حسین نوری همدانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:


== ولادت ==
== ولادت ==
ایشان در سال 1304 شمسی در یک خانواده مذهبی در شهر همدان دیده به جهان گشودند. پدر ایشان مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ ابراهیم نوری همدانی از علمای وارسته همدان، معاصر با آیت‌الله‌العظمی آخوند ملاعلی همدانی و هم حجره او بود.<br>
ایشان در سال 1304 شمسی در یک خانواده مذهبی در شهر همدان دیده به جهان گشودند. پدر ایشان مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ ابراهیم نوری همدانی از علمای وارسته همدان، معاصر با آیت‌الله‌العظمی آخوند ملاعلی همدانی و هم حجره او بود.


== تحصیلات ==
== تحصیلات ==
شیخ حسین در سن هفت سالگی آموختن را آغاز نمود. ادبیات فارسی، گلستان سعدی، انشاء، ترسل نصاب و... تا معالم الاصول را پیش والد مکرم خویش فراگرفت. سپس در سال 1321 شمسی وارد مدرسه مرحوم آخوند همدانی شده و حدود یک سال و نیم در آنجا به فراگیری علوم پرداختند. ولی اشتیاق و عطش ایشان به آموختن و استعداد مثال زدنی فراگیری در وجود معظم‌له، وادارشان ساخت تا بعد از اقامت مدت کوتاهی در همدان، به شهر مقدس [[قم]] عزیمت نموده و در آشیانه اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) اقامت افکنده، با به جان خریدن همه مشقت‌های جان فرسای آن روز، به بهره‌گیری از دروس اساتید برجسته حوزه علمیه قم بپردازند.<br>
شیخ حسین در سن هفت سالگی آموختن را آغاز نمود. ادبیات فارسی، گلستان سعدی، انشاء، ترسل نصاب و... تا معالم الاصول را پیش والد مکرم خویش فراگرفت. سپس در سال 1321 شمسی وارد مدرسه مرحوم آخوند همدانی شده و حدود یک سال و نیم در آنجا به فراگیری علوم پرداختند. ولی اشتیاق و عطش ایشان به آموختن و استعداد مثال زدنی فراگیری در وجود معظم‌له، وادارشان ساخت تا بعد از اقامت مدت کوتاهی در همدان، به شهر مقدس [[قم]] عزیمت نموده و در آشیانه اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‌السلام) اقامت افکنده، با به جان خریدن همه مشقت‌های جان فرسای آن روز، به بهره‌گیری از دروس اساتید برجسته حوزه علمیه قم بپردازند.  
=اساتید=
=اساتید=
ایشان دروس ابتدایی را در خدمت پدر آموخته، سپس در محضر بزرگان حوزه علمیه همدان به ویژه مرحوم آیت‌الله‌العظمی آخوند ملاعلی همدانی شاگردی کرد.
ایشان دروس ابتدایی را در خدمت پدر آموخته، سپس در محضر بزرگان حوزه علمیه همدان به ویژه مرحوم آیت‌الله‌العظمی آخوند ملاعلی همدانی شاگردی کرد.
خط ۴۵: خط ۴۵:
ایشان به لحاظ اینکه شاگرد حضرت امام خمینی (ره) بوده و در حد عشق به ایشان دلبسته بودند‌، از هر حیث به ویژه از جهت سیاسی به شدت تحت تأثیر آموزه‌های بنیانگزار جمهوری اسلامی قرار داشتند‌، لذا در کنار فعالیت‌های علمی عمیق، از ورود در عرصه سیاسی و اجتماعی غفلت نورزیده‌، پیوسته در صفوف مقدم مبارزه علیه رژیم ستم شاهی حرکت می‌کردند و در این راه از زندان و تبعید و... نهراسیده و همه خطرها را به جان خریده و با توکل بر خدا در مسیر انجام رسالت انقلابی با تمام وجود تلاش فرمودند که بخشی از این فعالیت‌ها را از زبان معظم‌له می‌شنویم:
ایشان به لحاظ اینکه شاگرد حضرت امام خمینی (ره) بوده و در حد عشق به ایشان دلبسته بودند‌، از هر حیث به ویژه از جهت سیاسی به شدت تحت تأثیر آموزه‌های بنیانگزار جمهوری اسلامی قرار داشتند‌، لذا در کنار فعالیت‌های علمی عمیق، از ورود در عرصه سیاسی و اجتماعی غفلت نورزیده‌، پیوسته در صفوف مقدم مبارزه علیه رژیم ستم شاهی حرکت می‌کردند و در این راه از زندان و تبعید و... نهراسیده و همه خطرها را به جان خریده و با توکل بر خدا در مسیر انجام رسالت انقلابی با تمام وجود تلاش فرمودند که بخشی از این فعالیت‌ها را از زبان معظم‌له می‌شنویم:
«من از جمله کسانی هستم که توفیق داشتم چند سالی در مکتب پرفیض حضرت آیت آللَّه‌العظمی امام خمینی، درس بخوانم و علاوه بر مطالب علمی‌، از سجایای اخلاقی ایشان نیز، بهره ببرم. در طول این سالیان با توجه به متون و موازین اسلامی در یافته بودم که مسؤلیت روحانیت‌، خلاصه در درس خواندن و درس گفتن نمی‏شود‌. به این جهت از آن روز که حضرت ایشان انقلاب و تحول را آغاز کردند‌. من سعی کردم که پشت سر ایشان بقدر توانم گام بردارم.
«من از جمله کسانی هستم که توفیق داشتم چند سالی در مکتب پرفیض حضرت آیت آللَّه‌العظمی امام خمینی، درس بخوانم و علاوه بر مطالب علمی‌، از سجایای اخلاقی ایشان نیز، بهره ببرم. در طول این سالیان با توجه به متون و موازین اسلامی در یافته بودم که مسؤلیت روحانیت‌، خلاصه در درس خواندن و درس گفتن نمی‏شود‌. به این جهت از آن روز که حضرت ایشان انقلاب و تحول را آغاز کردند‌. من سعی کردم که پشت سر ایشان بقدر توانم گام بردارم.
در آن زمان‌، جلسات مرتبی با رفقای همفکر خود داشتیم که در آن نسبت به مسائل جاری گفتگو می‌شد و برای پیشبرد امور تصمیماتی اتخاذ می‌گردید. گاهی اعلامیه‏هایی علیه رژیم و شاه امضا می‌‏کردیم‌. البته متن بعضی از آن اعلامیه‏ها را نیز گاهی من تنظیم می‌‏کردم. در نشر و توزیع آنها نیز‌، همکاری نزدیک داشتم‌. افرادی را به این منظور به نقاط مختلف کشور می‏فرستادیم.
در آن زمان‌، جلسات مرتبی با رفقای همفکر خود داشتیم که در آن نسبت به مسائل جاری گفتگو می‌شد و برای پیشبرد امور تصمیماتی اتخاذ می‌گردید. گاهی اعلامیه‏هایی علیه رژیم و شاه امضا می‌‏کردیم‌. البته متن بعضی از آن اعلامیه‏‌ها را نیز گاهی من تنظیم می‌‏کردم. در نشر و توزیع آنها نیز‌، همکاری نزدیک داشتم‌. افرادی را به این منظور به نقاط مختلف کشور می‏فرستادیم.


