|
|
(۴۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
|
| |
| <div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
| |
| [[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
| |
| <br>
| |
| '''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
| |
|
| |
| '''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
| |
| <br>
| |
| ''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛</small>
| |
|
| |
| <noinclude>
| |
| </div>
| |
| <div class="wikiInfo"> | | <div class="wikiInfo"> |
| | [[پرونده:Jeld5.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب شماره 5]] |
| | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:right" |+ | |
| | !فصلنامه |
| | !اندیشه تقریب |
| | |- |
| | |اطلاعات نشر |
| | |سال دوم/ شماره پنجم / زمستان 1384 |
| | |- |
| | |عنوان مقاله |
| | |آیتالله بروجردی (آیت اخلاص) |
| | |- |
| | |نویسنده |
| | |رحیم ابوالحسینی |
| | |- |
| | |تعداد صفحات |
| | |18 |
| | |- |
| | |بخش |
| | |پیشگامان تقریب |
| | |- |
| | |زبان |
| | |فارسی |
| | |- |
| | |} |
| </div> | | </div> |
| | '''آیتالله بروجردی (آیت اخلاص)''' عنوان مقالهای برای معرفی اندیشههای وحدتگرایانهء شخصیتها و پیشگامان تقریب است. این عنوان در بخش پیشگامان تقریب [[فصلنامه اندیشه تقریب]]، [[فصلنامه اندیشه تقریب شماره 5|شماره پنجم]]، فصل زمستان، سال 1384 منتشر شدهاست.</div> |
|
| |
|
| [[پرونده:Jeld5.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب شماره 5]]
| | == مقدمه == |
| =مقدمه= | | تقریب و هماهنگی از مهمترین موضوعات مورد نیاز جوامع اسلامی در عصر حساس کنونی است؛ عصری که تمام قوای کفر، دست به دست هم به رویارویی مستقیم با اسلام برخاستهاند. همه مسلمانان باید به این نکته توجه داشته باشند که یگانه راه غلبه بر جبهه استکبار و استعمار، وحدت مسلمانان جهان با همه تنوعهای اقلیمی، نژادیو مذهبی و مبارزه با تفکر سکولاریسم و جدایی دین از سیاست است. در طول تاریخ، دانشمندان اسلامی(اعم از شیعه و سنی) بیشترین مبارزه را با این تفکر سکولاریسمی داشته و زیباترین تلاشها را در راه وحدت مسلمانان جهان انجام دادهاند. نوشتهای که پیش روی شما است، شرح حال دو تن از عالمان سرشناس اسلام یعنی آیتاللهالعظمی بروجردی و شیخ محمود شلتوت است. معرفی این دو شخصیت بزرگ که به طور مشترک در راه وحدت بین مذاهب اسلامی گامهای مؤثر و چشمگیری برداشتهاند، ضرورت و لزوم حفظ وحدت امت اسلامی را بیشتر نمایان میسازد. |
| تقریب و هماهنگى از مهمترین موضوعات مورد نیاز جوامع اسلامى در عصر حساس کنونى است؛ عصرى که تمام قواى کفر، دست به دست هم به رویارویى مستقیم با اسلام برخاسته اند. همه مسلمانان باید به این نکته توجه داشته باشند که یگانه راه غلبه بر جبهه استکبار و استعمار، وحدت مسلمانان جهان با همه تنوعهاى اقلیمى، نژادىو مذهبى و مبارزه با تفکر سکولاریسم و جدایى دین از سیاست است. در طول تاریخ، دانشمندان اسلامى(اعم از شیعه و سنى) بیشترین مبارزه را با این تفکر سکولاریسمى داشته و زیباترین تلاشها را در راه وحدت مسلمانان جهان انجام داده اند. نوشته اى که پیش روى شما است، شرح حال دو تن از عالمان سرشناس اسلام یعنى آیت الله العظمى بروجردى و شیخ محمود شلتوت است. معرفى این دو شخصیت بزرگ که به طور مشترک در راه وحدت بین مذاهب اسلامى گامهاى مؤثر و چشمگیرى برداشته اند، ضرورت و لزوم حفظ وحدت امت اسلامى را بیشتر نمایان مىسازد. | |
| | |
| =تبارشناسى آیت الله بروجردى=
| |
| وى از سادات «طباطبایى» شهر بروجرد است و تبارش با سى واسطه درخشان به امام حسن مجتبى(علیهالسلام)منتهى مىشود. در سلسله تبار پدرى و مادرى آیت الله بروجردى، شخصیتهاى سرشناس دینى به چشم مىخورند که در چند قرن اخیر، همواره مرجعیت و رهبرى جهان تشیع را بر دوش داشته اند. جد پنجم وى، آیت الله سیدمحمد طباطبایى بروجردى از مجتهدان بزرگ نجف و داراى تألیفات بوده است و از طرفى همشیره زاده علامه مجلسى اول شمرده مىشود. همچنین علامه بحرالعلوم سیدمحمد مهدى طباطبایى، عموى جد دوم او است که از فقیهان بزرگ و از شاگردان برجسته وحید بهبهانى به شمار مىآید؛ چنان که برادر علامه بحرالعلوم یعنى آیت الله سیدجواد طباطبایى، جد سوم او است، و پسرش میرزا على نقى طباطبایى جد دوم و پسرش حاج میرزا احمد طباطبایى جد اول آیت الله بروجردى هستند که همه از مجتهدان بارز به شمار مىروند. (براى آگاهى بیشتر، ر.ک: آیت الله بروجردى، 1371 ش، صفحات نخستین).
| |
|
| |
|
| =تولد و آغاز راه= | | == تبارشناسی آیتالله بروجردی == |
| آیت الله سیدحسین بروجردى، ماه صفر سال 1292 قمرى در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش حاج سیدعلى طباطبایى، مردى دانشمند بود و در پرورش علمى سیدحسین سهم بسزایى داشت. وى با رهنمودهاى پدرش به مکتبخانه رفت و در آغاز تحصیل، کتابهاى گلستان سعدى، جامع المقدمات، ، سیوطى و منطق را فرا گرفت؛ سپس براى ادامه تحصیل وارد مدرسه «نوربخش» در این شهر شد و پس از تکمیل دروس مقدماتى، به فراگیرى فقه و اصول اشتغال یافت و در تمام این مدت، تهذیب نفس و فضایل اخلاقى را سرلوحه زندگى اش قرار داده بود تا این که به حد کمال و بالندگى لازم رسید. گلشن ابرار، 1382 ش، ج2، ص662).
| | وی از سادات «طباطبایی» شهر بروجرد است و تبارش با سی واسطه درخشان به امام حسن مجتبی(علیهالسلام)منتهی میشود. در سلسله تبار پدری و مادری آیتالله بروجردی، شخصیتهای سرشناس دینی به چشم میخورند که در چند قرن اخیر، همواره مرجعیت و رهبری جهان تشیع را بر دوش داشتهاند. جد پنجم وی، آیتالله سیدمحمد طباطبایی بروجردی از مجتهدان بزرگ نجف و دارای تألیفات بوده است و از طرفی همشیره زاده علامه مجلسی اول شمرده میشود. همچنین علامه بحرالعلوم سیدمحمد مهدی طباطبایی، عموی جد دوم او است که از فقیهان بزرگ و از شاگردان برجسته وحید بهبهانی به شمار میآید؛ چنان که برادر علامه بحرالعلوم یعنی آیتالله سیدجواد طباطبایی، جد سوم او است، و پسرش میرزا علی نقی طباطبایی جد دوم و پسرش حاج میرزا احمد طباطبایی جد اول آیتالله بروجردی هستند که همه از مجتهدان بارز به شمار میروند.<ref>برای آگاهی بیشتر، ر. ک: آیتالله بروجردی، 1371 ش، صفحات نخستین.</ref><br> |
|
| |
|
| =هجرت به اصفهان= | | == تولد و آغاز راه == |
| سیدحسین در سال 1310 قمرى در هجده سالگى وارد حوزه علمیه اصفهان شد و در مدرسه صدر این شهر سکونت گزید. در این ایام، حوزه اصفهان رونق چشمگیرى داشت و سیدحسین از این فرصت استفاده خوبى کرد و به مدت چهار سال در محضر استادان بزرگ مانند میرزا ابوالمعالى کلباسى، سیدمحمدتقى مدرس، سیدمحمدباقر درچه اى، جهانگیر خان قشقایى و ملامحمد کاشانى به تکمیل اندوختههاى علمى همت گمارد. مجله حوزه، ش53، ص52 و 57). یک روز که مثل همیشه سرگرم درس و تحقیق بود، نامه اى از پدر به دستش رسید که او را به بروجرد فرا خوانده بود. سیدحسین به ناچار راهى وطن شد و آن جا دریافت که هدف از احضار وى به بروجرد این است که مقدمات ازدواج او فراهم شده و تشکیل خانواده دهد. او نخست از بیم آن که ازدواج مانع ادامه تحصیل شود، از این امر امتناع ورزید؛ اما پس از مشاوره با پدر و اصرار او، با این امر موافقت کرد. وى بعد از توقفى کوتاه در بروجرد این بار همراه خانواده به حوزه اصفهان بازگشت و مدت پنج سال به تحصیل و تحقیق خود در این شهر ادامه داد که مجموعاً در مدت اقامت نه ساله اش در اصفهان، به مرتبه قابل توجه علمى رسید. دوانى، 1372 ش، ص95). | | آیتالله سیدحسین بروجردی، ماه صفر سال 1292 قمری در بروجرد چشم به جهان گشود. پدرش حاج سیدعلی طباطبایی، مردی دانشمند بود و در پرورش علمی سیدحسین سهم بسزایی داشت. وی با رهنمودهای پدرش به مکتبخانه رفت و در آغاز تحصیل، کتابهای گلستان سعدی، جامع المقدمات<ref>این کتاب برای طلاب سال اول تدریس میشده است.</ref>، سیوطی<ref>کتاب سیوطی از جمله کتابهای مهم حوزوی و موضوع آن صرف و نحو عربی است. هماکنون این کتاب در حوزههای شیعی و سنی به صورت مشترک خوانده میشود و برای طلاب سال دوم تدریس میشود.</ref> و منطق<ref>موضوع منطق نیز برای طلاب سال دوم تدریس میشود و در گذشته کتابهای شرح شمسیه و حاشیه ملاعبدالله، جزء کتابهای درسی در این موضوع بودهاند؛ اما هم اکنون کتاب المنطق تألیف آیتالله مظفر در حوزههای شیعی تدریس میشود.</ref> را فرا گرفت؛ سپس برای ادامه تحصیل وارد مدرسه «نوربخش» در این شهر شد و پس از تکمیل دروس مقدماتی، به فراگیری فقه و اصول اشتغال یافت و در تمام این مدت، تهذیب نفس و فضایل اخلاقی را سرلوحه زندگیاش قرار داده بود تا این که به حد کمال و بالندگی لازم رسید. <ref>گلشن ابرار، 1382 ش، ج2، ص662.</ref> |
|
| |
|
| =آهنگ نجف اشرف= | | == هجرت به اصفهان == |
| حاج آقا حسین در سال 1319 قمرى نخست از اصفهان به وطن بازگشت؛ سپس بنا به سفارش پدر، عازم نجف اشرف شد. اقامت تحصیلى او در نجف اشرف حدود نه سال طول کشید و در این مدت از محضر بزرگانى چون آخوند خراسانى، سیدمحمدکاظم یزدى و شیخ الشریعه اصفهانى، علوم عالى فقه، اصول و رجال را آموخت. حضور محققانه او در دروس فقیهان نجف، شور و شوق و تحرک خاصى در آن حوزه ایجاد کرد؛ به طورى که تیزهوشى و سرعت انتقال وى، همه را به شگفتى واداشت و آوازه علمى او در اغلب محافل حوزه آن روز پیچید تا جایى که وى مورد عنایت و توجه استادش آخوند خراسانى قرار گرفت. مجله حوزه، شماره 43 و44، ص314). با آوازه بلندى که آیت الله بروجردى در نجف یافت، زمینه تشکیل کلاسهاى درس براى او فراهم آمد و کنار بهره علمى از بزرگان نجف، خود نیز کرسى تدریس به پا کرد و در آن زمان کتاب فصول را براى جمعى از فضلاى حوزه نجف تدریس کرد. تدریس فصول آیت الله بروجردى در نجف، تحقیق و امتیازات بارزى داشت. به گفته خود او، وى در تدریس اصول مىکوشید همه اشکالات مؤلف را بر صاحب قوانین، پاسخ گوید. مجله حوزه، شماره 43و44، ص315).
| | سیدحسین در سال 1310 قمری در هجده سالگی وارد حوزه علمیه اصفهان شد و در مدرسه صدر این شهر سکونت گزید. در این ایام، حوزه اصفهان رونق چشمگیری داشت و سیدحسین از این فرصت استفاده خوبی کرد و به مدت چهار سال در محضر استادان بزرگ مانند میرزا ابوالمعالی کلباسی، سیدمحمدتقی مدرس، سیدمحمدباقر درچه ای، جهانگیر خان قشقایی و ملامحمد کاشانی به تکمیل اندوختههای علمی همت گمارد. <ref>مجله حوزه، ش53، ص52 و 57.</ref> یک روز که مثل همیشه سرگرم درس و تحقیق بود، نامهای از پدر به دستش رسید که او را به بروجرد فرا خوانده بود. سیدحسین به ناچار راهی وطن شد و آن جا دریافت که هدف از احضار وی به بروجرد این است که مقدمات ازدواج او فراهم شده و تشکیل خانواده دهد. او نخست از بیم آن که ازدواج مانع ادامه تحصیل شود، از این امر امتناع ورزید؛ اما پس از مشاوره با پدر و اصرار او، با این امر موافقت کرد. وی بعد از توقفی کوتاه در بروجرد این بار همراه خانواده به حوزه اصفهان بازگشت و مدت پنج سال به تحصیل و تحقیق خود در این شهر ادامه داد که مجموعاً در مدت اقامت نه سالهاش در اصفهان، به مرتبه قابل توجه علمی رسید. <ref>دوانی، 1372 ش، ص95.</ref><br> |
|
| |
|
| =بازگشت به وطن= | | == آهنگ نجف اشرف == |
| آیت الله بروجردى پس از یک دهه اقامت در نجف اشرف و با تصمیم این که دوباره به نجف باز مىگردد، در سال 1328 قمرى براى دیدار والدین و صله ارحام، به زادگاه خود بازگشت و میان استقبال کم نظیر عالمان و مردم، وارد شهر بروجرد شد. هنوز شش ماه از ورود او به وطن نگذشته بود که پدر دانشمندش حاج سیدعلى طباطبایى را از دست داد و در غم او عزادار شد. وى اگرچه در نجف به استادش(آخوند خراسانى) قول بازگشت به حوزه نجف را داده بود تا در شکوفایى و بالندگى آن مرکز علمى نقش تاریخى ایفا کند، درگذشت پدر سرنوشت او را تغییر داد و او را در وطن ماندگار ساخت. چندى بعد در سال 1329 قمرى داغ رحلت مرحوم آخوند خراسانى که پدر دوم او به شمار مىآمد، اندوه او را دوچندان کرد و طاقتش را برید. وى بارها به دوستان خود مىگفت:
| | حاج آقا حسین در سال 1319 قمری نخست از اصفهان به وطن بازگشت؛ سپس بنا به سفارش پدر، عازم نجف اشرف شد. اقامت تحصیلی او در نجف اشرف حدود نه سال طول کشید و در این مدت از محضر بزرگانی چون آخوند خراسانی، سیدمحمدکاظم یزدی و شیخالشریعه اصفهانی، علوم عالی فقه، اصول و رجال را آموخت. حضور محققانه او در دروس فقیهان نجف، شور و شوق و تحرک خاصی در آن حوزه ایجاد کرد؛ به طوری که تیزهوشی و سرعت انتقال وی، همه را به شگفتی واداشت و آوازه علمی او در اغلب محافل حوزه آن روز پیچید تا جایی که وی مورد عنایت و توجه استادش آخوند خراسانی قرار گرفت. <ref>مجله حوزه، شماره 43 و44، ص314.</ref> با آوازه بلندی که آیتالله بروجردی در نجف یافت، زمینه تشکیل کلاسهای درس برای او فراهم آمد و کنار بهره علمی از بزرگان نجف، خود نیز کرسی تدریس به پا کرد و در آن زمان کتاب فصول<ref>کتاب فصول، تألیف شیخ محمدحسین اصفهانی از جمله کتابهای درسی سطح عالی اصول فقه بود که پیش از تألیف کفایه الاصول، در حوزههای علمیه شیعه تدریس میشد و مطالب این کتاب بیشتر ناظر به نقد آرای میرزای قمی صاحب کتاب قوانین الاصول است.</ref> را برای جمعی از فضلای حوزه نجف تدریس کرد. تدریس فصول آیتالله بروجردی در نجف، تحقیق و امتیازات بارزی داشت. به گفته خود او، وی در تدریس اصول میکوشید همه اشکالات مؤلف را بر صاحب قوانین، پاسخ گوید. <ref>مجله حوزه، شماره 43و44، ص315.</ref><br> |
| «مرگ دو پدر به دنبال هم مرا به ستوه آورد و سخت منقلبم کرد. دوانى، 1372 ش، ص101)».
| |
| به هرحال آیت الله بروجردى نتوانست به نجف بازگردد؛ از این رو این بار مدت اقامت او در بروجرد حدود سى سال به طول انجامید. وى در تمام این مدت به طور مستمر مشغول تألیف، تدریس و تعلیم شخصیتهاى بارز حوزوى شد. اغلب آثار مکتوب او حاصل این دوره از اقامت وى در بروجرد است. وجود پر برکت او در بروجرد باعث شد تا تشنگان علم و معرفت از شهرهایى چون قم، کاشان، اصفهان و اهواز به سوى او بیایند و مىرفت تا این شهر را مرکز دانش قرار دهد. افزون بر این، وى در این شهر مرجع دینى و اجتماعى مردم بود. ظهرها در مسجد «ناسک الدین» و هنگام مغرب در مسجد «حاج آقا مهدى» به اقامه جماعت مىپرداخت و در اواخر نیز مدتى این فریضه الاهى را در مسجد «شاه» اقامه مىکرد و کنار اینها به مشکلات دینى و اجتماعى مردم مىرسید. دوانى، 1372، ص 102 و 103).
| |
|
| |
|
| =مسافرتهاى دیگر او= | | == بازگشت به وطن == |
| آیت الله بروجردى در سال 1344قمرى از راه عتبات عالیات به زیارت خانه خدا مشرف شد و پس از اتمام مناسک حج در اوایل 1345قمرى از مکه معظمه به کاظمین و سامرا آمد و مرقد امامان مدفون در این دو شهر را زیارت کرد؛ سپس از راه بصره وارد ایران شد. این ایام مصادف بود با مبارزات حاج آقا نورالله و آقانجفى از عالمان اصفهان که ضد رضاخان شوریده بودند که آیت الله بروجردى در همین ایام دستگیر و به تهران منتقل شد و مورد بازجویى مأموران قرار گرفت. در تهران رضاخان به دیدارش شتافت و هدفش از این دیدار آن بود که پاى سیدعبدالکریم حائرى را در نظر آیت الله بروجردى سست کند و این دو را در مقابل یکدیگر قرار دهد، و دلیل ملاطفت و مهربانى رضاخان با سیدحسین نیز همین امر بوده است. به هر حال، وى حدود صد روز در تهران بازداشت بود و پس از رفع محدودیت، به قصد زیارت حرم امام رضا(علیهالسلام) عازم مشهد شد. پس از سیزده ماه اقامت در جوار امام هشتم، به قم آمد و پس از اقامتى کوتاه در قم، به وطن بازگشت و با استقبال پر شور مردم بروجرد روبه رو شد و تا 1363 قمرى آن جا حضورى نافذ یافت. دوانى، 1372 ش، ص104؛ مجله حوزه، ش 43 و44، ص333ـ337).
