حمله موشکی حزب‌الله به حیفا: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(انزده)
خط ۳: خط ۳:


=معنای لغوی=
=معنای لغوی=
واژه «فترت» بر وزن «فَعْلَه» از مادة «فَتَرَ» هم وزن «شَجَرَ» در لغت به سكونی كه بعد از شدّت و ضعفی كه بعد از قوّت حاصل شود، گفته می‌شود<ref>ابن فارس، احمد، معجم المقاييس اللغه، ج2، ص339 ؛ راغب اصفهاني، حسين بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، صص 384-385 </ref>.
واژه «فترت» بر وزن «فَعْلَه» از مادة «فَتَرَ» هم وزن «شَجَرَ» در لغت به سكونی كه بعد از شدّت و ضعفی كه بعد از قوّت حاصل شود، گفته می‌شود<ref>ابن فارس، احمد، معجم المقاييس اللغه، ج2، ص339؛ راغب اصفهاني، حسين بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، صص 385-384. </ref>


=کاربردهای قرآنی=
=کاربردهای قرآنی=
این واژه در مجموع در آیات قرآن سه بار در معانی زير به‌كار رفته است  
این واژه در مجموع در آیات قرآن سه بار در معانی زير به‌كار رفته است  
   
   
1- ضعف و سستی  در آیه «يُسَبّتون اللّيلَ و النَّهارَ لايَفْترُونَ»<ref>انبياء: 20</ref>  
1- ضعف و سستی  در آیه «يُسَبّتون اللّيلَ و النَّهارَ لايَفْترُونَ»<ref>انبياء: 20.</ref>  
   
   
2- از مادة «تفتير» به معنای سست و سبك گردانيدن در آیه «لايُفَتَّرُ عنهم و هُمْ فيهِ مبلسون»<ref>زخرف: 75</ref>
2- از مادة «تفتير» به معنای سست و سبك گردانيدن در آیه «لايُفَتَّرُ عنهم و هُمْ فيهِ مبلسون»<ref>زخرف: 75.</ref>
    
    
3- فاصله بين بعثت پيامبر اسلام (ص) و حضرت عيسی (ع) در آیه «يا أهْلَ الكتاب قدجاءَ كم رَسولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ علي فَتْرَهٍ من الرُّسُلِ ...»<ref>مائده: 19</ref>  
3- فاصله بين بعثت پيامبر اسلام (ص) و حضرت عيسی (ع) در آیه «يا أهْلَ الكتاب قدجاءَ كم رَسولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ علي فَتْرَهٍ من الرُّسُلِ ...»<ref>مائده: 19.</ref>  


در كاربردهای قرآنی واژة «فترت»، دو مورد اوّل از نظر معنايی با معنای لغوی اين كلمه هم‌خوانی دارد. معنای مورد سوم نيز با معنای لغوی مرتبط است زيرا وقتی جامعه انسانی از هدايت تشريعی، كه به وسيله انبياء صورت می‌گيرد، محروم می‌ماند، مبتلا به‌نوعی ضعف و سستي بعد از قوت و استحكام می‌شود.
در كاربردهای قرآنی واژة «فترت»، دو مورد اوّل از نظر معنايی با معنای لغوی اين كلمه هم‌خوانی دارد. معنای مورد سوم نيز با معنای لغوی مرتبط است زيرا وقتی جامعه انسانی از هدايت تشريعی، كه به وسيله انبياء صورت می‌گيرد، محروم می‌ماند، مبتلا به‌نوعی ضعف و سستي بعد از قوت و استحكام می‌شود.


=معنای اصطلاحی واژه فترت=
=معنای اصطلاحی واژه فترت=
فترت در اصطلاح علوم قرآنی به معنای عدم نزول وحی بر پيامبر (ص) است<ref>معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص63</ref>  و از ظاهر معنای اصطلاحی آن بر می‌آيد كه با هيچ يک از معانی لغوی و كاربردهای قرآنی آن، ارتباطی ندارد.
فترت در اصطلاح علوم قرآنی به معنای عدم نزول وحی بر پيامبر (ص) است<ref>معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص63.</ref>  و از ظاهر معنای اصطلاحی آن بر می‌آيد كه با هيچ يک از معانی لغوی و كاربردهای قرآنی آن، ارتباطی ندارد.


=مدت فترت نزول قران=
=مدت فترت نزول قران=
مدت اين دوره را؛ سه سال<ref>همان </ref>، پنجاه روز، چهل روز، 25 روز، نوزده روز، پانزده روز، دوازده روز، سه روز و دو روز نقل كرده‌اند كه مقاتل مدت آن را؛ چهل روز، ابن عباس پانزده روز و ابن جريح دوازده روز ذکر کرده است<ref>ابن عاشور، محمد الطاهر، التحرير و التنوير، ج27، صص96-95؛فخر رازي، محمدبن عمر، التفسير الكبير، ج16، صص211-210؛ زمحشري، جارالله محمود، الكشاف، ج3، ص28؛میبدی، ابوالفضل، كشف الاسرار، ج10، صص523-522؛مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج27، صص523-522. </ref>.
مدت اين دوره را؛ سه سال<ref>همان </ref>، پنجاه روز، چهل روز، 25 روز، نوزده روز، پانزده روز، دوازده روز، سه روز و دو روز نقل كرده‌اند كه مقاتل مدت آن را؛ چهل روز، ابن عباس پانزده روز و ابن جريح دوازده روز ذکر کرده است<ref>ابن عاشور، محمد الطاهر، التحرير و التنوير، ج27، صص96-95؛ فخر رازي، محمدبن عمر، التفسير الكبير، ج16، صص210-211؛ زمحشري، جارالله محمود، الكشاف، ج3، ص28؛ میبدی، ابوالفضل، كشف الاسرار، ج10، صص522-523؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج27، صص523-522.</ref>


