۲۱٬۸۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''سید ابوالحسن نواب'''، رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب که در سال ۱۳۳۷ در شهرضا متولد شد. او در دهه ۵۰ برای تحصیل علوم اسلامی وارد مدرسه حقانی شد. وی از نزدیکان علی قدوسی و سید محمد حسینی بهشتی بوده و در ابتدای انقلاب وارد حکومت شد. او بیشتر به فعالیتهای فرهنگی مشغول است و به کشورهای زیادی سفر کرده است. برادر وی شهید سید محمد حسین نواب در جریان جنگ بوسنی و هرزگوین در شهر موستار کشته شد. پسر عمو و شوهر خواهر وی سید ابوالفتاح نواب نماینده ولیفقیه در امور حج و زیارت و سرپرست حجاج ایران است. | |||
سید ابوالحسن | |||
زندگینامه | زندگینامه | ||
'''ایشان زندگینامۀ خود را را اینگونه بیان میکند:''' | |||
در زمستان سال 1337 به دنیا آمدم، در شهري که به یونان ایران معروف است، شهرضا، شهرضاي اصفهان؛ شهري که فیلسوفهاي نامداري دارد؛ حکیم محمدرضا قمشهاي، حکیم صهباي قمشهاي، حکیم الهی قمشهاي. شهرضا در سیاست هم شهر سرآمدي بود. شهرضاي کوچک ما، در روزگار شاه، سی سناتور داشت، سناتور انتصابی و انتخابی. این شهر در عرصه اقتصاد هم براي خود نام و آوازهاي داشت و از وجود تاجران بینصیب نبود، عموي خود من، تاجر بود و از روسیه جنس به ایران میآورد. تا روزي که در این شهر بودم، نمیدانستم شهرضا چه شهري است و چه مردمانی دارد، بعدها پی بردم، وقتی که از شهرضا به قم رفتم، وقتی که بزرگتر شدم. | در زمستان سال 1337 به دنیا آمدم، در شهري که به یونان ایران معروف است، شهرضا، شهرضاي اصفهان؛ شهري که فیلسوفهاي نامداري دارد؛ حکیم محمدرضا قمشهاي، حکیم صهباي قمشهاي، حکیم الهی قمشهاي. شهرضا در سیاست هم شهر سرآمدي بود. شهرضاي کوچک ما، در روزگار شاه، سی سناتور داشت، سناتور انتصابی و انتخابی. این شهر در عرصه اقتصاد هم براي خود نام و آوازهاي داشت و از وجود تاجران بینصیب نبود، عموي خود من، تاجر بود و از روسیه جنس به ایران میآورد. تا روزي که در این شهر بودم، نمیدانستم شهرضا چه شهري است و چه مردمانی دارد، بعدها پی بردم، وقتی که از شهرضا به قم رفتم، وقتی که بزرگتر شدم. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۰: | ||
اینکه من اینگونه بار آمدم، بهخاطر کتاب و دیوان و درس نبود، فضاي شهر به شکلی بود که مرا اینگونه بار آورد. دیگران نیز اینگونه بار آمدند. مثلاً مادرم نوشتن بلد نبود، ولی خوب میتوانست بخواند. اطلاعات خوبی هم داشت. شعرهاي زیادي هم از حفظ بود؛ شعرهایی که بعدها به کارم آمد. برایم شعر میخواند و من یاد میگرفتم و آنها را حفظ میکردم. تا روزي که شاه بود، شهر ما دو دسته بود: یک دسته طرفدار خانها بودند و دسته دیگر، هوادار مسجد. همیشه هم بین این دستهها جنگ و جدال بود و گاهی هم کشت و کشتار راه میافتد و کار به جاي باریک میرسید و پلیس از اصفهان روانه شهر میشد تا پایانی براي اختلافها باشد. یادم است یکبار آیتاالله فلسفی به شهرضا آمد و سه روز منبر رفت. حالا براي چه ایشان به شهر ما آمد؟ براي اینکه غائله خانی و مسجدي ختم شود و صلح به شهر برگردد و باز روي آسایش و آرامش را ملاقات کنیم. | اینکه من اینگونه بار آمدم، بهخاطر کتاب و دیوان و درس نبود، فضاي شهر به شکلی بود که مرا اینگونه بار آورد. دیگران نیز اینگونه بار آمدند. مثلاً مادرم نوشتن بلد نبود، ولی خوب میتوانست بخواند. اطلاعات خوبی هم داشت. شعرهاي زیادي هم از حفظ بود؛ شعرهایی که بعدها به کارم آمد. برایم شعر میخواند و من یاد میگرفتم و آنها را حفظ میکردم. تا روزي که شاه بود، شهر ما دو دسته بود: یک دسته طرفدار خانها بودند و دسته دیگر، هوادار مسجد. همیشه هم بین این دستهها جنگ و جدال بود و گاهی هم کشت و کشتار راه میافتد و کار به جاي باریک میرسید و پلیس از اصفهان روانه شهر میشد تا پایانی براي اختلافها باشد. یادم است یکبار آیتاالله فلسفی به شهرضا آمد و سه روز منبر رفت. حالا براي چه ایشان به شهر ما آمد؟ براي اینکه غائله خانی و مسجدي ختم شود و صلح به شهر برگردد و باز روي آسایش و آرامش را ملاقات کنیم. | ||
فعالیتها | == فعالیتها == | ||
وی مؤسس و سرپرست دانشگاه ادیان و مذاهب است، این دانشگاه بین المللی که بیش از 15 هزار دانشجویی خارجی دارد، گرچه یک دانشگاه خصوصی و کاملا متکی به نواب است اما در مدتی کمتر از پانزده سال توانستهاست به خوبی گسترش یابد. | وی مؤسس و سرپرست دانشگاه ادیان و مذاهب است، این دانشگاه بین المللی که بیش از 15 هزار دانشجویی خارجی دارد، گرچه یک دانشگاه خصوصی و کاملا متکی به نواب است اما در مدتی کمتر از پانزده سال توانستهاست به خوبی گسترش یابد. |