وحیانی بودن قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
Heydari صفحهٔ وحیانی بودن قرآن را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به وحیانی بودن قرآن (مقاله) منتقل کرد
جز (جایگزینی متن - ' شکلها' به ' شکل‌ها')
جز (Heydari صفحهٔ وحیانی بودن قرآن را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به وحیانی بودن قرآن (مقاله) منتقل کرد)
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۶: خط ۳۶:
در سوره قیامت نیز همین مضمون بگونه‌ای دیگر ذکر شده و از آن حضرت در خواست شده که به هنگام نزول قرآن از عجله در قرائت و تکلم بدان خودداری نموده و منتظر باشد تا بعد از اتمام نزول به قرائت وتبلیغ آن بپردازد:  
در سوره قیامت نیز همین مضمون بگونه‌ای دیگر ذکر شده و از آن حضرت در خواست شده که به هنگام نزول قرآن از عجله در قرائت و تکلم بدان خودداری نموده و منتظر باشد تا بعد از اتمام نزول به قرائت وتبلیغ آن بپردازد:  


لا تحرک به لسانک لتعجل به آن علینا جمعه و قرآنه <ref>قیامت، ایات 16 -17 </ref>
لا تحرک به لسانک لتعجل به آن علینا جمعه و قرآنه <ref>قیامت، آیات 16 -17 </ref>


- طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی <ref>طه ایه 2</ref>
- طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی <ref>طه آیه 2</ref>


از آیه فوق و برخی دیگر نظیر: لعلک باخع نفسک <ref>شعرا 3</ref> -، بدست می‌آید که پیامبر ص از وضعیت اسفناک مردم عصر خویش بشدت رنج می‌برد و آرزو می‌کرد تمامی آنان به حقایق دین ایمان بیاورند اما وحی قرآنی آن حضرت را مورد تفقد و تسلی قرار داده و از او می‌خواهد که روحیات کفر الود و مشرکانه مردم نیاید موجب رنجش و زحمت او گردد.
از آیه فوق و برخی دیگر نظیر: لعلک باخع نفسک <ref>شعرا 3</ref> -، بدست می‌آید که پیامبر ص از وضعیت اسفناک مردم عصر خویش بشدت رنج می‌برد و آرزو می‌کرد تمامی آنان به حقایق دین ایمان بیاورند اما وحی قرآنی آن حضرت را مورد تفقد و تسلی قرار داده و از او می‌خواهد که روحیات کفر الود و مشرکانه مردم نیاید موجب رنجش و زحمت او گردد.
خط ۴۶: خط ۴۶:
انک لاتهدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء<ref>قصص 56 </ref>
انک لاتهدی من احببت و لکن الله یهدی من یشاء<ref>قصص 56 </ref>


- ُیَا أَُیُّهَا النَّبُِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغُِی مَرْضَاةَ أَزْوَاجِکَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحُِیمٌ <ref>تحریم ایه 1</ref>
- ُیَا أَُیُّهَا النَّبُِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغُِی مَرْضَاةَ أَزْوَاجِکَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحُِیمٌ <ref>تحریم آیه 1</ref>


از ظاهر بلکه صراحت آیه مذکور و نیز روایاتی که ذیل آن امده است استفاده می‌شود که پیامبر ص در قضیه‌ای که بین او و برخی از همسرانش واقع گردید برخی از امور مباح و حلال را بر خود حرام نمود وحی الهی آن حضرت را نسبت بدین تصمیم مورد خطاب قرار داده و از او خواست که رفتارش را در این زمینه اصلاح نماید.  
از ظاهر بلکه صراحت آیه مذکور و نیز روایاتی که ذیل آن امده است استفاده می‌شود که پیامبر ص در قضیه‌ای که بین او و برخی از همسرانش واقع گردید برخی از امور مباح و حلال را بر خود حرام نمود وحی الهی آن حضرت را نسبت بدین تصمیم مورد خطاب قرار داده و از او خواست که رفتارش را در این زمینه اصلاح نماید.  
خط ۵۵: خط ۵۵:
ایه دیگر: عَفَا اللَّهُ عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى ُیَتَبَُیَّنَ لَکَ الَّذُِینَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْکَاذِبُِینَ.<ref>توبه 43</ref>
ایه دیگر: عَفَا اللَّهُ عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى ُیَتَبَُیَّنَ لَکَ الَّذُِینَ صَدَقُوا وَتَعْلَمَ الْکَاذِبُِینَ.<ref>توبه 43</ref>


از آیه فوق و نیز آیات صدر و ذیل آن بدست می‌آید گروهی از منافقان به بهانه‌های گوناگون از پیامبر می‌خواستند آنان را از شرکت در جنگ – نبرد تبوک – معاف کند. بعد ازپذیرش عذرهای آنان از ناحیه پیامبر ص، وحی الهی آن حضرت را مورد عتاب قرار داد که خداوند تو را ببخشاید چرا به آنان اذن ترک جهاد دادی؟ اینان با عدم شرکت در جهاد بر ماهیت واقعی برهمگان روشن شده و نفاقشان افشاء می‌گردید.  
از آیه فوق و نیز آیات صدر و ذیل آن بدست می‌آید گروهی از منافقان به بهانه‌های گوناگون از پیامبر می‌خواستند آنان را از شرکت در جنگ – نبرد تبوک – معاف کند. بعد از پذیرش عذرهای آنان از ناحیه پیامبر ص، وحی الهی آن حضرت را مورد عتاب قرار داد که خداوند تو را ببخشاید چرا به آنان اذن ترک جهاد دادی؟ اینان با عدم شرکت در جهاد بر ماهیت واقعی بر همگان روشن شده و نفاقشان افشاء می‌گردید.  


- وَلَا تَقُولَنَّ لِشَُیْءٍ إِنُِّی فَاعِلٌ ذَلِکَ غَدًا إِلَّا أَنْ ُیَشَاءَ اللَّهُ وَاذْکُرْ رَبَّکَ إِذَا نَسُِیتَ وَقُلْ عَسَى أَنْ ُیَهْدُِیَنِ رَبُِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا <ref>کهف 23-24</ref>
- وَلَا تَقُولَنَّ لِشَُیْءٍ إِنُِّی فَاعِلٌ ذَلِکَ غَدًا إِلَّا أَنْ ُیَشَاءَ اللَّهُ وَاذْکُرْ رَبَّکَ إِذَا نَسُِیتَ وَقُلْ عَسَى أَنْ ُیَهْدُِیَنِ رَبُِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا <ref>کهف 23-24</ref>
خط ۶۱: خط ۶۱:
مفاد آیه مذکور و نیز روایاتی که در زمنیه شان نزول آن امده است بدست می‌آید که پیامبر ص دریکی از وعده‌های خویش نسبت به عده‌ای – نمایندگان سران قریش – لحظه‌ای از یاد خداوند غافل شده و به آنان وعده قطعی داد که روز آینده با آنان ملاقات نماید.  
مفاد آیه مذکور و نیز روایاتی که در زمنیه شان نزول آن امده است بدست می‌آید که پیامبر ص دریکی از وعده‌های خویش نسبت به عده‌ای – نمایندگان سران قریش – لحظه‌ای از یاد خداوند غافل شده و به آنان وعده قطعی داد که روز آینده با آنان ملاقات نماید.  


