confirmed، مدیران
۳۶٬۱۹۳
ویرایش
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
بـدین وسیله فرعون به مردم القا میکرد که شما، خود، دارای دین و آیین هستید و با بودن موسی از دو جهت نگران شما هستم: یکی آن که دین و عقیدهٔ بتپرستی شما را تباه کند و دیگر آن که دنیای شما را با قدرت نظامی، ناامنی و اختلافافکنی به فساد کشاند؛ اما حضرت موسی در برابر این تهدید فرعون، با یادآوری دو صفت تکبرورزی و بیایمانی این اشرار به خدا پناه میبرد<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج17، ص 328.</ref>. | بـدین وسیله فرعون به مردم القا میکرد که شما، خود، دارای دین و آیین هستید و با بودن موسی از دو جهت نگران شما هستم: یکی آن که دین و عقیدهٔ بتپرستی شما را تباه کند و دیگر آن که دنیای شما را با قدرت نظامی، ناامنی و اختلافافکنی به فساد کشاند؛ اما حضرت موسی در برابر این تهدید فرعون، با یادآوری دو صفت تکبرورزی و بیایمانی این اشرار به خدا پناه میبرد<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج17، ص 328.</ref>. | ||
=عوامل پیدایش استکبار= | == عوامل پیدایش استکبار == | ||
در قرآن، زمینهها و عوامل متعددی برای گرفتاری در دام استکبار بیان شده که به دو مورد اشاره میشود: | در قرآن، زمینهها و عوامل متعددی برای گرفتاری در دام استکبار بیان شده که به دو مورد اشاره میشود: | ||
== | === جرم و گناه === | ||
{{متن قرآن |وَ أَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا أَفَلَمْ تَکُنْ آیاتی تُتْلی عَلَیکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ وَ کُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمین |سوره = جاثیه |آیه = 31 }} | |||
«امّا کسانی که [[کافر]] شدند (به آنها گفته میشود:) مگر آیات من بر شما خوانده نمیشد و شما استکبار کردید و قوم مجرمی بودید؟!» | |||
این آیه توضیحی است بر مسألهٔ استکبار کافران در برابر آیات خدا و دعوت انبیاء الهی که در آیات قبل به صورت اجمالی بیان شد؛ و خود این آیه بیانگر اینست که جرم و [[گناه]، سرانجام آنان را به وادی استکبار کشانده است<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، 1372ش، چاپ سوم، ج9، ص122 و تفسیر نمونه، ج21، ص284.</ref>. | |||
=== توانگری اقتصادی === | |||
== | |||
در آیات فراوانی به این رذیلهٔ اخلاقی اشاره شده که به ذکر نمونههایی بسنده میگردد: | در آیات فراوانی به این رذیلهٔ اخلاقی اشاره شده که به ذکر نمونههایی بسنده میگردد: | ||
{{متن قرآن |وَ نادی فِرْعَوْنُ فی قَوْمِهِ قالَ یا قَوْمِ أَلَیسَ لی مُلْکُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْری مِنْ تَحْتی أَفَلاتُبْصِرُون |سوره = زخرف |آیه = 51 }} | |||
«فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمیبینید؟» | «فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمیبینید؟» | ||
با عنایت به این نوع آیات میتوان چنین نتیجه گرفت که یکی دیگر از علتهای طغیان مستکبران این است که خودشان را بینیاز از پروردگار خود میدانند<ref>من هدی القرآن، ج18، ص223.</ref>: | |||
{{متن قرآن |کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی |سوره = علق |آیه = 6 و 7 }} | |||
«چنین نیست (که شما میپندارید) به یقین انسان طغیان میکند، از اینکه خود را بینیاز ببیند» | «چنین نیست (که شما میپندارید) به یقین انسان طغیان میکند، از اینکه خود را بینیاز ببیند» | ||
پروردگاری که سراپای وجود آنان را انعام کرده و نعمتهای بیشماری بر آنان ارزانی داشته است؛ ولی آنان کفران میکنند و از راه الهی منحرف میشوند | پروردگاری که سراپای وجود آنان را انعام کرده و نعمتهای بیشماری بر آنان ارزانی داشته است؛ ولی آنان کفران میکنند و از راه الهی منحرف میشوند<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج20، ص 325.</ref>. | ||
همچنانکه دربارهٔ قارون میفرماید: | |||
{{متن قرآن |إِنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسی فَبَغی عَلَیهِمْ... |سوره = قصص |آیه = 76 }} | |||
«قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد...» | «قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد...» | ||
قارون بر اثر بهرهمندی از [[مال]] و ثروت فراوان، از خدا غافل شد و تکبر ورزید، طوریکه مال و منال دنیوی به هلاکت وی انجامید | قارون بر اثر بهرهمندی از [[مال]] و ثروت فراوان، از خدا غافل شد و تکبر ورزید، طوریکه مال و منال دنیوی به هلاکت وی انجامید<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج16، ص 75.</ref>. | ||
=آثار استکبار= | == آثار استکبار == | ||
کبر، به عنوان یک رذیلهٔ اخلاقی موجود در نفس بشری است که همانند بیماریهای درونی و جسمانی همیشه همراه با آثاری در برون آشکار میشود؛ چراکه بزرگترین حجاب میان بنده و پروردگار بوده، و گردنهای بسیار دشوار در راه صلاح و رستگاری دارد و سرچشمهٔ بیشتر کارهای زشت و گناهان است | کبر، به عنوان یک رذیلهٔ اخلاقی موجود در نفس بشری است که همانند بیماریهای درونی و جسمانی همیشه همراه با آثاری در برون آشکار میشود؛ چراکه بزرگترین حجاب میان بنده و پروردگار بوده، و گردنهای بسیار دشوار در راه صلاح و رستگاری دارد و سرچشمهٔ بیشتر کارهای زشت و گناهان است<ref>من هدی القرآن، ج12، ص115.</ref>. در قرآن کریم به مواردی از آثار استکبار اشاره شده که مواردی را به اختصار بیان میکنیم: | ||
== | === استمرار شرک === | ||
قرآن در مورد مجرمان که برای خداوند احدیت شریک قائلند، میفرماید: | قرآن در مورد مجرمان که برای خداوند احدیت شریک قائلند، میفرماید: | ||
{{متن قرآن |إِنَّهُمْ کانُوا إِذا قیلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ یسْتَکْبِرُونَ وَ یقُولُونَ أَإِنَّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُون |سوره = صافات |آیه = 35 و 36 }} | |||
«چرا که وقتی به آنها گفته میشد: معبودی جز خدا وجود ندارد، تکبّر و سرکشی میکردند و پیوسته میگفتند: آیا ما معبودان خود را بخاطر شاعری دیوانه رها کنیم؟!» | «چرا که وقتی به آنها گفته میشد: معبودی جز خدا وجود ندارد، تکبّر و سرکشی میکردند و پیوسته میگفتند: آیا ما معبودان خود را بخاطر شاعری دیوانه رها کنیم؟!» | ||
بیان جرم مشرکان به این است که تکبر به آنها اجازه نمیدهد که به وحدانیت خداوند اعتراف کنند و به رسول خدا که منزه از هر نسبت ناروایی است، نسبت جنون یا شاعری و امثال | بیان جرم مشرکان به این است که تکبر به آنها اجازه نمیدهد که به وحدانیت خداوند اعتراف کنند و به رسول خدا که منزه از هر نسبت ناروایی است، نسبت جنون یا شاعری و امثال اینها را بدهند؛ و استکبار آنها به معنای شدت کبر و اظهار تکبرشان است که همدیگر را از ترک [[بتپرستی]] نفی میکنند<ref> ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، بیتا، ج23، ص27.</ref>. | ||
== | === احساس غرور === | ||
قوم عاد به عنوان جمعیتی که از نظر قدرت جسمانی و تمکن مالی و تمدن مادی کمنظیر بودند؛ قدرت ظاهری آنها را سخت مغرور کرده بود؛ چنانکه خود را جمعیتی شکستناپذیر و برتر از همه میپنداشتند | قوم عاد به عنوان جمعیتی که از نظر قدرت جسمانی و تمکن مالی و تمدن مادی کمنظیر بودند؛ قدرت ظاهری آنها را سخت مغرور کرده بود؛ چنانکه خود را جمعیتی شکستناپذیر و برتر از همه میپنداشتند<ref>تفسیر نمونه، ج20، ص237.</ref>: | ||
{{متن قرآن |فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ بِغَیرِالْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً... |سوره = فصلت|آیه = 15 }} | |||
«امّا قوم عاد بناحق در زمین تکبّر ورزیدند و گفتند: چه کسی از ما نیرومندتر است؟!» | «امّا قوم عاد بناحق در زمین تکبّر ورزیدند و گفتند: چه کسی از ما نیرومندتر است؟!» | ||
