ابوالحسن اشعری: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ مارس ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:
''' صفات خبریه'''
''' صفات خبریه'''


مقصود از «صفات خبريه»، اوصافى برای خداوند متعال است كه در آيات قرآن و روايات آمده و مستندى جز نقل ندارد.<ref>سبحانى، جعفر، سيماى عقائد شيعه‏، ترجمه جواد محدثی، ص 66.</ref> مانند استواء بر عرش،[7] <ref>سوره طه، آیه 5.</ref>
مقصود از «صفات خبريه»، اوصافى برای خداوند متعال است كه در آيات قرآن و روايات آمده و مستندى جز نقل ندارد.<ref>سبحانى، جعفر، سيماى عقائد شيعه‏، ترجمه جواد محدثی، ص 66.</ref> مانند استواء بر عرش،[7] <ref>سوره طه، آیه 5.</ref>آمدن،<ref>سوره فجر، آیه 22</ref>.وجه، <ref>سوره الرحمن،آیه 27</ref> دست،<ref>سوره فتح، آیه 10</ref>و چشم،<ref>سوره هود، آیه 37.</ref> چنان که آیات مربوط به این صفات را متشابه می نامند. معتزله در تفسیر این آیات روش تأویل را برگزیدند، ظاهرگرایان و قشریان از اهل حدیث (مجسمه و مشبهه) به مفاد ظاهری آنها تمسک کردند. روشی که اشعری برگزید، متوسط بین این دو روش بود؛ زیرا وی تأویل معتزله را نپذیرفت و گفت: خداوند حقیقتا صفات مزبور را دارا است، ولی بحث درباره چگونگی آنها روا نیست. از این نظریه به عنوان اصل معروف اشعری درباره صفات خداوند یاد می شود؛ یعنی «ایمان داشتن، بدون پرسش از چگونگی». از این روش، به روش تفویض (در مقابل تأویل) نیز یاد می شود.<ref>درآمدی بر علم کلام، ص 275 و 276.</ref>
آمدن،<ref>سوره فجر، آیه 22</ref>.وجه، <ref>سوره الرحمن،آیه 27</ref> دست،<ref>سوره فتح، آیه 10</ref>
و چشم، <ref>سوره هود، آیه 37.</ref> چنان که آیات مربوط به این صفات را متشابه می نامند. معتزله در تفسیر این آیات روش تأویل را برگزیدند، ظاهرگرایان و قشریان از اهل حدیث (مجسمه و مشبهه) به مفاد ظاهری آنها تمسک کردند. روشی که اشعری برگزید، متوسط بین این دو روش بود؛ زیرا وی تأویل معتزله را نپذیرفت و گفت: خداوند حقیقتا صفات مزبور را دارا است، ولی بحث درباره چگونگی آنها روا نیست. از این نظریه به عنوان اصل معروف اشعری درباره صفات خداوند یاد می شود؛ یعنی «ایمان داشتن، بدون پرسش از چگونگی». از این روش، به روش تفویض (در مقابل تأویل) نیز یاد می شود.<ref>درآمدی بر علم کلام، ص 275 و 276.</ref>


'''حدوث و قدم کلام الهی'''
'''حدوث و قدم کلام الهی'''
خط ۵۹: خط ۵۷:
'''عدل'''
'''عدل'''


اشاعره (پيروان ابوالحسن اشعرى از اهالی بصره) معتقدند: هيچ چيزى بر خداوند ضرورى و واجب نيست و اعتقاد به وجوب چيزى بر خداوند، مستلزم تحديد او و تعيين تكليف براى او است، در حالى كه هيچ بنده اى حق تعيين تكليف براى خدا و محدود كردن دايرۀ قدرت و اراده و فعاليت آن ذات اقدس را ندارد؛ از اين رو كسى حق ندارد كه بگويد “صدور عدالت بر خدا لازم و انجام قبيح مثل ظلم بر او ممتنع است”، بلكه هر آن چه خدا انجام دهد، عين عدالت است، گر چه تمامى مؤمنان را به جهنم و تمامى كفار را به بهشت بفرستد! و اين محال نيست.
اشاعره (پيروان ابوالحسن اشعرى از اهالی بصره) معتقدند: هيچ چيزى بر خداوند ضرورى و واجب نيست و اعتقاد به وجوب چيزى بر خداوند، مستلزم تحديد او و تعيين تكليف براى او است، در حالى كه هيچ بنده اى حق تعيين تكليف براى خدا و محدود كردن دايرۀ قدرت و اراده و فعاليت آن ذات اقدس را ندارد؛ از اين رو كسى حق ندارد كه بگويد “صدور عدالت بر خدا لازم و انجام قبيح مثل ظلم بر او ممتنع است”، بلكه هر آن چه خدا انجام دهد، عين عدالت است، گر چه تمامى مؤمنان را به جهنم و تمامى كفار را به بهشت بفرستد! و اين محال نيست.منشأ اشتباه اين گروه، نحوۀ بيانى است كه معتزله در مورد ضرورت عدالت بر خداوند دارند؛ زيرا معتزله (پيروان واصل بن  عطاء) با تمسك به حسن و قبح عقلى و ذاتى، رعايت عدالت در دنيا و آخرت را بر خداوند واجب مى‏دانند كه بيان آنها با نوعى تحديد و تعيين تكليف براى خداوند همراه است!
 
ابوالحسن اشعری سال ها جزو شاگردان برجسته ابوعلی جبائی (شیخ معتزله) بود، اما از استاد کناره گرفت و مذهب کلامی جدیدی را تأسیس کرد. بزرگ ترین اختلافی که باعث جدا شدن وی از معتزله شد بحث عدل و خلق قرآن است. این جدایی در سال 300 هجری اتفاق افتاد. <ref>مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص 54.</ref>
منشأ اشتباه اين گروه، نحوۀ بيانى است كه معتزله در مورد ضرورت عدالت بر خداوند دارند؛ زيرا معتزله (پيروان واصل بن  عطاء) با تمسك به حسن و قبح عقلى و ذاتى، رعايت عدالت در دنيا و آخرت را بر خداوند واجب مى‏دانند كه بيان آنها با نوعى تحديد و تعيين تكليف براى خداوند همراه است!
شیوه اشعریان در مقابل روش معتزله که شیوه برهان و کلام بود طریقه «اهل سنت» را تأیید و تقویت نمود.در بیشتر بلاد اسلام، مذهب عامه اهل سنت و جماعت، مذهب اشعری است.<ref>همان، ص 56.</ref> در رشد این مکتب کلامی و استیلا بر دیگر مذاهب اهل سنت اغراض سیاسی بی تأثیر نبوده است. فشار حکومت عباسی بر معتزله و عقل گراها از زمان متوکل تا زمان مقتدر که بین سال های 295 تا 320 حکومت کرد ادامه داشت در همین فاصله (295 تا 320) بود که ابوالحسن اشعری از مکتب اعتزال توبه کرد و به مسلک اهل حدیث وارد شد، عقیده ای که مورد قبول و تأثیر خلفاء عباسی و بعد از آن پادشاهان سلجوقی بود.<ref>همان، ص 56؛ سبحانی، و  ملل و نحل، ج 2، ص 31.</ref>
 
ابوالحسن اشعری کلام خود را بر چهار رکن و هر رکن را بر ده اصل پایه ریزی کرد که به بعضی از اصول مربوط با بحث خودمان اشاره می کنیم:<ref>همان، ص 56 و 57 و 58.</ref>
ابوالحسن اشعری سال ها جزو شاگردان برجسته ابوعلی جبائی (شیخ معتزله) بود، اما از استاد کناره گرفت و مذهب کلامی جدیدی را تأسیس کرد. بزرگ ترین اختلافی که باعث جدا شدن وی از معتزله شد بحث عدل و خلق قرآن است. این جدایی در سال 300 هجری اتفاق افتاد.[1] شیوه اشعریان در مقابل روش معتزله که شیوه برهان و کلام بود طریقه «اهل سنت» را تأیید و تقویت نمود.
 
در بیشتر بلاد اسلام، مذهب عامه اهل سنت و جماعت، مذهب اشعری است.[2]
 
در رشد این مکتب کلامی و استیلا بر دیگر مذاهب اهل سنت اغراض سیاسی بی تأثیر نبوده است. فشار حکومت عباسی بر معتزله و عقل گراها از زمان متوکل تا زمان مقتدر که بین سال های 295 تا 320 حکومت کرد ادامه داشت در همین فاصله (295 تا 320) بود که ابوالحسن اشعری از مکتب اعتزال توبه کرد و به مسلک اهل حدیث وارد شد، عقیده ای که مورد قبول و تأثیر خلفاء عباسی و بعد از آن پادشاهان سلجوقی بود.[3]
 
