ابوسهل اسماعیل نوبختی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
| وبگاه =  
| وبگاه =  
}}
}}
'''اسماعیل بن علی بن اسحاق بن ابی‏‌سهل نوبختی'''، شیخ المتکلمین و ادیب [[مذهب شیعه|شیعی]] [[ایران|ایرانی]] و دایی [[حسن بن موسی نوبختی]](صاحب [[کتاب فرق الشیعه]]) و برادرزاده [[اسماعیل نوبختی]] صاحب [[کتاب فص الیاقوت]]. وی با [[امام حسن عسکری|امام عسگری(علیه السلام)]] دیدار داشت، و در زمان وفات آن حضرت در260 هجری، [[امام مهدی|امام زمان(عجل الله فرجه الشریف)]] را دیده است. وی پس از ظهور [[حسین بن منصور حلاج]] در سال 299 هجری و ادعای [[بابیه|بابیت]] حلاج از طرف [[امام مهدی|حضرت حجت(عجل الله فرجه الشریف)]]، به شدت با این اعتقاد مبارزه کرد و احتمالاً در دستگیری و کشته ‏شدن حلاج توسط حامدبن عباس وزیر مقتدر [[عباسیان|عباسی]]، نیز دست داشته است. در منابع معتبر نامی از اساتید او دیده نمی‏‌شود، به همین دلیل معلوم نیست وی نزد چه کسی درس خوانده است.  
'''اسماعیل بن علی بن اسحاق بن ابی‏‌سهل نوبختی'''، شیخ المتکلمین و ادیب [[مذهب شیعه|شیعی]] [[ایران|ایرانی]] و دایی [[حسن بن موسی نوبختی]](صاحب [[کتاب فرق الشیعه]]) و برادرزاده [[اسماعیل نوبختی]] صاحب [[کتاب فص الیاقوت]]. وی با [[امام حسن عسکری|امام عسگری(علیه السلام)]] دیدار داشت، و در زمان وفات آن حضرت در260 هجری، [[امام مهدی|امام زمان(عجل الله فرجه الشریف)]] را دیده است. وی پس از ظهور [[حسین بن منصور حلاج]] در سال 299 هجری و ادعای [[بابیه|بابیت]] حلاج از طرف [[امام مهدی|حضرت حجت(عجل الله فرجه الشریف)]]، به شدت با این اعتقاد مبارزه کرد و احتمالاً در دستگیری و کشته ‏شدن حلاج توسط حامدبن عباس وزیر مقتدر [[عباسیان|عباسی]] نیز دست داشته است. در منابع معتبر نامی از اساتید او دیده نمی‏‌شود، به همین دلیل معلوم نیست وی نزد چه کسی درس خوانده است.  


== معرفی اجمالی ==
== معرفی اجمالی ==
اسماعیل بن علی بن اسحاق بن ابی‏‌سهل نوبختی، شیخ المتکلمین و ادیب شیعی ایرانی و دایی «حسن بن موسی نوبختی»(صاحب فرق الشیعه) و برادرزاده «اسماعیل نوبختی» صاحب کتاب فص الیاقوت. در سال 237 هجری و احتمالاً در بغداد تولد یافت و در 311 هجری در سن 74 سالگی در بغداد بدرود حیات گفت. وی با امام عسگری(علیه السلام) دیدار داشت، و در زمان وفات آن حضرت در260 هجری، امام زمان(عجل الله فرجه الشریف) را دیده است. وی هنگام ملاقات با امام زمان(عجل الله فرجه الشریف) 23 سال داشت، و پس از آن بقیه عمرش در غیبت صغری سپری شد.  
اسماعیل بن علی بن اسحاق بن ابی‏‌سهل نوبختی، شیخ المتکلمین و ادیب شیعی ایرانی و دایی «حسن بن موسی نوبختی»(صاحب فرق الشیعه) و برادرزاده «اسماعیل نوبختی» صاحب کتاب فص الیاقوت. در سال 237 هجری و احتمالاً در بغداد تولد یافت و در 311 هجری در سن 74 سالگی در بغداد بدرود حیات گفت. وی با امام عسگری(علیه السلام) دیدار داشت، و در زمان وفات آن حضرت در260 هجری، امام زمان(عجل الله فرجه الشریف) را دیده است. وی هنگام ملاقات با امام زمان(عجل الله فرجه الشریف) 23 سال داشت و پس از آن بقیه عمرش در غیبت صغری سپری شد.  