ایه مذکور به حضرت متذکرمی‌شود که همیشه بهنگام تصمیم بر انجام هرعمل، اراده الهی "انشا الله" را حتما در نظر داشته و در تصمیم‌گیری‌ها خود را مستقل نبیند. بر اساس برخی روایات، وحی قرآنی به دلیل این ترک اولی مدتی به تاخیر افتاد – انقطاع وحی - تا هشداری به پیامبر ص و مایه تنبه برای مسلمانان باشد.
آیه مذکور به حضرت متذکر می‌شود که همیشه بهنگام تصمیم بر انجام هر عمل، اراده الهی "انشا الله" را حتما در نظر داشته و در تصمیم‌گیری‌ها خود را مستقل نبیند. بر اساس برخی روایات، وحی قرآنی به دلیل این ترک اولی مدتی به تاخیر افتاد – انقطاع وحی - تا هشداری به پیامبر ص و مایه تنبه برای مسلمانان باشد.


براساس این آیات ونظائران باید گفت هرگاه قرآن را تجلی مکاشفات درونی پیامبر ص بدانیم لازمه‌اش آن است که همه آیات قرآن با افکار و حالات او هماهنگ باشد در حالی که این آیات حضرت را مکلف به هماهنگی خویش با وحی الهی نموده و از او می‌خواهد شیوه خود را در برخی از زمینه‌ها تصحیح کند.
براساس این آیات و نظائر آن باید گفت هرگاه قرآن را تجلی مکاشفات درونی پیامبر ص بدانیم لازمه‌اش آن است که همه آیات قرآن با افکار و حالات او هماهنگ باشد در حالی که این آیات حضرت را مکلف به هماهنگی خویش با وحی الهی نموده و از او می‌خواهد شیوه خود را در برخی از زمینه‌ها تصحیح کند.


2-آیاتی که به پیامبر هشدار نسبت به هر نوع تصرفی در قرآن را می‌دهد:‌
2-آیاتی که به پیامبر هشدار نسبت به هر نوع تصرفی در قرآن را می‌دهد:‌
خط ۷۵: خط ۷۵:
- وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَُیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوُِیلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالُْیَمُِینِ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتُِینَ فَمَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزُِینَ <ref>الحاقه 44-45</ref>  
- وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَُیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوُِیلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالُْیَمُِینِ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتُِینَ فَمَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزُِینَ <ref>الحاقه 44-45</ref>  


در این آیه نیز می‌بینیم که از پیامبر ص با تعابیر تند و هشدار دهنده می‌خواهد مبادا در بیان آیات الهی از نزد خود تصرفی نموده و کلماتی را از نزد خود به خداوند نسبت دهد که در این صورت هیچ مانعی او را از قهر و غضب الهی باز نخواهد داشت.
در این آیه نیز می‌بینیم که از پیامبر ص با تعابیر تند و هشدار‌دهنده می‌خواهد مبادا در بیان آیات الهی از نزد خود تصرفی نموده و کلماتی را از نزد خود به خداوند نسبت دهد که در این صورت هیچ مانعی او را از قهر و غضب الهی باز نخواهد داشت.


- وَإِنْ کَادُوا لَُیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذُِی أَوْحَُیْنَا إِلَُیْکَ لِتَفْتَرُِیَ عَلَُیْنَا غَُیْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوکَ خَلُِیلًا وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَُیْهِمْ شَُیْئًا قَلُِیلًا إِذًا لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَُیَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَُیْنَا نَصُِیرًا <ref>اسرا 73-75-</ref>
- وَإِنْ کَادُوا لَُیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذُِی أَوْحَُیْنَا إِلَُیْکَ لِتَفْتَرُِیَ عَلَُیْنَا غَُیْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوکَ خَلُِیلًا وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَُیْهِمْ شَُیْئًا قَلُِیلًا إِذًا لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَُیَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَُیْنَا نَصُِیرًا <ref>اسرا 73-75-</ref>
خط ۸۹: خط ۸۹:
واژه‌های لم تفعلوا، لن تفعلوا، فاتوا بسوره در آیه مذکور مبین آن است که در بین انسان‌ها کسی قادر نیست سوره‌ای نظیر سوره‌ای از قرآن بیاورد؛  
واژه‌های لم تفعلوا، لن تفعلوا، فاتوا بسوره در آیه مذکور مبین آن است که در بین انسان‌ها کسی قادر نیست سوره‌ای نظیر سوره‌ای از قرآن بیاورد؛  


بنابراین هر گاه قرآن را محصول تجربه دینی و مکاشفه درونی پیامبر ص بدانیم طبعا می‌بایست چنین تجربه‌ای برای سایر انسان‌ها نیز ممکن باشد و تحدی قرآن چنین قابلیتی را از تمام انسان‌ها سلب می‌کند.  
بنابراین هرگاه قرآن را محصول تجربه دینی و مکاشفه درونی پیامبر ص بدانیم طبعا می‌بایست چنین تجربه‌ای برای سایر انسان‌ها نیز ممکن باشد و تحدی قرآن چنین قابلیتی را از تمام انسان‌ها سلب می‌کند.  


===4-انتظار شدید نزول وحی و عدم نزول آن ===
===4-انتظار شدید نزول وحی و عدم نزول آن ===
خط ۹۵: خط ۹۵:
از برخی آیات و روایات فهمیده می‌شود گاه پیامبر و مسلمانان بشدت در انتظار نزول وحی بوده‌اند ولی به جهاتی این امر به تاخیر می‌افتاد. از جمله این موارد ماجرای افک و تهمتی بود که برخی از منافقان نسبت به یکی از همسران پیامبر ص مطرح کردند.
از برخی آیات و روایات فهمیده می‌شود گاه پیامبر و مسلمانان بشدت در انتظار نزول وحی بوده‌اند ولی به جهاتی این امر به تاخیر می‌افتاد. از جمله این موارد ماجرای افک و تهمتی بود که برخی از منافقان نسبت به یکی از همسران پیامبر ص مطرح کردند.


شایعه مذکوربحدی بود که قرآن کریم در چندین آیه -20-11 در سوره نور- آن‌را مطرح نموده و به مسلمانان هشدار داد که از شایعه سازان تبعیت ننموده و از انتشار آن بدون تحقیق اجتناب ورزند. درچنین شرائطی که پیامبرص و مردم منتظر نزول آیات قرآنی بودند سر انجام آیاتی از قرآن نازل گردیده و قضیه را این‌گونه برهمگان روشن نمو د:  
شایعه مذکور بحدی بود که قرآن کریم در چندین آیه -20-11 در سوره نور- آن‌را مطرح نموده و به مسلمانان هشدار داد که از شایعه‌سازان تبعیت ننموده و از انتشار آن بدون تحقیق اجتناب ورزند. درچنین شرائطی که پیامبرص و مردم منتظر نزول آیات قرآنی بودند سر انجام آیاتی از قرآن نازل گردیده و قضیه را این‌گونه برهمگان روشن نمو‌د:  


ا ِنَّ الَّذُِینَ جَاءُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِنْکُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ بَلْ هُوَ خَُیْرٌ لَکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذُِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظُِیمٌ َوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَُیْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْکٌ مُبُِینٌ َوْلَا جَاءُوا عَلَُیْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ ُیَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِکَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْکَاذِبُونَ.<ref>نور 11-12</ref>  
ا ِنَّ الَّذُِینَ جَاءُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِنْکُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ بَلْ هُوَ خَُیْرٌ لَکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذُِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظُِیمٌ َوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَُیْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْکٌ مُبُِینٌ َوْلَا جَاءُوا عَلَُیْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ ُیَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولَئِکَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْکَاذِبُونَ.<ref>نور 11-12</ref>  
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا ُیَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذُِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى ُیَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذُِینَ آَمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرُِیبٌ <ref>بقره 214</ref>
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا ُیَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذُِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى ُیَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذُِینَ آَمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرُِیبٌ <ref>بقره 214</ref>