== زندان قزل قلعه ==
== زندان قزل قلعه ==
بعد از این که حضرت امام را به ترکیه تبعید کردند‌؛ اعلامیه‏هایی که علیه رژیم از قم صادر می‏شد امضای من را نیز داشت‌. به همین جهت در آن زمان چند نفر مأمور از طرف ساواک به منزل ما ریختند بطور دقیق همه جا را گشتند‌. حتی یادم هست که کتاب‌ها را نیز، ورق می‏زدند. مقداری از کتاب‌ها را برداشتند بردند و مرا نیز‌، دستگیر کردند و به ساواک قم‌، که در خیابان راه آهن بود‌، بردند‌. شبی را آنجا بسر بردیم‌؛ بعد منتقل شدم به تهران‌، زندان قزل قلعه. قزل قلعه یکی از زندان‌های رژیم شاه بود که افراد را در آن زمان به آنجا می‏بردند، در زندان، متوجه شدم که آقایان دیگری نیز آنجا هستند؛ البته همگی ما در سلول‌های انفرادی بودیم و فقط روزی سه مرتبه صبح، ظهر و شام درب سلول را باز می‌‏کردند و ما حق داشتیم برای تجدید وضو از آن خارج بشویم. هنگامی که مرا برای دستشویی می‏بردند از دور این آقایان را دیدم و فهمیدم که این آقایان هم آنجا هستند.
بعد از این که حضرت امام را به ترکیه تبعید کردند‌؛ اعلامیه‌‏هایی که علیه رژیم از قم صادر می‏شد امضای من را نیز داشت‌. به همین جهت در آن زمان چند نفر مأمور از طرف ساواک به منزل ما ریختند بطور دقیق همه جا را گشتند‌. حتی یادم هست که کتاب‌ها را نیز، ورق می‏زدند. مقداری از کتاب‌ها را برداشتند بردند و مرا نیز‌، دستگیر کردند و به ساواک قم‌، که در خیابان راه آهن بود‌، بردند‌. شبی را آنجا بسر بردیم‌؛ بعد منتقل شدم به تهران‌، زندان قزل قلعه. قزل قلعه یکی از زندان‌های رژیم شاه بود که افراد را در آن زمان به آنجا می‏بردند، در زندان، متوجه شدم که آقایان دیگری نیز آنجا هستند؛ البته همگی ما در سلول‌های انفرادی بودیم و فقط روزی سه مرتبه صبح، ظهر و شام درب سلول را باز می‌‏کردند و ما حق داشتیم برای تجدید وضو از آن خارج بشویم. هنگامی که مرا برای دستشویی می‏بردند از دور این آقایان را دیدم و فهمیدم که این آقایان هم آنجا هستند.


