نظریه کسب: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ مارس ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:
'''[[سعد الدین تفتازانی]](722-792 ق)''' نیز چون سایر متکلمان اشعری مشی کلی این مذهب در اعتقاد به [[توحید افعالی]] و دفاع متعصبانه از آن را می پذیرد. وی خدای متعال را مصدر همه افعال می داند و می گوید خدای متعال خالق تمام افعال بندگانش است، چه آن فعل کفر باشد یا ایمان، طاعت باشد یا عصیان.<ref> سعد الدین تفتازانی، [[شرح العقائد النسفية]]، ص 54</ref> و در جایی دیگر می گوید هر چند که از نظر وی حقیقت کسب معلوم نیست، ولی مطابق با برهان، جز خدا خالق و جز قدرت قدیم موثر دیگری وجود ندارد و آن چه از عبد صادر می شود، حاصل قدرت حادثی است که به برخی از افعال انسان تعلق می گیرد، مثل صعود به بلندی که قدرت و اراده انسان در تحصیل آن نقش دارد، بر خلاف سقوط که انسان در آن بی اختیار است. بنا بر این، فعلی که حاصل قدرت حادث است، کسب نام دارد اگر چه حقیقتش معلوم نیست.<ref> سعد الدین تفتازانی، [[شرح المقاصد]]، ج ‏4، ص225</ref>این متکلم اشعری، انسان را مجبور نمی داند و چون می خواهد به مسئله ثواب و عقاب اعمال در سرای دیگر پاسخ دهد، از اختیار انسان دفاع می کند. او  می گوید مقدور یک چیز بیشتر نیست که از قدرت قدیم و حادث با دو لحاظ خلقی و کسبی به وجود می آید.<ref> سعد الدین تفتازانی، شرح العقائد النسفية، ص 58</ref>  
'''[[سعد الدین تفتازانی]](722-792 ق)''' نیز چون سایر متکلمان اشعری مشی کلی این مذهب در اعتقاد به [[توحید افعالی]] و دفاع متعصبانه از آن را می پذیرد. وی خدای متعال را مصدر همه افعال می داند و می گوید خدای متعال خالق تمام افعال بندگانش است، چه آن فعل کفر باشد یا ایمان، طاعت باشد یا عصیان.<ref> سعد الدین تفتازانی، [[شرح العقائد النسفية]]، ص 54</ref> و در جایی دیگر می گوید هر چند که از نظر وی حقیقت کسب معلوم نیست، ولی مطابق با برهان، جز خدا خالق و جز قدرت قدیم موثر دیگری وجود ندارد و آن چه از عبد صادر می شود، حاصل قدرت حادثی است که به برخی از افعال انسان تعلق می گیرد، مثل صعود به بلندی که قدرت و اراده انسان در تحصیل آن نقش دارد، بر خلاف سقوط که انسان در آن بی اختیار است. بنا بر این، فعلی که حاصل قدرت حادث است، کسب نام دارد اگر چه حقیقتش معلوم نیست.<ref> سعد الدین تفتازانی، [[شرح المقاصد]]، ج ‏4، ص225</ref>این متکلم اشعری، انسان را مجبور نمی داند و چون می خواهد به مسئله ثواب و عقاب اعمال در سرای دیگر پاسخ دهد، از اختیار انسان دفاع می کند. او  می گوید مقدور یک چیز بیشتر نیست که از قدرت قدیم و حادث با دو لحاظ خلقی و کسبی به وجود می آید.<ref> سعد الدین تفتازانی، شرح العقائد النسفية، ص 58</ref>  
   
   
'''[[میر سید شریف جرجان]]ی(740- 816 ق )'''به عنوان سخنگوی اشاعره، افعال هستی از جمله افعال انسان را بی هیچ واسطه ای به خدا نسبت می دهد و انسان هیچ گونه قدرت یا اختیاری در ایجاد فعل ندارد. می گوید ما‌ (اشاعره‌) معتقدیم هـمه ممکنات که قابل شمارش‌ نیستند،‌ بدون واسطه مـستند به خدا هستند.<ref>میر سید شریف جرجانی، [[شرح المواقف]]، ج 4، ص 123</ref>او در عبارتی دیگر بیان می کند تمام اشاعره معتقدند غیر از خدا هیچ فاعل دیگری شناخته شده نیست و بر همین اساس، هیچ گونه واسطه علّی و معلولی میان افعال صادره و خدای متعال وجود ندارد.<ref>همان، ص 180</ref>میر سید شریف کسب را به معنای عرفی اش که جلب منفعت و دفع ضرر است تفسیر می کند تا فقط شامل افعال بشر شود نه خدا. <ref>مير سيد شريف جرجانی، [[التعريفات]]، ص 79</ref>   