ابوالحسن اشعری کلام خود را بر چهار رکن و هر رکن را بر ده اصل پایه ریزی کرد که به بعضی از اصول مربوط با بحث خودمان اشاره می کنیم:[4]


خداوند خالق افعال بندگان است.
خداوند خالق افعال بندگان است.
خط ۸۰: خط ۷۱:


صاحب گناه کبیره اگر بدون توبه از این عالم رود حکم او با خداست یا خداوند او را به رحمت خویش می آمرزد یا به شفاعت پیامبرش برساند.
صاحب گناه کبیره اگر بدون توبه از این عالم رود حکم او با خداست یا خداوند او را به رحمت خویش می آمرزد یا به شفاعت پیامبرش برساند.
 
همچنین می گویند: در عقل چیزی که دلالت بر حسن و قبح اشیاء داشته باشد وجود ندارد، بلکه آن چه را شرع نیکو بداند حسن و نیکو و آن چه را شرع زشت بداند قبیح و زشت است؛ یعنی خداوند می تواند (و قبیح نیست) که شخص مطیع را در آتش جهنم بیاندازد و مخلد در آن کند یا شخص گناهکار را به بهشت وارد کند. همه این التزامات باطل و تأثیرگذار در زندگی فردی و اجتماعی که از نفی حسن و قبح عقلی و بالتبع نفی عدل الاهی سرچشمه می گیرد باعث شد برای تأکید این مطلب علماء مذهب اصل عدل الاهی را جزء اصول عقاید ذکر نمایند.البته لازم است گفته شود که اشاعره عدل خدواند را نفی نمی کنند اما عدل در کلام آنان یعنی آن چیزی که خدا انجام می دهد و عقل هیچ راهی به تشخیص آن ندارد.اگر چه دو مكتب معتزله و شيعه در بسیاری از مسائل اعتقادى با هم توافق دارند، بدين جهت در مقابل اشاعره معروف به «عدليه» شده اند. و نيز توحيد افعالى شيعه با توحيد افعالى اشاعره متفاوت است، توحيد افعالى اشاعره بدين معنا است كه هيچ موجودى داراى هيچ اثرى نيست، مگر اين كه تمامى آنها به گونه مستقيم از جانب خداوند باشد، بنابر اين خالق مستقيم افعالى بندگان نيز خداست و بنده خالق و آفريننده عمل خود نيست.
همچنین می گویند: در عقل چیزی که دلالت بر حسن و قبح اشیاء داشته باشد وجود ندارد، بلکه آن چه را شرع نیکو بداند حسن و نیکو و آن چه را شرع زشت بداند قبیح و زشت است؛ یعنی خداوند می تواند (و قبیح نیست) که شخص مطیع را در آتش جهنم بیاندازد و مخلد در آن کند یا شخص گناهکار را به بهشت وارد کند. همه این التزامات باطل و تأثیرگذار در زندگی فردی و اجتماعی که از نفی حسن و قبح عقلی و بالتبع نفی عدل الاهی سرچشمه می گیرد باعث شد برای تأکید این مطلب علماء مذهب اصل عدل الاهی را جزء اصول عقاید ذکر نمایند.
 
البته لازم است گفته شود که اشاعره عدل خدواند را نفی نمی کنند اما عدل در کلام آنان یعنی آن چیزی که خدا انجام می دهد و عقل هیچ راهی به تشخیص آن ندارد.
 
اگر چه دو مكتب معتزله و شيعه در بسیاری از مسائل اعتقادى با هم توافق دارند، بدين جهت در مقابل اشاعره معروف به «عدليه» شده اند. و نيز توحيد افعالى شيعه با توحيد افعالى اشاعره متفاوت است، توحيد افعالى اشاعره بدين معنا است كه هيچ موجودى داراى هيچ اثرى نيست، مگر اين كه تمامى آنها به گونه مستقيم از جانب خداوند باشد، بنابر اين خالق مستقيم افعالى بندگان نيز خداست و بنده خالق و آفريننده عمل خود نيست.


==پانویس==
==پانویس==
   
   
==رده ها== بزرگان اهل سنت، متکلمان مسلمان، علمای قرن چهارم،اشاعره
==رده ها== بزرگان اهل سنت، متکلمان مسلمان، علمای قرن چهارم،اشاعره
confirmed
۵٬۹۱۷

ویرایش