علی نویتو: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'رده:اعضای اخوانالمسلمین' به 'رده:اعضای اخوان المسلمین') |
|||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
[[رده:شخصیتها]] | [[رده:شخصیتها]] | ||
[[رده:شخصیتهای مسلمان]] | [[رده:شخصیتهای مسلمان]] | ||
[[رده:اعضای | [[رده:اعضای اخوان المسلمین]] | ||
[[رده:مصر]] | [[رده:مصر]] |
نسخهٔ ۲۸ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۳۷
علی نويتو | |
---|---|
نام کامل | علی نويتو |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 1928 م، ۱۳۰۶ ش، ۱۳۴۶ ق |
محل تولد | مصر |
سال درگذشت | 1986 م، ۱۳۶۴ ش، ۱۴۰۶ ق |
محل درگذشت | مصر |
دین | اسلام، اهلسنت |
فعالیتها |
|
علی نويتو فردی بسیار ساده و شاهد تاریخ اخوان در دورهای بود که همه معاصران آن مرده بودند. او عاشق حرفهاش بود؛ بنابراین بار دفاع را به دوش کشید و برای آن با عشق و صبر با مصیبت بیست سال زندان روبرو شد... و به گفته خودش چیزی جز لطف خداوند را احساس نکرد. ایشان یکی از مهمترین نمادهای نسل اولی است که با حسن البنا زندگی کرد و توسط او پرورش یافت و همه ارزشهای حسنه اسلامی و اخلاق شریف را فرا گرفت.
زندگینامه
ایشان در سال 1928 م، در منطقۀ ایمبابا به دنیا آمد و سپس سیر تربیتی و تحصیلی ایشان تا اخذ گواهینامه مدرسه عالی هنرهای کاربردی با معدل بالا و در سال 1949 م، اولین نفر در این رشته بود. با وجود این به دلیل صدور حکمی مبنی بر توقف انتصاب به مشاغل دولتی، وی منصوب نشد.
پیوستن به اخوان
وی در مورخ پنجشنبه 1948 م، به اخوانالمسلمین، پیوست و تا زمان رحلت حسن البنا و اعلام خبر شهادتش، همچنان باقی بود.
دستگیری
در سال 1954 میلادی، در حالی که ایشان برای سفر به آلمان آماده میشد، ناصر به جمع مردم رفت و اتهام خود را به اخوانالمسلمین مبنی بر طراحی حادثه معروف منشیا و صدور دستور دستگیری اخوان در همه جا اعلام کرد. ایشان در این باره میگوید: در زندان مرا به دادگاهی به ریاست جمال سالم معرفی کردند که سادات در سمت راست و حسین شافعی در سمت چپ او بودند. بعداً فهمیدیم که دادگاه انقلاب بود و دولت برای دفاع از من وکیلی تعیین کرد.
فعالیتها
«پس از آزادی، معاون اول وزارت راه و ساختمان شد و پس از آن رئیس مرکز علمی گروه شرکتهای الشریف شد. به خرج حکومتی که او را شکنجه و دستگیر کرد، همه دنیا را گشت. پنج بار بهعنوان رئیس هیئت به آلمان و همچنین سوئد، انگلیس، فرانسه و فنلاند رفت؛ بنابراین مرکز علمی شریف من را برای سرپرستی انتخاب کرد و سپس به اندونزی، مالزی رفت. و بعد به تایلند، سنگاپور و سریلانکا، و به پاکستان، افغانستان و آخرین جزایر اندونزی در مرزهای استرالیا او را بردند.
شایان ذکر است که این بیست سال آثار مثبت شگفتانگیزی در زندگی این مرد غیور داشت، او معنای واقعی صبر را آموخت. وی با قاطعیت در دعوت به اخوانالمسلمین فعالیت خود را دنبال میکرد.
بازداشتگاه
جمال عبدالناصر در منطقۀ واحات اردوگاهی با ظرفیت 100 هزار زندانی ایجاد کرده بود و این بازداشتگاه به چهار اردوگاه با سیم خاردار تقسیم شده بود. اخوان و کمونیستها با هدف کشتار هر دو گروه در یک اردوگاه قرار گرفتند. اما اخوان به لطف خداوند متعال امور را به دست گرفت، لذا به کمونیستها گفتند: مقصود این است که یکدیگر را سلاخی کنیم و شما ما را خوب میشناسید. آنها گفتند: ما با هم زندگی مسالمتآمیز داریم. اخوانیها به آنها گفتند: همین خوب است که از شما نمایندهای انتخاب شود و ما از هم نمایندهای انتخاب شود. چهار سال اینگونه گذشت، که نه رفت و آمدی، نه سفرهخانه، نه کاغذ، نه قلم، نه قرآن، و هدف این بود که مغز را از هرچه در آن هست خالی کنند.
به گفته ایشان در آنجا؛ «مرغ و بوقلمون پرورش دادیم و بامیه و سیبزمینی و خطمی (سدر) کاشتیم و برکت را در محصولات میدیدیم و هر روز محصولات را جمع میکردیم و بشکههای گازوئیل میآوردیم و از خروجی انسان «ادرار و مدفوع» پر میکردیم و بهعنوان یک کود کشاورزی و یکی از قویترین کودها استفاده میکردیم».
منابع
- ر. ک: مدخل علی نويتو در ویکیاخوان؛ ikhwanwiki.com..