confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
ایجاد و اعتلای تمدن تابع یک سری از عوامل و شرایط خاص است که فقدان آنها میتواند رکود و انحطاط تمدن را در پی داشته باشد. موانع شکلگیری تمدن اسلامی را میتوان به دو بخش عوامل درونی و عوامل بیرونی تقسیم کرد. عوامل درونی عبارتاند از استبداد حکام، جهالت و بیخبری تودههای مسلمان و عقبماندگی آنها از کاروان علم و تمدن، نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و فاصله گرفتن آنها از اسلام نخستین، اختلافات مذهبی و تفسیر نادرست برخی از مفاهیم اسلامی. عوامل بیرونی نیز عبارتاند از نفوذ استعمار غربی و فعالیتهای تخریبی دشمنان اسلام که اغلب بهصورت تهاجم نظامی، سیاسی و فرهنگی بروز مییابد. | ایجاد و اعتلای تمدن تابع یک سری از عوامل و شرایط خاص است که فقدان آنها میتواند رکود و انحطاط تمدن را در پی داشته باشد. موانع شکلگیری تمدن اسلامی را میتوان به دو بخش عوامل درونی و عوامل بیرونی تقسیم کرد. عوامل درونی عبارتاند از استبداد حکام، جهالت و بیخبری تودههای مسلمان و عقبماندگی آنها از کاروان علم و تمدن، نفوذ عقاید خرافی در اندیشه مسلمانان و فاصله گرفتن آنها از اسلام نخستین، اختلافات مذهبی و تفسیر نادرست برخی از مفاهیم اسلامی. عوامل بیرونی نیز عبارتاند از نفوذ استعمار غربی و فعالیتهای تخریبی دشمنان اسلام که اغلب بهصورت تهاجم نظامی، سیاسی و فرهنگی بروز مییابد. | ||
از دیگر چالشهای فراروی احیای تمدن اسلامی میتوان به نداشتن رهبری واحد، [[تهاجم فرهنگی]] غرب، اختلافات قومی بین مسلمانان، مشکلات اقتصادی جوامع مسلمانان، عدم اعتقاد به عقلانیت دینی، مقابله غرب با جهان اسلام و نیز تحریف اسلام و وارونه جلوه دادن مفاهیم دینی از سوی برخی افراطیون و گرایش سیاسی حاکمان کشورهای اسلامی ([[لائیک]]، پادشاهی و دنبالهروی قدرتهای بزرگ) اشاره کرد. | از دیگر چالشهای فراروی احیای تمدن اسلامی میتوان به نداشتن رهبری واحد، [[تهاجم فرهنگی]] غرب، اختلافات قومی بین مسلمانان، مشکلات اقتصادی جوامع مسلمانان، عدم اعتقاد به عقلانیت دینی، مقابله غرب با جهان اسلام و نیز تحریف اسلام و وارونه جلوه دادن مفاهیم دینی از سوی برخی افراطیون و گرایش سیاسی حاکمان [[جهان اسلام|کشورهای اسلامی]] ([[لائیک]]، پادشاهی و دنبالهروی قدرتهای بزرگ) اشاره کرد. | ||
درنهایت در پاسخ به این پرسش که آیا تمدن اسلامی قادر است در دنیای کنونی که تحولات بنیادینی یافته، با بازآرایی خود حضوری پویا و رقابتی داشته باشد یا خیر؟ باید اشاره کرد که تمدن اسلامی درگذر زمان و بنا به دلایلی، برای مدتها نتوانست در عرصه رقابت تمدنی نقشآفرینی کند و حضور مؤثری داشته باشد؛ هرچند مسلمانان تا مدتها ازآنچه پیشآمده بود، آگاه نبودند، چون نه با دنیای اطراف خود در ارتباط بودند تا در نگاهی مقایسهای و انتقادی به کاستیهای پیشآمده وقوف یابند، نه اساساً به برتری تمدنی دیگران باور داشتند؛ تا اینکه در یک سده اخیر با گسترش تعامل و آشنایی مسلمانان با جهان غرب و مدرنیته و پیدایش رسانهها و توسعه اطلاعات، دستهای از متفکران نواندیش، در رویکردی مقایسهای میان وضعیت [[جهان اسلام]] و داشتههای دیگران و با رازکاوی اوضاع پیشآمده، در جستجوی راهکارهایی برای برونرفت از آن برآمدند. | درنهایت در پاسخ به این پرسش که آیا تمدن اسلامی قادر است در دنیای کنونی که تحولات بنیادینی یافته، با بازآرایی خود حضوری پویا و رقابتی داشته باشد یا خیر؟ باید اشاره کرد که تمدن اسلامی درگذر زمان و بنا به دلایلی، برای مدتها نتوانست در عرصه رقابت تمدنی نقشآفرینی کند و حضور مؤثری داشته باشد؛ هرچند مسلمانان تا مدتها ازآنچه پیشآمده بود، آگاه نبودند، چون نه با دنیای اطراف خود در ارتباط بودند تا در نگاهی مقایسهای و انتقادی به کاستیهای پیشآمده وقوف یابند، نه اساساً به برتری تمدنی دیگران باور داشتند؛ تا اینکه در یک سده اخیر با گسترش تعامل و آشنایی مسلمانان با جهان غرب و مدرنیته و پیدایش رسانهها و توسعه اطلاعات، دستهای از متفکران نواندیش، در رویکردی مقایسهای میان وضعیت [[جهان اسلام]] و داشتههای دیگران و با رازکاوی اوضاع پیشآمده، در جستجوی راهکارهایی برای برونرفت از آن برآمدند. |