تفسیر از منظر مفسران و عالمان علوم قرآنی فریقین (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'روشها' به 'روش‌ها'
جز (جایگزینی متن - ' بنابر این' به ' بنابر‌این')
جز (جایگزینی متن - 'روشها' به 'روش‌ها')
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
مبانی تفسیری: مبانی جمع «مبنا» و در لغت به معانی چندی از قبیل: بنیاد، اساس، شالوده و پایه بکار رفته است. <ref>لغت نامه، ج 12، ص 17759</ref>  
مبانی تفسیری: مبانی جمع «مبنا» و در لغت به معانی چندی از قبیل: بنیاد، اساس، شالوده و پایه بکار رفته است. <ref>لغت نامه، ج 12، ص 17759</ref>  


مبانی تفسیری به باورهای بنیادینی اطلاق می‌گردد که بعنوان اصول موضوعه مورد پذیرش همه مفسران می‌باشد بعبارت دیگر مبانی تفسیری به سلسله مباحثی گفته می‌شود که بعنوان زیربنا و پایه در مباحث تفسیری قرارنمی‌گیرد؛ نظیر وحیانی بودن [[قرآن|قرآن]]؛ تحریف یا عدم تحریف قرآن؛ امکان و عدم امکان فهم پذیری قرآن و....که در صورت اثبات یا عدم اثبات آن تاثیرات مهمی در مباحث تفسیری خواهد داشت. <ref>جهت توضیح بیشتر رک به: روش شناسی تفسیر قرآن، ص 3؛ مبانی و روش‌های تفسیری،؟ ص40؛ منطق تفسیر قرآن، ص 11 - 12.</ref>
مبانی تفسیری به باورهای بنیادینی اطلاق می‌گردد که بعنوان اصول موضوعه مورد پذیرش همه مفسران می‌باشد بعبارت دیگر مبانی تفسیری به سلسله مباحثی گفته می‌شود که بعنوان زیربنا و پایه در مباحث تفسیری قرارنمی‌گیرد؛ نظیر وحیانی بودن [[قرآن|قرآن]]؛ تحریف یا عدم تحریف قرآن؛ امکان و عدم امکان فهم پذیری قرآن و....که در صورت اثبات یا عدم اثبات آن تاثیرات مهمی در مباحث تفسیری خواهد داشت. <ref>جهت توضیح بیشتر رک به: روش‌شناسی تفسیر قرآن، ص 3؛ مبانی و روش‌های تفسیری،؟ ص40؛ منطق تفسیر قرآن، ص 11 - 12.</ref>


قواعد تفسیری: قاعده در لغت بمعنای اساس و عمود بوده و در اصطلاح تفسیری به اصولی اطلاق می‌گردد که بر پایه مبانی و موازین خاصی شکل گرفته است بگونه‌ای که بوسیله آن اصول و قواعد، مسائل تفسیری و معارف قرآنی استنباط می‌گردد. بعنوان نمونه با پذیرش قواعدی نظیر حجیت ظواهر قرآن، می‌توان درقرآن تدبر نموده و معارف قرآنی را از آن استخراج نمود. بدیهی است در غیر اینصورت امکان برداشت هیچ نوع معرفت قرآنی ممکن نخواهد بود.<ref>جهت تفصیل بیشتر در معانی قاعده، رک به: قواعد التفسیر تالیف فاکر میبدی ص 33</ref>  
قواعد تفسیری: قاعده در لغت بمعنای اساس و عمود بوده و در اصطلاح تفسیری به اصولی اطلاق می‌گردد که بر پایه مبانی و موازین خاصی شکل گرفته است بگونه‌ای که بوسیله آن اصول و قواعد، مسائل تفسیری و معارف قرآنی استنباط می‌گردد. بعنوان نمونه با پذیرش قواعدی نظیر حجیت ظواهر قرآن، می‌توان درقرآن تدبر نموده و معارف قرآنی را از آن استخراج نمود. بدیهی است در غیر اینصورت امکان برداشت هیچ نوع معرفت قرآنی ممکن نخواهد بود.<ref>جهت تفصیل بیشتر در معانی قاعده، رک به: قواعد التفسیر تالیف فاکر میبدی ص 33</ref>  


   
   
مناهج تفسیری: به روشهائی اطلاق می‌گردد که مفسر در تفسیر قرآن بر اساس آن عمل می‌کند نظیر روش تفسیر قرآن بقرآن یا روش علمی یا عرفانی و....
مناهج تفسیری: به روش‌هائی اطلاق می‌گردد که مفسر در تفسیر قرآن بر اساس آن عمل می‌کند نظیر روش تفسیر قرآن بقرآن یا روش علمی یا عرفانی و....


مسائل قرآنی: مراد ا ز مسائل قرآنی امور جزئی هستند که در متن قرآن مطرح گردیده و بوسیله قواعد و مناهج تفسیری می‌توان به آن دست یافت.  
مسائل قرآنی: مراد ا ز مسائل قرآنی امور جزئی هستند که در متن قرآن مطرح گردیده و بوسیله قواعد و مناهج تفسیری می‌توان به آن دست یافت.  
خط ۴۷: خط ۴۷:
بدرالدین زرکشی در کتاب " البرهان فی علوم القرآن " معتقد است تفسیر، علمی است که بوسیله آن، فهم کتاب خداوند، معانی، احکام و معارف آن ممکن خواهد بود.  
بدرالدین زرکشی در کتاب " البرهان فی علوم القرآن " معتقد است تفسیر، علمی است که بوسیله آن، فهم کتاب خداوند، معانی، احکام و معارف آن ممکن خواهد بود.  


ایشان در ادامه اظهارمی‌دارد تفسیر قرآن مستلزم علومی نظیر لغت، نحو، تصریف و... است که لازم است مفسر بدان اگاه باشد.<ref>البرهان فی علوم القرآن ج 1ص 13 </ref>
ایشان در ادامه اظهارمی‌دارد تفسیر قرآن مستلزم علومی نظیر لغت، نحو، تصریف و... است که لازم است مفسر بدان آگاه باشد.<ref>البرهان فی علوم القرآن ج 1ص 13 </ref>


==== جلال‌الدین سیوطی ====
==== جلال‌الدین سیوطی ====
خط ۵۷: خط ۵۷:


ایشان در ادامه به دیدگاه برخی دیگر از عالمان علوم قرآنی در معنای تفسیر پرداخته و می‌نویسد:  
ایشان در ادامه به دیدگاه برخی دیگر از عالمان علوم قرآنی در معنای تفسیر پرداخته و می‌نویسد:  
از منظربرخی دیگر تفسیر، علم به نزول ایات و مسائل مرتبط با آن و نیز علم به اسباب و شان نزول، مکی و مدنی، محکم و متشابه و نظائر آن می‌باشد و از منظر ابوحیان تفسیر علمی است که در آن اموری نظیر چگونگی تلفظ کلمات قرآنی و معانی آن و نیز ترکییات گوناگونی که بحسب آنها معانی نیز متعدد می‌گردد مورد بحث قرار نمی‌گیرد.<ref>الاتقان ج 2ص462</ref>  
از منظربرخی دیگر تفسیر، علم به نزول آیات و مسائل مرتبط با آن و نیز علم به اسباب و شان نزول، مکی و مدنی، محکم و متشابه و نظائر آن می‌باشد و از منظر ابوحیان تفسیر علمی است که در آن اموری نظیر چگونگی تلفظ کلمات قرآنی و معانی آن و نیز ترکییات گوناگونی که بحسب آنها معانی نیز متعدد می‌گردد مورد بحث قرار نمی‌گیرد.<ref>الاتقان ج 2ص462</ref>  


==== محمد بن صالح بن محمد العثیمین– معاصر -====
==== محمد بن صالح بن محمد العثیمین– معاصر -====
خط ۷۰: خط ۷۰:
ایشان درمجمع البیان از قول برخی نقل می‌کند که تفسیر، کشف مراد از الفاظ مشکل قرآن بوده و تاویل نیز بمعنای برگرداندن احتمالات گوناگون به معنای منطبق با ظاهر می‌باشد.<ref>مجمع البیان ج 1ص17</ref>  
ایشان درمجمع البیان از قول برخی نقل می‌کند که تفسیر، کشف مراد از الفاظ مشکل قرآن بوده و تاویل نیز بمعنای برگرداندن احتمالات گوناگون به معنای منطبق با ظاهر می‌باشد.<ref>مجمع البیان ج 1ص17</ref>  
   
