حق: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '[[امام علی' به '[[علی بن ابی طالب') |
||
(۴۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حق''' محوریترین موضوع در مباحث دینی است. تا معیار حق معلوم نشود هیچ ثباتی بر ادله حاکم نخواهد شد. در ادبیات دینی [[مسلمانان|مسلمانان]] حق وصف و مصدری پر بسامد در [[قرآن]] و [[حدیث]] و متون فقهی دالّ بر راستی و واقعیت است. این واژه در [[فلسفه]] و [[عرفان]] نیز کاربرد فراوان دارد. | |||
=واژه «حق» در لغت و قرآن و حدیث= | =واژه «حق» در لغت و قرآن و حدیث= | ||
== بررسی لغوی واژه«حق»== | == بررسی لغوی واژه«حق» == | ||
برای ریشه | برای ریشه حق دو معنای اصلی ذکر شده است: | ||
یکی استحکام و استواری، چنان که «ثوب محقَّق» به معنای لباس یا پارچه ای با بافت محکم است؛ | یکی استحکام و استواری، چنان که «ثوب محقَّق» به معنای لباس یا پارچه ای با بافت محکم است؛ | ||
=== مهمترین کاربردهای ریشه«حقق»=== | و دیگری موافقت و مطابقت، چنان که به حفره ای که پاشنه در، در آن قرار میگیرد و میچرخد «حِقِّ الباب» و به محل اتصال دو استخوان «حُق» میگویند. <ref>اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه «حَق»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.</ref><ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ذیل واژه «حَق».</ref><ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.</ref> | ||
مهم ترین | |||
=== مهمترین کاربردهای ریشه«حقق» === | |||
مهم ترین کاربردهای ریشه «ح ق ق»، نخست مصدرهای «حق» و «حقیقت» به معنای واقعیت است | |||
و دوم، صفت حق است در وصف اعتقاد یا حکمی که با واقعیت مطابقت دارد. <ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمد سید کیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.</ref> | و دوم، صفت حق است در وصف اعتقاد یا حکمی که با واقعیت مطابقت دارد. <ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمد سید کیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.</ref> | ||
برای یافتن | برای یافتن تفاوتهای معنایی و کاربردی حق و صدق میتوانیم از کتب لغت بهره جوییم. <ref>اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه «حَق»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.</ref><ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ذیل واژه «حَق».</ref><ref>محمد اعلی بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۳۲۹، بیروت، دار صادر.</ref><ref>توشی هیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، ج۱، ص۹۷، مونترال ۱۹۶۶.</ref> | ||
=== مشتقات اسمی وفعلی ریشه«حقق»=== | === مشتقات اسمی وفعلی ریشه«حقق» === | ||
مشتقات اسمی و فعلی ریشه «ح ق ق» بر مفاهیم مختلف مادّی و انتزاعی دلالت دارد که | مشتقات اسمی و فعلی ریشه «ح ق ق» بر مفاهیم مختلف مادّی و انتزاعی دلالت دارد که مشهورترین این معانی عبارتاند از: نقیض باطل، موجود ثابت و انکارناپذیر، نامی برای [[خدا]] (الحق)، وجوب، شایستگی، یقین، نصیب و بهره، خالص و محض هر شیء، وسط شیء، استوار و ظاهر ساختن، هر نوع بلوغ و رسیدن مانند رسیدن شتر بچه به وضعی که بتوان بر او بار برد، فربه شدن شتر، طلوع خورشید، کامل شدن بهار و معانی ای با شهرت کمتر چون پرچم، سفر شبانه، خانه عنکبوت و ظرفی که بتوان بر روی آن حکاکی نمود. <ref>خلیل بن احمد، کتاب العین، ذیل واژه «حَق»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.</ref><ref>محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ذیل واژه «حَق»، ج ۳، چاپ عبدالحلیم نجار، قاهره.</ref><ref>اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه «حَق»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.</ref><ref>ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ذیل واژه «حَق».</ref><ref>ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.</ref><ref>ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه «حَق».</ref><ref>محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ذیل واژه «حَق»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.</ref> | ||
