confirmed
۵۴۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
"بدون شک ویژگیهای تربیتی، روحی و اخلاقی مفسر یکی از موارد تأثیر و تأثر ذهن مفسر نسبت به تفسیر است. روحیات مفسر در تفسیر نقش بسزایی دارد، مثلا مفسری که دقت نظر دارد و در پی دلیل است یا شجاعت علمی دارد و یا به دنبال نوآوری و نواندیشی است یا روحیه جنجالی دارد، همه اینها میتواند تأثیر بسزایی در گرایشها و برداشتهای مفسر داشته باشد. | "بدون شک ویژگیهای تربیتی، روحی و اخلاقی مفسر یکی از موارد تأثیر و تأثر ذهن مفسر نسبت به تفسیر است. روحیات مفسر در تفسیر نقش بسزایی دارد، مثلا مفسری که دقت نظر دارد و در پی دلیل است یا شجاعت علمی دارد و یا به دنبال نوآوری و نواندیشی است یا روحیه جنجالی دارد، همه اینها میتواند تأثیر بسزایی در گرایشها و برداشتهای مفسر داشته باشد. | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
یکی از مباحث هرمنوتیک به معنای عام کاوش در مسائل روانشناختی و تأثیر شخصیت مفسر در فهم متون است. روشن است که هر متنی مبتنی بر چند رکن است: خود متن، شنونده و مخاطب متن و | یکی از مباحث هرمنوتیک به معنای عام کاوش در مسائل روانشناختی و تأثیر شخصیت مفسر در فهم متون است. روشن است که هر متنی مبتنی بر چند رکن است: خود متن، شنونده و مخاطب متن و تفسیرکننده متن. از متن و ویژگیهای آن در [[اصول فقه]] و [[علوم قرآنی|علوم قرآن]] و کتاب مقدس گفتگو میشود. درباره شنونده متن یعنی مخاطب و مردمی که مؤلف و گوینده با آنان سخن گفته، مسائل گوناگونی مطرح است و از آن جمله مخصوص بودن متن به مخاطبان حاضر یا اعم بودن از مخاطبان حاضر، ضرورتها و پرسشهای شنوندگان، جامعهشناسی عصر مخاطبان، مسائل و مشکلات عصر نزول وحی، افق سطح مخاطبان، مصبوغیت فهم آن به عوامل اجتماعی، اما از همه اینها مهمتر تفسیرکننده متن است که در عرضه فهمی از متن نقش مهمی ایفا میکند؛ زیرا مفسر با ذهن خالی به مانند صفحه سفید کاغذ به سراغ متن نمیرود تا آنچه از متن در صفحه ذهن او میتابد، در آن نقش بندد و دستگاه ذهن در آن دخالتی نداشته باشد. ذهن مفسر خالی نیست؛ بلکه انباشته از دانستهها و گرایشها و منشهایی است که بدون شک در تفسیر او تاثیر میگذارد. | ||
== جنبههای مختلف شخصیت مفسر == | == جنبههای مختلف شخصیت مفسر == | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
== شخصیت مفسر و متفکران مسلمان == | == شخصیت مفسر و متفکران مسلمان == | ||
بحث تاثیر مفسر در اندیشه متفکران مسلمان بطور مستقل مطرح نشده؛ اما درلابلای سخنان آنان نکاتی آمده است که نشان میدهد اندیشوران مسلمان به فهمهای مختلف به عنوان واقعیتی اجتنابناپذیر اذعان داشته و پذیرفته بودند. همانطور که دانستن قواعد و کاربرد واژهها و توجه به نکات بیرونی همچون تشخیص عام و خاص، مطلق و مقید، حقیقت و مجاز و ناسخ و منسوخ لازم است، داشتن تئوری نیز برای تفسیرضروری است. روشن است که این اصول و مبانی به مفسر جهت میدهد تا براساس تئوری خاصی به سراغ متن برود و به تفسیر آن بپردازد. تئوریهای مفسر گاه از قبیل مبانی پایه در علوم اسلامی است؛ مانند: اصالت ظهور، حجیت یک دسته از مفاهیم وعدم حجیت، دسته دیگر از مفاهیم، محدوده استناد به اطلاق کلام، و گاه اصول موضوعهای است که بیشتر در عصر جدید مطرح شده است؛ مانند: نظریه حداقلی وحداکثری در فقه، محدوده انتظار از دین و چگونگی زبان دین. تمام این پیش فرضها بطور آشکار نمود خود را در تفسیر قرآن نشان میدهد و نقش مفسر را آشکار میسازد، اما افزون بر نقش این تئوریها در تفسیر، مسائل دیگری برای مفسر مطرح است که قاعدتا نباید در مقوله فهم تاثیری داشته باشد؛ ولی مشاهده میشود که در فهم مفسرتاثیر میگذارد؛ مانند دانستههای علمی مفسر، نکات روان شناختی و زیستی مفسر. | بحث تاثیر مفسر در اندیشه متفکران مسلمان بطور مستقل مطرح نشده؛ اما درلابلای سخنان آنان نکاتی آمده است که نشان میدهد اندیشوران مسلمان به فهمهای مختلف به عنوان واقعیتی اجتنابناپذیر اذعان داشته و پذیرفته بودند. همانطور که دانستن قواعد و کاربرد واژهها و توجه به نکات بیرونی همچون تشخیص عام و خاص، مطلق و مقید، حقیقت و مجاز و ناسخ و منسوخ لازم است، داشتن تئوری نیز برای تفسیرضروری است. روشن است که این اصول و مبانی به مفسر جهت میدهد تا براساس تئوری خاصی به سراغ متن برود و به تفسیر آن بپردازد. تئوریهای مفسر گاه از قبیل مبانی پایه در علوم اسلامی است؛ مانند: اصالت ظهور، حجیت یک دسته از مفاهیم وعدم حجیت، دسته دیگر از مفاهیم، محدوده استناد به اطلاق کلام، و گاه اصول موضوعهای است که بیشتر در عصر جدید مطرح شده است؛ مانند: نظریه حداقلی وحداکثری در فقه، محدوده انتظار از دین و چگونگی زبان دین. تمام این پیش فرضها بطور آشکار نمود خود را در تفسیر قرآن نشان میدهد و نقش مفسر را آشکار میسازد، اما افزون بر نقش این تئوریها در تفسیر، مسائل دیگری برای مفسر مطرح است که قاعدتا نباید در مقوله فهم تاثیری داشته باشد؛ ولی مشاهده میشود که در فهم مفسرتاثیر میگذارد؛ مانند دانستههای علمی مفسر، نکات روان شناختی و زیستی مفسر. | ||
بنابراین چگونگی فهم پیام از متن با عنایت به پیش فرضها و عقاید مخاطبان تفاوت پیدا میکند. به عنوان نمونه یکی از مفسران معاصر که به جاذبه زمین و مسائل مختلف آن آگاه است و در تفسیر به آن توجه دارد، در ذیل «الله الذی رفع السماوات بغیر عمد ترونها؛<ref>رعد/سوره۱۳، آیه۲. </ref> خدا کسی است که | بنابراین چگونگی فهم پیام از متن با عنایت به پیش فرضها و عقاید مخاطبان تفاوت پیدا میکند. به عنوان نمونه یکی از مفسران معاصر که به جاذبه زمین و مسائل مختلف آن آگاه است و در تفسیر به آن توجه دارد، در ذیل «الله الذی رفع السماوات بغیر عمد ترونها؛<ref>رعد/سوره۱۳، آیه۲. </ref> خدا کسی است که آسمانها را بدون ستون برافراشته است»<ref>صادقی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، ج۱۲ - ۱۳، ص۲۴۶.</ref>، (برخلاف فخر رازی که در تفسیر آیه با بیان عقلی استدلال میکند براینکه ممکن نیست چنین آسمان بزرگی در فضا معلق بماند،) میگوید: «این آیه خبر از قوهای میدهد که به سبب آن اجرام بدون پایه هم میتوانند، در فضا بمانند؛ زیرا قانون جاذبه ستارگان و اجرام سماوی را در آسمان نگه میدارد و این غیرطبیعی نیست؛ بلکه بر اساس قوانین ثابت خدای به وجود آورنده آن است».<ref>رازی، فخرالدین، تفسیر کبیر، ج۱۸، ص۲۳۱- ۲۳۲. </ref> | ||