از زندگی و محل تحصیل او اطلاعی در دست نیست، اما شواهد موجود نشان می‏‌دهد که وی بیشتر عمر خود را در [[بغداد]] و گاهی در [[سامرا]] بوده و احتمالاً با دوستان خود [[بحتری طائی]] و [[ابن رومی]] در فراگیری علم بلاغت و ادبیات، در بغداد، هم‏ بحث بوده و یا شاگردی آن‌ها را نموده است. هم‌چنین به نظر می‌‏رسد که وی به دلیل هم‏ عصر بودن با بعضی از بستگان خود نظیر: «حسن بن موسی نوبختی»، «حسین بن روح نوبختی» و «ابوالحسن علی بن عباس بن اسماعیل نوبختی»، هم‏‌زمان با آن‌ها در بغداد مشغول تحصیل بوده است. وی در تحصیل [[علم کلام]]، به درجه عالی رسید و کسانی که شرح زندگانی او را نوشته‏‌اند، از او به عنوان «شیخ المتکلمین» نام برده و او را مشهورترین فرد خاندان نوبخت، معرفی کرده‌‏اند. وی در اواخر عمر، ریاست [[امامیه|فرقه امامیه]] را بر عهده داشته است.  
از زندگی و محل تحصیل او اطلاعی در دست نیست، اما شواهد موجود نشان می‏‌دهد که وی بیشتر عمر خود را در [[بغداد]] و گاهی در [[سامرا]] بوده و احتمالاً با دوستان خود [[بحتری طائی]] و [[ابن رومی]] در فراگیری علم بلاغت و ادبیات، در بغداد هم‏ بحث بوده و یا شاگردی آن‌ها را نموده است. همچنین به نظر می‌‏رسد که وی به دلیل هم‏ عصر بودن با بعضی از بستگان خود نظیر: «حسن بن موسی نوبختی»، «حسین بن روح نوبختی» و «ابوالحسن علی بن عباس بن اسماعیل نوبختی»، هم‏‌زمان با آن‌ها در بغداد مشغول تحصیل بوده است. وی در تحصیل [[علم کلام]] به درجه عالی رسید و کسانی که شرح زندگانی او را نوشته‏‌اند از او به عنوان «شیخ‌المتکلمین» نام برده و او را مشهورترین فرد خاندان نوبخت معرفی کرده‌‏اند. وی در اواخر عمر ریاست [[امامیه]] را بر عهده داشته است.  


