معیارهای مشترک سندی رد و قبول حدیث از منظر فریقین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'جمال الدین' به 'جمال‌الدین'
جز (جایگزینی متن - 'انسانها' به 'انسان‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'جمال الدین' به 'جمال‌الدین')
 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
از مباحث بسیار اساسی در [[علوم حدیث|علوم حدیثی]] بررسی معیارهای رد و قبول [[حدیث]] از منظر [[فریقین]] است. اهمیت این موضوع بدان جهت است که نقش اساسی در استنباط احکام و معارف دینی داشته و به محقق راههای تمییز روایات صحیح از غلط را نشان می‌دهد. بعلاوه انکه درپرتو تبیین این موضوع کلیدی عوامل اصلی اختلاف بین عالمان شیعه و سنی روشن گردیده و زمینه برای انسجام و وحدت فریقین فراهم خواهد گشت. در این مقاله ابتدا نگاهی کوتاه به ضرورت نقد حدیث داشته و آن‌گاه به تبیین معیارهای سندی رد و قبول حدیث از منظر فریقین خواهیم پرداخت.  
از مباحث بسیار اساسی در [[علوم حدیث|علوم حدیثی]] بررسی معیارهای رد و قبول [[حدیث]] از منظر [[فریقین]] است. اهمیت این موضوع بدان جهت است که نقش اساسی در استنباط احکام و معارف دینی داشته و به محقق راه‌های تمییز روایات صحیح از غلط را نشان می‌دهد. بعلاوه آنکه درپرتو تبیین این موضوع کلیدی عوامل اصلی اختلاف بین عالمان شیعه و سنی روشن گردیده و زمینه برای انسجام و وحدت فریقین فراهم خواهد گشت. در این مقاله ابتدا نگاهی کوتاه به ضرورت نقد حدیث داشته و آن‌گاه به تبیین معیارهای سندی رد و قبول حدیث از منظر فریقین خواهیم پرداخت.  


== ضرورت نقد حدیث ==  
== ضرورت نقد حدیث ==  
خط ۶: خط ۶:


    
    
2- به گواهی تاریخ، بعد از رحلت رسول اکرم ص توسط خلفا سیاستهائی در جامعه اسلامی اتخاذ گردید که نقش فراوانی در سرنوشت مسلمانان و پیدایش حوادث بعدی داشت که یکی از مهمترین انها سیاست منع نقل حدیث بود.
2- به گواهی تاریخ، بعد از رحلت رسول اکرم ص توسط خلفا سیاست‌هائی در جامعه اسلامی اتخاذ گردید که نقش فراوانی در سرنوشت مسلمانان و پیدایش حوادث بعدی داشت که یکی از مهمترین آنها سیاست منع نقل حدیث بود.


دستگاه خلافت به دلائل مختلف نظیر جلوگیری از اختلاط قرآن با روایات یا تمرکز بیشتر مردم به قرآن سیاست مذکور را با شدت اعمال می‌نمود بویژه در منع گسترش احادیثی که مربوط به فضائل اهل بیت علیهم السلام بود بیشتر پافشاری داشت. این سیاست نزدیک به یک قرن – اواخر انقراض امویان - تداوم داشت.
دستگاه خلافت به دلائل مختلف نظیر جلوگیری از اختلاط قرآن با روایات یا تمرکز بیشتر مردم به قرآن سیاست مذکور را با شدت اعمال می‌نمود بویژه در منع گسترش احادیثی که مربوط به فضائل اهل بیت علیهم‌السلام بود بیشتر پافشاری داشت. این سیاست نزدیک به یک قرن – اواخر انقراض امویان - تداوم داشت.


از نتائج قهری سیاست مذکور- منع نقل و تدوین حدیث نبوی در جامعه اسلامی - فراهم نمودن زمینه برای وضاعان و جاعلان در نقل روایات دروغین و انتساب انها به پیامبر ص بود.  
از نتائج قهری سیاست مذکور- منع نقل و تدوین حدیث نبوی در جامعه اسلامی - فراهم نمودن زمینه برای وضاعان و جاعلان در نقل روایات دروغین و انتساب آنها به پیامبر ص بود.  
تداوم این سیاست ویرانگر و شبهه بر انگیز حتی بعد از عصر امویان – عصر عباسیان - بحدی بود که تمییز روایات صحیح از روایات دروغین را با مشکل مواجه نمود به همین دلیل می‌بینیم عالمان سنی و شیعه در جهت مقابله با این حرکت مخرب کتاب‌های گوناگونی در زمینه احادیث موضوعه و معیارهای تشخیص احادیث صحیح از غلط تدوین نمودند.
تداوم این سیاست ویران‌گر و شبهه بر انگیز حتی بعد از عصر امویان – عصر عباسیان - بحدی بود که تمییز روایات صحیح از روایات دروغین را با مشکل مواجه نمود به همین دلیل می‌بینیم عالمان سنی و شیعه در جهت مقابله با این حرکت مخرب کتاب‌های گوناگونی در زمینه احادیث موضوعه و معیارهای تشخیص احادیث صحیح از غلط تدوین نمودند.