=== سابقه استعمال ریشه«حق» ومشتقاتش=== | === سابقه استعمال ریشه«حق» ومشتقاتش === | ||
ریشه «حق» و برخی مشتقات آن، در زبان عرب پیش از اسلام متداول بوده <ref>دانشنامه جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه «حَق»، توسط د ب مک دونالد–EE Calverley.</ref><ref>ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۶۰، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.</ref> و دست کم در معانی اصلیِ واقعیت و راستی <ref>مُفَضَّل بن محمد مُفَضَّل | ریشه «حق» و برخی مشتقات آن، در زبان عرب پیش از اسلام متداول بوده <ref>دانشنامه جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه «حَق»، توسط د ب مک دونالد–EE Calverley.</ref><ref>ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۶۰، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.</ref> و دست کم در معانی اصلیِ واقعیت و راستی <ref>مُفَضَّل بن محمد مُفَضَّل ضَبّی، المُفَضَّلیات، ج۱، ص۱۳۱، شعر ثعلبة بن صعیر، چاپ احمد محمد شاکر و عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳.</ref> و بهره یا نصیب <ref>مُفَضَّل بن محمد مُفَضَّل ضَبّی، المُفَضَّلیات، ج۱، ص۳۵۶، شعر معاویه بن مالک، چاپ احمد محمد شاکر و عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳.</ref> در اشعار و مَثَلها به کار رفته است. | ||
همچنین، دو واژه حاکی از نام خدا، به صورت حق و حقت، در | همچنین، دو واژه حاکی از نام خدا، به صورت حق و حقت، در کتیبههای جنوب عربستان یافته شده است. <ref>دانشنامه جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه «حَق»، توسط د ب مک دونالد–EE Calverley.</ref><ref>ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۶۰، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.</ref> | ||
در برخی دیگر از | در برخی دیگر از زبانهای سامی باستانی، مانند عبری، کنعانی، آرامی و سریانی، اصلِ «ح ق» به صورتها و معانی گوناگون رایج بوده و در کتاب مقدّس عبری، ۲۵۰ واژه از این ریشه آمده است. <ref>ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۵۶ـ۵۷، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.</ref><ref>ویلهلم گزنیوس، واژگان عبری و چالدی گزنیوس به کتاب مقدس عهد عتیق، ج۱، صCCCI، ذیل ""ppπ""، لندن ۱۸۸۴.</ref> | ||
در «عهد قدیم»، | در «عهد قدیم»، اشتقاقهای حق (""PPπ"") به معنای حک کردن بر چوب، سنگ یا فلز <ref>ابن منظور، لسان العرب، ذیل «حق».</ref><ref>محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ذیل «حق»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.</ref> اشتقاقهای حُق و حَقه به معنای ظرفی که بتوان بر آن حکاکی کرد، ثبت کردن، ترسیم کردن، مقرر کردن، فرمان، قانون، سنّت متداول یا رسم مربوط به خدا یا انسانها، طبیعتِ اشیا، حقوق و امتیاز به کار رفته است، <ref>دانشنامه جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه «حَق»، توسط د ب مک دونالد–EE Calverley.</ref><ref>ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۵۶ـ۵۷، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.</ref><ref>ویلهلم گزنیوس، واژگان عبری و چالدی گزنیوس به کتاب مقدس عهد عتیق، ج۱، صCCCI، ذیل ""ppπ""، لندن ۱۸۸۴.</ref> اما در میان همه زبانهای سامی، گسترده ترین حوزه معنایی و کامل ترین و عالی ترین معانی حق و مشتقات آن را در زبان عربی میتوان یافت که نه فقط بر افعال و اشیای مادّی، بلکه بر کیفیات، صفات و واقعیات غیر مادّی نیز دلالت دارد. <ref>ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۵۷، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.</ref><ref>ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۵۹، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.</ref> | ||
== وجوه استعمال واژه«حق» درقرآن== | == وجوه استعمال واژه«حق» درقرآن == | ||
واژه «حَق» و مشتقات آن در قرآن ۲۸۷ بار، در | واژه «حَق» و مشتقات آن در قرآن ۲۸۷ بار، در حوزههای معنایی گوناگون، به کار رفته است. <ref>محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل واژه «حَق»، قم ۱۳۸۰ش.</ref> | ||
مهم ترین زمینه معنایی واژه «حَق» در قرآن، مربوط به مفاهیم وجود و هستی است. مطابق آیات قرآن، مصداق کامل و منشأ اصلی حق، خداوند است.<ref>حج/سوره ۲۲، آیه ۶. | مهم ترین زمینه معنایی واژه «حَق» در قرآن، مربوط به مفاهیم وجود و هستی است. مطابق آیات قرآن، مصداق کامل و منشأ اصلی حق، خداوند است.<ref>حج/سوره ۲۲، آیه ۶. </ref><ref>حج/سوره ۲۲، آیه ۶۲. </ref><ref>نور/سوره ۲۴، آیه ۲۵. </ref><ref>لقمان/سوره ۳۱، آیه ۳۰. </ref> علاوه بر این، «الحق» یکی از «اسماء الحسنی» است. <ref>طه/سوره ۲۰، آیه ۱۱۴. </ref><ref>مؤمنون/سوره ۲۳، آیه ۱۱۶. </ref> | ||
=== آیات دال برعینیت خدا و«حق»=== | === آیات دال برعینیت خدا و«حق» === | ||
آیاتی که خدا را عین حق دانسته یا با وصف حق توصیف کرده در دو زمینه اصلی بیان شده است: | آیاتی که خدا را عین حق دانسته یا با وصف حق توصیف کرده در دو زمینه اصلی بیان شده است: | ||
دسته نخست آیاتی که بر قدرت عظیم خدا به عنوان منشأ هر ایجاد و تغییر و تحول در عالم هستی تأکید میکند، مانند آیات مربوط به «مراحل خلقت» انسان و تدبیر امور او، تدبیر روز و شب و تسخیر موجودات. <ref>حج/سوره ۲۲، آیه ۵. | دسته نخست آیاتی که بر قدرت عظیم خدا به عنوان منشأ هر ایجاد و تغییر و تحول در عالم هستی تأکید میکند، مانند آیات مربوط به «مراحل خلقت» انسان و تدبیر امور او، تدبیر روز و شب و تسخیر موجودات. <ref>حج/سوره ۲۲، آیه ۵. </ref><ref>حج/سوره ۲۲، آیه ۶. </ref><ref>حج/سوره ۲۲، آیه ۶۲. </ref><ref>لقمان/سوره ۳۱، آیه ۳۰. </ref> | ||
دسته دوم آیات مربوط به بعث، بازگرداندن انسان به سوی خدا و شهادت اعضا و جوارح بر اعمال انسان است. <ref>انعام/سوره ۶، آیه ۶۲. | دسته دوم آیات مربوط به بعث، بازگرداندن انسان به سوی خدا و شهادت اعضا و جوارح بر اعمال انسان است. <ref>انعام/سوره ۶، آیه ۶۲. </ref><ref>یونس/سوره ۱۰، آیه ۳۰. </ref><ref>نور/سوره ۲۴، آیه ۲۵. </ref><ref>قصص/سوره ۲۸، آیه ۷۵. </ref> | ||
در آیات دسته نخست، حق در مقابل باطل ــ یعنی همان بتها و | در آیات دسته نخست، حق در مقابل باطل ــ یعنی همان بتها و معبودهای مشرکان و هر گونه اختراع بی بنیاد ــ به معنای امری بسیار واقعی و نیرویی زنده مطرح میشود که در همه فرایندهای زندگی و مرگ در جهان هستی سریان دارد <ref>توشی هیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، ج۱، ص۹۷ـ۹۸، مونترال ۱۹۶۶.</ref> و این حقیقتی است که به تصریح دسته دوم آیات، در آخرت <ref>سوره الحاقة:آخرت. </ref> بر همگان، حتی کافران و مشرکان، نیز آشکار میشود. | ||
تفسیر این حوزه معنایی حق، در آثار مفسران، عموماً | تفسیر این حوزه معنایی حق، در آثار مفسران، عموماً صبغههای فلسفی دارد، چنان که مفسران، حق را در این آیات به معنای موجود ثابتی دانستهاند که نمیتوان در وجود او تردید کرد و هیچ گونه باطلی، از نقص و تغییر و فنا، در او راه ندارد. | ||
در تحلیل این معنا، فخر رازی <ref>محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره رعد آیه ۱۴، قاهره، چاپ افست تهران.</ref> توضیح میدهد که موجود، یا عدم میپذیرد و باطل میشود، یا عدم و بطلان ندارد و بنابراین، واجب الوجود شایسته ترین موجودی است که میتوان او را حق نامید. | در تحلیل این معنا، فخر رازی <ref>محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره رعد آیه ۱۴، قاهره، چاپ افست تهران.</ref> توضیح میدهد که موجود، یا عدم میپذیرد و باطل میشود، یا عدم و بطلان ندارد و بنابراین، واجب الوجود شایسته ترین موجودی است که میتوان او را حق نامید. | ||
او یگانه موجود مطلق، غنی و قائم به ذات است که هستی همه موجودات دیگر از اوست و همه مسخَّر و نیازمند اویند و اوست که نظام حق را در عالم جاری میسازد. <ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره طه آیه ۱۱۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره حج آیه ۶.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره انعام آیه ۶۲.</ref><ref>محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره حج آیه ۶، قاهره، چاپ افست تهران.</ref><ref>محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل سوره حج آیه ۶، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.</ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره حج آیه ۶.</ref> | او یگانه موجود مطلق، غنی و قائم به ذات است که هستی همه موجودات دیگر از اوست و همه مسخَّر و نیازمند اویند و اوست که نظام حق را در عالم جاری میسازد. <ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره طه آیه ۱۱۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره حج آیه ۶.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره انعام آیه ۶۲.</ref><ref>محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره حج آیه ۶، قاهره، چاپ افست تهران.</ref><ref>محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل سوره حج آیه ۶، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.</ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره حج آیه ۶.</ref> | ||
هم نشینی وصف حق با صفات ولایت، <ref>انعام/سوره ۶، آیه ۶۲. | هم نشینی وصف حق با صفات ولایت، <ref>انعام/سوره ۶، آیه ۶۲. </ref><ref>کهف/سوره ۱۸، آیه ۴۴. </ref> علوّ، سلطنت و مالکیت خدا <ref>حج/سوره ۲۲، آیه ۶۲. </ref><ref>مؤمنون/سوره ۲۳، آیه ۱۱۶. </ref> در آیات متعدد، مؤید این معناست. | ||
=== استلزام دریافت مفهوم | === استلزام دریافت مفهوم حق، به اثبات توحیدحق === | ||
مفسران با این استدلال که هستی همه موجودات، جز خدا، به باطل، یعنی نقص و تغییر فنا، آمیخته است، <ref>محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵۳، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.</ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انبیاء آیه ۲۴.</ref> نشان میدهند که دریافت حقیقت ِ مفهوم حق، مستلزم اثبات توحید حق است. | مفسران با این استدلال که هستی همه موجودات، جز خدا، به باطل، یعنی نقص و تغییر فنا، آمیخته است، <ref>محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵۳، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.</ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انبیاء آیه ۲۴.</ref> نشان میدهند که دریافت حقیقت ِ مفهوم حق، مستلزم اثبات توحید حق است. | ||
به این بیان که حقِ حقیقی و محض، که به هیچ باطلی مشوب نیست، یگانه و همان ذات احدیت است؛ از همین رو، در تعابیر قرآنی «لاتَقُولوا علی اللّهِ اِلّا الحقَّ» <ref>نساء/سوره ۴، آیه ۱۷۱. | به این بیان که حقِ حقیقی و محض، که به هیچ باطلی مشوب نیست، یگانه و همان ذات احدیت است؛ از همین رو، در تعابیر قرآنی «لاتَقُولوا علی اللّهِ اِلّا الحقَّ» <ref>نساء/سوره ۴، آیه ۱۷۱. </ref> و «لَه دَعَوةُ الحَقِّ»، <ref>رعد/سوره ۱۳، آیه ۱۴. </ref> قول حق و دعوت حق را همان اعتقاد به توحید، تنزیه خدا از شریک یا ادای عبارت تهلیل دانستهاند. <ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۴.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره نساء آیه ۱۷۱.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۴.</ref> | ||
چون از حق محض، جز حق صادر نمیشود، <ref>بقرة/سوره ۲، آیه ۱۴۷. | چون از حق محض، جز حق صادر نمیشود، <ref>بقرة/سوره ۲، آیه ۱۴۷. </ref><ref>آل عمران/سوره ۳، آیه ۶۰. </ref> همه افعال خدا در قرآن با تعبیر «بالحق» وصف میشود، از خلقت آسمانها و زمین <ref>انعام/سوره ۶، آیه ۷۳. </ref><ref>حجر/سوره ۱۵، آیه ۸۵. </ref> و خورشید و ماه <ref>یونس/سوره ۱۰، آیه ۵. </ref> تا ارسال رُسُل، <ref>نساء/سوره ۴، آیه ۱۷۰. </ref><ref>اعراف/سوره ۷، آیه ۴۳. </ref> نزول قرآن بر پیامبر، <ref>مائدة/سوره ۵، آیه ۴۸. </ref><ref>اِسراء/سوره ۱۷، آیه ۱۰۵. </ref> خروج پیامبر از مدینه برای جنگ بدر، <ref>انفال/سوره ۸، آیه ۵. </ref> نزول فرشتگان، <ref>حجر/سوره ۱۵، آیه ۸. </ref> نزول عذاب، <ref>مؤمنون/سوره ۲۳، آیه ۴۱. </ref> داوری در روز قیامت <ref>زمر/سوره ۳۹، آیه ۶۹. </ref><ref>زمر/سوره ۳۹، آیه ۷۵. </ref> و موارد متعدد دیگر. | ||
به رغم یکسانی تعبیر به کار رفته در این آیات، مفسران معانی مختلفی برای آن ذکر کردهاند که وجه اشتراک بیشتر آنها، توصیف این افعال به حکمت، به معنای فعل دارای هدف و غایت صحیح، یا وقوع حتمی است. <ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انعام آیه ۷۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره شوری آیه ۱۷، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره آل عمران آیه ۴.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره انعام آیه ۷۳.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۵.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره شوری آیه ۱۷.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۴.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره انعام آیه ۷۳.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره شوری آیه ۱۷.</ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۴.</ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انعام آیه ۷۳.</ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵.</ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره شوری آیه ۱۷.</ref> | به رغم یکسانی تعبیر به کار رفته در این آیات، مفسران معانی مختلفی برای آن ذکر کردهاند که وجه اشتراک بیشتر آنها، توصیف این افعال به حکمت، به معنای فعل دارای هدف و غایت صحیح، یا وقوع حتمی است. <ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انعام آیه ۷۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره شوری آیه ۱۷، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره آل عمران آیه ۴.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره انعام آیه ۷۳.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۵.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره شوری آیه ۱۷.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۴.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره انعام آیه ۷۳.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره شوری آیه ۱۷.</ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۴.</ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انعام آیه ۷۳.</ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵.</ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره شوری آیه ۱۷.</ref> | ||
=== عینیت قول خدا با فعل او=== | === عینیت قول خدا با فعل او === | ||
براساس آیات قرآن، «قول خدا» نیز، که عین فعل اوست، حق است. <ref>انعام/سوره ۶، آیه ۷۳. | براساس آیات قرآن، «قول خدا» نیز، که عین فعل اوست، حق است. <ref>انعام/سوره ۶، آیه ۷۳. </ref><ref>احزاب/سوره ۳۳، آیه ۴. </ref><ref>ص/سوره ۳۸، آیه ۸۴. </ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن ذیل سوره انعام آیه ۷۳.</ref> | ||
علامه طباطبائی <ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره احزاب آیه ۴.</ref> حق بودن قول خدا را به این معنا دانسته است که اگر از چیزی خبر دهد، مطابق با خبر الهی واقع میشود و اگر حُکمی را انشا کند، آثاری که با مصلحت واقعی مطابقت دارد، بر آن مترتب میشود. | علامه طباطبائی <ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره احزاب آیه ۴.</ref> حق بودن قول خدا را به این معنا دانسته است که اگر از چیزی خبر دهد، مطابق با خبر الهی واقع میشود و اگر حُکمی را انشا کند، آثاری که با مصلحت واقعی مطابقت دارد، بر آن مترتب میشود. | ||
مفسران، اطلاق «حق» بر قرآن یا توصیف نزول آن به «حق» را در آیات متعدد به همین معنا | مفسران، اطلاق «حق» بر قرآن یا توصیف نزول آن به «حق» را در آیات متعدد به همین معنا دانستهاند. <ref>آل عمران/سوره ۳، آیه ۳. </ref><ref>انعام/سوره ۶، آیه ۱۱۴. </ref><ref>اِسراء/سوره ۱۷، آیه ۱۰۵. </ref><ref>زخرف/سوره ۴۳، آیه ۳۰۳۱. </ref><ref>محمد/سوره ۴۷، آیه ۲. </ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره آل عمران آیه ۳.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره انعام آیه ۱۱۴.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره اسراء آیه ۱۰۵.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره زخرف آیه ۳۰ـ۳۱.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره محمد آیه ۲.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۳.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره انعام آیه ۱۱۴.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره اسراء آیه ۱۰۵.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره زخرف آیه ۳۰ـ۳۱.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره محمد آیه ۲.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انعام آیه ۱۱۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره اسراء آیه ۱۰۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره زخرف آیه ۳۰ـ۳۱، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره محمد آیه ۲، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref> | ||
همچنین، ترکیب اضافی «قَوْلَ الحَقِّ» <ref>مریم/سوره ۱۹، آیه ۳۴. | همچنین، ترکیب اضافی «قَوْلَ الحَقِّ» <ref>مریم/سوره ۱۹، آیه ۳۴. </ref> درباره حضرت عیسی علیهالسلام، عموماً تعبیری دیگر از «کلمة اللّه» <ref>آل عمران/سوره ۳، آیه ۴۵. </ref><ref>نساء/سوره ۴، آیه ۱۷۱. </ref> تفسیر میشود <ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره مریم آیه ۳۴.</ref><ref>محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره مریم آیه ۳۴، قاهره، چاپ افست تهران.</ref> که به نحوه خاص خلقت حضرت عیسی به واسطه یک کلمه خدا ــ کُن <ref>آل عمران/سوره ۳، آیه ۵۹. </ref> ــ مربوط است. <ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره مریم آیه ۳۴.</ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره مریم آیه ۳۴.</ref> | ||
وعدههای الهی، که از بارزترین مصادیق قول خداوند هستند، در آیات متعدد، با تعبیر «اِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ» <ref>یونس/سوره ۱۰، آیه ۴. </ref><ref>یونس/سوره ۱۰، آیه ۵۵. </ref><ref>هود/سوره ۱۱، آیه ۴۵. </ref><ref>قصص/سوره ۲۸، آیه ۱۳. </ref><ref>روم/سوره ۳۰، آیه ۶۰. </ref><ref>لقمان/سوره ۳۱، آیه ۳۳. </ref><ref>غافر/سوره ۴۰، آیه ۵۵. </ref> وصف شدهاند. | |||
حق بودن | حق بودن وعدههای الهی، مانند نصرت و اعزاز دین پیامبر، برگشت انسانها به سوی پروردگارشان، ثواب و عقاب یا برگرداندن موسی به مادرش، به معنای وقوع حتمی آنهاست. <ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره هود آیه ۴۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره قصص آیه ۱۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره روم آیه ۶۰، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره لقمان آیه ۳۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره غافر آیه ۵۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۴.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۵۵.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره هود آیه ۴۵.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره قصص آیه ۱۳.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره روم آیه ۶۰.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره لقمان آیه ۳۳.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره غافر آیه ۵۵.</ref> | ||
همچنین تعابیری مانند «حَقَّ عَلَیهِمُ القَولُ»، | همچنین تعابیری مانند «حَقَّ عَلَیهِمُ القَولُ»، <ref>فصلت/سوره ۴۱، آیه ۲۵. </ref> «حَقَّ عَلیهِ کلمةُ العَذابِ» <ref>زمر/سوره ۳۹، آیه ۱۹. </ref> و مشابه این ها، <ref>اعراف/سوره ۷، آیه ۳۰. </ref><ref>اِسراء/سوره ۱۷، آیه ۱۶. </ref><ref>حج/سوره ۲۲، آیه ۱۸. </ref><ref>ص/سوره ۳۸، آیه ۱۴. </ref> حاکی از محقق شدن قولِ وعیدی خداوند درباره گمراهی و عذاب کافران در دنیا و آخرت است. | ||
=== دلالت واژه«حق» برعقیده=== | === دلالت واژه«حق» برعقیده === | ||
واژه «حَق»، در دلالتی معرفتی، وصفی است برای عقیده، | واژه «حَق»، در دلالتی معرفتی، وصفی است برای عقیده، <ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمد سید کیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.</ref> از این وجه، حوزه معنایی دیگر حق در قرآن، در زمینه عقیده و فعل انسان است. | ||
در آیات متعدد، عقیده مطابق با واقع، حق نامیده شده است. | در آیات متعدد، عقیده مطابق با واقع، حق نامیده شده است. <ref>انبیاء/سوره ۲۱، آیه ۲۴. </ref><ref>احقاف/سوره ۴۶، آیه ۳۰. </ref><ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره حج آیه ۶، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره فرقان آیه ۲۶، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انبیاء آیه ۱۸</ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷.</ref> | ||