داخل سلول لامپ نبود‌؛ تنها از روزنه کوچکی که بالای درها وجود داشت شعاع کم و سوئی از روشنائی داخل سالن به درون سلول می‏تابید‌. این سلول‌ها به اندازه‏ای کوچک بود که اگر دست‏هایمان را باز می‌‏کردیم به دیوارهای دو طرف می‏رسید‌. کف سلول‌ها را با آجرهای ناهموار فرش کرده بودند به گونه‏ای که موقع خوابیدن پشت و کمر انسان را به سختی می‏آزرد.<br>حدود سه ماه بدون محاکمه و ممنوع الملاقات با این وضع، در این سلول‌ها بودم و بجز هنگام تجدید وضو از آن نمی‏توانستم خارج شوم. بعد از محاکمه، روزی فقط ده دقیقه ما را به عنوان هواخوری داخل حیاط زندان می‏بردند که قدم بزنیم. هنگامی که مرا برای بازجویی بردند، مهم‏ترین حرف آنان این بود که شما طرفدار حضرت امام هستید و به پشتیبانی از ایشان اعلامیه می‏نویسید و امضاء می‏کنید. نزدیک دو ماه که از تاریخ محاکمه گذشت من آزاد شدم.<br>چند ماه از آزادی من نگذشته بود که مسافرتی به همدان داشتم. در همدان علما و غیرعلما به دیدن بنده آمدند. تابستان بود، من در مدرسه همدان، درسی شروع کردم که مورد استقبال واقع شد. ساواک همدان از این موضع که جوان‌های شهر و مردم با من رابطه داشتند و به درس و بحث می‏آمدند نگران بود؛ به این جهت مرا به بهانه‏ای گرفتند وبه تهران فرستادند. دوباره روانه زندان قزل قلعه شدم و چندین ماه دیگر در آنجا زندانی گشتم.
داخل سلول لامپ نبود‌؛ تنها از روزنه کوچکی که بالای درها وجود داشت شعاع کم و سوئی از روشنائی داخل سالن به درون سلول می‏تابید‌. این سلول‌ها به اندازه‏ای کوچک بود که اگر دست‏‌هایمان را باز می‌‏کردیم به دیوارهای دو طرف می‏رسید‌. کف سلول‌ها را با آجرهای ناهموار فرش کرده بودند به گونه‏ای که موقع خوابیدن پشت و کمر انسان را به سختی می‏آزرد.<br>حدود سه ماه بدون محاکمه و ممنوع الملاقات با این وضع، در این سلول‌ها بودم و بجز هنگام تجدید وضو از آن نمی‏توانستم خارج شوم. بعد از محاکمه، روزی فقط ده دقیقه ما را به عنوان هواخوری داخل حیاط زندان می‏‌بردند که قدم بزنیم. هنگامی که مرا برای بازجویی بردند، مهم‏ترین حرف آنان این بود که شما طرفدار حضرت امام هستید و به پشتیبانی از ایشان اعلامیه می‌‏نویسید و امضاء می‏‌کنید. نزدیک دو ماه که از تاریخ محاکمه گذشت من آزاد شدم.<br>چند ماه از آزادی من نگذشته بود که مسافرتی به همدان داشتم. در همدان علما و غیرعلما به دیدن بنده آمدند. تابستان بود، من در مدرسه همدان درسی شروع کردم که مورد استقبال واقع شد. ساواک همدان از این موضع که جوان‌های شهر و مردم با من رابطه داشتند و به درس و بحث می‏‌آمدند نگران بود؛ به این جهت مرا به بهانه‌‏ای گرفتند وبه تهران فرستادند. دوباره روانه زندان قزل قلعه شدم و چندین ماه دیگر در آنجا زندانی گشتم.
بعد از آزادی از زندان، مدت زیادی به اصطلاح ممنوع المنبر بودم و حق نداشتم به وعظ و خطابه بپردازم به رفسنجان رفتم. بعد از دو سه منبر، ساواک کرمان مطلع شد و از ادامه جلسات سخرانی‌، جلوگیری کرد.
بعد از آزادی از زندان، مدت زیادی به اصطلاح ممنوع المنبر بودم و حق نداشتم به وعظ و خطابه بپردازم به رفسنجان رفتم. بعد از دو سه منبر، ساواک کرمان مطلع شد و از ادامه جلسات سخرانی‌ جلوگیری کرد.


== روز تاریخی 19 دی سال 56 ==
== روز تاریخی 19 دی سال 56 ==


=== توهین روزنامه اطلاعات به امام ===
=== توهین روزنامه اطلاعات به امام ===
از آن تاریخ به قم برگشتم و مشغول درس بحث شدم و در فرصت‏های مناسب و موقعیت‏های گوناگون هدف خود را تعقیب می‌‏کردم تا این که جریان 19 دی 56 بوجود آمد، و آن به این شرح است:
از آن تاریخ به قم برگشتم و مشغول درس بحث شدم و در فرصت‏‌های مناسب و موقعیت‌‏های گوناگون هدف خود را تعقیب می‌‏کردم تا این که جریان 19 دی 56 بوجود آمد، و آن به این شرح است:
در روزنامه اطلاعات 17 دی 56 مقاله توهین‏آمیز و تندی علیه حضرت امام، که آن زمان در نجف تشریف داشتند، چاپ شد. انتشار این مقاله، خشم آقایان اساتید و فضلای حوزه قم را برانگیخت. به همین مناسبت جلسه‏ای در منزل این جانب برگزار شد که در آن آقایان: مشکینی، وحید خراسانی نیز حضور یافتند.<br>
در روزنامه اطلاعات 17 دی 56 مقاله توهین‏آمیز و تندی علیه حضرت امام، که آن زمان در نجف تشریف داشتند، چاپ شد. انتشار این مقاله، خشم آقایان اساتید و فضلای حوزه قم را برانگیخت. به همین مناسبت جلسه‌‏ای در منزل این جانب برگزار شد که در آن آقایان: مشکینی، وحید خراسانی نیز حضور یافتند.


=== تصمیم به تعطیلی قم ===
=== تصمیم به تعطیلی قم ===
در آن جلسه تصمیم گرفته شد که به عنوان اعتراض به انتشار چنین مقاله‏ای در اولین گام حوزه و بازار قم تعطیل شود‌. حوزه قم و بازار تعطیل شد. فضلای حوزه و آقایان بازاری‌ها به منزل مراجع و اساتید بزرگ می‏رفتند که در آنجا جلسات سخنرانی در اعتراض به رژیم برگزار می‏شد. روز 19 دی، که قبل از ظهر آقایان به منزل بعضی از اساتید رفته بودند، قرار گذاشته بودند که بعد از ظهر در منزل ما اجتماع کنند‌. این قرار در نماز جماعات هم اعلام گردیده بود‌.<br>
در آن جلسه تصمیم گرفته شد که به عنوان اعتراض به انتشار چنین مقاله‌‏ای در اولین گام حوزه و بازار قم تعطیل شود‌. حوزه قم و بازار تعطیل شد. فضلای حوزه و آقایان بازاری‌ها به منزل مراجع و اساتید بزرگ می‏رفتند که در آنجا جلسات سخنرانی در اعتراض به رژیم برگزار می‏شد. روز 19 دی، که قبل از ظهر آقایان به منزل بعضی از اساتید رفته بودند، قرار گذاشته بودند که بعد از ظهر در منزل ما اجتماع کنند‌. این قرار در نماز جماعات هم اعلام گردیده بود‌.


از حدود ساعت یک بعد از ظهر عده‏ای آمدند و چندین بلندگو داخل منزل و کوچه نصب کردند‌. رفته رفته جمعیت می‏آمد داخل حیاط و پشت بام‌ها‌؛ و کوچه از جمعیت متراکم شده بود به گونه‏ای که جمعیت به خیابان رسیده بود‌. نخست داماد اینجانب آقای سید حسین موسوی تبریزی سخنرانی کردند‌، سپس بنده وظیفه خود دانستم که صحبت کنم و جنایات رژیم ستمشاهی را به صراحت بیان کنم‌، لذا سخنرانی جامع و تندی علیه جنایت‌های رژیم شاه‌، انجام دادم.
از حدود ساعت یک بعد از ظهر عده‌‏ای آمدند و چندین بلندگو داخل منزل و کوچه نصب کردند‌. رفته رفته جمعیت می‏آمد داخل حیاط و پشت بام‌ها‌ و کوچه از جمعیت متراکم شده بود به گونه‌‏ای که جمعیت به خیابان رسیده بود‌. نخست داماد اینجانب آقای سید حسین موسوی تبریزی سخنرانی کردند‌، سپس بنده وظیفه خود دانستم که صحبت کنم و جنایات رژیم ستمشاهی را به صراحت بیان کنم‌، لذا سخنرانی جامع و تندی علیه جنایت‌های رژیم شاه‌، انجام دادم.
در آن سخنرانی من لازم دانستم که انگشت روی مرکز و منبع اصلی جنایت‌ها بگذارم‌؛


مردم از این صحبت جامع و منطقی و کوبنده شارژ شدند و با شعارهای تند از منزل حرکت کردند. من خود نیز‌، لازم دانستم که با مردم حرت کنم‌. آمدیم بیرون‌، از کوچه که گذشتیم وارد خیابان شدیم‌. ابتدای جمعیت به چهاراه مقابل کلانتری رسیده بود‌. در اینجا مزدوران رژیم‌، مردم را به گلوله بستند و با سلاح گرم به مردمی که هیچگونه وسیله دفاعی نداشتند حمله کردند‌. عده‏ای از مردم شهید شدند‌؛ عده‏ای مجروح و زخمی و عده‏ای هم توانستند جان سالم بدر برند. همین جریان، موجب حرکت و قیام مردم در دیگر شهرهای مختلف ایران شد. به مناسبت بزرگداشت شهدای این روز، قیام فراگیر ملت ایران از تبریز آغاز و رفته رفته تمام ایران را فرار گرفت.
در آن سخنرانی من لازم دانستم که انگشت روی مرکز و منبع اصلی جنایت‌ها بگذارم‌؛
 
مردم از این صحبت جامع و منطقی و کوبنده شارژ شدند و با شعارهای تند از منزل حرکت کردند. من خود نیز‌ لازم دانستم که با مردم حرت کنم‌. آمدیم بیرون‌، از کوچه که گذشتیم وارد خیابان شدیم‌. ابتدای جمعیت به چهاراه مقابل کلانتری رسیده بود‌. در اینجا مزدوران رژیم‌، مردم را به گلوله بستند و با سلاح گرم به مردمی که هیچگونه وسیله دفاعی نداشتند حمله کردند‌. عده‌‏ای از مردم شهید شدند‌؛ عده‏‌ای مجروح و زخمی و عده‌‏ای هم توانستند جان سالم بدر برند. همین جریان موجب حرکت و قیام مردم در دیگر شهرهای مختلف ایران شد. به مناسبت بزرگداشت شهدای این روز، قیام فراگیر ملت ایران از تبریز آغاز و رفته رفته تمام ایران را فرار گرفت.