| | آیتالله بروجردی پس از یک دهه اقامت در نجف اشرف و با تصمیم این که دوباره به نجف باز میگردد، در سال 1328 قمری برای دیدار والدین و صله ارحام، به زادگاه خود بازگشت و میان استقبال کمنظیر عالمان و مردم، وارد شهر بروجرد شد. هنوز شش ماه از ورود او به وطن نگذشته بود که پدر دانشمندش حاج سیدعلی طباطبایی را از دست داد و در غم او عزادار شد. وی اگرچه در نجف به استادش(آخوند خراسانی) قول بازگشت به حوزه نجف را داده بود تا در شکوفایی و بالندگی آن مرکز علمی نقش تاریخی ایفا کند، درگذشت پدر سرنوشت او را تغییر داد و او را در وطن ماندگار ساخت. چندی بعد در سال 1329 قمری داغ رحلت مرحوم آخوند خراسانی که پدر دوم او به شمار میآمد، اندوه او را دوچندان کرد و طاقتش را برید. وی بارها به دوستان خود میگفت:<br> |
| =پذیرش مرجعیت=
| | «مرگ دو پدر به دنبال هم مرا به ستوه آورد و سخت منقلبم کرد.» <ref>دوانی، 1372 ش، ص101.</ref> |
| آیت الله بروجردى در سال 1364قمرى به علت بیمارى، به تهران منتقل شد و در بیمارستان فیروزآبادى در دو مرحله مورد عمل جراحى قرار گرفت. سیل عالمان از قم، تهران و شهرهاى دیگر به عیادت وى شتافتند. در این هنگام چند نفر از فقیهان سرشناس حوزه علمیه قم که در رأس آنان حاج آقا روح الله خمینى قرار داشت، از این فرصت بهره گرفتند و از آیت الله بروجردى جهت اقامت در قم و قبول مرجعیت جهان تشیع و رهبرى و مدیریت حوزه علمیه قم دعوت کردند. محمد واعظ زاده خراسانى، 1421 ق/ 1379 ش، ص53).
| | به هرحال آیتالله بروجردی نتوانست به نجف بازگردد؛ از این رو این بار مدت اقامت او در بروجرد حدود سی سال به طول انجامید. وی در تمام این مدت به طور مستمر مشغول تألیف، تدریس و تعلیم شخصیتهای بارز حوزوی شد. اغلب آثار مکتوب او حاصل این دوره از اقامت وی در بروجرد است. وجود پر برکت او در بروجرد باعث شد تا تشنگان علم و معرفت از شهرهایی چون قم، کاشان، اصفهان و اهواز به سوی او بیایند و میرفت تا این شهر را مرکز دانش قرار دهد. افزون بر این، وی در این شهر مرجع دینی و اجتماعی مردم بود. ظهرها در مسجد «ناسک الدین» و هنگام مغرب در مسجد «حاج آقا مهدی» به اقامه جماعت میپرداخت و در اواخر نیز مدتی این فریضه الاهی را در مسجد «شاه» اقامه میکرد و کنار اینها به مشکلات دینی و اجتماعی مردم میرسید. <ref>دوانی، 1372، ص 102 و 103.</ref><br> |
| این موضوع پس از اصرار جمع حاضر، سرانجام مورد قبول واقع شد و آیت الله بروجردى در تاریخ 26 صفر 1364قمرى میان استقبال بى نظیر مراجع، عالمان و مردم قم وارد این شهر مقدس شد. پس از استقرار کامل و با همکارى کامل عالمان و مراجع، تدریس فقه و اصول را آغاز کرد و اغلب فضلا و مدرسان سرشناس از جمله حاج آقا روح الله خمینى و سیدمحمد محقق داماد و حاج آقا مرتضى حائرى در درس وى حضورى پر نشاط داشتند. على آبادى، 1379 ش، ص44؛ مجله حوزه، ش42و23). همچنین آیت الله سیدصدرالدین صدر که خود از مراجع تقلید بود و در صحن بزرگ حرم اقامه جماعت مىکرد، جایگاه نماز خود را به آیت الله بروجردى واگذاشت و به احترام او برنامه جماعت خود را تعطیل کرد. مرحوم آیت الله سیدمحمد حجت یکى دیگر از مراجع وقت بود که پایگاه تدریس خویش را در اختیار وى قرار داد. مرحوم آیت الله سیدمحمد تقى خوانسارى هم که از فقیهان بنام قم و نجف شمرده مىشد، براى احترام در درس او شرکت جست و همه امور روز به روز بر تقویت بنیه رهبرى و مرجعیت آیت الله بروجردى افزود. دوانى، 1372 ش، ص119 و 120). | |
| افزون بر اینها در سال 1365قمرى آیت الله سیدابوالحسن اصفهانى از مراجع بزرگ تقلید در نجف اشرف بدرود حیات گفت؛ از این رو عالمان نجف و مقلدان مرحوم اصفهانى و به دنبال آن شیعیان سرتاسر جهان به آیت الله بروجردى روى آوردند و در مدت اندکى مرجعیت على الاطلاق وى به مرحله ظهور رسید. مدیریت واحد و رهبرى قاطع آیت الله بروجردى که حدود شانزده سال و تا 1380قمرى ادامه داشت، تحولات بزرگى را از نظر سیاسى و اجتماعى به بار آورد و در همین جهت ساختار مدیریتى حوزه علمیه قم دچار تحول شد و وحدت و انسجام چشمگیرى میان حوزه، روحانیان و قشرهاى گوناگون مردم پدید آمد. اباذرى، 1383 ش، ص26و27). | |
|
| |
|
| =نوآورى در استنباط احکام= | | == مسافرتهای دیگر او == |
| ==أ. نوآورى در فقه== | | آیتالله بروجردی در سال 1344قمری از راه عتبات عالیات به زیارت خانه خدا مشرف شد و پس از اتمام مناسک حج در اوایل 1345قمری از مکه معظمه به کاظمین و سامرا آمد و مرقد امامان مدفون در این دو شهر را زیارت کرد؛ سپس از راه بصره وارد ایران شد. این ایام مصادف بود با مبارزات حاج آقا نورالله و آقانجفی از عالمان اصفهان که ضد رضاخان شوریده بودند که آیتالله بروجردی در همین ایام دستگیر و به تهران منتقل شد و مورد بازجویی مأموران قرار گرفت. در تهران رضاخان به دیدارش شتافت و هدفش از این دیدار آن بود که پای سیدعبدالکریم حائری را در نظر آیتالله بروجردی سست کند و این دو را در مقابل یکدیگر قرار دهد، و دلیل ملاطفت و مهربانی رضاخان با سیدحسین نیز همین امر بوده است. به هر حال، وی حدود صد روز در تهران بازداشت بود و پس از رفع محدودیت، به قصد زیارت حرم امام رضا(علیهالسلام) عازم مشهد شد. پس از سیزده ماه اقامت در جوار امام هشتم، به قم آمد و پس از اقامتی کوتاه در قم، به وطن بازگشت و با استقبال پر شور مردم بروجرد روبه رو شد و تا 1363 قمری آن جا حضوری نافذ یافت. <ref>دوانی، 1372 ش، ص104؛ مجله حوزه، ش 43 و44، ص333ـ337.</ref><br> |
| روش اجتهادى آیت الله بروجردى، دگرگونى شگفتى در طریق استنباط احکام در حوزههاى علمیه قم و نجف پدید آورد. شیوه بیشتر فقیهان بزرگ در استنباط احکام، فقط مراجعه به کتابهاى احادیث مربوطه است؛ اما وقتى آیت الله بروجردى به عرصه فقاهت گام نهاد، به طور دقیق، سیر اقوال قدما و متأخرین را بررسى کرد و موضوع مراجعه به کتابهاى قدما را به صورت اصل که از آن به «اصول متعلقات» تعبیر مىکرد، پى گرفت. وى در استنباط هر فرع فقهى، اگر به حدیثى برمى خورد، به زمان صدور آن از نظر وجود فقیهان اهل سنت و آراى آنان بهویژه در مدینه و نیز در شهرهایى که سؤال کنندگان در آن دیار سکونت داشتند یا در تماس بودند و هم از نظر برداشتى که خود اصحاب و سؤال کنندگان از آن فرع فقهى داشتند و همان برداشت، سبب سؤال از امام مىشد، توجه خاصى داشته است. بدیهى است تسلط و احاطه آیت الله بروجردى بر نکات ریز و درشت تاریخى، کمک شایانى به ارائه هر چه بهتر این شیوه از استنباط احکام مىکرده است. مجله حوزه، ش 43 و44، با اقتباس از مقاله سیدجواد علوى).
| |
|
| |
|
| ==ب. شیوه اصولى== | | == پذیرش مرجعیت == |
| اشراف کم نظیر آیت الله بروجردى بر مسائل علم اصول باعث پیشرفتهایى در این علم شده است. وى در مفهوم «إجماع» مبناى خاصى اختیار کرده بود. در بحث «إنسداد» نیز بر خلاف فقیهان مشهور که آن را دلیل بر حجیت مطلق ظن مىدانند، وى با بیان خاصى، آن را دلیل بر حجیت خبر واحد نیز مىدانست. همچنین بحث این که موضوع علم اصول «حجت» است یا «ادله اربعه»، از ابتکارهاى او به شمار مىآید. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص128، به نقل از آیت الله لطف الله صافى گلپایگانى).
| | آیتالله بروجردی در سال 1364قمری به علت بیماری، به تهران منتقل شد و در بیمارستان فیروزآبادی در دو مرحله مورد عمل جراحی قرار گرفت. سیل عالمان از قم، تهران و شهرهای دیگر به عیادت وی شتافتند. در این هنگام چند نفر از فقیهان سرشناس حوزه علمیه قم که در رأس آنان حاج آقا روحالله خمینی قرار داشت، از این فرصت بهره گرفتند و از آیتالله بروجردی جهت اقامت در قم و قبول مرجعیت جهان تشیع و رهبری و مدیریت حوزه علمیه قم دعوت کردند. <ref>محمد واعظزاده خراسانی، 1421 ق/ 1379 ش، ص53.</ref><br> |
| | این موضوع پس از اصرار جمع حاضر، سرانجام مورد قبول واقع شد و آیتالله بروجردی در تاریخ 26 صفر 1364قمری میان استقبال بینظیر مراجع، عالمان و مردم قم وارد این شهر مقدس شد. پس از استقرار کامل و با همکاری کامل عالمان و مراجع، تدریس فقه و اصول را آغاز کرد و اغلب فضلا و مدرسان سرشناس از جمله حاج آقا روحالله خمینی و سیدمحمد محقق داماد و حاج آقا مرتضی حائری در درس وی حضوری پر نشاط داشتند. <ref>علی آبادی، 1379 ش، ص44؛ مجله حوزه، ش42و23.</ref> همچنین آیتالله سیدصدرالدین صدر که خود از مراجع تقلید بود و در صحن بزرگ حرم اقامه جماعت میکرد، جایگاه نماز خود را به آیتالله بروجردی واگذاشت و به احترام او برنامه جماعت خود را تعطیل کرد. مرحوم آیتالله سیدمحمد حجت یکی دیگر از مراجع وقت بود که پایگاه تدریس خویش را در اختیار وی قرار داد. مرحوم آیتالله سیدمحمد تقی خوانساری هم که از فقیهان بنام قم و نجف شمرده میشد، برای احترام در درس او شرکت جست و همه امور روز به روز بر تقویت بنیه رهبری و مرجعیت آیتالله بروجردی افزود. <ref>دوانی، 1372 ش، ص119 و 120.</ref><br> |
| | افزون بر اینها در سال 1365قمری آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی از مراجع بزرگ تقلید در نجف اشرف بدرود حیات گفت؛ از این رو عالمان نجف و مقلدان مرحوم اصفهانی و به دنبال آن شیعیان سرتاسر جهان به آیتالله بروجردی روی آوردند و در مدت اندکی مرجعیت علی الاطلاق وی به مرحله ظهور رسید. مدیریت واحد و رهبری قاطع آیتالله بروجردی که حدود شانزده سال و تا 1380قمری ادامه داشت، تحولات بزرگی را از نظر سیاسی و اجتماعی به بار آورد و در همین جهت ساختار مدیریتی حوزه علمیه قم دچار تحول شد و وحدت و انسجام چشمگیری میان حوزه، روحانیان و قشرهای گوناگون مردم پدید آمد. <ref>اباذری، 1383 ش، ص26 و 27.</ref><br> |
|
| |
|
| ==ج. ابتکار در علم رجال== | | == نوآوری در استنباط احکام == |
| یکى از رشتههاى علوم اسلامى در حوزههاى علمیه که از ارکان مهم استنباط تلقى مىشود «علم رجال) است. آیت الله بروجردى در این رشته نبوغ عجیبى داشت و به اصطلاح، راویان احادیث را با انگشتان دستش مىشمرد. على آبادى، 1379 ش، ص83، به نقل از آیت الله میرزاحسین نورى همدانى). وى در اثر این اشراف و تبحر توانست در این رشته ابتکار و نوآورى بدیعى از خود به یادگار گذارد. او در یک اقدام کم نظیر، سندهاى روایات مورد نظر را از متن جدا کرد و مورد دقت و بازبینى تخصصى قرار داد که توضیح درباره جزئیات آن از حوصله این مقاله و مخاطبان آن خارج است؛ اما نمىتوان از کارى که وى در طبقه بندى راویان حدیث انجام داد، صرف نظر کرد و پیامدهاى مفید آن را ساده گرفت. وى در این تلاش ارزشمند محدثان صدر اسلام، دوره امامان، ایام غیبت صغرا و غیبت کبرا را از هم تفکیک کرد و همه راویان را در یک چارچوب و ساختار نو گنجاند و طبقات هر دوره را معین و این طبقه بندى را به دوره معاصر رسانید و خودش در این ابتکار، در طبقه سى و ششم قرار گرفت. این تلاش بدیع، فواید و آثار بسیار ارزشمندى در اختیار محافل تحقیقاتى و رجال شناسان گذاشت. على آبادى، 1379 ش، ص86؛ دوانى، 1372 ش، ص160، با اقتباس).
| | === أ. نوآوری در فقه === |
| =زمینههاى تفکرات تقریبى= | | روش اجتهادی آیتالله بروجردی، دگرگونی شگفتی در طریق استنباط احکام در حوزههای علمیه قم و نجف پدید آورد. شیوه بیشتر فقیهان بزرگ در استنباط احکام، فقط مراجعه به کتابهای احادیث مربوطه است؛ اما وقتی آیتالله بروجردی به عرصه فقاهت گام نهاد، به طور دقیق، سیر اقوال قدما و متأخرین را بررسی کرد و موضوع مراجعه به کتابهای قدما را به صورت اصل که از آن به «اصول متعلقات» تعبیر میکرد، پی گرفت. وی در استنباط هر فرع فقهی، اگر به حدیثی برمی خورد، به زمان صدور آن از نظر وجود فقیهان اهل سنت و آرای آنان بهویژه در مدینه و نیز در شهرهایی که سؤال کنندگان در آن دیار سکونت داشتند یا در تماس بودند و هم از نظر برداشتی که خود اصحاب و سؤال کنندگان از آن فرع فقهی داشتند و همان برداشت، سبب سؤال از امام میشد، توجه خاصی داشته است. بدیهی است تسلط و احاطه آیتالله بروجردی بر نکات ریز و درشت تاریخی، کمک شایانی به ارائه هر چه بهتر این شیوه از استنباط احکام میکرده است. <ref>مجله حوزه، ش 43 و44، با اقتباس از مقاله سیدجواد علوی.</ref><br> |
| شیوههاى نو و راهبردى آیت الله بروجردى در استنباط احکام، زمینه تحقیقات گسترده اى در فقه اهل سنت را نیز فراهم کرد و اذعان داشت که با آگاهى از محتواى روایات و فتاواى رایج اهل سنت در زمان امامان معصوم(علیهمالسلام)، بهتر و راحت تر مىشود محتواى احادیث و منظور سخنان امامان معصوم(علیهمالسلام) را دریافت و جمله معروفى از وى نقل شده که مىفرمود: «فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت است. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص84)»؛ زیرا چون شیعیان در طول تاریخ حکومت نداشتند و اغلب حکومت در دست بنى عباس بود و بیشتر فتاواى اهل سنت میان مردم رواج داشت، محدثان و اصحاب امامان نیز با توجه به فضاى حاکم بر جامعه آن روز، از امامان سؤال مىکردند و امامان هم با توجه به همین معنا پاسخ مىدادند. به عبارت دیگر، فقه شیعه ناظر بر فقه اهل سنت بود؛ چرا که پاسخها و سخنان امامان(علیهمالسلام) ناظر بر فتاواى حاکم بوده است؛ از این رو آیت الله بروجردى، تحقیق و مطالعه کتابهاى اهل سنت را از مقدمات لازم براى فهم فقه و اجتهاد مىدانست. بدین سان اهتمام او به این موضوع، سبب اشراف و آگاهىهاى چشمگیر او از فتاواى رهبران مذاهب چهارگانه(شافعى، حنبلى، حنفى و مالکى) شد و به آراى صحابه و اندیشهوران بزرگ اهل سنت مانند لیث، ثورى، اوزاعى، ظاهرى و دیگران نیز به طور کامل تسلط و اطلاع یافت. گاهى این اطلاع چندان عمیق و قوى بود که وقتى برخى از شخصیتهاى اهل سنت به حضورش مىرسیدند و از نزدیک این حقیقت را مشاهده مىکردند، متعجب مىشدند. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص127، به نقل از آیت الله صافى گلپایگانى).
| |
| آیت الله بروجردى هرگز به نظریات و آراى اهل سنت، با دید منفى نمىنگریست؛ بلکه بیشتر سعى داشت تا به ادله آنها دست یابد و موضوع را به طور صحیح ریشه یابى کند؛ براى مثال در وجوب اداى نماز در اول وقت که اغلب اهل سنت ملتزم به آن هستند و تأخیر نماز را از اول وقت، بدون عذر جایز نمىدانند، مىفرمود: «فتواى اهل سنت از این جا نشأت گرفته که پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله)امام جماعت بود و امام جماعت باید در وقت معین حضور یابد و پیغمبر، اول وقت را انتخاب کرده بود و صحابه و تابعین نیز عمل پیامبر را ملاک قرار داده بودند که بعداً در مذاهب اهل سنت منعکس گردید؛ در حالى که رسول اکرم(صلىاللهعلیهوآله) گاهى در حال اختیار، اول وقت را رعایت نمىکرد و اهل بیت هم بدان تصریح کردند و همین امر ملاک فتواى معروف شیعه قرار گرفته است. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص88)».
| |
| وى با این توجیه، این پندار را که اهل سنت به عمد احکام را تغییر داده اند، نادرست مىدانست و رد مىکرد.
| |
| =وحدت اسلامى=
| |
| اعتقاد آیت الله بروجردى بر این بود که سامان بخشیدن به موضوع «وحدت میان مذاهب» از وظایف حیاتى هر عالم شیعى است و باید در تحقق آن کوشید. حتى معروف است که در روزهاى آخر عمر پر برکت خویش، گاهى به حالت اغما فرو مىرفت و چون از آن حال خارج مىشد، درباره این موضوع مىپرسید: «آقاى شیخ محمدتقى به مصر رفت یا خیر؟. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص171و233)».
| |
| آقاى شیخ محمدتقى قمى نماینده او در جامع الازهر و مجمع تقریب در مصر بود و در آن ایام چند روزى به ایران آمده و در قم به سر مىبرد.
| |
| آیت الله شهید مرتضى مطهرى در مقاله اى تحت عنوان «مزایا و خدمات آیت الله بروجردى» چنین مىنویسد: «یکى از مزایاى معظم له توجه و علاقه فراوانى بود که به مسأله وحدت اسلامى و حسن تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامى داشت. این مرد چون به تاریخ اسلام و مذاهب اسلامى آشنا بود، مىدانست که سیاست حکام گذشته در تفرقه و دامن زدن آتش اختلاف چه اندازه تأثیر داشته است و هم توجه داشت که در عصر حاضر نیز سیاستهاى استعمارى از این تفرقه حداکثر استفاده را مىکنند و بلکه آن را دامن مىزنند و هم توجه داشت که دورى شیعه از سایر فرقهها سبب شده است که آنها شیعه را نشناسند و در باره آنها تصوراتى دور از حقیقت بنمایند. به این جهات بسیار علاقه مند بود که حسن تفاهمى بین شیعه و سنى برقرار شود که از طرفى وحدت اسلامى که منظور بزرگ این دین مقدس است، تأمین گردد و از طرف دیگر شیعه و فقه شیعه و معارف شیعه آن طور که هست به جامعه تسنن که اکثریت مسلمانان را تشکیل مىدهند، معرفى شود. مطهرى، شش مقاله، 1380 ش، ص260؛ مطهرى، تکامل اجتماعى انسان، 1363 ش، ص204)».
| |
| چند سال پیش از آن که وى به زعامت و مرجعیت مطلق برسد، وقتى به همت جمعى از روشنفکران سنّى و شیعى «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه» تأسیس شد، با تمام وجود از آن حمایت کرد و بعد که از بروجرد به قم آمد و مرجعیت را به دست گرفت، تا حد ممکن با این فکر همکارى کرد. جالب است که براى نخستین بار بعد از چندین سال، بین زعیم روحانى شیعه و زعیم روحانى سنى شیخ عبدالمجید سلیم و بعد از فوت او به فاصله دو سه سال شیخ محمود شلتوت، روابط دوستانه برقرار، و نامهها مبادله شد. به گفته شهید مطهرى، مرحوم بروجردى عاشق و دلباخته وحدت اسلامى بود و مرغ دلش براى این موضوع پر مىزد. عجیب این است که در حادثه قلبى اول که بر او عارض شد و مدتى بیهوش بود و بعد به هوش آمد، قبل از آن که توجهى به حال خود بکند و در این موضوع حرفى بزند، موضوع تقریب و وحدت اسلامى را طرح مىکند و مىگوید: «من آرزوها در این زمینه داشتم. مطهرى، شش مقاله، 1380 ش، ص260؛ مطهرى، تکامل اجتماعى انسان، 1363 ش، ص204)».
| |
| =حمایت از دارالتقریب اسلامى=
| |
| در سال 1327شمسى برابر با حدود 1368قمرى، مرکز «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» به ابتکار اندیشهور توانا مرحوم شیخ محمدتقى قمى و با هم یارى عالمان سرشناس جامع الازهر و برخى روحانیان شیعى تأسیس شد. آیت الله بروجردى اگرچه جزو مؤسسان آن نبود، از ابتداى فعالیت این مرکز به حمایت جدى از آن برخاست و حتى از کمک مالى به آن دریغ نورزید. افزون بر ارتباط مکاتبه اى با شیخ الازهر، عبدالمجید سلیم و بعد از او با شیخ محمود شلتوت، رابطه جهان تشیع را با دنیاى اسلام هر چه مستحکم تر ساخت و بسیارى از سوء تفاهمها و بدبینىها را به دوستى و محبت تبدیل کرد. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص369 و370).
| |
| در اثر این درایت و حسن تدبیر، کار به جایى رسید که شیخ محمود شلتوت، آن فتواى تاریخى خود را صادر کرد و براى نخستین بار یک عالم سنى به طور رسمى مذهب شیعه را به رسمیت شناخت و براى آن در دانشگاه الازهر مصر، کرسى تدریس تشکیل داد. مطهرى، شش مقاله، 1380 ش، ص261؛ احمدى و دیگران، 1379 ش، ص159، به نقل از آیت الله محمد فاضل لنکرانى). براى آگاهى از عمق این روابط و نقش مثبت و کارساز آیت الله بروجردى، متن دو نامه تاریخى که یکى از شیخ عبدالمجید سلیم و دیگرى از شیخ محمود شلتوت است، از نظر مىگذرد.
| |
| نامه اول از شیخ عبدالمجید سلیم:
| |
| «بسم الله الرحمن الرحیم، خدمت آیت الله السید الجلیل حاج آقا حسین بروجردى حفظه الله سلام علیکم و رحمته؛ اما بعد: استاد محترم، حضرت شیخ محمدتقى قمى دبیر کل دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه پیام شفاهى آن جناب را که دستور داده بودید به من برسانند، ابلاغ نمودند. شما اظهار لطف نموده و به ایشان از تقدیر و تشکر خود در باره کوششهایى که ما و جماعت تقریب بین المذاهب اسلامى در راه خدمت به اسلام و مسلمین مىکنیم و از تأثیر این کوششها در راه وحدت کلمه مسلمین و ایجاد تفاهم بیشتر و هماهنگى بهتر و اصلاح فسادى که مغرضین به وجود آورده اند، سخن گفته اید. خدا مىداند که این امر، بهترین و عزیزترین آرزوهاى من در زندگى است و تا زنده ام به خاطر آن و در راه آن کار مىکنم. از اعتماد حضرتعالى نسبت به شخص من و از این عطف توجه به کوششهایم تشکر مىکنم. من با آنچه که از شما مىدانم و سراغ دارم، همکارى شما را در این جهاد بزرگ خدایى بسیار بزرگ مىشمارم؛ زیرا شما با علم و دانش و مقام و نفوذى که در ایران و غیر ایران دارید، همیشه در راه اصلاح امر امت اسلام کار مىکنید. فکر تقریب بین مذاهب اسلامى، از توجه و عنایت شما بسیار بهره مند بوده و از کمکها و مساعدتهاى پر ارزش شما در مناسبات مختلف برخوردار بوده است. نخستین وظیفه اى که به عهده ما علماى اسلامى است، خواه شیعه باشیم یا سنى، این است که از اذهان و افکار مردم، این مطلب را پاک کنیم و حقایق روشن اسلام و اصول محکم شریعت را طورى نشر دهیم که مردم را با حقیقت و هدایت خداوند بیدار و بینا سازیم. دیگر این که اخیراً از فوت عالم جلیل مرحوم سیدمحسن امین عاملى با خبر شدم. من وقتى از علم و اخلاص و جهاد او در راه این دین و ملت، مطالبى شنیدم از خبر وفات آن مرحوم سخت متأسف شدم. اکنون خالصترین تسلیتهاى خود را به حضور جنابعالى و به همه برادران شیعه امامیه اعلام مىدارم و از خداى بزرگ مىخواهم که فقید محترم را غریق رحمت نماید و به ما و شما در این مصیبت اجر و ثواب صابرین عطا فرماید. والسلام علیکم. جمادى الثانى 1371ق. اباذرى، 1383 ش، ص68)».
| |
| نامه دوم از شیخ محمود شلتوت:
| |
| «بسم الله الرحمن الرحیم، سلام علیکم و رحمه الله، اما بعد: قبل از همه چیز، از سلامت گرانبهاى آن برادر ارجمن جویا بوده و دعا مىکنم که آن بزرگوار همیشه مصدر و منبع برکات براى مسلمین و وحدت کلمه آنان باشد. فرصتى را که با مسافرت برادر علامه و مکرم من استاد قمى، ایدالله فى جهاده المشکور، پیش آمد مغتنم مىشمارم تا نامه اى به ساحت آن جناب نوشته و از کوششهاى شما تقدیر کنم. من به شما مژده مىدهم که گامها و قدمهاى ما در راه تقریب، قدمهایى است که یقین دارم شما با تمام قوا آن را تأیید مىفرمایید. گروه برگزیده اى از رجال الازهر و برادرانى که در تقریب صمیمانه جهاد کرده اند، از روى ایمان و یقین، ما را کمک و یارى مىکنند و به آنچه که براى دین و رسالت جهانى و انسانى که بدان گردن نهاده اند و بر آنان واجب شده، قیام و اقدام مىکنند. امیدوارم از آرزوها و آرمانهاى مشترک خود مطلع گردیم. والسلام علیکم. ذیقعده 1379). اباذرى، 1383 ش، ص72)».
| |
| همان گونه که از متن نامهها استفاده مىشود، رهبران مذهبى اهل سنت، به ویژه رؤساى دانشگاه الازهر، براى شخص آیت الله بروجردى عزت و عظمت و اقتدار ویژه قائل بودند و همواره به او به دیده احترام مىنگریستند. حتى گفته مىشود وقتى نامه آقاى بروجردى به دست شیخ مجید سلیم، رئیس اسبق جامعه الازهر مىرسید، نامه آقاى بروجردى را مىگرفت و مىبوسید، و شیخ محمود شلتوت نیز که بعدها ریاست جامعه الازهر را برعهده گرفت، همین رفتار احترام آمیز را در برابر نامههاى آیت الله بروجردى داشت. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص135، به نقل از لطف الله صافى گلپایگانى).
| |
| به هرحال از این که درخت پیوند مذاهب و تقریب آنان این گونه به سوى رشد و شکوفایى پیش مىرفت، آیت الله بروجردى بسیار خوشحال و امیدوار بود و هر از چندگاهى در جلسه درس به مناسبتهاى گوناگون به این موضوع اشاره و از روند پیشرفت کار، اظهار خشنودى مىکرد و مىگفت: «امر تقریب در حال پیشرفت است و خدا را شکر که ما هم در آن سهمى داشتیم. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص232)».
| |
|
| |
|
| =شیوه پیشنهادى تقریب= | | === ب. شیوه اصولی === |
| همیشه شیوههاى پیشنهادى صحیح از آن جا سرچشمه مىگیرد که آسیبها درست شناسایى و گره کار به درستى تشخیص داده شوند. آیت الله بروجردى موارد اختلاف بین شیعه و سنى را در دو نکته اساسى مىدانست: یکى موضوع «خلافت» و جانشینى پیامبر(صلىاللهعلیهوآله)، و دیگرى مسأله «حجیت گفتار اهل بیت». به اعتقاد آیت الله بروجردى، بحث در باره موضوع نخست، بحث تاریخى است و هر چه بوده گذشته و لزومى ندارد دوباره مطرح شود. افزون براین، تجربه هم نشان داده که طرح این مسائل همیشه باعث اختلاف شدید و منشأ سوء استفادههاى دشمن بوده است. گذشته از اینها اگر هم این مباحث سودى داشته باشد، براى هر کدام از شیعه و سنى فى نفسه محترم است و کسى از طرفین نمىتواند مانع اعتقاد دیگرى شود؛ بنابراین، آنچه امروز خیلى مهم است و مىتواند نقطه مشترک میان شیعه و سنى باشد، بعد از کتاب آسمانى قرآن، محوریت اهل بیت(علیهمالسلام) و دلیل آن «حدیث ثقلین» است و از طرف فریقین با سلسله سند صحیح نقل شده و همه هم آن را قبول دارند.
| | اشراف کمنظیر آیتالله بروجردی بر مسائل علم اصول باعث پیشرفتهایی در این علم شده است. وی در مفهوم «إجماع» مبنای خاصی اختیار کرده بود. در بحث «إنسداد» نیز بر خلاف فقیهان مشهور که آن را دلیل بر حجیت مطلق ظن میدانند، وی با بیان خاصی، آن را دلیل بر حجیت خبر واحد نیز میدانست. همچنین بحث این که موضوع علم اصول «حجت» است یا «ادله اربعه»، از ابتکارهای او به شمار میآید. <ref>احمدی و دیگران، 1379 ش، ص128، به نقل از آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی.</ref><br> |
| در کنگره اى که براى بزرگداشت آیت الله بروجردى و شیخ محمود شلتوت در تهران برگزار شد، آقاىهاشمى رفسنجانى تفکر تقریبى آیت الله بروجردى را این گونه مطرح کرد: «آیت الله بروجردى در درس مىگفت: اختلاف ما با اهل سنت در دو جهت است: یکى مسأله خلافت و دیگرى اقوال ائمه، و آنچه براى ما مهم است، مسأله حجیت است و خلافت یک مسأله تاریخى بود که امروز قابل تکرار نمىباشد. باید با اهل سنت در مورد حجیت اقوال ائمه بحث کرد که در زمان ما مؤثر است. صحیفه حوزه، ویژه نامه روزنامه جمهورى اسلامى، دوشنبه 1379/11/3، ص8)». | |
| هدف از تقریب و وحدت در نظر آیت الله بروجردى هرگز این نبود که یک گروه در گروه دیگر هضم شود و همه آنها یک گروه و یک فرقه بشوند؛ بلکه تأکید داشت با بیان نقاط مشترک همه گروهها، دوستى، محبت و صمیمیت میان آنها پدید آید و همه در برابر دشمنان اسلام تبدیل به «ید واحده» شوند. در نظر او نیل به این هدف مقدس از راه تمسک به حدیث ثقلین و معرفى امامان معصوم در جایگاه مصداق بارز اهل بیت، بهترین و آسانترین، کم هزینهترین و معقولترین راه است و مىفرمود: «اگر ما شیعیان تنها به همین جهت که امروز مورد نیاز مسلمین است اکتفا کنیم و مطلب خود را به طور معقول براى اهل سنت بیان نماییم، به نتیجه مىرسیم و مىتوانیم آنان را تا حدى قانع کنیم. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص91)».
| |
| آیت الله بروجردى در مرحله عمل نیز به طور جدى این قضیه سرنوشت ساز را دنبال مىکرد؛ چنان که دستور داد در یک اقدام اساسى، طرق و أسناد «حدیث ثقلین» جمع آورى شود و این کار تحقیقى را مرحوم آیت الله شیخ قوام الدین وشنوى انجام داد و از سوى دارالتقریب در مصر به چاپ رسید. آیت الله بروجردى مىکوشید تا عالمان شیعه و سنى به روایات، مبانى و ادله فقهى یکدیگر آشنا شوند تا جایى که در اثر تلاشهاى مخلصانه آن فقیه خستگى ناپذیر، بسیارى از اعضا و شخصیتهاى سنّى دارالتقریب با فقه و مبانى شیعه آشنا شدند و حتى در مواردى، مطابق فقه شیعه فتوا دادند. در همین جهت کتاب المختصر النافع، نوشته علامه حلى با هزینه و همت وزارت اوقاف مصر و با مقدمه وزیر اوقاف آقاى شیخ احمد حسن الباقورى چاپ شد. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص91). همچنین در سالى که ملک سعود پادشاه عربستان براى آیت الله بروجردى، یک جلد قرآن و پرده کعبه، هدیه فرستاد و از وى تقاضاى ملاقات کرد، در جهت همین فعالیتها و نتیجه همین نگرش تقریبى بود.
| |
| اگرچه آیت الله بروجردى این دیدار را به عللى نپذیرفت، در ادامه همان فعالیتهاى تقریبى از این فرصت بهره جست و طى نامه تشکرآمیز، حدیث مفصلى از امام صادق(علیهالسلام) را که شامل نزدیک به چهارصد احکام مربوط به مناسک حج بود، برایش فرستاد. مجله حوزه، شماره43 و44، ص83، به نقل از آیت الله سیدجعفر احمدى). هدف او در ارائه این حدیث که از طریق اهل سنت نقل شده و در کتابهاى صحاح سته و غیر آن نیز آمده، آن بود که مىخواست به پادشاه عربستان و شخصیتهاى علمى و مذهبى جهان اسلام بفهماند که مىتوان، مراسم بزرگ حج را طبق روایات و مبانى مشترک و مورد قبول شیعه و سنى به طور یکسان و هماهنگ برگزار کرد و از این تجلیگاه توحیدى، بیشترین و بهترین بهره را به نفع جهان اسلام به دست آورد. این نامه در مجله «رساله الاسلام» نشریه وابسته به دارالتقریب و همچنین در بعضى روزنامهها و مجلات کشور عربستان به چاپ رسید. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص337).