5- خوف منافقین از نزول آیاتی که وضعیت درونی شان را افشا کند: ُیَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَُیْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فُِی قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ <ref>توبه 64</ref>
5- خوف منافقین از نزول آیاتی که وضعیت درونی‌شان را افشا کند: ُیَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَنْ تُنَزَّلَ عَلَُیْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فُِی قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِئُوا إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ <ref>توبه 64</ref>


باید گفت هر گاه قرآن جز وحی الهی می‌بود و سر چشمه‌ای جز عالم غیب داشت ترس منافقین از نزول آیاتی که اسرار درونی شان را هویدا سازد بیجا بود چون آنان مى‌دانستند که مسلمانان از نیات درونی شان نااگاه بوده و تنها واهمه شان این بود که وحی الهی از ماهیت و مقاصد منافقانه شان پرده بردارد.
باید گفت هر گاه قرآن جز وحی الهی می‌بود و سر چشمه‌ای جز عالم غیب داشت ترس منافقین از نزول آیاتی که اسرار درونی شان را هویدا سازد بیجا بود چون آنان مى‌دانستند که مسلمانان از نیات درونی شان نااگاه بوده و تنها واهمه شان این بود که وحی الهی از ماهیت و مقاصد منافقانه شان پرده بردارد.
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
== ب- استقلال قرآن از فرهنگی عصر نزول ==  
== ب- استقلال قرآن از فرهنگی عصر نزول ==  


هر چند در برخی از آیات قرآن نشانه‌هائی از فرهنگ عصر بعثت دیده می‌شود نظیر: اذا المووده سئلت یا افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت...اما بسیاری از آیات قرآن نه تنها سنخیتی با فرهنگ آن عصر نداشته بلکه در تضاد کامل با آن می‌باشد بگونه‌ای که بسیاری از آیات برای مردم آن عصر قابل درک نبوده و در اعصار بعدی برخی از حقایق آن اشکار شده است.
هر چند در برخی از آیات قرآن نشانه‌هائی از فرهنگ عصر بعثت دیده می‌شود نظیر: اذا المووده سئلت یا افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت...اما بسیاری از آیات قرآن نه تنها سنخیتی با فرهنگ آن عصر نداشته بلکه در تضاد کامل با آن می‌باشد بگونه‌ای که بسیاری از آیات برای مردم آن عصر قابل درک نبوده و در اعصار بعدی برخی از حقایق آن آشکار شده است.


در اینجا بعنوان نمونه برخی از آیات را که بیانگر استقلال قرآن از فرهنگ رائج آن عصر می‌باشد ذکر می‌کنیم:  
در اینجا بعنوان نمونه برخی از آیات را که بیانگر استقلال قرآن از فرهنگ رائج آن عصر می‌باشد ذکر می‌کنیم:  
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
1-آیاتی که بیانگر اخبار غیبی از پیشینیا ن می‌باشد: تِلْکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَُیْبِ نُوحُِیهَا إِلَُیْکَ مَا کُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُکَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقُِینَ <ref>هود 49</ref>
1-آیاتی که بیانگر اخبار غیبی از پیشینیا ن می‌باشد: تِلْکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَُیْبِ نُوحُِیهَا إِلَُیْکَ مَا کُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُکَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقُِینَ <ref>هود 49</ref>


این آیه که ذیل برخی از قصص انبیا سلف بیان شده مبین آن است که پیامبر ص و مردم عصر نزول قرآن قبل از بیان این قصص از مجرای وحی، اگاهی از آنها نداشتند. بنابر‌این اگر قرآن کلام بشری چون پیامبر بود چگونه‌ایه مذکور، آن حضرت و تمامی قومش را نسبت به چنین اخباری نا اگاه وغیرعالم تلقی نموده است. ایا این امر نشانه هویت مستقل قرآن ازفرهنگ عصر نزول نیست؟
این آیه که ذیل برخی از قصص انبیا سلف بیان شده مبین آن است که پیامبر ص و مردم عصر نزول قرآن قبل از بیان این قصص از مجرای وحی، آگاهی از آنها نداشتند. بنابر‌این اگر قرآن کلام بشری چون پیامبر بود چگونه‌ آیه مذکور، آن حضرت و تمامی قومش را نسبت به چنین اخباری ناآگاه و غیرعالم تلقی نموده است. آیا این امر نشانه هویت مستقل قرآن از فرهنگ عصر نزول نیست؟


نظیر آیه فوق آیه دیگری است که در سوره قصص بیان شده است: وَمَا کُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَُیْنَا وَلَکِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذُِیرٍ مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ ُیَتَذَکَّرُونَ <ref>قصص 46</ref>
نظیر آیه فوق آیه دیگری است که در سوره قصص بیان شده است: وَمَا کُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَُیْنَا وَلَکِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذُِیرٍ مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ ُیَتَذَکَّرُونَ <ref>قصص 46</ref>
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:


2-آیاتی که در مقام بیان اوصاف ذات احدیت بوده و هرنوع شرک و نقصی را از حریم الهی دور می‌کند:  
2-آیاتی که در مقام بیان اوصاف ذات احدیت بوده و هرنوع شرک و نقصی را از حریم الهی دور می‌کند:  
شکی نیست که فرهنگ عصر جاهلیت در زمینه مبدا جهان هستی امیخته با انواع خرافات بود. آنان به خدایان چوبی و سنگی معتقد بوده و شرک در ربوبیت و عبودیت بین آنان رواج داشت.  
شکی نیست که فرهنگ عصر جاهلیت در زمینه مبدا جهان هستی آمیخته با انواع خرافات بود. آنان به خدایان چوبی و سنگی معتقد بوده و شرک در ربوبیت و عبودیت بین آنان رواج داشت.  


در چنین عصری که هیچ نوع معرفت صحیح نسبت به خدای متعال وجود نداشت آیات قرآن برای نخستین بار عالی ترین معارف را دراین زمینه در اختیار بشریت قرارداد. آیاتی که با عقاید شرک الود آن عصر مباینت داشته و اوصافی را برای خداوند مطرح نمود که برای مردم آن زمان تازگی داشت،
در چنین عصری که هیچ نوع معرفت صحیح نسبت به خدای متعال وجود نداشت آیات قرآن برای نخستین بار عالی ترین معارف را دراین زمینه در اختیار بشریت قرارداد. آیاتی که با عقاید شرک الود آن عصر مباینت داشته و اوصافی را برای خداوند مطرح نمود که برای مردم آن زمان تازگی داشت،
خط ۱۳۵: خط ۱۳۵:
3-آیاتی که بیانگر حقایق علمی در نظام طبیعت می‌باشند:  
3-آیاتی که بیانگر حقایق علمی در نظام طبیعت می‌باشند:  


تاریخ عصر بعثت از انحطاط علمی آن دوران حکایت می‌کند. بشریت آن عصر بویژه در محیط نزول قرآن اگاهی صحیحی از قوانین حاکم بر نظام هستی نداشت. حتی در مجامع علمی آن عصر قوانینی نظیر هیئت بطلمیوس که زمین را محور عالم دانسته و به گردش کواکب دیگر در اطراف آن معتقد بود حاکمیت داشت.
تاریخ عصر بعثت از انحطاط علمی آن دوران حکایت می‌کند. بشریت آن عصر بویژه در محیط نزول قرآن آگاهی صحیحی از قوانین حاکم بر نظام هستی نداشت. حتی در مجامع علمی آن عصر قوانینی نظیر هیئت بطلمیوس که زمین را محور عالم دانسته و به گردش کواکب دیگر در اطراف آن معتقد بود حاکمیت داشت.


