهاى اطراف پرداخت و مردم نواحى شمالى يمن را فرمانبردار خود ساخت.

او در سال 288 ه‍.ق توانست صنعاء را نيز به تصرف خود درآورد و مناطق جنوب را به قلمرو فرمانبردارى خود بيفزايد.

او در طول ساليان حكومت خود با قرامطه و اسماعيليان درگير بود و شهر صنعاء چندين بار به تصرف اسماعيليان درآمده و دوباره بازپس گرفته شد.

وفات يحيى بن حسين پس از عمرى تلاش در راه برپايى حكومت زيديان در يمن سال 298 ه‍.ق از دنيا رفت.

هادى در مذهب زيدى امام و مجتهد بود و مذهب نوينى بنيان نهاد كه به هادويه شناخته مى‌شود.

وى به عنوان‌اميرالمؤمنين با مردم بيعت كرد و بر سكه‌هاى ضرب شده توسط او عنوان «الهادى الى الحق اميرالمؤمنين ابن رسول‌اللّه» منقش گرديده است.

آثار از آثار وى مى‌توان به:اصول‌الدين، المنتخب، تثبيت الامامة، الفنون، تفسير قرآن و غيره ياد كرد.مجموعۀ رسائل به‌جا مانده از يحيى بن حسين در مجموعه‌اى با عنوان مجموع رسائل الامام الهادى الى الحق القويم يحيى بن الحسين بن القاسم بن ابراهيم» توسط عبداللّه بن محمد شاذلى به چاپ رسيده است.در اين مجموعه حدود سى و هشت رساله و جوابهاى يحيى بن حسين جمع‌آورى گرديده است. مرتضی لدین الله ۲۹۸-۳۱۰ ق ناصر لدین الله ۳۱۰-۳۱۵ ق تا اواخر قرن چهارم زیدیه دچار تفرقه و نزاع داخلی و درگیری با اسماعیلیه بود و حاکم مطرحی وجود ندارد منصور بالله قاسم بن علی وفات:۳۹۳ ق مهدی لدین الله حسین بن قاسم ۳۹۳-۴۰۴ق وی پیروانی خاص به خود پیدا کرد که معتقد به غیبت و مهدویت او شدند و به نام حسینیه مشهور گشتند. در همین زمان زیدیه به دو دسته مطرفیه و مخترعه تقسیم شدند. ناصر لدین الله ابوالفتح دیلمی وفات:۴۴۴ ق وی به دست اسماعیلیان یمن کشته شد و با کشته شدن وی، دوره اول حکومت زیدیه در یمن به پایان رسید. متوکل علی الله احمد بن سلیمان ۵۳۲-۵۶۶ ق وی با تفکر مطرفیه به مقابله جدی برخاست منصور بالله عبدالله بن حمزه ۵۶۶-۶۱۴ ق از وی به عنوان مجدد زیدیه در قرن ششم نام برده می‌شود مهدی لِدین الله احمد بن حسین وفات:۶۵۶ ق برخی از زیدیه در مورد او گمان مهدویت داشتند. منصور بالله حسن بن بدرالدین محمد وفات: ۶۷۰ ق از مطرح‌ترین امامان زیدیه با گرایش اصیل زیدی در قرون میانه متوکل علی‌الله مطهر بن یحیی، معروف به المظلّل بالغمام وفات: ۶۹۷ ق مهدی لِدین‌الله محمد وفات: ۷۲۸ ق وی و پدرش متوکل علی الله دو مجدد زیدیه در آغاز قرن هشتم هستند. مؤید بالله یحیی بن حمزه ۷۲۹-۷۴۹ ق وی صاحب تالیفات مهم و فراوانی است. مهدی لِدین‌الله احمد بن یحیی، مشهور به ابن‎مرتضی وفات: ۸۴۰ ق مجدد مذهب زیدیه در آغاز قرن نهم هادی الی‌الحق عزالدین بن حسن وفات:‌۹۰۰ ق از نظریه پردازان بزرگ زیدیه متوکل‎ علی‌الله یحیی شرف‌الدین ۹۶۵ ق پس از وی تا حدود نیم قرن تقریباً یمن از حکومت حاکمان زیدیه خالی ماند و زمام امور به دست ترکان عثمانی افتاد. منصور بالله قاسم بن محمد بن علی ۱۰۰۶-۱۰۲۹ ق وی دارای تألیفاتی مهم و شاگردانی تأثیرگذار است و از او به عنوان مجدد مذهب زیدی در این قرن یاد شده است. مؤید بالله محمد ۱۰۲۹-۱۰۵۴ ق متوکل ‎علی‌‌لله اسماعیل ۱۰۵۴- ۱۰۸۷ ق پس از این دو، تا حدود دو قرن زیدیه گرفتار نزاع داخلی بود و همین امر سبب شد که ترکان عثمانی بار دیگر قدرت را در دست بگیرند. منصور بالله محمد بن یحیی حمیدالدین وفات:‌۱۳۲۲ ق متوکل علی‌‌لله یحیی وفات: ۱۳۶۷ ق مبارزاتی که در دوره منصور علیه حکومت عثمانی آغاز شده بود در دوره وی به ثمر رسید و یمن از سلطه عثمانی‌ها خارج شد. محمد بدر ۱۹۶۲ میلادی وی در پی یک کودتای نظامی از حکومت برکنار شد و با سقوط وی، دوران حکومت امامان زیدیه در یمن به پایان رسید. با این حال هشت سال با دولت یمن جنگید اما نتیجه نداد. وی در حومه لندن در گذشت.