هنگامی که «حسین بن روح نوبختی» به عنوان سومین نائب امام عصر(عجل الله فرجه الشریف) در سال 305 هجری برگزیده شد از او پرسیدند: چرا مقام نیابت را به تو واگذار نکردند؟ در جواب گفت: «هم أعلم و ما اختاروه»(ائمه به آن‌چه اختیار کردند دانا ترند). بدیهی است این پرسش، دلالت بر صلاحیت و زمینه نیابت در او دارد. چنان‌‏که پیش‏تر اشاره رفت وی بیشتر عمر خود را در دوران غیبت سپری کرد و این دوره غیبت، برای امامیه از بزرگ‏ترین دوره‌‏های بحرانی به شمار می‎‏رفته است. زیرا در این مدت نه تنها دشمنان آن برای برچیدن امامیه کوشش‏‌های فراوانی انجام می‏‌دادند، بلکه به سبب فوت [[امام حسن عسکری|امام یازدهم(علیه السلام)]] و نماندن فرزندی به ظاهر از ایشان، میان پیروان امامیه، آشفتگی و اختلاف آراء بروز نموده و آن‌ها را (به گفته [[شیخ مفید]] در الفصول المختاره ص318) به چهارده فرقه تقسیم نموده بود. وی که از شهادت‏ دهندگان به ولایت و رؤیت و غیبت امام دوازدهم(عجل الله فرجه الشریف) و از تصویب‏ کنندگان مقام نیابت و وکالت [[شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی]] بوده، از مسئله غیبت، دفاع نموده و آن را تدوین و تثبیت کرد به‏ گونه‌‏ای که علمای بعدی این فرقه، از وی پیروی نمودند. وی هم‌چنین پس از ظهور «حسین بن منصور حلاج» در سال 299 هجری و ادعای بابیت حلاج از طرف حضرت حجت(عجل الله فرجه الشریف)، به شدت با این اعتقاد مبارزه کرد و او را نزد کوچک و بزرگ، رسوا ساخت، و احتمالاً در دستگیری و کشته ‏شدن حلاج توسط «حامدبن عباس» وزیر مقتدر عباسی، نیز دست داشته است. چنان‌که وقتی [[شلمغانی]] یکی دیگر از مدعیان نیابت، از او خواست تا به وی بپیوندد، با تمسخر به او گفت: «من سرم أصلع و پیشگاهش مو ندارد، پس هر گاه مویی روئید به تو ایمان خواهم آورد». وی ذوق ادبی و شعری هم داشته و با دو شاعر معروف زمان خود یعنی [[بحتری]] و [[ابن‌رومی|ابن‏‌رومی]] دوستی و نزدیکی داشته و آنان وی را در اشعار خود می‌‏ستودند، و او خود نیز شعر می‏‌گفته است اما به گفته بحتری، شعر او لطفی نداشته و خالی از جذابیت و معنی بود. به گفته [[ابن ندیم]]: «وی در باب [[امامت]]، با برگزاری مجالس درس، تلاش بسیار کرد تا این‌که موضوع امامت، میان امامیه مانند [[توحید]] و [[عدل]] و [[نبوت]]، وارد اصول و مباحث کلامی گردید». در منابع معتبر نامی از اساتید او دیده نمی‏‌شود، به همین دلیل معلوم نیست وی نزد چه کسی درس خوانده است.  
هنگامی که «حسین بن روح نوبختی» به عنوان سومین نائب امام عصر(عجل الله فرجه الشریف) در سال 305 هجری برگزیده شد از او پرسیدند: چرا مقام نیابت را به تو واگذار نکردند؟ در جواب گفت: «هم أعلم و ما اختاروه»(ائمه به آن‌چه اختیار کردند دانا ترند). بدیهی است این پرسش، دلالت بر صلاحیت و زمینه نیابت در او دارد. چنانکه پیش‏تر اشاره رفت وی بیشتر عمر خود را در دوران غیبت سپری کرد و این دوره غیبت برای امامیه از بزرگ‏ترین دوره‌‏های بحرانی به شمار می‎‏رفته است. زیرا در این مدت نه تنها دشمنان آن برای برچیدن امامیه کوشش‏‌های فراوانی انجام می‏‌دادند، بلکه به سبب فوت [[امام حسن عسکری|امام یازدهم(علیه السلام)]] و نماندن فرزندی به ظاهر از ایشان، میان پیروان امامیه آشفتگی و اختلاف آراء بروز نموده و آنها را (به گفته [[شیخ مفید]] در الفصول المختاره ص318) به چهارده فرقه تقسیم نموده بود. وی که از شهادت‏ دهندگان به ولایت و رؤیت و غیبت امام دوازدهم(عجل الله فرجه الشریف) و از تصویب‏ کنندگان مقام نیابت و وکالت [[شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی]] بوده، از مسئله غیبت دفاع نموده و آن را تدوین و تثبیت کرد به‏ گونه‌‏ای که علمای بعدی این فرقه از وی پیروی نمودند. وی همچنین پس از ظهور «حسین بن منصور حلاج» در سال 299 هجری و ادعای بابیت حلاج از طرف حضرت حجت(عجل الله فرجه الشریف)، به شدت با این اعتقاد مبارزه کرد و او را نزد کوچک و بزرگ، رسوا ساخت و احتمالاً در دستگیری و کشته ‏شدن حلاج توسط «حامدبن عباس» وزیر مقتدر عباسی نیز دست داشته است. چنانکه وقتی [[شلمغانی]] یکی دیگر از مدعیان نیابت از او خواست تا به وی بپیوندد، با تمسخر به او گفت: «من سرم أصلع و پیشگاهش مو ندارد، پس هرگاه مویی روئید به تو ایمان خواهم آورد». وی ذوق ادبی و شعری هم داشته و با دو شاعر معروف زمان خود یعنی [[بحتری]] و [[ابن‌رومی|ابن‏‌رومی]] دوستی و نزدیکی داشته و آنان وی را در اشعار خود می‌‏ستودند و او خود نیز شعر می‏‌گفته است. اما به گفته بحتری، شعر او لطفی نداشته و خالی از جذابیت و معنی بود. به گفته [[ابن ندیم]]: «وی در باب [[امامت]] با برگزاری مجالس درس، تلاش بسیار کرد تا اینکه موضوع امامت میان امامیه مانند [[توحید]] و [[عدل]] و [[نبوت]]، وارد اصول و مباحث کلامی گردید». در منابع معتبر نامی از اساتید او دیده نمی‏‌شود، به همین دلیل معلوم نیست وی نزد چه کسی درس خوانده است.  


== شاگردان ==
== شاگردان ==
خط ۳۵: خط ۳۵:
# «ابوالجیش مظفر بن محمد بلخی»(م367ق) استاد شیخ مفید،  
# «ابوالجیش مظفر بن محمد بلخی»(م367ق) استاد شیخ مفید،  
# «ابوعلی حسین بن قاسم کوکبی کاتب»(م327ق) هستند.  
# «ابوعلی حسین بن قاسم کوکبی کاتب»(م327ق) هستند.  
هم‌چنین «ابوسلیمان داود بن غسان بحرانی» از شاگردان روایی او بوده و جریان تولد امام عصر(عجل الله فرجه الشریف) را از او شنیده است.  
همچنین «ابوسلیمان داود بن غسان بحرانی» از شاگردان روایی او بوده و جریان تولد امام عصر(عجل الله فرجه الشریف) را از او شنیده است.  


== آثار ==
== آثار ==
برخی از نوشته‌‏های او که گویا به سی و هفت عنوان می‏رسد عبارتند از:  
برخی از نوشته‌‏های او که گویا به سی و هفت عنوان می‏‌رسد عبارتند از:  
# «کتاب الامامه»،   
# «کتاب الامامه»،   
# «الرد علی الغلاه»،   
# «الرد علی الغلاه»،   
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۸۶

ویرایش