'''[[میر سید شریف جرجانی]]ی(740- 816 ق )'''به عنوان سخنگوی اشاعره، افعال هستی از جمله افعال انسان را بی هیچ واسطه ای به خدا نسبت می دهد و انسان هیچ گونه قدرت یا اختیاری در ایجاد فعل ندارد. می گوید ما‌ (اشاعره‌) معتقدیم هـمه ممکنات که قابل شمارش‌ نیستند،‌ بدون واسطه مـستند به خدا هستند.<ref>میر سید شریف جرجانی، [[شرح المواقف]]، ج 4، ص 123</ref>او در عبارتی دیگر بیان می کند تمام اشاعره معتقدند غیر از خدا هیچ فاعل دیگری شناخته شده نیست و بر همین اساس، هیچ گونه واسطه علّی و معلولی میان افعال صادره و خدای متعال وجود ندارد.<ref>همان، ص 180</ref>میر سید شریف کسب را به معنای عرفی اش که جلب منفعت و دفع ضرر است تفسیر می کند تا فقط شامل افعال بشر شود نه خدا. <ref>مير سيد شريف جرجانی، [[التعريفات]]، ص 79</ref>   


'''[[ملا علی قوشجی]](782-853 ش)''' برای انسان در افعال اختیاری اش، سهم ناچیزی به نام کسبِ بدون قدرت موثر قایل است. می گوید مراد از کسب، مقارنت با قدرت و اراده شخص است بدون آن که آن قدرت و اراده، تاثیر یا مدخلی در وجود فعل داشته باشد، مگر آن که فعل محلی برای کسب باشد. با این حساب، فعل فقط از طرف خدا صادر و انسان محل پذیرش فعل خدا می شود.<ref>[[جعفر سبحانی]]، [[بحوث في الملل و النحل]]، جلد 9 ،ص 50</ref>البته باید دانست که از نگاه قوشجی، آن چیزی که برای انسان موجب مسئولیت می شود، عملی است که دارای صفت باشد که هم زمان با اراده و فعل اختیاریِ تابع آن، خلق می شود.<ref>ر ک، همان</ref>  
'''[[ملا علی قوشجی]](782-853 ش)''' برای انسان در افعال اختیاری اش، سهم ناچیزی به نام کسبِ بدون قدرت موثر قایل است. می گوید مراد از کسب، مقارنت با قدرت و اراده شخص است بدون آن که آن قدرت و اراده، تاثیر یا مدخلی در وجود فعل داشته باشد، مگر آن که فعل محلی برای کسب باشد. با این حساب، فعل فقط از طرف خدا صادر و انسان محل پذیرش فعل خدا می شود.<ref>[[جعفر سبحانی]]، [[بحوث في الملل و النحل]]، جلد 9 ،ص 50</ref>البته باید دانست که از نگاه قوشجی، آن چیزی که برای انسان موجب مسئولیت می شود، عملی است که دارای صفت باشد که هم زمان با اراده و فعل اختیاریِ تابع آن، خلق می شود.<ref>ر ک، همان</ref>  
خط ۳۷: خط ۳۷:
'''[[عبد الوهاب شعرانی]](898- 973)''' تفسیر شهودی و عرفانی از کسب، عبد الوهاب شعرانی را از دیگر از دیگر اشاعره متمایز می کند. وی می گوید کسب از مسایل دقیق اصولی و نیز پیچیده ای است که حل آن جز به شهود عرفانی و مشی صوفیانه امکان پذیر نیست.<ref>عبد الوهاب شعرانی،[[الیواقیت و الجواهر]]، ج 1، ص 251</ref> مفاد ادعای وی این است که در تفسیر خلق افعال عباد، هر چند از نظر عقلی و منطقی تابع تفسیر اشعری هستیم؛ اما در مقام شهود نمی توانیم تاثیر فاعلیت اختیاری انسان را انکار کنیم، پس در این جهت با اشعری هم سو نیستیم. شعرانی در اثبات ادعای خود به قاعده کشف ملتزم می شود و معتقد است که از نظر ما فاعلیت اختیاری انسان  با دلیل کشفی ثابت می شود، اما با عبارت گویا قابل تبیین نیست..<ref>همان، ص 252</ref>  