به همین مناسب کوچه ما کوچه قیام نام‌گذاری شد‌. و وقتی حضرت امام (رحمه الله) به قم مشرف شدند به منزل ما نیز تشریف آوردند‌، و به محضر ایشان عرض شد که انقلاب اسلامی از این خانه آغاز شده است.
به همین مناسب کوچه ما کوچه قیام نام‌گذاری شد‌. و وقتی حضرت امام (رحمه الله) به قم مشرف شدند به منزل ما نیز تشریف آوردند‌، و به محضر ایشان عرض شد که انقلاب اسلامی از این خانه آغاز شده است.


بعد از جریان این سخنرانی در روز 19 دی، در انتظار این بودم که ساواک دنبالم بیاید و دستگیرم کند‌؛ به این جهت در تهران کاری داشتم رفتم که آن را انجام دهم‌. وقتی به تهران رفته بودم‌. شبانه به منزل ما ریخته و همه جا را گشته بودند‌. وقتی از تهران برگشتم و جریان را به من گفتند‌. خودم را بیشتر آماده کردم و بعد از خداحافظی و آماده شدن‌، به ساواک تلفن زدم و گفتم‌: اگر با من کاری دارید از تهران برگشته‏ام‌. حدود نیم ساعت بعد آمدند و مرا به شهربانی قم بردند‌، و از آنجا مرا به خلخال تبعید کردند.
بعد از جریان این سخنرانی در روز 19 دی، در انتظار این بودم که ساواک دنبالم بیاید و دستگیرم کند‌؛ به این جهت در تهران کاری داشتم رفتم که آن را انجام دهم‌. وقتی به تهران رفته بودم‌. شبانه به منزل ما ریخته و همه جا را گشته بودند‌. وقتی از تهران برگشتم و جریان را به من گفتند‌. خودم را بیشتر آماده کردم و بعد از خداحافظی و آماده شدن‌، به ساواک تلفن زدم و گفتم‌: اگر با من کاری دارید از تهران برگشته‌‏ام‌. حدود نیم ساعت بعد آمدند و مرا به شهربانی قم بردند‌ و از آنجا مرا به خلخال تبعید کردند.
تبعید من در خلخال چندین ماه به طول انجامید. در این مدت نسبت به من سخت‏گیری فراوان می‌شد‌. هر روز لازم بود به شهربانی رفته و دفتری را امضا کنم‌. منزل ما را شدیدا کنترل می‌‏کردند‌؛ حتی رفت و آمدهای عادی را زیر نظر داشتند.
تبعید من در خلخال چندین ماه به طول انجامید. در این مدت نسبت به من سخت‏گیری فراوان می‌شد‌. هر روز لازم بود به شهربانی رفته و دفتری را امضا کنم‌. منزل ما را شدیدا کنترل می‌‏کردند‌؛ حتی رفت و آمدهای عادی را زیر نظر داشتند.


تهیه ارزاق عمومی را برای ما مشکل کرده بودند و به کسبه سفارش می‌‏کردند که از فروش اجناس مورد لزوم به ما خودداری کنند.
تهیه ارزاق عمومی را برای ما مشکل کرده بودند و به کسبه سفارش می‌‏کردند که از فروش اجناس مورد لزوم به ما خودداری کنند.
یک روز صبح که برای امضا دفتر رفته بودم‌؛ به من گفته شد که دیگر به منزل برنگردم‌؛ چون می‏خواستند مرا به سقز ببرند‌. هر چه اصرار کردم که بروم و حداقل خبر بدهم پذیرفته نشد‌. مرا به همراه چند مأمور به سقز منتقل کردند. در سقز چند نفر دیگر از آقایان نیز تبعید بودند.
یک روز صبح که برای امضا دفتر رفته بودم‌؛ به من گفته شد که دیگر به منزل برنگردم‌؛ چون می‏‌خواستند مرا به سقز ببرند‌. هر چه اصرار کردم که بروم و حداقل خبر بدهم پذیرفته نشد‌. مرا به همراه چند مأمور به سقز منتقل کردند. در سقز چند نفر دیگر از آقایان نیز تبعید بودند.
دوران تبعید را با مشکلات فراوان سپری می‌‏کردیم‌. دولت شریف امامی که روی کار آمد برای کسب و‌جاهت - به اصطلاح - زندانی‏های سیاسی را آزاد می‌‏کرد و تبعیدی‌ها را برمی‏گرداند‌. در این زمان نیز من از تبعید گاه آزاد شدم.
دوران تبعید را با مشکلات فراوان سپری می‌‏کردیم‌. دولت شریف‌امامی که روی کار آمد برای کسب و‌جاهت - به اصطلاح - زندانی‏‌های سیاسی را آزاد می‌‏کرد و تبعیدی‌ها را برمی‌‏گرداند‌. در این زمان نیز من از تبعید‌گاه آزاد شدم.


از آخرین تبعیدگاه خود یعنی سقز کردستان که آزاد شدم امام خمینی (رضوان اللَّه علیه) در پاریس (نوفل لوشاتو) بودند، پس از چند روز در قم به پاریس رفته، در نوفل لوشاتو به محضر مقدس امام (رضوان اللَّه علیه) شرفیاب و چند روز در جلساتی که در محضر آن پرچمدار نهضت اسلامی و استاد بزرگ تشکیل می‏شد شرکت می‏نمودم و چند دفعه با معظم‌له ملاقات خصوصی داشتم.
از آخرین تبعیدگاه خود یعنی سقز کردستان که آزاد شدم امام خمینی (رضوان اللَّه علیه) در پاریس (نوفل لوشاتو) بودند، پس از چند روز در قم به پاریس رفته، در نوفل لوشاتو به محضر مقدس امام (رضوان اللَّه علیه) شرفیاب و چند روز در جلساتی که در محضر آن پرچمدار نهضت اسلامی و استاد بزرگ تشکیل می‏شد شرکت می‌‏نمودم و چند دفعه با معظم‌له ملاقات خصوصی داشتم.


و در هنگام حرکت برای ایران به بنده ورقه‏ای که با خط مبارک خود نوشته و مطالبی که درباره حکومت اسلامی بعد از سقوط رژیم ستم‌شاهی در آن مرقوم داشته بودند دادند که بنده آنرا با آقایان دکتر بهشتی و استاد مطهری مورد مذاکره قرار بدهم و نتیجه را به نوفل لوشاتو گزارش بدهم که انجام دادم.
و در هنگام حرکت برای ایران به بنده ورقه‏‌ای که با خط مبارک خود نوشته و مطالبی که درباره حکومت اسلامی بعد از سقوط رژیم ستم‌شاهی در آن مرقوم داشته بودند دادند که بنده آنرا با آقایان دکتر بهشتی و استاد مطهری مورد مذاکره قرار بدهم و نتیجه را به نوفل لوشاتو گزارش بدهم که انجام دادم.


== تلاش برای اعلام مرجعیت حضرت امام خمینی ==
== تلاش برای اعلام مرجعیت حضرت امام خمینی ==
از جمله جریان‌هایی که در آن دوران پیش آمد‌، جریان در گذشت آیت اللَّه‌العظمی حکیم (ره) بود. ما به لحاظ خصوصیات علمی و دیگر خصائص روشن و بارزی که در حضرت امام، سراغ داشتیم، تصمیم گرفتیم کاری کنیم که چهره ایشان‌، خارج از حوزه‏های علمیه نیز برای مردم بهتر و کاملتر شناخته شود‌. از این جهت تصمیم گرفتیم اعلامیه‏ای بدهیم که بعد از مرحوم آقای حکیم، مردم به حضرت امام مراجعه کنند.
از جمله جریان‌هایی که در آن دوران پیش آمد‌، جریان در گذشت آیت اللَّه‌العظمی حکیم (ره) بود. ما به لحاظ خصوصیات علمی و دیگر خصائص روشن و بارزی که در حضرت امام سراغ داشتیم، تصمیم گرفتیم کاری کنیم که چهره ایشان‌ خارج از حوزه‌‏های علمیه نیز برای مردم بهتر و کامل‌تر شناخته شود‌. از این جهت تصمیم گرفتیم اعلامیه‌‏ای بدهیم که بعد از مرحوم آقای حکیم، مردم به حضرت امام مراجعه کنند.
دوازده نفر از مدرسین حوزه علمیه قم، که اینجانب نیز جزء ایشان بودم این اعلامیه را در تأیید مرجعیت حضرت امام بعد از مرحوم آقای حکیم امضا کرده و پخش کردیم. علمای شهرستان‌ها از این اعلامیه استقبال خوبی کردند و در بعضی از مراکز، آقایان اعلامیه را روی منبر برای مردم خوانده بودند که تأثیری گذاشته بود.<br>بعد از صدور این اعلامیه، منتظر بودم که دنبالم بیایند‌؛ چرا که می‌‏دانستم صدور چنین اعلامیه‌‏ای بی‏‌عاقبت نیست‌. همین طور هم شد‌، یک روز ظهر مأمورین ساواک به منزل ما ریختند‌، و ما در این جریانات نیز به وظیفه خود عمل کردیم.
دوازده نفر از مدرسین حوزه علمیه قم، که اینجانب نیز جزء ایشان بودم این اعلامیه را در تأیید مرجعیت حضرت امام بعد از مرحوم آقای حکیم امضا کرده و پخش کردیم. علمای شهرستان‌ها از این اعلامیه استقبال خوبی کردند و در بعضی از مراکز، آقایان اعلامیه را روی منبر برای مردم خوانده بودند که تأثیری گذاشته بود.<br>بعد از صدور این اعلامیه، منتظر بودم که دنبالم بیایند‌؛ چرا که می‌‏دانستم صدور چنین اعلامیه‌‏ای بی‏‌عاقبت نیست‌. همین طور هم شد‌، یک روز ظهر مأمورین ساواک به منزل ما ریختند‌ و ما در این جریانات نیز به وظیفه خود عمل کردیم.


