اراده الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۹۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ مارس ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
==معناشناسی اراده الهی از نگاه متکلمان و نیز مذاهب اسلامی ==
==معناشناسی اراده الهی از نگاه متکلمان و نیز مذاهب اسلامی ==


[[متکلمان مسلمان]] درباره اصل وجود اراده برای خداوند هم‌ عقیده اند،اما در معنا شناسی آن با هم اختلاف دارند. <ref>با استفاده از [[سعیدی‌ مهر]]، آموزش کلام اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۴۷.</ref>از جمله اختلافات بر سر ماهیت اراده الهی است که آیا اراده از [[صفات ذات]] است یا [[صفات فعل]]، قدیم است یا حادث.<ref>ر.ک، همان</ref> [[شیخ مفید]] معتقد است که اراده خدا نسبت به اعمال خودش که اراده تکوینی نام دارد، همان افعال اوست، اما اراده اش  نسبت به دیگر موجودات که اراده تشریعی نام دارد، امرش نسبت به آن افعال است.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۵۳.</ref>
[[متکلمان مسلمان]] درباره اصل وجود اراده برای خداوند هم‌ عقیده اند،اما در معنا شناسی آن با هم اختلاف دارند. <ref>با استفاده از [[سعیدی‌ مهر]]، آموزش کلام اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۴۷.</ref>از جمله اختلافات بر سر ماهیت اراده الهی است که آیا اراده از [[صفات ذات]] است یا [[صفات فعل]]، قدیم است یا حادث.<ref>ر.ک، همان</ref> [[شیخ مفید]] معتقد است که اراده خدا نسبت به اعمال خودش که اراده تکوینی نام دارد، همان افعال اوست، اما اراده اش  نسبت به دیگر موجودات که اراده تشریعی نام دارد، امرش نسبت به آن افعال است.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۵۳.</ref>علامه طباطبایی نیز دارای چنین عقیده ای می باشد.<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.</ref>
علامه طباطبایی نیز دارای چنین عقیده ای می باشد.<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.</ref>
بر همین مبنا وقتی بگویند که خدا اراده کرد تا انسان را خلق کند، یعنی این که خدا انسان را خلق کرد. <ref>ر. ک، سبحانی، عقاید اسلامی در پرتو قرآن، حدیث و عقل، ۱۳۷۹ش، ص۲۱۷.</ref> که  مطابق با این آیه شریفه است «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُون»
بر همین مبنا وقتی بگویند که خدا اراده کرد تا انسان را خلق کند، یعنی این که خدا انسان را خلق کرد. <ref>ر. ک، سبحانی، عقاید اسلامی در پرتو قرآن، حدیث و عقل، ۱۳۷۹ش، ص۲۱۷.</ref> این نحوه تفسیر از اراده الهی نشان می دهد که مطابق با عقیده شیخ مفید و علامه طباطبایی، اراده الهی می بایستی از صفات فعل خداوند باشد.<ref>طباطبایی محمد حسین، نهایة‌الحکمة، دفتر انتشارات اسلامی، ص۳۶۲ و۳۶۴؛ حسن‌ بیگی علی،مجله کلام اسلامی، سال 1383 خورشیدی، شماره 50، مقاله: اراده الهی، ص۱۰۷.</ref> شیخ مفید مدعی است که دیدگاهش برگرفته از  سخنان امامان علیهم السلام و نیز مطابق با عقیده اکثر علمای امامیه است. <ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۵۳.</ref>
فرمان او چنين است كه هر گاه چيزى را اراده كند، تنها به آن مى‏گويد: «موجود باش!»، آن نيز بی درنگ موجود می ‏شود. <ref>سوره یس، آیه 82</ref>این نحوه تفسیر از اراده الهی نشان می دهد که مطابق با عقیده شیخ مفید و علامه طباطبایی، این صفت می بایستی از صفات فعل خداوند باشد.<ref>طباطبایی محمد حسین، نهایة‌الحکمة، دفتر انتشارات اسلامی، ص۳۶۲ و۳۶۴؛ حسن‌ بیگی علی،مجله کلام اسلامی، سال 1383 خورشیدی، شماره 50، مقاله: اراده الهی، ص۱۰۷.</ref> شیخ مفید مدعی است که دیدگاهش برگرفته از  سخنان امامان علیهم السلام و نیز مطابق با عقیده اکثر علمای امامیه است. <ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۵۳.</ref>
البته در این باره روایاتی نیز وارد شده و  مورد استشهاد قرار گرفته است از جمله از امام صادق علیه السلام نقل شده است که حضرت مشیت خداوند را حادث و غیرازلی خوانده است. <ref>شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۴۷.</ref>
البته در این باره روایاتی نیز وارد شده و  مورد استشهاد قرار گرفته است از جمله از امام صادق علیه السلام نقل شده است که مشیت خداوند را حادث و غیرازلی خوانده است. <ref>شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۴۷.</ref>
همچنین روایتی از امام کاظم علیه السلام نقل شده است که حضرت اراده خداوند را همان فعل او معرفی کرده است. <ref>شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۴۷</ref>.علاوه تعبیری از امام رضا علیه السلام به دست ما رسیده است که حضرت، مشیت و اراده را از صفات فعلی خداوند دانسته است. <ref>شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۳۳۸.</ref>
همچنین روایتی از امام کاظم علیه السلام نقل شده است که اراده خداوند را همان فعل او معرفی کرده است. <ref>شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۱۴۷</ref>.علاوه تعبیری از امام رضا علیه السلام به دست ما رسیده است که حضرت، مشیت و اراده را از صفات فعلی خداوند دانسته است. <ref>شیخ صدوق، التوحید، ۱۳۹۸ق، ص۳۳۸.</ref>
برخی از مفسرین بزرگ نقل کرده اند که مشهور فلاسفه مثل ملاصدرا، اراده را از صفات ذاتی و عین ذات الهی شمرده‌اند. <ref>طباطبایی محمد حسین، نهایة‌الحکمة، دفتر انتشارات اسلامی، ص۳۷۱.</ref>با این حال مشهور فلاسفه مسلمان معتقدند که معنای اراده تکوینی همان علم خداوند به افعال مطابق با نظام احسن یعنی بهترین جهان ممکن است. <ref>طباطبایی محمد حسین، نهایة‌الحکمه پیشین، ص۳۶۱و۳۶۲؛ ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.</ref>
برخی از مفسرین بزرگ نقل کرده اند که مشهور فلاسفه مثل ملاصدرا، اراده را از صفات ذاتی و عین ذات الهی شمرده‌اند. <ref>طباطبایی محمد حسین، نهایة‌الحکمة، دفتر انتشارات اسلامی، ص۳۷۱.</ref>با این حال مشهور فلاسفه مسلمان معتقدند که معنای اراده تکوینی همان علم خداوند به افعال است که مطابق با نظام احسن یعنی بهترین جهان ممکن می باشد. <ref>طباطبایی محمد حسین، نهایة‌الحکمه پیشین، ص۳۶۱و۳۶۲؛ ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.</ref>
بسیاری از متکلمان امامیه و نیز تمام معتزله معتقدند که اراده تکوینی خدا علم او به افعالی است که مصلحت انسان و دیگر موجودات را در پی دارد.<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.</ref> مطابق با این عقیده، اراده جزء صفات ذات شناخته می شود.<ref>حسن ‌بیگی علی، مجله کلام اسلامی، شماره 50 سال 1383 خورشیدی، مقاله اراده الهی، ص۱۰۷.</ref>  
بسیاری از متکلمان امامیه و نیز تمام معتزله معتقدند که اراده تکوینی خدا علم او به افعالی است که مصلحت انسان و دیگر موجودات را در پی دارد.<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.</ref> مطابق با این عقیده، اراده جزء صفات ذات شناخته می شود.<ref>حسن ‌بیگی علی، مجله کلام اسلامی، شماره 50 سال 1383 خورشیدی، مقاله اراده الهی، ص۱۰۷.</ref>  
اما اشاعره معقتدند که اراده از نظر معنایی غیر از علم و قدرت و دیگر صفات ذات خداوند است. <ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.</ref>ولی آن را صفتی ذاتی یا زاید بر ذات، اما قدیم و ازلی <ref>ر.ک، سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۵۱.</ref> می دانند. <ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.</ref>
اما اشاعره معقتدند که اراده از نظر معنایی غیر از علم و قدرت و دیگر صفات ذات خداوند است. <ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.</ref>ولی آن را صفتی ذاتی یا زاید بر ذات، اما قدیم و ازلی <ref>ر.ک، سعیدی‌مهر، آموزش کلام اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۵۱.</ref> می دانند. <ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، ۱۳۹۲ش، ص۱۳۲.</ref>
خط ۲۰: خط ۲۰:
==دیدگاه برخی از متکلمان در باره اراده الهی ==
==دیدگاه برخی از متکلمان در باره اراده الهی ==


هر چند متکلمان مسلمان در توصیف خداوند به «اراده» و اطلاق نام «مرید» بر وی هم‌داستانند، ولی در تبیین حقیقت آن، آرای مختلفی دارند:
هر چند متکلمان مسلمان خداوند را صاحب اراده دانسته او را مرید می خوانند ولی در معنا شناسی آن نظرات متفاوتی دارند  
 
***********
 
به باور برخی همچون شیخ مفید «اراده الاهی» نسبت به افعال خویش، نفس همان افعال و نسبت به افعالِ خلق، امر به ایجاد آن‌ها است.<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ج۱، ص۵۸، قم مکتبة الداوری، ۱۳۷۱ش</ref>. <ref>بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۵۶، ابن میثم، مکتبة المرعشی، قم، ۱۳۹۸هـق.</ref  <ref>جوینی، عبدالملک، الارشاد إلی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۶۳، تحقیق دکتر محمد یوسف مصر، قاهره، مکتبة الخانجی، ۱۳۹۹ق.</ref>به گمان گروهی، اراده الهی ابتهاج و رضایت او به فعلش می‌باشد.  <ref>اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، ج۲، ص۳، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۶ق.</ref>  <ref>الالهیات شفا، ابن سینا، ج۱، ص۱۷۱، حسین، مکتبة المرعشی، قم ۱۴۰۴هـق.</ref> بعضی اراده خدا را به رضا و غضب او تفسیر کرده‌اند.<ref>باقلانی، قاضی ابوبکر، تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، ج۱، ص۴۷، تحقیق عماد الدین،، بیروت مؤسسة الکتب الثقافیة.</ref>در دید برخی، اراده خداوند، علم او به مصلحت فعل یا همان «داعی» است،  <ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، ج۴، ص۱۳۴، قم شریف رضی، ۱۴۰۹هق.</ref>  علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۲۸۸، بیروت، مؤسسة اعلمی ۱۳۹۹ق.برخی اراده را امری عدمی دانسته و آن را به مکره نبودن و مغلوب نبودن خدا معنا کرده‌اند،  <ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، ج۴، ص۱۲۹، قم شریف رضی، ۱۴۰۹ه ق.</ref>گروهی اراده خداوند به فعل خویش را داعی و علم به مصلحت، و اراده خدا به فعل غیر را امر به آن فعل دانسته‌اند.  <ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۱۳۸، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش.     
به باور برخی همچون شیخ مفید «اراده الاهی» نسبت به افعال خویش، نفس همان افعال و نسبت به افعالِ خلق، امر به ایجاد آن‌ها است.<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، ج۱، ص۵۸، قم مکتبة الداوری، ۱۳۷۱ش</ref>. <ref>بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، ج۱، ص۵۶، ابن میثم، مکتبة المرعشی، قم، ۱۳۹۸هـق.</ref  <ref>جوینی، عبدالملک، الارشاد إلی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، ج۱، ص۶۳، تحقیق دکتر محمد یوسف مصر، قاهره، مکتبة الخانجی، ۱۳۹۹ق.</ref>به گمان گروهی، اراده الهی ابتهاج و رضایت او به فعلش می‌باشد.  <ref>اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، ج۲، ص۳، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۶ق.</ref>  <ref>الالهیات شفا، ابن سینا، ج۱، ص۱۷۱، حسین، مکتبة المرعشی، قم ۱۴۰۴هـق.</ref> بعضی اراده خدا را به رضا و غضب او تفسیر کرده‌اند.<ref>باقلانی، قاضی ابوبکر، تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، ج۱، ص۴۷، تحقیق عماد الدین،، بیروت مؤسسة الکتب الثقافیة.</ref>در دید برخی، اراده خداوند، علم او به مصلحت فعل یا همان «داعی» است،  <ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، ج۴، ص۱۳۴، قم شریف رضی، ۱۴۰۹هق.</ref>  علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۲۸۸، بیروت، مؤسسة اعلمی ۱۳۹۹ق.برخی اراده را امری عدمی دانسته و آن را به مکره نبودن و مغلوب نبودن خدا معنا کرده‌اند،  <ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، ج۴، ص۱۲۹، قم شریف رضی، ۱۴۰۹ه ق.</ref>گروهی اراده خداوند به فعل خویش را داعی و علم به مصلحت، و اراده خدا به فعل غیر را امر به آن فعل دانسته‌اند.  <ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۱۳۸، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش.     
</ref>بیشتر حکیمان اراده خدا را علم او به نظام اصلح و عین قدرت و علمش در مرتبه ذات دانسته‌اند. <ref>شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۳۱۶، ۱۰۵۰م، مکتبة المصطفوی، قم ۱۳۱۶ق.</ref>  <ref>شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۳۳۳، ۱۰۵۰م، مکتبة المصطفوی، قم ۱۳۱۶ق.</ref>  علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۶۷، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش.         
</ref>بیشتر حکیمان اراده خدا را علم او به نظام اصلح و عین قدرت و علمش در مرتبه ذات دانسته‌اند. <ref>شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۳۱۶، ۱۰۵۰م، مکتبة المصطفوی، قم ۱۳۱۶ق.</ref>  <ref>شیرازی، صدرالدین محمد، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، ج۶، ص۳۳۳، ۱۰۵۰م، مکتبة المصطفوی، قم ۱۳۱۶ق.</ref>  علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ج۱، ص۶۷، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش.         
confirmed
۵٬۷۴۷

ویرایش