زید بن ثابت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۵۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ ژوئن ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
| وبگاه =  
| وبگاه =  
}}
}}
'''زید بن ثابت بن ضحاک''' از بزرگان [[صحابه]] و از [[کاتبان وحی]] و گردآورندگان [[قرآن مجید]] در زمان [[عثمان]] و از قبیلۀ بزرگ [[قبیله خزرج]] در [[مدینه]] بود. در شهر مدینه متولد شد و در [[مکه]] رشد و پرورش یافت. او کاتب [[قرآن]] و نیز کاتب مراسلات [[حضرت محمد (ص)|محمّد(صلی الله علیه)]] بود و با زبان‌های عبری، کلدانی و آشوری آشنایی داشت.
'''زید بن ثابت بن ضحاک''' از بزرگان [[صحابه]] و از [[کاتبان وحی]] و گردآورندگان [[قرآن مجید]] در زمان [[عثمان]] و از قبیلۀ بزرگ [[قبیله خزرج]] در [[مدینه]] بود. در شهر مدینه متولد شد و در [[مکه]] رشد و پرورش یافت. او کاتب [[قرآن]] و نیز کاتب مراسلات [[حضرت محمد (ص)|محمّد(صلی‌الله علیه‌وآله)]] بود و با زبان‌های عبری، کلدانی و آشوری آشنایی داشت.
پس از [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(صلی الله علیه)]] در [[سقیفه بنی ساعده|ماجرای سقیفه]] از [[خلافت]] [[ابوبکر]] حمایت و با او [[بیعت]] کرد. در دوره خلافت [[عمر]] و [[عثمان]] منصب قضاوت را برعهده داشت و در سفرهای [[خلیفه]] جانشین آن‌ دو در مدینه بود.  
پس از [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(صلی‌الله علیه‌وآله)]] در [[سقیفه بنی ساعده|ماجرای سقیفه]] از [[خلافت]] [[ابوبکر]] حمایت و با او [[بیعت]] کرد. در دوره خلافت [[عمر]] و [[عثمان]] منصب قضاوت را برعهده داشت و در سفرهای [[خلیفه]] جانشین آن‌ دو در مدینه بود.  


== زید بن ثابت ==
== زید بن ثابت ==
خط ۳۱: خط ۳۱:
در اکثر کتاب‌های تاریخی آمده است که به علت کمی سن زید، پیامبر به وی اجازه شرکت در [[غزوه بدر]] را نداد و او را به همراه اشخاص دیگر از چهار منزلی مدینه «بیوت السقیا» بازگردانید<ref>البلاذری، انساب الأشراف، مصحح الشیخ محمد باقر المحمودی، بیروت – لبنان، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1394 - 1974 م، چاپ الأولی، ج‌1، ص531 و مقریزی، تقی الدین؛ إمتاع الأسماع ... ، پیشین، ج1، ص82 و آیتی، ابراهیم؛ تاریخ پیامبر اسلام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ص203.</ref> و بنا بر گفته بیشتر منابع، [[جنگ خندق]]، اولین جنگی است که زید بن ثابت در آن حضور یافت<ref>الذهبی، تذکرة الحفاظ، پیشین، ج1، ص32.</ref> و از زید بن ثابت نقل شده است که: «در [[جنگ بدر]] و احد اجازه حضور نیافتم اما در جنگ خندق اجازه حضور یافتم و پیامبر لباس قبطی به من پوشانید<ref>الذهبی، سیر أعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص433.</ref>.»
در اکثر کتاب‌های تاریخی آمده است که به علت کمی سن زید، پیامبر به وی اجازه شرکت در [[غزوه بدر]] را نداد و او را به همراه اشخاص دیگر از چهار منزلی مدینه «بیوت السقیا» بازگردانید<ref>البلاذری، انساب الأشراف، مصحح الشیخ محمد باقر المحمودی، بیروت – لبنان، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1394 - 1974 م، چاپ الأولی، ج‌1، ص531 و مقریزی، تقی الدین؛ إمتاع الأسماع ... ، پیشین، ج1، ص82 و آیتی، ابراهیم؛ تاریخ پیامبر اسلام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ص203.</ref> و بنا بر گفته بیشتر منابع، [[جنگ خندق]]، اولین جنگی است که زید بن ثابت در آن حضور یافت<ref>الذهبی، تذکرة الحفاظ، پیشین، ج1، ص32.</ref> و از زید بن ثابت نقل شده است که: «در [[جنگ بدر]] و احد اجازه حضور نیافتم اما در جنگ خندق اجازه حضور یافتم و پیامبر لباس قبطی به من پوشانید<ref>الذهبی، سیر أعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص433.</ref>.»