| |
|
| |
|
| =موضعگیرىهاى سیاسى= | | === ج. ابتکار در علم رجال === |
| بررسى رفتار و موضعگیرىهاى سیاسى آیت الله بروجردى اگرچه از حوصله این مختصر خارج است، موارد اندکى از آن را مىتوان در این فرصت بر شمرد:
| | یکی از رشتههای علوم اسلامی در حوزههای علمیه که از ارکان مهم استنباط تلقی میشود «علم رجال»<ref>هدف از علم رجال، شناسایی راویان حدیث و بررسی وثاقت یا عدم وثاقت آنها است تا از این رهگذر درستی و نادرستی احادیث صادره از آنان روشن شود؛ از این رو علم رجال بسیار ارزشمند و در استنباط احکام تأثیر بسزایی دارد.</ref> است. آیتالله بروجردی در این رشته نبوغ عجیبی داشت و به اصطلاح، راویان احادیث را با انگشتان دستش میشمرد. علی آبادی، 1379 ش، ص83، به نقل از آیتالله میرزاحسین نوری همدانی). وی در اثر این اشراف و تبحر توانست در این رشته ابتکار و نوآوری بدیعی از خود به یادگار گذارد. او در یک اقدام کمنظیر، سندهای روایات مورد نظر را از متن جدا کرد و مورد دقت و بازبینی تخصصی قرار داد که توضیح درباره جزئیات آن از حوصله این مقاله و مخاطبان آن خارج است؛ اما نمیتوان از کاری که وی در طبقه بندی راویان حدیث انجام داد، صرف نظر کرد و پیامدهای مفید آن را ساده گرفت. وی در این تلاش ارزشمند محدثان صدر اسلام، دوره امامان، ایام غیبت صغرا و غیبت کبرا را از هم تفکیک کرد و همه راویان را در یک چارچوب و ساختار نو گنجاند و طبقات هر دوره را معین و این طبقه بندی را به دوره معاصر رسانید و خودش در این ابتکار، در طبقه سی و ششم قرار گرفت. این تلاش بدیع، فواید و آثار بسیار ارزشمندی در اختیار محافل تحقیقاتی و رجال شناسان گذاشت. <ref>علی آبادی، 1379 ش، ص86؛ دوانی، 1372 ش، ص160، با اقتباس.</ref><br> |
| ==أ. دربار شاه و مرجعیت== | |
| در عصر زعامت آیت الله بروجردى اگرچه زمینه برخوردهاى تند انقلابى با رژیم ستم شاهى و بیگانگان وجود نداشت؛ چرا که مردم آمادگى و آگاهى لازم را براى تحمل پیامدهاى انقلاب اسلامى نداشتند. باید اذعان داشت که در زمان مرجعیت وى، نیروهاى بالقوه بسیارى براى انقلاب تربیت شدند و در طول نهضت، نقش سرنوشت سازى را ایفا کردند. به گفته برخى از صاحب نظران سیاسى، بعد از ایجاد خفقان شدید از سوى رضاخان و ممنوع کردن لباس روحانیت و بستن مدرسهها و حسینیهها و مساجد، یکى از کارهاى بسیار مهم و با ارزش شیعه که مرحوم آیت الله بروجردى سهم بزرگى در این کار دارد، تشکیل و توسعه حوزه علمیه قم و حوزههاى دینى کشور بود. در ده سال بین 1330 تا 1340شمسى که روحانیان تا حدودى خاموش بودند، حوزه علمیه قم کارى شبیه کار امام صادق(علیهالسلام) انجام داد. هزارها طلبه پرشور، متدین، با مطالعه و آشنا به مسائل روز تربیت و ذخیره انقلاب شدند و اگر اینها نبودند، محال بود در ایران بشود رژیم پهلوى را شکست. هاشمى رفسنجانى، 1376 ش، ج3، ص379). | |
| با همه اینها معظم له در جایى که احساس خطر مىکرد، اهل اقدام بود و بى درنگ موضع مىگرفت، چنان که وقتى شاه ایران مىخواست خط فارسى را به لاتین تغییر دهد، وى با تمام وجود در برابر این حرکت ننگین ایستاد و گفت: تا من زنده ام اجازه نمىدهم این کار عملى شود به هر جا که مىخواهد منتهى شود. گلشن ابرار، ج2ص671).
| |
| روزى به اقبال نخست وزیر وقت، در مورد شاه گفت: «پدرش بى سواد بود؛ ولى یک مقدار شعور داشت؛ اما این یکى شعور هم ندارد و چیزى ملتفت نمىشود. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص97؛ گلشن ابرار، ج2، ص671)».
| |
| اطلاعات موجود نشان مىدهند که آن پیر فرزانه، کنار کمک به انقلابیان مؤمن، سیاستى بسیار دقیق داشت. او چنان مىاندیشید که مردم براى تحمل دشوارىها آمادگى ندارند و اگر با فشار نیروهاى دولتى روبه رو شوند، مرجعیت را تنها مىنهند؛ بنابراین، زمان را براى رویارویى مستقیم با دربار مناسب نمىدید. از سوى دیگر رهاکردن شاه و راندن کامل وى را باعث فروغلتیدن فزونتر او در دامان بیگانگان مىدانست؛ پس گاه با وى مدارا مىکرد تا آن پادشاه مغرور جاى پاى خود را سست نبیند و براى حفظ خویش به بیگانگان پناه نبرد. گلشن ابرار، 1382 ش، ج2، ص671).
| |
|
| |
|
| ==ب. مبارزه با فرقه سیاسى بهائیت== | | == زمینههای تفکرات تقریبی == |
| هنگام اقامت آیت الله بروجردى در وطن، ایادى این گروه گمراه، فعالیتهاى خود را در شهر بروجرد و حومه به ویژه با نفوذ در ادارههاى دولتى در سطح گسترده اى افزایش داده بودند. چون آیت الله از این موضوع آگاه شد، به جهت اعتراض از شهر خارج شد و به دنبال آن مردم شهر به هیجان آمدند و سرازیر تلگراف خانه شدند. در این هنگام دولت مرکزى احساس خطر جدى کرد؛ به همین دلیل به سرعت مقدمات بازگشت وى را فراهم آورد و دستور رسید محافل و مجالس علنى بهائیت تعطیل شود و افراد وابسته به آن از ادارههاى دولتى برکنار شوند؛ آن گاه آیت الله بروجردى میان استقبال پرشور و تاریخى مردم، به وطن خویش بازگشت. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص342).
| | شیوههای نو و راهبردی آیتالله بروجردی در استنباط احکام، زمینه تحقیقات گستردهای در فقه اهل سنت را نیز فراهم کرد و اذعان داشت که با آگاهی از محتوای روایات و فتاوای رایج اهل سنت در زمان امامان معصوم(علیهمالسلام)، بهتر و راحت تر میشود محتوای احادیث و منظور سخنان امامان معصوم(علیهمالسلام) را دریافت و جمله معروفی از وی نقل شده که میفرمود: «فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت است.» <ref>واعظزاده خراسانی، 1421 ق / 1379ش، ص84</ref>؛ زیرا چون شیعیان در طول تاریخ حکومت نداشتند و اغلب حکومت در دست بنی عباس بود و بیشتر فتاوای اهل سنت میان مردم رواج داشت، محدثان و اصحاب امامان نیز با توجه به فضای حاکم بر جامعه آن روز، از امامان سؤال میکردند و امامان هم با توجه به همین معنا پاسخ میدادند. به عبارت دیگر، فقه شیعه ناظر بر فقه اهل سنت بود؛ چرا که پاسخها و سخنان امامان(علیهمالسلام) ناظر بر فتاوای حاکم بوده است؛ از این رو آیتالله بروجردی، تحقیق و مطالعه کتابهای اهل سنت را از مقدمات لازم برای فهم فقه و اجتهاد میدانست. بدین سان اهتمام او به این موضوع، سبب اشراف و آگاهیهای چشمگیر او از فتاوای رهبران مذاهب چهارگانه(شافعی، حنبلی، حنفی و مالکی) شد و به آرای صحابه و اندیشهوران بزرگ اهل سنت مانند لیث، ثوری، اوزاعی، ظاهری و دیگران نیز به طور کامل تسلط و اطلاع یافت. گاهی این اطلاع چندان عمیق و قوی بود که وقتی برخی از شخصیتهای اهل سنت به حضورش میرسیدند و از نزدیک این حقیقت را مشاهده میکردند، متعجب میشدند. احمدی و دیگران، 1379 ش، ص127، به نقل از آیتالله صافی گلپایگانی).<br> |
| وى همچنین در ایام مرجعیت مطلق خویش در قم نیز جبهه پیکار با بهائیت را در سطح کشور توسعه داد؛ به طورى که در سال 1335شمسى به تخریب مرکز فعالیت آنان در تهران انجامید. همچنین در همین سال بود که وى به خطیب توانا میرزا محمدتقى فلسفى دستور داد تا در مسجد شاه تهران به منبر برود و افکار باطل بهائیت را به گوش مردم برساند. سلسله سخنرانىهاى مستدل و محکم مرحوم فلسفى از رادیو نیز پخش مىشد. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص55، 141 و 190).
| | آیتالله بروجردی هرگز به نظریات و آرای اهل سنت، با دید منفی نمینگریست؛ بلکه بیشتر سعی داشت تا به ادله آنها دست یابد و موضوع را به طور صحیح ریشهابی کند؛ برای مثال در وجوب ادای نماز در اول وقت که اغلب اهل سنت ملتزم به آن هستند و تأخیر نماز را از اول وقت، بدون عذر جایز نمیدانند،<ref>البته برخی از عالمان شیعه مانند شیخ مفید و شاگردش شیخ طوسی نیز تأخیر را جایز نمیدانند.</ref> میفرمود: «فتوای اهل سنت از این جا نشأت گرفته که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله)امام جماعت بود و امام جماعت باید در وقت معین حضور یابد و پیغمبر، اول وقت را انتخاب کرده بود و صحابه و تابعین نیز عمل پیامبر را ملاک قرار داده بودند که بعداً در مذاهب اهل سنت منعکس گردید؛ در حالی که رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) گاهی در حال اختیار، اول وقت را رعایت نمیکرد و اهل بیت هم بدان تصریح کردند و همین امر ملاک فتوای معروف شیعه قرار گرفته است.» <ref>واعظزاده خراسانی، 1421 ق / 1379ش، ص88.</ref><br> |
| | وی با این توجیه، این پندار را که اهل سنت به عمد احکام را تغییر دادهاند، نادرست میدانست و رد میکرد. |
|
| |
|
| ==ج. حمایت از اقدام حاج آقاحسین قمى== | | == وحدت اسلامی == |
| پس از فرار شاه در سال 1320شمسى، آیت الله حاج آقاحسین قمى که در ماجراى قیام تاریخى مسجد گوهرشاد، به کربلا تبعید شده بود، به وطن بازگشت و موضعگیرىهاى سختى در برابر قانون استعمارى کشف حجاب کرد و خواستار آزادى فعالیتهاى مذهبى در دبستان و دبیرستانهاى کشور شد. در این هنگام، دولتمردان و شخص شاه در تأمین خواستههاى او مسامحه مىکردند تا این که آیت الله بروجردى که آن وقت در بروجرد اقامت داشت، براى پشتیبانى از حاج آقاحسین قمى، تلگرافى خطاب به نخستوزیر وقت مخابره کرد. متن تلگراف چنین است:
| | اعتقاد آیتالله بروجردی بر این بود که سامان بخشیدن به موضوع «وحدت میان مذاهب» از وظایف حیاتی هر عالم شیعی است و باید در تحقق آن کوشید. حتی معروف است که در روزهای آخر عمر پر برکت خویش، گاهی به حالت اغما فرو میرفت و چون از آن حال خارج میشد، درباره این موضوع میپرسید: «آقای شیخ محمدتقی به مصر رفت یا خیر؟. <ref>احمدی و دیگران، 1379 ش، ص171و233».</ref><br> |
| «مطالب پیشنهادشده از سوى آیت الله قمى، مطالب ما هم هست. چنان که با پیشنهادات ایشان موافقت نشود، شخصاً به تهران حرکت مىکنم و مسؤول عواقب آن، زعماى امور خواهند بود. مجله حوزه، ش43 و44، ص332، به نقل از سیدجواد علوى)».
| | آقای شیخ محمدتقی قمی نماینده او در جامع الازهر و مجمع تقریب در مصر بود و در آن ایام چند روزی به ایران آمده و در قم به سر میبرد.<br> |
| انتشار این تلگراف میان مردم به ویژه سران عشایر لرستان، تحرکاتى را در جهت حمایت از آیت الله بروجردى پدید آورد؛ به طورى که دولت احساس خطر کرد و مجبور شد به خواستههاى وى تن در دهد.
| | آیتالله شهید مرتضی مطهری در مقالهای تحت عنوان «مزایا و خدمات آیتالله بروجردی» چنین مینویسد: «یکی از مزایای معظمله توجه و علاقه فراوانی بود که به مسأله وحدت اسلامی و حسن تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامی داشت. این مرد چون به تاریخ اسلام و مذاهب اسلامی آشنا بود، میدانست که سیاست حکام گذشته در تفرقه و دامن زدن آتش اختلاف چه اندازه تأثیر داشته است و هم توجه داشت که در عصر حاضر نیز سیاستهای استعماری از این تفرقه حداکثر استفاده را میکنند و بلکه آن را دامن میزنند و هم توجه داشت که دوری شیعه از سایر فرقهها سبب شده است که آنها شیعه را نشناسند و درباره آنها تصوراتی دور از حقیقت بنمایند. به این جهات بسیار علاقهمند بود که حسن تفاهمی بین شیعه و سنی برقرار شود که از طرفی وحدت اسلامی که منظور بزرگ این دین مقدس است، تأمین گردد و از طرف دیگر شیعه و فقه شیعه و معارف شیعه آن طور که هست به جامعه تسنن که اکثریت مسلمانان را تشکیل میدهند، معرفی شود.»<ref>مطهری، شش مقاله، 1380 ش، ص260؛ مطهری، تکامل اجتماعی انسان، 1363 ش، ص204.</ref><br> |
| آیت الله بروجردى همچنین در حمایت از نهضت ملى شدن نفت، جلوگیرى از اصلاحات ارضى شاه و ستیز با مظاهر آتش پرستى در ایران فعالیت و دخالت کامل داشت.
| | چند سال پیش از آن که وی به زعامت و مرجعیت مطلق برسد، وقتی به همت جمعی از روشنفکران سنّی و شیعی «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه» تأسیس شد، با تمام وجود از آن حمایت کرد و بعد که از بروجرد به قم آمد و مرجعیت را به دست گرفت، تا حد ممکن با این فکر همکاری کرد. جالب است که برای نخستین بار بعد از چندین سال، بین زعیم روحانی شیعه و زعیم روحانی سنی شیخ عبدالمجید سلیم و بعد از فوت او به فاصله دو سه سال شیخ محمود شلتوت، روابط دوستانه برقرار و نامهها مبادله شد. به گفته شهید مطهری، مرحوم بروجردی عاشق و دلباخته وحدت اسلامی بود و مرغ دلش برای این موضوع پر میزد. عجیب این است که در حادثه قلبی اول که بر او عارض شد و مدتی بیهوش بود و بعد به هوش آمد، قبل از آن که توجهی به حال خود بکند و در این موضوع حرفی بزند، موضوع تقریب و وحدت اسلامی را طرح میکند و میگوید: «من آرزوها در این زمینه داشتم.»<ref>مطهری، شش مقاله، 1380 ش، ص260؛ مطهری، تکامل اجتماعی انسان، 1363 ش، ص204.</ref><br> |
|
| |
|
| =آثار و تألیفات= | | == حمایت از دارالتقریب اسلامی == |
| وى کنار تدریس و تربیت شاگرد، تحقیقات و پژوهشهاى گسترده اى داشت که توانست آنها را به قلم بیاورد. در مجموع آثار معظم له را مىتوان به چهار دسته حدیثى، رجالى، فقهى و اصولى تقسیم کرد که به جهت اختصار، فهرست برخى از آثار چاپ شده به ترتیب حروف الفبا از نظر مىگذرد:
| | در سال 1327شمسی برابر با حدود 1368قمری، مرکز «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» به ابتکار اندیشهور توانا مرحوم شیخ محمدتقی قمی و با هم یاری عالمان سرشناس جامع الازهر و برخی روحانیان شیعی تأسیس شد. آیتالله بروجردی اگرچه جزو مؤسسان آن نبود، از ابتدای فعالیت این مرکز به حمایت جدی از آن برخاست و حتی از کمک مالی به آن دریغ نورزید. افزون بر ارتباط مکاتبهای با شیخ الازهر، عبدالمجید سلیم و بعد از او با شیخ محمود شلتوت، رابطه جهان تشیع را با دنیای اسلام هر چه مستحکم تر ساخت و بسیاری از سوء تفاهمها و بدبینیها را به دوستی و محبت تبدیل کرد. <ref>واعظزاده خراسانی، 1421 ق / 1379ش، ص369 و370.</ref> <br> |
| 1. الاحادیث المقلوبة و جواباتها: عده من الاحادیث المقلوبه وجه السؤال عنها الى المراجع الکبار، حسین بن على الطباطبایى البروجردى، با مقدمه و ترجمه محمدرضا حسینى جلالى، قم، دارالحدیث، 1416ق / 1374ش، 67ص.
| | در اثر این درایت و حسن تدبیر، کار به جایی رسید که شیخ محمود شلتوت، آن فتوای تاریخی خود را صادر کرد<ref>فتوای شیخ محمود شلتوت جواز عمل به فقه شیعه بود؛ در حالی که پیش از این، آنان شیعه را یک فرقه گمراه میدانستند و به هیچ وجه اجازه عمل به فقه شیعه را نمیدادند.</ref> و برای نخستین بار یک عالم سنی به طور رسمی مذهب شیعه را به رسمیت شناخت و برای آن در دانشگاه الازهر مصر، کرسی تدریس تشکیل داد. <ref>مطهری، شش مقاله، 1380 ش، ص261؛ احمدی و دیگران، 1379 ش، ص159، به نقل از آیتالله محمد فاضل لنکرانی.</ref> برای آگاهی از عمق این روابط و نقش مثبت و کارساز آیتالله بروجردی، متن دو نامه تاریخی که یکی از شیخ عبدالمجید سلیم و دیگری از شیخ محمود شلتوت است، از نظر میگذرد.<br> |
| 2. البدرالزاهر فى صلاة الجمعة و المسافر، تقریر بحثهاى حسین طباطبایى بروجردى، به قلم آیت الله العظمى منتظرى، ویرایش2، قم، کتابخانه آیت الله منتظرى، 1416ق / 1375ش، 399ص.
| | نامه اول از شیخ عبدالمجید سلیم: |
| 3. البیان الوافى فى التعریف بکتاب ترتیب أسانید الکافى للامام البروجردى، محمود دریاب النجفى، قم، مؤسسه آیت الله العظمى بروجردى، 1422ق / 1380ش.
| | «بسم الله الرحمن الرحیم، خدمت آیتالله السید الجلیل حاج آقا حسین بروجردی حفظه الله سلام علیکم و رحمته؛ اما بعد: استاد محترم، حضرت شیخ محمدتقی قمی دبیر کل دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه پیام شفاهی آن جناب را که دستور داده بودید به من برسانند، ابلاغ نمودند. شما اظهار لطف نموده و به ایشان از تقدیر و تشکر خود درباره کوششهایی که ما و جماعت تقریب بین المذاهب اسلامی در راه خدمت به اسلام و مسلمین میکنیم و از تأثیر این کوششها در راه وحدت کلمه مسلمین و ایجاد تفاهم بیشتر و هماهنگی بهتر و اصلاح فسادی که مغرضین به وجود آوردهاند، سخن گفته اید. خدا میداند که این امر، بهترین و عزیزترین آرزوهای من در زندگی است و تا زنده ام به خاطر آن و در راه آن کار میکنم. از اعتماد حضرتعالی نسبت به شخص من و از این عطف توجه به کوششهایم تشکر میکنم. من با آنچه که از شما میدانم و سراغ دارم، همکاری شما را در این جهاد بزرگ خدایی بسیار بزرگ میشمارم؛ زیرا شما با علم و دانش و مقام و نفوذی که در ایران و غیر ایران دارید، همیشه در راه اصلاح امر امت اسلام کار میکنید. فکر تقریب بین مذاهب اسلامی، از توجه و عنایت شما بسیار بهرهمند بوده و از کمکها و مساعدتهای پر ارزش شما در مناسبات مختلف برخوردار بوده است. نخستین وظیفهای که به عهده ما علمای اسلامی است، خواه شیعه باشیم یا سنی، این است که از اذهان و افکار مردم، این مطلب را پاک کنیم و حقایق روشن اسلام و اصول محکم شریعت را طوری نشر دهیم که مردم را با حقیقت و هدایت خداوند بیدار و بینا سازیم. دیگر این که اخیراً از فوت عالم جلیل مرحوم سیدمحسن امین عاملی با خبر شدم. من وقتی از علم و اخلاص و جهاد او در راه این دین و ملت، مطالبی شنیدم از خبر وفات آن مرحوم سخت متأسف شدم. اکنون خالصترین تسلیتهای خود را به حضور جنابعالی و به همه برادران شیعه امامیه اعلام میدارم و از خدای بزرگ میخواهم که فقید محترم را غریق رحمت نماید و به ما و شما در این مصیبت اجر و ثواب صابرین عطا فرماید. والسلام علیکم. جمادی الثانی 1371ق.»<ref>اباذری، 1383 ش، ص68.</ref><br> |
| 4. ترتیب اسانید کتاب التهذیب للشیخ الطوسى، تألیف حسین الطباطبایى البروجردى، فهرس کتاب التهذیب مرتباً على الحروف و فهرس کتاب الاستبصار مرتباً على الحروف، رتبها حسن النورى الهمدانى، مشهد، آستانه الرضویه المقدسه، مجمع البحوث الاسلامیه، 1414ق / 1372ش، 544ص.
| | نامه دوم از شیخ محمود شلتوت: |
| گفتنى است که مجموعه کتابهاى ترتیب الاسانید یا تجرید الاسانید و یا طبقات الرجال، یکى از ابتکارات آیت الله بروجردى در علم رجال به شمار مىآید. در این مجموعه سندهاى احادیث کتابهاى حدیثى و رجالى مانند کافى، استبصار، تهذیب، امالى، خصال و رجال نجاشى و طوسى، از متون اصلى جدا شده و مورد تحقیق و بررسى قرار گرفته اند.
| | «بسم الله الرحمن الرحیم، سلام علیکم و رحمه الله، اما بعد: قبل از همه چیز، از سلامت گرانبهای آن برادر ارجمن جویا بوده و دعا میکنم که آن بزرگوار همیشه مصدر و منبع برکات برای مسلمین و وحدت کلمه آنان باشد. فرصتی را که با مسافرت برادر علامه و مکرم من استاد قمی، ایدالله فی جهاده المشکور، پیش آمد مغتنم میشمارم تا نامهای به ساحت آن جناب نوشته و از کوششهای شما تقدیر کنم. من به شما مژده میدهم که گامها و قدمهای ما در راه تقریب، قدمهایی است که یقین دارم شما با تمام قوا آن را تأیید میفرمایید. گروه برگزیدهای از رجال الازهر و برادرانی که در تقریب صمیمانه جهاد کردهاند، از روی ایمان و یقین، ما را کمک و یاری میکنند و به آنچه که برای دین و رسالت جهانی و انسانی که بدان گردن نهادهاند و بر آنان واجب شده، قیام و اقدام میکنند. امیدوارم از آرزوها و آرمانهای مشترک خود مطلع گردیم. والسلام علیکم. ذیقعده 1379).»<ref>اباذری، 1383 ش، ص72.</ref><br> |
| 5. تقریر بحث سیدنا الاستاد المرجع الدینى الاکبر الآیه العظمى الحاج السیدحسین الطباطبایى البروجردى فى القبله و الستر و الساتر و مکان المصلى، تقریر على پناه الاشتهاردى، قم، جامعه مدرسین، 1416ق / 1374ش، 2مجلد.
| | همان گونه که از متن نامهها استفاده میشود، رهبران مذهبی اهل سنت، به ویژه رؤسای دانشگاه الازهر، برای شخص آیتالله بروجردی عزت و عظمت و اقتدار ویژه قائل بودند و همواره به او به دیده احترام مینگریستند. حتی گفته میشود وقتی نامه آقای بروجردی به دست شیخ مجید سلیم، رئیس اسبق جامعه الازهر میرسید، نامه آقای بروجردی را میگرفت و میبوسید، و شیخ محمود شلتوت نیز که بعدها ریاست جامعه الازهر را برعهده گرفت، همین رفتار احترامآمیز را در برابر نامههای آیتالله بروجردی داشت. <ref>احمدی و دیگران، 1379 ش، ص135، به نقل از لطفالله صافی گلپایگانی.</ref><br> |
| 6. تقریرات ثلاثه: الوصیة و منجزات المریض - میراث الازواج الغصب، حسین البروجردى الطباطبایى، تقریر على پناه الاشتهاردى، قم، جامعه مدرسین، 1413ق / 1372ش، 231ص.
| | به هرحال از این که درخت پیوند مذاهب و تقریب آنان این گونه به سوی رشد و شکوفایی پیش میرفت، آیتالله بروجردی بسیار خوشحال و امیدوار بود و هر از چندگاهی در جلسه درس به مناسبتهای گوناگون به این موضوع اشاره و از روند پیشرفت کار، اظهار خشنودی میکرد و میگفت: «امر تقریب در حال پیشرفت است و خدا را شکر که ما هم در آن سهمی داشتیم.»<ref>احمدی و دیگران، 1379 ش، ص232.</ref><br> |
| 7. تقریرات فى اصول الفقه، آیت الله العظمى حسین البروجردى، قررها على پناه الاشتهاردى، قم، جامعه مدرسین، 1417ق / 1375ش، 306ص.
| |
| 8. جامع أحادیث الشیعه، حسین الطباطبایى البروجردى، قم، مدینه العلم، 1381ش، 30مجلد. این مجموعه گرانسنگ حدیثى در جهت تکمیل کتاب وسائل الشیعه و رفع نواقص آن از قبیل تقطیع احادیث، تکرار اسناد، تکثیر ابواب، زیادى حجم، به ابتکار آیت الله بروجردى نوشته شده و فواید بسیار ارزشمندى از نظر سهولت دستیابى به احادیث و استنباط از آن دارا است. تا کنون سى جلد از آن چاپ شده است.
| |
| 9. حاشیه العروة الوثقى، تألیف محمدکاظم یزدى، با حواشى آیت الله بروجردى، تهران، اسلامیه، 1373ق/1332ش، 746ص.
| |
| 10. الحاشیة على کفایة الاصول فى الاصول، طرح مبانى حسین الطباطبایى البروجردى، تألیف بهاء الدین الحجتى البروجردى، قم، انصاریان، 1412ق / 1370ش، مجلدات متعدد.
| |
| 11. حاشیة على وسائل الشیعه.
| |
| 12. الحجة فى الفقه، تقریرات و تحصیلات من دراسات حسین الطباطبایى البروجردى، تألیف مهدى حائرى یزدى، مؤسسه الرساله: حسینیه عمادزاده، 1419ق/1377ش، 7مجلد.
| |
| 13. خاندان آیت الله بروجردى، نوشته آیت الله بروجردى، مقدمه و ترجمه و پاورقىها از على دوانى، قم، انصاریان، 1371ش، 152ص.
| |
| 14. رساله توضیح المسائل که متن آن مطابق است با فتاواى حسین طباطبایى بروجردى، با حواشى آیات عظام، مراجع بزرگ و زعماى عالیقدر شیعه، گردآورنده غلامحسین رحیمى اصفهانى، تهران، جاویدان و فراهانى، 1348ش، 592ص.
| |
| 15. رساله شریفه مناسک حج، مطابق با فتاواى حسین طباطبایى بروجردى، به سعى و اهتمام محمود کتابچى، تهران، اسلامیه، 1367ق/1326ش، 140ص.
| |
| 16. لمحات الاصول: إفادات الفقیه الحجه آیت الله العظمى البروجردى، بقلم الامام الخمینى، تحقیق مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1421ق/1379ش، 521ص.
| |
| 17. المجدى: بحوث فى الوصیه و منجزات المریض و إقرار المریض، لمقرره على الصافى الگلپایگانى، قم، گنج عرفان، 1421ق/1381ش، 215ص.
| |
| 18. المنهج الرجالى و العمل الرائد فى الموسوعة الرجالیة: الاحادیث المقلوبه و جواباتها، حسین الطباطبایى البروجردى، به اهتمام محمدرضا الحسینى الجلالى، قم، مکتب الاعلام الاسلامى، 1420ق / 1378ش، 384ص.
| |
| 19. نهایة الاصول، تقریر ابحاث حسین الطباطبایى البروجردى، به قلم حسینعلى المنتظرى، تهران، نشر تفکر، 1415ق / 1373ش، مجلدات متعدد.
| |
| 20. نهایة التقریر فى مباحث الصلاة، تقریراً لما أفاده حسین الطباطبایى البروجردى، تألیف فاضل اللنکرانى، قم، مرکز فقه الائمه الاطهار(علیهمالسلام)، 1420ق / 1378ش، چند مجلد.
| |
|
| |
|
| =وفات و غروب زندگى= | | == شیوه پیشنهادی تقریب == |
| اندک اندک شوال 1380 قمرى فرا رسید و بیمارى بر پیکر آن مرجع هشتاد و هشت ساله جهان اسلام پنجه افکند. بیمارى دشوارى که با دیگر رنجورىهاى آن مرد بزرگ تفاوت داشت. در چنین روزهایى گروهى از ارادتمندان به عیادتش شتافتند. استاد که بسیار اندوهگین مىنمود، سر بلند کرد و گفت: خلاصه عمر ما گذشت و ما رفتیم و نتوانستیم چیزى براى خود از پیش بفرستیم و عمل با ارزشى انجام دهیم. یکى از حاضران گفت: آقا، شما دیگر چرا؟! بحمدالله این همه آثار نیک از خود برجاى نهاده اید؛ شاگردان پرهیزگار تربیت کرده اید؛ کتابهاى با ارزش تحریر کرده اید؛ مسجدها و کتابخانهها ساخته اید. این ما هستیم که باید چنین سخنى بر زبان جارى کنیم. فقیه پارساى شیعه فرمود: «خلص العمل فإن الناقد بصیر؛ باید کردارت را خالصانه براى خدا انجام دهى؛ زیرا او به همه چیز بینا است و از انگیزههاى بشر آگاه است. گلشن ابرار، 1382 ش، ج2ص672)».
| | همیشه شیوههای پیشنهادی صحیح از آن جا سرچشمه میگیرد که آسیبها درست شناسایی و گره کار به درستی تشخیص داده شوند. آیتالله بروجردی موارد اختلاف بین شیعه و سنی را در دو نکته اساسی میدانست: یکی موضوع «خلافت» و جانشینی پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)، و دیگری مسأله «حجیت گفتار اهل بیت». به اعتقاد آیتالله بروجردی، بحث درباره موضوع نخست، بحث تاریخی است و هر چه بوده گذشته و لزومی ندارد دوباره مطرح شود. افزون براین، تجربه هم نشان داده که طرح این مسائل همیشه باعث اختلاف شدید و منشأ سوءاستفادههای دشمن بوده است. گذشته از اینها اگر هم این مباحث سودی داشته باشد، برای هر کدام از شیعه و سنی فی نفسه محترم است و کسی از طرفین نمیتواند مانع اعتقاد دیگری شود؛ بنابراین، آنچه امروز خیلی مهم است و میتواند نقطه مشترک میان شیعه و سنی باشد، بعد از کتاب آسمانی قرآن، محوریت اهل بیت(علیهمالسلام) و دلیل آن «حدیث ثقلین» است و از طرف فریقین با سلسله سند صحیح نقل شده و همه هم آن را قبول دارند.<br> |
| این سخن، حاضران را بسیار تحت تأثیر قرار داد. چند روز پس از این گفتوگو پیکر استاد رنجورتر شد و سرانجام فقیه بزرگ عصر پس از هشتاد و هشت سال عمر با برکت در صبح روز پنج شنبه 12 شوال 1380 قمرى برابر با 1340/1/10شمسى زندگى را وداع کرد و براى همیشه چشم از جهان فرو بست. پیکر فقیه سترگ میان اندوه دهها هزار نفر و با تشییع و تجلیلى که تا آن روز کمتر سابقه داشت، در بالا سر حرم مطهر حضرت معصومه(علیها السلام) جنب در ورودى مسجد اعظم که خود آن را بنیان نهاده بود، به خاک سپرده شد. به همین مناسبت تمام شهرهاى ایران به صورت عزا و تعطیل درآمد. پرچمهاى سیاه بر بالاى کوچه، خیابان و بازارها نصب شد. مجالس ترحیم و مراسم عزادارى باشکوهى در اغلب کشورهاى اسلامى به ویژه در کربلا و نجف برگزار شد و این مراسم در ایران تا چهلم ادامه یافت. سفیران و نمایندگان کشورهاى اسلامى در این مصیبت، ابراز هم دردى کردند و حتى پرچمهاى سفارتخانهها و کنسول گرىهاى کشورهاى شوروى، امریکا و انگلیس به نشانه عزا نیمه افراشته شد. مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبى عراقى که مسؤولیت تدفین و تلقین آن مرحوم را بر عهده داشت، مىگوید:
| | در کنگرهای که برای بزرگداشت آیتالله بروجردی و شیخ محمود شلتوت در تهران برگزار شد، آقایهاشمی رفسنجانی تفکر تقریبی آیتالله بروجردی را این گونه مطرح کرد: «آیتالله بروجردی در درس میگفت: اختلاف ما با اهل سنت در دو جهت است: یکی مسأله خلافت و دیگری اقوال ائمه، و آنچه برای ما مهم است، مسأله حجیت است و خلافت یک مسأله تاریخی بود که امروز قابل تکرار نمیباشد. باید با اهل سنت در مورد حجیت اقوال ائمه بحث کرد که در زمان ما مؤثر است.»<ref>صحیفه حوزه، ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی، دوشنبه 1379/11/3، ص8.</ref><br> |
| «خداوند مرا مفتخر به عنایتى کرد که آن بزرگوار را در لحد بگذارم. این کار بنا به وصیتى بود که آن مرحوم کرده بود. از این جریان حالت عجیبى به من دست داد و وقتى وارد قبر شدم تمام مستحبات دفن که سابقه ذهنى نسبت به آن نداشتم، به یادم آمد. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص179)».
| | هدف از تقریب و وحدت در نظر آیتالله بروجردی هرگز این نبود که یک گروه در گروه دیگر هضم شود و همه آنها یک گروه و یک فرقه بشوند؛ بلکه تأکید داشت با بیان نقاط مشترک همه گروهها، دوستی، محبت و صمیمیت میان آنها پدید آید و همه در برابر دشمنان اسلام تبدیل به «ید واحده» شوند. در نظر او نیل به این هدف مقدس از راه تمسک به حدیث ثقلین و معرفی امامان معصوم در جایگاه مصداق بارز اهل بیت، بهترین و آسانترین، کم هزینهترین و معقولترین راه است و میفرمود: «اگر ما شیعیان تنها به همین جهت که امروز مورد نیاز مسلمین است اکتفا کنیم و مطلب خود را به طور معقول برای اهل سنت بیان نماییم، به نتیجه میرسیم و میتوانیم آنان را تا حدی قانع کنیم.»<ref>واعظزاده خراسانی، 1421 ق / 1379ش، ص91.</ref><br> |
| شرح زندگى آن بزرگ مرد تاریخ معاصر شیعه، هیچ گاه نمىتواند با این نوشتههاى اندک و قلمهاى نارسا أدا شود. آنچه در این نوشته آمد، بهانه اى از یاد و خاطره آن مرجع دینى و فقیه الاهى بود که انشاءالله درسى براى ما و همه دوستداران پاکى و صداقت بوده باشد. روحش شاد و یادش گرامى باد. والسلام.
| | آیتالله بروجردی در مرحله عمل نیز به طور جدی این قضیه سرنوشتساز را دنبال میکرد؛ چنان که دستور داد در یک اقدام اساسی، طرق و أسناد «حدیث ثقلین» جمعآوری شود و این کار تحقیقی را مرحوم آیتالله شیخ قوام الدین وشنوی انجام داد و از سوی دارالتقریب در مصر به چاپ رسید. آیتالله بروجردی میکوشید تا عالمان شیعه و سنی به روایات، مبانی و ادله فقهی یکدیگر آشنا شوند تا جایی که در اثر تلاشهای مخلصانه آن فقیه خستگی ناپذیر، بسیاری از اعضا و شخصیتهای سنّی دارالتقریب با فقه و مبانی شیعه آشنا شدند و حتی در مواردی، مطابق فقه شیعه فتوا دادند. در همین جهت کتاب المختصر النافع، نوشته علامه حلی با هزینه و همت وزارت اوقاف مصر و با مقدمه وزیر اوقاف آقای شیخ احمد حسن الباقوری چاپ شد. واعظزاده خراسانی، 1421 ق / 1379ش، ص91). همچنین در سالی که ملک سعود پادشاه عربستان برای آیتالله بروجردی، یک جلد قرآن و پرده کعبه، هدیه فرستاد و از وی تقاضای ملاقات کرد، در جهت همین فعالیتها و نتیجه همین نگرش تقریبی بود.<br> |
| | اگرچه آیتالله بروجردی این دیدار را به عللی نپذیرفت، در ادامه همان فعالیتهای تقریبی از این فرصت بهره جست و طی نامه تشکرآمیز، حدیث مفصلی از امام صادق(علیهالسلام) را که شامل نزدیک به چهارصد احکام مربوط به مناسک حج بود، برایش فرستاد. <ref>مجله حوزه، شماره43 و44، ص83، به نقل از آیتالله سیدجعفر احمدی.</ref> هدف او در ارائه این حدیث که از طریق اهل سنت نقل شده و در کتابهای صحاح سته و غیر آن نیز آمده، آن بود که میخواست به پادشاه عربستان و شخصیتهای علمی و مذهبی جهان اسلام بفهماند که میتوان، مراسم بزرگ حج را طبق روایات و مبانی مشترک و مورد قبول شیعه و سنی به طور یکسان و هماهنگ برگزار کرد و از این تجلیگاه توحیدی، بیشترین و بهترین بهره را به نفع جهان اسلام به دست آورد. این نامه در مجله «رساله الاسلام» نشریه وابسته به دارالتقریب و همچنین در بعضی روزنامهها و مجلات کشور عربستان به چاپ رسید. <ref>واعظزاده خراسانی، 1421 ق / 1379ش، ص337.</ref><br> |
|
| |
|
| =منابع و مآخذ= | | == موضعگیریهای سیاسی == |
| آیت الله بروجردى، خاندان آیت الله بروجردى، مقدمه و ترجمه از على دوانى، قم، انصاریان، 1371ش.
| | بررسی رفتار و موضعگیریهای سیاسی آیتالله بروجردی اگرچه از حوصله این مختصر خارج است، موارد اندکی از آن را میتوان در این فرصت بر شمرد: |
| اباذرى، عبدالرحیم، آیت الله بروجردى آیت اخلاص، تهران، مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى، 1383ش.
| |
| احمدى، مجتبى و دیگران، چشم و چراغ مرجعیت، مصاحبههاى ویژه مجله حوزه با شاگردان آیت الله بروجردى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى مرکز انتشارات، 1379ش.
| |
| دوانى، على، زندگانى زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردى، ویرایش2، تهران، نشر مطهر، 1372ش.
| |
| شکوه فقاهت: یادنامه مرحوم آیت الله حاج آقا حسین بروجردى، تهیه و نشر مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، 1379ش.
| |
| صحیفه حوزه، ویژه نامه روزنامه جمهورى اسلامى، دوشنبه 1379/11/3.
| |
| عبیرى، عباس، آیت الله بروجردى زعیم بزرگ، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، 1380ش.
