۸۵٬۹۶۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
جز (جایگزینی متن - ' آنها' به ' آنها') |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
ایشان کلام ابن عباس را که تفسیر قرآن را به چهار قسم تقسیم نموده و فقط برخی از آن اقسام برای غیر معصومین ممکن میباشد [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn3|[3]]] خالی از ابهام دانسته و مینویسد: | ایشان کلام ابن عباس را که تفسیر قرآن را به چهار قسم تقسیم نموده و فقط برخی از آن اقسام برای غیر معصومین ممکن میباشد [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn3|[3]]] خالی از ابهام دانسته و مینویسد: | ||
ظاهرگفتارابن عباس این است که برخی از معانی قرآن از ضروریات دینی بوده که درکش بر همگان بدیهی و روشن است بگونهای که همه مسلمین بدان اذعان دارند. برخی از معانی قرآن هم تنها برای کسانی که عارف به لغت عربی هستند واضح و ضروری است اما برخی از معانی بگونهای است که فقط علماء نسبت بدان | ظاهرگفتارابن عباس این است که برخی از معانی قرآن از ضروریات دینی بوده که درکش بر همگان بدیهی و روشن است بگونهای که همه مسلمین بدان اذعان دارند. برخی از معانی قرآن هم تنها برای کسانی که عارف به لغت عربی هستند واضح و ضروری است اما برخی از معانی بگونهای است که فقط علماء نسبت بدان آگاهی دارند. [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn4|[4]]] | ||
ایشان ادامه میدهد مراد ابن عباس از علماء در قسم سوم اهل بیت ع میباشند بجهت آنکه او از شاگردان امام علی ع بوده و گفتارش موافق مطلبی است که از امام ع شنیده است. [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn5|[5]]] | ایشان ادامه میدهد مراد ابن عباس از علماء در قسم سوم اهل بیت ع میباشند بجهت آنکه او از شاگردان امام علی ع بوده و گفتارش موافق مطلبی است که از امام ع شنیده است. [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn5|[5]]] | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
ایشان در رابطه لزوم رجوع به تابعین در تفسیر قرآن معتقد است آنان همه تفسیر قرآن را از صحابه دریافت نمودند و در این زمینه نمونههائی را نقل میکند. [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn8|[8]]] | ایشان در رابطه لزوم رجوع به تابعین در تفسیر قرآن معتقد است آنان همه تفسیر قرآن را از صحابه دریافت نمودند و در این زمینه نمونههائی را نقل میکند. [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn8|[8]]] | ||
==3- مراتب چهارگانه تفسیر قرآن که برترین | ==3- مراتب چهارگانه تفسیر قرآن که برترین آنهاروش تفسیر قرآن به قرآن میباشد :== | ||
از منظر ایشان تفسیر قرآن دارای چهار مرحله میباشد: 1-تفسیر قرا ن به قرآن -2-تفسیر قرآن به روایات پیامبر-3- تفسیر قرآن به روایات صحابه -4- تفسیر قرآن به روایات تابعین که بصورت ترتب لازم است بر اساس آن عمل گردد. ایشان معتقد است بهترین روش تفسیر، تفسیر قرآن به قرآن و بعد از آن تفسیر قرآن به روایات نبوی و بعد از آن تفسیر به قول صحابه و در مرتبه نهائی تفسیر به روایات تابعین میباشد..