ابوالحسن اشعری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
'''شناخت ضروری و اکتسابی'''
'''شناخت ضروری و اکتسابی'''


ابوالحسن اشعری معرفت را به دو نوع ضروری و اکتسابی تقسیم می کند.
ابوالحسن اشعری شناخت را به دو نوع ضروری و اکتسابی تقسیم می کند. شناخت اکتسابی شناختی است که از راه تفکر و استدلال عقلی تحصیل شود و شناخت ضروری تمام شناخت هایی است که از مسیر غیر نظری به دست بیاید چه آن شناخت حسی باشد  یا از راه علم به بدیهیات به دست آید و یا به وسیله اخبار قابل اعتماد به دست آید.<ref>ابن فورک، ص۱۳، ۱۵، ۱۷</ref>اشعری معتقد است که تلاش برای شناخت خداوند بر انسان واجب است. و اما  شناختی که موجب تعبد شود منوط به معرفت اکتسابی است و معرفت اکتسابی از مسیر استدلال عقلی به دست می آید در نتیجه باید گفت که شناخت خدا تقلیدی نیست.<ref>اشعری، رسالة فی استحسان الخوض فی علم الکلام، ص۲؛ ابن فورک، ص۱۵، ۲۵۱-۲۵۲؛ نسفی، ج۱ ص۲۸–۲۹</ref>
 
 
معرفت اکتسابی: علمی است که از راه تفکر و استدلال عقلی به دست می‌آید.
    معرفت ضروری: هر گونه شناختی که از راه غیر نظری به دست بیاید؛ اعم از شناخت حسی، علم به بدیهیات و شناختی که از راه خبر موثق حاصل می‌گردد. [۵]
 
به اعتقاد اشعری، تلاش برای شناخت خداوند بر انسان واجب است. از سویی معرفت به خدا، به گونه‌ای که انسان را به آستانه تعبد برساند، معرفتی اکتسابی است و طریقی جز نظر و استدلال ندارد. بنابراین، تقلید در معرفت خدا نادرست خواهد بود.[۶]
 


==پانویس==
==پانویس==


==رده ها== بزرگان اهل سنت، متکلمان مسلمان، علمای قرن چهارم،اشاعره
==رده ها== بزرگان اهل سنت، متکلمان مسلمان، علمای قرن چهارم،اشاعره

نسخهٔ ‏۱۰ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۴۵

علی بن اسماعیل بن اسحاق اشعری (۲۶۰-۳۲۴ق‌/ ۸۷۴ -۹۳۶م‌)،مشهور به ابو الحسن اشعری، متکلم‌ نامدار و بنیان‌گذار مکتبی‌ در عقاید اسلامی‌ است. پیروان این مکتب به نام اشاعره خوانده می شوند.ویژگی‌اصلی‌ این‌ مکتب‌ کلامی‌، دفاع‌ عقلانی‌ از عقاید اهل‌ سنت‌ و اصحاب‌ حدیث‌ است‌.

تولد و انتساب

ابوالحسن‌ اشعری‌ از نسل ابو موسی اشعری صحابی معروف پیامبر‌ صلوات الله علیه بود.خطیب‌ بغدادی‌ [۱] و ابن‌عساکر [۲] در آثار خود به این مسئله اشاره کرده اند.

وی در بصره به دنیا آمد و دوره کودکی خود را در آن دیار سپری کرد.

مشی اعتقادی

چون پدر ابو الحسن اشعری بر مشرب اهل حدیث بود از این نظر وی نیز بر همان منوال بود ولی در ادامه به مکتب اعتزال گرایش پیدا کرد و از مدافعین این مکتب و شاگرد ابو علی جبایی معتزلی بود تا آن که ‌تحولی در اندیشه او پیدا شد و از مکتب معتزله رویگردان شد و مکتب اشعری را پایه گذاری نمود.

دلیل روی گردانی از مکتب معتزله

اعتزال اشعری از مکتب معتزله به روایت های گوناگونی گره خورده است اما آن چه معروف است این که میان اشعری و استادش ابو علی جبایی مناظره معروفی در گرفت که البته اشعری توانست بر استادش غالب شود و این موضوع باعث شد وی از عقاید معتزله روی گردان شود و چون با مبانی این مکتب آشنایی کامل و نیز در فن مناظره مهارت داشت از این رو تمام قد به مخالفت با معتزله و رد آن کمر همت بست.روایتی که ابن ندیم به عنوان قدیمی ترین مورخ نقل می کند این است که اشعری در یکی از شب‌های جمعه به مسجد جامع بصره رفته و تغییر اعتقادی و توبه خود را اعلام کرده و گفته است که معتزله را رسوا خواهد کرد.[۳] ابن عساکر نیز نقل می کند که اشعری در مسجد گفته است که از راه دلایل عقلی نتوانسته‌ است به حقیقت برسد و سرانجام به هدایت الهی و بازخوانی کتاب و سنت، باطل بودن عقاید معتزله را در یافته است.[۴] علاوه درباره انگیزه تحول فکری اشعری نقل های دیگری نیز وجود دارد که در برخی از آن ها گفته شده است که اشعری ادعا کرده است که دلیل روی گردانی اش از معتزله ناشی از الهامات و رویاهای قابل اعتناء بوده است. [۵]

مبانی کلامی

شناخت ضروری و اکتسابی

ابوالحسن اشعری شناخت را به دو نوع ضروری و اکتسابی تقسیم می کند. شناخت اکتسابی شناختی است که از راه تفکر و استدلال عقلی تحصیل شود و شناخت ضروری تمام شناخت هایی است که از مسیر غیر نظری به دست بیاید چه آن شناخت حسی باشد یا از راه علم به بدیهیات به دست آید و یا به وسیله اخبار قابل اعتماد به دست آید.[۶]اشعری معتقد است که تلاش برای شناخت خداوند بر انسان واجب است. و اما شناختی که موجب تعبد شود منوط به معرفت اکتسابی است و معرفت اکتسابی از مسیر استدلال عقلی به دست می آید در نتیجه باید گفت که شناخت خدا تقلیدی نیست.[۷]


پانویس

==رده ها== بزرگان اهل سنت، متکلمان مسلمان، علمای قرن چهارم،اشاعره

  1. خطیب‌ بغدادی‌، احمد، ج۱۱، ص۳۴۶، تاریخ‌ بغداد، قاهره‌، ۱۳۵۰ق‌.
  2. ابن‌عساکر، علی‌، ج۱، ص۳۴، تبیین‌ کذب‌ المفتری‌ فیما نسب‌ الی‌ الامام‌ ابی‌الحسن‌ الاشعری‌، به‌ کوشش‌ حسام‌ الدین‌ قدسی‌، دمشق‌، ۱۳۴۷ق‌.
  3. ابن ندیم، الفهرست، ص۲۳۱
  4. ابن عساکر علی، تبیین الکذب المفتری فیما نسب الی الامام ابی الحسن الاشعری، ص۳۹
  5. ر ک، ابن عساکر، ص۳۸ – ۴۳، ۹۱؛ ابن جوزی، ج۶، ص۳۳۳؛ سبکی، ج۳، ص۳۴۷-۳۴۹
  6. ابن فورک، ص۱۳، ۱۵، ۱۷
  7. اشعری، رسالة فی استحسان الخوض فی علم الکلام، ص۲؛ ابن فورک، ص۱۵، ۲۵۱-۲۵۲؛ نسفی، ج۱ ص۲۸–۲۹