| |
| على آبادى، محمد، الگوى زعامت: سرگذشتهاى ویژه حضرت آیت الله العظمى بروجردى(رحمه الله) از زبان علما و مراجع همراه با تقریظ آیت الله عبدالصاحب مرتضوى لنگرودى، قم، انتشارات لاهیجى، 1379ش (چاپ قبلى از انتشارات عصمت، 1378).
| |
| گلشن ابرار: خلاصه اى از زندگى اسوههاى علم و عمل، تهیه و تدوین جمعى از پژوهشگران حوزه علمیه قم، زیر نظر پژوهشکده باقرالعلوم، قم، نشر معروف، 1382ش (دوره سه جلدى).
| |
| مجله حوزه، شمارههاى مختلف که در متن آمده است.
| |
| مطهرى، مرتضى، تکامل اجتماعى انسان به ضمیمه هدف زندگى: الهامى از شیخ الطائفه، مزایا و خدمات مرحوم آیت الله بروجردى، تهران و قم، صدرا، 1363ش.
| |
| مطهرى، مرتضى، شش مقاله: ختم نبوت، پیامبر امى، ولاءها و ولایتها، ویرایش2، قم، صدرا، 1380ش.
| |
| واعظ زاده خراسانى، محمد، زندگى آیت الله العظمى بروجردى و مکتب فقهى، اصولى، حدیثى و رجالى وى، تهران، مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى، 1421ق / 1379ش.
| |
| هاشمى رفسنجانى، اکبر، خطبههاى جمعه، زیر نظر محسنهاشمى رفسنجانى، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، 1376ش.
| |
| =زمینههاى تفکرات تقریبى= | |
| شیوههاى نو و راهبردى آیت الله بروجردى در استنباط احکام، زمینه تحقیقات گسترده اى در فقه اهل سنت را نیز فراهم کرد و اذعان داشت که با آگاهى از محتواى روایات و فتاواى رایج اهل سنت در زمان امامان معصوم(علیهمالسلام)، بهتر و راحت تر مىشود محتواى احادیث و منظور سخنان امامان معصوم(علیهمالسلام) را دریافت و جمله معروفى از وى نقل شده که مىفرمود: «فقه شیعه در حاشیه فقه اهل سنت است. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص84)»؛ زیرا چون شیعیان در طول تاریخ حکومت نداشتند و اغلب حکومت در دست بنى عباس بود و بیشتر فتاواى اهل سنت میان مردم رواج داشت، محدثان و اصحاب امامان نیز با توجه به فضاى حاکم بر جامعه آن روز، از امامان سؤال مىکردند و امامان هم با توجه به همین معنا پاسخ مىدادند. به عبارت دیگر، فقه شیعه ناظر بر فقه اهل سنت بود؛ چرا که پاسخها و سخنان امامان(علیهمالسلام) ناظر بر فتاواى حاکم بوده است؛ از این رو آیت الله بروجردى، تحقیق و مطالعه کتابهاى اهل سنت را از مقدمات لازم براى فهم فقه و اجتهاد مىدانست. بدین سان اهتمام او به این موضوع، سبب اشراف و آگاهىهاى چشمگیر او از فتاواى رهبران مذاهب چهارگانه(شافعى، حنبلى، حنفى و مالکى) شد و به آراى صحابه و اندیشهوران بزرگ اهل سنت مانند لیث، ثورى، اوزاعى، ظاهرى و دیگران نیز به طور کامل تسلط و اطلاع یافت. گاهى این اطلاع چندان عمیق و قوى بود که وقتى برخى از شخصیتهاى اهل سنت به حضورش مىرسیدند و از نزدیک این حقیقت را مشاهده مىکردند، متعجب مىشدند. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص127، به نقل از آیت الله صافى گلپایگانى).
| |
| آیت الله بروجردى هرگز به نظریات و آراى اهل سنت، با دید منفى نمىنگریست؛ بلکه بیشتر سعى داشت تا به ادله آنها دست یابد و موضوع را به طور صحیح ریشه یابى کند؛ براى مثال در وجوب اداى نماز در اول وقت که اغلب اهل سنت ملتزم به آن هستند و تأخیر نماز را از اول وقت، بدون عذر جایز نمىدانند، مىفرمود: «فتواى اهل سنت از این جا نشأت گرفته که پیامبر اکرم(صلىاللهعلیهوآله)امام جماعت بود و امام جماعت باید در وقت معین حضور یابد و پیغمبر، اول وقت را انتخاب کرده بود و صحابه و تابعین نیز عمل پیامبر را ملاک قرار داده بودند که بعداً در مذاهب اهل سنت منعکس گردید؛ در حالى که رسول اکرم(صلىاللهعلیهوآله) گاهى در حال اختیار، اول وقت را رعایت نمىکرد و اهل بیت هم بدان تصریح کردند و همین امر ملاک فتواى معروف شیعه قرار گرفته است. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص88)».
| |
| وى با این توجیه، این پندار را که اهل سنت به عمد احکام را تغییر داده اند، نادرست مىدانست و رد مىکرد.
| |
| =وحدت اسلامى=
| |
| اعتقاد آیت الله بروجردى بر این بود که سامان بخشیدن به موضوع «وحدت میان مذاهب» از وظایف حیاتى هر عالم شیعى است و باید در تحقق آن کوشید. حتى معروف است که در روزهاى آخر عمر پر برکت خویش، گاهى به حالت اغما فرو مىرفت و چون از آن حال خارج مىشد، درباره این موضوع مىپرسید: «آقاى شیخ محمدتقى به مصر رفت یا خیر؟. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص171و233)».
| |
| آقاى شیخ محمدتقى قمى نماینده او در جامع الازهر و مجمع تقریب در مصر بود و در آن ایام چند روزى به ایران آمده و در قم به سر مىبرد.
| |
| آیت الله شهید مرتضى مطهرى در مقاله اى تحت عنوان «مزایا و خدمات آیت الله بروجردى» چنین مىنویسد: «یکى از مزایاى معظم له توجه و علاقه فراوانى بود که به مسأله وحدت اسلامى و حسن تفاهم و تقریب بین مذاهب اسلامى داشت. این مرد چون به تاریخ اسلام و مذاهب اسلامى آشنا بود، مىدانست که سیاست حکام گذشته در تفرقه و دامن زدن آتش اختلاف چه اندازه تأثیر داشته است و هم توجه داشت که در عصر حاضر نیز سیاستهاى استعمارى از این تفرقه حداکثر استفاده را مىکنند و بلکه آن را دامن مىزنند و هم توجه داشت که دورى شیعه از سایر فرقهها سبب شده است که آنها شیعه را نشناسند و در باره آنها تصوراتى دور از حقیقت بنمایند. به این جهات بسیار علاقه مند بود که حسن تفاهمى بین شیعه و سنى برقرار شود که از طرفى وحدت اسلامى که منظور بزرگ این دین مقدس است، تأمین گردد و از طرف دیگر شیعه و فقه شیعه و معارف شیعه آن طور که هست به جامعه تسنن که اکثریت مسلمانان را تشکیل مىدهند، معرفى شود. مطهرى، شش مقاله، 1380 ش، ص260؛ مطهرى، تکامل اجتماعى انسان، 1363 ش، ص204)».
| |
| چند سال پیش از آن که وى به زعامت و مرجعیت مطلق برسد، وقتى به همت جمعى از روشنفکران سنّى و شیعى «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه» تأسیس شد، با تمام وجود از آن حمایت کرد و بعد که از بروجرد به قم آمد و مرجعیت را به دست گرفت، تا حد ممکن با این فکر همکارى کرد. جالب است که براى نخستین بار بعد از چندین سال، بین زعیم روحانى شیعه و زعیم روحانى سنى شیخ عبدالمجید سلیم و بعد از فوت او به فاصله دو سه سال شیخ محمود شلتوت، روابط دوستانه برقرار، و نامهها مبادله شد. به گفته شهید مطهرى، مرحوم بروجردى عاشق و دلباخته وحدت اسلامى بود و مرغ دلش براى این موضوع پر مىزد. عجیب این است که در حادثه قلبى اول که بر او عارض شد و مدتى بیهوش بود و بعد به هوش آمد، قبل از آن که توجهى به حال خود بکند و در این موضوع حرفى بزند، موضوع تقریب و وحدت اسلامى را طرح مىکند و مىگوید: «من آرزوها در این زمینه داشتم. مطهرى، شش مقاله، 1380 ش، ص260؛ مطهرى، تکامل اجتماعى انسان، 1363 ش، ص204)».
| |
| =حمایت از دارالتقریب اسلامى=
| |
| در سال 1327شمسى برابر با حدود 1368قمرى، مرکز «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» به ابتکار اندیشهور توانا مرحوم شیخ محمدتقى قمى و با هم یارى عالمان سرشناس جامع الازهر و برخى روحانیان شیعى تأسیس شد. آیت الله بروجردى اگرچه جزو مؤسسان آن نبود، از ابتداى فعالیت این مرکز به حمایت جدى از آن برخاست و حتى از کمک مالى به آن دریغ نورزید. افزون بر ارتباط مکاتبه اى با شیخ الازهر، عبدالمجید سلیم و بعد از او با شیخ محمود شلتوت، رابطه جهان تشیع را با دنیاى اسلام هر چه مستحکم تر ساخت و بسیارى از سوء تفاهمها و بدبینىها را به دوستى و محبت تبدیل کرد. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص369 و370).
| |
| در اثر این درایت و حسن تدبیر، کار به جایى رسید که شیخ محمود شلتوت، آن فتواى تاریخى خود را صادر کرد و براى نخستین بار یک عالم سنى به طور رسمى مذهب شیعه را به رسمیت شناخت و براى آن در دانشگاه الازهر مصر، کرسى تدریس تشکیل داد. مطهرى، شش مقاله، 1380 ش، ص261؛ احمدى و دیگران، 1379 ش، ص159، به نقل از آیت الله محمد فاضل لنکرانى). براى آگاهى از عمق این روابط و نقش مثبت و کارساز آیت الله بروجردى، متن دو نامه تاریخى که یکى از شیخ عبدالمجید سلیم و دیگرى از شیخ محمود شلتوت است، از نظر مىگذرد.
| |
| نامه اول از شیخ عبدالمجید سلیم:
| |
| «بسم الله الرحمن الرحیم، خدمت آیت الله السید الجلیل حاج آقا حسین بروجردى حفظه الله سلام علیکم و رحمته؛ اما بعد: استاد محترم، حضرت شیخ محمدتقى قمى دبیر کل دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه پیام شفاهى آن جناب را که دستور داده بودید به من برسانند، ابلاغ نمودند. شما اظهار لطف نموده و به ایشان از تقدیر و تشکر خود در باره کوششهایى که ما و جماعت تقریب بین المذاهب اسلامى در راه خدمت به اسلام و مسلمین مىکنیم و از تأثیر این کوششها در راه وحدت کلمه مسلمین و ایجاد تفاهم بیشتر و هماهنگى بهتر و اصلاح فسادى که مغرضین به وجود آورده اند، سخن گفته اید. خدا مىداند که این امر، بهترین و عزیزترین آرزوهاى من در زندگى است و تا زنده ام به خاطر آن و در راه آن کار مىکنم. از اعتماد حضرتعالى نسبت به شخص من و از این عطف توجه به کوششهایم تشکر مىکنم. من با آنچه که از شما مىدانم و سراغ دارم، همکارى شما را در این جهاد بزرگ خدایى بسیار بزرگ مىشمارم؛ زیرا شما با علم و دانش و مقام و نفوذى که در ایران و غیر ایران دارید، همیشه در راه اصلاح امر امت اسلام کار مىکنید. فکر تقریب بین مذاهب اسلامى، از توجه و عنایت شما بسیار بهره مند بوده و از کمکها و مساعدتهاى پر ارزش شما در مناسبات مختلف برخوردار بوده است. نخستین وظیفه اى که به عهده ما علماى اسلامى است، خواه شیعه باشیم یا سنى، این است که از اذهان و افکار مردم، این مطلب را پاک کنیم و حقایق روشن اسلام و اصول محکم شریعت را طورى نشر دهیم که مردم را با حقیقت و هدایت خداوند بیدار و بینا سازیم. دیگر این که اخیراً از فوت عالم جلیل مرحوم سیدمحسن امین عاملى با خبر شدم. من وقتى از علم و اخلاص و جهاد او در راه این دین و ملت، مطالبى شنیدم از خبر وفات آن مرحوم سخت متأسف شدم. اکنون خالصترین تسلیتهاى خود را به حضور جنابعالى و به همه برادران شیعه امامیه اعلام مىدارم و از خداى بزرگ مىخواهم که فقید محترم را غریق رحمت نماید و به ما و شما در این مصیبت اجر و ثواب صابرین عطا فرماید. والسلام علیکم. جمادى الثانى 1371ق. اباذرى، 1383 ش، ص68)».
| |
| نامه دوم از شیخ محمود شلتوت:
| |
| «بسم الله الرحمن الرحیم، سلام علیکم و رحمه الله، اما بعد: قبل از همه چیز، از سلامت گرانبهاى آن برادر ارجمن جویا بوده و دعا مىکنم که آن بزرگوار همیشه مصدر و منبع برکات براى مسلمین و وحدت کلمه آنان باشد. فرصتى را که با مسافرت برادر علامه و مکرم من استاد قمى، ایدالله فى جهاده المشکور، پیش آمد مغتنم مىشمارم تا نامه اى به ساحت آن جناب نوشته و از کوششهاى شما تقدیر کنم. من به شما مژده مىدهم که گامها و قدمهاى ما در راه تقریب، قدمهایى است که یقین دارم شما با تمام قوا آن را تأیید مىفرمایید. گروه برگزیده اى از رجال الازهر و برادرانى که در تقریب صمیمانه جهاد کرده اند، از روى ایمان و یقین، ما را کمک و یارى مىکنند و به آنچه که براى دین و رسالت جهانى و انسانى که بدان گردن نهاده اند و بر آنان واجب شده، قیام و اقدام مىکنند. امیدوارم از آرزوها و آرمانهاى مشترک خود مطلع گردیم. والسلام علیکم. ذیقعده 1379). اباذرى، 1383 ش، ص72)».
| |
| همان گونه که از متن نامهها استفاده مىشود، رهبران مذهبى اهل سنت، به ویژه رؤساى دانشگاه الازهر، براى شخص آیت الله بروجردى عزت و عظمت و اقتدار ویژه قائل بودند و همواره به او به دیده احترام مىنگریستند. حتى گفته مىشود وقتى نامه آقاى بروجردى به دست شیخ مجید سلیم، رئیس اسبق جامعه الازهر مىرسید، نامه آقاى بروجردى را مىگرفت و مىبوسید، و شیخ محمود شلتوت نیز که بعدها ریاست جامعه الازهر را برعهده گرفت، همین رفتار احترام آمیز را در برابر نامههاى آیت الله بروجردى داشت. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص135، به نقل از لطف الله صافى گلپایگانى).
| |
| به هرحال از این که درخت پیوند مذاهب و تقریب آنان این گونه به سوى رشد و شکوفایى پیش مىرفت، آیت الله بروجردى بسیار خوشحال و امیدوار بود و هر از چندگاهى در جلسه درس به مناسبتهاى گوناگون به این موضوع اشاره و از روند پیشرفت کار، اظهار خشنودى مىکرد و مىگفت: «امر تقریب در حال پیشرفت است و خدا را شکر که ما هم در آن سهمى داشتیم. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص232)».
| |
|
| |
|
| =شیوه پیشنهادى تقریب= | | === أ. دربار شاه و مرجعیت === |
| همیشه شیوههاى پیشنهادى صحیح از آن جا سرچشمه مىگیرد که آسیبها درست شناسایى و گره کار به درستى تشخیص داده شوند. آیت الله بروجردى موارد اختلاف بین شیعه و سنى را در دو نکته اساسى مىدانست: یکى موضوع «خلافت» و جانشینى پیامبر(صلىاللهعلیهوآله)، و دیگرى مسأله «حجیت گفتار اهل بیت». به اعتقاد آیت الله بروجردى، بحث در باره موضوع نخست، بحث تاریخى است و هر چه بوده گذشته و لزومى ندارد دوباره مطرح شود. افزون براین، تجربه هم نشان داده که طرح این مسائل همیشه باعث اختلاف شدید و منشأ سوء استفادههاى دشمن بوده است. گذشته از اینها اگر هم این مباحث سودى داشته باشد، براى هر کدام از شیعه و سنى فى نفسه محترم است و کسى از طرفین نمىتواند مانع اعتقاد دیگرى شود؛ بنابراین، آنچه امروز خیلى مهم است و مىتواند نقطه مشترک میان شیعه و سنى باشد، بعد از کتاب آسمانى قرآن، محوریت اهل بیت(علیهمالسلام) و دلیل آن «حدیث ثقلین» است و از طرف فریقین با سلسله سند صحیح نقل شده و همه هم آن را قبول دارند.
| | در عصر زعامت آیتالله بروجردی اگرچه زمینه برخوردهای تند انقلابی با رژیم ستم شاهی و بیگانگان وجود نداشت؛ چرا که مردم آمادگی و آگاهی لازم را برای تحمل پیامدهای انقلاب اسلامی نداشتند. باید اذعان داشت که در زمان مرجعیت وی، نیروهای بالقوه بسیاری برای انقلاب تربیت شدند و در طول نهضت، نقش سرنوشتسازی را ایفا کردند. به گفته برخی از صاحبنظران سیاسی، بعد از ایجاد خفقان شدید از سوی رضاخان و ممنوع کردن لباس روحانیت و بستن مدرسهها و حسینیهها و مساجد، یکی از کارهای بسیار مهم و با ارزش شیعه که مرحوم آیتالله بروجردی سهم بزرگی در این کار دارد، تشکیل و توسعه حوزه علمیه قم و حوزههای دینی کشور بود. در ده سال بین 1330 تا 1340شمسی که روحانیان تا حدودی خاموش بودند، حوزه علمیه قم کاری شبیه کار امام صادق(علیهالسلام) انجام داد. هزارها طلبه پرشور، متدین، با مطالعه و آشنا به مسائل روز تربیت و ذخیره انقلاب شدند و اگر اینها نبودند، محال بود در ایران بشود رژیم پهلوی را شکست. <ref>هاشمی رفسنجانی، 1376 ش، ج3، ص379.</ref><br> |
| در کنگره اى که براى بزرگداشت آیت الله بروجردى و شیخ محمود شلتوت در تهران برگزار شد، آقاىهاشمى رفسنجانى تفکر تقریبى آیت الله بروجردى را این گونه مطرح کرد: «آیت الله بروجردى در درس مىگفت: اختلاف ما با اهل سنت در دو جهت است: یکى مسأله خلافت و دیگرى اقوال ائمه، و آنچه براى ما مهم است، مسأله حجیت است و خلافت یک مسأله تاریخى بود که امروز قابل تکرار نمىباشد. باید با اهل سنت در مورد حجیت اقوال ائمه بحث کرد که در زمان ما مؤثر است. صحیفه حوزه، ویژه نامه روزنامه جمهورى اسلامى، دوشنبه 1379/11/3، ص8)». | | با همه اینها معظمله در جایی که احساس خطر میکرد، اهل اقدام بود و بیدرنگ موضع میگرفت، چنان که وقتی شاه ایران میخواست خط فارسی را به لاتین تغییر دهد، وی با تمام وجود در برابر این حرکت ننگین ایستاد و گفت: تا من زنده ام اجازه نمیدهم این کار عملی شود به هر جا که میخواهد منتهی شود. <ref>گلشن ابرار، ج2ص671.</ref><br> |
| هدف از تقریب و وحدت در نظر آیت الله بروجردى هرگز این نبود که یک گروه در گروه دیگر هضم شود و همه آنها یک گروه و یک فرقه بشوند؛ بلکه تأکید داشت با بیان نقاط مشترک همه گروهها، دوستى، محبت و صمیمیت میان آنها پدید آید و همه در برابر دشمنان اسلام تبدیل به «ید واحده» شوند. در نظر او نیل به این هدف مقدس از راه تمسک به حدیث ثقلین و معرفى امامان معصوم در جایگاه مصداق بارز اهل بیت، بهترین و آسانترین، کم هزینهترین و معقولترین راه است و مىفرمود: «اگر ما شیعیان تنها به همین جهت که امروز مورد نیاز مسلمین است اکتفا کنیم و مطلب خود را به طور معقول براى اهل سنت بیان نماییم، به نتیجه مىرسیم و مىتوانیم آنان را تا حدى قانع کنیم. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص91)».
| | روزی به اقبال نخستوزیر وقت، در مورد شاه گفت: «پدرش بی سواد بود؛ ولی یک مقدار شعور داشت؛ اما این یکی شعور هم ندارد و چیزی ملتفت نمیشود.»<ref>واعظزاده خراسانی، 1421 ق / 1379ش، ص97؛ گلشن ابرار، ج2، ص671.</ref><br> |
| آیت الله بروجردى در مرحله عمل نیز به طور جدى این قضیه سرنوشت ساز را دنبال مىکرد؛ چنان که دستور داد در یک اقدام اساسى، طرق و أسناد «حدیث ثقلین» جمع آورى شود و این کار تحقیقى را مرحوم آیت الله شیخ قوام الدین وشنوى انجام داد و از سوى دارالتقریب در مصر به چاپ رسید. آیت الله بروجردى مىکوشید تا عالمان شیعه و سنى به روایات، مبانى و ادله فقهى یکدیگر آشنا شوند تا جایى که در اثر تلاشهاى مخلصانه آن فقیه خستگى ناپذیر، بسیارى از اعضا و شخصیتهاى سنّى دارالتقریب با فقه و مبانى شیعه آشنا شدند و حتى در مواردى، مطابق فقه شیعه فتوا دادند. در همین جهت کتاب المختصر النافع، نوشته علامه حلى با هزینه و همت وزارت اوقاف مصر و با مقدمه وزیر اوقاف آقاى شیخ احمد حسن الباقورى چاپ شد. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص91). همچنین در سالى که ملک سعود پادشاه عربستان براى آیت الله بروجردى، یک جلد قرآن و پرده کعبه، هدیه فرستاد و از وى تقاضاى ملاقات کرد، در جهت همین فعالیتها و نتیجه همین نگرش تقریبى بود.
| | اطلاعات موجود نشان میدهند که آن پیر فرزانه، کنار کمک به انقلابیان مؤمن، سیاستی بسیار دقیق داشت. او چنان میاندیشید که مردم برای تحمل دشواریها آمادگی ندارند و اگر با فشار نیروهای دولتی روبه رو شوند، مرجعیت را تنها مینهند؛ بنابراین، زمان را برای رویارویی مستقیم با دربار مناسب نمیدید. از سوی دیگر رهاکردن شاه و راندن کامل وی را باعث فروغلتیدن فزونتر او در دامان بیگانگان میدانست؛ پس گاه با وی مدارا میکرد تا آن پادشاه مغرور جای پای خود را سست نبیند و برای حفظ خویش به بیگانگان پناه نبرد. <ref>گلشن ابرار، 1382 ش، ج2، ص671.</ref> <br> |
| اگرچه آیت الله بروجردى این دیدار را به عللى نپذیرفت، در ادامه همان فعالیتهاى تقریبى از این فرصت بهره جست و طى نامه تشکرآمیز، حدیث مفصلى از امام صادق(علیهالسلام) را که شامل نزدیک به چهارصد احکام مربوط به مناسک حج بود، برایش فرستاد. مجله حوزه، شماره43 و44، ص83، به نقل از آیت الله سیدجعفر احمدى). هدف او در ارائه این حدیث که از طریق اهل سنت نقل شده و در کتابهاى صحاح سته و غیر آن نیز آمده، آن بود که مىخواست به پادشاه عربستان و شخصیتهاى علمى و مذهبى جهان اسلام بفهماند که مىتوان، مراسم بزرگ حج را طبق روایات و مبانى مشترک و مورد قبول شیعه و سنى به طور یکسان و هماهنگ برگزار کرد و از این تجلیگاه توحیدى، بیشترین و بهترین بهره را به نفع جهان اسلام به دست آورد. این نامه در مجله «رساله الاسلام» نشریه وابسته به دارالتقریب و همچنین در بعضى روزنامهها و مجلات کشور عربستان به چاپ رسید. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص337).
| |
|
| |
|
| =موضعگیرىهاى سیاسى= | | === ب. مبارزه با فرقه سیاسی بهائیت === |
| بررسى رفتار و موضعگیرىهاى سیاسى آیت الله بروجردى اگرچه از حوصله این مختصر خارج است، موارد اندکى از آن را مىتوان در این فرصت بر شمرد:
| | هنگام اقامت آیتالله بروجردی در وطن، ایادی این گروه گمراه، فعالیتهای خود را در شهر بروجرد و حومه به ویژه با نفوذ در ادارههای دولتی در سطح گستردهای افزایش داده بودند. چون آیتالله از این موضوع آگاه شد، به جهت اعتراض از شهر خارج شد و به دنبال آن مردم شهر به هیجان آمدند و سرازیر تلگراف خانه شدند. در این هنگام دولت مرکزی احساس خطر جدی کرد؛ به همین دلیل به سرعت مقدمات بازگشت وی را فراهم آورد و دستور رسید محافل و مجالس علنی بهائیت تعطیل شود و افراد وابسته به آن از ادارههای دولتی برکنار شوند؛ آنگاه آیتالله بروجردی میان استقبال پرشور و تاریخی مردم، به وطن خویش بازگشت. <ref>احمدی و دیگران، 1379 ش، ص342.</ref> <br> |
| ==أ. دربار شاه و مرجعیت== | | وی همچنین در ایام مرجعیت مطلق خویش در قم نیز جبهه پیکار با بهائیت را در سطح کشور توسعه داد؛ به طوری که در سال 1335شمسی به تخریب مرکز فعالیت آنان<ref>نام این مرکز «خطیره القدس» بوده است.</ref> در تهران انجامید. همچنین در همین سال بود که وی به خطیب توانا میرزا محمدتقی فلسفی دستور داد تا در مسجد شاه تهران به منبر برود و افکار باطل بهائیت را به گوش مردم برساند. سلسله سخنرانیهای مستدل و محکم مرحوم فلسفی از رادیو نیز پخش میشد. <ref>احمدی و دیگران، 1379 ش، ص55، 141 و 190.</ref><br> |
| در عصر زعامت آیت الله بروجردى اگرچه زمینه برخوردهاى تند انقلابى با رژیم ستم شاهى و بیگانگان وجود نداشت؛ چرا که مردم آمادگى و آگاهى لازم را براى تحمل پیامدهاى انقلاب اسلامى نداشتند. باید اذعان داشت که در زمان مرجعیت وى، نیروهاى بالقوه بسیارى براى انقلاب تربیت شدند و در طول نهضت، نقش سرنوشت سازى را ایفا کردند. به گفته برخى از صاحب نظران سیاسى، بعد از ایجاد خفقان شدید از سوى رضاخان و ممنوع کردن لباس روحانیت و بستن مدرسهها و حسینیهها و مساجد، یکى از کارهاى بسیار مهم و با ارزش شیعه که مرحوم آیت الله بروجردى سهم بزرگى در این کار دارد، تشکیل و توسعه حوزه علمیه قم و حوزههاى دینى کشور بود. در ده سال بین 1330 تا 1340شمسى که روحانیان تا حدودى خاموش بودند، حوزه علمیه قم کارى شبیه کار امام صادق(علیهالسلام) انجام داد. هزارها طلبه پرشور، متدین، با مطالعه و آشنا به مسائل روز تربیت و ذخیره انقلاب شدند و اگر اینها نبودند، محال بود در ایران بشود رژیم پهلوى را شکست. هاشمى رفسنجانى، 1376 ش، ج3، ص379). | |
| با همه اینها معظم له در جایى که احساس خطر مىکرد، اهل اقدام بود و بى درنگ موضع مىگرفت، چنان که وقتى شاه ایران مىخواست خط فارسى را به لاتین تغییر دهد، وى با تمام وجود در برابر این حرکت ننگین ایستاد و گفت: تا من زنده ام اجازه نمىدهم این کار عملى شود به هر جا که مىخواهد منتهى شود. گلشن ابرار، ج2ص671). | |
| روزى به اقبال نخست وزیر وقت، در مورد شاه گفت: «پدرش بى سواد بود؛ ولى یک مقدار شعور داشت؛ اما این یکى شعور هم ندارد و چیزى ملتفت نمىشود. واعظ زاده خراسانى، 1421 ق / 1379ش، ص97؛ گلشن ابرار، ج2، ص671)».
| |
| اطلاعات موجود نشان مىدهند که آن پیر فرزانه، کنار کمک به انقلابیان مؤمن، سیاستى بسیار دقیق داشت. او چنان مىاندیشید که مردم براى تحمل دشوارىها آمادگى ندارند و اگر با فشار نیروهاى دولتى روبه رو شوند، مرجعیت را تنها مىنهند؛ بنابراین، زمان را براى رویارویى مستقیم با دربار مناسب نمىدید. از سوى دیگر رهاکردن شاه و راندن کامل وى را باعث فروغلتیدن فزونتر او در دامان بیگانگان مىدانست؛ پس گاه با وى مدارا مىکرد تا آن پادشاه مغرور جاى پاى خود را سست نبیند و براى حفظ خویش به بیگانگان پناه نبرد. گلشن ابرار، 1382 ش، ج2، ص671).
| |
|
| |
|
| ==ب. مبارزه با فرقه سیاسى بهائیت== | | === ج. حمایت از اقدام حاج آقاحسین قمی === |
| هنگام اقامت آیت الله بروجردى در وطن، ایادى این گروه گمراه، فعالیتهاى خود را در شهر بروجرد و حومه به ویژه با نفوذ در ادارههاى دولتى در سطح گسترده اى افزایش داده بودند. چون آیت الله از این موضوع آگاه شد، به جهت اعتراض از شهر خارج شد و به دنبال آن مردم شهر به هیجان آمدند و سرازیر تلگراف خانه شدند. در این هنگام دولت مرکزى احساس خطر جدى کرد؛ به همین دلیل به سرعت مقدمات بازگشت وى را فراهم آورد و دستور رسید محافل و مجالس علنى بهائیت تعطیل شود و افراد وابسته به آن از ادارههاى دولتى برکنار شوند؛ آن گاه آیت الله بروجردى میان استقبال پرشور و تاریخى مردم، به وطن خویش بازگشت. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص342).
| | پس از فرار شاه در سال 1320شمسی، آیتالله حاج آقاحسین قمی که در ماجرای قیام تاریخی مسجد گوهرشاد، به کربلا تبعید شده بود، به وطن بازگشت و موضعگیریهای سختی در برابر قانون استعماری کشف حجاب کرد و خواستار آزادی فعالیتهای مذهبی در دبستان و دبیرستانهای کشور شد. در این هنگام، دولتمردان و شخص شاه در تأمین خواستههای او مسامحه میکردند تا این که آیتالله بروجردی که آن وقت در بروجرد اقامت داشت، برای پشتیبانی از حاج آقاحسین قمی، تلگرافی خطاب به نخستوزیر وقت مخابره کرد. متن تلگراف چنین است:<br> |
| وى همچنین در ایام مرجعیت مطلق خویش در قم نیز جبهه پیکار با بهائیت را در سطح کشور توسعه داد؛ به طورى که در سال 1335شمسى به تخریب مرکز فعالیت آنان در تهران انجامید. همچنین در همین سال بود که وى به خطیب توانا میرزا محمدتقى فلسفى دستور داد تا در مسجد شاه تهران به منبر برود و افکار باطل بهائیت را به گوش مردم برساند. سلسله سخنرانىهاى مستدل و محکم مرحوم فلسفى از رادیو نیز پخش مىشد. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص55، 141 و 190).
| | «مطالب پیشنهادشده از سوی آیتالله قمی، مطالب ما هم هست. چنان که با پیشنهادات ایشان موافقت نشود، شخصاً به تهران حرکت میکنم و مسؤول عواقب آن، زعمای امور خواهند بود.»<ref>مجله حوزه، ش43 و44، ص332، به نقل از سیدجواد علوی.</ref><br> |
| | انتشار این تلگراف میان مردم به ویژه سران عشایر لرستان، تحرکاتی را در جهت حمایت از آیتالله بروجردی پدید آورد؛ به طوری که دولت احساس خطر کرد و مجبور شد به خواستههای وی تن در دهد.<br> |
| | آیتالله بروجردی همچنین در حمایت از نهضت ملی شدن نفت، جلوگیری از اصلاحات ارضی شاه و ستیز با مظاهر آتش پرستی در ایران فعالیت و دخالت کامل داشت. |
|
| |
|
| ==ج. حمایت از اقدام حاج آقاحسین قمى== | | == آثار و تألیفات == |
| پس از فرار شاه در سال 1320شمسى، آیت الله حاج آقاحسین قمى که در ماجراى قیام تاریخى مسجد گوهرشاد، به کربلا تبعید شده بود، به وطن بازگشت و موضعگیرىهاى سختى در برابر قانون استعمارى کشف حجاب کرد و خواستار آزادى فعالیتهاى مذهبى در دبستان و دبیرستانهاى کشور شد. در این هنگام، دولتمردان و شخص شاه در تأمین خواستههاى او مسامحه مىکردند تا این که آیت الله بروجردى که آن وقت در بروجرد اقامت داشت، براى پشتیبانى از حاج آقاحسین قمى، تلگرافى خطاب به نخستوزیر وقت مخابره کرد. متن تلگراف چنین است:
| | وی کنار تدریس و تربیت شاگرد، تحقیقات و پژوهشهای گستردهای داشت که توانست آنها را به قلم بیاورد. در مجموع آثار معظمله را میتوان به چهار دسته حدیثی، رجالی، فقهی و اصولی تقسیم کرد که به جهت اختصار، فهرست برخی از آثار چاپ شده به ترتیب حروف الفبا از نظر میگذرد:<br> |
| «مطالب پیشنهادشده از سوى آیت الله قمى، مطالب ما هم هست. چنان که با پیشنهادات ایشان موافقت نشود، شخصاً به تهران حرکت مىکنم و مسؤول عواقب آن، زعماى امور خواهند بود. مجله حوزه، ش43 و44، ص332، به نقل از سیدجواد علوى)».
| |
| انتشار این تلگراف میان مردم به ویژه سران عشایر لرستان، تحرکاتى را در جهت حمایت از آیت الله بروجردى پدید آورد؛ به طورى که دولت احساس خطر کرد و مجبور شد به خواستههاى وى تن در دهد.
| |
| آیت الله بروجردى همچنین در حمایت از نهضت ملى شدن نفت، جلوگیرى از اصلاحات ارضى شاه و ستیز با مظاهر آتش پرستى در ایران فعالیت و دخالت کامل داشت.
| |
|
| |
|
| =آثار و تألیفات=
| | # الاحادیث المقلوبة و جواباتها: عده من الاحادیث المقلوبه وجه السؤال عنها الی المراجع الکبار، حسین بن علی الطباطبایی البروجردی، با مقدمه و ترجمه محمدرضا حسینی جلالی، قم، دارالحدیث، 1416ق / 1374ش، 67ص. |
| وى کنار تدریس و تربیت شاگرد، تحقیقات و پژوهشهاى گسترده اى داشت که توانست آنها را به قلم بیاورد. در مجموع آثار معظم له را مىتوان به چهار دسته حدیثى، رجالى، فقهى و اصولى تقسیم کرد که به جهت اختصار، فهرست برخى از آثار چاپ شده به ترتیب حروف الفبا از نظر مىگذرد:
| | # البدرالزاهر فی صلاة الجمعة و المسافر، تقریر بحثهای حسین طباطبایی بروجردی، به قلم آیتاللهالعظمی منتظری، ویرایش2، قم، کتابخانه آیتالله منتظری، 1416ق / 1375ش، 399ص. |
| 1. الاحادیث المقلوبة و جواباتها: عده من الاحادیث المقلوبه وجه السؤال عنها الى المراجع الکبار، حسین بن على الطباطبایى البروجردى، با مقدمه و ترجمه محمدرضا حسینى جلالى، قم، دارالحدیث، 1416ق / 1374ش، 67ص.
| | # البیان الوافي في التعریف بکتاب ترتیب أسانید الکافی للامام البروجردي، محمود دریاب النجفی، قم، مؤسسه آیتاللهالعظمی بروجردی، 1422ق / 1380ش. |
| 2. البدرالزاهر فى صلاة الجمعة و المسافر، تقریر بحثهاى حسین طباطبایى بروجردى، به قلم آیت الله العظمى منتظرى، ویرایش2، قم، کتابخانه آیت الله منتظرى، 1416ق / 1375ش، 399ص.
| | # ترتیب اسانید کتاب التهذیب للشیخ الطوسي، تألیف حسین الطباطبایي البروجردي، فهرس کتاب التهذیب مرتباً علی الحروف و فهرس کتاب الاستبصار مرتباً علی الحروف، رتبها حسن النوری الهمدانی، مشهد، آستانه الرضویه المقدسه، مجمع البحوث الاسلامیه، 1414ق / 1372ش، 544ص. گفتنی است که مجموعه کتابهای ترتیب الاسانید یا تجرید الاسانید و یا طبقات الرجال، یکی از ابتکارات آیتالله بروجردی در علم رجال به شمار میآید. در این مجموعه سندهای احادیث کتابهای حدیثی و رجالی مانند کافی، استبصار، تهذیب، امالی، خصال و رجال نجاشی و طوسی، از متون اصلی جدا شده و مورد تحقیق و بررسی قرار گرفتهاند. |
| 3. البیان الوافى فى التعریف بکتاب ترتیب أسانید الکافى للامام البروجردى، محمود دریاب النجفى، قم، مؤسسه آیت الله العظمى بروجردى، 1422ق / 1380ش.
