confirmed
۵٬۹۲۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
در قـرنهای دوم و سوم هجری مجادله میان فرقههای کلامی، بخصوص اهل حدیث و معتزله، فضای فکری جـهان اسـلام را آشـفته کرده بود. در این منازعات، که حاکمان وقت نیز بینقش و تأثیر نبودند، معتزلیان جانب عقل و انـدیشه عقلی را گرفته بودند و اهل حدیث بر ظاهر آیات و روایات تأکید میورزیدند. این مـسئله دو خطر بزرگ را برای جـهان اسـلام به وجود آورده بود: نخست آنکه فضای سیاسی جامعه اسلامی و اتحاد مسلمانان را به شدت خدشهدار کرده و جامعه اسلامی همه روزه شاهد درگیری و منازعه و حتی خونریزی بود. دوم آنکه عقاید اسلامی نیز به خطر افـتاده بود؛ زیرا اهل حدیث همواره بر ظواهر آیات و روایات جمود داشتند که این امر موجب راه یافتن تشبیه و تجسیم و ورود اسرائیلیات در عرصه اندیشه اسلامی گردیده بود و معتزله نیز با تکیه بر عقل خـود، حـتی در جایی که عقل تنها توان صدور حکم قطعی ندارد، میخواستند هر آنچه را که با آن در تضاد و تعارض بود، به دور اندازند. آنان حتی میخواستند احکام فرعی را نیز با عقل خود استنتاج کـنند. بـدین روی، ضرورت نهضتی اصلاحی در اندیشه اهل سنت جدا احساس میشد. | |||
در چنین شرایطی، سه تن از متفکران اهل سنت برای این هدف به پا خاستند و در پی اصلاح وضع موجود و آشتی میان اندیشه معتزلی و اهـل حـدیث برآمدند: 1. ابوالحسن اشعری (م 324 ه.ق)، در مرکز حکومت اسلامی آن روز و مرکز درگیری میان اهل حدیث و معتزله؛ 2. ابومنصور ماتریدی (م 333ه.ق)، در شرق بلاد اسلامی و ماوراءالنهر؛ 3. ابوجعفر طحاوی، در مصر. نقش شخصیت اخیر بیشتر تـبیین آرای کـلامی ابـوحنیفه بود، اما دو شخصیت نخست، خـود، پایـهگذار مـکتب کلامی جدیدی بودند که به نام آنها شهرت یافت. | |||