استکبار قوم عاد، آنها را از پذیرش هدایت بازداشت؛ و آوردن قید "بناحق" به این معنا نیست که برخی تکبرورزیها به حق است، بلکه این قید جهت شنیع بودن عمل استکبارشان است؛ چون هیچ حسنی بر کبر وجود ندارد و تمام وجوه کبر در جمیع اموری که مملو از کبر باشد، انسان را که مملو از ضعف و نقصان است، به تکامل نرسانده و از نقصان رها نمیکند و کسی که ضعیف و ناقص باشد، هیچ حقی در بزرگبینی ندارد؛ بلکه بزرگی فقط از آن خداست که منزه از | استکبار قوم عاد، آنها را از پذیرش هدایت بازداشت؛ و آوردن قید "بناحق" به این معنا نیست که برخی تکبرورزیها به حق است، بلکه این قید جهت شنیع بودن عمل استکبارشان است؛ چون هیچ حسنی بر کبر وجود ندارد و تمام وجوه کبر در جمیع اموری که مملو از کبر باشد، انسان را که مملو از ضعف و نقصان است، به تکامل نرسانده و از نقصان رها نمیکند و کسی که ضعیف و ناقص باشد، هیچ حقی در بزرگبینی ندارد؛ بلکه بزرگی فقط از آن خداست که منزه از کاستیها است<ref>التحریر و التنویر، ج25، ص28.</ref>. | ||
== | === ممانعت از ایمان === | ||
از دیدگاه قرآن، استکبار ورزی بزرگترین مانع ایمان به حقیقت بوده و در مقابل، تواضع و فروتنی و ترک هرگونه استکبار، از نشانههای مؤمنان راستین به حساب میآید | از دیدگاه قرآن، استکبار ورزی بزرگترین مانع ایمان به حقیقت بوده و در مقابل، تواضع و فروتنی و ترک هرگونه استکبار، از نشانههای مؤمنان راستین به حساب میآید<ref>تفسیر نمونه، ج17، ص146.</ref>: | ||
{{متن قرآن |إِنَّما یؤْمِنُ بِآیاتِنَا الَّذینَ إِذا ذُکِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لایسْتَکْبِرُونَ |سوره = سجده |آیه = 15 }} | |||
«تنها کسانی که به آیات ما ایمان میآورند که هر وقت این آیات به آنان یادآوری شود، به سجده میافتند و تسبیح و حمد پروردگارشان را بجا میآورند، و تکبّر نمیکنند.» | «تنها کسانی که به آیات ما ایمان میآورند که هر وقت این آیات به آنان یادآوری شود، به سجده میافتند و تسبیح و حمد پروردگارشان را بجا میآورند، و تکبّر نمیکنند.» | ||
مؤمنان حقیقی همواره در جستجوی حق و هدایتند؛ به مجرد شنیدن نام خدا تسلیم او میشوند، هر چند این عمل مخالف هواهای نفسانی یا مصلحت آنها باشد؛ و تنها این گروه هستند که ایمانشان از روی عشق به خداوند است | مؤمنان حقیقی همواره در جستجوی حق و هدایتند؛ به مجرد شنیدن نام خدا تسلیم او میشوند، هر چند این عمل مخالف هواهای نفسانی یا مصلحت آنها باشد؛ و تنها این گروه هستند که ایمانشان از روی عشق به خداوند است<ref>من وحی القرآن، ج18، ص234.</ref>. | ||
=== تکذیب آخرت === | |||
از آنجا که دلهای متکبّرین و مستکبرین، حقیقت را انکار میکند، این انکار، مانع از [[ایمان]] آوردن آنها به [[آخرت]] میشود؛ و تنها دلیل انکارشان فخرفروشی و استکبار آنهاست<ref>من هدی القرآن، ج6، ص40.</ref>: | |||
{{متن قرآن |إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذینَ لایؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُون |سوره = نحل |آیه = 22 }} | |||
«معبود شما خداوند یگانه است؛ امّا کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند، دلهایشان (حق را) انکار میکند و مستکبرند» | «معبود شما خداوند یگانه است؛ امّا کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند، دلهایشان (حق را) انکار میکند و مستکبرند» | ||
آیه در صدد فهماندن یگانه معبود برای منکرین معاد است که روشن بودن آن بر کسی پوشیده نیست و هیچگونه شکی در آن وجود ندارد؛ اما کسانی که به روز جزا ایمان ندارند، دلهایشان منکر حق بوده و با عنادورزی میخواهند در برابر حق، خود را بزرگتر از آن جلوه دهند؛ به همین دلیل، بدون هیچ حجت و برهانی از پذیرفتن حق سر برمیتابند | آیه در صدد فهماندن یگانه معبود برای منکرین [[معاد]] است که روشن بودن آن بر کسی پوشیده نیست و هیچگونه شکی در آن وجود ندارد؛ اما کسانی که به روز جزا ایمان ندارند، دلهایشان منکر حق بوده و با عنادورزی میخواهند در برابر حق، خود را بزرگتر از آن جلوه دهند؛ به همین دلیل، بدون هیچ حجت و برهانی از پذیرفتن حق سر برمیتابند<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج12، ص 228.</ref> .<ref>[http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DA%A9%D8%A8%D8%A7%D8%B1__a-31014.aspx استکبار]</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |