۸۷٬۱۷۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بنی هاشم' به 'بنیهاشم') |
جز (جایگزینی متن - '[[ماه محرم الحرام' به '[[محرم الحرام') |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده: شعب ابی طالب.jpg |جایگزین= شعب ابی طالب|شعب ابی طالب]]</div> | |||
'''شِعْب ابیطالب''' درّهای میان دو کوه ابوقبیس و خندمه در [[مکه]] است. [[ | '''شِعْب ابیطالب''' درّهای میان دو کوه ابوقبیس و خندمه در [[مکه]] است. [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا(صلی الله علیه)]] در سال هفتم [[بعثت]] به همراه [[بنیهاشم]] و [[مسلمانان]] به سبب آزارهای [[شرک|مشرکان]] [[مکه]] به شعب پناه جستند و سه سال در محاصره اقتصادی و اجتماعی در این مکان به سر بردند. [[علی بن ابی طالب|امام علی(علیهالسلام)]] در نامهای به [[معاویه]] به دشمنی [[قریش]] و محاصرۀ ۳ ساله شعب ابیطالب اشاره کرده است. | ||
[[قریش|قریشیان]] برای اینکه بنیهاشم دست از حمایت [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر(صلی الله علیه)]] بردارند و او را به قریش واگذارند، آنان را در شعب ابیطالب محاصره اقتصادی و اجتماعی کرده و عهدنامهای نوشته و بسیاری از بزرگان قریش امضا کردند. | |||
[[قریش|قریشیان]] برای اینکه بنیهاشم دست از حمایت [[ | |||
این محاصره در سال هفتم [[هجری]] آغاز و سه سال طول کشید و سرانجام به نوشته اکثر مورخان به خاطر خوردهشدن عهدنامه توسط <big>موریانه</big> محاصره نقص و به پایان رسید. | این محاصره در سال هفتم [[هجری]] آغاز و سه سال طول کشید و سرانجام به نوشته اکثر مورخان به خاطر خوردهشدن عهدنامه توسط <big>موریانه</big> محاصره نقص و به پایان رسید. | ||
== موقعیت جغرافیایی شعب ابیطالب == | == موقعیت جغرافیایی شعب ابیطالب == | ||
این شعب در شرق [[کعبه معظمه]] و میان [[کوه ابوقبیس]] و [[شعب ابنعامر]] قرار دارد <ref>ارزقی، ابیالولید محمد بن عبدالله؛ اخبار مکه، قم، انتشارات الشریف الرضی، 1411ق، چاپ اول، ج2، ص165</ref> و فاصله آن تا کعبه حدود دویست تا سیصد متر است. | این شعب در شرق [[کعبه معظمه]] و میان [[کوه ابوقبیس]] و [[شعب ابنعامر]] قرار دارد<ref>ارزقی، ابیالولید محمد بن عبدالله؛ اخبار مکه، قم، انتشارات الشریف الرضی، 1411ق، چاپ اول، ج2، ص165</ref> و فاصله آن تا [[کعبه]] حدود دویست تا سیصد متر است. | ||
عرب دامنهها و وادیههای کوچک میان کوه را اصطلاحاً <big>شعب</big> مینامد. شهر مکه به دلیل داشتن تپههای فراوان، شعبهای متعددی نیز در دامنههای تپهها دارا بوده و هر شعب به نام طایفه ساکن آن نامگذاری شده است. شعب ابیطالب یکی از آنان است که در آغاز <big>شعب ابییوسف</big> <ref>ارزقی، ابیالولید محمد بن عبدالله؛ اخبار مکه، قم، انتشارات الشریف الرضی، 1411ق، چاپ اول، ج2،ص233 و 265 </ref> و پس از [[بعثت]] شعب ابیطالب نام گرفت و بعدها به شعب بنیهاشم و اکنون به شعب امام علی( | عرب دامنهها و وادیههای کوچک میان کوه را اصطلاحاً <big>شعب</big> مینامد. شهر [[مکه]] به دلیل داشتن تپههای فراوان، شعبهای متعددی نیز در دامنههای تپهها دارا بوده و هر شعب به نام طایفه ساکن آن نامگذاری شده است. شعب ابیطالب یکی از آنان است که در آغاز<big>شعب ابییوسف</big> <ref>ارزقی، ابیالولید محمد بن عبدالله؛ اخبار مکه، قم، انتشارات الشریف الرضی، 1411ق، چاپ اول، ج2،ص233 و 265 </ref> و پس از [[بعثت]] شعب ابیطالب نام گرفت و بعدها به شعب بنیهاشم و اکنون به شعب امام علی(علیهالسلام) شهرت یافته است<ref>ارزقی، ابیالولید محمد بن عبدالله؛ اخبار مکه، قم، انتشارات الشریف الرضی، 1411ق، چاپ اول، ج2،ص232</ref>. | ||
== چرایی محاصره شعب ابیطالب == | == چرایی محاصره شعب ابیطالب == | ||
ناکامی قریش در بازگرداندن [[مهاجران]] [[حبشه]] به مکه و خطر ایجاد پایگاهی خارج از قدرت سیاسی [[قریش]] در آنجا و نیز نفوذ رو به گسترش [[مسلمان]] در میان جوانان قریش، آنان را به اتخاذ راه حلی جدید کشاند و آن اندیشه قتل پیامبر(صلی الله علیه) بود<ref> حلبی شافعی، علی بن برهان الدین؛ السیرة الحلبیه، زینی دحلان، سید احمد؛ بیروت، المکتبة الاسلامیه، بیتا، ج1، ص336</ref>. [[مشرکان]] از [[ابوطالب]] خواستند تا دو برابر دیه قتل آن حضرت را دریافت کند تا فردی غیر قریشی محمد(صلی الله علیه) را به قتل برساند<ref> یعقوبی، احمد بن ابییعقوب؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371ش، ج6، ص336</ref>. | ناکامی [[قریش]] در بازگرداندن [[مهاجران]] [[حبشه]] به مکه و خطر ایجاد پایگاهی خارج از قدرت سیاسی [[قریش]] در آنجا و نیز نفوذ رو به گسترش [[مسلمان]] در میان جوانان قریش، آنان را به اتخاذ راه حلی جدید کشاند و آن اندیشه قتل [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر(صلی الله علیه)]] بود<ref> حلبی شافعی، علی بن برهان الدین؛ السیرة الحلبیه، زینی دحلان، سید احمد؛ بیروت، المکتبة الاسلامیه، بیتا، ج1، ص336</ref>. [[مشرکان]] از [[ابوطالب]] خواستند تا دو برابر [[دیه]] قتل آن حضرت را دریافت کند تا فردی غیر قریشی [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|محمد(صلی الله علیه)]] را به قتل برساند<ref> یعقوبی، احمد بن ابییعقوب؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371ش، ج6، ص336</ref>. | ||
ابوطالب ـ عموی پیامبر(صلی الله علیه) ـ با شهامت و قاطعیت به این اقدام آنها اعتراض کرد و اشعاری مبنی بر حمایت از رسول خدا(صلی الله علیه) سرود<ref> یعقوبی، احمد بن ابییعقوب؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371ش، ج6،ص388</ref>. | [[ابوطالب]] ـ عموی پیامبر(صلی الله علیه) ـ با شهامت و قاطعیت به این اقدام آنها اعتراض کرد و اشعاری مبنی بر حمایت از رسول خدا(صلی الله علیه) سرود<ref> یعقوبی، احمد بن ابییعقوب؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1371ش، ج6،ص388</ref>. | ||
قریش به ناچار راهی دیگر در پیش گرفتند و تحریم اقتصادی ـ اجتماعی را بر یاران پیامبر | قریش به ناچار راهی دیگر در پیش گرفتند و تحریم اقتصادی ـ اجتماعی را بر یاران پیامبر(صلی الله علیه) تحمیل کردند تا دست از حمایت ایشان بردارند و او را به قریش واگذارند. ابوطالب پس از مشورت با پیامبر(صلی الله علیه) تصمیم گرفت برای سهولت در مراقبت از جان ایشان و حفظ تعصبات و همبستگی عشیرهای<ref>زرگرینژاد، غلامحسین؛ تاریخ صدر اسلام، تهران، انتشارات سمت، 1378ش، چاپ اول، ص281</ref> بنیهاشم و [[بنیمطلب]] را در شعب ابیطالب گرد آورد<ref>ابن شهرآشوب؛ مناقب آل ابیطالب، قم، المطبعه العلمیه، بیتا، ج1، ص63</ref>. | ||
از سوی دیگر چون قتل پیامبر(صلی الله علیه) بدون جلب رضایت حامیان او به معنای جاریساختن خون در مکه بود <ref>زرگرینژاد، غلامحسین؛ تاریخ صدر اسلام، تهران، انتشارات سمت، 1378ش، چاپ اول، ص297</ref> مشرکان به ناچار پس از اجتماع در [[دارالندوه]] ـ محل شورای قریش ـ تصمیم گرفتند، [[بنیهاشم]] و بنیمطلب را در محاصره کامل اقتصادی ـ اجتماعی قرار دهند تا شاید بدینوسیله آنان را به تسلیم پیامبر(صلی الله علیه) به قریش مجبور | از سوی دیگر چون قتل پیامبر(صلی الله علیه) بدون جلب رضایت حامیان او به معنای جاریساختن خون در مکه بود<ref>زرگرینژاد، غلامحسین؛ تاریخ صدر اسلام، تهران، انتشارات سمت، 1378ش، چاپ اول، ص297</ref>. مشرکان به ناچار پس از اجتماع در [[دارالندوه]] ـ محل شورای قریش ـ تصمیم گرفتند، [[بنیهاشم]] و بنیمطلب را در محاصره کامل اقتصادی ـ اجتماعی قرار دهند تا شاید بدینوسیله آنان را به تسلیم پیامبر(صلی الله علیه) به قریش مجبور کنند<ref>یعقوبی؛ تاریخ یعقوبی، پیشین، ج1، ص336</ref>؛ زیرا مکیان، قدرت سیاسی متمرکزی نداشتند و هر عشیره به طور جداگانه، زعامت سیاسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی خویش را در اختیار داشت؛ بنابراین قطع روابط اقتصادی ـ اجتماعی، نهایت اعمال قدرت آنان برای تحت فشار قرار دادن بنیهاشم بود. در جریان محاصره شعب، همه بنیهاشم و بنیمطلب به جز [[ابوجهل]]، [[ابولهب]] و [[ابوسفیان]] بن حارث<ref> ابنهشام؛ سیره ابنهشام، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت، دار احیاء و التراث العربی، 1985م، ج1، ص351</ref> حضور داشتند. | ||
== زمان و مدت محاصره == | == زمان و مدت محاصره == | ||
شروع محاصره از اوایل [[ | شروع محاصره از اوایل [[محرم الحرام|محرم]] سال هفتم هجری بنا بر قول مشهور به مدت سه سال ذکر شده است<ref>بلاذری؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد حمیدالله، قاهره، دار المعارف، بیتا، چاپ سوم، ج1،ص236</ref>. | ||
== مزایای محاصره در شعب ابیطالب == | == مزایای محاصره در شعب ابیطالب == | ||
خط ۳۱: | خط ۲۹: | ||
== نامه امام علی به معاویه == | == نامه امام علی به معاویه == | ||
به روایت نصر بن مزاحم، حضرت علی( | به روایت نصر بن مزاحم، حضرت علی(علیهالسلام) در مورد ظلم و ستم قریش در شعب ابیطالب به پیامبر(صلی الله علیه) و مسلمانان، چنین به معاویه نوشت: | ||
«خویشان ما (قبیلۀ قریش) بر این شدند که پیامبر ما را بکشند و نسل ما را براندازند. دربارۀ ما تصمیم گرفتند و ستمها رواداشتند. خواروبار از ما قطع کردند و آب گوارا از ما بازگرفتند و ما را در جایگاه بیم و هراس نشاندند و جاسوسها بر ما گماشتند و ما را ناچار ساختند تا در میان کوهی ناهموار پناه جوییم و بدین اکتفا نکرده جنگ علیه ما افروختند و پیماننامه در میان خود علیه ما نوشتند بدین مضمون که با ما هم خوراک نشوند و با ما آب ننوشند و با ما وصلت و ازدواج نکنند و خرید و فروش ننمایند و از آنان در امان نباشیم تا اینکه محمد(صلی الله علیه) را در اختیار آنان نهیم تا اینکه وی را بکشند و جسدش را مثله[قطعه قطعه] کنند. | «خویشان ما (قبیلۀ قریش) بر این شدند که پیامبر ما را بکشند و نسل ما را براندازند. دربارۀ ما تصمیم گرفتند و ستمها رواداشتند. خواروبار از ما قطع کردند و آب گوارا از ما بازگرفتند و ما را در جایگاه بیم و هراس نشاندند و جاسوسها بر ما گماشتند و ما را ناچار ساختند تا در میان کوهی ناهموار پناه جوییم و بدین اکتفا نکرده جنگ علیه ما افروختند و پیماننامه در میان خود علیه ما نوشتند بدین مضمون که با ما هم خوراک نشوند و با ما آب ننوشند و با ما وصلت و ازدواج نکنند و خرید و فروش ننمایند و از آنان در امان نباشیم تا اینکه محمد(صلی الله علیه) را در اختیار آنان نهیم تا اینکه وی را بکشند و جسدش را مثله[قطعه قطعه] کنند. |