[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn9|[9]]] | از منظر ایشان تفسیر قرآن دارای چهار مرحله میباشد: 1-تفسیر قرا ن به قرآن -2-تفسیر قرآن به روایات پیامبر-3- تفسیر قرآن به روایات صحابه -4- تفسیر قرآن به روایات تابعین که بصورت ترتب لازم است بر اساس آن عمل گردد. ایشان معتقد است بهترین روش تفسیر، تفسیر قرآن به قرآن و بعد از آن تفسیر قرآن به روایات نبوی و بعد از آن تفسیر به قول صحابه و در مرتبه نهائی تفسیر به روایات تابعین میباشد..[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn9|[9]]] | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
===5-لزوم تفسیر قرآن به اقوال صحابه === | ===5-لزوم تفسیر قرآن به اقوال صحابه === | ||
ایشان در زمینه تفسیر قرآن به گفتار صحابة – در صورت فقدان تبیین آن از قرآن و روایات نبوی، مینویسد: هر گاه در قرآن و سنت، تفسیری از آیات یافت نشد لازم است به گفتار صحابه مراجعه گرددچون آنان بدلیل شهود و حضورشان در عصر نزول | ایشان در زمینه تفسیر قرآن به گفتار صحابة – در صورت فقدان تبیین آن از قرآن و روایات نبوی، مینویسد: هر گاه در قرآن و سنت، تفسیری از آیات یافت نشد لازم است به گفتار صحابه مراجعه گرددچون آنان بدلیل شهود و حضورشان در عصر نزول آگاهی بیشتری به مسائل قرآن خواهند داشت [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftn11|[11]]] | ||
==6-لزوم تفسیرقرآن به قول تابعین فیالجمله == | ==6-لزوم تفسیرقرآن به قول تابعین فیالجمله == | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
== نقد و بررسی گفتار قائلین به لزوم مراجعه به روایات در فهم قرآن == | == نقد و بررسی گفتار قائلین به لزوم مراجعه به روایات در فهم قرآن == | ||
در برابر دیدگاه قائلین به لزوم رجوع به سنت و صحابه در فهم و تفسیر قرآن برخی از اعلام فریقین به نقادی | در برابر دیدگاه قائلین به لزوم رجوع به سنت و صحابه در فهم و تفسیر قرآن برخی از اعلام فریقین به نقادی آنهاپرداخته و معتقدند بدون روایات نیز میتوان قرآن را تفسیر نمود. دراینجا به بیان برخی از این اقوال میپردازیم: | ||
== شیخ طوسی:== | == شیخ طوسی:== | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
3- احادیث و سیره اهل بیت ع، روش تدبر در قرآن و استنباط معارف و احکام الهی از آن را – تفسیر و درک معارف قرآن از طریق تدبر در آیات - به مسلمانان آموزش دادهاند. | 3- احادیث و سیره اهل بیت ع، روش تدبر در قرآن و استنباط معارف و احکام الهی از آن را – تفسیر و درک معارف قرآن از طریق تدبر در آیات - به مسلمانان آموزش دادهاند. | ||
<br /> | <br /> | ||
----... وتلک الأحادیث الشریفة – نظیر: "أنّ تفسیر القرآن لا یجوز إلاّ بالأثر الصحیح والنصّ الصریح و من فسّر القرآن برأیه فأصاب..."- مع تواترها معنىً صریحة فی أنّ استنباط الأحکام النظریةمن کتاب الله ومن السنّة النبویة شغلُهم -سلام الله علیهم - لا شغل الرعیة، معلّلا بأنّه (صلى الله علیه وآله) بأمر الله تعالى خصّ أمیر المؤمنین وأولاده الطاهرین ( | ----... وتلک الأحادیث الشریفة – نظیر: "أنّ تفسیر القرآن لا یجوز إلاّ بالأثر الصحیح والنصّ الصریح و من فسّر القرآن برأیه فأصاب..."- مع تواترها معنىً صریحة فی أنّ استنباط الأحکام النظریةمن کتاب الله ومن السنّة النبویة شغلُهم -سلام الله علیهم - لا شغل الرعیة، معلّلا بأنّه (صلى الله علیه وآله) بأمر الله تعالى خصّ أمیر المؤمنین وأولاده الطاهرین (علیهمالسلام) بتعلیم ناسخ القرآن ومنسوخه وبتعلیم ما هو المراد منه وبتعلیم أنّ أیّة آیة من القرآن باقیة على ظاهرها وأیّة آیة لم تبق منه على ظاهرها، وبأنّ کثیراً من ذلک مخفی عندهم (علیهمالسلام) وبأنّ ما اشتهر بین العامّة - من أنّ کلّ ما جاء به النبیّ (صلى الله علیه وآله) من حکم وتفسیر ونسخ وتقیید وغیرها أظهره بین یدی أصحابه وتوفّرت الدواعی على أخذه ونشره ولم تقع بعده[1] (صلى الله علیه وآله) فتنة اقتضت إخفاء بعضها -غیر صحیح- انتهی –.[1] | ||
[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref2|[2]]]<nowiki/>همان...و ثانیا انّ أحادیثهم ( | [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref2|[2]]]<nowiki/>همان...و ثانیا انّ أحادیثهم (علیهمالسلام) صریحة فی أنّ مراده تعالى من قوله (لعلمه الّذین یستنبطونه منهم) ومن نظائره أهل الذکر (علیهالسلام) خاصّة لا صاحب الملکة من الرعیّة | ||
[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref3|[3]]] رک به: زبده البیان فی احکام القرآن ص 2: وروی عن عبدالله بن عباس أنه قسم وجوه التفسیر على أربعة أقسام: تفسیر | [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref3|[3]]] رک به: زبده البیان فی احکام القرآن ص 2: وروی عن عبدالله بن عباس أنه قسم وجوه التفسیر على أربعة أقسام: تفسیر | ||
خط ۱۵۹: | خط ۱۵۹: | ||
[4]: وأمّا کلام ابن عبّاس: فمعناه واضح لا غبار علیه، وهو أنّ معانی القرآن بعضها من ضروریّات الدین یعرفه المسلمون کوجوب الصلاة والزکاة والحجّ إمّا من القرآن أو من غیره، وبعضها من ضروریّات اللغة یعرفها کلّ عارف بها، وبعضها من النظریّات لا یعلمها إلاّ العلماء. | [4]: وأمّا کلام ابن عبّاس: فمعناه واضح لا غبار علیه، وهو أنّ معانی القرآن بعضها من ضروریّات الدین یعرفه المسلمون کوجوب الصلاة والزکاة والحجّ إمّا من القرآن أو من غیره، وبعضها من ضروریّات اللغة یعرفها کلّ عارف بها، وبعضها من النظریّات لا یعلمها إلاّ العلماء. | ||
'''الفوائد المدنیه''' ص 354-357 الظاهر أنّ مراده علماء آل محمّد ( | '''الفوائد المدنیه''' ص 354-357 الظاهر أنّ مراده علماء آل محمّد (علیهمالسلام) لأنّه من تلامذة أمیر المؤمنین (علیهالسلام والظاهر أنّه تکلّم موافقاً لما سمعه منه (علیهالسلام. – انتهی - [5] | ||
[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref6|[6]]] البرها ن فی تفسیر القرآن ص 6-5....فأقول: إذا عرفت ذلک[6] فقد رأیت عکوف أهل الزمان على تفسیر من لم یرووه عن أهل العصمة (سلام الله علیهم)، الذین نزل التنزیل والتأویل فی بیوتهم، وأوتوا من العلم ما لم یؤته غیرهم، بل کان یجب التوقف حتى یأتی تأویله عنهم، لأن علم التنزیل والتأویل فی أیدیهم، فما جاء عنهم ( | [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref6|[6]]] البرها ن فی تفسیر القرآن ص 6-5....فأقول: إذا عرفت ذلک[6] فقد رأیت عکوف أهل الزمان على تفسیر من لم یرووه عن أهل العصمة (سلام الله علیهم)، الذین نزل التنزیل والتأویل فی بیوتهم، وأوتوا من العلم ما لم یؤته غیرهم، بل کان یجب التوقف حتى یأتی تأویله عنهم، لأن علم التنزیل والتأویل فی أیدیهم، فما جاء عنهم (علیهمالسلام) فهو النور والهدى، وما جاء عن غیرهم فهو الظلمة والعمى. ایشان در ادامه شگفتی شان را از برخی علمای معانی و بیان که ادعا میکنند به اسرار الهی در قرآن واقفند ذکر میکند: | ||
