۸۷٬۹۸۰
ویرایش
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
در زمان کنونی ما، هر دو نوع قانون، در سرزمینهای مختلف مورد عمل و اجرا است: قوانین الهی و قوانین بشری. امّا کدام برتر است؟ شاید وضع اصل قانون، کار چندان مشکلی نباشد، امّا وضع قانونی که با تمامی ابعاد و جلوههای گوناگون حیات انسان کاملاً سازگار باشد بسیار دشوار است. بشر میتواند برای خود قانون وضع کند ولی هیچگاه نمیتواند ادعا کند که سازگارترین و شایستهترین قانونِ مورد نیاز این موجود را وضع کرده است. دلیل آن بسیار روشن است، زیرا اطلاع بشر از زیر و بَم ابعاد وجودیاش و از ریزهکاریهای مکانیزمهای حاکم بر روح و جسم، فرد و جمع، بسیار محدود و اندک است. و در مقابل، نقطهای و نکتهای از وجود انسان و حیات و مرگ، برزخ و قیامتِ او بر کسی که او را خلق کرده است، یعنی پروردگار، پوشیده نیست. بدین ترتیب آیا نمیتوان ادعا کرد که انسان برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرتش باید توجه خود را به سوی خداوند معطوف کند و ریسمان بندگی الهی را بر گردن نهد و تابع قوانین موضوعi او باشد؟ (اندیشمندان اسلامی بر این باورند که تنها وحی میتواند منشا و مرجع قوانین فردی و اجتماعی باشد و تمامی قوانینی که به [[وحی]] بازگشت نکنند، از ارزش و اعتبار تهی هستند<ref>فارابی، ابونصر، سیاست مدنیّه، ترجمه سید جعفر سجادی، تهران: انجمن فلسفه و حکمت، ۱۳۵۸ ش، ص۱۵۵</ref>). | در زمان کنونی ما، هر دو نوع قانون، در سرزمینهای مختلف مورد عمل و اجرا است: قوانین الهی و قوانین بشری. امّا کدام برتر است؟ شاید وضع اصل قانون، کار چندان مشکلی نباشد، امّا وضع قانونی که با تمامی ابعاد و جلوههای گوناگون حیات انسان کاملاً سازگار باشد بسیار دشوار است. بشر میتواند برای خود قانون وضع کند ولی هیچگاه نمیتواند ادعا کند که سازگارترین و شایستهترین قانونِ مورد نیاز این موجود را وضع کرده است. دلیل آن بسیار روشن است، زیرا اطلاع بشر از زیر و بَم ابعاد وجودیاش و از ریزهکاریهای مکانیزمهای حاکم بر روح و جسم، فرد و جمع، بسیار محدود و اندک است. و در مقابل، نقطهای و نکتهای از وجود انسان و حیات و مرگ، برزخ و قیامتِ او بر کسی که او را خلق کرده است، یعنی پروردگار، پوشیده نیست. بدین ترتیب آیا نمیتوان ادعا کرد که انسان برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرتش باید توجه خود را به سوی خداوند معطوف کند و ریسمان بندگی الهی را بر گردن نهد و تابع قوانین موضوعi او باشد؟ (اندیشمندان اسلامی بر این باورند که تنها وحی میتواند منشا و مرجع قوانین فردی و اجتماعی باشد و تمامی قوانینی که به [[وحی]] بازگشت نکنند، از ارزش و اعتبار تهی هستند<ref>فارابی، ابونصر، سیاست مدنیّه، ترجمه سید جعفر سجادی، تهران: انجمن فلسفه و حکمت، ۱۳۵۸ ش، ص۱۵۵</ref>). | ||
[[اسلام]] کاملترین و آخرین دینی است که توسط پیامبر برگزیده خدا، [[ | [[اسلام]] کاملترین و آخرین دینی است که توسط پیامبر برگزیده خدا، [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|محمد (صلی الله علیه)]] برای بشر تا [[قیامت|روز قیامت]] به ارمغان آورده شده است<ref>خمینی، روحالله، صحیفه نور، چ اول، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ۱۳۶۹ ش، ج۲۱، ص۹۸ | ||
</ref>. | </ref>. | ||
== تاریخچه فقه و فقاهت == | == تاریخچه فقه و فقاهت == | ||
تقریباً میتوان گفت از عصر نبی اکرم و ائمه اطهار (علیه السلام) به گونهای فقه و فقاهت آغاز شده و علماء و دانشمندان اسلامی در این زمینه گام برداشتهاند. | تقریباً میتوان گفت از عصر نبی اکرم و ائمه اطهار (علیه السلام) به گونهای فقه و فقاهت آغاز شده و علماء و دانشمندان اسلامی در این زمینه گام برداشتهاند. | ||
پیامبر اکرم (صلی الله علیه) نمایندگانی را در عصر خویش که آگاهتر به مسائل دینی و قرآنی بودند برای بیان احکام و آشنا کردن مردم با اسلام و [[قرآن کریم]] به میان طوائف و اقوام دیگر میفرستادند، همانند مأموریت جعفر بن ابیطالب به حبشه و اعزام مصعب بن عمیر به مدینه. | |||
بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه) آیهای نازل شد که {{متن قرآن |و ما کان المؤمنون لیَنْفروُا کافه فلولا نفر من کل فرقهٍ منهم طائفهٌ، لیتفقهوا فی الدّین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون |سوره = توبه |آیه = ۱۲۲ }} نباید مؤمنان همگی به جنگ و [[جهاد]] بپردازند بلکه گروهی (طائفهای) کوچ کنند تا در دین تفقه کنند و هنگام بازگشت به سوی قوم خویش آنان را انذار دهند و بترسانند. | بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه) آیهای نازل شد که {{متن قرآن |و ما کان المؤمنون لیَنْفروُا کافه فلولا نفر من کل فرقهٍ منهم طائفهٌ، لیتفقهوا فی الدّین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون |سوره = توبه |آیه = ۱۲۲ }} نباید مؤمنان همگی به جنگ و [[جهاد]] بپردازند بلکه گروهی (طائفهای) کوچ کنند تا در دین تفقه کنند و هنگام بازگشت به سوی قوم خویش آنان را انذار دهند و بترسانند. | ||
پس بنابر تصریح قرآن کریم وجود علماء ضرورت داشته است و با آغاز غیبت کبری، این رسالت علماء و فقها سنگینتر شده است. زیرا در عصر قبل از غیبت که عصر حضور ائمه اطهار بود، علماء به علت حضور ائمه تحتالشعاع بودند و مردم هم حتیالمقدور مشکلات خود را با ائمه اطهار در میان میگذاشتند اما پس از [[غیبت کبری]] تمامی مسئولیت دینی به عهده علماء و فقهاء شیعه افتاد<ref>مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۸۰</ref>. | پس بنابر تصریح قرآن کریم وجود علماء ضرورت داشته است و با آغاز غیبت کبری، این رسالت علماء و فقها سنگینتر شده است. زیرا در عصر قبل از غیبت که عصر حضور ائمه اطهار بود، علماء به علت حضور ائمه تحتالشعاع بودند و مردم هم حتیالمقدور مشکلات خود را با ائمه اطهار در میان میگذاشتند اما پس از [[غیبت کبری]] تمامی مسئولیت دینی به عهده علماء و فقهاء شیعه افتاد<ref>مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۸۰</ref>. | ||
و [[ | و [[حجت بن حسن (مهدی)|امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)]] فرمودند: «و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه احادیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم<ref> حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۷، ص۱۴۰</ref>». | ||
البته فقه از اواخر قرن اول هجری مرسوم شد یعنی از این زمان کسانی پیدا شدند که استنباط احکام دینی را از طریق ادّله شریعت بدست میآوردند<ref> ممدوحی، حسن، حکمت حکومت فقیه، ص۴۶</ref>. | البته فقه از اواخر قرن اول هجری مرسوم شد یعنی از این زمان کسانی پیدا شدند که استنباط احکام دینی را از طریق ادّله شریعت بدست میآوردند<ref> ممدوحی، حسن، حکمت حکومت فقیه، ص۴۶</ref>. | ||
اما موقعیت خاص و ویژهای که برای مراجع و فقهاء شیعه پیش آمد از سال ۳۲۹ هجری بوده است زیرا از این زمان فقهاء شیعه عهدهدار تشریع و تبیین احکام اسلام و پاسخگوی پرسشهای شیعیان بودهاند و از اینجا بود که مرجعیت شیعه تکوین یافت و پیوند مستحکمی میان شیعیان و [[مرجعیت|مرجعیّت]] برقرار گردید<ref>حسنی، سلیم، نقش علمای شیعه در رویارویی با استعمار، ص۸</ref>. | اما موقعیت خاص و ویژهای که برای مراجع و فقهاء شیعه پیش آمد از سال ۳۲۹ هجری بوده است زیرا از این زمان فقهاء شیعه عهدهدار تشریع و تبیین احکام اسلام و پاسخگوی پرسشهای شیعیان بودهاند و از اینجا بود که مرجعیت شیعه تکوین یافت و پیوند مستحکمی میان شیعیان و [[مرجعیت|مرجعیّت]] برقرار گردید<ref>حسنی، سلیم، نقش علمای شیعه در رویارویی با استعمار، ص۸</ref>. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
درست نمى دانیم که علما و فضلاء صحابه به عنوان «فقهاء» خوانده مى شدهاند یا نه. ولى مسلم است که از زمان تابعین (شاگردان [[صحابه]]، کسانى که پیغمبر را درک نکرده ولى صحابه را درک کردهاند) این عنوان بر عده اى اطلاق مى شده است. | درست نمى دانیم که علما و فضلاء صحابه به عنوان «فقهاء» خوانده مى شدهاند یا نه. ولى مسلم است که از زمان تابعین (شاگردان [[صحابه]]، کسانى که پیغمبر را درک نکرده ولى صحابه را درک کردهاند) این عنوان بر عده اى اطلاق مى شده است. | ||
