اشاعره: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۶۱۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
وغزالی نیز آن را اثبات می‌کند.<ref>قواعد العقائد، ص169</ref>و باقلانی می گوید چون خدا وجود دارد پس قابل مشاهده است.<ref>تمهید الاوائل وتلخیص الدلائل، ص301</ref>
وغزالی نیز آن را اثبات می‌کند.<ref>قواعد العقائد، ص169</ref>و باقلانی می گوید چون خدا وجود دارد پس قابل مشاهده است.<ref>تمهید الاوائل وتلخیص الدلائل، ص301</ref>
3.اشاعره چون به توحید افعالی سخت اعتقاد دارند، پس برای انسان هیچ گونه سهمی در امر خلقت قایل نیستند و آن را شرک می دانند. آن ها معتقدند خدا فاعل همه افعال بندگان است چه آن افعال خیر باشد یا شر، اما چون چنین اعتقادی مستلزم اتهام ایشان به جبر می شود و سر انجام به انکار معاد و بهشت و جهنم می انجامد، «نظریه کسب» را مطرح کردند و انسان را کاسب افعال اختیاری شان دانستند تا جوابی برای جزای اعمال داشته باشند.<ref>اللمع ، ص74</ref>
3.اشاعره چون به توحید افعالی سخت اعتقاد دارند، پس برای انسان هیچ گونه سهمی در امر خلقت قایل نیستند و آن را شرک می دانند. آن ها معتقدند خدا فاعل همه افعال بندگان است چه آن افعال خیر باشد یا شر، اما چون چنین اعتقادی مستلزم اتهام ایشان به جبر می شود و سر انجام به انکار معاد و بهشت و جهنم می انجامد، «نظریه کسب» را مطرح کردند و انسان را کاسب افعال اختیاری شان دانستند تا جوابی برای جزای اعمال داشته باشند.<ref>اللمع ، ص74</ref>
و اما در تفسیر این نظریه می توان گفت که تمامی متکلمان مذهب اشعری و نیز متکلمان مذهب ماتریدی که آن ها نیز قایل به کسب هستند، میان خلق و فعل تمایز قایل شده اند و معتقدند که خلق منحصر به فاعل الهی است. در این عرصه هیچ فاعلی جز خدا شناخته نمی شود، زیرا «لا موثر فی الوجودالا الله» اما فعل که به معنایی همان کسب است، در اختیار انسان است.اشاعره معتقدند که انسان با قدرت حادث که از طرف خدا به او اعطا می شود، فعل را کسب و او را نسبت با افعالش کسب شده مسئول می کند. البته ابو الحسن اشعری در تعریف کسب به پایین ترین حد اختیار نسبت به عباد بسنده می کند اگر چه متکلمان پس از وی چون باقلانی،<ref>تمهيد الأوائل في تلخيص الدلائل، ص323- 342</ref> غزالی،<ref>قواعد العقائد، ص197-200</ref>  
و اما در تفسیر این نظریه می توان گفت که تمامی متکلمان مذهب اشعری و نیز متکلمان مذهب ماتریدی که آن ها نیز قایل به کسب هستند، میان خلق و فعل تمایز قایل شده اند و معتقدند که خلق منحصر به فاعل الهی است. در این عرصه هیچ فاعلی جز خدا شناخته نمی شود، زیرا «لا موثر فی الوجودالا الله» اما فعل که به معنایی همان کسب است، در اختیار انسان است.اشاعره معتقدند که انسان با قدرت حادث که از طرف خدا به او اعطا می شود، فعل را کسب و او را نسبت با افعالش کسب شده مسئول می کند. البته ابو الحسن اشعری در تعریف کسب به پایین ترین حد اختیار نسبت به عباد بسنده می کند او در تعریف کسب می نویسد:حقیقت کسب، وقوع هر فعلی از انسان به جهت قدرت حادثی است که این قدرت از طرف خدا و هم زمان با وقوع فعل در اختیار انسان قرار می گیرد تا فعل مورد نظر کسب شود.<ref>اشعری ابو الحسن، اللمع،  ص 76</ref> و در جایی دیگر به این نکته اشاره می کند که: قدرة العبد کما لم تـوءثر فی‌ وجود‌ الفعل البته، لم توثر ایضا فی شی من صفات ذلک الفعل».  یعنی همان طور که قدرت عبد در اصل وجود فعل تاثیری ندارد، در صفات آن فعل نیز بی تاثیر است.<ref>فخر رازی، القضا و القدر،ص 32</ref> و این همان قدرت حد اقلی است که قدرت عبد نه در اصل فعل تاثیر دارد و نه در صفات آن موثر است.
با این حال متکلمان پس از وی هر کدام فراخور فهم شان تفاسیر متفاوتی نسبت به اشعری ارایه دادند که کفه اختیار را برای عباد سنگین می کند
مثلا باقلانی اگر چه میان خلق فعل و صفات آن تمایز قایل است اما مهم این است که وی خلق فعل را برای خدا می داند ولی اختیار و اراده انسان را در نحوه صفات افعال دخیل می داند امری که ابو الحسن اشعری آن را نفی کرده بود. نوشته است:
 
 
اگر چه متکلمان پس از وی چون باقلانی،<ref>تمهيد الأوائل في تلخيص الدلائل، ص323- 342</ref> غزالی،<ref>قواعد العقائد، ص197-200</ref>  
 
 


و نیز جوینی و فخر رازی و دیگر متکلمان اشعری، از کسب تعریفی ارایه می کنند که گویا یک متکلم امامیه از امر بین الامرین تعریف کرده است.  
و نیز جوینی و فخر رازی و دیگر متکلمان اشعری، از کسب تعریفی ارایه می کنند که گویا یک متکلم امامیه از امر بین الامرین تعریف کرده است.  
confirmed
۵٬۷۴۷

ویرایش