والعجب کل العجب من علماء علمی المعانی والبیان، حیث زعموا أن معرفة هذین العلمین تطلع على مکنون سر الله جل جلاله من تأویل القرآن قال بعض أئمتهم: ویل ثم ویل لمن تعاطى التفسیر وهو فی هذین العلمین راجل وذلک أنهم ذکروا أن العلمین مأخوذان من استقراء تراکیب کلام العرب البلغاء، باحثان عن مقتضیات الأحوال والمقام کالحذف، والإضمار، والفصل، والوصل، والحقیقة، والمجاز، وغیر ذلک. ولا ریب أن محل ذلک من کتاب الله جل جلاله تحتاج معرفة إلى العلم به من أهل التنزیل والتأویل، - وهم أهل البیت ( | والعجب کل العجب من علماء علمی المعانی والبیان، حیث زعموا أن معرفة هذین العلمین تطلع على مکنون سر الله جل جلاله من تأویل القرآن قال بعض أئمتهم: ویل ثم ویل لمن تعاطى التفسیر وهو فی هذین العلمین راجل وذلک أنهم ذکروا أن العلمین مأخوذان من استقراء تراکیب کلام العرب البلغاء، باحثان عن مقتضیات الأحوال والمقام کالحذف، والإضمار، والفصل، والوصل، والحقیقة، والمجاز، وغیر ذلک. ولا ریب أن محل ذلک من کتاب الله جل جلاله تحتاج معرفة إلى العلم به من أهل التنزیل والتأویل، - وهم أهل البیت (علیهمالسلام) - الذین علمهم الله سبحانه وتعالى، فلا ینبغی معرفة ذلک إلا منهم، ومن تعاطى معرفته من غیرهم رکب متن عمیاء، وخبط خبط عشواء، فما ذا بعد الحق إلا الضلال فأنى تصرفون؟ | ||
مقدمة فی أصول التفسیر ص -9- یجب أن یعلم أن النبی صلى الله علیه وسلم بَیَّنَ لأصحابه معانی القرآن کما بین لهم ألفاظه، فقوله تعالى: {لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ } [النحل: 44] یتناول هذا وهذا، [7] | مقدمة فی أصول التفسیر ص -9- یجب أن یعلم أن النبی صلى الله علیه وسلم بَیَّنَ لأصحابه معانی القرآن کما بین لهم ألفاظه، فقوله تعالى: {لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ } [النحل: 44] یتناول هذا وهذا، [7] | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۷۹: | ||
[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref13|[13]]] مقدمه فی اصول التفسیر ص 47-46- مجموعه الفتاوی ج 13ص370 وقال شعبة بن الحجاج وغیره: أقوال التابعین فی الفروع لیست حجة، فکیف تکون حجة فی التفسیر؟ یعنی أنها لا تکون حجة على غیرهم ممن خالفهم،...وهذا صحیح، أما إذا أجمعوا على الشىء فلا یرتاب فی کونه حجة؛ فإن اختلفوا فلا یکون قول بعضهم حجة على بعض ولا على من بعدهم، ویرجع فی ذلک إلى لغة القرآن، أو السنة، أو عموم لغة العرب، أو أقوال الصحابة فی ذلک. - انتهی – | [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref13|[13]]] مقدمه فی اصول التفسیر ص 47-46- مجموعه الفتاوی ج 13ص370 وقال شعبة بن الحجاج وغیره: أقوال التابعین فی الفروع لیست حجة، فکیف تکون حجة فی التفسیر؟ یعنی أنها لا تکون حجة على غیرهم ممن خالفهم،...وهذا صحیح، أما إذا أجمعوا على الشىء فلا یرتاب فی کونه حجة؛ فإن اختلفوا فلا یکون قول بعضهم حجة على بعض ولا على من بعدهم، ویرجع فی ذلک إلى لغة القرآن، أو السنة، أو عموم لغة العرب، أو أقوال الصحابة فی ذلک. - انتهی – | ||