در این معنا حق مقابل «ظن» و «ضلال» قرار میگیرد. | در این معنا حق مقابل «ظن» و «ضلال» قرار میگیرد. <ref>یونس/سوره ۱۰، آیه ۳۲. </ref><ref>یونس/سوره ۱۰، آیه ۳۶. </ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۳۵.</ref> | ||
مثال معروف حق و باطل در آیه ۱۷ سوره رعد بیان میکند که موضع انسانها در برابر حقیقت متفاوت است؛ برخی حق بودنِ حقایقی چون قرآن را درمی یابند و برخی نسبت به آن کور و چشم | مثال معروف حق و باطل در آیه ۱۷ سوره رعد بیان میکند که موضع انسانها در برابر حقیقت متفاوت است؛ برخی حق بودنِ حقایقی چون قرآن را درمی یابند و برخی نسبت به آن کور و چشم بستهاند. <ref>رعد/سوره ۱۳، آیه ۱۷۱۹. </ref> | ||
مطابق این تمثیل، از آبی که خدا از آسمان فرو میفرستد، دشتها به قدر خود مقداری از آب را در خود روان میکنند و کف زائد را سیل میبرد. | مطابق این تمثیل، از آبی که خدا از آسمان فرو میفرستد، دشتها به قدر خود مقداری از آب را در خود روان میکنند و کف زائد را سیل میبرد. | ||
همچنین زیور آلاتی که در آتش گداخته میشود، ماده خالصی دارد که باقی میماند و پس ماندههایی که بی فایده است. | همچنین زیور آلاتی که در آتش گداخته میشود، ماده خالصی دارد که باقی میماند و پس ماندههایی که بی فایده است. <ref>ابوالفتوح رازی، روض الجِنان و روح الجَنان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ش. (برای تعداد مثالها در این آیه)</ref><ref>سیوطی، الدّر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ذیل سوره رعد آیه ۱۷.(برای تعداد مثالها در این آیه)</ref> | ||
در این تمثیل، ویژگی مهم و مؤکد حق، ثبات و منشأ آثار بودن است و خصوصیت باطل، ظاهر نمایی و بی ثمری است. | در این تمثیل، ویژگی مهم و مؤکد حق، ثبات و منشأ آثار بودن است و خصوصیت باطل، ظاهر نمایی و بی ثمری است. <ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.</ref> | ||
به همین ترتیب، در عالم هستی، موجودی حق است که ثابت باشد و هرچه ناپایدار و میرا باشد، از این جهت، باطل است. | به همین ترتیب، در عالم هستی، موجودی حق است که ثابت باشد و هرچه ناپایدار و میرا باشد، از این جهت، باطل است. <ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷.</ref> | ||
براین اساس، اگر انسان معتقد به چیزی باشد که وجود خارجی ندارد، یا برای موجودات، خواص وجودی ای فرض کند که فاقد آن باشند، مانند استقلال یا بقا برای موجودات ممکن الموجود، یا اعتقاد به تجسد یافتن خدا در شخص انسانی، این عقاید باطل است. | براین اساس، اگر انسان معتقد به چیزی باشد که وجود خارجی ندارد، یا برای موجودات، خواص وجودی ای فرض کند که فاقد آن باشند، مانند استقلال یا بقا برای موجودات ممکن الموجود، یا اعتقاد به تجسد یافتن خدا در شخص انسانی، این عقاید باطل است. <ref>عبدالرزاق کاشی، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۳۰۳، چاپ مجید هادی زاده، تهران ۱۳۸۳ش.</ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷.</ref><ref>توشی هیکو ایزوتسو، تصوف و تائویسم: یک مطالعه مقایسه ای از مفاهیم کلیدی فلسفی، ج۱، ص۳۳، توکیو ۱۹۸۳.</ref> | ||
=== عارفان به«حق» درقرآن=== | === عارفان به«حق» درقرآن === | ||
قرآن افراد خاصی را به عنوان کسانی که حق (به طور خاص، حق بودنِ قرآن) را در مییابند، معرفی کرده است: کسانی که از جانب خدا به ایشان علم داده شده، صاحبان خردهای ناب، برخی از اهل کتاب، و مؤمنان. | قرآن افراد خاصی را به عنوان کسانی که حق (به طور خاص، حق بودنِ قرآن) را در مییابند، معرفی کرده است: کسانی که از جانب خدا به ایشان علم داده شده، صاحبان خردهای ناب، برخی از اهل کتاب، و مؤمنان. <ref>بقرة/سوره ۲، آیه ۱۴۴. </ref><ref>مائدة/سوره ۵، آیه ۸۳. </ref><ref>مائدة/سوره ۵، آیه ۸۴. </ref><ref>رعد/سوره ۱۳، آیه ۱۹. </ref><ref>حج/سوره ۲۲، آیه ۵۴. </ref><ref>سبأ/سوره ۳۴، آیه ۶. </ref><ref>شوری/سوره ۴۲، آیه ۱۸. </ref> | ||