=موارد فترت نزول قرآن=
=موارد فترت نزول قرآن=
خط ۲۷: خط ۲۷:
بعد از نزول آيات اوليه سوره علق و پيش از نزول سوره مدّثر
بعد از نزول آيات اوليه سوره علق و پيش از نزول سوره مدّثر


پس از نزول آيات اوليه سورة علق به مدت سه سال و طبق برخي نقلها چهل روز و برخي ديگر پانزده روز، نزول وحي قطع شد و بعد از آن سورة مدّثر از ديدگاه گروهي آيه «فاصدَع بِما تُؤْمرُ ...»<ref>حجر: 94</ref> نازل شد. هدف از اين انقطاع وحي را گروهي دعوت سرّي و پنهاني سه ساله پيامبر (ص)<ref> معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص72 </ref> و گروهي رفع نگراني آن حضرت و افزون شدن شوق و انسش و آمادگي بهتر براي بيان وحي<ref>راميار، محمود، تاريخ قرآن، ص72 </ref>، و برخي نيز ترس پيامبر (ص) از نخستين وحي الهي دانسته اند<ref>ابن عاشور، محمد الطاهر، التحرير و التنوير، ج30، صص349-350</ref>. منشأ این دیدگاه، روایات بیانگر فترت نزول قرآن بعد از سوره علق<ref>قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي، ج2، ص427</ref> و نیز روایاتی است مدت نزول قران را بیست سال ذکر کرده، در حالیکه پيامبر (ص) بيست و سه سال ـ سيزده سال در مكه و ده سال در مدينه ـ به تبليغ رسالت خود پرداخته و بر اساس ین روایات سه سال نخست رسالت پیامبر(ص) به عنوان فترت نزول قرآن ذکر شده است<ref>همان، ج1، ص74</ref>.
پس از نزول آيات اوليه سورة علق به مدت سه سال و طبق برخي نقل‌ها چهل روز و برخی ديگر پانزده روز، نزول وحي قطع شد و بعد از آن سورة مدّثر از ديدگاه گروهی آيه «فاصدَع بِما تُؤْمرُ ...»<ref>حجر: 94.</ref> نازل شد. هدف از اين انقطاع وحي را گروهي دعوت سرّی و پنهانی سه ساله پيامبر (ص)<ref> معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص72.</ref> و گروهی رفع نگرانی آن حضرت و افزون شدن شوق و انسش و آمادگی بهتر برای بيان وحی<ref>راميار، محمود، تاريخ قرآن، ص72.</ref>، و برخی نيز ترس پيامبر (ص) از نخستين وحی الهی دانسته اند<ref>ابن عاشور، محمد الطاهر، التحرير و التنوير، ج30، صص349-350.</ref>. منشأ این دیدگاه، روایات بیانگر فترت نزول قرآن بعد از سوره علق<ref>قمي، علی بن ابراهيم، تفسير القمی، ج2، ص427.</ref> و نیز روایاتی است مدت نزول قران را بیست سال ذکر کرده، در حالی‌که پيامبر (ص) بيست و سه سال ـ سيزده سال در مكه و ده سال در مدينه ـ به تبليغ رسالت خود پرداخته و بر اساس این روایات سه سال نخست رسالت پیامبر(ص) به عنوان فترت نزول قرآن ذکر شده است<ref>همان، ج1، ص74.</ref>


قبل از نزول سوره ضحي
قبل از نزول سوره ضحی


بر اساس بعضي نقل ها قبل از نزول سورة ضحي، نزول وحي به مدت دو روز و طبق نظر برخي از مفسرين، پانزده روز، نوزده روز و چهل روز تعطيل گرديد. در اينكه چرا در اين مدت نزول وحي قطع شد، سبب نزول هايي مانند: وجود جسد طوله سگی در زیر تخت پیامبر(ص) و عدم اطلاع ایشان از آن<ref>میبدی، ابوالفضل، كشف الاسرار، ج10، ص523؛ سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج6، ص601؛واحد نيشابوري، علي بن احمد، ص 242</ref>،هجو و سرزنش ام جميل با نزول آياتي از سورة مسد بر پيامبر (ص) و سپس شماتت ام جميل به خاطر نيامدن جبرئيل بر آن حضرت<ref>همان</ref>، قطع نزول وحی برای مدتی بر پیامبر(ص)و کنایه زدن مشرکان بر آن حضرت که پروردگارت تو را رها کرده و دشمن داشته<ref>همان</ref>،سوال جماعتی از یهود از پیامبر(ص) در مورد داستان «ذوالقرنين» و «اصحاب كهف» و آفرينش «روح» و واگذار کردن جواب به آن به فردا بدون ان شاالله گفتن<ref>همان</ref>، زخمي شدن انگشت پيامبر (ص) و شماتت ام جميل همسر ابولهب بر آن حضرت که شیطانت(جبرئیل) تو را ترک کرده<ref>همان؛ سبزواري، محمد،الجديد في تفسير القرآن، ج1، صص380-3881</ref>، ذکر شده است.
بر اساس بعضی نقل‌ها قبل از نزول سورة ضحی، نزول وحی به مدت دو روز و طبق نظر برخی از مفسرين، پانزده روز، نوزده روز و چهل روز تعطيل گرديد. در اينكه چرا در اين مدت نزول وحي قطع شد، سبب نزول‌هايب مانند: وجود جسد طوله سگی در زیر تخت پیامبر(ص) و عدم اطلاع ایشان از آن<ref>میبدی، ابوالفضل، كشف الاسرار، ج10، ص523؛ سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج6، ص601؛ واحد نيشابوری، علی بن احمد، ص 242.</ref>،هجو و سرزنش ام جميل با نزول آياتی از سورة مسد بر پيامبر (ص) و سپس شماتت ام جميل به خاطر نيامدن جبرئيل بر آن حضرت<ref>همان.</ref>، قطع نزول وحی برای مدتی بر پیامبر(ص)و کنایه زدن مشرکان بر آن‌حضرت که پروردگارت تو را رها کرده و دشمن داشته<ref>همان.</ref>، سوال جماعتی از یهود از پیامبر(ص) در مورد داستان «ذوالقرنين»،  «اصحاب كهف» و آفرينش «روح» و واگذار کردن جواب به آن به فردا بدون ان شاالله گفتن از طرف پیامبر(ص) <ref>همان.</ref>، زخمی شدن انگشت پيامبر (ص) و شماتت ام جميل همسر ابولهب بر آن حضرت که شیطانت(جبرئیل) تو را ترک کرده<ref>همان؛ سبزواري، محمد،الجديد في تفسير القرآن، ج1، صص381-380.</ref>، ذکر شده است.