مفسر دیگری که به نقش زن در جامعه اسلامی اهمیت قایل است، برخلاف روایاتی که در باب مشورت با زن آمده و حتی تصریح شده است که با آنان مشورت نکنید و یا اگر مشورت کردید، با آنان مخالفت کنید،<ref>ابوحجر، احمد عمر، التفسیر العلمی فی المیزان، ص۲۴۱.</ref> چون به تفسیر آیات قرآن میپردازد، به اقتضای باورهای پیشین میگوید: آیات «فان ارادا فصالا عن تراض منهما وتشاور فلا جناح علیهما؛<ref>بقره/سوره۲، آیه۲۳۳. </ref>پس اگر (زن و شوهر) خواستند، (کودک را) با رضایت یکدیگر و مشورت همدیگر از شیر بگیرند، بر آنان گناهی نیست»، و «قالت احداهما یا ابت استاجره ان خیر من استاجرت القوی الامین؛<ref>قصص/سوره۲۸، آیه ۲۶. </ref>یکی از آندو (دختر شعیب) گفت: ای پدر مزدورش گیر که او از بهترین کسانی است که به مزدوری گرفتهای، او نیرومندی امین است»، <ref>یزدانی، عباس، مجله مبین، شماره ۱۲، ص۴۲.</ref> دلالت دارند بر اینکه نه تنها مشورت با زنان جایز، که در مواردی پسندیده و مطلوب است. زیرا در آیه نخست خداوند میگوید: اگر زن و شوهر در پی مشورت با یکدیگر راضی شدند که کودک را قبل از دو سال از شیر بگیرند و به جهتی این کار را مصلحت بدانند، مانعی ندارد و در آیه دوم زمانی که یکی از دختران شعیب به پدر پیشنهاد میدهد و در مقام مشاورت به پدر میگوید: این جوان امین را برای کارهای ما به خدمت بگیر! پدر با اینکه پیامبر است، این پیشنهاد را میپذیرد و به نظر دخترش اهمیت میدهد. لذا از این دو آیه میتوان استفاده کرد که مشورت با زنان ممدوح شناخته شده است. <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۳. </ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۷، ص۲۱۵. </ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۶۵. </ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۶۲. </ref> | مفسر دیگری که به نقش زن در جامعه اسلامی اهمیت قایل است، برخلاف روایاتی که در باب مشورت با زن آمده و حتی تصریح شده است که با آنان مشورت نکنید و یا اگر مشورت کردید، با آنان مخالفت کنید،<ref>ابوحجر، احمد عمر، التفسیر العلمی فی المیزان، ص۲۴۱.</ref> چون به تفسیر آیات قرآن میپردازد، به اقتضای باورهای پیشین میگوید: آیات «فان ارادا فصالا عن تراض منهما وتشاور فلا جناح علیهما؛<ref>بقره/سوره۲، آیه۲۳۳. </ref>پس اگر (زن و شوهر) خواستند، (کودک را) با رضایت یکدیگر و مشورت همدیگر از شیر بگیرند، بر آنان گناهی نیست»، و «قالت احداهما یا ابت استاجره ان خیر من استاجرت القوی الامین؛<ref>قصص/سوره۲۸، آیه ۲۶. </ref>یکی از آندو (دختر شعیب) گفت: ای پدر مزدورش گیر که او از بهترین کسانی است که به مزدوری گرفتهای، او نیرومندی امین است»، <ref>یزدانی، عباس، مجله مبین، شماره ۱۲، ص۴۲.