   
==== ایه الله خوئی ====
==== آیه الله خوئی ====
   
   
ایشان در کتاب البیان فی تفسیر القرآن تفسیر را، تبیین مراد خداوند از قرآن دانسته و بر همین اساس معتقد است که باید از استناد معانی که بر اساس ظن و استحسان بدست امده است به قرآن اجتناب نمود.<ref>البیان فی تفسیر القرآن ص397</ref>
ایشان در کتاب البیان فی تفسیر القرآن تفسیر را، تبیین مراد خداوند از قرآن دانسته و بر همین اساس معتقد است که باید از استناد معانی که بر اساس ظن و استحسان بدست امده است به قرآن اجتناب نمود.<ref>البیان فی تفسیر القرآن ص397</ref>
==== ایه الله معرفت ====  
==== آیه الله معرفت ====  


ایشان در کتاب التاویل فی مختلف المذاهب و الااراء تفسیر را عبارت از پرده برداری از الفاظ مشکل قرآن می‌داند. <ref>التاویل فی مختلف المذاهب و الااراءص 14</ref>
ایشان در کتاب التاویل فی مختلف المذاهب و الااراء تفسیر را عبارت از پرده برداری از الفاظ مشکل قرآن می‌داند. <ref>التاویل فی مختلف المذاهب و الااراءص 14</ref>
خط ۸۸: خط ۸۸:
ایشان بعد از دیدگاه مذکور به بیان دیدگاه خویش پرداخته و می‌نویسد:  
ایشان بعد از دیدگاه مذکور به بیان دیدگاه خویش پرداخته و می‌نویسد:  
   
   
دیدگاه صحیح آن است که تبیین معانی ظاهری نیز در مواردی که مشتمل بر نوعی ابهام است مصداق تفسیر خواهد بود همانگونه که در برخی از موارد تبیین معانی ظاهری بدلیل انکه فاقد عنصر خفا و ابهام می‌باشد مصداق تفسیر نمی‌باشد. <ref>همان ص 217-218</ref>  
دیدگاه صحیح آن است که تبیین معانی ظاهری نیز در مواردی که مشتمل بر نوعی ابهام است مصداق تفسیر خواهد بود همانگونه که در برخی از موارد تبیین معانی ظاهری بدلیل آنکه فاقد عنصر خفا و ابهام می‌باشد مصداق تفسیر نمی‌باشد. <ref>همان ص 217-218</ref>  
   
   
بنابر این از منظر ایشان تفسیر قرآن اختصاص به الفاظ ومعانی مشکل نداشته بلکه حتی در مواردی که مفهوم کلام روشن است نیز ممکن است معنای تفسیر تحقق یابد.  
بنابر این از منظر ایشان تفسیر قرآن اختصاص به الفاظ ومعانی مشکل نداشته بلکه حتی در مواردی که مفهوم کلام روشن است نیز ممکن است معنای تفسیر تحقق یابد.  
خط ۹۸: خط ۹۸:
از منظر ایشان تفسیر در موارد ظهور معقد بکاربرده می‌شود نه موارد ظهور بسیط.  
از منظر ایشان تفسیر در موارد ظهور معقد بکاربرده می‌شود نه موارد ظهور بسیط.  


نکته مهم دیگر انکه ایشان در مقام تصور، متعلق تفسیر را گاه، لفظ، – تفسیر لفظی -و گاه معنا، – تفسیر معنوی - دانسته و تمییز این‌دو از یکدیگر را وسیله حل تناقضات بدوی در قرآن کریم می‌داند. <ref>همان</ref>
نکته مهم دیگر آنکه ایشان در مقام تصور، متعلق تفسیر را گاه، لفظ، – تفسیر لفظی -و گاه معنا، – تفسیر معنوی - دانسته و تمییز این‌دو از یکدیگر را وسیله حل تناقضات بدوی در قرآن کریم می‌داند. <ref>همان</ref>


ایشان در ادامه به حل تناقض ظاهری بین دو حقیقت "اسان بودن فهم قرآن و غامض بودن برخی موضوعات قرآنی " از طریق مذکور – تمییز بین تفسیر لفظ و تفسیر معنا می‌پردازد.
ایشان در ادامه به حل تناقض ظاهری بین دو حقیقت "اسان بودن فهم قرآن و غامض بودن برخی موضوعات قرآنی " از طریق مذکور – تمییز بین تفسیر لفظ و تفسیر معنا می‌پردازد.
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
ایشان برخلاف معنای رائج در کلمه تفسیر که خفاء و غموض را در معنای لفظی کلمه شرط می‌دانند معتقدند واژه "تفسیر" اختصاص به کلمات غامض و پیچیده نداشته بلکه گاه در کلماتی که مفهومش روشن نیز است صدق می‌کند چون تفسیر دو نوع است: تفسیر لفظ و تفسیر معنا بدین معنا که گاه واژه‌ای ابهام داشته که بر طرف کردن ابهام آن را تفسیر می‌گویند اما گاه مفهوم ظاهر لفظ روشن بوده اما ماهیت و معنای آن واژه مشخص نیست بگونه‌ای که تصویر روشنی از آن در ذهن وجود ندارد.
ایشان برخلاف معنای رائج در کلمه تفسیر که خفاء و غموض را در معنای لفظی کلمه شرط می‌دانند معتقدند واژه "تفسیر" اختصاص به کلمات غامض و پیچیده نداشته بلکه گاه در کلماتی که مفهومش روشن نیز است صدق می‌کند چون تفسیر دو نوع است: تفسیر لفظ و تفسیر معنا بدین معنا که گاه واژه‌ای ابهام داشته که بر طرف کردن ابهام آن را تفسیر می‌گویند اما گاه مفهوم ظاهر لفظ روشن بوده اما ماهیت و معنای آن واژه مشخص نیست بگونه‌ای که تصویر روشنی از آن در ذهن وجود ندارد.


در اینصورت هر گاه به تبیین ماهیت آن پرداخته و تصویر روشنی از آن را بیان کنیم در حقیقت آن را تفسیر کرده ایم نظیر ایاتی که مشتمل بر کلمه لوح محفوظ، عرش،، الموازین، والملک، والشیطان، وإنزال الحدید، ورجوع البشر إلی الله، الخزائن، ملکوت السماء، وتسبیح ما فی السماوات والأرض و....می‌باشد.<ref>علوم القرآن ص 221-219</ref>  
در اینصورت هر گاه به تبیین ماهیت آن پرداخته و تصویر روشنی از آن را بیان کنیم در حقیقت آن را تفسیر کرده‌ایم نظیر ایاتی که مشتمل بر کلمه لوح محفوظ، عرش،، الموازین، والملک، والشیطان، وإنزال الحدید، ورجوع البشر إلی الله، الخزائن، ملکوت السماء، وتسبیح ما فی السماوات والأرض و....می‌باشد.<ref>علوم القرآن ص 221-219</ref>  


   
   
بدیهی است هر چند این نوع از کلمات بکار رفته در قرآن از نظر ظاهری غموضی در آن مشاهده نمی‌شود اما مفهوم حقیقی و تصویر روشنی از آن در ذهن وجود نخواهد داشت بنابر‌این نقش مفسر در چنین مواردی تبیین معنای واقعی آن خواهد بود.
بدیهی است هر چند این نوع از کلمات بکار رفته در قرآن از نظر ظاهری غموضی در آن مشاهده نمی‌شود اما مفهوم حقیقی و تصویر روشنی از آن در ذهن وجود نخواهد داشت بنابر‌این نقش مفسر در چنین مواردی تبیین معنای واقعی آن خواهد بود.


