۸۸٬۰۰۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وحشت زده' به 'وحشتزده') |
|||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
اصحاب کهف گروهی جوانمرد با [[ایمان|ایمان]] بودند که در جامعه ای [[مشرک]] و [[بت پرست]] زندگی میکردند. آنان با بصیرت کامل ایمان آورده بودند و [[خداوند]] متعال هم آنها را هدایت فرمود و از فیض معرفت و حکمت بهرهمند ساخت. آنها دانستند که اگر در بین مردم بمانند، بتپرستان آنها را تحت فشار میگذارند و نمیتوانند حرف حق را بگویند و به [[شریعت|شریعت]] حق عمل کنند. از سوی دیگر، میخواستند موحّد بمانند و خود را از [[شرک]] حفظ کنند؛ بنابراین، قیام کردند و گفتند: پروردگار ما، آفریننده ی آسمانها و زمین است. جز او کسی را [[عبادت]] نمیکنیم. چرا این مردم ستمکار که به جای خداوند، معبود دیگری برگزیدهاند؛ استدلال روشنی ندارند؟ سرانجام، از آن زندگی خفت بار کناره گرفته و به غار پناه بردند. | اصحاب کهف گروهی جوانمرد با [[ایمان|ایمان]] بودند که در جامعه ای [[مشرک]] و [[بت پرست]] زندگی میکردند. آنان با بصیرت کامل ایمان آورده بودند و [[خداوند]] متعال هم آنها را هدایت فرمود و از فیض معرفت و حکمت بهرهمند ساخت. آنها دانستند که اگر در بین مردم بمانند، بتپرستان آنها را تحت فشار میگذارند و نمیتوانند حرف حق را بگویند و به [[شریعت|شریعت]] حق عمل کنند. از سوی دیگر، میخواستند موحّد بمانند و خود را از [[شرک]] حفظ کنند؛ بنابراین، قیام کردند و گفتند: پروردگار ما، آفریننده ی آسمانها و زمین است. جز او کسی را [[عبادت]] نمیکنیم. چرا این مردم ستمکار که به جای خداوند، معبود دیگری برگزیدهاند؛ استدلال روشنی ندارند؟ سرانجام، از آن زندگی خفت بار کناره گرفته و به غار پناه بردند. | ||
[[خداوند]] متعال خواب را بر آنها مسلط کرد و 309 سال در غار ماندند. موقعیت جغرافیائی غار به گونهای بود که، خورشید وقتی طلوع میکرد، شعاع آن در جهت راست غار و زمانی که غروب میکرد در جهت چپ قرار داشت. آنها در خواب بودند؛ اما گویا بیدارند. خداوند آنها را از پهلوی راست به پهلوی چپ حرکت میداد؛ هر کس از آن جا میگذشت و بر حال آنها آگاهی مییافت، | [[خداوند]] متعال خواب را بر آنها مسلط کرد و 309 سال در غار ماندند. موقعیت جغرافیائی غار به گونهای بود که، خورشید وقتی طلوع میکرد، شعاع آن در جهت راست غار و زمانی که غروب میکرد در جهت چپ قرار داشت. آنها در خواب بودند؛ اما گویا بیدارند. خداوند آنها را از پهلوی راست به پهلوی چپ حرکت میداد؛ هر کس از آن جا میگذشت و بر حال آنها آگاهی مییافت، وحشتزده فرار میکرد. | ||
در نهایت و پس از گذشت سیصد و نه سال، خداوند آنها را بیدار کرد تا ببینند چگونه نجات یافتهاند. وقتی همه بیدار شدند، دیدند خورشید، تغییر مکان داده است. یکی از آنها از دیگران پرسید: چقدر در غار ماندیم؟ بعضی گفتند: یک روز یا قسمتی از یک روز. از آن جا که خورشید تغییر مکان داده بود و آنها تردید داشتند که آیا شب هم در غار ماندهاند یا نه، یکی گفت: خداوند میداند شما چقدر این جا ماندهاید! سپس گفت: شما گرسنه هستید، بهتر است کسی به شهر برود و غذا تهیه کند، ولی هر کس به شهر میرود، مواظب باشد مردم از موضوع با خبر نشوند؛ چون اگر بفهمند، یا شما را میکشند، یا به بتپرستی مجبور میکنند و شما رستگار نمیشوید<ref>سوره کهف، آیات 9 ـ 25</ref>. | در نهایت و پس از گذشت سیصد و نه سال، خداوند آنها را بیدار کرد تا ببینند چگونه نجات یافتهاند. وقتی همه بیدار شدند، دیدند خورشید، تغییر مکان داده است. یکی از آنها از دیگران پرسید: چقدر در غار ماندیم؟ بعضی گفتند: یک روز یا قسمتی از یک روز. از آن جا که خورشید تغییر مکان داده بود و آنها تردید داشتند که آیا شب هم در غار ماندهاند یا نه، یکی گفت: خداوند میداند شما چقدر این جا ماندهاید! سپس گفت: شما گرسنه هستید، بهتر است کسی به شهر برود و غذا تهیه کند، ولی هر کس به شهر میرود، مواظب باشد مردم از موضوع با خبر نشوند؛ چون اگر بفهمند، یا شما را میکشند، یا به بتپرستی مجبور میکنند و شما رستگار نمیشوید<ref>سوره کهف، آیات 9 ـ 25</ref>. |