علامه امینی در کتاب – الوضاعون و احادیثهم – ضمن بیان موضع خلفا در استمرار سیاست منع نقل حدیث تا عصر حاکمیت امام علی ع معتقد است ان حضرت بعد از حاکمیت، سیاست تدوین و نقل حدیث را بشدت پیگیری نموده و مسلمانان را دراین جهت تشویق می‌نمود هر چند بعد از شهادت ان حضرت و انتقال حکومت به امویان سیاست منع حدیث با شدت بیشتری تداوم یافت:  
علامه امینی در کتاب – الوضاعون و احادیثهم – ضمن بیان موضع خلفا در استمرار سیاست منع نقل حدیث تا عصر حاکمیت امام علی ع معتقد است ان حضرت بعد از حاکمیت، سیاست تدوین و نقل حدیث را بشدت پیگیری نموده و مسلمانان را دراین جهت تشویق می‌نمود هر چند بعد از شهادت ان حضرت و انتقال حکومت به امویان سیاست منع حدیث با شدت بیشتری تداوم یافت:  


وقد بقی هذا الوضع إلى زمن أمیر المؤمنین حیث شجع علیه السلام المسلمین على کتابة الحدیث وتدوینه، وکان یستحلف کل من یروی حدیثا أنه سمعه من رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم. غیر أن هذا الأمر لم یدم طویلا، فلما قتل أمیر المؤمنین وانتقلت السلطة إلى بنی أمیة حتى بدأت حرکة وضع منظمة للحدیث النبوی وانتحاله على رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم)، وکان معاویة بن أبی سفیان هو أول الحکام الذین فتحوا الطریق أمام حرکة الوضع الواسعة هذه، إذ بادر إلى اغداق الأموال بلا حساب على الرواة والمحدثین الذین کانوا یضعون ما یشاء من الأحادیث والروایات التی یعتقد أنها تؤدی إلى تعزیز (الحق) الأموی فی السلطان من جهة، وإخفاء فضائل أهل البیت واجتثاث الولاء من نفوس محبیهم من جهة أخرى - انتهی –<ref>الامینی 1420 ص 13</ref>
وقد بقی هذا الوضع إلى زمن أمیر المؤمنین حیث شجع علیه‌السلام المسلمین على کتابة الحدیث وتدوینه، وکان یستحلف کل من یروی حدیثا أنه سمعه من رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم. غیر أن هذا الأمر لم یدم طویلا، فلما قتل أمیر المؤمنین وانتقلت السلطة إلى بنی أمیة حتى بدأت حرکة وضع منظمة للحدیث النبوی وانتحاله على رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم)، وکان معاویة بن أبی سفیان هو أول الحکام الذین فتحوا الطریق أمام حرکة الوضع الواسعة هذه، إذ بادر إلى اغداق الأموال بلا حساب على الرواة والمحدثین الذین کانوا یضعون ما یشاء من الأحادیث والروایات التی یعتقد أنها تؤدی إلى تعزیز (الحق) الأموی فی السلطان من جهة، وإخفاء فضائل أهل البیت واجتثاث الولاء من نفوس محبیهم من جهة أخرى - انتهی –<ref>الامینی 1420 ص 13</ref>


   
   
خط ۲۱: خط ۲۱:


   
   
شیخ طوسی در کتاب العده الاصول ضمن پذیرش وجود روایات دروغ در کتب حدیثی و رد سخن ناصواب که همه روایات را صحیح و یا همه انها را نادرست می‌دانند به ضرورت نقد احادیث و لزوم تمییز صحیح از فاسد ان پرداخته می‌نویسد:  
شیخ طوسی در کتاب العده الاصول ضمن پذیرش وجود روایات دروغ در کتب حدیثی و رد سخن ناصواب که همه روایات را صحیح و یا همه آنها را نادرست می‌دانند به ضرورت نقد احادیث و لزوم تمییز صحیح از فاسد ان پرداخته می‌نویسد:  
ولأجل ما قلنا حمل أصحاب الحدیث نفوسهم على نقد الحدیث، وتمییز الصحیح منها من الفاسد ولیس لأحد أن یقول: إن ما یتعلق بالدین إذا لم یقم به الحجة، وجب القطع على کذبه، کما نعلم کذب المدعی للنبوة إذا لم یظهر علیه المعجز، وذلک أنه لا یمتنع أن یتعبد بالخبر وإن لم تقم به الحجة، کما تعبد بالشهادات وإن لم تعلم صحتها.
ولأجل ما قلنا حمل أصحاب الحدیث نفوسهم على نقد الحدیث، وتمییز الصحیح منها من الفاسد ولیس لأحد أن یقول: إن ما یتعلق بالدین إذا لم یقم به الحجة، وجب القطع على کذبه، کما نعلم کذب المدعی للنبوة إذا لم یظهر علیه المعجز، وذلک أنه لا یمتنع أن یتعبد بالخبر وإن لم تقم به الحجة، کما تعبد بالشهادات وإن لم تعلم صحتها.


خط ۳۱: خط ۳۱:
4- صحت اسناد، مستلزم صحت متن حدیث نیست:  
4- صحت اسناد، مستلزم صحت متن حدیث نیست:  


نکته مهمی که لازم است مورد دقت قرار گیرد ان است که احراز وثاقت در روات سند حدیث مستلزم حکم به صحت متن حدیث نمی‌باشد چون ممکن است واضعین حدیث برای انکه متن روایت مورد پذیرش دیگران قرار گیرد به سند سازی روی اورده و روات حدیث مورد نظرشان را از افراد موثق و مقبول قرار دهند بدیهی است در اینصورت تنها با معیارهای متنی می‌توان ضعف چنین روایاتی را مشخص نمود. در تایید عدم استلزام صحت متن و صحت سند حدیث می‌توان به برخی از روایات نیز تمسک نمود که در اینجا بعنوان نمونه یکی از انها را که مبین سیاست سند سازی برخی از جاعلان حدیث است بیان می‌کنیم:  
نکته مهمی که لازم است مورد دقت قرار گیرد ان است که احراز وثاقت در روات سند حدیث مستلزم حکم به صحت متن حدیث نمی‌باشد چون ممکن است واضعین حدیث برای آنکه متن روایت مورد پذیرش دیگران قرار گیرد به سند سازی روی اورده و روات حدیث مورد نظرشان را از افراد موثق و مقبول قرار دهند بدیهی است در اینصورت تنها با معیارهای متنی می‌توان ضعف چنین روایاتی را مشخص نمود. در تایید عدم استلزام صحت متن و صحت سند حدیث می‌توان به برخی از روایات نیز تمسک نمود که در اینجا بعنوان نمونه یکی از آنها را که مبین سیاست سند سازی برخی از جاعلان حدیث است بیان می‌کنیم:  


عن یونس بن عبدالرحمن، ان بعض أصحابنا سأله وأنا حاضر، فقال له: یا أبا محمد ما أشدک فی الحدیث، وأکثر انکارک لما یرویه أصحابنا، فما الذی یحملک على رد الأحادیث؟ فقال: حدثنی هشام بن الحکم أنه سمع أبا عبدالله علیه السلام یقول: لا تقبلوا علینا حدیثا الا ما وافق القرآن والسنة، أو تجدون معه شاهدا من أحادیثنا المتقدمة، فان المغیرة بن سعید لعنه الله دس فی کتب أصحاب أبی أحادیث لم یحدث بها أبی، فاتقوا الله ولا تقبلوا علینا ما خالف قول ربنا تعالى وسنة نبینا صلى الله علیه وآله فانا إذا حدثنا، قلنا قال الله عز وجل، وقال رسول الله صلى الله علیه وآله..(<ref>الطوسی،، ج 2ص 489</ref>)  
عن یونس بن عبدالرحمن، ان بعض أصحابنا سأله وأنا حاضر، فقال له: یا أبا محمد ما أشدک فی الحدیث، وأکثر انکارک لما یرویه أصحابنا، فما الذی یحملک على رد الأحادیث؟ فقال: حدثنی هشام بن الحکم أنه سمع أبا عبدالله علیه‌السلام یقول: لا تقبلوا علینا حدیثا الا ما وافق القرآن والسنة، أو تجدون معه شاهدا من أحادیثنا المتقدمة، فان المغیرة بن سعید لعنه الله دس فی کتب أصحاب أبی أحادیث لم یحدث بها أبی، فاتقوا الله ولا تقبلوا علینا ما خالف قول ربنا تعالى وسنة نبینا صلى الله علیه وآله فانا إذا حدثنا، قلنا قال الله عز وجل، وقال رسول الله صلى الله علیه وآله..(<ref>الطوسی،، ج 2ص 489</ref>)  


سیوطی از علمای اهل سنت دراین رابطه می‌نویسد:
سیوطی از علمای اهل سنت دراین رابطه می‌نویسد:
خط ۴۷: خط ۴۷:
5-اجتهادی بودن مساله معیارهای رد و قبول حدیث  
5-اجتهادی بودن مساله معیارهای رد و قبول حدیث  


همانطور که در ادامه مباحث روشن می‌گردد باید گفت: بسیاری از مباحث علوم حدیثی از جمله موضوع معیارهای رد و قبول حدیث اموری اجتهادی و فرامذهبی بوده و گرایش به مذهب خاص در ان نقش چندانی نخواهد داشت. یکی از شواهد اثبات ادعای مذکور، تشابه دیدگاه‌ها و مستند ات فریقین در این مساله با یکدیگر بوده که بیشتر انها اموری عقلی است بگونه‌ای که استدلالات نقلی آنان را نیز می‌توان تاکید و ارشاد به براهین عقلی شان دانست.  
همانطور که در ادامه مباحث روشن می‌گردد باید گفت: بسیاری از مباحث علوم حدیثی از جمله موضوع معیارهای رد و قبول حدیث اموری اجتهادی و فرامذهبی بوده و گرایش به مذهب خاص در ان نقش چندانی نخواهد داشت. یکی از شواهد اثبات ادعای مذکور، تشابه دیدگاه‌ها و مستند ات فریقین در این مساله با یکدیگر بوده که بیشتر آنها اموری عقلی است بگونه‌ای که استدلالات نقلی آنان را نیز می‌توان تاکید و ارشاد به براهین عقلی شان دانست.  


نتیجه:  
نتیجه:  
خط ۱۱۹: خط ۱۱۹:
فخرج باتصال السند: المقطوع فی أی مرتبة اتفقت. ، فإنه لا یسمى: صحیحا "، و إن کان رواته، من رجال الصحیح وشمل قوله (إلى المعصوم): النبی، والامام. ج - وبقوله (بنقل العدل): الحسن. د - وبقوله (الامامی): الموثق. ه‍ - وبقوله فی (جمیع الطبقات): ما اتفق فیه واحد بغیر الوصف المذکور. ، فإنه بسببه، یلحق بما یناسبه من الأوصاف، لا بالصحیح.... ونبه بقوله (وإن اعتراه شذوذ): على خلاف ما اصطلح علیه العامة من تعریفه حیث اعتبروا سلامته من الشذوذ. ، وقالوا فی تعریفه: انه: (ما اتصل سنده، بنقل العدل الضابط، عن مثله، وسلم عن شذوذ وعله. – انتهی –(<ref>محمد علی بقال 1408 ص 77 – 88</ref>)  
فخرج باتصال السند: المقطوع فی أی مرتبة اتفقت. ، فإنه لا یسمى: صحیحا "، و إن کان رواته، من رجال الصحیح وشمل قوله (إلى المعصوم): النبی، والامام. ج - وبقوله (بنقل العدل): الحسن. د - وبقوله (الامامی): الموثق. ه‍ - وبقوله فی (جمیع الطبقات): ما اتفق فیه واحد بغیر الوصف المذکور. ، فإنه بسببه، یلحق بما یناسبه من الأوصاف، لا بالصحیح.... ونبه بقوله (وإن اعتراه شذوذ): على خلاف ما اصطلح علیه العامة من تعریفه حیث اعتبروا سلامته من الشذوذ. ، وقالوا فی تعریفه: انه: (ما اتصل سنده، بنقل العدل الضابط، عن مثله، وسلم عن شذوذ وعله. – انتهی –(<ref>محمد علی بقال 1408 ص 77 – 88</ref>)  


