استکبار: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ اوت ۲۰۲۳
 
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:


=== جرم و گناه ===
=== جرم و گناه ===
{{متن قرآن |وَ أَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا أَفَلَمْ تَکُنْ آیاتی تُتْلی عَلَیکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ وَ کُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمین»<ref> |سوره = جاثیه |آیه = 31 }}
{{متن قرآن |وَ أَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا أَفَلَمْ تَکُنْ آیاتی تُتْلی عَلَیکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ وَ کُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمین |سوره = جاثیه |آیه = 31 }}
«امّا کسانی که [[کافر]] شدند (به آنها گفته می‌شود:) مگر آیات من بر شما خوانده نمی‌شد و شما استکبار کردید و قوم مجرمی بودید؟!»
«امّا کسانی که [[کافر]] شدند (به آنها گفته می‌شود:) مگر آیات من بر شما خوانده نمی‌شد و شما استکبار کردید و قوم مجرمی بودید؟!»


خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
=== توانگری اقتصادی ===
=== توانگری اقتصادی ===
در آیات فراوانی به این رذیلهٔ اخلاقی اشاره شده که به ذکر نمونه‌هایی بسنده می‌گردد:
در آیات فراوانی به این رذیلهٔ اخلاقی اشاره شده که به ذکر نمونه‌هایی بسنده می‌گردد:
{{متن قرآن |وَ نادی فِرْعَوْنُ فی قَوْمِهِ قالَ یا قَوْمِ أَلَیسَ لی مُلْکُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْری مِنْ تَحْتی أَفَلاتُبْصِرُون |سوره = زخرف|آیه = 51 }}
{{متن قرآن |وَ نادی فِرْعَوْنُ فی قَوْمِهِ قالَ یا قَوْمِ أَلَیسَ لی مُلْکُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْری مِنْ تَحْتی أَفَلاتُبْصِرُون |سوره = زخرف |آیه = 51 }}
«فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمی‌بینید؟»
«فرعون در میان قوم خود ندا داد و گفت: ای قوم من! آیا حکومت مصر از آن من نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟ آیا نمی‌بینید؟»
با عنایت به این نوع آیات می‌توان چنین نتیجه گرفت که یکی دیگر از علت‌های طغیان مستکبران این است که خودشان را بی‌نیاز از پروردگار خود می‌دانند<ref>من هدی القرآن، ج‌18، ص223.</ref>:
با عنایت به این نوع آیات می‌توان چنین نتیجه گرفت که یکی دیگر از علت‌های طغیان مستکبران این است که خودشان را بی‌نیاز از پروردگار خود می‌دانند<ref>من هدی القرآن، ج‌18، ص223.</ref>:


خط ۱۳۷: خط ۱۳۶:
قارون بر اثر بهره‌مندی از [[مال]] و ثروت فراوان، از خدا غافل شد و تکبر ورزید، طوری‌که مال و منال دنیوی به هلاکت وی انجامید<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌16، ص 75.</ref>.
قارون بر اثر بهره‌مندی از [[مال]] و ثروت فراوان، از خدا غافل شد و تکبر ورزید، طوری‌که مال و منال دنیوی به هلاکت وی انجامید<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌16، ص 75.</ref>.


=آثار استکبار=
== آثار استکبار ==
کبر، به عنوان یک رذیلهٔ اخلاقی موجود در نفس بشری است که همانند بیماری‌های درونی و جسمانی همیشه همراه با آثاری در برون آشکار می‌شود؛ چراکه بزرگ‌ترین حجاب میان بنده و پروردگار بوده، و گردنه‌ای بسیار دشوار در راه صلاح و رستگاری دارد و سرچشمهٔ بیشتر کارهای زشت و گناهان است. <ref>من هدی القرآن، ج‌12، ص115.</ref> در قرآن کریم به مواردی از آثار استکبار اشاره شده که مواردی را به اختصار بیان می‌کنیم:
کبر، به عنوان یک رذیلهٔ اخلاقی موجود در نفس بشری است که همانند بیماری‌های درونی و جسمانی همیشه همراه با آثاری در برون آشکار می‌شود؛ چراکه بزرگ‌ترین حجاب میان بنده و پروردگار بوده، و گردنه‌ای بسیار دشوار در راه صلاح و رستگاری دارد و سرچشمهٔ بیشتر کارهای زشت و گناهان است<ref>من هدی القرآن، ج‌12، ص115.</ref>. در قرآن کریم به مواردی از آثار استکبار اشاره شده که مواردی را به اختصار بیان می‌کنیم:


==1. استمرار شرک ==
=== استمرار شرک ===
قرآن در مورد مجرمان که برای خداوند احدیت شریک قائلند، می‌فرماید:
قرآن در مورد مجرمان که برای خداوند احدیت شریک قائلند، می‌فرماید:


«إِنَّهُمْ کانُوا إِذا قیلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ یسْتَکْبِرُونَ وَ یقُولُونَ أَإِنَّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُون»<ref>صافات/35 و 36.</ref>
{{متن قرآن |إِنَّهُمْ کانُوا إِذا قیلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ یسْتَکْبِرُونَ وَ یقُولُونَ أَإِنَّا لَتارِکُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُون |سوره = صافات |آیه = 35 و 36 }}
 
«چرا که وقتی به آنها گفته می‌شد: معبودی جز خدا وجود ندارد، تکبّر و سرکشی می‌کردند و پیوسته می‌گفتند: آیا ما معبودان خود را بخاطر شاعری دیوانه رها کنیم؟!»
«چرا که وقتی به آنها گفته می‌شد: معبودی جز خدا وجود ندارد، تکبّر و سرکشی می‌کردند و پیوسته می‌گفتند: آیا ما معبودان خود را بخاطر شاعری دیوانه رها کنیم؟!»


بیان جرم مشرکان به این است که تکبر به آنها اجازه نمی‌دهد که به وحدانیت خداوند اعتراف کنند و به رسول خدا که منزه از هر نسبت ناروایی است، نسبت جنون یا شاعری و امثال اینها را بدهند؛ و استکبار آنها به معنای شدت کبر و اظهار تکبرشان است که همدیگر را از ترک بت‌پرستی نفی می‌کنند. <ref> ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، بی‌تا، ج‌23، ص27.</ref>
بیان جرم مشرکان به این است که تکبر به آنها اجازه نمی‌دهد که به وحدانیت خداوند اعتراف کنند و به رسول خدا که منزه از هر نسبت ناروایی است، نسبت جنون یا شاعری و امثال این‌ها را بدهند؛ و استکبار آنها به معنای شدت کبر و اظهار تکبرشان است که همدیگر را از ترک [[بت‌پرستی]] نفی می‌کنند<ref> ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، بی‌تا، ج‌23، ص27.</ref>.


==2. احساس غرور ==
=== احساس غرور ===
قوم عاد به عنوان جمعیتی که از نظر قدرت جسمانی و تمکن مالی و تمدن مادی کم‌نظیر بودند؛ قدرت ظاهری آنها را سخت مغرور کرده بود؛ چنانکه خود را جمعیتی شکست‌ناپذیر و برتر از همه می‌پنداشتند: <ref>تفسیر نمونه، ج‌20، ص237.</ref>
قوم عاد به عنوان جمعیتی که از نظر قدرت جسمانی و تمکن مالی و تمدن مادی کم‌نظیر بودند؛ قدرت ظاهری آنها را سخت مغرور کرده بود؛ چنانکه خود را جمعیتی شکست‌ناپذیر و برتر از همه می‌پنداشتند<ref>تفسیر نمونه، ج‌20، ص237.</ref>:
 
«فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ بِغَیرِالْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً... ‌»<ref> فصلت/15.</ref>


{{متن قرآن |فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ بِغَیرِالْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً... |سوره =  فصلت|آیه = 15 }}
«امّا قوم عاد بناحق در زمین تکبّر ورزیدند و گفتند: چه کسی از ما نیرومندتر است؟!»
«امّا قوم عاد بناحق در زمین تکبّر ورزیدند و گفتند: چه کسی از ما نیرومندتر است؟!»


استکبار قوم عاد، آنها را از پذیرش هدایت بازداشت؛ و آوردن قید "بناحق" به این معنا نیست که برخی تکبرورزی‌ها به حق است، بلکه این قید جهت شنیع بودن عمل استکبارشان است؛ چون هیچ حسنی بر کبر وجود ندارد و تمام وجوه کبر در جمیع اموری که مملو از کبر باشد، انسان را که مملو از ضعف و نقصان است، به تکامل نرسانده و از نقصان رها نمی‌کند و کسی که ضعیف و ناقص باشد، هیچ حقی در بزرگ‌بینی ندارد؛ بلکه بزرگی فقط از آن خداست که منزه از کاستی‌هاست. <ref>التحریر و التنویر، ج‌25، ص28.</ref>
استکبار قوم عاد، آنها را از پذیرش هدایت بازداشت؛ و آوردن قید "بناحق" به این معنا نیست که برخی تکبرورزی‌ها به حق است، بلکه این قید جهت شنیع بودن عمل استکبارشان است؛ چون هیچ حسنی بر کبر وجود ندارد و تمام وجوه کبر در جمیع اموری که مملو از کبر باشد، انسان را که مملو از ضعف و نقصان است، به تکامل نرسانده و از نقصان رها نمی‌کند و کسی که ضعیف و ناقص باشد، هیچ حقی در بزرگ‌بینی ندارد؛ بلکه بزرگی فقط از آن خداست که منزه از کاستی‌ها است<ref>التحریر و التنویر، ج‌25، ص28.</ref>.


