۸۶٬۱۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '[[ماه صفر المظفر' به '[[صفر المظفر') |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| عنوان = سلیمان بن عبدالملک | | عنوان = سلیمان بن عبدالملک | ||
| تصویر = سلیمان بن عبدالملک.jpg | | تصویر = سلیمان بن عبدالملک.jpg | ||
| نام = | | نام = سلیمان بن عبدالملک بن مروان | ||
| نامهای دیگر = | | نامهای دیگر = | ||
| سال تولد = ۵۴ | | سال تولد = ۵۴ قمری | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد = | ||
| محل تولد = | | محل تولد = | ||
| سال درگذشت = ۹۹ ق | | سال درگذشت = ۹۹ .ق | ||
| تاریخ درگذشت = دهم [[ | | تاریخ درگذشت = دهم [[صفر المظفر|صفر]] سال 99 هجری | ||
| محل درگذشت = [[سوریه]]، حلب، قنسرین | | محل درگذشت = [[سوریه]]، حلب، قنسرین | ||
| استادان = | | استادان = | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
== سیاست خارجی == | == سیاست خارجی == | ||
در جبهه شرق پس از قتل محمد بن قاسم و قتیبة بن مسلم فتوحات اسلامی جدیدی رخ نداد. در واقع اوضاع سیاسی خلافت اموی از سال 98 تا پایان دوره اموی اجازه چنین امری را | در جبهه شرق پس از قتل محمد بن قاسم و قتیبة بن مسلم فتوحات اسلامی جدیدی رخ نداد. در واقع اوضاع سیاسی خلافت اموی از سال 98 تا پایان دوره اموی اجازه چنین امری را نمیداد. آنان به سرکوب جنبشهایی چون [[خوارج]] و یزید بن مهلب پرداختند. <ref>همان، ص 169</ref> در جبهه روم اتفاق مهمی که افتاد محاصره قسطنطنیه توسط برادر خلیفه؛ «مسلمة بن عبدالملک» بود. مسلمانان ابتدا «عموریه» را تصرف کردند، سپس برخی دیگر از شهرهای منطقه که تحت تصرف رومیان بود؛ همانند صقلبیان و حصن مرآة در ناحیه ملیطه به تصرف آنها درآمد.<ref>یعقوبی، پیشین، ج2، ص 260</ref> به دستور [[خلیفه]] و به فرماندهی مسلمه شهر «قسطنطنیه» از راه خشکی و دریا محاصره شد. <ref>طبری، پیشین، ج9، ص 3924</ref> | ||
سپاهیان خلیفه مدّتها این شهر را در محاصره داشتند؛ اما موفق به فتح آن نشدند. عواملی چند؛ از جمله: تجهیزات دفاعی رومیان، طوفان و شکسته شدن تعدادی از کشتیهای مسلمانان، قطع راههای ارتباطی مسلمانان توسط رومیان، سرمای شدید، <ref>همان، ص 3925</ref> حمله بلغارها و کم شدن آذوقه، <ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، پیشین، ص 149</ref> طولانی شدن محاصره، و نهایتا مرگ سلیمان و دستور عمر بن عبدالعزیز به بازگشت، <ref>همان</ref> سبب عدم موفقیت مسلمانان در محاصره این شهر شد. <ref>طقوش، پیشین، ص 140</ref> مسلمه بعد از 30 ماه که در آن منطقه ماند، سرانجام با دادن تلفات بسیار مجبور به بازگشت شد. <ref>مقدسی، مطهر بن طاهر؛ البدء و التاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، 1374، چاپ اول، ج 2، ص 927</ref> | سپاهیان خلیفه مدّتها این شهر را در محاصره داشتند؛ اما موفق به فتح آن نشدند. عواملی چند؛ از جمله: تجهیزات دفاعی رومیان، طوفان و شکسته شدن تعدادی از کشتیهای مسلمانان، قطع راههای ارتباطی مسلمانان توسط رومیان، سرمای شدید، <ref>همان، ص 3925</ref> حمله بلغارها و کم شدن آذوقه، <ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، پیشین، ص 149</ref> طولانی شدن محاصره، و نهایتا مرگ سلیمان و دستور عمر بن عبدالعزیز به بازگشت، <ref>همان</ref> سبب عدم موفقیت مسلمانان در محاصره این شهر شد. <ref>طقوش، پیشین، ص 140</ref> مسلمه بعد از 30 ماه که در آن منطقه ماند، سرانجام با دادن تلفات بسیار مجبور به بازگشت شد. <ref>مقدسی، مطهر بن طاهر؛ البدء و التاریخ، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، تهران، آگه، 1374، چاپ اول، ج 2، ص 927</ref> | ||
== درگذشت سلیمان == | == درگذشت سلیمان == | ||
سلیمان بن عبدالملک در دهم [[ | سلیمان بن عبدالملک در دهم [[صفر المظفر|صفر]] سال 99هجری، پس از دو سال و هشت ماه خلافت <ref>طبری، پیشین، ج9، ص 3943 و دینوری، ابو حنیفه؛ پیشین، ص 371</ref> در «دابق» از مناطق «قنسرین» درگذشت. <ref>طبری، پیشین، ج9، ص 3943</ref> او در این زمان به منظور کمک به برادرش در این منطقه اردو زده بود. نقل شده «او قبل از مرگش لباسی سبز رنگ پوشید و دستار سبز بر سر گذاشت، به آینه نگاه کرد، به خود بالید و گفت: من پادشاهی جوان مرد هستم. بعد از آن یک [[جمعه]] بر او نگذشت که درگذشت. کنیزکی زیبا داشت او را بدان لباس و غرور دید و خیره گردید. پرسید: چه نگاه میکنی و چه میبینی؟ کنیز گفت: [انت نعم المتاع لو کنت تبقی / غیر ان لا بقاء للانسان - لیس فیما علمته فیک عیب / کان فی الناس غیر انک فان]. یعنی: تو متاع (موجود) نیکی هستی؛ اگر جاوید میماندی (ای کاش زنده میماندی)؛ ولی انسان برای بقاء آفریده نشده است. در تو عیب و نقصی مانند عیوب مردم، نیست، جز این که تو نابود خواهی شد. <ref>مسعودی، (التنبیه و الشراف) پیشین، ص 298</ref> | ||
وی قبل از مرگش با توجه به خوبیهایی که از «عمر بن عبدالعزیز» دیده بود، او را به عنوان جانشین خویش برگزید. در منابع آمده است. «وقتی بیماری او سخت شد، نامهای نوشت و آن را مهر کرد و بست. کسی نمیدانست در آن نامه چه نوشته شده است. به رجاء بن حیوة گفت: برادران و عموزادگان و همه افراد خانواده من و بزرگان لشکرهای [[شام]] را پیش خود جمع کن و آنان را وادار کن با کسی که نامش را در این نامه نوشته ام، [[بیعت]] کنند و هر کس از بیعت خودداری کرد گردنش را بزن. <ref>دینوری، ابو حنیفه؛ پیشین، ص 272- 273 و یعقوبی، پیشین، ج2، ص 259</ref> | وی قبل از مرگش با توجه به خوبیهایی که از «عمر بن عبدالعزیز» دیده بود، او را به عنوان جانشین خویش برگزید. در منابع آمده است. «وقتی بیماری او سخت شد، نامهای نوشت و آن را مهر کرد و بست. کسی نمیدانست در آن نامه چه نوشته شده است. به رجاء بن حیوة گفت: برادران و عموزادگان و همه افراد خانواده من و بزرگان لشکرهای [[شام]] را پیش خود جمع کن و آنان را وادار کن با کسی که نامش را در این نامه نوشته ام، [[بیعت]] کنند و هر کس از بیعت خودداری کرد گردنش را بزن. <ref>دینوری، ابو حنیفه؛ پیشین، ص 272- 273 و یعقوبی، پیشین، ج2، ص 259</ref> | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
== منابع == | |||
[https://hawzah.net/fa/Note/View/46656/%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%DA%A9 برگرفته از سایت سلیمان بن عبدالملکhttps://hawzah.net] | [https://hawzah.net/fa/Note/View/46656/%D8%B3%D9%84%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%DA%A9 برگرفته از سایت سلیمان بن عبدالملکhttps://hawzah.net] | ||
[[رده:شخصیتها]] | [[رده:شخصیتها]] | ||
[[رده:تاریخ]] | [[رده:تاریخ]] | ||
[[رده:خلفای | [[رده:خلفای اموی]] |