بنابراین حدیث صحیح از منظر شهید ثانی حدیثی است که مسند بوده و راوایانش نیز در همه طبقات عادل و از مذهب امامیه باشدبعلاوه انکه مروی عنه هم معصوم باشد بنابراین شاذ بودن و معلول نبودن حدیث شرط صحت نیست.  
بنابراین حدیث صحیح از منظر شهید ثانی حدیثی است که مسند بوده و راوایانش نیز در همه طبقات عادل و از مذهب امامیه باشدبعلاوه آنکه مروی عنه هم معصوم باشد بنابراین شاذ بودن و معلول نبودن حدیث شرط صحت نیست.  


در کتاب رسائل فی درایه الحدیث در تعریف حدیث صحیح امده است:  
در کتاب رسائل فی درایه الحدیث در تعریف حدیث صحیح امده است:  
خط ۱۵۴: خط ۱۵۴:


   
   
3- از منظر اهل سنت شذوذ روائی و عدم العله از شرائط صحت حدیث می‌باشد در حالی که از منظر امامیه ایندو شرط صحت نمی‌باشد. (<ref>جدیدی نژاد 1381ص 15</ref>)  
3- از منظر اهل سنت شذوذ روائی و عدم العله از شرائط صحت حدیث می‌باشد در حالی که از منظر امامیه این‌دو شرط صحت نمی‌باشد. (<ref>جدیدی نژاد 1381ص 15</ref>)  


==2-حدیث حسن ==  
==2-حدیث حسن ==  
خط ۱۸۶: خط ۱۸۶:


همانگونه که پیداست بین فریقین هر چند در تعریف حسن اشتراکاتی وجود دارد اما افتراقشان نیز جدی است بدین معنا که از منظر امامیه شرط لازم در حدیث حسن، امامی بودن روات است در حالی که در حسن از منظر اهل سنت فقط عدالت ذکر شده است که البته از منظر برخی از اهل سنت، امامیه از ان نظر که اهل بدعت و بعنوان روافض خوانده می‌شوند روایتشان حسن نخواهد بود.  
همانگونه که پیداست بین فریقین هر چند در تعریف حسن اشتراکاتی وجود دارد اما افتراقشان نیز جدی است بدین معنا که از منظر امامیه شرط لازم در حدیث حسن، امامی بودن روات است در حالی که در حسن از منظر اهل سنت فقط عدالت ذکر شده است که البته از منظر برخی از اهل سنت، امامیه از ان نظر که اهل بدعت و بعنوان روافض خوانده می‌شوند روایتشان حسن نخواهد بود.  
نتیجه انکه از منظرفریقین گرچه حدیث حسن نزد آنان مقبول و از حجیت لازم برخوردار است اما در تعریف حسن بین آنان اختلافاتی نیز وجود دارد.  
نتیجه آنکه از منظرفریقین گرچه حدیث حسن نزد آنان مقبول و از حجیت لازم برخوردار است اما در تعریف حسن بین آنان اختلافاتی نیز وجود دارد.  


===3-حدیث موثق ===
===3-حدیث موثق ===
   
   
معیار سوم در قبول حدیث از جنبه سند، موثق بودن راوی ان است که فریقین فی الجمله در ان اتفاق نظر دارند اما نکته مهم ان است که هر یک از امامیه و اهل سنت گرچه قول موثق را حجت و معتبر می‌دانند اما از منظر برخی از آنان مرادشان از موثق بودن راوی، توثیق در بین مذهب خودشان است نه انکه قول موثق را بصورت مطلق - گرچه موثق از افراد مذهب مخالف باشد – حجت بدانند.  
معیار سوم در قبول حدیث از جنبه سند، موثق بودن راوی ان است که فریقین فی‌الجمله در ان اتفاق نظر دارند اما نکته مهم ان است که هر یک از امامیه و اهل سنت گرچه قول موثق را حجت و معتبر می‌دانند اما از منظر برخی از آنان مرادشان از موثق بودن راوی، توثیق در بین مذهب خودشان است نه آنکه قول موثق را بصورت مطلق - گرچه موثق از افراد مذهب مخالف باشد – حجت بدانند.  


مباحث این قسمت- حدیث موثق - در چند مساله بیان می‌گردد:  
مباحث این قسمت- حدیث موثق - در چند مساله بیان می‌گردد:  
خط ۲۰۸: خط ۲۰۸:
قال النووی رحمه الله تعالى فی شرح مقدمة مسلم:.....فالذی علیه جماهیر المسلمین من الصحابة والتابعین فمن بعدهم من المحدثین والفقهاء وأصحاب الأصول، أن خبر الواحد الثقة حجه من حجج الشرع یلزم العمل بها، ویفید الظن ولا یفید العلم؛ وأن وجوب العمل به عرفناه بالشرع لا بالعقل..انتهی – <ref>الحلاق القاسمی ص۱۶۴ -165</ref>  
قال النووی رحمه الله تعالى فی شرح مقدمة مسلم:.....فالذی علیه جماهیر المسلمین من الصحابة والتابعین فمن بعدهم من المحدثین والفقهاء وأصحاب الأصول، أن خبر الواحد الثقة حجه من حجج الشرع یلزم العمل بها، ویفید الظن ولا یفید العلم؛ وأن وجوب العمل به عرفناه بالشرع لا بالعقل..انتهی – <ref>الحلاق القاسمی ص۱۶۴ -165</ref>  


