confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۷۱۳: | خط ۷۱۳: | ||
=== رؤیت نور عظمت الهی در شب معراج و در مقام او ادنی === | === رؤیت نور عظمت الهی در شب معراج و در مقام او ادنی === | ||
ابن ابىنصر از امام رضا علیهالسلام نقل مىكند كه رسول خدا | ابن ابىنصر از امام رضا (علیهالسلام) نقل مىكند كه رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمودند: زمانى كه مرا به سوى آسمان بردند، جبرئيل مرا به مكانى رساند كه هرگز پاى خود را در آنجا نگذاشته بود. پس (همه چيز) براى من روشن شد و خداوند، خود را بهصورت نور، طبق آنچه مىخواست، نشان داد<ref>أَبِي رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى اَلْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ حَدَّثَنَا اِبْنُ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا علیهالسلام قَالَ قَالَ رسولالله صلیالله عَلَيْهِ وَ آلِهِ : لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى اَلسَّمَاءِ بَلَغَ بِي جَبْرَئِيلُ مَكَاناً لَمْ يَطَأْهُ جَبْرَئِيلُ قَطُّ فَكُشِفَ لِي فَأَرَانِيَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ مَا أَحَبَّ التوحيد ج۱ ص۱۰۸؛ بحار الأنوار ج۴ ص۳۸؛ بحار الأنوار ج۱۸ ص۳۶۹</ref>. | ||
=== رؤیت نور عظمت الهی در معراج === | === رؤیت نور عظمت الهی در معراج === | ||
خط ۷۲۵: | خط ۷۲۵: | ||
=== دیدار پیامبر با ملک الموت === | === دیدار پیامبر با ملک الموت === | ||
پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: هنگامیکه مرا به آسمان بردند، در آسمان سوّم مردی را دیدم که نشسته و یک پا در مشرق دارد و یکی در مغرب؛ و لوحی در دست دارد و سرش را میجنباند، به جبرئیل گفتم: «این کیست»؟ گفت: «ملکالموت است»<ref>قَالَ رسولالله (لَمَّا أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ رَأَیْتُ فِی السَّمَاءِ الثَّالِثَةِ رَجُلًا قَاعِداً رِجْلٌ لَهُ فِی الْمَشْرِقِ وَ رِجْلٌ فِی الْمَغْرِبِ وَ بِیَدِهِ لَوْحٌ یَنْظُرُ فِیهِ وَ یُحَرِّکُ رَأْسَهُ فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ مَنْ هَذَا فَقَالَ ملکالموت.تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۶۴ و بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۵۳/ نورالثقلین</ref>. | |||
=== دیدار پیامبر با «مالک» خازن جهنم === | === دیدار پیامبر با «مالک» خازن جهنم === | ||
ابنبکیر گوید امام صادق (علیهالسلام) فرمود: وقتی پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) به آسمان دنیا عروج کرد، به هر مَلَکی که رسید با دیدن او شادمان میشد و با روی گشاده از حضرت (صلّیالله علیه واله وسلّم) استقبال میکرد بهجز مالک و نگهبان جهنّم، سپس پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) به جبرئیل فرمود: «ای جبرئیل! به هر ملکی گذر کردم با دیدن من شادمان شد بهجز این ملک، این مَلَک کیست»؟ گفت: این مالک، خازن و نگهبان جهنّم است و خدا او را اینگونه آفریده است». | |||
پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «از او بخواه تا آتش را به من نشاندهد»، جبرئیل گفت: «ای مالک، این محمّد (صلیالله علیه و آله)، پیامبر خداست، به من شکایتکرده و گفته است؛ به هر ملکی رسیدم از دیدن من شادمان شد و به من سلام داده بهجز این ملک، من به او گفتم: خداوند او را اینگونه آفریده است و از من خواست که از تو بخواهم جهنّم را به او نشان دهی». مالک، یک طبقه از طبقات آتش را به او نشان داد و پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) تا آن لحظه که جانبهجان آفرین تسلیم کرد هرگز خندان دیده نشد»<ref>عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ (قَالَ: لَمَّا أُسْرِیَ بِرَسُولِ الله (إِلَی سَمَاءِ الدُّنْیَا لَمْ یَمُرَّ بِأَحَدٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ إِلَّا اسْتَبْشَرُوا بِهِ. قَالَ: ثُمَّ مَرَّ بِمَلَکٍ کَئِیبٍ حَزِینٍ فَلَمْ یَسْتَبْشِرْ بِهِ. فَقَالَ: یَا جَبْرَئِیلُ (مَا مَرَرْتُ بِأَحَدٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ إِلَّا اسْتَبْشَرَ بِی إِلَّا هَذَا الْمَلَکَ، فَمَنْ هَذَا؟ قَالَ: هَذَا مَالِکٌ خَازِنُ جَهَنَّمَ وَ هَکَذَا جَعَلَهُ اللَّهُ. فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ: (یَا جَبْرَئِیلُ، سَلْهُ أَنْ یُرِیَنِیهَا. قَالَ: فَقَالَ جَبْرَئِیلُ: یَا مَالِکُ، هَذَا مُحَمَّدٌ رسولالله (وَ قَدْ شَکَا إِلَیَّ وَ قَالَ: مَا مَرَرْتُ بِأَحَدٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ إِلَّا اسْتَبْشَرُوا بِی إِلَّا هَذَا الْمَلَکَ. فَأَخْبَرْتُهُ أَنَّ هَکَذَا جَعَلَهُ اللَّهُ حَیْثُ شَاءَ و قَدْ سَأَلَنِی أَنْ أَسْأَلَکَ أَنْ تُرِیَهُ جَهَنَّمَ. قَالَ: فَکَشَفَ لَهُ عَنْ طَبَقٍ مِنْ أَطْبَاقِهَا فَمَا رُؤِیَ رسولالله (ضَاحِکاً حَتَّی قُبِضَ.تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۶۴؛ قصص الأنبیاء للراوندی، ص۳۲۵/ البرهان</ref>. | پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) فرمود: «از او بخواه تا آتش را به من نشاندهد»، جبرئیل گفت: «ای مالک، این محمّد (صلیالله علیه و آله)، پیامبر خداست، به من شکایتکرده و گفته است؛ به هر ملکی رسیدم از دیدن من شادمان شد و به من سلام داده بهجز این ملک، من به او گفتم: خداوند او را اینگونه آفریده است و از من خواست که از تو بخواهم جهنّم را به او نشان دهی». مالک، یک طبقه از طبقات آتش را به او نشان داد و پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) تا آن لحظه که جانبهجان آفرین تسلیم کرد هرگز خندان دیده نشد»<ref>عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ (قَالَ: لَمَّا أُسْرِیَ بِرَسُولِ الله (إِلَی سَمَاءِ الدُّنْیَا لَمْ یَمُرَّ بِأَحَدٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ إِلَّا اسْتَبْشَرُوا بِهِ. قَالَ: ثُمَّ مَرَّ بِمَلَکٍ کَئِیبٍ حَزِینٍ فَلَمْ یَسْتَبْشِرْ بِهِ. فَقَالَ: یَا جَبْرَئِیلُ (مَا مَرَرْتُ بِأَحَدٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ إِلَّا اسْتَبْشَرَ بِی إِلَّا هَذَا الْمَلَکَ، فَمَنْ هَذَا؟ قَالَ: هَذَا مَالِکٌ خَازِنُ جَهَنَّمَ وَ هَکَذَا جَعَلَهُ اللَّهُ. فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ: (یَا جَبْرَئِیلُ، سَلْهُ أَنْ یُرِیَنِیهَا. قَالَ: فَقَالَ جَبْرَئِیلُ: یَا مَالِکُ، هَذَا مُحَمَّدٌ رسولالله (وَ قَدْ شَکَا إِلَیَّ وَ قَالَ: مَا مَرَرْتُ بِأَحَدٍ مِنَ الْمَلَائِکَةِ إِلَّا اسْتَبْشَرُوا بِی إِلَّا هَذَا الْمَلَکَ. فَأَخْبَرْتُهُ أَنَّ هَکَذَا جَعَلَهُ اللَّهُ حَیْثُ شَاءَ و قَدْ سَأَلَنِی أَنْ أَسْأَلَکَ أَنْ تُرِیَهُ جَهَنَّمَ. قَالَ: فَکَشَفَ لَهُ عَنْ طَبَقٍ مِنْ أَطْبَاقِهَا فَمَا رُؤِیَ رسولالله (ضَاحِکاً حَتَّی قُبِضَ.تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۶۴؛ قصص الأنبیاء للراوندی، ص۳۲۵/ البرهان</ref>. | ||
=== رؤیت عذاب شدن گروههای مختلف زنان در معراج نبی مکرم === | === رؤیت عذاب شدن گروههای مختلف زنان در معراج نبی مکرم === | ||
عبدالعظیم حسنی از امام جواد (علیهالسلام) از پدرانش از امام علی (علیهالسلام) روایت فرمود: | عبدالعظیم حسنی از امام جواد (علیهالسلام) از پدرانش از امام علی (علیهالسلام) روایت فرمود: | ||
من و فاطمه بر رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) وارد شدیم، پس ایشان را در حالی که سخت میگریست یافتیم، من عرض کردم: «پدر و مادرم فدایت یا رسول اللَّه! چه باعث شده که شما این چنین گریه میکنید»؟ | من و فاطمه بر رسول خدا (صلّیالله علیه واله وسلّم) وارد شدیم، پس ایشان را در حالی که سخت میگریست یافتیم، من عرض کردم: «پدر و مادرم فدایت یا رسول اللَّه! چه باعث شده که شما این چنین گریه میکنید»؟ | ||
در پاسخم فرمود: «ای علیّ! شبی که مرا به آسمان | در پاسخم فرمود: «ای علیّ! شبی (معراج) که مرا به آسمان بردند، زنانی از امّتم را در عذابی شدید نگریستم، و آن وضع برای من سخت گران آمد، و گریهام از جهت عذاب سخت آنان است که به چشم خویش وضعشان را دیدم: | ||
زنی را به مویش در دوزخ، معلّق، آویخته بودند که مغز سر او میجوشید، | زنی را به مویش در دوزخ، معلّق، آویخته بودند که مغز سر او میجوشید، | ||
خط ۷۹۳: | خط ۷۹۴: | ||
== وسیله معراج == | == وسیله معراج == | ||
عبداللهبنعطاء گوید: امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «براقی که جبرئیل برای پیامبر (صلّیالله علیه واله وسلّم) آورد از قاطر کوچکتر و از الاغ بزرگتر بود، گوشهایش آویخته و چشمهایش روی پاهایش قرار داشت و گامش به گسترهی چشم اندازش بود و چون به کوهی میرسید دستهایش کوتاه و پاهایش بلند میشد و چون سرازیر میشد دستها بلند و پاها کوتاه میگشت. یال بلندی داشت که به طرف راستش ریخته بود و از پشت سر خود دو بال داشت»<ref>تفسیر اهلبیت علیهمالسلام ج۸، ص۷۶عَنْ عبدالله بْنِ عَطَاءٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (قَالَ: أَتَی جَبْرَئِیلُ (رَسُولَ اللَّهِ (بِالْبُرَاقِ أَصْغَرَ مِنَ الْبَغْلِ وَ أَکْبَرَ مِنَ الْحِمَارِ مُضْطَرِبَ الْأُذُنَیْنِ عَیْنَیْهِ فِی حَافِرِهِ وَ خُطَاهُ مَدَّ بَصَرِهِ وَ إِذَا انْتَهَی إِلَی جَبَلٍ قَصُرَتْ یَدَاهُ وَ طَالَتْ رِجْلَاهُ فَإِذَا هَبَطَ طَالَتْ یَدَاهُ وَ قَصُرَتْ رِجْلَاهُ أَهْدَبَ الْعُرْفِ الْأَیْمَنِ لَهُ جَنَاحَانِ مِنْ خَلْفِه. بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۱۱/ نورالثقلین/ البرهان؛ «فاذا انتهی الی جبل قصرت ... له جناحان من خلفه» محذوف</ref> . | |||
== تعداد دفعات معراج == | == تعداد دفعات معراج == |