هفت نفر از تابعین به نام '''فقهاء سبعه''' خوانده مى شدهاند. سال ۹۴ هجرى که سال شهادت [[ | هفت نفر از تابعین به نام '''فقهاء سبعه''' خوانده مى شدهاند. سال ۹۴ هجرى که سال شهادت [[علی بن الحسین (زین العابدین)|حضرت على بن الحسین (علیه السلام)]] است و در آن سال سعید بن مسیب و عروة بن زبیر از فقهاء سبعه و سعید بن جبیر و برخى دیگر از فقهاء مدینه درگذشتند به نام <big>سنة الفقهاء</big> نامیده شد. از آن پس دوره به دوره به علماء عارف به اسلام - خصوصا احکام اسلام - <big>فقهاء</big> اطلاق مى شد. | ||
ائمه اطهار مکرر این کلمه را بکار بردهاند و بعضى از اصحاب خود را امر به تفقه کردهاند و یا آنها را فقیه خواندهاند. شاگردان مبرز ائمه اطهار در همان عصرها به عنوان <sub>فقهاء شیعه</sub> شناخته مى شدهاند<ref>مطهری، آشنایى با علوم اسلامى، ج۳، ص۶۸و۶۹</ref>. | ائمه اطهار مکرر این کلمه را بکار بردهاند و بعضى از اصحاب خود را امر به تفقه کردهاند و یا آنها را فقیه خواندهاند. شاگردان مبرز ائمه اطهار در همان عصرها به عنوان <sub>فقهاء شیعه</sub> شناخته مى شدهاند<ref>مطهری، آشنایى با علوم اسلامى، ج۳، ص۶۸و۶۹</ref>. | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
# کتاب التقلید: احکام دسترسی به حکم شرعی. | # کتاب التقلید: احکام دسترسی به حکم شرعی. | ||
# کتاب الطهاره: احکام پاک نمودن. | # کتاب الطهاره: احکام پاک نمودن. | ||
# کتاب الصلاة: احکام نماز. | # کتاب الصلاة: احکام نماز. | ||
# کتاب الصوم: احکام روزه. | # کتاب الصوم: احکام روزه. | ||
# کتاب الزکاة: احکام زکات (نوعی مالیات که باید صرف هزینههای جامعه اسلامیشود). | # کتاب الزکاة: احکام زکات (نوعی مالیات که باید صرف هزینههای جامعه اسلامیشود). | ||
# کتاب الخمس: احکام خمس (نوعی مالیات که صرف گسترش اسلام میشود. این مسئله مخصوص شیعیان است) | # کتاب الخمس: احکام خمس (نوعی مالیات که صرف گسترش اسلام میشود. این مسئله مخصوص شیعیان است) | ||
# کتاب الحج:احکام حج. | # کتاب الحج:احکام حج. | ||
# کتاب المتاجر: احکام داد و ستد. | # کتاب المتاجر: احکام داد و ستد. | ||
# کتاب الاجارة: احکام اجاره. | # کتاب الاجارة: احکام اجاره. | ||
# کتاب المضاربه: احکام مضاربه (نوعی سرمایهگذاری). | # کتاب المضاربه: احکام مضاربه (نوعی سرمایهگذاری). | ||
# کتاب المزارعة: احکام سرمایهگذاری در کشاورزی. | # کتاب المزارعة: احکام سرمایهگذاری در کشاورزی. | ||
# کتاب المساقاة: احکام سرمایهگذاری در آبیاری. | # کتاب المساقاة: احکام سرمایهگذاری در آبیاری. | ||
# کتاب الضمان: احکام آنچه انسان ضامن انجام آن میشود. | # کتاب الضمان: احکام آنچه انسان ضامن انجام آن میشود. | ||
# کتاب الحوالة. | # کتاب الحوالة. | ||
# کتاب النکاح: احکام ازدواج، محرم شدن. | # کتاب النکاح: احکام ازدواج، محرم شدن. | ||
# کتاب الوصیة: احکام وصیت کردن. | # کتاب الوصیة: احکام وصیت کردن. | ||
# کتاب القضاء: احکام داوری و قضاوت بین مردم که اکنون به آن دانش حقوق میگویند. | # کتاب القضاء: احکام داوری و قضاوت بین مردم که اکنون به آن دانش حقوق میگویند. | ||
# کتاب النذر: احکام نذر کردن. | # کتاب النذر: احکام نذر کردن. | ||
# کتاب الجهاد: احکام دفاع مظلومان و سرزمینهای مسلمان نشین. | # کتاب الجهاد: احکام دفاع مظلومان و سرزمینهای مسلمان نشین. | ||
# کتاب الامر بالعروف و النهی عن المنکر: احکام دعوت به اعمال نیک و دوری از بدیها = امر به معروف و نهی از منکر<ref> ین الدین العاملی (معروف به شهید ثانی). الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة اللمعة الدمشقیة و الرّوضة البهیّة</ref>. | # کتاب الامر بالعروف و النهی عن المنکر: احکام دعوت به اعمال نیک و دوری از بدیها = امر به معروف و نهی از منکر<ref> ین الدین العاملی (معروف به شهید ثانی). الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة اللمعة الدمشقیة و الرّوضة البهیّة</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]] | |||
[[رده: | |||
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] | ||
[[ur:فقہ]] | [[ur:فقہ]] |