حضرموت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اکتبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:حضرموت.jpg|جایگزین=حضرموت|بندانگشتی|حضرموت]]</div>
<div class="wikiInfo">[[پرونده:حضرموت.jpg|جایگزین=حضرموت|بندانگشتی|حضرموت]]</div>
'''حَضْرَمَوْت''' نام قبیله و نام منطقه‌ای وسیع است که در شرق [[یمن]] در جنوب [[جزیره العرب]] و ساحل دریای عرب قراردارد. به مردم آن، '''حَضرَ'''می گفته می‌شود. ساکنین آن در زمان [[حضرت محمد (ص)|پیامبر اسلام (محمد صلی الله علیه و آله و سلم)]] [[مسلمان]] شدند. در طول تاریخ اسلام، [[شیعیان]] در آن زندگی می‌کردند.  
'''حَضْرَمَوْت''' نام قبیله و نام منطقه‌ای وسیع است که در شرق [[یمن]] در جنوب [[جزیره العرب]] و ساحل دریای عرب قراردارد. به مردم آن، '''حَضرَ'''می گفته می‌شود. ساکنین آن در زمان [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام (محمد صلی الله علیه و آله و سلم)]] [[مسلمان]] شدند. در طول تاریخ اسلام، [[شیعیان]] در آن زندگی می‌کردند.  


== دلایل نام‌گذاری ==
== دلایل نام‌گذاری ==
حَضْرَمَوْت نام قبیله و نام منطقه‌ای وسیع است که در شرق کشور یمن در جنوب [[جزیرة العرب]] و ساحل دریای عرب قراردارد. به مردم آن، حَضرَمی گفته می‌شود. ساکنین آن در زمان پیامبر اسلام محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مسلمان شدند. در طول تاریخ اسلام، شیعیان در آن زندگی می‌کردند. حضرموت از دو کلمه حضر (حضور داشتن) و موت (مرگ) تشکیل شده و به معنای سرزمین مرگ است. علت نامیدن این سرزمین به این نام عبارت است از:
حَضْرَمَوْت نام قبیله و نام منطقه‌ای وسیع است که در شرق کشور یمن در جنوب [[جزیرة العرب]] و ساحل دریای عرب قراردارد. به مردم آن، حَضرَمی گفته می‌شود. ساکنین آن در زمان پیامبر اسلام محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مسلمان شدند. در طول تاریخ اسلام، شیعیان در آن زندگی می‌کردند. حضرموت از دو کلمه حضر (حضور داشتن) و موت (مرگ) تشکیل شده و به معنای سرزمین مرگ است. علت نامیدن این سرزمین به این نام عبارت است از:


برخی معتقدند [[حضرت هود (علیه‌السلام)]] پس از نفرین کردن [[کافران]]، گفت: الأن مرگ حاضر شده است.
برخی معتقدند [[حضرت هود|حضرت هود (علیه‌السلام)]] پس از نفرین کردن [[کافران]]، گفت: الأن مرگ حاضر شده است.
بنابر افسانه‌ای یونانی درختان آنجا (کندر و بُخور که وادی حضرموت به تولید آن مشهور بوده است) بوی کُشنده‌ای دارند.
بنابر افسانه‌ای یونانی درختان آنجا (کندر و بُخور که وادی حضرموت به تولید آن مشهور بوده است) بوی کُشنده‌ای دارند.
قول دیگر حضرموت را به «حضرموت بن یقطن بن عامر» نسبت می‌دهد. اولین منبعی که در آن از فردی به نام حضرموت (به صورت حَضَرْمَاوِث) صحبت به میان آورده [[تورات]] است. وی سومین فرزند یقطان (قحطان) است.
قول دیگر حضرموت را به «حضرموت بن یقطن بن عامر» نسبت می‌دهد. اولین منبعی که در آن از فردی به نام حضرموت (به صورت حَضَرْمَاوِث) صحبت به میان آورده [[تورات]] است. وی سومین فرزند یقطان (قحطان) است.
خط ۱۶: خط ۱۶:


در این سرزمین اماکن و آثار باستانی متعددی وجود دارد. از مهم‌ترین آنان قبر منسوب به حضرت هودعلیه‌السلام و ویرانه‌هایی از مواضع و اماکن اقوام عاد و [[قوم ثمود]] است.
در این سرزمین اماکن و آثار باستانی متعددی وجود دارد. از مهم‌ترین آنان قبر منسوب به حضرت هودعلیه‌السلام و ویرانه‌هایی از مواضع و اماکن اقوام عاد و [[قوم ثمود]] است.
مردم این منطقه در زمان پیامبر مسلمان شدند. [[رسول خدا]] فردی به نام [[زیاد بن لبید]] را حاکم بر آنجا و مأمور جمع‌آوری [[زکات]] آن قرار داد که او کِنده را نیز ضمیمه ولایت او کرد.
مردم این منطقه در زمان پیامبر مسلمان شدند. رسول خدا فردی به نام [[زیاد بن لبید]] را حاکم بر آنجا و مأمور جمع‌آوری [[زکات]] آن قرار داد که او کِنده را نیز ضمیمه ولایت او کرد.
در ایام [[خلیفه|خلافت]] [[ابوبکر]]، طایفه‌ای از کِنده که ساکن حَضْرَموت بودند، حاضر به پرداخت زکات به وی نشدند. در نتیجه زیاد بن لبید شبانه از آن منطقه فرار کرد و مردم این منطقه را [[ارتداد|مرتد]] نامید. ابوبکر نیز سپاهی فرستاد که با آنان وارد [[جنگ]] شد.
در ایام [[خلیفه|خلافت]] [[ابوبکر]]، طایفه‌ای از کِنده که ساکن حَضْرَموت بودند، حاضر به پرداخت زکات به وی نشدند. در نتیجه زیاد بن لبید شبانه از آن منطقه فرار کرد و مردم این منطقه را [[ارتداد|مرتد]] نامید. ابوبکر نیز سپاهی فرستاد که با آنان وارد [[جنگ]] شد.


خط ۲۸: خط ۲۸:
در زمان بالا گرفتن اختلاف [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیه‌السلام)]] با معاویه، ساکنان این منطقه از حضرت علی (علیه‌السلام) حمایت کردند. لذا در سال ۴۰ هجری بُسر بن أرطاة فهری به همراه سپاه سه هزار نفره از [[دمشق]] برای سرکوب کردن شیعیان به حضرموت رفت و با طرفداران امام علی علیه‌السلام جنگ کرد.
در زمان بالا گرفتن اختلاف [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیه‌السلام)]] با معاویه، ساکنان این منطقه از حضرت علی (علیه‌السلام) حمایت کردند. لذا در سال ۴۰ هجری بُسر بن أرطاة فهری به همراه سپاه سه هزار نفره از [[دمشق]] برای سرکوب کردن شیعیان به حضرموت رفت و با طرفداران امام علی علیه‌السلام جنگ کرد.


در این سرزمین، خاندان‌هایی از نسل [[امام حسین|امام حسین (علیه‌السلام)]] و [[علویان]] بسیاری چون خاندان‌های بار، بِیتی، جِفْری، جِنَید، حامد، حداد، سَقّاف، شاطری، بافَقیه و حِبْشی زندگی می‌کنند. و سادات علوی احترام و جایگاه والایی دارند.
در این سرزمین، خاندان‌هایی از نسل [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین (علیه‌السلام)]] و [[علویان]] بسیاری چون خاندان‌های بار، بِیتی، جِفْری، جِنَید، حامد، حداد، سَقّاف، شاطری، بافَقیه و حِبْشی زندگی می‌کنند. و سادات علوی احترام و جایگاه والایی دارند.


حضرموت یکی از نواحی شرقی کشور یمن و فعلا یکی از نواحی امیرنشین و شیخ نشین است که در حدود دویست هزار نفر جمعیت دارد. حضرموت نام یکی از پسران قحطان بن عامر و برادر یعرب بن قحطان است. نظر به شجاعت و تهورش وی را حضرموت لقب دادند. چون هر وقت در جنگی حاضر می‌شد و از دشمن بسیاری را می‌کشت، مردم می‌گفتند: حضرموت. یعنی مرگ حاضر شد. سپس این کلمه به نحو «ترکیب مَزج» اسم و علَم برای آن شخص شد و این ناحیه به اسم او مشهور شد<ref>عقد الفريد، ج 2، ص 203.</ref>. ناحیه حضرموت در عصر پیابر اسلام رؤساء و زمامدارانی داشت که آنان را ملوک و اَقیال (جمع قیل به معنای رئیس و مَلِک) می‌گفتند و از طرف پادشاهان ایران مانند سایر زمامداران کشور یمن عزل و نصب می‌شدند، مهم‌ترین ایشان وائل بن حجر حضرمی، مخوس، جمذه، مشرح و ابضعه است و بزرگ همه [[وائل بن حجر]] بوده که پیامبر اسلام نامه‌ای به وی نوشت و آن را توسط سلیم بن عمرو انصاری به سوی او فرستاد.  
حضرموت یکی از نواحی شرقی کشور یمن و فعلا یکی از نواحی امیرنشین و شیخ نشین است که در حدود دویست هزار نفر جمعیت دارد. حضرموت نام یکی از پسران قحطان بن عامر و برادر یعرب بن قحطان است. نظر به شجاعت و تهورش وی را حضرموت لقب دادند. چون هر وقت در جنگی حاضر می‌شد و از دشمن بسیاری را می‌کشت، مردم می‌گفتند: حضرموت. یعنی مرگ حاضر شد. سپس این کلمه به نحو «ترکیب مَزج» اسم و علَم برای آن شخص شد و این ناحیه به اسم او مشهور شد<ref>عقد الفريد، ج 2، ص 203.</ref>. ناحیه حضرموت در عصر پیابر اسلام رؤساء و زمامدارانی داشت که آنان را ملوک و اَقیال (جمع قیل به معنای رئیس و مَلِک) می‌گفتند و از طرف پادشاهان ایران مانند سایر زمامداران کشور یمن عزل و نصب می‌شدند، مهم‌ترین ایشان وائل بن حجر حضرمی، مخوس، جمذه، مشرح و ابضعه است و بزرگ همه [[وائل بن حجر]] بوده که پیامبر اسلام نامه‌ای به وی نوشت و آن را توسط سلیم بن عمرو انصاری به سوی او فرستاد.  


[[یعقوبی]]<ref>يعقوبي، ج 2، ص 62.</ref> در تاریخ خود گفته: نامه وائل بن حجر حضرمی نظیر نامه‌هایی بوده که به [[خسروپرویز]] و قیصر روم نوشته شد، و لکن نامه را ذکر ننموده و غیر یعقوبی هم از این نامه که سلیم بن عمرو حامل آن بوه اسمی نبرده، فقط نامه‌هایی که پس از ورود وائل به [[مدینه]] پیغمبر اسلام برای او نوشته ضبط و محفوظ است که آنها را شرح خواهیم داد. زمامدار بزرگ حضرموت وائل بن حجر ریاست و موقعیت بزرگی را دارا بود، موقعی که تحول دینی در تمام کشور یمن از سال هفتم هجری شروع شد و پادشاه بزرگ کشور یمن باذان پس از کشته شدن خسروپرویز پادشاه ایران به دین اسلام داخل شد، تدریجا اشعۀ قرآن بر کشور یمن تابش نمود و مردم یمن توجه کامل به دین اسلام پیدا کردند. هیأت و دسته‌های مختلفی از قبایل به مدینه عزیمت نمودند، از جمله هیأت حضرموت بود که به ریاست وائل بن حجر حضرمی در سال نهم هجری به مدینه رهسپار شدند. و همچنین عده‌ای از رؤساء و زمامداران حضرموت در سال نهم هجری به مدینه آمده و دین اسلام را قبول کردند. از جمله ایشان مخوس، مشرح، جمذه، و ابضعه نام بود، مخوس که در زبانش لکنتی بود عرض کرد: یا رسول الله! دعا کن این لکنت از لسان من برطرف و زایل گردد. پیامبر دعا کرد و آن علت از زبان او برطرف گشت و هم از صدقات حضرموت او را عطیه و بخششی فرمود.
[[یعقوبی]]<ref>يعقوبي، ج 2، ص 62.</ref> در تاریخ خود گفته: نامه وائل بن حجر حضرمی نظیر نامه‌هایی بوده که به خسروپرویز و قیصر روم نوشته شد، و لکن نامه را ذکر ننموده و غیر یعقوبی هم از این نامه که سلیم بن عمرو حامل آن بوه اسمی نبرده، فقط نامه‌هایی که پس از ورود وائل به [[مدینه]] پیغمبر اسلام برای او نوشته ضبط و محفوظ است که آنها را شرح خواهیم داد. زمامدار بزرگ حضرموت وائل بن حجر ریاست و موقعیت بزرگی را دارا بود، موقعی که تحول دینی در تمام کشور یمن از سال هفتم هجری شروع شد و پادشاه بزرگ کشور یمن باذان پس از کشته شدن خسروپرویز پادشاه ایران به دین اسلام داخل شد، تدریجا اشعۀ قرآن بر کشور یمن تابش نمود و مردم یمن توجه کامل به دین اسلام پیدا کردند. هیأت و دسته‌های مختلفی از قبایل به مدینه عزیمت نمودند، از جمله هیأت حضرموت بود که به ریاست وائل بن حجر حضرمی در سال نهم هجری به مدینه رهسپار شدند. و همچنین عده‌ای از رؤساء و زمامداران حضرموت در سال نهم هجری به مدینه آمده و دین اسلام را قبول کردند. از جمله ایشان مخوس، مشرح، جمذه، و ابضعه نام بود، مخوس که در زبانش لکنتی بود عرض کرد: یا رسول الله! دعا کن این لکنت از لسان من برطرف و زایل گردد. پیامبر دعا کرد و آن علت از زبان او برطرف گشت و هم از صدقات حضرموت او را عطیه و بخششی فرمود.


وائل بن حجر حضرمی [[بت]] مخصوصی از عقیق داشت که آن را پرستش و [[عبادت]] می‌کرد، به قدری آن بت سلطنتی مورد توجه و علاقه پادشاه حضرموت بود که گاهی در کنار آن جبین بر خاک می‌سود و همان جا هم به خواب می‌رفت، همین توجهات ملوکانه وائل بن حجر بود که یک محبوبیت فوق‌العاده‌ای به آن بت نزد تمام رؤساء و درباریان داده بود و روز به روز هم بر عظمت آن مجسمه بی روح افزوده می‌شد و عنوان ملکوتی و خدایی پیدا می‌کرد. روزی وائل در کنار بت هنگام ظهر به خواب رفته بود که ناگاه صدای موحشی را شنید. از خواب بیدار شد، آوازی از آن مکان به گوشش رسید که این اشعار را می‌خواند:  
وائل بن حجر حضرمی [[بت]] مخصوصی از عقیق داشت که آن را پرستش و [[عبادت]] می‌کرد، به قدری آن بت سلطنتی مورد توجه و علاقه پادشاه حضرموت بود که گاهی در کنار آن جبین بر خاک می‌سود و همان جا هم به خواب می‌رفت، همین توجهات ملوکانه وائل بن حجر بود که یک محبوبیت فوق‌العاده‌ای به آن بت نزد تمام رؤساء و درباریان داده بود و روز به روز هم بر عظمت آن مجسمه بی روح افزوده می‌شد و عنوان ملکوتی و خدایی پیدا می‌کرد. روزی وائل در کنار بت هنگام ظهر به خواب رفته بود که ناگاه صدای موحشی را شنید. از خواب بیدار شد، آوازی از آن مکان به گوشش رسید که این اشعار را می‌خواند:  
خط ۵۹: خط ۵۹:


[[رده:تاریخ]]
[[رده:تاریخ]]
[[رده:شهر‌ها]]
[[رده:شهرهای اسلامی]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۱۰۷

ویرایش