'''[[عبد الوهاب شعرانی]](898- 973)''' تفسیر شهودی و عرفانی از کسب، عبد الوهاب شعرانی را از دیگر از دیگر اشاعره متمایز می کند. وی می گوید کسب از مسایل دقیق اصولی و نیز پیچیده ای است که حل آن جز به شهود عرفانی و مشی صوفیانه امکان پذیر نیست.<ref>عبد الوهاب شعرانی،[[الیواقیت و الجواهر]]، ج 1، ص 251</ref> مفاد ادعای وی این است که در تفسیر خلق افعال عباد، هر چند از نظر عقلی و منطقی تابع تفسیر اشعری هستیم؛ اما در مقام شهود نمی توانیم تاثیر فاعلیت اختیاری انسان را انکار کنیم، پس در این جهت با اشعری هم سو نیستیم. شعرانی در اثبات ادعای خود به قاعده کشف ملتزم می شود و معتقد است که از نظر ما فاعلیت اختیاری انسان  با دلیل کشفی ثابت می شود، اما با عبارت گویا قابل تبیین نیست..<ref>همان، ص 252</ref>  


''' [[محمد عبده]](1266-1323ق)'''در تفسیر کسب  می گوید که عقل سلیم همراه با حواس( پنج گانه) شهادت می دهد که انسان متوجه موجودیت خود وافعالش باشد در حالی که این فهم و توجه به هیچ دلیل و ارشادی احتیاج ندارد، زیرا فهم این موضوع، ریشه در فطرت انسان دارد و علاوه افعالش را با عقلش می سنجد و با اراده اش تقدیر می کند و سپس آن  را  با عقلش می سنجد و با اراده اش مقدر می کند و  با قدرتی که در وجودش است، به فعلیت می رساند. عبده اضافه می کند البته کسی که این حقیقت و بداهت فطری و عقلی را انکار کند، در واقع خودش را انکار کرده است.<ref> محد عبده، [[رساله التوحید]]، جلد اول، ص 31</ref>در نظریه عبده از تفسیر جبر و اختیار، نکات قابل توجهی وجود دارد. 1. ایشان بیان می کند که عبد دارای قدرت و اراده است و این دو بیهوده آفریده نشده است. 2. وجود این دو صفت، به این دلیل است که مناط تکلیف و ثواب و عذاب باشد، زیرا بدون داشتن قدرت و اراده، وجود تکالیف امری عبث است و منجر به جبر می شود. 3. عبده انتساب افعال به عباد را حقیقی می داند و معتقد است که عباد با داشتن قدرت و اراده، فاعل واقعی افعال خود خواهند بود.( و البته قدرت و اراده در وجود انسان می بایست به طور واقعی باشد و گرنه با فرض قدرت و اراده مجازی هیچ فعلی صادر نخواهد شد.)  
''' [[محمد عبده]](1266-1323ق)'''در تفسیر کسب  می گوید که عقل سلیم همراه با حواس( پنج گانه) شهادت می دهد که انسان متوجه موجودیت خود وافعالش باشد در حالی که این فهم و توجه به هیچ دلیل و ارشادی احتیاج ندارد، زیرا فهم این موضوع، ریشه در فطرت انسان دارد و علاوه افعالش را با عقلش می سنجد و با اراده اش تقدیر می کند و سپس آن  را  با عقلش می سنجد و با اراده اش مقدر می کند و  با قدرتی که در وجودش است، به فعلیت می رساند. عبده اضافه می کند البته کسی که این حقیقت و بداهت فطری و عقلی را انکار کند، در واقع وجود خودش را انکار کرده است.<ref> محد عبده، [[رساله التوحید]]، جلد اول، ص 31</ref>در نظریه عبده از تفسیر جبر و اختیار، نکات قابل توجهی وجود دارد. 1. ایشان بیان می کند که عبد دارای قدرت و اراده است و این دو بیهوده آفریده نشده است. 2. وجود این دو صفت، به این دلیل است که مناط تکلیف و ثواب و عذاب باشد، زیرا بدون داشتن قدرت و اراده، وجود تکالیف امری عبث است و منجر به جبر می شود. 3. عبده انتساب افعال به عباد را حقیقی می داند و معتقد است که عباد با داشتن قدرت و اراده، فاعل واقعی افعال خود خواهند بود.( و البته قدرت و اراده در وجود انسان می بایست به طور واقعی باشد و گرنه با فرض قدرت و اراده مجازی هیچ فعلی صادر نخواهد شد.)  