نتیجه انکه از کلماتی که از اهل سنت بیان گردید حجیت فی الجمله حدیث ثقه ثابت شد.  
نتیجه آنکه از کلماتی که از اهل سنت بیان گردید حجیت فی‌الجمله حدیث ثقه ثابت شد.  
== ب- حدیث موثق از منظر امامیه ==  
== ب- حدیث موثق از منظر امامیه ==  


خط ۲۱۸: خط ۲۱۸:


ایشان در العده فی اصول الفقه می‌نویسد:  
ایشان در العده فی اصول الفقه می‌نویسد:  
فأما ما اخترته من المذهب فهو أن خبر الواحد إذا کان واردا من طریق أصحابنا القائلین بالإمامة، وکان ذلک مرویا عن النبی صلى الله علیه وآله وسلم أو عن واحد من الأئمة علیهم السلام، وکان ممن لا یطعن فی روایته، ویکون سدیدا فی نقله، ولم تکن هناک قرینة تدل على صحة ما تضمنه الخبر، لأنه إن کانت هناک قرینة تدل على صحة ذلک، کان الاعتبار بالقرینة، وکان ذلک موجبا للعلم - ونحن نذکر القرائن فیما بعد - جاز العمل به(<ref>الطوسی 1376 ج 1ص 127</ref>.  
فأما ما اخترته من المذهب فهو أن خبر الواحد إذا کان واردا من طریق أصحابنا القائلین بالإمامة، وکان ذلک مرویا عن النبی صلى الله علیه وآله وسلم أو عن واحد من الأئمة علیهم‌السلام، وکان ممن لا یطعن فی روایته، ویکون سدیدا فی نقله، ولم تکن هناک قرینة تدل على صحة ما تضمنه الخبر، لأنه إن کانت هناک قرینة تدل على صحة ذلک، کان الاعتبار بالقرینة، وکان ذلک موجبا للعلم - ونحن نذکر القرائن فیما بعد - جاز العمل به(<ref>الطوسی 1376 ج 1ص 127</ref>.  


ایشان مبنای مذکور را به علمای امامیه نسبت داده و می‌نویسد:  
ایشان مبنای مذکور را به علمای امامیه نسبت داده و می‌نویسد:  


والَّذی یدل على ذلک: إجماع الفرقة المحقة، فإنی وجدتها مجمعة على العمل بهذه الأخبار التی رووها فی تصانیفهم ودونوها فی أصولهم، لا یتناکرون ذلک ولا یتدافعونه، حتى أن واحدا منهم إذا أفتى بشیء لا یعرفونه سألوه من أین قلت هذا؟ فإذا أحالهم على کتاب معروف، أو أصل مشهور، وکان راویه ثقة لا ینکر حدیثه، سکتوا وسلموا الأمر فی ذلک وقبلوا قوله، وهذه عادتهم وسجیتهم من عهد النبی صلى الله علیه وآله وسلم ومن بعده من الأئمة علیهم السلام، ومن زمن الصادق جعفر بن محمد علیه السلام الَّذی انتشر العلم عنه وکثرت الروایة من جهته، فلو لا أن العمل بهذه الأخبار کان جائزا لما أجمعوا على ذلک ولأنکروه، لأن إجماعهم فیه معصوم لا یجوز علیه الغلط والسهو. انتهی-<ref>الطوسی 1376 ج 1ص 127  
والَّذی یدل على ذلک: إجماع الفرقة المحقة، فإنی وجدتها مجمعة على العمل بهذه الأخبار التی رووها فی تصانیفهم ودونوها فی أصولهم، لا یتناکرون ذلک ولا یتدافعونه، حتى أن واحدا منهم إذا أفتى بشیء لا یعرفونه سألوه من أین قلت هذا؟ فإذا أحالهم على کتاب معروف، أو أصل مشهور، وکان راویه ثقة لا ینکر حدیثه، سکتوا وسلموا الأمر فی ذلک وقبلوا قوله، وهذه عادتهم وسجیتهم من عهد النبی صلى الله علیه وآله وسلم ومن بعده من الأئمة علیهم‌السلام، ومن زمن الصادق جعفر بن محمد علیه‌السلام الَّذی انتشر العلم عنه وکثرت الروایة من جهته، فلو لا أن العمل بهذه الأخبار کان جائزا لما أجمعوا على ذلک ولأنکروه، لأن إجماعهم فیه معصوم لا یجوز علیه الغلط والسهو. انتهی-<ref>الطوسی 1376 ج 1ص 127  
</ref>
</ref>
   
   
خط ۲۶۴: خط ۲۶۴:


    
    
نتیجه انکه از منظراهل سنت حدیث ضعیف ان است که فاقد صفات و شروط حدیث صحیح و حسن باشد.
نتیجه آنکه از منظراهل سنت حدیث ضعیف ان است که فاقد صفات و شروط حدیث صحیح و حسن باشد.


===2-حدیث ضعیف از منظر امامیه:===  
===2-حدیث ضعیف از منظر امامیه:===  
خط ۲۸۰: خط ۲۸۰:
الضعیف. وهو ما لم یجتمع فیه شروط أحد الثلاثة بأن یشتمل طریقه على مجروح بغیر فساد المذهب أو مجهول. (<ref>العاملی ص 216</ref>)  
الضعیف. وهو ما لم یجتمع فیه شروط أحد الثلاثة بأن یشتمل طریقه على مجروح بغیر فساد المذهب أو مجهول. (<ref>العاملی ص 216</ref>)  


نتیجه انکه حدیث ضعیف همان است که مشتمل بر اوصاف سه نوع صحیح حسن و موثق نباشد بنابراین بین فریقین در این تعریف و معیار کلی اشتراک حاکم است.  
نتیجه آنکه حدیث ضعیف همان است که مشتمل بر اوصاف سه نوع صحیح حسن و موثق نباشد بنابراین بین فریقین در این تعریف و معیار کلی اشتراک حاکم است.  