== مسافرت‌های علمی فرهنگی ==
== مسافرت‌های علمی فرهنگی ==
آیت‌الله‌العظمی نوری همدانی با الهام از توصیه قرآنی مبنی بر (سیروا فی الارض) سفرهای زیادی به اقصا نقاط جهان داشته و در این سفرها ضمن انجام مباحثات علمی با برخورد با افکار و فرهنگ‌های گوناگون بر تجارب خویش می‌افزودند.<br>
آیت‌الله‌العظمی نوری همدانی با الهام از توصیه قرآنی مبنی بر (سیروا فی الارض) سفرهای زیادی به اقصا نقاط جهان داشته و در این سفرها ضمن انجام مباحثات علمی با برخورد با افکار و فرهنگ‌های گوناگون بر تجارب خویش می‌افزودند.


=== نمایندگی سید روح خمینی در اروپا ===
=== نمایندگی سید روح خمینی در اروپا ===
در سال 58 و 59 که نماینده حضرت امام در اروپا بودم و به آن دیار رفت و آمد داشتم در ظرف این دو سال در موقع تحصیل در قم اشتغال به تدریس داشتم ولی در موقع تعطیلی حوزه به کشورهای اروپا از قبیل: انگلستان، فرانسه، آلمان، اتریش، ایتالیا، سوئد، بلژیک، هلند، دانمارک، سوئیس، نروژ، فنلاند، اسپانیا، یونان، و ترکیه مسافرت می‌‏کردم، و در طی ملاقات‌ها و مصاحبه و تشکیل مجالس حقایق اسلام و عظمت انقلاب اسلامی را بیان می‌‏کردم، و به سؤالات علمی و مذهبی با توفیق خداوند پاسخ می‌دادم، و سفرهایی به پاکستان و یک سفر هم به تایلند، بنگلادش و هندوستان رفته‏ام و در این سفرها علاوه بر معاشرت با فرقه‌های گوناگون و بیان معارف و مبانی اسلام، توجه بیشتر به بیان مزایای انقلاب اسلامی ایران و نشان دادن چهره استکبار جهانی بود.<br>
در سال 58 و 59 که نماینده حضرت امام در اروپا بودم و به آن دیار رفت و آمد داشتم در ظرف این دو سال در موقع تحصیل در قم اشتغال به تدریس داشتم ولی در موقع تعطیلی حوزه به کشورهای اروپا از قبیل: انگلستان، فرانسه، آلمان، اتریش، ایتالیا، سوئد، بلژیک، هلند، دانمارک، سوئیس، نروژ، فنلاند، اسپانیا، یونان، و ترکیه مسافرت می‌‏کردم، و در طی ملاقات‌ها و مصاحبه و تشکیل مجالس حقایق اسلام و عظمت انقلاب اسلامی را بیان می‌‏کردم، و به سؤالات علمی و مذهبی با توفیق خداوند پاسخ می‌دادم، و سفرهایی به پاکستان و یک سفر هم به تایلند، بنگلادش و هندوستان رفته‏ام و در این سفرها علاوه بر معاشرت با فرقه‌های گوناگون و بیان معارف و مبانی اسلام، توجه بیشتر به بیان مزایای انقلاب اسلامی ایران و نشان دادن چهره استکبار جهانی بود.
<gallery>
پرونده:حسین نوری همدانی (4).jpg|سفر تبلیغی به سوئد
</gallery>
 
== سفرهای تقریبی ==
== سفرهای تقریبی ==
آیت‌الله حسین نوری همدانی، از برخی جهات یک مرجع تقلید کم‌نظیر است. از جمله این جهات سفرهای وی به کشورهای خارجی جهت ملاقات و حضور در جمع [[مسلمانان]] به ویژه [[شیعیان]] است؛ [[تانزانیا]]، [[کنیا]]، [[روسیه]]، [[عراق]] و [[جمهوری آذربایجان]].
آیت‌الله حسین نوری همدانی، از برخی جهات یک مرجع تقلید کم‌نظیر است. از جمله این جهات سفرهای وی به کشورهای خارجی جهت ملاقات و حضور در جمع [[مسلمانان]] به ویژه [[شیعیان]] است؛ [[تانزانیا]]، [[کنیا]]، [[روسیه]]، [[عراق]] و [[جمهوری آذربایجان]].