</ref> دلالت دارند بر اینکه نه تنها مشورت با زنان جایز، که در مواردی پسندیده و مطلوب است. زیرا در آیه نخست خداوند میگوید: اگر زن و شوهر در پی مشورت با یکدیگر راضی شدند که کودک را قبل از دو سال از شیر بگیرند و به جهتی این کار را مصلحت بدانند، مانعی ندارد و در آیه دوم زمانی که یکی از دختران شعیب به پدر پیشنهاد میدهد و در مقام مشاورت به پدر میگوید: این جوان امین را برای کارهای ما به خدمت بگیر! پدر با اینکه پیامبر است، این پیشنهاد را میپذیرد و به نظر دخترش اهمیت میدهد. لذا از این دو آیه میتوان استفاده کرد که مشورت با زنان ممدوح شناخته شده است. <ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۳. </ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۷، ص۲۱۵. </ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۶۵. </ref><ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۶۲. </ref> | ||
=== نظریه | === نظریه ابنعربی === | ||
نظریه مورد بحث شواهدی نیز در گفتههای پیشینیان دارد؛ برای | نظریه مورد بحث شواهدی نیز در گفتههای پیشینیان دارد؛ برای مثالابنعربی دلایل کافی ارائه میدهد مبنی بر اینکه هر کس مطلوب خود را در قرآن مییابد. حتی اگر آن فراتر از معانی الفاظ و صرفا ناشی از گرایشهای عرفانی باشد. البته گاه این تفسیرها و اشارات با قواعد تفسیر انطباق ندارد و نمیتوان آنها را از مقوله تفسیر برشمرد. جالب توجه آنکه همو به تفسیر عقلی خرده میگیرد و میگوید: «نمیتوان به تفسیر عقلی محض بسنده کرد؛ چون همواره اسیر و محکوم تعصبات و پیش فرضهای عصری وفضای فکری شخص مفسر است».<ref>چتیک، ویلیام، هرمنوتیک در عرفان ابن عربی، کتاب نقد، شماره ۵ - ۶، ص۲۴۹- ۲۴۸.</ref> | ||
=== کلام ملاصدرای شیرازی === | === کلام ملاصدرای شیرازی === | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
=== نظر امام خمینی === | === نظر امام خمینی === | ||
امام خمینی نیز بر این نکته تاکید دارند که در میان مفسران مشربهای گوناگونی وجوددارد و هر مفسری براساس دانستهها و گرایشهایی که داشته، به تفسیر پرداخته است وهر کدام روی آن تخصص و فنی که داشته، یک پرده از پردههای قرآن کریم را تفسیر کرده است.<ref>خمینی، سید | امام خمینی نیز بر این نکته تاکید دارند که در میان مفسران مشربهای گوناگونی وجوددارد و هر مفسری براساس دانستهها و گرایشهایی که داشته، به تفسیر پرداخته است وهر کدام روی آن تخصص و فنی که داشته، یک پرده از پردههای قرآن کریم را تفسیر کرده است.<ref>خمینی، سید روحالله، تفسیر سوره حمد، ص۹۵- ۹۳.