===2-انواع حدیث ضعیف از منظرفریقین ===  
===2-انواع حدیث ضعیف از منظرفریقین ===  
خط ۳۲۲: خط ۳۲۲:


آن‌گاه نسبت به اسامی و عناوین احادیث ضعیف می‌گوید:  
آن‌گاه نسبت به اسامی و عناوین احادیث ضعیف می‌گوید:  
ثم إن من هذه الأقسام ما لیس له اسم خاص, فیکون له اللقب العام, وهو الضعیف, ومنها ما له لقب خاص به کالمرسل، والمنقطع, والمعضل، والمعلق، والمدلس، والشاذ، والمنکر، والمتروک، والمعل، والمضطرب، والمدرج، والمقلوب، والموضوع، وهو شر أنواع الضعیف وأرذلها. انتهی –ابوشهبه ص 276 لازم به ذکر است که انواع حدیث ضعیف که بیان گردید مشترک بین الفریقین بوده و تمامی اینها در کتب محدثین امامیه نیز ذکر شده است بدلیل انکه این امورمسائلی فرامذهبی بوده و نشات گرفته از اجتهاد می‌باشد از اینرو اختصاص به مذهب خاص نخواهد داشت.  
ثم إن من هذه الأقسام ما لیس له اسم خاص, فیکون له اللقب العام, وهو الضعیف, ومنها ما له لقب خاص به کالمرسل، والمنقطع, والمعضل، والمعلق، والمدلس، والشاذ، والمنکر، والمتروک، والمعل، والمضطرب، والمدرج، والمقلوب، والموضوع، وهو شر أنواع الضعیف وأرذلها. انتهی –ابوشهبه ص 276 لازم به ذکر است که انواع حدیث ضعیف که بیان گردید مشترک بین الفریقین بوده و تمامی اینها در کتب محدثین امامیه نیز ذکر شده است بدلیل آنکه این امورمسائلی فرامذهبی بوده و نشات گرفته از اجتهاد می‌باشد از اینرو اختصاص به مذهب خاص نخواهد داشت.  


===3-حکم حدیث ضعیف از منظر فریقین ===
===3-حکم حدیث ضعیف از منظر فریقین ===
خط ۳۹۵: خط ۳۹۵:
:أمّا الضعیفُ فذهب الأکثرُ إلى مَنعِ العمل به مطلقاً. وأجازه آخرون مع اعتضادِه بالشهرةِ روایةً أو فتوى؛ لقوّة الظنِّ فی جانِبِها وإن ضَعُف الطریقُ، کما تُعلم مَذاهبُ الفِرَقِ بإخبار أهلِها وإن لم یَبْلُغُوا حدَّ التواترِ. وهذه حجّةُ مَن عَمِل بالموثَّقِ أیضاً.... وجَوَّز الأکثرُ العملَ به فی نحو القَصَص والمَواعِظ وفَضائِل الأعمالِ، لا فی أحکامِ الحلالِ والحرامِ، وهو حَسَنٌ حیثُ لا یَبْلُغُ الضعفُ حدَّ الوضعِ- انتهی – <ref>حافظیان البابُلی 1423،ج 1ص 126</ref>
:أمّا الضعیفُ فذهب الأکثرُ إلى مَنعِ العمل به مطلقاً. وأجازه آخرون مع اعتضادِه بالشهرةِ روایةً أو فتوى؛ لقوّة الظنِّ فی جانِبِها وإن ضَعُف الطریقُ، کما تُعلم مَذاهبُ الفِرَقِ بإخبار أهلِها وإن لم یَبْلُغُوا حدَّ التواترِ. وهذه حجّةُ مَن عَمِل بالموثَّقِ أیضاً.... وجَوَّز الأکثرُ العملَ به فی نحو القَصَص والمَواعِظ وفَضائِل الأعمالِ، لا فی أحکامِ الحلالِ والحرامِ، وهو حَسَنٌ حیثُ لا یَبْلُغُ الضعفُ حدَّ الوضعِ- انتهی – <ref>حافظیان البابُلی 1423،ج 1ص 126</ref>


نتیجه انکه در بین امامیه برخی عمل به احادیث ضعیف را در صورتی که مدلولش در زمینه امور مستحب و غیر الزامی باشد معتبر دانسته اما در امور الزامی آن‌را حرام می‌دانند و برخی نیر مطلقا قائل به عدم حجیت ان هستند از جهت انکه عمل به چنین روایاتی را سبب تحریف و وهن دین می‌دانند.
نتیجه آنکه در بین امامیه برخی عمل به احادیث ضعیف را در صورتی که مدلولش در زمینه امور مستحب و غیر الزامی باشد معتبر دانسته اما در امور الزامی آن‌را حرام می‌دانند و برخی نیر مطلقا قائل به عدم حجیت ان هستند از جهت آنکه عمل به چنین روایاتی را سبب تحریف و وهن دین می‌دانند.