==3. ممانعت از ایمان ==
=== ممانعت از ایمان ===
از دیدگاه قرآن، استکبار ورزی بزرگ‌ترین مانع ایمان به حقیقت بوده و در مقابل، تواضع و فروتنی و ترک هرگونه استکبار، از نشانه‌های مؤمنان راستین به حساب می‌آید: <ref>تفسیر نمونه، ج‌17، ص146.</ref>
از دیدگاه قرآن، استکبار ورزی بزرگ‌ترین مانع ایمان به حقیقت بوده و در مقابل، تواضع و فروتنی و ترک هرگونه استکبار، از نشانه‌های مؤمنان راستین به حساب می‌آید<ref>تفسیر نمونه، ج‌17، ص146.</ref>:
 
«إِنَّما یؤْمِنُ بِآیاتِنَا الَّذینَ إِذا ذُکِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لایسْتَکْبِرُونَ»<ref>سجده/15.</ref>


{{متن قرآن |إِنَّما یؤْمِنُ بِآیاتِنَا الَّذینَ إِذا ذُکِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لایسْتَکْبِرُونَ |سوره = سجده |آیه = 15 }}
«تنها کسانی که به آیات ما ایمان می‌آورند که هر وقت این آیات به آنان یادآوری شود، به سجده می‌افتند و تسبیح و حمد پروردگارشان را بجا می‌آورند، و تکبّر نمی‌کنند.»
«تنها کسانی که به آیات ما ایمان می‌آورند که هر وقت این آیات به آنان یادآوری شود، به سجده می‌افتند و تسبیح و حمد پروردگارشان را بجا می‌آورند، و تکبّر نمی‌کنند.»


مؤمنان حقیقی همواره در جستجوی حق و هدایتند؛ به مجرد شنیدن نام خدا تسلیم او می‌شوند، هر چند این عمل مخالف هواهای نفسانی یا مصلحت آنها باشد؛ و تنها این گروه هستند که ایمانشان از روی عشق به خداوند است. <ref>من وحی القرآن، ج‌18، ص234.</ref>
مؤمنان حقیقی همواره در جستجوی حق و هدایتند؛ به مجرد شنیدن نام خدا تسلیم او می‌شوند، هر چند این عمل مخالف هواهای نفسانی یا مصلحت آنها باشد؛ و تنها این گروه هستند که ایمانشان از روی عشق به خداوند است<ref>من وحی القرآن، ج‌18، ص234.</ref>.
 
==4. تکذیب آخرت ==
از آنجا که دل‌های متکبّرین و مستکبرین، حقیقت را انکار می‌کند، این انکار، مانع از [[ایمان]] آوردن آنها به [[آخرت]] می‌شود؛ و تنها دلیل انکارشان فخرفروشی و استکبار آنهاست: <ref>من هدی القرآن، ج‌6، ص40.</ref>


«إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذینَ لایؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُون»<ref> نحل/22.</ref>
=== تکذیب آخرت ===
از آن‌جا که دل‌های متکبّرین و مستکبرین، حقیقت را انکار می‌کند، این انکار، مانع از [[ایمان]] آوردن آنها به [[آخرت]] می‌شود؛ و تنها دلیل انکارشان فخرفروشی و استکبار آنهاست<ref>من هدی القرآن، ج‌6، ص40.</ref>:


{{متن قرآن |إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَالَّذینَ لایؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْکِرَةٌ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُون |سوره = نحل |آیه = 22 }}
«معبود شما خداوند یگانه است؛ امّا کسانی که به آخرت ایمان نمی‌آورند، دل‌هایشان (حق را) انکار می‌کند و مستکبرند»
«معبود شما خداوند یگانه است؛ امّا کسانی که به آخرت ایمان نمی‌آورند، دل‌هایشان (حق را) انکار می‌کند و مستکبرند»


آیه در صدد فهماندن یگانه معبود برای منکرین معاد است که روشن بودن آن بر کسی پوشیده نیست و هیچ‌گونه شکی در آن وجود ندارد؛ اما کسانی که به روز جزا ایمان ندارند، دل‌هایشان منکر حق بوده و با عنادورزی می‌خواهند در برابر حق، خود را بزرگتر از آن جلوه دهند؛ به همین دلیل، بدون هیچ حجت و برهانی از پذیرفتن حق سر برمی‌تابند. <ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌12، ص 228.</ref> <ref>[http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DA%A9%D8%A8%D8%A7%D8%B1__a-31014.aspx استکبار]</ref>
آیه در صدد فهماندن یگانه معبود برای منکرین [[معاد]] است که روشن بودن آن بر کسی پوشیده نیست و هیچ‌گونه شکی در آن وجود ندارد؛ اما کسانی که به روز جزا ایمان ندارند، دل‌هایشان منکر حق بوده و با عنادورزی می‌خواهند در برابر حق، خود را بزرگتر از آن جلوه دهند؛ به همین دلیل، بدون هیچ حجت و برهانی از پذیرفتن حق سر برمی‌تابند<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌12، ص 228.</ref> .<ref>[http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DA%A9%D8%A8%D8%A7%D8%B1__a-31014.aspx استکبار]</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
confirmed، مدیران
۳۳٬۷۹۹

ویرایش