لازم به ذکر است: بر اساس مطالبی که از کتاب علوم القرآن نقل گردید پاسخ این سئوال که: اگر تفسیر به معنای کشف الغطا و تبیین موارد مبهم است چگونه با ایه شریفه (ولا یأتونک بمثل إلا جئناک بالحق وأحسن تفسیرا) که قرآن را احسن التفسیر می‌داند و نیز ایاتی که فهم قرآن را برای مردم اسان می‌داند: یسرنا القرآن للذکر و... منطبق می‌باشد؟ داده شد.  
لازم به ذکر است: بر اساس مطالبی که از کتاب علوم القرآن نقل گردید پاسخ این سئوال که: اگر تفسیر به معنای کشف الغطا و تبیین موارد مبهم است چگونه با آیه شریفه (ولا یأتونک بمثل إلا جئناک بالحق وأحسن تفسیرا) که قرآن را احسن التفسیر می‌داند و نیز ایاتی که فهم قرآن را برای مردم اسان می‌داند: یسرنا القرآن للذکر و... منطبق می‌باشد؟ داده شد.  


بدین معنا که بر اساس گفتار مولف کتاب علوم القرآن، هر چند الفاظ و کلماتی که در قرآن بکار رفته است برای عموم مردم روشن بوده و هر فرد با مراجعه مختصربه کتب لغت قادر به فهم آن است اما تبیین معانی حقیقی و ماهوی بسیاری از موضوعاتی که در قرآن بکار رفته بوده نیازمند به تفسیر می‌باشد.
بدین معنا که بر اساس گفتار مولف کتاب علوم القرآن، هر چند الفاظ و کلماتی که در قرآن بکار رفته است برای عموم مردم روشن بوده و هر فرد با مراجعه مختصربه کتب لغت قادر به فهم آن است اما تبیین معانی حقیقی و ماهوی بسیاری از موضوعاتی که در قرآن بکار رفته بوده نیازمند به تفسیر می‌باشد.
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
=== نکته اول: اجتهادی بودن مساله مبانی تفسیر ی فریقین ===  
=== نکته اول: اجتهادی بودن مساله مبانی تفسیر ی فریقین ===  


بحث مبانی تفسیری همانند بسیاری از مباحث علمی دیگر نظیر مباحث حدیثی، امری اجتهادی و فرامذهبی بوده و گرایش به مذهب خاص در آن تاثیری ندارد. این امر در ضمن مباحثی که با نگاه مقارن مطرح گردیده است اشکار خواهد شد.  
بحث مبانی تفسیری همانند بسیاری از مباحث علمی دیگر نظیر مباحث حدیثی، امری اجتهادی و فرامذهبی بوده و گرایش به مذهب خاص در آن تاثیری ندارد. این امر در ضمن مباحثی که با نگاه مقارن مطرح گردیده است آشکار خواهد شد.  


=== نکته دوم: تبیین محل نزاع ===  
=== نکته دوم: تبیین محل نزاع ===  
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
1-مراد از مبانی تفسیری، اصول موضوعه‌ای است که مورد پذیرش همه مفسران می‌باشد.
1-مراد از مبانی تفسیری، اصول موضوعه‌ای است که مورد پذیرش همه مفسران می‌باشد.


2-در معنای اصطلاحی تفسیر هر چند بین اعلام فریقین تفاوتهائی وجود دارد اما از منظر مشهور آنان تفسیر عبارتست از: تبیین کلمات و جملاتی که نوعی ابهام در آنها وجود دارد. بنابر‌این، بیان و توضیح معانی کلماتی که واضح می‌باشد تفسیر نخواهد بود.
2-در معنای اصطلاحی تفسیر هر چند بین اعلام فریقین تفاوت‌هائی وجود دارد اما از منظر مشهور آنان تفسیر عبارتست از: تبیین کلمات و جملاتی که نوعی ابهام در آنها وجود دارد. بنابر‌این، بیان و توضیح معانی کلماتی که واضح می‌باشد تفسیر نخواهد بود.


3- بحث مبانی تفسیری همانند بسیاری از مباحث علمی دیگر نظیر مباحث حدیثی، امری اجتهادی و فرامذهبی بوده و گرایش به مذهب خاص، تاثیری در اتخاذ دیدگاه ندارد.  
3- بحث مبانی تفسیری همانند بسیاری از مباحث علمی دیگر نظیر مباحث حدیثی، امری اجتهادی و فرامذهبی بوده و گرایش به مذهب خاص، تاثیری در اتخاذ دیدگاه ندارد.  
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:


== منابع ==
== منابع ==
[[رده:مقالات]]
[[رده:مقاله‌ها]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۱۷۵

ویرایش