بنا بر قول [[مغازی]] هنگامی که [[مسلمانان]] مشغول کندن خندق بودند، زید بن ثابت هم از کسانی بود که خاک می‌برد. [[سعد بن معاذ]] که همراه [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی الله علیه)]] نشسته بود، به زید بن ثابت نگاه کرد و به پیامبر(صلی الله علیه) گفت: ای [[رسول خدا]]، خدا را سپاس گزارم که مرا آن‌قدر زنده نگه داشت که به تو [[ایمان]] آوردم، من در روز جنگ بعاث پدر این زید را که ثابت بن ضحاک بود و بیماری صرع داشت در آغوش گرفتم. پیامبر(صلی الله علیه) فرمود: بسیار پسر خوبی است! از قضا زید بن ثابت که در خندق دراز کشیده بود خوابش برد، و خوابش به حدّی سنگین شده بود که عمارة بن حزم شمشیر و کمان و سپرش را برداشت و او بیدار نشد. مسلمانان پس از حفر خندق به هنگام ترک آن متوجه زید نشدند و او را که هم‌چنان خوابیده بود ترک کردند. پس از این‌که زید بیدار شد و زمانی که این خبر به پیامبر(صلی الله علیه) رسید، زید را احضار فرموده و گفتند: ای خواب آلوده، خوابیدی تا آن‌که اسلحه‌ات را بردند؟! سپس رسول خدا(صلی الله علیه) فرمودند: چه کسی از اسلحه این پسر خبر دارد؟ [[عمارة بن حزم]] گفت: ای رسول خدا، اسلحه او دست من است. پیامبر(صلی الله علیه) دستور دادند که عماره اسلحه او را پس بدهد و هم فرمودند که هیچ کس حق ندارد حتّی به شوخی اسلحه مسلمانی را بردارد، که موجب ترس او گردد<ref>واقدی، محمد بن عمر؛ مغازی(تاریخ جنگ‌های پیامبر(صلی الله علیه)، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1369ش، چاپ دوم، ص336.</ref>.
بنا بر قول [[مغازی]] هنگامی که [[مسلمانان]] مشغول کندن خندق بودند، زید بن ثابت هم از کسانی بود که خاک می‌برد. [[سعد بن معاذ]] که همراه [[حضرت محمد (ص)|رسول خدا(صلی‌الله علیه‌وآله)]] نشسته بود، به زید بن ثابت نگاه کرد و به پیامبر(صلی‌الله علیه‌وآله) گفت: ای [[رسول خدا]]، خدا را سپاس گزارم که مرا آن‌قدر زنده نگه داشت که به تو [[ایمان]] آوردم، من در روز جنگ بعاث پدر این زید را که ثابت بن ضحاک بود و بیماری صرع داشت در آغوش گرفتم. پیامبر(صلی‌الله علیه‌وآله) فرمود: بسیار پسر خوبی است! از قضا زید بن ثابت که در خندق دراز کشیده بود خوابش برد، و خوابش به حدّی سنگین شده بود که عمارة بن حزم شمشیر و کمان و سپرش را برداشت و او بیدار نشد. مسلمانان پس از حفر خندق به هنگام ترک آن متوجه زید نشدند و او را که هم‌چنان خوابیده بود ترک کردند. پس از این‌که زید بیدار شد و زمانی که این خبر به پیامبر(صلی‌الله علیه‌وآله) رسید، زید را احضار فرموده و گفتند: ای خواب آلوده، خوابیدی تا آن‌که اسلحه‌ات را بردند؟! سپس رسول خدا(صلی‌الله علیه‌وآله) فرمودند: چه کسی از اسلحه این پسر خبر دارد؟ [[عمارة بن حزم]] گفت: ای رسول خدا، اسلحه او دست من است. پیامبر(صلی‌الله علیه‌وآله) دستور دادند که عماره اسلحه او را پس بدهد و هم فرمودند که هیچ کس حق ندارد حتّی به شوخی اسلحه مسلمانی را بردارد، که موجب ترس او گردد<ref>واقدی، محمد بن عمر؛ مغازی(تاریخ جنگ‌های پیامبر(صلی‌الله علیه‌وآله)، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1369ش، چاپ دوم، ص336.</ref>.