'''عبد العظیم زرقانی(1367-1948 م)''' در تفسیر کسب و برای رسیدن به وجه جامع میان جبر و اختیار، هر دو دسته از آیات قرآن را بررسی کرده است که از یک سو به دفاع از فاعلیت مطلق الهی یعنی توحید در خالقیت نظر دارد و از سوی دیگر، انسان را فاعل افعال خود می داند و سر انجام به این نتیجه می رسد که اگر به هر یک از این دو گروه از آیات متمایل شویم، تفسیر کاملی به دست نمی  آوریم و حقیقت در این میان پنهان می شود، پس سزاوار است که راه وسط میان این دو آیات را در نظر بگیریم و پیش برویم. وی در تفسیر خلق افعال عباد، ابتدا به آیاتی که خلق را فقط به خدا نسبت می دهد اشاره می کند و می نویسد: در قرآن و روایات نصوص فراوانی وجود دارد مبنی بر این که مطابق آیات قرآن، خدای متعال خالق هر چیزی است. بازگشت هر چیزی به سوی اوست. هدایت و ضلالت در دست اوست.خدا خالق هر چیزی است و آیا جز خدا خالق دیگری هم هست! خدا شما و آن چه را می سازید خلق کرده است!...  و نیز پیامبر صلوات الله علیه فرمود: هرگاه به تو چيزي برسد، نگو اگر من چنين مي کردم، چنان  مي شد، ولي بگو خدا مقدر کرده بود و آنچه را بخواهد انجام مي دهد.<ref>زرقانی عبد العظیم، مناهل العرفان، ج 1  ص 506</ref>   
'''[[عبد العظیم زرقانی]](1367-1948 م)''' در تفسیر کسب در پی رسیدن به وجه جامع میان جبر و اختیار است.وی هر دو دسته از آیات قرآن را بررسی می کند که از یک سو به دفاع از فاعلیت مطلق الهی یعنی توحید در خالقیت نظر دارد و از سوی دیگر، انسان را فاعل واقعی افعال خود می داند و سر انجام به این نتیجه می رسد که اگر به هر یک از این دو گروه از آیات متمایل شویم، تفسیر کاملی به دست نمی  آوریم بلکه حقیقت را نیز گم خواهیم کرد، پس سزاوار است که راه وسط میان این دو آیات را در نظر بگیریم و پیش برویم. زرقانی در تفسیر خلق افعال عباد، ابتدا به آیاتی که خلق را فقط به خدا نسبت می دهد اشاره می کند و می نویسد: در قرآن و روایات نصوص فراوانی وجود دارد مبنی بر این که مطابق با آن دو، خدای متعال خالق هر چیزی است. بازگشت هر چیزی به سوی اوست. هدایت و ضلالت در دست اوست. خدا خالق هر چیزی است و آیا جز خدا خالق دیگری هم هست! خدا شما و آن چه را می سازید خلق کرده است!...  و نیز پیامبر صلوات الله علیه فرمود: هرگاه به تو چيزي برسد، نگو اگر من چنين مي کردم، چنان  مي شد، ولي بگو خدا مقدر کرده بود و آنچه را بخواهد انجام مي دهد.<ref>زرقانی عبد العظیم، مناهل العرفان، ج 1  ص 506</ref>   


==خلاصه تعاریف نظریه کسب از دیدگاه ماتریدیه==
==خلاصه تعاریف نظریه کسب از دیدگاه ماتریدیه==
confirmed
۵٬۷۴۷

ویرایش