در ميان سوره مريم آيه 64
در ميان سوره مريم آيه 64


بر اساس پاره اي از نقلها نزول قرآن براي مدتي قطع شد و بعد از اين مدّت كه به بيان بعضي از مفسرين پانزده روز يا چهل روز بوده، آية «وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ ما بَيْنَ أَيْدِينا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَيْنَ ذلِكَ وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا »<ref>مریم: 64</ref>  نازل شد.در مورد علت اين انقطاع وحي، سبب نزولهاي مختلفي از جمله :  قطع وحی برای مدتی و جویا شدن علت آن از طرف پیامبر(ص) به دلیل شدت اشتیاق آن حضرت در دریافت وحی و نزول این آیه<ref> حويزي، عبد علي بن جمعه، نور الثقلين ج4، ص384</ref>، قطع وحی بر پیامبر(ص) به دلیل نگرفتن ناخن و پاکیزه نبودن بند انگشتان آن حضرت<ref>واحد نيشابوري، علي بن احمد، ص 240</ref>، سوال جماعتی از یهود از پیامبر(ص) در مورد داستان «ذوالقرنين» و «اصحاب كهف» و آفرينش «روح» و امیدوار بودن آن حضرت به پاسخ به آن از طریق نزول وحی<ref>میبدی، ابوالفضل، كشف الاسرار، ج3، ص28</ref>، ذکر شده است.
بر اساس پاره‌اي از نقل‌ها نزول قرآن برای مدتی قطع شد و بعد از اين مدّت كه به بيان بعضی از مفسرين پانزده روز يا چهل روز بوده، آية «وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ ما بَيْنَ أَيْدِينا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَيْنَ ذلِكَ وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا »<ref>مریم: 64.</ref>  نازل شد. در مورد علت اين انقطاع وحی، سبب نزول‌هاي مختلفی از جمله :  قطع وحی برای مدتی و جویا شدن علت آن از طرف پیامبر(ص) به دلیل شدت اشتیاق آن حضرت در دریافت وحی و نزول این آیه<ref> حويزي، عبد علي بن جمعه، نور الثقلين ج4، ص384.</ref>، قطع وحی بر پیامبر(ص) به دلیل نگرفتن ناخن و پاکیزه نبودن بند انگشتان آن حضرت<ref>واحد نيشابوري، علي بن احمد، ص 240.</ref>، سوال جماعتی از یهود از پیامبر(ص) در مورد داستان «ذوالقرنين» و «اصحاب كهف» و آفرينش «روح» و امیدوار بودن آن حضرت به پاسخ به آن از طریق نزول وحی<ref>میبدی، ابوالفضل، كشف الاسرار، ج3، ص28.</ref>، ذکر شده است.


در بين سوره كهف آيه 23 و 24
در بين سوره كهف آيه 23 و 24


در تفاسير آمده كه از رسول خدا (ص) در مورد روح و ذوالقرنين و اصحاب كهف<ref>سيوطي، جلال الدين، الاتقان في علوم القرآن، ج4، ص394</ref> و در بعضي نقلها داستان موسي و خضر<ref>قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي،ج2، صص31-32</ref>، سوال شد و پيامبر (ص) فرمود : فردا جواب شما را مي دهم بدون اينكه إن شاء الله بگويد و بدين جهت نزول وحي براي مدتي،كه آن را 40، 15 و 3 روز نقل كرده اند، قطع شد و پس از اين مدت آية «وَلَا تَقُولَنَّ لِشَاْيۡءٍ إِنِّي فَاعِلٞ ذَٰلِكَ غَدًا*إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُۚ وَٱذۡكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلۡ عَسَىٰٓ أَن يَهۡدِيَنِ رَبِّي لِأَقۡرَبَ مِنۡ هَٰذَا رَشَدٗا» <ref>كهف: 23-24</ref> نازل شد.
در تفاسير آمده كه از رسول خدا (ص) در مورد روح و ذوالقرنين و اصحاب كهف<ref>سيوطي، جلال الدين، الاتقان في علوم القرآن، ج4، ص394.</ref> و در بعضی نقل‌ها داستان موسی و خضر<ref>قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي،ج2، صص32-31.</ref>، سوال شد و پيامبر (ص) فرمود : فردا جواب شما را می‌دهم بدون اينكه إن شاء الله بگويد و بدين جهت نزول وحی براي مدتی، كه آن را چهل، پانزده و سه روز نقل كرده‌اند، قطع شد و پس از اين مدت آيات «وَلَا تَقُولَنَّ لِشَاْيۡءٍ إِنِّي فَاعِلٞ ذَٰلِكَ غَدًا*إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُۚ وَٱذۡكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلۡ عَسَىٰٓ أَن يَهۡدِيَنِ رَبِّي لِأَقۡرَبَ مِنۡ هَٰذَا رَشَدٗا» <ref>كهف: 24-23.</ref> نازل شد.


=جمع بندی و نتیجه گیری=
=جمع بندی و نتیجه گیری=
1. انقطاع وحي يا فترت نزول قرآن بعد از سورة علق، ريشة قرآني ندارد<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج1، ص246</ref> و در مورد مدت آن اختلاف نظر است و همچنين رواياتي كه قائلين به بحث فترت نزول به آن استناد كرده اند، اولاً صريحاً بحث فترت نزول را مطرح نكرده و ثانياً از لحاظ محتوا قابل خدشه اند. و نيز دورة سه ساله دعوت مخفيانه و سرّي اسلام را نبايد بعنوان فترت نزول قرآن تلقي كرده زيرا مدت هر دو دوره را سه سال ذكر كرده اند. پس بنابراين انقطاع وحي در آغاز رسالت اگر حقيقتي داشته باشد چيزي جز نزول تدريجي قرآن نيست<ref>رامیار، محمود، تاریخ قرآن، صص74-75</ref>. همچنین در مقابل روایتی که مدت نزول قرآن در آن بیست سال ذکر شده، روایات دیگری است که در آن مدت نزول قرآن را بیست و سه نقل شده<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج22، ص503 و ج89، ص38؛ </ref> و سخنی از فترت نزول قرآن نیست. از این‌رو ذکر بیست سال در روایات از باب تقریب و تسامح بوده<ref>عاملی،جعفر مرتضی،الصحیح من سیره نبی الاعظم، ج2، صص247-248</ref> و شاید هم از باب اشتباه راوی یا سهل انگاری در استنساخ احادیث است<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج21، ص151 </ref>.  
1. انقطاع وحی يا فترت نزول قرآن بعد از سورة علق، ريشة قرآنی ندارد<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج1، ص246.</ref> و در مورد مدت آن اختلاف نظر است و همچنين رواياتی كه قائلين به بحث فترت نزول به آن استناد كرده‌اند، اولاً به‌شکل صریح بحث فترت نزول را مطرح نكرده و ثانياً از لحاظ محتوا قابل خدشه‌اند. و نيز دوره سه ساله دعوت مخفيانه و سرّی اسلام را نبايد بعنوان فترت نزول قرآن تلقّی كرد. زيرا مدت هر دو دوره را سه سال ذكر كرده‌اند. پس بنابراين انقطاع وحی در آغاز رسالت اگر حقيقتی داشته باشد چيزی جز نزول تدريجي قرآن نيست<ref>رامیار، محمود، تاریخ قرآن، صص75-74.</ref> همچنین در مقابل روایتی که مدت نزول قرآن در آن بیست سال ذکر شده، روایات دیگری است که در آن مدت نزول قرآن بیست و سه نقل شده<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج22، ص503 و ج89، ص38.</ref> و سخنی از فترت نزول قرآن نیست. از این‌رو ذکر بیست سال در روایات از باب تقریب و تسامح بوده<ref>عاملی،جعفر مرتضی،الصحیح من سیره نبی الاعظم، ج2، صص248-247.</ref> و شاید هم از باب اشتباه راوی یا سهل انگاری در استنساخ احادیث است<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج21، ص151.</ref>   


2. سبب نزول هايي كه براي سوره ضحي ذكر شده و در آن از انقطاع وحي سخن گفته شده است از لحاظ محتوا با هم تناقض داشته و قابل خدشه اند و افرادي مثل ابن حجر آن را غريب دانسته اند<ref>سیوطی، جلال الدین،الاتقان في علوم القرآن، ج1، صص121-122</ref>. علاوه بر آن، بهترين سبب نزولي كه بنظر مي رسد در مورد علت نزول سوره ضحي صحيح باشد، روايتی است كه می گوید:رسول خدا (ص) بيمار شد، پس يك يا دو شب براي تهجّد و نماز شب برنخاست، وزني به خدمتش آمد و گفت : اي محمد (ص) گمان مي كنم شيطانت ]جبرئيل[ تو را رها كرده است پس خداوند اين آيات را نازل فرمود : «والضحي و الليل إذا سجي»<ref>حویزی، عبد علی بن جمعه، نورالثقلین، ج4، ص384؛ واحدی نیشابوری، علی بن احمد، اسباب النزول، ص160</ref>، و در آن از انقطاع وحي معناي فترت نزول خبر نيست و اگر هم باشد، دو روز است و آن مغايرتي با نزول تدريجي قرآن ندارد.  
2. سبب نزول هايي كه براي سوره ضحی ذكر شده و در آن از انقطاع وحی سخن گفته شده است از لحاظ محتوا با هم تناقض داشته و قابل خدشه‌اند و افرادی مثل ابن حجر آن را غريب دانسته‌اند<ref>سیوطی، جلال الدین،الاتقان في علوم القرآن، ج1، صص122-121.</ref>. علاوه بر آن، بهترين سبب نزولی كه به‌نظر می‌رسد در مورد علت نزول سوره ضحی صحيح باشد، روايتی است كه می‌گوید:رسول خدا (ص) بيمار شد، پس يک يا دو شب براي تهجّد و نماز شب برنخاست، و زنی به خدمتش آمد و گفت: اي محمد (ص) گمان مي‌كنم شيطانت (جبرئيل تو را رها كرده است پس خداوند اين آيات را نازل فرمود: «والضحي و الليل إذا سجي»<ref>حویزی، عبد علی بن جمعه، نورالثقلین، ج4، ص384؛ واحدی نیشابوری، علی بن احمد، اسباب النزول، ص160.</ref>، و در آن از انقطاع وحی معنای فترت نزول خبر نيست و اگر هم باشد، دو روز است و آن مغايرتی با نزول تدريجی قرآن ندارد.  


3. انقطاع وحي در ميان آية شصت و چهار سورة مريم (و ما نتنزل الا بإمر ربّك) را نيز نمي توان به عنوان فترت نزول قرآن تلقي كرد. زيرا مانند دو مورد قبلي، سبب نزول هاي ذكر شده براي اين مورد، از لحاظ محتوا با هم تناقض داشته و قابل خدشه اند و تنها سبب نزولي كه مي توان در مورد اين آيه صحيح دانست كه بيانگر شدت اشتياق پيامبر (ص) به نزول وحي مي باشد.  
3. انقطاع وحی در ميان آية 64 سوره مريم (و ما نتنزل الا بإمر ربّك) را نيز نمی‌توان به عنوان فترت نزول قرآن تلقی كرد. زيرا مانند دو مورد قبلی، سبب نزول های ذكر شده برای اين مورد، از لحاظ محتوا با هم تناقض داشته و قابل خدشه‌اند و تنها سبب نزولي كه می‌توان در مورد اين آيه صحيح دانست كه بيانگر شدت اشتياق پيامبر (ص) به نزول وحی مِی‌باشد.  


4. در مورد انقطاع وحي در بين آية بيست و سوم سورة كهف بايد گفت كه محتواي سبب نزولهاي ذكر شده مانند موارد قبلي با هم تناقض داشته و قابل خدشه اند و تنها روايت ابن ابي عمير از امام صادق (ع) با سياق آيات هماهنگ است كه در آن ذكر شده يهود از پيامبر (ص) سوالاتي پرسيدند و پيامبر (ص) بدون اينكه ان شاء الله بگويد جواب آنان را به فردا موكول ساخت به همين دليل به مدت 40 روز وحي قطع شد<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج3، صص472-473</ref>.اين انقطاع نزول در روايت نمي خواهد اصطلاحي را بنام فترت نزول قرآن را، بيان كند بلكه مي خواهد اين نكته را يادآوري كند كه وحي الهي به دستور خداوند بر پيامبر (ص) نازل مي شود.   
4. در مورد انقطاع وحی در بين آيه بيست و سوم سوره كهف بايد گفت كه محتوای سبب نزول‌های ذكر شده مانند موارد قبلی با هم تناقض داشته و قابل خدشه‌اند و تنها روايت ابن ابی عمير از امام صادق (ع) با سياق آيات هماهنگ است كه در آن ذكر شده يهود از پيامبر (ص) سوالاتی پرسيدند و پيامبر (ص) بدون اينكه ان شاء الله بگويد جواب آنان را به فردا موكول ساخت به همين دليل به مدت 40 روز وحی قطع شد<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج3، صص473-472.</ref>.اين انقطاع نزول در روايت نمی‌خواهد اصطلاحي را به‌نام فترت نزول قرآن را، بيان كند بلكه می‌خواهد اين نكته را يادآوری كند كه وحی الهی به دستور خداوند بر پيامبر (ص) نازل می‌شود.   


از این رو نتيجه  دلایل فوق  اين است كه فترت چيزي جز نزول تدريجي قرآن نيست و ماهيت نزول تدريجي اقتضا مي كند كه قرآن با فاصله نازل شود. و شايد هم خداوند مي خواسته به مردم بفهماند كه نزول قرآن به دستور خودش صورت مي گيرد و پيامبر (ص) هيچ گونه دخالتي در اين مورد ندارد.
از این رو نتيجه  دلایل فوق  اين است كه فترت چيزی جز نزول تدريجی قرآن نيست و ماهيت نزول تدريجی اقتضاء می‌كند كه قرآن با فاصله نازل شود. و شايد هم خداوند می‌خواسته به مردم بفهماند كه نزول قرآن به دستور خودش صورت می‌گيرد و پيامبر (ص) هيچ گونه دخالتی در اين مورد ندارد.


=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۲۱ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۰۲

فترت نزول قرآن

قرآن كريم بر خلاف ساير كتاب‌های آسمانی بطور تدريجی در موقعيت‌های مختلف؛ شب و روز، سفر و حضر، جنگ و صلح و ... بر پيامبر (ص) نازل شده است و ماهيت نزول تدريجی نيز اقتضاء می‌كند كه بين دفعات نزول قرآن فاصله باشد. عده‌ای از قرآن پژوهان و مفسران در بيان تعداد اندكی از اين فواصل بين دفعات نزول قرآن با ذكر عللی قايل به تعطيلی وحی شده و از آن با اصطلاح «فترت نزول قرآن» ياد كرده‌اند. در حالی‌که انقطاع وحی در بين دفعات نزول قرآن جزو ماهيت نزول تدريجی قرآن بوده و نمی‌توان مواردی از اين فاصله بين دفعات نزول قرآن را با عنوان فترت نزول قرآن ياد كرد.

معنای لغوی

واژه «فترت» بر وزن «فَعْلَه» از مادة «فَتَرَ» هم وزن «شَجَرَ» در لغت به سكونی كه بعد از شدّت و ضعفی كه بعد از قوّت حاصل شود، گفته می‌شود[۱]

کاربردهای قرآنی

این واژه در مجموع در آیات قرآن سه بار در معانی زير به‌كار رفته است

1- ضعف و سستی در آیه «يُسَبّتون اللّيلَ و النَّهارَ لايَفْترُونَ»[۲]

2- از مادة «تفتير» به معنای سست و سبك گردانيدن در آیه «لايُفَتَّرُ عنهم و هُمْ فيهِ مبلسون»[۳]

3- فاصله بين بعثت پيامبر اسلام (ص) و حضرت عيسی (ع) در آیه «يا أهْلَ الكتاب قدجاءَ كم رَسولُنا يُبَيِّنُ لَكُمْ علي فَتْرَهٍ من الرُّسُلِ ...»[۴]

در كاربردهای قرآنی واژة «فترت»، دو مورد اوّل از نظر معنايی با معنای لغوی اين كلمه هم‌خوانی دارد. معنای مورد سوم نيز با معنای لغوی مرتبط است زيرا وقتی جامعه انسانی از هدايت تشريعی، كه به وسيله انبياء صورت می‌گيرد، محروم می‌ماند، مبتلا به‌نوعی ضعف و سستي بعد از قوت و استحكام می‌شود.

معنای اصطلاحی واژه فترت

فترت در اصطلاح علوم قرآنی به معنای عدم نزول وحی بر پيامبر (ص) است[۵] و از ظاهر معنای اصطلاحی آن بر می‌آيد كه با هيچ يک از معانی لغوی و كاربردهای قرآنی آن، ارتباطی ندارد.

مدت فترت نزول قران

مدت اين دوره را؛ سه سال[۶]، پنجاه روز، چهل روز، 25 روز، نوزده روز، پانزده روز، دوازده روز، سه روز و دو روز نقل كرده‌اند كه مقاتل مدت آن را؛ چهل روز، ابن عباس پانزده روز و ابن جريح دوازده روز ذکر کرده است[۷]

موارد فترت نزول قرآن

از نظر قائلين به فترت، موارد فترت نزول قرآن را می‌توان در چهار مورد زير بيان كرد

بعد از نزول آيات اوليه سوره علق و پيش از نزول سوره مدّثر

پس از نزول آيات اوليه سورة علق به مدت سه سال و طبق برخي نقل‌ها چهل روز و برخی ديگر پانزده روز، نزول وحي قطع شد و بعد از آن سورة مدّثر از ديدگاه گروهی آيه «فاصدَع بِما تُؤْمرُ ...»[۸] نازل شد. هدف از اين انقطاع وحي را گروهي دعوت سرّی و پنهانی سه ساله پيامبر (ص)[۹] و گروهی رفع نگرانی آن حضرت و افزون شدن شوق و انسش و آمادگی بهتر برای بيان وحی[۱۰]، و برخی نيز ترس پيامبر (ص) از نخستين وحی الهی دانسته اند[۱۱]. منشأ این دیدگاه، روایات بیانگر فترت نزول قرآن بعد از سوره علق[۱۲] و نیز روایاتی است مدت نزول قران را بیست سال ذکر کرده، در حالی‌که پيامبر (ص) بيست و سه سال ـ سيزده سال در مكه و ده سال در مدينه ـ به تبليغ رسالت خود پرداخته و بر اساس این روایات سه سال نخست رسالت پیامبر(ص) به عنوان فترت نزول قرآن ذکر شده است[۱۳]

قبل از نزول سوره ضحی

بر اساس بعضی نقل‌ها قبل از نزول سورة ضحی، نزول وحی به مدت دو روز و طبق نظر برخی از مفسرين، پانزده روز، نوزده روز و چهل روز تعطيل گرديد. در اينكه چرا در اين مدت نزول وحي قطع شد، سبب نزول‌هايب مانند: وجود جسد طوله سگی در زیر تخت پیامبر(ص) و عدم اطلاع ایشان از آن[۱۴]،هجو و سرزنش ام جميل با نزول آياتی از سورة مسد بر پيامبر (ص) و سپس شماتت ام جميل به خاطر نيامدن جبرئيل بر آن حضرت[۱۵]، قطع نزول وحی برای مدتی بر پیامبر(ص)و کنایه زدن مشرکان بر آن‌حضرت که پروردگارت تو را رها کرده و دشمن داشته[۱۶]، سوال جماعتی از یهود از پیامبر(ص) در مورد داستان «ذوالقرنين»، «اصحاب كهف» و آفرينش «روح» و واگذار کردن جواب به آن به فردا بدون ان شاالله گفتن از طرف پیامبر(ص) [۱۷]، زخمی شدن انگشت پيامبر (ص) و شماتت ام جميل همسر ابولهب بر آن حضرت که شیطانت(جبرئیل) تو را ترک کرده[۱۸]، ذکر شده است.

در ميان سوره مريم آيه 64

بر اساس پاره‌اي از نقل‌ها نزول قرآن برای مدتی قطع شد و بعد از اين مدّت كه به بيان بعضی از مفسرين پانزده روز يا چهل روز بوده، آية «وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ ما بَيْنَ أَيْدِينا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَيْنَ ذلِكَ وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا »[۱۹] نازل شد. در مورد علت اين انقطاع وحی، سبب نزول‌هاي مختلفی از جمله : قطع وحی برای مدتی و جویا شدن علت آن از طرف پیامبر(ص) به دلیل شدت اشتیاق آن حضرت در دریافت وحی و نزول این آیه[۲۰]، قطع وحی بر پیامبر(ص) به دلیل نگرفتن ناخن و پاکیزه نبودن بند انگشتان آن حضرت[۲۱]، سوال جماعتی از یهود از پیامبر(ص) در مورد داستان «ذوالقرنين» و «اصحاب كهف» و آفرينش «روح» و امیدوار بودن آن حضرت به پاسخ به آن از طریق نزول وحی[۲۲]، ذکر شده است.

در بين سوره كهف آيه 23 و 24

در تفاسير آمده كه از رسول خدا (ص) در مورد روح و ذوالقرنين و اصحاب كهف[۲۳] و در بعضی نقل‌ها داستان موسی و خضر[۲۴]، سوال شد و پيامبر (ص) فرمود : فردا جواب شما را می‌دهم بدون اينكه إن شاء الله بگويد و بدين جهت نزول وحی براي مدتی، كه آن را چهل، پانزده و سه روز نقل كرده‌اند، قطع شد و پس از اين مدت آيات «وَلَا تَقُولَنَّ لِشَاْيۡءٍ إِنِّي فَاعِلٞ ذَٰلِكَ غَدًا*إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُۚ وَٱذۡكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلۡ عَسَىٰٓ أَن يَهۡدِيَنِ رَبِّي لِأَقۡرَبَ مِنۡ هَٰذَا رَشَدٗا» [۲۵] نازل شد.

جمع بندی و نتیجه گیری

1. انقطاع وحی يا فترت نزول قرآن بعد از سورة علق، ريشة قرآنی ندارد[۲۶] و در مورد مدت آن اختلاف نظر است و همچنين رواياتی كه قائلين به بحث فترت نزول به آن استناد كرده‌اند، اولاً به‌شکل صریح بحث فترت نزول را مطرح نكرده و ثانياً از لحاظ محتوا قابل خدشه‌اند. و نيز دوره سه ساله دعوت مخفيانه و سرّی اسلام را نبايد بعنوان فترت نزول قرآن تلقّی كرد. زيرا مدت هر دو دوره را سه سال ذكر كرده‌اند. پس بنابراين انقطاع وحی در آغاز رسالت اگر حقيقتی داشته باشد چيزی جز نزول تدريجي قرآن نيست[۲۷] همچنین در مقابل روایتی که مدت نزول قرآن در آن بیست سال ذکر شده، روایات دیگری است که در آن مدت نزول قرآن بیست و سه نقل شده[۲۸] و سخنی از فترت نزول قرآن نیست. از این‌رو ذکر بیست سال در روایات از باب تقریب و تسامح بوده[۲۹] و شاید هم از باب اشتباه راوی یا سهل انگاری در استنساخ احادیث است[۳۰]

2. سبب نزول هايي كه براي سوره ضحی ذكر شده و در آن از انقطاع وحی سخن گفته شده است از لحاظ محتوا با هم تناقض داشته و قابل خدشه‌اند و افرادی مثل ابن حجر آن را غريب دانسته‌اند[۳۱]. علاوه بر آن، بهترين سبب نزولی كه به‌نظر می‌رسد در مورد علت نزول سوره ضحی صحيح باشد، روايتی است كه می‌گوید:رسول خدا (ص) بيمار شد، پس يک يا دو شب براي تهجّد و نماز شب برنخاست، و زنی به خدمتش آمد و گفت: اي محمد (ص) گمان مي‌كنم شيطانت (جبرئيل )، تو را رها كرده است پس خداوند اين آيات را نازل فرمود: «والضحي و الليل إذا سجي»[۳۲]، و در آن از انقطاع وحی معنای فترت نزول خبر نيست و اگر هم باشد، دو روز است و آن مغايرتی با نزول تدريجی قرآن ندارد.

3. انقطاع وحی در ميان آية 64 سوره مريم (و ما نتنزل الا بإمر ربّك) را نيز نمی‌توان به عنوان فترت نزول قرآن تلقی كرد. زيرا مانند دو مورد قبلی، سبب نزول های ذكر شده برای اين مورد، از لحاظ محتوا با هم تناقض داشته و قابل خدشه‌اند و تنها سبب نزولي كه می‌توان در مورد اين آيه صحيح دانست كه بيانگر شدت اشتياق پيامبر (ص) به نزول وحی مِی‌باشد.

4. در مورد انقطاع وحی در بين آيه بيست و سوم سوره كهف بايد گفت كه محتوای سبب نزول‌های ذكر شده مانند موارد قبلی با هم تناقض داشته و قابل خدشه‌اند و تنها روايت ابن ابی عمير از امام صادق (ع) با سياق آيات هماهنگ است كه در آن ذكر شده يهود از پيامبر (ص) سوالاتی پرسيدند و پيامبر (ص) بدون اينكه ان شاء الله بگويد جواب آنان را به فردا موكول ساخت به همين دليل به مدت 40 روز وحی قطع شد[۳۳].اين انقطاع نزول در روايت نمی‌خواهد اصطلاحي را به‌نام فترت نزول قرآن را، بيان كند بلكه می‌خواهد اين نكته را يادآوری كند كه وحی الهی به دستور خداوند بر پيامبر (ص) نازل می‌شود.

از این رو نتيجه دلایل فوق اين است كه فترت چيزی جز نزول تدريجی قرآن نيست و ماهيت نزول تدريجی اقتضاء می‌كند كه قرآن با فاصله نازل شود. و شايد هم خداوند می‌خواسته به مردم بفهماند كه نزول قرآن به دستور خودش صورت می‌گيرد و پيامبر (ص) هيچ گونه دخالتی در اين مورد ندارد.

پانویس

  1. ابن فارس، احمد، معجم المقاييس اللغه، ج2، ص339؛ راغب اصفهاني، حسين بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، صص 385-384.
  2. انبياء: 20.
  3. زخرف: 75.
  4. مائده: 19.
  5. معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص63.
  6. همان
  7. ابن عاشور، محمد الطاهر، التحرير و التنوير، ج27، صص96-95؛ فخر رازي، محمدبن عمر، التفسير الكبير، ج16، صص210-211؛ زمحشري، جارالله محمود، الكشاف، ج3، ص28؛ میبدی، ابوالفضل، كشف الاسرار، ج10، صص522-523؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسير نمونه، ج27، صص523-522.
  8. حجر: 94.
  9. معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، ص72.
  10. راميار، محمود، تاريخ قرآن، ص72.
  11. ابن عاشور، محمد الطاهر، التحرير و التنوير، ج30، صص349-350.
  12. قمي، علی بن ابراهيم، تفسير القمی، ج2، ص427.
  13. همان، ج1، ص74.
  14. میبدی، ابوالفضل، كشف الاسرار، ج10، ص523؛ سیوطی، جلال الدین، الدرالمنثور، ج6، ص601؛ واحد نيشابوری، علی بن احمد، ص 242.
  15. همان.
  16. همان.
  17. همان.
  18. همان؛ سبزواري، محمد،الجديد في تفسير القرآن، ج1، صص381-380.
  19. مریم: 64.
  20. حويزي، عبد علي بن جمعه، نور الثقلين ج4، ص384.
  21. واحد نيشابوري، علي بن احمد، ص 240.
  22. میبدی، ابوالفضل، كشف الاسرار، ج3، ص28.
  23. سيوطي، جلال الدين، الاتقان في علوم القرآن، ج4، ص394.
  24. قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي،ج2، صص32-31.
  25. كهف: 24-23.
  26. سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج1، ص246.
  27. رامیار، محمود، تاریخ قرآن، صص75-74.
  28. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج22، ص503 و ج89، ص38.
  29. عاملی،جعفر مرتضی،الصحیح من سیره نبی الاعظم، ج2، صص248-247.
  30. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج21، ص151.
  31. سیوطی، جلال الدین،الاتقان في علوم القرآن، ج1، صص122-121.
  32. حویزی، عبد علی بن جمعه، نورالثقلین، ج4، ص384؛ واحدی نیشابوری، علی بن احمد، اسباب النزول، ص160.
  33. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج3، صص473-472.

منابع

  • قرآن كريم.
  • ابن عاشور، محمد الطاهر، التحرير و التنوير، چاپ اول، المؤسسه تاريخ، بيروت، 1421 ق.
  • ابن فارس، احمد، معجم المقاييس اللغه، تحقيق ابراهيم شمس الدين، چاپ اول، دار الكتب العليمه، بيروت، 1420 ق.
  • حويزي، عبد علي بن جمعه، تفسير نور الثقلين، تحقيق علي عاشور، چاپ اول، مؤسسه التاريخ العربي، بي جا، 1422 ق.
  • راغب اصفهاني، حسين بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، چاپ سوم، انتشارات ذوي القربي، قم، 1382 ش.
  • راميار، محمود، تاريخ قرآن، چاپ دوم، انتشارات اميركبير، تهران، 1362 ش.
  • زمحشري، جارالله محمود، الكشاف، چاپ اول، دارالكتب العلميه، بيروت، 1415 ق.
  • سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، بي چا، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم، بي تا.
  • سبزواري، محمد، الجديد في تفسير القرآن المجيد، بي چا، دار التعارف للمطبوعات، بيروت، 1406 ق.
  • سيوطي، جلال الدين، الاتقان في علوم القرآن، ترجمه سيدمهدي حائري قزويني، چاپ سوم، انتشارات اميركبير، تهران، 1380 ش.
  • ............................، الدرالمنثور، چاپ اول، دارالكتب العلميه، بيروت، 1411 ق.
  • طباطبايي، محمدحسين، الميزان، ترجمه سيدمحمد باقر موسوي همداني، چاپ هجدهم، دفتر انتشارات اسلامي، قم، 1383 ش.
  • عاملي، جعفر مرتضي، الصحيح من سيره النبي الاعظم، بي چا، دار السيره، بيروت، بي تا.
  • فخر رازي، محمدبن عمر، التفسير الكبير، بي چا، دار الفكر، بيروت، 1415 ق.
  • قمي، علي بن ابراهيم، تفسير القمي، چاپ اول، موسسه الاعلمي للمطبوعات، بيروت، 1412 ق.
  • مجلسي، محمدباقر، بحار الانوار، چاپ سوم، دار احياء التراث العربي، بيروت، 1413 ق.
  • معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، چاپ اول، موسسه انتشاراتي التمهيد، قم، 1378 ش.
  • مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ دهم، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1371ش.
  • میبدی، ابوالفضل رشید‌الدین، کشف‌الاسرار و عده‌الابرار، تصحیح علی‌اصغر حکمت، چاپ ششم، انتشارات امیر کبیر، تهران، 1376 ش.
  • واحد نيشابوري، علي بن احمد، اسباب النزول، ترجمه عليرضا ذكاوتي قراگزلو، چاپ اول، نشر تي، تهران، 1381 ش.

التفسیر الکاشف