در روزگار باستان

جمعیت

جمعیت یمن بیش از ۳۰ میلیون نفر است

فرهنگ و زبان

زبان رسمی این کشور زبان عربی است


اقتصاد

تولید ناخالص داخلی (GDP PPP) یمن در سال ۲۰۱۳ بیش از ۶۱ میلیارد دلار و درآمد سرانه حدود ۲۵۰۰ دلار بوده‌است. خدمات مهم‌ترین بخش اقتصاد کشور است که ۶۱ درصد تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص می‌دهد و صنعت با ۳۱ و کشاورزی با ۷٫۷ درصد پس از آن قرار می‌گیرند. تولیدات نفتی ۶۳ درصد درآمدهای دولت را تشکیل می‌دهد. کشاورزی در گذشته اهمیت بیشتری داشت و ۱۸ تا ۲۷ درصد تولید کشور را شامل می‌شد. محصولات کشاورزی کشور شامل غلات، میوه‌ها، سبزیجات، قات، قهوه، پنبه، لبنیات، ماهی، دام (گوسفند، بز، گاو و شتر) و ماکیان می‌شوند.

سورگوم (ذرت خوشه‌ای) کشت اصلی کشور و انبه مهم‌ترین میوه کشور است. یکی از معضلات کشور کشت قات یک گیاه مخدر است که جویدن آن اثر محرک دارد. حدود ۴۰ درصد کل آب حوزه آبخیز صنعا به کشت این گیاه اختصاص پیدا می‌کند که موجب خشک شدن کشتزارها و بالارفتن قیمت مواد غذایی شده‌است.

بخش صنعت کشور نیز شامل تولید و پالایش نفت، صنایع غذایی، صنایع دستی، کارگاه‌های کوچک نساجی و چرم، تولید آلومینیوم، تعمیر کشتی، و تولید گاز طبیعی می‌شود. نرخ بیکاری در سال ۲۰۱۳ به ۳۵ درصد رسیده‌است.

دامپروری دام زنده[۱۵] نوع دام تعداد در سال ۲۰۱۸ گوسفند ۹٬۶۶۱٬۰۰۰ بز ۹٬۴۹۷٬۰۰۰ گاو ۱٬۷۹۲٬۰۰۰ شتر ۴۷۱٬۰۰۰ اسب ۱۹۴۰


دین

اسلام


سیاست و جغرافیا

یمن در جنوب غربی آسیا، در انتهای جنوبی شبه جزیره عربستان، بین عمان و عربستان سعودی واقع شده‌است. یمن در ورودی تنگه باب‌المندب قرار دارد که دریای سرخ را به اقیانوس هند (از طریق خلیج عدن) پیوند می‌دهد و یکی از فعال‌ترین و راهبردی‌ترین خطوط ترابری دریایی در جهان است. یمن، به اضافه جزیره پریم در انتهای جنوبی دریای سرخ و سقطرا در ورودی خلیج عدن، ۵۲۷٫۹۷۰ کیلومتر مربع مساحت دارد.

جمهوري يمن را مي توان به شرح ذيل به پنج منطقه تقسيم كرد

1- مناطق كوهستانی كه شمال و شمال غربی و قسمتی از جنوب یمن را پوشانده و تقریباً دو پنجم خاك كشور یمن شمالی سابق را كوهستان تشكیل می‌دهد. 2- منطقة جلگه‌ای: در شرق و شمال ارتفاعات كوهستانی و به موازات آنها قرار دارد، امّا بیشتر به سمت صحرای "ربع‌الخالی" امتداد پیدا كرده و سپس به تدریج كاهش پیدا می‌كند. منطقة جلگه‌ای شامل نقاط "صعده"، استان "الجوف"، استان "شبوه"، استان حضرموت و استان "المهره" می‌باشد 3- منطقة ساحلی: بخش‌های ساحلی مشرف به دریای سرخ، خلیج عدن و دریای عرب را شامل می‌شود، این مناطق به یكدیگر متصل شده و یك نوار ساحلی را تشكیل می‌دهند كه از مرزهای عمان به سمت جنوب غربی باب‌المندب ادامه یافته است و از این منطقه به سمت شمال و مرزهای عربستان سعودی ادامه پیدا می‌كند.

