ام کلثوم: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ ژوئن ۲۰۲۳
خط ۵۸: خط ۵۸:
[[علامه مجلسی]] در روایتی طولانی می‌نویسد: «‌ام کلثوم گفت: شب نوزدهم [[ماه رمضان]] که رسید برای [[افطار]] پدرم دو قرص نان جو و شیر و نمک آماده کردم. پس از فراغت از نماز بر سر افطار حاضر شد. به غذایش نگاه کرد و با صدای بلند گریست و فرمود:… دخترم اگر یکی از این دو طعام را برنداری به خدا [[قسم]] چیزی نمی‌خورم… و قرص نانی با نمک خورد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۲۷۶–۲۷۸.</ref>.
[[علامه مجلسی]] در روایتی طولانی می‌نویسد: «‌ام کلثوم گفت: شب نوزدهم [[ماه رمضان]] که رسید برای [[افطار]] پدرم دو قرص نان جو و شیر و نمک آماده کردم. پس از فراغت از نماز بر سر افطار حاضر شد. به غذایش نگاه کرد و با صدای بلند گریست و فرمود:… دخترم اگر یکی از این دو طعام را برنداری به خدا [[قسم]] چیزی نمی‌خورم… و قرص نانی با نمک خورد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۲۷۶–۲۷۸.</ref>.
شیخ مفید نقل می‌کند: در شبی که علی (علیه‌السلام) فردای آن به شهادت رسید، تا صبح بیدار بود. ام‌کلثوم علت را جویا شد. حضرت فرمود: اگر شب را به صبح برسانم کشته می‌شوم. ام‌کلثوم پدر را باز داشت؛ اما امام (علیه‌السلام) فرمود: از مرگ گریزی نیست و از خانه به سمت [[مسجد]] خارج شد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۶.</ref>.
شیخ مفید نقل می‌کند: در شبی که علی (علیه‌السلام) فردای آن به شهادت رسید، تا صبح بیدار بود. ام‌کلثوم علت را جویا شد. حضرت فرمود: اگر شب را به صبح برسانم کشته می‌شوم. ام‌کلثوم پدر را باز داشت؛ اما امام (علیه‌السلام) فرمود: از مرگ گریزی نیست و از خانه به سمت [[مسجد]] خارج شد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۶.</ref>.
همچنین ام‌کلثوم در پی شهادت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) مجلسی، در حالی که می‌گریست به [[ابن ملجم]] خطاب کرد: وای بر تو! [[خداوند]] تو را در دنیا و آخرت ذلیل ساخت و جایگاهت آتش ابدی [[جهنم]] خواهد بود<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۲۸۹.</ref>.
هم‌چنین ام‌کلثوم در پی شهادت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) مجلسی، در حالی که می‌گریست به [[ابن ملجم]] خطاب کرد: وای بر تو! [[خداوند]] تو را در دنیا و آخرت ذلیل ساخت و جایگاهت آتش ابدی [[جهنم]] خواهد بود<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۲۸۹.</ref>.
عبدالکریم بن احمد بن طاووس حلی، حدیثی را از [[شیخ صدوق]] نقل می‌کند که‌ در آن، ام‌کلثوم از [[وصیت]] امیرالمؤمنین به فرزندان، مراسم تشییع و تدفین آن امام (علیه‌السلام) سخن می‌گوید. در بخشی از این روایت آمده است: … ام‌کلثوم گفت: هنگام دفن، قبر شکافته شد. نمی‌دانم سرورم (پدرم) در زمین دفن گردید یا به آسمان عروج کرد. ناگهان صدای تسلیت‌دهنده‌ای را شنیدم که گفت: خداوند شما را در عزای سید و حجت خدا بر خلقش تعزیت دهد<ref> ابن طاووس حلی، فرحة الغری فی تعیین قبر امیر المؤمنین علی (علیه‌السلام)، مرکز الغدیر، ص۶۳، ۶۴.</ref>.
عبدالکریم بن احمد بن طاووس حلی، حدیثی را از [[شیخ صدوق]] نقل می‌کند که‌ در آن، ام‌کلثوم از [[وصیت]] امیرالمؤمنین به فرزندان، مراسم تشییع و تدفین آن امام (علیه‌السلام) سخن می‌گوید. در بخشی از این روایت آمده است: … ام‌کلثوم گفت: هنگام دفن، قبر شکافته شد. نمی‌دانم سرورم (پدرم) در زمین دفن گردید یا به آسمان عروج کرد. ناگهان صدای تسلیت‌دهنده‌ای را شنیدم که گفت: خداوند شما را در عزای سید و حجت خدا بر خلقش تعزیت دهد<ref> ابن طاووس حلی، فرحة الغری فی تعیین قبر امیر المؤمنین علی (علیه‌السلام)، مرکز الغدیر، ص۶۳، ۶۴.</ref>.


confirmed، مدیران
۳۷٬۴۵۷

ویرایش