   
   
خط ۴۰۲: خط ۴۰۲:
== بحثی در حدیث مرسل - از انواع حدیث ضعیف -عند الفریقین ==  
== بحثی در حدیث مرسل - از انواع حدیث ضعیف -عند الفریقین ==  


حدیث مرسل گرچه یکی از اقسام حدیث ضعیف است اما بجهت انکه برخی از مصادیق ان مورد قبول فریقین می‌باشد از اینرو بصورت مستقل از ان بحث می‌کنیم:
حدیث مرسل گرچه یکی از اقسام حدیث ضعیف است اما بجهت آنکه برخی از مصادیق ان مورد قبول فریقین می‌باشد از اینرو بصورت مستقل از ان بحث می‌کنیم:
==1-معنای حدیث مرسل از منظر اهل سنت ==  
==1-معنای حدیث مرسل از منظر اهل سنت ==  


خط ۴۳۵: خط ۴۳۵:
ومن أمثلة الحدیث المرسل - ما حذف من سلسلته جمیع الرواة الوسائط، نحو ما رواه القاضی النعمان المغربی، قال: عن جعفر بن محمد (ع): أنه ذکر الطواف بین الصفا والمروة، فقال: یخرج من باب الصفا فیرقى على الصفا، وینزل منه، ویرقى المروة،... – انتهی – <ref>الفضلی1421 ص176</ref>)  
ومن أمثلة الحدیث المرسل - ما حذف من سلسلته جمیع الرواة الوسائط، نحو ما رواه القاضی النعمان المغربی، قال: عن جعفر بن محمد (ع): أنه ذکر الطواف بین الصفا والمروة، فقال: یخرج من باب الصفا فیرقى على الصفا، وینزل منه، ویرقى المروة،... – انتهی – <ref>الفضلی1421 ص176</ref>)  


نتیجه انکه مرسل در دیدگاه فریقین تعریفی مشابه یکدیگر دارند.  
نتیجه آنکه مرسل در دیدگاه فریقین تعریفی مشابه یکدیگر دارند.  


==3-حکم حدیث مرسل از منظر فریقین ==  
==3-حکم حدیث مرسل از منظر فریقین ==  
خط ۴۴۸: خط ۴۴۸:
وَالنَّظَرُ لِلْجَهْلِ بِحَالِ الْمَحْذُوفِ ; لِأَنَّهُ یُحْتَمَلُ أَنْ یَکُونَ غَیْرَ صَحَابِیٍّ، وَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ، فَیُحْتَمَلُ أَنْ یَکُونَ ضَعِیفًا، وَإِنِ اتَّفَقَ أَنْ یَکُونَ الْمُرْسَلُ (ق 66 \ ب) لَا یُرْوَى إِلَّا عَنْ ثِقَةٍ فَالتَّوْثِیقُ مَعَ الْإِبْهَامِ غَیْرُ کَافٍ کَمَا سَیَأْتِی ; وَلِأَنَّهُ إِذَا کَانَ الْمَجْهُولُ الْمُسَمَّى لَا یُقْبَلُ، فَالْمَجْهُولُ الْمُسَمَّى عَیْنًا وَحَالًا أَوْلَى.
وَالنَّظَرُ لِلْجَهْلِ بِحَالِ الْمَحْذُوفِ ; لِأَنَّهُ یُحْتَمَلُ أَنْ یَکُونَ غَیْرَ صَحَابِیٍّ، وَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ، فَیُحْتَمَلُ أَنْ یَکُونَ ضَعِیفًا، وَإِنِ اتَّفَقَ أَنْ یَکُونَ الْمُرْسَلُ (ق 66 \ ب) لَا یُرْوَى إِلَّا عَنْ ثِقَةٍ فَالتَّوْثِیقُ مَعَ الْإِبْهَامِ غَیْرُ کَافٍ کَمَا سَیَأْتِی ; وَلِأَنَّهُ إِذَا کَانَ الْمَجْهُولُ الْمُسَمَّى لَا یُقْبَلُ، فَالْمَجْهُولُ الْمُسَمَّى عَیْنًا وَحَالًا أَوْلَى.


ایشان از شافعی نقل می‌کند که برغم انکه مرسل از منظر او غیر معتبر بود اما مرسلات سعید بن مسیب ر ا معتبر و حجت مى‌دانست:  
ایشان از شافعی نقل می‌کند که برغم آنکه مرسل از منظر او غیر معتبر بود اما مرسلات سعید بن مسیب ر ا معتبر و حجت مى‌دانست:  


اشْتُهِرَ عَنِ الشَّافِعِیِّ أَنَّهُ لَا یَحْتَجُّ بِالْمُرْسَلِ، إِلَّا مَرَاسِیلَ سَعِیدِ بْنِ الْمُسَیَّبِ.....انتهی (السیوطی ص222-224)  
اشْتُهِرَ عَنِ الشَّافِعِیِّ أَنَّهُ لَا یَحْتَجُّ بِالْمُرْسَلِ، إِلَّا مَرَاسِیلَ سَعِیدِ بْنِ الْمُسَیَّبِ.....انتهی (السیوطی ص222-224)  
خط ۴۵۹: خط ۴۵۹:
   
   
وأکثر أهل العلم یحتجون بمراسیل الصحابة، فلا یرونها ضعیفة، لأن الصحابی الذی یروی حدیثًا لم یتیسر له سماعه بنفسه مِنْ رَسُولِ اللهِ - صَلََّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - غالبًا ما تکون روایته عن صحابی آخر قد تحقق أَخْذُهُ عَنْ الرَّسُولِ - صَلََّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ -، فسقوط الصحابی الآخر من السند لا یضر کما أن جهل حاله لا یضعف الحدیث، فثبوت شرف الصحبة له کاف فی تعدیله - – انتهی – (الصالح 1977 ص166-167)  
وأکثر أهل العلم یحتجون بمراسیل الصحابة، فلا یرونها ضعیفة، لأن الصحابی الذی یروی حدیثًا لم یتیسر له سماعه بنفسه مِنْ رَسُولِ اللهِ - صَلََّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - غالبًا ما تکون روایته عن صحابی آخر قد تحقق أَخْذُهُ عَنْ الرَّسُولِ - صَلََّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ -، فسقوط الصحابی الآخر من السند لا یضر کما أن جهل حاله لا یضعف الحدیث، فثبوت شرف الصحبة له کاف فی تعدیله - – انتهی – (الصالح 1977 ص166-167)  
نتیجه انکه از منظر اهل سنت حدیث مرسل فی الجمله معتبر و حجت است.  
نتیجه آنکه از منظر اهل سنت حدیث مرسل فی‌الجمله معتبر و حجت است.  


=== ب – حکم حدیث مرسل از منظر امامیه ===  
=== ب – حکم حدیث مرسل از منظر امامیه ===  
خط ۴۷۹: خط ۴۷۹:


   
   
نتیجه: از مباحثی که در بیان دیدگاه فریقین ذکر شد حجیت فی الجمله مرسل از منظر فریقین ثابت شد هر چند برخی از انها مطلقا قائل به عدم حجیت مرسل هستند.  
نتیجه: از مباحثی که در بیان دیدگاه فریقین ذکر شد حجیت فی‌الجمله مرسل از منظر فریقین ثابت شد هر چند برخی از آنها مطلقا قائل به عدم حجیت مرسل هستند.  
   
   
== نتائج ==  
== نتائج ==  
خط ۴۹۰: خط ۴۹۰:
2- احادیث مقبول از نظر سند در نزد اهل سنت و امامیه عبارتند از: حدیث صحیح حدیث حسن و حدیث موثق و معیار در مردود بودن حدیث از جنبه سند ضعف ان می‌باشد. لازم به ذکر است که برخی از انواع حدیث ضعیف نظیر حدیث مرسل درنزد برخی از اعلام فریقین با شرائطی معتبر و حجت می‌باشد.  
2- احادیث مقبول از نظر سند در نزد اهل سنت و امامیه عبارتند از: حدیث صحیح حدیث حسن و حدیث موثق و معیار در مردود بودن حدیث از جنبه سند ضعف ان می‌باشد. لازم به ذکر است که برخی از انواع حدیث ضعیف نظیر حدیث مرسل درنزد برخی از اعلام فریقین با شرائطی معتبر و حجت می‌باشد.  


3- از موارد افتراق بین الفریقین در مباحث حدیثی، استعمال واژه حدیث است. بدین معنا که از منظر اهل سنت به روایاتی که مروی عنه انها پیامبر ص، صحابه یا تابعین – بنابر نظر برخی از اهل سنت - باشد حدیث اطلاق می‌شود در حالی که از منظر امامیه حدیث فقط به روایاتی اطلاق می‌گردد که مروی عنه انها پیامبر ص یا ائمه علیهم السلام باشند بنابراین به گفتار صحابه یا تابعین تا زمانی که به پیامبر یا ائمه منتهی نشود از منظر آنان عنوان حدیث منطبق نمی‌گردد.
3- از موارد افتراق بین الفریقین در مباحث حدیثی، استعمال واژه حدیث است. بدین معنا که از منظر اهل سنت به روایاتی که مروی عنه آنها پیامبر ص، صحابه یا تابعین – بنابر نظر برخی از اهل سنت - باشد حدیث اطلاق می‌شود در حالی که از منظر امامیه حدیث فقط به روایاتی اطلاق می‌گردد که مروی عنه آنها پیامبر ص یا ائمه علیهم‌السلام باشند بنابراین به گفتار صحابه یا تابعین تا زمانی که به پیامبر یا ائمه منتهی نشود از منظر آنان عنوان حدیث منطبق نمی‌گردد.
    
    
== فهرست منابع ==  
== فهرست منابع ==  
خط ۵۱۴: خط ۵۱۴:
المحقق: عبدالله بن یوسف الجدیع، الناشر: دار فواز للنشر – السعودیة، الطبعة: الأولى، 1413هـ
المحقق: عبدالله بن یوسف الجدیع، الناشر: دار فواز للنشر – السعودیة، الطبعة: الأولى، 1413هـ


10-الحلاق القاسمی، محمد جمال الدین بن محمد سعید بن قاسم (المتوفى: 1332هـ)، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، الناشر: دار الکتب العلمیة -بیروت- لبنان
10-الحلاق القاسمی، محمد جمال‌الدین بن محمد سعید بن قاسم (المتوفى: 1332هـ)، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، الناشر: دار الکتب العلمیة -بیروت- لبنان


11-العاملی، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، مؤسسة النشر الاسلامی " 959 - 1011 ه‍ "
11-العاملی، حسن بن زین الدین، معالم الدین و ملاذ المجتهدین، مؤسسة النشر الاسلامی " 959 - 1011 ه‍ "


الحکیم، محمد تقی، الاصول العامه للفقه المقارن، مؤسسة آل البیت علیهم السلام للطباعة والنشر، الطبعة الثانیة،1979
الحکیم، محمد تقی، الاصول العامه للفقه المقارن، مؤسسة آل البیت علیهم‌السلام للطباعة والنشر، الطبعة الثانیة،1979


12-الصالح، صبحی، علوم الحدیث و مصطلحه، دارالعلم للملایین – بیروت – الطبعه التاسعه 1977
12-الصالح، صبحی، علوم الحدیث و مصطلحه، دارالعلم للملایین – بیروت – الطبعه التاسعه 1977
خط ۵۳۹: خط ۵۳۹:
پانویس  
پانویس  


[[رده:مقالات]]
[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:علوم مقارن]]
[[رده:علوم مقارن]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۶۳

ویرایش