</ref> حتی در جایی تصریح میکنند که همین باورها و دانشها موجب شده که برخی مفسران یکسونگر شوند و تنها از ابعاد خاصی به تفسیر قرآن بپردازند. به عنوان نمونه در جایی میگویند: «بسیاری از زمانها بر ما گذشت که یک طایفهای فیلسوف، عارف و متکلم و امثال ذلک که دنبال همان جهات معنوی بودند، اینها گرفتند معنویات را. هر کسی به اندازه ادراک خودش و قشریون را تخطئه کردند. تمام ماعدای خودشان را قشری حساب کردند؛ بلکه وقتی تفسیر قرآن کردند، اکثر آیات را برگرداندند به آن جهات عرفانی وفلسفی و جهات معنوی و (از جهات دیگر) به کلی غفلت کردند. از حیات دنیایی وجهاتی که در این دنیا به آن احتیاج داشتند و تربیتهایی که در اینجا باید باشد از این غفلت کردند برحسب اختلاف مسلکشان و در همین اوان و همین عصر یک دسته دیگری که اشتغال به امور فقهی و تعبدی داشتند، نیز (گروه مقابل) را تخطئه کردند یا حکم به الحاد کردند یا حکم به تکفیر کردند و این هر دو روش خلاف واقع بوده است» <ref>خمینی، سید روحالله، صحیفه نور، ج۱، ص۲۳۵. </ref>، وی تأکید بر نقش شخصیت مفسر در تفسیر را به این محدود نمیسازد. ایشان گرایشهای فردی و اجتماعی و شرایط تاریخی را در فهم و برداشت مفسر دخیل میداند. <ref>خمینی، سید روحالله، صحیفه نور، ج۱۰، ص۲۷۴. </ref> | ||
=== نظر شهید مطهری === | === نظر شهید مطهری === | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
=== طرح اشکالات جدید === | === طرح اشکالات جدید === | ||
مفسر اگر به گفتمانهای دانشوران جدید آگاه باشد، از شبهات و اشکالات آنان درباره دین و قرآن آگاهی خواهد یافت و آنها را به تفسیر میکشاند و به مناسبت تفسیر آیات به پاسخگویی و دفع آن شبهات میپردازد. کافی است که به یکی از آیات متناسب با شبهه برخورد کند تا تفسیر خود را به سوی دفع اشکال سوق دهد. طرح اشکالات جدید در ذهن مفسر تأثیر قابل توجهی در شکل تفسیر و تبیین موضوع دارد. مثلا وقتی مفسری میبیند کسی آیات جهاد ابتدایی را با آزادی اندیشه در تضاد میشمارد، ممکن است درصدد برآید این آیات را به معنای دفاع بگیرد؛ نه تهاجم برای ایمان آوردن و یا نابودی مشرکان و گوید: اگر در قرآن آیاتی آمده است که به قتال با مشرکین دستور میدهد، ناظر به فتنهجویی و توطئهچینی آنهاست. همانطور که در آیه ۳۹ سوره حج آمده است <ref>حج/سوره۲۲، آیه۳۹. </ref> و یا ممکن است بگوید: این آیات در مقام جهاد ابتدایی است و سیره پیامبر هم دلالت بر این واقعیت دارد و اصلا ما مقولهای به نام آزادی اندیشه نداریم. به این ترتیب تفسیر او از این آیات با تفسیر قبلی تفاوت پیدا میکند. در هر صورت مفسر این شبهات و اشکالات را بر اساس تئوری خود پاسخ میدهد. | مفسر اگر به گفتمانهای دانشوران جدید آگاه باشد، از شبهات و اشکالات آنان درباره دین و قرآن آگاهی خواهد یافت و آنها را به تفسیر میکشاند و به مناسبت تفسیر آیات به پاسخگویی و دفع آن شبهات میپردازد. کافی است که به یکی از آیات متناسب با شبهه برخورد کند تا تفسیر خود را به سوی دفع اشکال سوق دهد. طرح اشکالات جدید در ذهن مفسر تأثیر قابل توجهی در شکل تفسیر و تبیین موضوع دارد. مثلا وقتی مفسری میبیند کسی آیات جهاد ابتدایی را با آزادی اندیشه در تضاد میشمارد، ممکن است درصدد برآید این آیات را به معنای دفاع بگیرد؛ نه تهاجم برای ایمان آوردن و یا نابودی مشرکان و گوید: اگر در قرآن آیاتی آمده است که به قتال با مشرکین دستور میدهد، ناظر به فتنهجویی و توطئهچینی آنهاست. همانطور که در آیه ۳۹ سوره حج آمده است <ref>حج/سوره۲۲، آیه۳۹. </ref> و یا ممکن است بگوید: این آیات در مقام جهاد ابتدایی است و سیره پیامبر هم دلالت بر این واقعیت دارد و اصلا ما مقولهای به نام آزادی اندیشه نداریم. به این ترتیب تفسیر او از این آیات با تفسیر قبلی تفاوت پیدا میکند. در هر صورت مفسر این شبهات و اشکالات را بر اساس تئوری خود پاسخ میدهد. | ||