| | # تقریر بحث سیدنا الاستاد المرجع الدیني الاکبر الآیهالعظمی الحاج السیدحسین الطباطبایي البروجردي في القبله و الستر و الساتر و مکان المصلی، تقریر علی پناه الاشتهاردی، قم، جامعه مدرسین، 1416ق / 1374ش، 2مجلد. |
| 4. ترتیب اسانید کتاب التهذیب للشیخ الطوسى، تألیف حسین الطباطبایى البروجردى، فهرس کتاب التهذیب مرتباً على الحروف و فهرس کتاب الاستبصار مرتباً على الحروف، رتبها حسن النورى الهمدانى، مشهد، آستانه الرضویه المقدسه، مجمع البحوث الاسلامیه، 1414ق / 1372ش، 544ص.
| | # تقریرات ثلاثه: الوصیة و منجزات المریض - میراث الازواج الغصب، حسین البروجردی الطباطبایی، تقریر علی پناه الاشتهاردی، قم، جامعه مدرسین، 1413ق / 1372ش، 231ص. |
| گفتنى است که مجموعه کتابهاى ترتیب الاسانید یا تجرید الاسانید و یا طبقات الرجال، یکى از ابتکارات آیت الله بروجردى در علم رجال به شمار مىآید. در این مجموعه سندهاى احادیث کتابهاى حدیثى و رجالى مانند کافى، استبصار، تهذیب، امالى، خصال و رجال نجاشى و طوسى، از متون اصلى جدا شده و مورد تحقیق و بررسى قرار گرفته اند.
| | # تقریرات في اصول الفقه، آیتاللهالعظمی حسین البروجردی، قررها علی پناه الاشتهاردی، قم، جامعه مدرسین، 1417ق / 1375ش، 306ص. |
| 5. تقریر بحث سیدنا الاستاد المرجع الدینى الاکبر الآیه العظمى الحاج السیدحسین الطباطبایى البروجردى فى القبله و الستر و الساتر و مکان المصلى، تقریر على پناه الاشتهاردى، قم، جامعه مدرسین، 1416ق / 1374ش، 2مجلد.
| | # جامع أحادیث الشیعه، حسین الطباطبایی البروجردی، قم، مدینة العلم، 1381ش، 30مجلد. این مجموعه گرانسنگ حدیثی در جهت تکمیل کتاب وسائل الشیعه و رفع نواقص آن از قبیل تقطیع احادیث، تکرار اسناد، تکثیر ابواب، زیادی حجم، به ابتکار آیتالله بروجردی نوشته شده و فواید بسیار ارزشمندی از نظر سهولت دستیابی به احادیث و استنباط از آن دارا است. تا کنون سی جلد از آن چاپ شده است. |
| 6. تقریرات ثلاثه: الوصیة و منجزات المریض - میراث الازواج الغصب، حسین البروجردى الطباطبایى، تقریر على پناه الاشتهاردى، قم، جامعه مدرسین، 1413ق / 1372ش، 231ص.
| | # حاشیه العروة الوثقی، تألیف محمدکاظم یزدی، با حواشی آیتالله بروجردی، تهران، اسلامیه، 1373ق/1332ش، 746ص. |
| 7. تقریرات فى اصول الفقه، آیت الله العظمى حسین البروجردى، قررها على پناه الاشتهاردى، قم، جامعه مدرسین، 1417ق / 1375ش، 306ص.
| | # الحاشیة علی کفایة الاصول في الاصول، طرح مبانی حسین الطباطبایي البروجردي، تألیف بهاء الدین الحجتی البروجردی، قم، انصاریان، 1412ق / 1370ش، مجلدات متعدد. |
| 8. جامع أحادیث الشیعه، حسین الطباطبایى البروجردى، قم، مدینه العلم، 1381ش، 30مجلد. این مجموعه گرانسنگ حدیثى در جهت تکمیل کتاب وسائل الشیعه و رفع نواقص آن از قبیل تقطیع احادیث، تکرار اسناد، تکثیر ابواب، زیادى حجم، به ابتکار آیت الله بروجردى نوشته شده و فواید بسیار ارزشمندى از نظر سهولت دستیابى به احادیث و استنباط از آن دارا است. تا کنون سى جلد از آن چاپ شده است.
| | # حاشیة علی وسائل الشیعه. |
| 9. حاشیه العروة الوثقى، تألیف محمدکاظم یزدى، با حواشى آیت الله بروجردى، تهران، اسلامیه، 1373ق/1332ش، 746ص.
| | # الحجة فی الفقه، تقریرات و تحصیلات من دراسات حسین الطباطبایي البروجردي، تألیف مهدی حائری یزدی، مؤسسه الرساله: حسینیه عمادزاده، 1419ق/1377ش، 7مجلد. |
| 10. الحاشیة على کفایة الاصول فى الاصول، طرح مبانى حسین الطباطبایى البروجردى، تألیف بهاء الدین الحجتى البروجردى، قم، انصاریان، 1412ق / 1370ش، مجلدات متعدد.
| | # خاندان آیتالله بروجردی، نوشته آیتالله بروجردی، مقدمه و ترجمه و پاورقیها از علی دوانی، قم، انصاریان، 1371ش، 152ص. |
| 11. حاشیة على وسائل الشیعه.
| | # رساله توضیح المسائل که متن آن مطابق است با فتاوای حسین طباطبایی بروجردی، با حواشی آیات عظام، مراجع بزرگ و زعمای عالیقدر شیعه، گردآورنده غلامحسین رحیمی اصفهانی، تهران، جاویدان و فراهانی، 1348ش، 592ص. |
| 12. الحجة فى الفقه، تقریرات و تحصیلات من دراسات حسین الطباطبایى البروجردى، تألیف مهدى حائرى یزدى، مؤسسه الرساله: حسینیه عمادزاده، 1419ق/1377ش، 7مجلد.
| | # رساله شریفه مناسک حج، مطابق با فتاوای حسین طباطبایی بروجردی، به سعی و اهتمام محمود کتابچی، تهران، اسلامیه، 1367ق/1326ش، 140ص. |
| 13. خاندان آیت الله بروجردى، نوشته آیت الله بروجردى، مقدمه و ترجمه و پاورقىها از على دوانى، قم، انصاریان، 1371ش، 152ص.
| | # لمحات الاصول: إفادات الفقیه الحجة آیتاللهالعظمی البروجردي، بقلم الامام الخمینی، تحقیق مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1421ق/1379ش، 521ص. |
| 14. رساله توضیح المسائل که متن آن مطابق است با فتاواى حسین طباطبایى بروجردى، با حواشى آیات عظام، مراجع بزرگ و زعماى عالیقدر شیعه، گردآورنده غلامحسین رحیمى اصفهانى، تهران، جاویدان و فراهانى، 1348ش، 592ص.
| | # المجدی: بحوث في الوصیه و منجزات المریض و إقرار المریض، لمقرره علی الصافي الگلپایگاني، قم، گنج عرفان، 1421ق/1381ش، 215ص. |
| 15. رساله شریفه مناسک حج، مطابق با فتاواى حسین طباطبایى بروجردى، به سعى و اهتمام محمود کتابچى، تهران، اسلامیه، 1367ق/1326ش، 140ص.
| | # المنهج الرجالی و العمل الرائد في الموسوعة الرجالیة: الاحادیث المقلوبه و جواباتها، حسین الطباطبایی البروجردی، به اهتمام محمدرضا الحسینی الجلالی، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1420ق / 1378ش، 384ص. |
| 16. لمحات الاصول: إفادات الفقیه الحجه آیت الله العظمى البروجردى، بقلم الامام الخمینى، تحقیق مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1421ق/1379ش، 521ص.
| | # نهایة الاصول، تقریر ابحاث حسین الطباطبایي البروجردي، به قلم حسینعلی المنتظری، تهران، نشر تفکر، 1415ق / 1373ش، مجلدات متعدد. |
| 17. المجدى: بحوث فى الوصیه و منجزات المریض و إقرار المریض، لمقرره على الصافى الگلپایگانى، قم، گنج عرفان، 1421ق/1381ش، 215ص.
| | # نهایة التقریر في مباحث الصلاة، تقریراً لما أفاده حسین الطباطبایي البروجردي، تألیف فاضل اللنکرانی، قم، مرکز فقه الائمه الاطهار(علیهمالسلام)، 1420ق / 1378ش، چند مجلد. |
| 18. المنهج الرجالى و العمل الرائد فى الموسوعة الرجالیة: الاحادیث المقلوبه و جواباتها، حسین الطباطبایى البروجردى، به اهتمام محمدرضا الحسینى الجلالى، قم، مکتب الاعلام الاسلامى، 1420ق / 1378ش، 384ص.
| |
| 19. نهایة الاصول، تقریر ابحاث حسین الطباطبایى البروجردى، به قلم حسینعلى المنتظرى، تهران، نشر تفکر، 1415ق / 1373ش، مجلدات متعدد.
| |
| 20. نهایة التقریر فى مباحث الصلاة، تقریراً لما أفاده حسین الطباطبایى البروجردى، تألیف فاضل اللنکرانى، قم، مرکز فقه الائمه الاطهار(علیهمالسلام)، 1420ق / 1378ش، چند مجلد.
| |
|
| |
|
| =وفات و غروب زندگى= | | == وفات و غروب زندگی == |
| اندک اندک شوال 1380 قمرى فرا رسید و بیمارى بر پیکر آن مرجع هشتاد و هشت ساله جهان اسلام پنجه افکند. بیمارى دشوارى که با دیگر رنجورىهاى آن مرد بزرگ تفاوت داشت. در چنین روزهایى گروهى از ارادتمندان به عیادتش شتافتند. استاد که بسیار اندوهگین مىنمود، سر بلند کرد و گفت: خلاصه عمر ما گذشت و ما رفتیم و نتوانستیم چیزى براى خود از پیش بفرستیم و عمل با ارزشى انجام دهیم. یکى از حاضران گفت: آقا، شما دیگر چرا؟! بحمدالله این همه آثار نیک از خود برجاى نهاده اید؛ شاگردان پرهیزگار تربیت کرده اید؛ کتابهاى با ارزش تحریر کرده اید؛ مسجدها و کتابخانهها ساخته اید. این ما هستیم که باید چنین سخنى بر زبان جارى کنیم. فقیه پارساى شیعه فرمود: «خلص العمل فإن الناقد بصیر؛ باید کردارت را خالصانه براى خدا انجام دهى؛ زیرا او به همه چیز بینا است و از انگیزههاى بشر آگاه است. گلشن ابرار، 1382 ش، ج2ص672)». | | اندک اندک شوال 1380 قمری فرا رسید و بیماری بر پیکر آن مرجع هشتاد و هشت ساله جهان اسلام پنجه افکند. بیماری دشواری که با دیگر رنجوریهای آن مرد بزرگ تفاوت داشت. در چنین روزهایی گروهی از ارادتمندان به عیادتش شتافتند. استاد که بسیار اندوهگین مینمود، سر بلند کرد و گفت: خلاصه عمر ما گذشت و ما رفتیم و نتوانستیم چیزی برای خود از پیش بفرستیم و عمل با ارزشی انجام دهیم. یکی از حاضران گفت: آقا، شما دیگر چرا؟! بحمدالله این همه آثار نیک از خود برجای نهاده اید؛ شاگردان پرهیزگار تربیت کردهاید؛ کتابهای با ارزش تحریر کردهاید؛ مسجدها و کتابخانهها ساخته اید. این ما هستیم که باید چنین سخنی بر زبان جاری کنیم. فقیه پارسای شیعه فرمود: «خلص العمل فإن الناقد بصیر؛ باید کردارت را خالصانه برای خدا انجام دهی؛ زیرا او به همه چیز بینا است و از انگیزههای بشر آگاه است.»<ref>گلشن ابرار، 1382 ش، ج2ص672.</ref> |
| این سخن، حاضران را بسیار تحت تأثیر قرار داد. چند روز پس از این گفتوگو پیکر استاد رنجورتر شد و سرانجام فقیه بزرگ عصر پس از هشتاد و هشت سال عمر با برکت در صبح روز پنج شنبه 12 شوال 1380 قمرى برابر با 1340/1/10شمسى زندگى را وداع کرد و براى همیشه چشم از جهان فرو بست. پیکر فقیه سترگ میان اندوه دهها هزار نفر و با تشییع و تجلیلى که تا آن روز کمتر سابقه داشت، در بالا سر حرم مطهر حضرت معصومه(علیها السلام) جنب در ورودى مسجد اعظم که خود آن را بنیان نهاده بود، به خاک سپرده شد. به همین مناسبت تمام شهرهاى ایران به صورت عزا و تعطیل درآمد. پرچمهاى سیاه بر بالاى کوچه، خیابان و بازارها نصب شد. مجالس ترحیم و مراسم عزادارى باشکوهى در اغلب کشورهاى اسلامى به ویژه در کربلا و نجف برگزار شد و این مراسم در ایران تا چهلم ادامه یافت. سفیران و نمایندگان کشورهاى اسلامى در این مصیبت، ابراز هم دردى کردند و حتى پرچمهاى سفارتخانهها و کنسول گرىهاى کشورهاى شوروى، امریکا و انگلیس به نشانه عزا نیمه افراشته شد. مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبى عراقى که مسؤولیت تدفین و تلقین آن مرحوم را بر عهده داشت، مىگوید: | | این سخن، حاضران را بسیار تحت تأثیر قرار داد. چند روز پس از این گفتوگو پیکر استاد رنجورتر شد و سرانجام فقیه بزرگ عصر پس از هشتاد و هشت سال عمر با برکت در صبح روز پنجشنبه 12 شوال 1380 قمری برابر با 1340/1/10شمسی زندگی را وداع کرد و برای همیشه چشم از جهان فرو بست. پیکر فقیه سترگ میان اندوه دهها هزار نفر و با تشییع و تجلیلی که تا آن روز کمتر سابقه داشت، در بالا سر حرم مطهر حضرت معصومه(علیها السلام) جنب در ورودی مسجد اعظم که خود آن را بنیان نهاده بود، به خاک سپرده شد. به همین مناسبت تمام شهرهای ایران به صورت عزا و تعطیل درآمد. پرچمهای سیاه بر بالای کوچه، خیابان و بازارها نصب شد. مجالس ترحیم و مراسم عزاداری باشکوهی در اغلب کشورهای اسلامی به ویژه در کربلا و نجف برگزار شد و این مراسم در ایران تا چهلم ادامه یافت. سفیران و نمایندگان کشورهای اسلامی در این مصیبت، ابراز هم دردی کردند و حتی پرچمهای سفارتخانهها و کنسول گریهای کشورهای شوروی، آمریکا و انگلیس به نشانه عزا نیمه افراشته شد. مرحوم آیتالله حاج شیخ مجتبی عراقی که مسؤولیت تدفین و تلقین آن مرحوم را بر عهده داشت، میگوید: |
| «خداوند مرا مفتخر به عنایتى کرد که آن بزرگوار را در لحد بگذارم. این کار بنا به وصیتى بود که آن مرحوم کرده بود. از این جریان حالت عجیبى به من دست داد و وقتى وارد قبر شدم تمام مستحبات دفن که سابقه ذهنى نسبت به آن نداشتم، به یادم آمد. احمدى و دیگران، 1379 ش، ص179)». | | «خداوند مرا مفتخر به عنایتی کرد که آن بزرگوار را در لحد بگذارم. این کار بنا به وصیتی بود که آن مرحوم کرده بود. از این جریان حالت عجیبی به من دست داد و وقتی وارد قبر شدم تمام مستحبات دفن که سابقه ذهنی نسبت به آن نداشتم، به یادم آمد.»<ref>احمدی و دیگران، 1379 ش، ص179.</ref> |
| شرح زندگى آن بزرگ مرد تاریخ معاصر شیعه، هیچ گاه نمىتواند با این نوشتههاى اندک و قلمهاى نارسا أدا شود. آنچه در این نوشته آمد، بهانه اى از یاد و خاطره آن مرجع دینى و فقیه الاهى بود که انشاءالله درسى براى ما و همه دوستداران پاکى و صداقت بوده باشد. روحش شاد و یادش گرامى باد. والسلام. | | شرح زندگی آن بزرگ مرد تاریخ معاصر شیعه، هیچ گاه نمیتواند با این نوشتههای اندک و قلمهای نارسا أدا شود. آنچه در این نوشته آمد، بهانهای از یاد و خاطره آن مرجع دینی و فقیه الاهی بود که انشاءالله درسی برای ما و همه دوستداران پاکی و صداقت بوده باشد. روحش شاد و یادش گرامی باد. والسلام. |
|
| |
|
| | == پانویس == |
| | {{پانویس}} |
|
| |
|
| =پانویس= | | == منابع == |
| {{پانویس رنگی}}
| | # آیتالله بروجردی، خاندان آیتالله بروجردی، مقدمه و ترجمه از علی دوانی، قم، انصاریان، 1371ش. |
| | # اباذری، عبدالرحیم، آیتالله بروجردی آیت اخلاص، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1383ش. |
| | # احمدی، مجتبی و دیگران، چشم و چراغ مرجعیت، مصاحبههای ویژه مجله حوزه با شاگردان آیتالله بروجردی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی مرکز انتشارات، 1379ش. |
| | # دوانی، علی، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیتالله بروجردی، ویرایش2، تهران، نشر مطهر، 1372ش. |
| | # شکوه فقاهت: یادنامه مرحوم آیتالله حاج آقا حسین بروجردی، تهیه و نشر مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1379ش. |
| | # صحیفه حوزه، ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی، دوشنبه 1379/11/3. |
| | # عبیری، عباس، آیتالله بروجردی زعیم بزرگ، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1380ش. |
| | # علی آبادی، محمد، الگوی زعامت: سرگذشتهای ویژه حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی(رحمةالله) از زبان علما و مراجع همراه با تقریظ آیتالله عبدالصاحب مرتضوی لنگرودی، قم، انتشارات لاهیجی، 1379ش (چاپ قبلی از انتشارات عصمت، 1378). |
| | # گلشن ابرار: خلاصهای از زندگی اسوههای علم و عمل، تهیه و تدوین جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، زیر نظر پژوهشکده باقرالعلوم، قم، نشر معروف، 1382ش (دوره سه جلدی). |
| | # مجله حوزه، شمارههای مختلف که در متن آمده است. |
| | # مطهری، مرتضی، تکامل اجتماعی انسان به ضمیمه هدف زندگی: الهامی از شیخ الطائفه، مزایا و خدمات مرحوم آیتالله بروجردی، تهران و قم، صدرا، 1363ش. |
| | # مطهری، مرتضی، شش مقاله: ختم نبوت، پیامبر امی، ولاءها و ولایتها، ویرایش2، قم، صدرا، 1380ش. |
| | # واعظزاده خراسانی، محمد، زندگی آیتاللهالعظمی بروجردی و مکتب فقهی، اصولی، حدیثی و رجالی وی، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1421ق / 1379ش. |
| | #هاشمی رفسنجانی، اکبر، خطبههای جمعه، زیر نظر محسنهاشمی رفسنجانی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1376ش. |
|
| |
|
|
| |
|
| مطالب مندرج در مقاله برگرفته از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره 5، زمستان 1384 میباشد. | | مطالب مندرج در مقاله برگرفته از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره 5، زمستان 1384 میباشد. |
| [[رده: مجله ها]] | | |
| [[رده: فصلنامه اندیشه تقریب]] | | [[رده:مقالهها]] |
| [[رده: کتاب های تقریبی]]
| | [[رده:فصلنامه اندیشه تقریب]] |
| [[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] | | [[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] |