و نوشته‌اند که وی در جریان [[حنین|غزوۀ حنین]] از سوی پیامبر(صلی الله علیه) مأمور شد که مردم را سرشماری و غنایم را حساب کند و بعد وی آن را میان مردم تقسیم نمود<ref>ابن سعد، محمد بن سعد زهری(م 230)؛ طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374ش، ج‌2، ص150.</ref>.
و نوشته‌اند که وی در جریان [[حنین|غزوۀ حنین]] از سوی پیامبر(صلی‌الله علیه‌وآله) مأمور شد که مردم را سرشماری و غنایم را حساب کند و بعد وی آن را میان مردم تقسیم نمود<ref>ابن سعد، محمد بن سعد زهری(م 230)؛ طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و اندیشه، 1374ش، ج‌2، ص150.</ref>.


زید پس از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه) در دوران خلافت [[ابوبکر]] در جریان واقعۀ یمامه، که در سال 11هجری اتفاق افتاد، مورد اصابت تیر قرار گرفت اما جان سالم بدر برد<ref>الذهبی، سیر أعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص427.</ref>.
زید پس از رحلت پیامبر اکرم(صلی‌الله علیه‌وآله) در دوران خلافت [[ابوبکر]] در جریان واقعۀ یمامه، که در سال 11هجری اتفاق افتاد، مورد اصابت تیر قرار گرفت اما جان سالم بدر برد<ref>الذهبی، سیر أعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص427.</ref>.


== زید در دوران خلفای راشدین ==
== زید در دوران خلفای راشدین ==
خط ۴۵: خط ۴۵:


== زندگی علمی زید بن ثابت ==
== زندگی علمی زید بن ثابت ==
زید از بزرگان صحابه و کاتب وحی بود<ref>ابن عساکر، پیشین، ج‌4، ص324 و جعفریان، رسول؛ تاریخ سیاسی اسلام، پیشین، ص230.</ref> و در امور قضایی و فتوی و قرائت و فرائض سرآمد بود<ref>رامیار، محمود؛ تاریخ قرآن، تهران، امیرکبیر، 1380، ص318 و ذکاوتی قراگزلو، علیرضا؛ نظام اداری مسلمانان در صدراسلام، قم، سمت، 1384 ش، چاپ اول، ص45.</ref>. تا جایی که وی را یکی از شش نفر اصحاب فتوا<ref> الذهبی، سیر أعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص438.</ref> و از داناترین افراد امت به فرائض دینی<ref>همان، ص431 و الزرکلی، خیر الدین؛ الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، 1989، ج‌3، ص57.</ref> و هم‌چنین یکی از چهار نفری که قرآن را در زمان رسول خدا جمع کرده است دانسته‌اند<ref> ابن سعد، پیشین، ج2، ص340.</ref>. وی یکی از شش قاضی زمان پیغمبر است<ref>ذکاوتی قراگزلو، علیرضا؛ پیشین، ص127.</ref> محمد بن عبد‌اللّه اسدیّ از سفیان، از خالد حذّاء، از ابو‌قلابة، از انس بن مالک نقل می‌کند که می‌گفته است پیامبر(صلی الله علیه) فرمود: داناترین امّت من در مسائل میراث زید بن ثابت‌ است<ref>ابن اثیر، أسد الغابة، پیشین، ج2، ص127 و الذهبی، سیر أعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص432 و ابن سعد، پیشین، ص343 و أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر(م 463)؛ الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، مصحح علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الأولی، 1412/1992، ج‌2، ص539 و الحاکم النیسابوری، المستدرک، ج4، ص335.</ref>. زید بنا به خواست پیغمبر مأمور یادگیری زبان و خط یهودی(عبرانی و سریانی هم گفته‌اند) شد و آن را در مدت نه یا یازده یا پانزده روز فرا گرفت<ref> ابن اثیر، پیشین، ج2، ص127 و الذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج2، ص 428 و أبو عمر، یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر؛ پیشین، ج‌2، ص539 و الزرکلی، خیر الدین؛ الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، 1989، ج‌3، ص57 و رامیار، پیشین، ص319.</ref> از عمر بن خطاب نقل شده است که: هر کس می‌خواهد در مسائل میراث سوال کند، باید به نزد زید برود<ref>ابن سعد، پیشین، ج2، ص343.</ref>. هم‌چنین بنا بر نقل منابع ابن عباس با وجود جایگاه بزرگی که در دانش داشت برای کسب علم به خانۀ زید می‌رفت و می‌گفت: «به نزد علم باید رفت چه علم به نزد کس نمی‌آید». یک بار ابن عباس رکاب اسب زید را گرفت تا او سوار شود زید گفت: ای پسر عموی رسول خدا، این کار را نکن و ابن عباس گفت: «این چنین به ما امر شده است که با دانشمندان خود این‌گونه رفتار کنیم» و زید دست او را بوسید و گفت: «این چنین به ما امر شده است که با آل بیت پیغمبرمان رفتار کنیم<ref>همان، ج2، ص344 و الزرکلی، خیر الدین؛ الأعلام، ج‌3، ص57.</ref>.»
زید از بزرگان صحابه و کاتب وحی بود<ref>ابن عساکر، پیشین، ج‌4، ص324 و جعفریان، رسول؛ تاریخ سیاسی اسلام، پیشین، ص230.</ref> و در امور قضایی و فتوی و قرائت و فرائض سرآمد بود<ref>رامیار، محمود؛ تاریخ قرآن، تهران، امیرکبیر، 1380، ص318 و ذکاوتی قراگزلو، علیرضا؛ نظام اداری مسلمانان در صدراسلام، قم، سمت، 1384 ش، چاپ اول، ص45.</ref>. تا جایی که وی را یکی از شش نفر اصحاب فتوا<ref> الذهبی، سیر أعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص438.</ref> و از داناترین افراد امت به فرائض دینی<ref>همان، ص431 و الزرکلی، خیر الدین؛ الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، 1989، ج‌3، ص57.</ref> و هم‌چنین یکی از چهار نفری که قرآن را در زمان رسول خدا جمع کرده است دانسته‌اند<ref> ابن سعد، پیشین، ج2، ص340.</ref>. وی یکی از شش قاضی زمان پیغمبر است<ref>ذکاوتی قراگزلو، علیرضا؛ پیشین، ص127.</ref> محمد بن عبد‌اللّه اسدیّ از سفیان، از خالد حذّاء، از ابو‌قلابة، از انس بن مالک نقل می‌کند که می‌گفته است پیامبر(صلی‌الله علیه‌وآله) فرمود: داناترین امّت من در مسائل میراث زید بن ثابت‌ است<ref>ابن اثیر، أسد الغابة، پیشین، ج2، ص127 و الذهبی، سیر أعلام النبلاء، پیشین، ج2، ص432 و ابن سعد، پیشین، ص343 و أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر(م 463)؛ الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، مصحح علی محمد البجاوی، بیروت، دار الجیل، ط الأولی، 1412/1992، ج‌2، ص539 و الحاکم النیسابوری، المستدرک، ج4، ص335.</ref>. زید بنا به خواست پیغمبر مأمور یادگیری زبان و خط یهودی(عبرانی و سریانی هم گفته‌اند) شد و آن را در مدت نه یا یازده یا پانزده روز فرا گرفت<ref> ابن اثیر، پیشین، ج2، ص127 و الذهبی، سیر أعلام النبلاء، ج2، ص 428 و أبو عمر، یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر؛ پیشین، ج‌2، ص539 و الزرکلی، خیر الدین؛ الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، دار العلم للملایین، ط الثامنة، 1989، ج‌3، ص57 و رامیار، پیشین، ص319.</ref> از عمر بن خطاب نقل شده است که: هر کس می‌خواهد در مسائل میراث سوال کند، باید به نزد زید برود<ref>ابن سعد، پیشین، ج2، ص343.</ref>. هم‌چنین بنا بر نقل منابع ابن عباس با وجود جایگاه بزرگی که در دانش داشت برای کسب علم به خانۀ زید می‌رفت و می‌گفت: «به نزد علم باید رفت چه علم به نزد کس نمی‌آید». یک بار ابن عباس رکاب اسب زید را گرفت تا او سوار شود زید گفت: ای پسر عموی رسول خدا، این کار را نکن و ابن عباس گفت: «این چنین به ما امر شده است که با دانشمندان خود این‌گونه رفتار کنیم» و زید دست او را بوسید و گفت: «این چنین به ما امر شده است که با آل بیت پیغمبرمان رفتار کنیم<ref>همان، ج2، ص344 و الزرکلی، خیر الدین؛ الأعلام، ج‌3، ص57.</ref>.»


== نقش زید در کتابت و جمع‌آوری قرآن ==
== نقش زید در کتابت و جمع‌آوری قرآن ==
confirmed، مدیران
۳۷٬۳۵۲

ویرایش