4- منطقة ربع‌الخالی: از مناطق صحرایی یمن است. در طول تاریخ، این صحرا دارای اسامی متعددی مانند صحرای بزرگ یمن، صحرای احقاف بوده است. 5-جزایر یمن: كه بیشتر در دریای سرخ پراكنده‌اند.


حاکمان یمن


تقسیمات کشوری مردم

یمن دارای شهرهای تاریخی و مهمّ زیادی است كه اهمّ آنها عبارتند از:

1- صنعا:

شهر صنعا مركز استانی به همین نام و یكی از قدیمی‌ترین پایتخت‌های دنیا است. این شهر مركز سیاست و تجارت جمهوری یمن است. صنعا در میان اخباریون شهر "سام" و در اشعار "ازال" نامیده می‌شود. مركز آن صنعای قدیمی است كه دارای آثاری از معماری‌های اصیل و اماكن تاریخی می‌باشد. این شهر نه تنها پایتخت دولت متحد، بلكه به معنی گوهری است كه در ازای سال‌ها مبارزه و دادن هزاران شهید و معلول، نصیب مردم یمن شده است. مردم این شهر در جنگ‌های داخلی 1968 بین سلطنت‌طلبان و جمهوری‌خواهان كه به مدّت 70 روز محاصره بودند، مقاومت و استقامت سختی از خود نشان دادند. 2-مأرب:

مأرب مشهورترین شهر یمن باستانی است كه در شرق صنعا واقع شده و پایتخت قدیمی حكومت‌های "سبا" و ملكة سبا "بلقیس" بود كه دربارة این سرزمین در قرآن كریم آیات متعددی وجود دارد. 3-صعده:

این شهر مركز استان صعده و یكی از مراكز اصلی است كه نقش مهم و عمده‌ای را در دوران اسلامی ایفا نموده، این شهر همچنین برای حجاج و تجّار عازم مكّه به منزلة توقف‌گاه بوده است. شهر قدیمی این منطقه كه با دیواری احاطه شده، مركز حكومت امام الهادی (اوّلین امام زیدی‌های یمن) بود و مسجدی نیز به همین نام در این شهر وجود دارد كه در شمال صنعا قرار گرفته و دارای ساختمان‌هایی است كه دیوارهای آن از سال‌های بسیار دور از گِل ساخته شده و هنوز هم پابرجاست. 4- شبوه:

یكی دیگر از شهرهای یمن است. 5- ذمار:

این شهر به علّت معماری خاصّ خود و مدارس اسلامی مشهور است. نام این شهر از نام یكی از پادشاهان سبا، یعنی ذمر علی گرفته شده است. مدرسة اسلامی معروف "الشمسیه" در این شهر قرار دارد. 6-الحوطه:

این شهر مركز استان لاحج می‌باشد و یكی از مناطق توریستی یمن است و دارای باغ‌های معروفی به نام الحسینی است كه شهرت زیادی دارند. 7-عدن:

عدن مركز استان عدن است و مركز اقتصادی و تجاری یمن محسوب می‌شود. عدن یك شهر باستانی است. این شهر مركز استراتژیك یمن محسوب می‌شد و اكنون مهم‌ترین گذرگاه طبیعی دریای عرب و اقیانوس هند و گذرگاه مهمی برای دریای سرخ است.

مذهب

ترکیب جمعیتی یمن به لحاظ گرایش به مذهب بدین سان است که بین ۳۵٪ تا ۴۰٪ دارای مذهب زیدی، حدود ۵۵٪ شافعی، حدود ۱۰٪ درصد حنبلی، ۴ درصد شیعه دوازده امامی و اسماعیلی، نیم درصد مسیحی و یهودی و بهایی و مذاهب دیگر تشکیل می‌دهد.[۳] اغلب سنی‌ها شافعی و بیشتر شیعه‌های یمن از شاخه زیدی هستند اما اقلیت شیعه دوازده‌امامی[۴][۵] و شیعه اسماعیلی[۴] هم در میان آن‌ها وجود دارد. سنی‌ها بیشتر در جنوب و جنوب شرق، شیعه‌های زیدی عمدتاً در شمال و شمال غرب و اسماعیلی‌ها بیشتر در مراکز اصلی نظیر صنعا و مأرب زندگی می‌کنند.


اقتصاد

محیط زیست

فرهنگ