در چنین عصری آیات قرآن حقایقی به بشریت عرضه نمود که بکلی با نگرشهای آن زمان متفاوت بود ؛حقایقی نظیر کروی بودن زمین، حرکت زمین، زوجیت تمام اشیاء...که حتی در تخیلات مردم آن عصرنیز جایگاهی نداشت و بشریت بتدریج در حیات علمی‌اش به آن حقایق پی برد.
در چنین عصری آیات قرآن حقایقی به بشریت عرضه نمود که بکلی با نگرش‌های آن زمان متفاوت بود ؛حقایقی نظیر کروی بودن زمین، حرکت زمین، زوجیت تمام اشیاء...که حتی در تخیلات مردم آن عصرنیز جایگاهی نداشت و بشریت بتدریج در حیات علمی‌اش به آن حقایق پی برد.


در اینجا سه نمونه از معجزات علمی قرآن را بیان می‌کنیم:  
در اینجا سه نمونه از معجزات علمی قرآن را بیان می‌کنیم:  
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
ایه مذکور بیانگر آن است که برخی گیاهان و درختان جهت بارور شدن به عمل تلقیح بادها نیاز دارند. از این رو آیه مذکورمی توان اشاره به نقش بادها در انتقال گرده‌های نر و بارورشدن گیاهان – گرد افشانی – ویا عمل لقاح ابرها که توسط بادها به حرکت در امده و موجب نزول باران می‌گردند دانست.  
ایه مذکور بیانگر آن است که برخی گیاهان و درختان جهت بارور شدن به عمل تلقیح بادها نیاز دارند. از این رو آیه مذکورمی توان اشاره به نقش بادها در انتقال گرده‌های نر و بارورشدن گیاهان – گرد افشانی – ویا عمل لقاح ابرها که توسط بادها به حرکت در امده و موجب نزول باران می‌گردند دانست.  


گسترش زمین و اسمان
گسترش زمین و آسمان


وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا<ref>نازعات 30</ref>  
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا<ref>نازعات 30</ref>  
خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:
وَالسَّمَاءَ بَنَُیْنَاهَا بِأَُیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ <ref>ذاریات 47</ref>
وَالسَّمَاءَ بَنَُیْنَاهَا بِأَُیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ <ref>ذاریات 47</ref>


آیات مذکور اشاره به گسترش جهان هستی دارد. زیرا کره زمین بر اثر جذب مواد اسمانی تدریجا بزرگتر و آسمان‌ها نیز بر اثر سرعت کهکشان‌ها از مرکز و دور شدن آنها در حال توسعه است.
آیات مذکور اشاره به گسترش جهان هستی دارد. زیرا کره زمین بر اثر جذب مواد آسمانی تدریجا بزرگتر و آسمان‌ها نیز بر اثر سرعت کهکشان‌ها از مرکز و دور شدن آنها در حال توسعه است.


یکی از دانشمندان می‌گوید: - نقل به مضمون – فضای جهان که از میلیاردهای کهکشان تشکیل یافته در یک حالت انبساط سریع است <ref>اغاز و انجام جهان تالیف محمد امین رضوی چاپ 1348چاپخانه فردوسی رضائیه</ref>  
یکی از دانشمندان می‌گوید: - نقل به مضمون – فضای جهان که از میلیاردها کهکشان تشکیل یافته در یک حالت انبساط سریع است <ref>اغاز و انجام جهان تالیف محمد امین رضوی چاپ 1348چاپخانه فردوسی رضائیه</ref>  


ایا چنین آیاتی استقلال علمی و فرهنگی قرآن را از عصر نزول اثبات نمی‌کند؟  
ایا چنین آیاتی استقلال علمی و فرهنگی قرآن را از عصر نزول اثبات نمی‌کند؟  
خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:
بدیهی است مشرکین بدان جهت به دیده اعجاب به قرآن می‌نگریستند که نزولش را از ناحیه خداوند تلقی می‌کردند. برای آنان تصور اینکه خداوند با بشری مثل آنان سخن بگوید بسیار دشوار بود از این رو به تکذیب یا تشکیک نسبت به آن می‌پرداختند.
بدیهی است مشرکین بدان جهت به دیده اعجاب به قرآن می‌نگریستند که نزولش را از ناحیه خداوند تلقی می‌کردند. برای آنان تصور اینکه خداوند با بشری مثل آنان سخن بگوید بسیار دشوار بود از این رو به تکذیب یا تشکیک نسبت به آن می‌پرداختند.


بنابر این اگر قرآن نوعی مکاشفه درونی پیامبر و از سنخ شعر شاعران بود هیچگاه موجب شگفتی آنان نمی‌شد. چون چنین امری برای آنان امری عادی بوده و نظائرش را در بین خودشان مشاهده می‌کردند.
بنابر‌این اگر قرآن نوعی مکاشفه درونی پیامبر و از سنخ شعر شاعران بود هیچگاه موجب شگفتی آنان نمی‌شد. چون چنین امری برای آنان امری عادی بوده و نظائرش را در بین خودشان مشاهده می‌کردند.


ج -آیاتی که با صراحت نزول قرآن را به خداوند نسبت می‌دهد  
ج -آیاتی که با صراحت نزول قرآن را به خداوند نسبت می‌دهد  
خط ۱۹۱: خط ۱۹۱:
مفاد آیه شریفه فوق این است که خداوند متعال جهت صیانت وحی الهی از نفوذ شیاطین انسی و جنی، فرشتگانی را بعنوان مراقب و محافظ رسول وحی – جبرئیل – در اطرافش قرار داده تا پیام الهی بی کم و کاست به بندگانش ابلاغ گردیده و اصالت وحی مورد خدشه قرار نگیرد.
مفاد آیه شریفه فوق این است که خداوند متعال جهت صیانت وحی الهی از نفوذ شیاطین انسی و جنی، فرشتگانی را بعنوان مراقب و محافظ رسول وحی – جبرئیل – در اطرافش قرار داده تا پیام الهی بی کم و کاست به بندگانش ابلاغ گردیده و اصالت وحی مورد خدشه قرار نگیرد.


واژه "رصدا "در آیه مذکور به معنای مراقب و محافظ بوده و مراد از آن فرشتگانی هستند که از جهات مختلف – من بین یدیه و من خلفه – همراه رسول و امین وحی الهی هستند.  
واژه "رصدا " در آیه مذکور به معنای مراقب و محافظ بوده و مراد از آن فرشتگانی هستند که از جهات مختلف – من بین یدیه و من خلفه – همراه رسول و امین وحی الهی هستند.  
بنابر این اگر وحی قرآنی را نوعی مکاشفه درونی پیامبر بدانیم نیازی به اینهمه فرشتگان نیست تا امین و رسول وحی را از تمام جوانب مراقبت کنند.
بنابر این اگر وحی قرآنی را نوعی مکاشفه درونی پیامبر بدانیم نیازی به اینهمه فرشتگان نیست تا امین و رسول وحی را از تمام جوانب مراقبت کنند.


د- در خواست معجزه  
د- در خواست معجزه  


از آیات متعدد قرآن کریم و نیز تاریخ حیات انبیای الهی استفاده می‌شود که مخالفین انبیای الهی از آنان می‌خواستند جهت اثبات صدق در ادعای خویش مبنی بر ارتباط با عالم غیب معجزه یا امر خارق العاده‌ای را به آنان نشان دهند نظیرمعجزاتی که از ابراهیم ع، صالح،هود و...در خواست نمودند.
از آیات متعدد قرآن کریم و نیز تاریخ حیات انبیای الهی استفاده می‌شود که مخالفین انبیای الهی از آنان می‌خواستند جهت اثبات صدق در ادعای خویش مبنی بر ارتباط با عالم غیب معجزه یا امر خارق‌العاده‌ای را به آنان نشان دهند نظیرمعجزاتی که از ابراهیم ع، صالح،هود و...در خواست نمودند.
در اینجا می‌گوئیم اگر نبوت همان کشف باطنی و محصول ریاضت‌های معنوی انبیای الهی بوده و وحی از درون آنان تراوش نموده است در خواست معجزه از آنان امری بی معنا خواهد بود.  
در اینجا می‌گوئیم اگر نبوت همان کشف باطنی و محصول ریاضت‌های معنوی انبیای الهی بوده و وحی از درون آنان تراوش نموده است در خواست معجزه از آنان امری بی معنا خواهد بود.  


خط ۲۰۷: خط ۲۰۷:
سبب عداوت یهود با جبرئیل آن بود که از منظر آنان جبرئیل همیشه دستورهای سخت نظیر جنگ و جهاد را می‌اورد بخلاف میکائیل که همیشه دستورهای ساده و راحت را از ناحیه خداوند نازل می‌کند.  
سبب عداوت یهود با جبرئیل آن بود که از منظر آنان جبرئیل همیشه دستورهای سخت نظیر جنگ و جهاد را می‌اورد بخلاف میکائیل که همیشه دستورهای ساده و راحت را از ناحیه خداوند نازل می‌کند.  


نکته مهمی که از آیه مذکور در ارتباط با موضوع بدست می‌آید این است که یهودیان با جبرئیل به عنوان یک موجود اسمانی و غیبی که وحی الهی را نازل می‌کند عداوت داشتند نه با روان پاک پیامبر؛ اگرنبوت همان تجربه دینی و معنوی پیامبر ص است و جبرئیل نیز موجود خارجی نبوده و تنها در قوه خیال پیامبرص مجسم شده است عداوت یهود با چنین موجودخیالی بی معنا خواهد بود.  
نکته مهمی که از آیه مذکور در ارتباط با موضوع بدست می‌آید این است که یهودیان با جبرئیل به عنوان یک موجود آسمانی و غیبی که وحی الهی را نازل می‌کند عداوت داشتند نه با روان پاک پیامبر؛ اگرنبوت همان تجربه دینی و معنوی پیامبر ص است و جبرئیل نیز موجود خارجی نبوده و تنها در قوه خیال پیامبرص مجسم شده است عداوت یهود با چنین موجودخیالی بی ‌معنا خواهد بود.  


== مشخصات وحی قرآنی از زبان روایات ==  
== مشخصات وحی قرآنی از زبان روایات ==  
خط ۲۲۳: خط ۲۲۳:
- در یافت وحی به شکل دمیدن در ذهن و عقل  
- در یافت وحی به شکل دمیدن در ذهن و عقل  


- گاهی حال التهاب و بر افروختگی داشت که برای تسکین ایشان را با اب سرد شستشو می‌دادند و او را می‌پوشاندند.  
- گاهی حال التهاب و بر افروختگی داشت که برای تسکین ایشان را با آب سرد شستشو می‌دادند و او را می‌پوشاندند.  


- یا چنان گرم می‌شد که عرق از سر و پیشانی مبارکش می‌ریخت.
- یا چنان گرم می‌شد که عرق از سر و پیشانی مبارکش می‌ریخت.
خط ۲۳۱: خط ۲۳۱:
- زمانی رنگ رخسارش به قرمزی و یا کبودی می‌زد  
- زمانی رنگ رخسارش به قرمزی و یا کبودی می‌زد  


- وقتی هم خواب الوده می‌نمود یا به اغماء و غش دچار می‌شد  
- وقتی هم خواب‌آلوده می‌نمود یا به اغماء و غش دچار می‌شد  


- هنگامی هم نگاه به اسمان و جوانب خود می‌دوخت و سری تکان می‌داد و یا سر را به پایین می‌انداخت.  
- هنگامی هم نگاه به آسمان و جوانب خود می‌دوخت و سری تکان می‌داد و یا سر را به پایین می‌انداخت.  


- گاه رنج شدیدی تحمل می‌کرد ولی زمانی هم سبک تربود.  
- گاه رنج شدیدی تحمل می‌کرد ولی زمانی هم سبک تربود.  
خط ۲۳۹: خط ۲۳۹:
- وقتی چنان سنگین می‌شد که چارپائی که سواربود از رفتن باز می‌ماند و یا با زانو به پیش گردن چارپا می‌زد ویا زانوئی که زیر پایش قرار گرفته بود بشدت فشرده می‌شد.
- وقتی چنان سنگین می‌شد که چارپائی که سواربود از رفتن باز می‌ماند و یا با زانو به پیش گردن چارپا می‌زد ویا زانوئی که زیر پایش قرار گرفته بود بشدت فشرده می‌شد.


- گاهی دچار سر درد می‌شد <ref>رک به: تاریخ قرآن تالیف محمود رامیار ص 108-109</ref>  
- گاهی دچار سردرد می‌شد <ref>رک به: تاریخ قرآن تالیف محمود رامیار ص 108-109</ref>  


نتیجه
نتیجه


ایا با وجود چنین حالات گوناگونی که پیامبر ص بهنگام دریافت وحی در آن حضرت دیده می‌شد چگونه می‌توان وحی قرآنی را نوعی مکاشفه درونی دانست؟ ایا ممکن است چنین حالاتی در حالات مکاشفه بر انسان عارض شود ؟ایا چنین حالاتی حکایت از عظمت وحی و سنگینی آن که از نزد خدای متعال توسط جبرئیل یا...بر قلب مقدس پیامبر نازل می‌شد نمی‌کند؟  
ایا با وجود چنین حالات گوناگونی که پیامبر ص بهنگام دریافت وحی در آن حضرت دیده می‌شد چگونه می‌توان وحی قرآنی را نوعی مکاشفه درونی دانست؟ آیا ممکن است چنین حالاتی در حالات مکاشفه بر انسان عارض شود ؟ایا چنین حالاتی حکایت از عظمت وحی و سنگینی آن که از نزد خدای متعال توسط جبرئیل یا...بر قلب مقدس پیامبر نازل می‌شد نمی‌کند؟  


== نگاهی به گفتار قائلان به نفسی بود ن وحی قرآنی ==  
== نگاهی به گفتار قائلان به نفسی بود ن وحی قرآنی ==  


برغم صدها آیه و روایتی که بر قدسی بودن قرآن و استقلال آن از وجود پیامبر دارد برخی همچنان قرآن را تبلور شخصت باطنی و معنوی پیامبر ص دانسته منشا آن را نفسی قدسی پیامبرمی دانند.  
برغم صدها آیه و روایتی که بر قدسی بودن قرآن و استقلال آن از وجود پیامبر دارد برخی همچنان قرآن را تبلور شخصت باطنی و معنوی پیامبر ص دانسته منشا آن را نفسی قدسی پیامبر می‌دانند.  


هر چند گفتار کسانی که با چنین نگرشی به قرآن می‌نگرند با یکدیگر تفاوتهائی دارد اما همگی شان به رغم آنکه پیامبر ص را فردی صادق می‌دانند در این جهت مشترکند که در وحی پیامبران هیچگونه ارتباطی بصورت مستقیم با عالم غیب وجود نداشته و قرآن نیز مجموعه‌ای از الهاماتی است که از ضمیر باطنی پیامبر به او افاضه می‌گردد.
هر چند گفتار کسانی که با چنین نگرشی به قرآن می‌نگرند با یکدیگر تفاوت‌هائی دارد اما همگی شان به رغم آنکه پیامبر ص را فردی صادق می‌دانند در این جهت مشترکند که در وحی پیامبران هیچگونه ارتباطی بصورت مستقیم با عالم غیب وجود نداشته و قرآن نیز مجموعه‌ای از الهاماتی است که از ضمیر باطنی پیامبر به او افاضه می‌گردد.


پیامبر نیز در اثر این الهامات درونی و باورهای باطنی‌اش گمان می‌کند که فرشته وحی براو نازل شده و آیات الهی را بر او تلاوت نموده است. طبق این دیدگاه قرآن نیز همانند سائر کتاب‌های بشری بوده و امکان بروز خطا نیز در آن وجود خواهد داشت.  
پیامبر نیز در اثر این الهامات درونی و باورهای باطنی‌اش گمان می‌کند که فرشته وحی براو نازل شده و آیات الهی را بر او تلاوت نموده است. طبق این دیدگاه قرآن نیز همانند سائر کتاب‌های بشری بوده و امکان بروز خطا نیز در آن وجود خواهد داشت.  
خط ۲۶۸: خط ۲۶۸:
مولف کتاب بسط تجربه نبوی که از طرفداران جدی این نظریه است در این رابطه می‌نویسد:  
مولف کتاب بسط تجربه نبوی که از طرفداران جدی این نظریه است در این رابطه می‌نویسد:  


...شاعر با شاعری شاعرتر می‌شود و سخنران با سخنرانی سخنرانتر و این امر در هر تجربه ا ی جاری است...پیامبر ص نیز که همه سرمایه‌اش شخصتش بود این شخصیت محل و موجد و قابل و فاعل تجارب دینی و وحیی بود و بسطی که در شخصیت او می‌افتاد به بسط تجربه –وبالعکس- منتهی می‌شد و لذا وحی تابع او بود نه او تابع وحی..... و به حکم "وما رمیت اذرمیت و لکن الله رمی" کلامش حق بود؛ او نه تابع جبرئیل که جبرئیل تابع او بود و ملک را او نازل می‌کرد و در جائی هم که می‌خواست و می‌توانست از او در می‌گذشت <ref>بسط تجربه نبوی ص 13-14
...شاعر با شاعری شاعرتر می‌شود و سخنران با سخنرانی سخنران‌تر و این امر در هر تجربه‌ای جاری است...پیامبر ص نیز که همه سرمایه‌اش شخصتش بود این شخصیت محل و موجد و قابل و فاعل تجارب دینی و وحیی بود و بسطی که در شخصیت او می‌افتاد به بسط تجربه –وبالعکس- منتهی می‌شد و لذا وحی تابع او بود نه او تابع وحی..... و به حکم "وما رمیت اذرمیت و لکن الله رمی" کلامش حق بود؛ او نه تابع جبرئیل که جبرئیل تابع او بود و ملک را او نازل می‌کرد و در جائی هم که می‌خواست و می‌توانست از او در می‌گذشت <ref>بسط تجربه نبوی ص 13-14
</ref>
</ref>


خط ۲۸۳: خط ۲۸۳:
عقل درونی محمد و یا به تعبیر امروز شخصیت باطنی او به بی پایگی شرک پی برده بود. اوبرای رسیدن به مقام نبوت به پرستش خدا پرداخت و در غار حرا برای عبادت خلوت نمود و در آن‌جا ایمان و وجدان او به درجه‌ای بلند رسید و افق افکارش وسیع و دید بصیرتش دو چندان شد.
عقل درونی محمد و یا به تعبیر امروز شخصیت باطنی او به بی پایگی شرک پی برده بود. اوبرای رسیدن به مقام نبوت به پرستش خدا پرداخت و در غار حرا برای عبادت خلوت نمود و در آن‌جا ایمان و وجدان او به درجه‌ای بلند رسید و افق افکارش وسیع و دید بصیرتش دو چندان شد.


در این مرحله آن‌چنان نیرومند شد که برای هدایت مردم شایستگی پیدا کرد او پیوسته در فکر و اندیشه بود تا آن‌گاه که یقین کرد: این همان پیامبری می‌باشد که خداوند او را برای هدایت بشربر انگیخته است.
در این مرحله آن‌چنان نیرومند شد که برای هدایت مردم شایستگی پیدا کرد او پیوسته در فکر و اندیشه بود تا آن‌گاه که یقین کرد: این همان پیامبری می‌باشد که خداوند او را برای هدایت بشر بر‌انگیخته است.


این اگاهیها بر او چنان وانمود می‌شد که از اسمان بر او نازل می‌شود و این خطاب را خداوند بوسیله جبرئیل برای او می‌فرستد <ref>الوحی المحمدی ص 78-92؛لازم به ذکر است که گفتار امیل درمنگام به نقل مولف کتاب الوحی المحمدی از ده مقدمه تشکیل شده است که ما خلاصه انرا در اینجا از ترجمه ایه الله جعفر سبحانی که در جوابیه ایشان به گفتار عبدالکریم سروش نقل شده ذکر نموده ایم.</ref>
این آگاهی‌ها بر او چنان وانمود می‌شد که از آسمان بر او نازل می‌شود و این خطاب را خداوند بوسیله جبرئیل برای او می‌فرستد <ref>الوحی المحمدی ص 78-92؛لازم به ذکر است که گفتار امیل درمنگام به نقل مولف کتاب الوحی المحمدی از ده مقدمه تشکیل شده است که ما خلاصه انرا در اینجا از ترجمه آیة‌الله جعفر سبحانی که در جوابیه ایشان به گفتار عبدالکریم سروش نقل شده ذکر نموده ایم.</ref>


فرید وجدی نیز در دائره المعارفش همین عقیده را از منظر اندیشمندان غربی نسبت به مطلق وحی و پیامهای الهی به پیامبران بیان می‌کند <ref>دائره المعارف فرید وجد ی ج 10ذیل عنوان وحی ص 712-720</ref>  
فرید وجدی نیز در دائره المعارفش همین عقیده را از منظر اندیشمندان غربی نسبت به مطلق وحی و پیام‌های الهی به پیامبران بیان می‌کند <ref>دائره المعارف فرید وجد ی ج 10ذیل عنوان وحی ص 712-720</ref>  


== منشا پیدایش دیدگاه قائلین به وحی نفسی ==  
== منشا پیدایش دیدگاه قائلین به وحی نفسی ==  
خط ۳۰۲: خط ۳۰۲:
اولا ناتوانی از درک کیفیت ارتباط کلامی خداوند با بشر دلیل نفی آن نمی‌شود.
اولا ناتوانی از درک کیفیت ارتباط کلامی خداوند با بشر دلیل نفی آن نمی‌شود.


ثانیا قائلین به این دیدگاه در زمنیه خلقت موجودات طبیعی چه می‌گویند؟ چگونه خدائی که مجرد از ماده است هر لحظه در امر خلق و ایجاد موجودات مادی است کل یوم هو فی شان؟ ایا باران که پدیده‌ای مادی و حادث است چگونه بوسیله خداوند متعال که که مسبب الاسباب است نازل می‌شود؟ ایا برای خداوند ممکن نیست ارتباط کلامی با بشر بر قرارنموده و پیامش رااز طریق فرشتگانش به پیامبران ابلاع کند؟
ثانیا قائلین به این دیدگاه در زمنیه خلقت موجودات طبیعی چه می‌گویند؟ چگونه خدائی که مجرد از ماده است هر لحظه در امر خلق و ایجاد موجودات مادی است کل یوم هو فی شان؟ آیا باران که پدیده‌ای مادی و حادث است چگونه بوسیله خداوند متعال که که مسبب الاسباب است نازل می‌شود؟ آیا برای خداوند ممکن نیست ارتباط کلامی با بشر بر قرارنموده و پیامش رااز طریق فرشتگانش به پیامبران ابلاع کند؟


=== ب- عجز از حل تعارض ظاهری برخی آیات با مسائل علمی ===
=== ب- عجز از حل تعارض ظاهری برخی آیات با مسائل علمی ===


این گروه به دلیل تاثیر پذیری از گسترش روز افزون علوم تجربی و تعارض بدوی برخی از قوانین آن با ظواهر برخی از آیات، قرآن را تراوش فکر پیامبر ص دانسته تابه قول خود این مشکل را نیز حل کنند و بگویند: قسمت خطاهای قرآن و آیات معارض با اصول علمی مربوط به طبیعت بشری بودن پیامبر بوده و بخش‌های متعالی و غیر معارض قرآن نشات گرفته از تخیلات واقع بینانه آن حضرت می‌باشد<ref>پاسخ دوم دکتر سروش به ایه الله جعفر سبحانی تحت عنوان: طوطی و زنبور اردیبهشت 1387 نقل از سایت دکتر سروش</ref>  
این گروه به دلیل تاثیر پذیری از گسترش روز افزون علوم تجربی و تعارض بدوی برخی از قوانین آن با ظواهر برخی از آیات، قرآن را تراوش فکر پیامبر ص دانسته تابه قول خود این مشکل را نیز حل کنند و بگویند: قسمت خطاهای قرآن و آیات معارض با اصول علمی مربوط به طبیعت بشری بودن پیامبر بوده و بخش‌های متعالی و غیر معارض قرآن نشات گرفته از تخیلات واقع بینانه آن حضرت می‌باشد<ref>پاسخ دوم دکتر سروش به آیة‌الله جعفر سبحانی تحت عنوان: طوطی و زنبور اردیبهشت 1387 نقل از سایت دکتر سروش</ref>  


فرید وجدی بعد از بیان تفسیر روشنفکران غربی از وحی پیامبران بگونه‌ای که گذشت می‌گوید:  
فرید وجدی بعد از بیان تفسیر روشنفکران غربی از وحی پیامبران بگونه‌ای که گذشت می‌گوید:  


....با این تفسیر - وحی تجلی الهامات درونی انبیاء است- مشکل محتوای کتب مقدس و ارتباط آن با علوم روز نیز به خوبی توجیه و تبیین و نسبت تحریف به متون مقدس نیز بر طرف می‌شود چرا که کتب مقدس حاصل خود اگاهی‌های درونی هر پیامبر است و حاصل آن بی تردید درست است اما گاه معارف والای باطنی و درونی با معارف نادرست شخصیت معمولی و عادی آنها امیخته می‌شود در نتیجه در متون دینی که محصول وحی درونی پیامبرا است مطالب ناصحیح در کنار مفاهیم بسیار ارزشمند و پیشرفته‌ای که بشر تا آن هنگام آنها را نشناخته بود عجین شده است <ref>دائره المعارف ج 10ذیل عنوان وحی ضمنا ترجمه متن مذکور از کتاب تحلیل وحی از دیدگاه اسلام و مسیحیت تالیف محمد باقر سعیدی روشن ص 46 نقل شده است.</ref>
....با این تفسیر - وحی تجلی الهامات درونی انبیاء است- مشکل محتوای کتب مقدس و ارتباط آن با علوم روز نیز به خوبی توجیه و تبیین و نسبت تحریف به متون مقدس نیز بر طرف می‌شود چرا که کتب مقدس حاصل خود آگاهی‌های درونی هر پیامبر است و حاصل آن بی‌تردید درست است اما گاه معارف والای باطنی و درونی با معارف نادرست شخصیت معمولی و عادی آنها آمیخته می‌شود در نتیجه در متون دینی که محصول وحی درونی پیامبران است مطالب ناصحیح در کنار مفاهیم بسیار ارزشمند و پیشرفته‌ای که بشر تا آن هنگام آنها را نشناخته بود عجین شده است <ref>دائره المعارف ج 10ذیل عنوان وحی ضمنا ترجمه متن مذکور از کتاب تحلیل وحی از دیدگاه اسلام و مسیحیت تالیف محمد باقر سعیدی روشن ص 46 نقل شده است.</ref>


اقای دکتر سروش نیز به عالمان دین توصیه می‌کند که از روشی که دانشمندان مسیحی در حل تعارض علم بامحتوای متون مقدس پیموده‌اند برای حل تعارض آیات قرآن با اصول علمی بهره گیرند:
اقای دکتر سروش نیز به عالمان دین توصیه می‌کند که از روشی که دانشمندان مسیحی در حل تعارض علم بامحتوای متون مقدس پیموده‌اند برای حل تعارض آیات قرآن با اصول علمی بهره گیرند:
خط ۳۱۶: خط ۳۱۶:
در خصوص تعارض ظواهر قرآن با علم...تنها اظهار شگفتی می‌کنم از اینکه روحانیت مسلمان و شیعه گوئی هیچ پندی و درسی از تجربه‌های کلیسا نمی‌خواهد بیاموزد و درست همان سخن‌ها را که کلیسا در مقابل کپرنیک و گالیله گفته بود تکرار می‌کند و باز هم آنها را بدیع و گره‌گشا می‌داند و دمی نمی‌اندیشد که بانیان نخستین دیر است که آن شیوه‌های سترون را ترک گفته‌اند و تن به قبض و بسط‌ها و پیچش‌ها و چرخش‌های عنیف و عظیم در فهم – هرمنوتیک – صحف مقدس داده‌اند.  
در خصوص تعارض ظواهر قرآن با علم...تنها اظهار شگفتی می‌کنم از اینکه روحانیت مسلمان و شیعه گوئی هیچ پندی و درسی از تجربه‌های کلیسا نمی‌خواهد بیاموزد و درست همان سخن‌ها را که کلیسا در مقابل کپرنیک و گالیله گفته بود تکرار می‌کند و باز هم آنها را بدیع و گره‌گشا می‌داند و دمی نمی‌اندیشد که بانیان نخستین دیر است که آن شیوه‌های سترون را ترک گفته‌اند و تن به قبض و بسط‌ها و پیچش‌ها و چرخش‌های عنیف و عظیم در فهم – هرمنوتیک – صحف مقدس داده‌اند.  


آنها هم یک چند به سازگاری علم حقیقی و وحی حقیقی دل خوش کردند...اما با همه زیرکی ناکام ماندند. منصفانه تسلیم مشکل شدند و راهی تازه پیش گرفتند و در ساختار تئولوژی و دین شناسی طرحی نو در افکندند. درک خود از خدا، از وحی، از متن، از علم...را نو کردند و از آن چالش مهیب نیرومندتر بیرون جستند. حجم ادبیات و مکتوبات مربوط به تعارض علم و وحی اکنون سربه فلک می‌ساید و من در عجبم از اینکه سهم ما از این خوان گسترده نواله یی چنین اندک است <ref>پاسخ دوم دکتر سروش به ایه الله جعفر سبحانی تحت عنوان طوطی و زنبور اردیبهشت 1387</ref>
آنها هم یک چند به سازگاری علم حقیقی و وحی حقیقی دل خوش کردند...اما با همه زیرکی ناکام ماندند. منصفانه تسلیم مشکل شدند و راهی تازه پیش گرفتند و در ساختار تئولوژی و دین‌شناسی طرحی نو در افکندند. درک خود از خدا، از وحی، از متن، از علم...را نو کردند و از آن چالش مهیب نیرومندتر بیرون جستند. حجم ادبیات و مکتوبات مربوط به تعارض علم و وحی اکنون سربه فلک می‌ساید و من در عجبم از اینکه سهم ما از این خوان گسترده نواله یی چنین اندک است <ref>پاسخ دوم دکتر سروش به آیة‌الله جعفر سبحانی تحت عنوان طوطی و زنبور اردیبهشت 1387</ref>


=== نقد و بررسی ===  
=== نقد و بررسی ===  
خط ۳۲۳: خط ۳۲۳:
اولا مقایسه بین قرآن و متون انجیل و تورات – عهدین – مقایسه‌ای ناصواب و به اصطلاح قیاس مع الفارق است؛ در عهدین مطالبی یافت می‌شود که مخالف احکام قطعی عقل بوده در حالی که قرآن عاری از چنین امری است.
اولا مقایسه بین قرآن و متون انجیل و تورات – عهدین – مقایسه‌ای ناصواب و به اصطلاح قیاس مع الفارق است؛ در عهدین مطالبی یافت می‌شود که مخالف احکام قطعی عقل بوده در حالی که قرآن عاری از چنین امری است.


ثانیا در مواردی که به ظاهر تعارضی بین برخی آیات و مسائل علمی می‌باشد در حقیقت تعارض بین نوعی فهم از قرآن با مسائل علمی است نه اینکه خطا در وحی الهی باشد. بعنوان مثال اگرطبق نظر برخی مفسران گذشته، هفت اسمان بر تئوری‌های هیئت بطلمیوس تطبیق گردیده است در حقیقت خطا در فهم آن مفسرین صورت گرفته است نه اینکه مراد واقعی خداوند از از السماوات السبع، تئوری‌های مذکور باشد.
ثانیا در مواردی که به ظاهر تعارضی بین برخی آیات و مسائل علمی می‌باشد در حقیقت تعارض بین نوعی فهم از قرآن با مسائل علمی است نه اینکه خطا در وحی الهی باشد. بعنوان مثال اگرطبق نظر برخی مفسران گذشته، هفت آسمان بر تئوری‌های هیئت بطلمیوس تطبیق گردیده است در حقیقت خطا در فهم آن مفسرین صورت گرفته است نه اینکه مراد واقعی خداوند از از السماوات السبع، تئوری‌های مذکور باشد.


بعلاوه آن‌که مسائل علمی از آن‌رو که مبتنی بر اساس استقراء و تجربه می‌باشد خاصیت ابطال پذیری داشته و از قطعیت برخوردار نمی‌باشند.
بعلاوه آن‌که مسائل علمی از آن‌رو که مبتنی بر اساس استقراء و تجربه می‌باشد خاصیت ابطال‌پذیری داشته و از قطعیت برخوردار نمی‌باشند.


در پایان این فصل به کسانی که مدعی پیروی از اسلام بوده اما وحی قرآنی را نشات گرفته از شخصیت باطنی پیامبر ص دانسته و ارتباط مستقیم آن‌را با عالم غیب و مبدا انکار می‌کنند می‌گوئیم:  
در پایان این فصل به کسانی که مدعی پیروی از اسلام بوده اما وحی قرآنی را نشات گرفته از شخصیت باطنی پیامبر ص دانسته و ارتباط مستقیم آن‌را با عالم غیب و مبدا انکار می‌کنند می‌گوئیم:  
اولا این سخن شما مستلزم تشکیک در اصل نبوت پیامبر ص خواهد بود. چون اگر قرآن از قلب و اندیشه پیامبر تراوش نموده است چه دلیلی بر صدق چنین ادعائی وجود دارد؟ چگونه می‌توان اثبات نمود که پیامبر ص در گفتار خویش صادق است؟  
اولا این سخن شما مستلزم تشکیک در اصل نبوت پیامبر ص خواهد بود. چون اگر قرآن از قلب و اندیشه پیامبر تراوش نموده است چه دلیلی بر صدق چنین ادعائی وجود دارد؟ چگونه می‌توان اثبات نمود که پیامبر ص در گفتار خویش صادق است؟  


در حالی که اگر- آن‌گونه که قاطبه مسلمانان بدان معتقد هستند - قرآن را کلام الهی دانسته و آن رامستقل از وجود پیامبر تلقی کنیم در اینصورت می‌توان ادعا نمود که قرآن دلیل صدق نبوت پیامبر می‌باشد.
در حالی که اگر- آن‌گونه که قاطبه مسلمانان بدان معتقد هستند - قرآن را کلام الهی دانسته و آن را مستقل از وجود پیامبر تلقی کنیم در اینصورت می‌توان ادعا نمود که قرآن دلیل صدق نبوت پیامبر می‌باشد.


ثانیا لازمه دیدگاهتان در مساله وحی، نفی مرجعیت قرآن و پیامبر ص و سلب اعتماد عمومی از این دو منبع عظیم می‌باشد. بشری دانستن قرآن و نفی عصمت از پیامبر و قابلیت تکرار پذیری تجربه نبوی برای دیگران، زمینه را برای مخدوش نمودن اصل قرآن و پیامبر ص فراهم خواهد نمود ؛نظیر سرنوشتی که بعداز رنسانس بر سرمسیححیت و کلیسا وارد گردید.  
ثانیا لازمه دیدگاهتان در مساله وحی، نفی مرجعیت قرآن و پیامبر ص و سلب اعتماد عمومی از این دو منبع عظیم می‌باشد. بشری دانستن قرآن و نفی عصمت از پیامبر و قابلیت تکرار‌پذیری تجربه نبوی برای دیگران، زمینه را برای مخدوش نمودن اصل قرآن و پیامبر ص فراهم خواهد نمود؛ نظیر سرنوشتی که بعداز رنسانس بر سرمسیححیت و کلیسا وارد گردید.  
== نتائج ==  
== نتائج ==  


خط ۳۳۸: خط ۳۳۸:
1- دودیدگاه در زمینه نزول قرآن در بین اندیشمندان مسلمان وجود دارد:  
1- دودیدگاه در زمینه نزول قرآن در بین اندیشمندان مسلمان وجود دارد:  


الف – دیدگاه اکثریت قریب به کل: طبق این دیدگاه که قاطبه مسلمانان نیزبا آن هماهنگ می‌باشند قرآن کلام الهی است بدین معنا که الفاظ و معانی آن از نزد خدای متعال بر قلب مقدس پیامبر ص نازل و پیامبر نیز آن‌را بدون هیچ گونه دخل و تصرفی بر مردم تلاوت و قرائت نموده است.
الف – دیدگاه اکثریت قریب به کل: طبق این دیدگاه که قاطبه مسلمانان نیز با آن هماهنگ می‌باشند قرآن کلام الهی است بدین معنا که الفاظ و معانی آن از نزد خدای متعال بر قلب مقدس پیامبر ص نازل و پیامبر نیز آنرا بدون هیچ گونه دخل و تصرفی بر مردم تلاوت و قرائت نموده است.


ب- دیدگاه اقلیت: صاحبان این دیدگاه که برخی از روشنفکران مذهبی می‌باشند معتقدند قرآن نوعی الهام و مکاشفه درونی پیامبر ص بوده و ارتباط مستقیم با خدا و عالم غیب ندارد.  
ب- دیدگاه اقلیت: صاحبان این دیدگاه که برخی از روشنفکران مذهبی می‌باشند معتقدند قرآن نوعی الهام و مکاشفه درونی پیامبر ص بوده و ارتباط مستقیم با خدا و عالم غیب ندارد.  
خط ۳۴۷: خط ۳۴۷:


== پانویس ==
== پانویس ==
[[رده:مقالات]]
{{پانویس}}
[[رده:شبهات قرآنی]]
 
[[رده:وحی]]
[[رده:مقاله‌ها]]