تثلیث: تفاوت میان نسخه‌ها

۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ مهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'عقل ستیز' به 'عقل‌ستیز'
جز (جایگزینی متن - 'جلال الدین' به 'جلال‌الدین')
جز (جایگزینی متن - 'عقل ستیز' به 'عقل‌ستیز')
خط ۶۶: خط ۶۶:
«توماس آکوئیناس» چهره مهم تفکر فلسفی [[قرون وسطی]] بر این باور است که بسیاری از نظریات بنیادین مسیحی، و از جمله نظریه تثلیث، بیرون از قلمرو عقل و استدلال عقلانی قرار دارند و صرفاً بر مبنای ایمان مذهبی پذیرفته می‌شوند و معتقد بود که: با آن که نظریه تثلیث را نمی‌توان با عقل و دلیل ثابت کرد، اما به هیچ وجه مغایر و مخالف با عقل و خرد نیست<ref>رابرت ویر، جهان مذهبی، ص ۷۳۳.</ref>.
«توماس آکوئیناس» چهره مهم تفکر فلسفی [[قرون وسطی]] بر این باور است که بسیاری از نظریات بنیادین مسیحی، و از جمله نظریه تثلیث، بیرون از قلمرو عقل و استدلال عقلانی قرار دارند و صرفاً بر مبنای ایمان مذهبی پذیرفته می‌شوند و معتقد بود که: با آن که نظریه تثلیث را نمی‌توان با عقل و دلیل ثابت کرد، اما به هیچ وجه مغایر و مخالف با عقل و خرد نیست<ref>رابرت ویر، جهان مذهبی، ص ۷۳۳.</ref>.


از کلمات آکوئیناس چنین بر می‌آید که آموزه تثلیث عقل ستیز نیست، بلکه عقل گریز است؛ یعنی ضدیتی با عقل ندارد، بلکه فرا‌تر از ادراک عقل است. اما واقعیت این است که چنین آموزه‌ای عقل ستیز است؛ چرا که سر از تناقض در می‌آورد، یعنی نمی‌توان یک چیز را در عین وحدت، سه چیز خواند، آن هم به شکلی که وحدت آن از بین نرود و سه چیز جداگانه هم باشد.
از کلمات آکوئیناس چنین بر می‌آید که آموزه تثلیث عقل‌ستیز نیست، بلکه عقل گریز است؛ یعنی ضدیتی با عقل ندارد، بلکه فرا‌تر از ادراک عقل است. اما واقعیت این است که چنین آموزه‌ای عقل‌ستیز است؛ چرا که سر از تناقض در می‌آورد، یعنی نمی‌توان یک چیز را در عین وحدت، سه چیز خواند، آن هم به شکلی که وحدت آن از بین نرود و سه چیز جداگانه هم باشد.


امتناع تناقض از مسلّمات عقلی است که به هیچ وجه گریزی از آن نیست و نمی‌توان گفت اگر آموزه‌ای در دین عقل ستیز است، تعبداً باید پذیرا شد؛ زیرا هیچ دین و امر دینی اصولی خلاف مسلّمات عقل نمی‌آورد. ضمن آن که آموزه تثلیث جزء مطالب کتاب مقدس شمرده نمی‌شود، بلکه از اصولی است که بعدها جزء آیین مسیحیت در آمده است<ref>در مورد خردستیزی آموزه ی تثلیث، ر. ک: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، درآمدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، ص ۲۳۰.</ref>.
امتناع تناقض از مسلّمات عقلی است که به هیچ وجه گریزی از آن نیست و نمی‌توان گفت اگر آموزه‌ای در دین عقل‌ستیز است، تعبداً باید پذیرا شد؛ زیرا هیچ دین و امر دینی اصولی خلاف مسلّمات عقل نمی‌آورد. ضمن آن که آموزه تثلیث جزء مطالب کتاب مقدس شمرده نمی‌شود، بلکه از اصولی است که بعدها جزء آیین مسیحیت در آمده است<ref>در مورد خردستیزی آموزه ی تثلیث، ر. ک: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، درآمدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، ص ۲۳۰.</ref>.


وجود مقولات فوق ادراک، در هر نظام فکری و الهیاتی مسئله‌ای است که نمی‌توان آن را یکسره مردود شمرد، اما نکته اساسی آن است که تنها پس از خضوع در مقابل حقایقی که از راه فطرت و عقل به وضوح قابل اثبات هستند و اثبات حقانیت اشخاصی که بیانگر حقایق اند، می‌توان به مقولات فوق ادراک ایمان آورد... حال آن که مسیحیت نقطه آغازین الهیات و حساس‌ترین مسئله فلسفه خود را فوق ادراک می‌داند و شعار «ایمان بیاور تا بفهمی» را مطرح می‌سازد. چنین کلامی برای شخصی که درصدد انتخاب یک مکتب و نظام الهیاتی است، قانع کننده نیست؛ چنین شخصی در مواجهه با [[ادیان]] مختلفی که به توحید کامل یا چندخدایی می‌خوانند، با توجه به کدام رجحان عقلی یا فطری به مسیحیت بگرود؟ آیا تقاضای ایمان به امور فوق ادراک و یا ضد عقل خود بر خلاف عقل و منطق نیست؟<ref>محمد رضا زیبایی نژاد، مسیحیت شناسی مقایسه ای، ص ۳۴۷.</ref>!
وجود مقولات فوق ادراک، در هر نظام فکری و الهیاتی مسئله‌ای است که نمی‌توان آن را یکسره مردود شمرد، اما نکته اساسی آن است که تنها پس از خضوع در مقابل حقایقی که از راه فطرت و عقل به وضوح قابل اثبات هستند و اثبات حقانیت اشخاصی که بیانگر حقایق اند، می‌توان به مقولات فوق ادراک ایمان آورد... حال آن که مسیحیت نقطه آغازین الهیات و حساس‌ترین مسئله فلسفه خود را فوق ادراک می‌داند و شعار «ایمان بیاور تا بفهمی» را مطرح می‌سازد. چنین کلامی برای شخصی که درصدد انتخاب یک مکتب و نظام الهیاتی است، قانع کننده نیست؛ چنین شخصی در مواجهه با [[ادیان]] مختلفی که به توحید کامل یا چندخدایی می‌خوانند، با توجه به کدام رجحان عقلی یا فطری به مسیحیت بگرود؟ آیا تقاضای ایمان به امور فوق ادراک و یا ضد عقل خود بر خلاف عقل و منطق نیست؟<ref>محمد رضا زیبایی نژاد، مسیحیت شناسی مقایسه ای، ص ۳۴۷.</ref>!
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۶۳

ویرایش