ایشان سال 1394 راهی باکو شد تا در دیداری ۵ روزه با مردم و مقامات مذهبی همسایه شمالی [[ایران]] دیدار و گفتگو کند. سفری که احتمالاً در پاسخ به دعوت دوسال قبل [[شکور پاشازاده|شیخ الاسلام الله شکور پاشازاده]] رئیس اداره مسلمانان قفقاز بود که به ایران آمد و در دیدار با چند تن از مراجع از جمله آیت‌الله نوری همدانی، از ایشان برای سفر به [[باکو]] دعوت نمود.
ایشان سال 1394 راهی باکو شد تا در دیداری ۵ روزه با مردم و مقامات مذهبی همسایه شمالی [[ایران]] دیدار و گفتگو کند. سفری که احتمالاً در پاسخ به دعوت دوسال قبل [[الله شکور پاشازاده|شیخ الاسلام الله شکور پاشازاده]] رئیس اداره مسلمانان قفقاز بود که به ایران آمد و در دیدار با چند تن از مراجع از جمله آیت‌الله نوری همدانی، از ایشان برای سفر به [[باکو]] دعوت نمود.
آیت‌الله نوری همدانی در بدو ورود به آذربایجان هدف از سفر خود به این کشور اسلامی را کمک به تقویت وحدت بین [[مسلمانان]] و همبستگی بین دو کشور اعلام نمود. ایشان وحدت و اتحاد را نیاز ضروری امت اسلامی وکشورهای مسلمان برای مقابله با دشمنان اعلام کرد.
آیت‌الله نوری همدانی در بدو ورود به آذربایجان هدف از سفر خود به این کشور اسلامی را کمک به تقویت وحدت بین [[مسلمانان]] و همبستگی بین دو کشور اعلام نمود. ایشان وحدت و اتحاد را نیاز ضروری امت اسلامی و کشورهای مسلمان برای مقابله با دشمنان اعلام کرد.


وی در نخستین روز سفر خود به زیارت مرقد مطهر بی بی حکیمه دختر [[امام کاظم]](ع) رفت و با زائران و مجاوران بی بی حکیمه دیدار و گفت وگو نمود.
وی در نخستین روز سفر خود به زیارت مرقد مطهر بی بی حکیمه دختر [[امام کاظم]](ع) رفت و با زائران و مجاوران بی بی حکیمه دیدار و گفت وگو نمود.
خط ۱۰۳: خط ۱۰۰:
بازدید از بزرگ‌ترین مسجد منطقه قفقاز و ادای احترام به مقام شهدای جمهوری آذربایجان برنامه دیگر این مرجع تقلید در روز اول سفر بود.
بازدید از بزرگ‌ترین مسجد منطقه قفقاز و ادای احترام به مقام شهدای جمهوری آذربایجان برنامه دیگر این مرجع تقلید در روز اول سفر بود.


همچنین در این روز شخصیت‌های برجسته دینی آذربایجان از جمله شیخ الاسلام پاشا زاده عالی‌ترین شخصیت دینی این کشور با حضور درمحل اقامت این مرجع تقلید با وی دیدار کردند.
همچنین در این روز شخصیت‌های برجسته دینی آذربایجان از جمله شیخ‌الاسلام پاشازاده عالی‌ترین شخصیت دینی این کشور با حضور درمحل اقامت این مرجع تقلید با وی دیدار کردند.


حضور و سخنرانی در جمع علما و روحانیون جمهوری آذربایجان در مسجد تازه پیر باکو مهمترین برنامه روز دوم سفر آیت‌الله بود؛ در ابتدای این دیدار الله شکور پاشازاده سفر نوری همدانی به باکو را نقطه عطفی در تاریخ آذربایجان دانست. آیت‌الله نوری همدانی هم در سخنان خود جهان اسلام را از هر زمان دیگری نیازمند تر به وحدت و همدلی دانست.
حضور و سخنرانی در جمع علما و روحانیون جمهوری آذربایجان در مسجد تازه پیر باکو مهمترین برنامه روز دوم سفر آیت‌الله بود؛ در ابتدای این دیدار الله شکور پاشازاده سفر نوری همدانی به باکو را نقطه عطفی در تاریخ آذربایجان دانست. آیت‌الله نوری همدانی هم در سخنان خود جهان اسلام را از هر زمان دیگری نیازمندتر به وحدت و همدلی دانست.


آیت‌الله نوری همدانی در روز سوم سفر خود به شهر شماخی رفت و ضمن دیدار با مسؤولان محلی، از مسجد تاریخی جمعه شماخی بازدید کرده و در جمع مسلمانان شیعه و سنی این منطقه اظهار داشت: تفرقه میان امت اسلامی در طول تاریخ نه تنها هیچ سودی به حال مسلمانان نداشته، بلکه بدترین ضربه‌ها را بر پیکره اسلام وارد کرده است. این مسجد در زلزله‌های ۱۸۵۹ و ۱۹۰۲ میلادی و همچنین حمله بلشویک و ارامنه در سال ۱۹۱۸ آسیب دیده بود که طی سال‌های گذشته از سوی دولت جمهوری آذربایجان بازسازی شده است.
آیت‌الله نوری همدانی در روز سوم سفر خود به شهر شماخی رفت و ضمن دیدار با مسؤولان محلی، از مسجد تاریخی جمعه شماخی بازدید کرده و در جمع مسلمانان شیعه و سنی این منطقه اظهار داشت: تفرقه میان امت اسلامی در طول تاریخ نه تنها هیچ سودی به حال مسلمانان نداشته، بلکه بدترین ضربه‌ها را بر پیکره اسلام وارد کرده است. این مسجد در زلزله‌های ۱۸۵۹ و ۱۹۰۲ میلادی و همچنین حمله بلشویک و ارامنه در سال ۱۹۱۸ آسیب دیده بود که طی سال‌های گذشته از سوی دولت جمهوری آذربایجان بازسازی شده است.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش