ابوبکر بن ابی قحافه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '[[امام محمد باقر' به '[[محمد بن علی (باقر العلوم)') |
||
(۹۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = ابوبکر بن ابیقحافه | |||
| نام = ابوبکر بن ابیقحافه | |||
| نامهای دیگر = ابوبکر | |||
| | | سال تولد = سال 3 [[عام الفیل]] | ||
| | | تاریخ تولد = | ||
| | | محل تولد = [[مکه]] | ||
| | | سال درگذشت = سال ۱۳ ه.ق | ||
| | | تاریخ درگذشت = | ||
| | | محل درگذشت = [[مدینه]] | ||
| | | استادان = | ||
| | | شاگردان = | ||
| | | دین = | ||
| | | مذهب = | ||
| | | آثار = | ||
| | | وبگاه = | ||
| | }} | ||
'''ابوبکر بن ابیقحافه''' (درگذشت: ۱۳ق، مدینه)، از [[مسلمانان]] اولیه و [[مهاجران|مهاجر]]، [[صحابی]] مشهور، پدرِ [[عایشه]] (همسر [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر]]) و [[خلیفه اول]] بود. او در [[هجرت]] پیامبر از [[مکه]] به [[مدینه]] همراه وی بود. ایشان پس از وفات پیامبر توسط گروهی که در [[سقیفه بنی ساعده]] گرد هم آمده بودند بهعنوان [[خلیفه]] تعیین شد. انتخابش به [[خلافت]]، منشأ تقسیم پیروان [[دین اسلام]] به دو گروه [[شیعه]] و [[سنی]] شد. او دو سال و سه ماه [[حکومت اسلامی]] را در دست داشت. | |||
| | |||
| | |||
== معرفی ابوبکر == | |||
ابوبکر، بنابر برخی از روایات<ref>ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۲۳</ref> و قرائنی همچون مدت عمر و تاریخ وفات وی، دو سال و چند ماه پس از [[عام الفیل]] در [[مکه]] زاده شد. اسم وی در [[جاهلیت]]، عبدالکعبه بود و پس از [[اسلام]]، [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر (صلی الله علیه)]] وی را عبدالله خواند<ref> ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷.</ref>. پدرش ابوقُحافه عثمان (درگذشت ۱۴ق) و مادرش امّ الخیر سَلْمی، بنت صخر بن عمرو بن کعب، هر دو از تیره تیم بودند و از طریق مرّه، نیای پنجمشان، با پیامبر(صلی الله علیه) نسبت داشتند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۶۹؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷-۱۶۸.</ref>. در برخی [[روایات]] [[اهل سنت]]، نام وی عتیق ذکر شده؛<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۷۰؛ ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۰۵</ref> اما ظاهرا عتیق لقب وی باشد. کنیه وی ابوبکر است. اما در اینکه وی پسری به نام بکر داشته است، اختلاف وجود دارد. در هیچکدام از منابعی که فرزندان ابوبکر را برشمردهاند، نامی از بکر نیامده است. <ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۴۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۱۳</ref> و در زمینه این نامگذاری برخی از تاریخنگاران همچون بلاذری و طبری وجوهی دیگر را ذکر کردهاند<ref>(رک: بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۵۸۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۵۳-۲۵۵؛ مفید، الارشاد، مکتبه بصیرتی، ص۱۰۲)</ref>. | |||
او | == همسران و فرزندان == | ||
قُتَیله دختر عبدالعُزی، اُم رُومان دختر عامر بن عُوَیمر<ref> انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۰۱</ref>، اسماء دختر عُمَیس خَثْعَمی و حبیبه دختر خارجة بن زید خزرجی<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۲۶</ref> همسران ابوبکر بودند<ref>عبدالله، عبدالرحمن و محمد، پسران او و اسماء، عایشه و ام کلثوم دختران او بودند. عایشه، به همسری پیامبر(صلی الله علیه) درآمد و اسماء، همسر زبیر بن عوام و مادر عبدالله بن زبیر شد. محمد فرزند ابوبکر، پس از مرگ او و ازدواج مادرش، اسماء بنت عمیس با [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان(علیه السلام)]] زیر نظر او تربیت گردید و از اصحاب نزدیکش شد و توسط عمرو بن عاص در مصر به قتل رسید. (انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۷؛ الامالی، ص۷۹) قاسم فرزند محمد بن ابیبکر از فقیهان هفتگانه مدینه و پدر ام فَروه، همسر [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام باقر (علیه السلام)]] بود. (التنبیه و الاشراف، ص۲۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۱۱) بیشترین نسل ابوبکر از طَلْحَه، نوه عبدالرحمان بن ابیبکر، با نام طَلحیون ادامه یافت. (التنبیه و الاشراف، ص۲۴۹)</ref>. | |||
از | == ابوبکر پیش از اسلام == | ||
دربارۀ زندگانی و احوال ابوبکر، پیش از اسلام، اطلاعاتی در برخی منابع تاریخی آمده است از قبیل اینکه: | |||
وی از بزرگان و خردمندان قریش به شمار میآمده و در نسبدانی سرآمد دیگران بوده است<ref> طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۷</ref>. | |||
[[ | ابن عبدربه نیز داستانی در باب نسبدانی او آورده است<ref>ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۳، ص۳۲۶-۳۲۷، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م</ref>. | ||
[[ | |||
[[ | ابوبکر مردی نرمخوی و خوش معرفی شده که قریش او را دوست داشتند و در خرید و فروش و دیگر کارها با وی رایزنی میکردند. | ||
[[رده: | |||
بنابر برخی از روایات امور اَشناق، یعنی دیات، نیز بر عهدۀ او بوده است. | |||
وی در این سمت میبایست دعاوی مربوط به خون را میان خاندانهای قریش و میان قریش و دیگر قبایل با صلح، یا پرداخت دیه حل و فصل کند. | |||
او دیات کشته شدگان را تعیین میکرد و قریش طبق نظر وی آن را میپرداخت<ref> ابن اثیر، علی بن محمد، ج۳، ص۲۰۶، اسدالغابه، قاهره، ۱۲۸۶ق</ref>. | |||
وی از جوانی به بازرگانی (بزازی) اشتغال داشته<ref>ابن رسته، احمد بن عمر، ج۷، ص۲۱۵، الاعلاق النفیسه، لیدن، ۱۸۹۱م</ref> و مردی توانگر با ۰۰۰‘۴۰ درهم اندوختۀ نقد بوده است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۲، بیروت، دار صادر</ref>. | |||
برخی از محققان اهل سنت نوشتهاند که ابوبکر از جوانی از دوستان نزدیک پیامبر بوده و در یکی از سفرهای شام نیز آن حضرت را همراهی کرده است،<ref>سیوطی، الخصائص الکبری، ج۱، ص۸۴، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م</ref> | |||
== ابوبکر در زمان پیامبر اکرم == | |||
در مورد زمان اسلام آوردن او بین روایات [[اهل سنت]] اختلاف است. با توجه به قطعی بودن عنوان اولین مرد مسلمان برای امام علی (علیه السلام)، برخی از منابع سعی نمودهاند با نقل روایاتی او را اولین مرد بالغ مسلمان نشان دهند چرا که امام علی (علیه السلام) در هنگام ایمان آوردن بیش از ده سال نداشت اما در روایتی محمد بن سعد از پدر خود نقل میکند که پیش از ابوبکر بیش از پنجاه نفر مسلمان شده بودند<ref> تاریخ طبری، ج 2، ص 316</ref>. | |||
برجستهترین حادثه زندگی ابوبکر همراهی با پیامبر در هجرت به [[مدینه]] و پنهان شدن در غار ثور است. وقتی پیامبر از طریق [[وحی]] از توطئه قتل خویش آگاه شد، تصمیم به هجرت به مدینه گرفت که در ابتدای راه به ابوبکر برخورد و به اتفاق او از مکه خارج شد. در پی تعقیب مکیان، ابوبکر ترسیده بود اما پیامبر وی را آرام کرد. اهل سنت برای همراهی ابوبکر با پیامبر در هجرت به مدینه به ویژه اقامت چند روز در غار ثور اهمیت بسیار قائل شدهاند. | |||
اما مفسران شیعه با توجه به جمله «لاتحزن»<ref>آیه 40 سوره توبه </ref> (که اشاره دارد به توصیه پیامبر به ابوبکر مبنی بر نترسیدن از چیزی) بر این باورند که این همراهی ابوبکر تصادفی بوده و با توجه به هراس و نگرانی او، فضیلتی برای وی به شمار نمیآید. | |||
وی با عمر بن خطاب عقد اخوت داشت و بعدها به همراه او و ابوعبیده جراح خلافت را به دست گرفت. <ref> از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی، رسول جعفریان، ص 132</ref>. | |||
== مهمترین اقدامات == | |||
از جمله مهمترین اقدامات ابوبکر عبارت است از: | |||
# حمله به شهرهای تحت تسلط [[ساسانیان]] ([[عراق]] و روم شرقی ([[شام]])، | |||
# توصیه به عدم نقل [[حدیث]]، | |||
# جمعآوری اولیه [[قرآن]] بود، | |||
# ابوبکر پیش از وفات [[عمر]] را به جانشینی خود منصوب کرد. | |||
=== بیعت گرفتن ابوبکر برای خلافت === | |||
بلافاصله پس از رحلت پیامبر(ص) و در حالی که اهل بیت و عدهای از صحابه سرگرم تجهیز جنازه شریف آن حضرت بودند، عده دیگری از مسلمانان - از هر دو گروه [[انصار]] و [[مهاجرین]] - در محلی به نام سقیفه بنیساعده جمع شدند و پیرامون تعیین جانشین پیغمبر به مذاکره وجدال پرداختند و نهایتاً ابوبکر را به جانشینی پیامبر تعیین نمودند. | |||
جمع دیگری از مسلمانان و از جمله اهل بیت و در راس آنها علی ابن ابیطالب (علیه السلام)، وقتی نادیده انگاشتن واقعه غدیر و نصب جانشینی الهی امام علی (ع) را - که در منابع شیعی به صورت مفصل ذکر شده است - از سوی برخی از اصحاب دیدند و از نتیجه تصویب افراد جلسه در سقیفه مطلع شدند به عنوان اعتراض از اکثریت جدا و متمایز گردیده و از همان وقت بنای تشیع (که همان تبعیت و پیروی از علی بن ابیطالب بود) پی ریزی شد. این عده که در میان آنها صحابه ای چون عباس، [[فضل بن عباس]]، [[زبیر]]، [[خالد بن سعید]]، [[مقداد]]، [[سلمان فارسی]]، [[ابوذر]]، [[عمار یاسر]]، [[براء بن عازب]] و... حضور داشتند، در خانه [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)]] تجمع نمودند. ولی اعتراض آنان، خلیفه و حامیانش را از عملکردشان بازنداشت. | |||
=== اقدامات ابوبکر در دوران خلافت === | |||
====مصادره فدک ==== | |||
ابوبکر بعد از رحلت پیغمبر خاتم ملک [[فدک]] را که هدیه و هبه رسول الله به دخترش فاطمه زهرا بود و در زمان حیات مبارکش به دخترش داده بود، مصادره کرد. فاطمه برای دفاع از حق خود به [[مسجد]] رفت و در جمع [[مهاجرین]] و [[انصار]] طی خطبهای مفصل رفتار ابوبکر را شدیداً مورد اعتراض قرار داد. | |||
یعقوبی این جریان را به صورت خلاصه چنین بیان میکند: | |||
«فاطمه دختر پیامبر خدا نزد ابوبکر آمد و میراث خود را از پدرش خواستار گردید. پس به او گفت: پیامبر خدا گفته است:<sup>انا معشر الانبیاء لانورث، ما ترکنا صدقة</sup>، ما گروه پیمبران میراث نمی دهیم، آنچه بجای گذاریم صدقه است. | |||
پس گفت: افی الله ان ترث اباک و لاارث ابی، اما قال رسول الله: المرء یحفظ فی ولده؟ «آیا حکم خداست که تو از پدرت میراث بری و من از پدرم میراث نبرم، آیا پیامبر خدا نگفته است: حق مرد درباره فرزندانش رعایت میشود؟» پس ابوبکر گریست.<ref> ترجمه تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 1</ref> | |||
==== لشکرکشیهای پیاپی به شام ==== | |||
ابوبکر پس از رسیدن به خلافت، سپاه اسامه را - که خودش از همراهی با آن سپاه قبل از وفات پیامبر«ص» خودداری نمود)،- تجهیز کرد و در حالی که عمر را از رفتن با آن لشکر معاف نموده بود<ref> ترجمه تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 2</ref> به مرزهای روم فرستاد [[اسامه]] با این لشکر به [[شام]] رفت و بعد از به چنگ آوردن غنایمی به مدینه بازگشت. | |||
ابوبکر لشکر دیگری نیز به فرماندهی ابوعبیده جراح روانه شام کرد و پس از آن نیز دستههای نظامی، پی در پی از مدینه به یاری او گسیل میشد. سپاه اسلام در یرموک در آستانه پیروزی بود که خبر درگذشت ابوبکر به شام رسید (جمادی الثانی 13 ق، در 63 سالگی)<ref>دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ابولقاسم گرجی، تهران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1367، ج 8</ref>. | |||
==== برخورد با مرتدین و مانعین زکات ==== | |||
یکی از مسائل پیش روی ابوبکر شورش و سرکشی قبایلی بود که پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه) پرداختن [[زکات]] به جانشین او را برنمیتافتند. پارهای از این شورشها که در تاریخ اسلام به [[جنگهای رده|جنگهای ردّه]] شهرت یافته، در قالب دعوی نبوت در برخی نواحی جزیره العرب سربرآورد. | |||
برخی از این سرکشیها در واپسین روزهای حیات پیامبر (صلی الله علیه) نیز به طور پراکنده آغاز شده بود ولی در خلافت ابوبکر آشکارتر شد. به هر حال، لشکرهایی پی در پی شورشیان را در هم کوبیدند و حکومت مرکزی به خلافت ابوبکر استوار ماند<ref>دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ابولقاسم گرجی، تهران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1367، ج 8</ref>. | |||
=== سیاست منع کتابت و نقل حدیث === | |||
در دوران خلافت ابوبکر نوشتن احادیث پیغمبر اکرم به کلی ممنوع شد و اگر در جایی [[حدیث]] مکتوب کشف یا از کسی گرفته میشد آن را ضبط کرده، میسوزانیدند .حکم منع نقل و کتابت حدیث در تمام دوران خلفای راشدین تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموی (99-102) استمرار داشت<ref>شیعه در اسلام، علامه طباطبائی رحمهالله</ref>. | |||
== درگذشت ابوبکر == | |||
ابوبکر بر اثر بیماری در هفتم [[جمادی الثانی|جمادی الاخره]] سال ۱۳ق. پس از دو سال و سه ماه و ۲۶ روز خلافت در ۶۳ سالگی درگذشت<ref> الطبقات، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۱</ref> و هنگام مرگ نخلستانی از غنایم بنینضیر و زمینهایی در بحرین، غابه و خیبر از خود بر جای نهاد. او هنگام مرگ باوجود مخالفت برخی صحابه، عمر بن خطاب را به جانشینی خود برگزید<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۸۸؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۱۱۶</ref> امیرمؤمنان علی (علیه السلام) این انتخاب را جبران تلاشهای عمر در قدرتبخشی به ابوبکر و کاری قابل پیشبینی دانست و از این کار وی که به رغم شایسته ندانستن خود برای خلافت و تقاضای عزل خویش، جانشین انتخاب کرد، اظهار شگفتی نمود.<ref>معانی الاخبار، ص۳۶۱؛ نهجالبلاغه، ج۱، ص۳۲-۳۳؛ الفصول المختاره، ص۲۴۷</ref> عمر شبانه در فاصله میان منبر و قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بر وی نماز گزارد و او را بر پایه وصیتش کنار قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دفن کرد<ref>الطبقات، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۷</ref>. | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[ur:ابوبکر بن ابی قحافہ]] | |||
[[رده:خلفا]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۴۶
ابوبکر بن ابیقحافه | |
---|---|
نام کامل | ابوبکر بن ابیقحافه |
نامهای دیگر | ابوبکر |
اطلاعات شخصی | |
محل تولد | مکه |
محل درگذشت | مدینه |
ابوبکر بن ابیقحافه (درگذشت: ۱۳ق، مدینه)، از مسلمانان اولیه و مهاجر، صحابی مشهور، پدرِ عایشه (همسر پیامبر) و خلیفه اول بود. او در هجرت پیامبر از مکه به مدینه همراه وی بود. ایشان پس از وفات پیامبر توسط گروهی که در سقیفه بنی ساعده گرد هم آمده بودند بهعنوان خلیفه تعیین شد. انتخابش به خلافت، منشأ تقسیم پیروان دین اسلام به دو گروه شیعه و سنی شد. او دو سال و سه ماه حکومت اسلامی را در دست داشت.
معرفی ابوبکر
ابوبکر، بنابر برخی از روایات[۱] و قرائنی همچون مدت عمر و تاریخ وفات وی، دو سال و چند ماه پس از عام الفیل در مکه زاده شد. اسم وی در جاهلیت، عبدالکعبه بود و پس از اسلام، پیامبر (صلی الله علیه) وی را عبدالله خواند[۲]. پدرش ابوقُحافه عثمان (درگذشت ۱۴ق) و مادرش امّ الخیر سَلْمی، بنت صخر بن عمرو بن کعب، هر دو از تیره تیم بودند و از طریق مرّه، نیای پنجمشان، با پیامبر(صلی الله علیه) نسبت داشتند[۳]. در برخی روایات اهل سنت، نام وی عتیق ذکر شده؛[۴] اما ظاهرا عتیق لقب وی باشد. کنیه وی ابوبکر است. اما در اینکه وی پسری به نام بکر داشته است، اختلاف وجود دارد. در هیچکدام از منابعی که فرزندان ابوبکر را برشمردهاند، نامی از بکر نیامده است. [۵] و در زمینه این نامگذاری برخی از تاریخنگاران همچون بلاذری و طبری وجوهی دیگر را ذکر کردهاند[۶].
همسران و فرزندان
قُتَیله دختر عبدالعُزی، اُم رُومان دختر عامر بن عُوَیمر[۷]، اسماء دختر عُمَیس خَثْعَمی و حبیبه دختر خارجة بن زید خزرجی[۸] همسران ابوبکر بودند[۹].
ابوبکر پیش از اسلام
دربارۀ زندگانی و احوال ابوبکر، پیش از اسلام، اطلاعاتی در برخی منابع تاریخی آمده است از قبیل اینکه:
وی از بزرگان و خردمندان قریش به شمار میآمده و در نسبدانی سرآمد دیگران بوده است[۱۰].
ابن عبدربه نیز داستانی در باب نسبدانی او آورده است[۱۱].
ابوبکر مردی نرمخوی و خوش معرفی شده که قریش او را دوست داشتند و در خرید و فروش و دیگر کارها با وی رایزنی میکردند.
بنابر برخی از روایات امور اَشناق، یعنی دیات، نیز بر عهدۀ او بوده است.
وی در این سمت میبایست دعاوی مربوط به خون را میان خاندانهای قریش و میان قریش و دیگر قبایل با صلح، یا پرداخت دیه حل و فصل کند.
او دیات کشته شدگان را تعیین میکرد و قریش طبق نظر وی آن را میپرداخت[۱۲].
وی از جوانی به بازرگانی (بزازی) اشتغال داشته[۱۳] و مردی توانگر با ۰۰۰‘۴۰ درهم اندوختۀ نقد بوده است[۱۴].
برخی از محققان اهل سنت نوشتهاند که ابوبکر از جوانی از دوستان نزدیک پیامبر بوده و در یکی از سفرهای شام نیز آن حضرت را همراهی کرده است،[۱۵]
ابوبکر در زمان پیامبر اکرم
در مورد زمان اسلام آوردن او بین روایات اهل سنت اختلاف است. با توجه به قطعی بودن عنوان اولین مرد مسلمان برای امام علی (علیه السلام)، برخی از منابع سعی نمودهاند با نقل روایاتی او را اولین مرد بالغ مسلمان نشان دهند چرا که امام علی (علیه السلام) در هنگام ایمان آوردن بیش از ده سال نداشت اما در روایتی محمد بن سعد از پدر خود نقل میکند که پیش از ابوبکر بیش از پنجاه نفر مسلمان شده بودند[۱۶].
برجستهترین حادثه زندگی ابوبکر همراهی با پیامبر در هجرت به مدینه و پنهان شدن در غار ثور است. وقتی پیامبر از طریق وحی از توطئه قتل خویش آگاه شد، تصمیم به هجرت به مدینه گرفت که در ابتدای راه به ابوبکر برخورد و به اتفاق او از مکه خارج شد. در پی تعقیب مکیان، ابوبکر ترسیده بود اما پیامبر وی را آرام کرد. اهل سنت برای همراهی ابوبکر با پیامبر در هجرت به مدینه به ویژه اقامت چند روز در غار ثور اهمیت بسیار قائل شدهاند.
اما مفسران شیعه با توجه به جمله «لاتحزن»[۱۷] (که اشاره دارد به توصیه پیامبر به ابوبکر مبنی بر نترسیدن از چیزی) بر این باورند که این همراهی ابوبکر تصادفی بوده و با توجه به هراس و نگرانی او، فضیلتی برای وی به شمار نمیآید. وی با عمر بن خطاب عقد اخوت داشت و بعدها به همراه او و ابوعبیده جراح خلافت را به دست گرفت. [۱۸].
مهمترین اقدامات
از جمله مهمترین اقدامات ابوبکر عبارت است از:
- حمله به شهرهای تحت تسلط ساسانیان (عراق و روم شرقی (شام)،
- توصیه به عدم نقل حدیث،
- جمعآوری اولیه قرآن بود،
- ابوبکر پیش از وفات عمر را به جانشینی خود منصوب کرد.
بیعت گرفتن ابوبکر برای خلافت
بلافاصله پس از رحلت پیامبر(ص) و در حالی که اهل بیت و عدهای از صحابه سرگرم تجهیز جنازه شریف آن حضرت بودند، عده دیگری از مسلمانان - از هر دو گروه انصار و مهاجرین - در محلی به نام سقیفه بنیساعده جمع شدند و پیرامون تعیین جانشین پیغمبر به مذاکره وجدال پرداختند و نهایتاً ابوبکر را به جانشینی پیامبر تعیین نمودند.
جمع دیگری از مسلمانان و از جمله اهل بیت و در راس آنها علی ابن ابیطالب (علیه السلام)، وقتی نادیده انگاشتن واقعه غدیر و نصب جانشینی الهی امام علی (ع) را - که در منابع شیعی به صورت مفصل ذکر شده است - از سوی برخی از اصحاب دیدند و از نتیجه تصویب افراد جلسه در سقیفه مطلع شدند به عنوان اعتراض از اکثریت جدا و متمایز گردیده و از همان وقت بنای تشیع (که همان تبعیت و پیروی از علی بن ابیطالب بود) پی ریزی شد. این عده که در میان آنها صحابه ای چون عباس، فضل بن عباس، زبیر، خالد بن سعید، مقداد، سلمان فارسی، ابوذر، عمار یاسر، براء بن عازب و... حضور داشتند، در خانه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) تجمع نمودند. ولی اعتراض آنان، خلیفه و حامیانش را از عملکردشان بازنداشت.
اقدامات ابوبکر در دوران خلافت
مصادره فدک
ابوبکر بعد از رحلت پیغمبر خاتم ملک فدک را که هدیه و هبه رسول الله به دخترش فاطمه زهرا بود و در زمان حیات مبارکش به دخترش داده بود، مصادره کرد. فاطمه برای دفاع از حق خود به مسجد رفت و در جمع مهاجرین و انصار طی خطبهای مفصل رفتار ابوبکر را شدیداً مورد اعتراض قرار داد.
یعقوبی این جریان را به صورت خلاصه چنین بیان میکند:
«فاطمه دختر پیامبر خدا نزد ابوبکر آمد و میراث خود را از پدرش خواستار گردید. پس به او گفت: پیامبر خدا گفته است:انا معشر الانبیاء لانورث، ما ترکنا صدقة، ما گروه پیمبران میراث نمی دهیم، آنچه بجای گذاریم صدقه است.
پس گفت: افی الله ان ترث اباک و لاارث ابی، اما قال رسول الله: المرء یحفظ فی ولده؟ «آیا حکم خداست که تو از پدرت میراث بری و من از پدرم میراث نبرم، آیا پیامبر خدا نگفته است: حق مرد درباره فرزندانش رعایت میشود؟» پس ابوبکر گریست.[۱۹]
لشکرکشیهای پیاپی به شام
ابوبکر پس از رسیدن به خلافت، سپاه اسامه را - که خودش از همراهی با آن سپاه قبل از وفات پیامبر«ص» خودداری نمود)،- تجهیز کرد و در حالی که عمر را از رفتن با آن لشکر معاف نموده بود[۲۰] به مرزهای روم فرستاد اسامه با این لشکر به شام رفت و بعد از به چنگ آوردن غنایمی به مدینه بازگشت.
ابوبکر لشکر دیگری نیز به فرماندهی ابوعبیده جراح روانه شام کرد و پس از آن نیز دستههای نظامی، پی در پی از مدینه به یاری او گسیل میشد. سپاه اسلام در یرموک در آستانه پیروزی بود که خبر درگذشت ابوبکر به شام رسید (جمادی الثانی 13 ق، در 63 سالگی)[۲۱].
برخورد با مرتدین و مانعین زکات
یکی از مسائل پیش روی ابوبکر شورش و سرکشی قبایلی بود که پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه) پرداختن زکات به جانشین او را برنمیتافتند. پارهای از این شورشها که در تاریخ اسلام به جنگهای ردّه شهرت یافته، در قالب دعوی نبوت در برخی نواحی جزیره العرب سربرآورد.
برخی از این سرکشیها در واپسین روزهای حیات پیامبر (صلی الله علیه) نیز به طور پراکنده آغاز شده بود ولی در خلافت ابوبکر آشکارتر شد. به هر حال، لشکرهایی پی در پی شورشیان را در هم کوبیدند و حکومت مرکزی به خلافت ابوبکر استوار ماند[۲۲].
سیاست منع کتابت و نقل حدیث
در دوران خلافت ابوبکر نوشتن احادیث پیغمبر اکرم به کلی ممنوع شد و اگر در جایی حدیث مکتوب کشف یا از کسی گرفته میشد آن را ضبط کرده، میسوزانیدند .حکم منع نقل و کتابت حدیث در تمام دوران خلفای راشدین تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموی (99-102) استمرار داشت[۲۳].
درگذشت ابوبکر
ابوبکر بر اثر بیماری در هفتم جمادی الاخره سال ۱۳ق. پس از دو سال و سه ماه و ۲۶ روز خلافت در ۶۳ سالگی درگذشت[۲۴] و هنگام مرگ نخلستانی از غنایم بنینضیر و زمینهایی در بحرین، غابه و خیبر از خود بر جای نهاد. او هنگام مرگ باوجود مخالفت برخی صحابه، عمر بن خطاب را به جانشینی خود برگزید[۲۵] امیرمؤمنان علی (علیه السلام) این انتخاب را جبران تلاشهای عمر در قدرتبخشی به ابوبکر و کاری قابل پیشبینی دانست و از این کار وی که به رغم شایسته ندانستن خود برای خلافت و تقاضای عزل خویش، جانشین انتخاب کرد، اظهار شگفتی نمود.[۲۶] عمر شبانه در فاصله میان منبر و قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بر وی نماز گزارد و او را بر پایه وصیتش کنار قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دفن کرد[۲۷].
پانویس
- ↑ ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۲۳
- ↑ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۶۹؛ ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۶۰م، ص۱۶۷-۱۶۸.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۳، ص۱۷۰؛ ابن اثیر الجزری، اسدالغابة، ۱۲۸۶ق، ج۳، ص۲۰۵
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۴۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۱۳
- ↑ (رک: بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۵۹م، ج۱، ص۵۸۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۵۳-۲۵۵؛ مفید، الارشاد، مکتبه بصیرتی، ص۱۰۲)
- ↑ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۰۱
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۱۲۶
- ↑ عبدالله، عبدالرحمن و محمد، پسران او و اسماء، عایشه و ام کلثوم دختران او بودند. عایشه، به همسری پیامبر(صلی الله علیه) درآمد و اسماء، همسر زبیر بن عوام و مادر عبدالله بن زبیر شد. محمد فرزند ابوبکر، پس از مرگ او و ازدواج مادرش، اسماء بنت عمیس با امیرمؤمنان(علیه السلام) زیر نظر او تربیت گردید و از اصحاب نزدیکش شد و توسط عمرو بن عاص در مصر به قتل رسید. (انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۷؛ الامالی، ص۷۹) قاسم فرزند محمد بن ابیبکر از فقیهان هفتگانه مدینه و پدر ام فَروه، همسر امام باقر (علیه السلام) بود. (التنبیه و الاشراف، ص۲۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۱۱۱) بیشترین نسل ابوبکر از طَلْحَه، نوه عبدالرحمان بن ابیبکر، با نام طَلحیون ادامه یافت. (التنبیه و الاشراف، ص۲۴۹)
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۱۷
- ↑ ابن عبدربه، احمد بن محمد، ج۳، ص۳۲۶-۳۲۷، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م
- ↑ ابن اثیر، علی بن محمد، ج۳، ص۲۰۶، اسدالغابه، قاهره، ۱۲۸۶ق
- ↑ ابن رسته، احمد بن عمر، ج۷، ص۲۱۵، الاعلاق النفیسه، لیدن، ۱۸۹۱م
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۲، بیروت، دار صادر
- ↑ سیوطی، الخصائص الکبری، ج۱، ص۸۴، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م
- ↑ تاریخ طبری، ج 2، ص 316
- ↑ آیه 40 سوره توبه
- ↑ از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی، رسول جعفریان، ص 132
- ↑ ترجمه تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 1
- ↑ ترجمه تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 2
- ↑ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ابولقاسم گرجی، تهران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1367، ج 8
- ↑ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ابولقاسم گرجی، تهران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1367، ج 8
- ↑ شیعه در اسلام، علامه طباطبائی رحمهالله
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۱
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۱۴۹؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۸۸؛ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۱۱۶
- ↑ معانی الاخبار، ص۳۶۱؛ نهجالبلاغه، ج۱، ص۳۲-۳۳؛ الفصول المختاره، ص۲۴۷
- ↑ الطبقات، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۷