التبیان فی تفسیر القرآن ج 1ص 3-6: والذی نقول فی ذلک: إنه لا یجوزان یکون فی کلام الله تعالى وکلام نبیه تناقض وتضاد وقد قال الله تعالى: " انا جعلناه قرآنا عربیا " وقال:" بلسان عربی مبین " وقال " وما أرسلنا من رسول إلا بلسان قومه " وقال: " فیه تبیان کل شئ " وقال: " ما فرطنا فی الکتاب من شئ " فکیف یجوز ان یصفه بأنه عربی مبین، وانه بلسان قومه، وانه بیان للناس ولا یفهم بظاهره شئ؟ وهل ذلک إلا وصف له باللغز والمعمى الذی لا یفهم المراد به إلا بعد تفسیره وبیانه؟ وذلک منزه عن القرآن وقد مدح الله أقواما على استخراج معانی القرآن فقال: " لعلمه الذین یستنبطونه منهم "، [14]وقال فی قوم یذمهم حیث لم یتدبروا القرآن، ولم یتفکروا فی معانیه: " أفلا یتدبرون القرآن أم على قلوب وقال النبی صلى الله علیه وآله. (انی مخلف فیکم الثقلین: کتاب الله، وعترتی أهل بیتی) فبین ان الکتاب حجة، کما أن العترة حجة. وکیف یکون حجة ما لا یفهم به شئ؟ وروى عنه علیهالسلام أنه قال: (إذا جاءکم عنی حدیث، فاعرضوه على کتاب الله، فما وافق کتاب الله فاقبلوه، وما خالفه فاضربوا به عرض الحائط) وروی مثل ذلک عن أئمتنا | التبیان فی تفسیر القرآن ج 1ص 3-6: والذی نقول فی ذلک: إنه لا یجوزان یکون فی کلام الله تعالى وکلام نبیه تناقض وتضاد وقد قال الله تعالى: " انا جعلناه قرآنا عربیا " وقال:" بلسان عربی مبین " وقال " وما أرسلنا من رسول إلا بلسان قومه " وقال: " فیه تبیان کل شئ " وقال: " ما فرطنا فی الکتاب من شئ " فکیف یجوز ان یصفه بأنه عربی مبین، وانه بلسان قومه، وانه بیان للناس ولا یفهم بظاهره شئ؟ وهل ذلک إلا وصف له باللغز والمعمى الذی لا یفهم المراد به إلا بعد تفسیره وبیانه؟ وذلک منزه عن القرآن وقد مدح الله أقواما على استخراج معانی القرآن فقال: " لعلمه الذین یستنبطونه منهم "، [14]وقال فی قوم یذمهم حیث لم یتدبروا القرآن، ولم یتفکروا فی معانیه: " أفلا یتدبرون القرآن أم على قلوب وقال النبی صلى الله علیه وآله. (انی مخلف فیکم الثقلین: کتاب الله، وعترتی أهل بیتی) فبین ان الکتاب حجة، کما أن العترة حجة. وکیف یکون حجة ما لا یفهم به شئ؟ وروى عنه علیهالسلام أنه قال: (إذا جاءکم عنی حدیث، فاعرضوه على کتاب الله، فما وافق کتاب الله فاقبلوه، وما خالفه فاضربوا به عرض الحائط) وروی مثل ذلک عن أئمتنا علیهمالسلام، وکیف یمکن العرض على کتاب الله، وهو لا یفهم به شئ؟ وکل ذلک یدل على أن ظاهر هذه الأخبار متروک. | ||
[15] | [15] | ||
خط ۲۰۱: | خط ۲۰۱: | ||
المیزان ج 3ص86[22] فالحق أن الطریق إلى فهم القرآن الکریم غیر مسدود وإن البیان الإلهی والذکر الحکیم بنفسه هو الطریق الهادی إلى نفسه أی انه لا یحتاج فی تبیین مقاصده إلى طریق فکیف یتصور أن یکون الکتاب الذی عرفه الله تعالى بأنه هدى وأنه نور وأنه تبیان لکل شئ مفتقرا إلىهاد غیره ومستنیرا بنور غیره ومبینا بأمر غیره- ترجمه از ترجمه المییزان ج 3ص133- | المیزان ج 3ص86[22] فالحق أن الطریق إلى فهم القرآن الکریم غیر مسدود وإن البیان الإلهی والذکر الحکیم بنفسه هو الطریق الهادی إلى نفسه أی انه لا یحتاج فی تبیین مقاصده إلى طریق فکیف یتصور أن یکون الکتاب الذی عرفه الله تعالى بأنه هدى وأنه نور وأنه تبیان لکل شئ مفتقرا إلىهاد غیره ومستنیرا بنور غیره ومبینا بأمر غیره- ترجمه از ترجمه المییزان ج 3ص133- | ||
المیزان ج 3ص86-87:[23] فإن قلت: قد صح عن النبی صلى الله علیه وآله وسلم أنه قال فی آخر خطبة خطبها: إنی تارک فیکم الثقلین - الثقل الأکبر والثقل الأصغر - فأما الأکبر فکتاب ربی - وأما الأصغر فعترتی أهل بیتی - فاحفظونی فیهما فلن تضلوا ما تمسکتم بهما رواه الفریقان بطرق متواترة عن جم غفیر من أصحاب رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم عنه أنهى علماء الحدیث عدتهم إلى خمس وثلاثین صحابیا وفی بعض الطرق لن یفترقا حتى یردا على الحوض والحدیث دال على حجیة قول أهل البیت | المیزان ج 3ص86-87:[23] فإن قلت: قد صح عن النبی صلى الله علیه وآله وسلم أنه قال فی آخر خطبة خطبها: إنی تارک فیکم الثقلین - الثقل الأکبر والثقل الأصغر - فأما الأکبر فکتاب ربی - وأما الأصغر فعترتی أهل بیتی - فاحفظونی فیهما فلن تضلوا ما تمسکتم بهما رواه الفریقان بطرق متواترة عن جم غفیر من أصحاب رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم عنه أنهى علماء الحدیث عدتهم إلى خمس وثلاثین صحابیا وفی بعض الطرق لن یفترقا حتى یردا على الحوض والحدیث دال على حجیة قول أهل البیت علیهمالسلام فی القرآن ووجوب اتباع ما ورد عنهم فی تفسیره والاقتصار على ذلک وإلا لزم التفرقة بینهم وبینه. | ||
قلت: ما ذکرناه فی معنى اتباع بیان النبی صلى الله علیه وآله وسلم آنفا جار هیهنا بعینه والحدیث غیر مسوق لابطال حجیة ظاهر القرآن وقصر الحجیة على ظاهر بیان أهل البیت | قلت: ما ذکرناه فی معنى اتباع بیان النبی صلى الله علیه وآله وسلم آنفا جار هیهنا بعینه والحدیث غیر مسوق لابطال حجیة ظاهر القرآن وقصر الحجیة على ظاهر بیان أهل البیت علیهمالسلام کیف وهو صلى الله علیه وآله وسلم یقول: لن یفترقا فیجعل الحجیة لهما معا فللقرآن الدلالة على معانیه والکشف عن المعارف الإلهیة ولأهل البیت الدلالة على الطریق وهدایة الناس إلى أغراضه ومقاصده. على أن نظیر ما ورد عن النبی صلى الله علیه وآله وسلم فی دعوة الناس إلى الاخذ بالقرآن والتدبر فیه وعرض ما نقل عنه علیه وارد عن أهل البیت علیهمالسلام- ترجمه از ترجمه المییزان ج 3ص133-134 | ||
[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref24|[24]]]<nowiki/>المیزان ج 3ص87: على أن جما غفیرا من الروایات التفسیریة الواردة عنهم | [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref24|[24]]]<nowiki/>المیزان ج 3ص87: على أن جما غفیرا من الروایات التفسیریة الواردة عنهم علیهمالسلام مشتملة على الاستدلال بآیة على آیة والاستشهاد بمعنى على معنى ولا یستقیم ذلک إلا بکون المعنى مما یمکن أن یناله المخاطب ویستقل به ذهنه لوروده من طریقه المتعین له- ترجمه از ترجمه المیزان ج 3ص134 | ||
[[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref25|[25]]]<nowiki/>المیزان ج 3 ص 87ّ: على أن هیهنا روایات عنهم | [[نقد و بررسی ادله قائلین به لزوم مرجعیت روایات در تفسیر قرآن#%20ftnref25|[25]]]<nowiki/>المیزان ج 3 ص 87ّ: على أن هیهنا روایات عنهم علیهمالسلام تدل على ذلک بالمطابقة کما رواه فی المحاسن بإسناده عن أبی لبید البحرانی عن أبی جعفر علیهالسلام فی حدیث قال: فمن زعم أن کتاب الله مبهم فقد هلک وأهلک. ویقرب منه ما فیه وفی الاحتجاج عنه علیهالسلام قال: إذا حدثتکم بشئ فاسألونی عنه من کتاب الله | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] | ||
[[رده:قرآن]] | [[رده:قرآن]] | ||
[[رده:تفسیر]] | [[رده:تفسیر]] |