از همین قبیل است آیاتی که ناظر به مسائل علمی و تکوینی جهان است. مثلا در قرآن آمده است: «الله الذی خلق السماوات والارض وما بینهما فی ستة ایام؛<ref>سجده/سوره۳۲، آیه۴. </ref> خدا کسی است که | از همین قبیل است آیاتی که ناظر به مسائل علمی و تکوینی جهان است. مثلا در قرآن آمده است: «الله الذی خلق السماوات والارض وما بینهما فی ستة ایام؛<ref>سجده/سوره۳۲، آیه۴. </ref> خدا کسی است که آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست، در شش روز آفرید»، مفسری که از معلومات روز باخبر است و میداند که برابر تئوریهای علمی زمین وآسمان در زمانی بسیار طولانی و طی میلیاردها سال بوجود آمدهاند، قهرا آن را با این آیه که میگوید، خدا آسمان و زمین را در شش روز آفرید ناسازگار میبیند؛ زیرا معنا ندارد دوران پیدایش زمین و آسمان که با فعل و انفعالهای بسیار کند و تدریجی بوده است، در شش روز باشد؛ لذا در تفسیر آن آیه میگوید: منظور از این روزها در پیش خدا هزار سال از سالهایی است که آدمی حساب میکند <ref>خلیل، عمادالدین، مع القرآن فی عالمه الرحیب، ص ۴۴ - ۳۸.</ref>؛ همانطور که درباره عروج به سوی خدا چنین آمده است: «ثم یعرج الیه فی یوم کان مقداره الف سنة مما تعدون؛<ref>سجده/سوره۳۲، آیه۵. </ref> سپس به سوی او بالا میرود، در روزی که مقدار آن هزار سال از سالهایی است که میشمارید». | ||
مفسر دیگر حل شبهه را از زاویه دیگر میبیند و میگوید: «منظور از شش روز شش دوره از مراحل آفرینش است و روز در اینجا به معنای مراحل خلقت است. یا مقوله شمارش آنها از مقولههای زمینی نیست. حتی به شمارش عالم دنیا ارتباطی ندارد».<ref>صدر، محمدباقر، المدرسة القرآنیة، ص۱۲۰- ۱۱۹.</ref> البته هر یک از این پاسخها بر اندیشه و باوری خاص متکی است؛ اما مجموع این نوع برخوردها حکایت از آگاهی مفسر از شبهات و حساسیت او به رفع آنها دارد. | مفسر دیگر حل شبهه را از زاویه دیگر میبیند و میگوید: «منظور از شش روز شش دوره از مراحل آفرینش است و روز در اینجا به معنای مراحل خلقت است. یا مقوله شمارش آنها از مقولههای زمینی نیست. حتی به شمارش عالم دنیا ارتباطی ندارد».<ref>صدر، محمدباقر، المدرسة القرآنیة، ص۱۲۰- ۱۱۹.</ref> البته هر یک از این پاسخها بر اندیشه و باوری خاص متکی است؛ اما مجموع این نوع برخوردها حکایت از آگاهی مفسر از شبهات و حساسیت او به رفع آنها دارد. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] | ||
[[رده:مفاهیم ]] | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] | ||
[[رده:مفاهیم اسلامی]] | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] |