نظریه کسب: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
نظریه کسب یک نظریه معروف کلامی است که نحوه مواجهه انسان با جبر و اختیار در حوزه افعال اختیاری وی را تفسیر می کند.
نظریه کسب یک نظریه معروف کلامی است که نحوه مواجهه انسان با جبر و اختیار در حوزه افعال اختیاری وی را تفسیر می کند.
سابقه این نظریه به قبل از اشاعره و ماتریدیه  بر می گردد، اما در زمان ابو الحسن اشعری با بسط و توسعه به نام نظریه کسب اشعری و در ادامه کسب ماتریدی معرفی شد.دو مذهب اشاعره و ماتریدیه با انتخاب این نظریه ثابت کردند که انسان در افعال خویش سهمی به نام کسب دارد و همین مقدار موجب می شود تا خود را مجبور نداند بکله  به عنوان فاعل مسئول مستحق ثواب یا عذاب شود.
سابقه این نظریه به قبل از تاسیس دو مکتب اشاعره و ماتریدیه  بر می گردد، اما کسب در زمان ابو الحسن اشعری با بسط و توسعه به نام یک نظریه کلامی مطرح شد و در ادامه ابو منصور ماتریدی به عنوان موسس مکتب ماتریدیه به مثل اشاعره در تفسیر و ترویج کسب کوشش نمودند.  
اشاعره از طرح نظریه کسب، به دو هدف محوری فکر می کردند از یک طرف برای آن ها جدا بودن مرز خلق و فعل از هم بود به این معنا که خلق مخصوص خدا است و انسان نمی تواند خالق باشد و از طرف دیگر چون می دیدند که ملازمه این تفکر منجر به جبر می شود پس برای رهایی از این دام مسئله کسب را مطرح کردند که هم توحید در خالقیت را حفظ کنند تا از هر گونه شرکی در امان باشد و هم نسبت منطقی ای میان انسان و افعالش برقرار کنند و از اتهام به جبر دور شوند.
پیروان کسب از طرح این نظریه، به دو هدف محوری فکر می کردند از یک طرف برای حفظ مرز توحید در خالقیت خلق را منحصر به خدا می دانستند و از طرف دیگر چون می دیدند حاصل این نظریه هر چند مسیر شرک را برای دیگر موجودات خصوصا انسان می بندد، اما می تواند محملی برای جبر گرایی باشد و انسان را نسبت به افعالش مسوول نداند. به همین دلیل با ارایه نظریه کسب انسان را به عنوان فاعل کاسب پاسخگوی افعالش دانستند.
حاصل این تلاش ها موجب شد تابت شود انسان به عنوان فاعل کاسب، در افعال خویش سهمی به نام کسب دارد و به عنوان فاعل مسئول، مستحق ثواب یا عذاب شود.  


==تاریخچه نظریه کسب==
==تاریخچه نظریه کسب==

نسخهٔ ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۱

نظریه کسب یک نظریه معروف کلامی است که نحوه مواجهه انسان با جبر و اختیار در حوزه افعال اختیاری وی را تفسیر می کند. سابقه این نظریه به قبل از تاسیس دو مکتب اشاعره و ماتریدیه بر می گردد، اما کسب در زمان ابو الحسن اشعری با بسط و توسعه به نام یک نظریه کلامی مطرح شد و در ادامه ابو منصور ماتریدی به عنوان موسس مکتب ماتریدیه به مثل اشاعره در تفسیر و ترویج کسب کوشش نمودند. پیروان کسب از طرح این نظریه، به دو هدف محوری فکر می کردند از یک طرف برای حفظ مرز توحید در خالقیت خلق را منحصر به خدا می دانستند و از طرف دیگر چون می دیدند حاصل این نظریه هر چند مسیر شرک را برای دیگر موجودات خصوصا انسان می بندد، اما می تواند محملی برای جبر گرایی باشد و انسان را نسبت به افعالش مسوول نداند. به همین دلیل با ارایه نظریه کسب انسان را به عنوان فاعل کاسب پاسخگوی افعالش دانستند. حاصل این تلاش ها موجب شد تابت شود انسان به عنوان فاعل کاسب، در افعال خویش سهمی به نام کسب دارد و به عنوان فاعل مسئول، مستحق ثواب یا عذاب شود.

تاریخچه نظریه کسب