این افراد به احوال اشک ریختن از سر معرفت حق، ایمان آوردن، نرم دلی و دارا بودن بصیرت، وصف | این افراد به احوال اشک ریختن از سر معرفت حق، ایمان آوردن، نرم دلی و دارا بودن بصیرت، وصف شدهاند. <ref>مائدة/سوره ۵، آیه ۸۳. </ref><ref>رعد/سوره ۱۳، آیه ۱۹. </ref><ref>حج/سوره ۲۲، آیه ۵۴. </ref><ref>شوری/سوره ۴۲، آیه ۱۸. </ref> | ||
=== اتصاف افعال انسان به صفت حق === | |||
علاوه بر حوزه معرفت، به بیان علامه طباطبائی <ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷.</ref> در حوزه افعال انسانها نیز هر فعل هنگامی حق است که با غایت و نتیجه ای که برایش مقرر شده است (مانند سیری برای خوردن)، هماهنگ باشد، در غیر این صورت، فعل باطل است. | |||
ظاهرآ تعبیر «بِغَیرِالحقّ» در توصیف برخی افعال انسانها از همین باب است؛ افعالی چون غلوّ در دین، بَغیْ (ظلم)، بیرون راندن مؤمنان از سرزمینشان و فَرَح. <ref>مائدة/سوره ۵، آیه ۷۷. </ref><ref>اعراف/سوره ۷، آیه ۳۳. </ref><ref>حج/سوره ۲۲، آیه ۴۰. </ref><ref>غافر/سوره ۴۰، آیه ۷۵. </ref> | |||
تعبیر «یا اَیها النّاسُ اِنَّما بَغیکُم عَلی اَنفُسِکُم» در آیه ۲۳ [[سوره یونس]]، <ref>یونس/سوره ۱۰، آیه ۲۳. </ref> و تأکید بر اینکه عذاب قوم مستکبر عاد در آخرت خوار کننده تر از عذاب دنیوی آنهاست، <ref>فصلت/سوره ۴۱، آیه ۱۶. </ref> دلالتی ضمنی است بر اینکه این گونه اعمال، انسانها را به هدف و غایتی که در پی آناند نمیرساند. چون در عالم وجود، حقِ مطلق فقط خداوند است و تنها اوست که به سوی حق هدایت میکند<ref>یونس/سوره ۱۰، آیه ۳۲. </ref><ref>یونس/سوره ۱۰، آیه ۳۵. </ref> و دستیابی انسان به حقیقت در اندیشه و کردار، جز با پیروی از دین حق میسر نیست. <ref>یونس/سوره ۱۰، آیه ۳۵. </ref> | |||
" | " | ||
=== | === چیرگی دین حق برسایر ادیان === | ||
دین حق، که همان اسلام است، <ref>توبه/سوره ۹، آیه ۲۹. </ref><ref>توبه/سوره ۹، آیه ۳۳. </ref><ref>صف/سوره ۶۱، آیه ۹. </ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره توبه آیه ۲۹۹، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره توبه آیه ۳۳۹، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره صف آیه ۹، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره توبه آیه ۲۹.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره توبه آیه ۳۳.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره صف آیه ۹.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره توبه آیه ۲۹.</ref> <ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره توبه آیه ۳۳.</ref> <ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره صف آیه ۹.</ref> <ref>محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره توبه آیه ۲۹، قاهره، چاپ افست تهران.</ref> <ref>محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره توبه آیه ۳۳، قاهره، چاپ افست تهران.</ref><ref>محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره صف آیه ۹، قاهره، چاپ افست تهران.</ref> به دلیل موافقت با فطرت و سنّت تکوین، انسانها را در دنیا و آخرت به سعادت میرساند <ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره توبه آیه ۲۹.</ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره محمد آیه ۲.</ref> و به اراده الهی سرانجام بر همه ادیان چیره میگردد. <ref>توبه/سوره ۹، آیه ۳۳. </ref><ref>صف/سوره ۶۱، آیه ۹. </ref> | |||
قرآن در آیات متعدد، به تمثیل یا به تصریح، از پیروزی نهایی حق بر باطل خبر میدهد <ref>رعد/سوره ۱۳، آیه ۱۷. </ref><ref>اِسراء/سوره ۱۷، آیه ۸۱. </ref><ref>انبیاء/سوره ۲۱، آیه ۱۸. </ref> و انسانها را از معارضه با حق، کتمان حق، در هم آمیختن حق و باطل و تکذیب حق بازمیدارد. <ref>بقرة/سوره ۲، آیه ۴۲. </ref><ref>بقرة/سوره ۲، آیه ۱۴۶. </ref><ref>انعام/سوره ۶، آیه ۵. </ref> | |||
چون گاهی حق، مدتی پوشیده میماند <ref>بقرة/سوره ۲، آیه ۴۲. </ref><ref>بقرة/سوره ۲، آیه ۱۴۶. </ref><ref>آل عمران/سوره ۳، آیه ۷۱. </ref><ref>یوسف/سوره ۱۲، آیه ۴. </ref><ref>یوسف/سوره ۱۲، آیه ۱۰۰. </ref> و مهلت دادن به باطل از سنّتهای الهی است <ref>رعد/سوره ۱۳، آیه ۱۷. </ref><ref>طارق/سوره ۸۶، آیه ۱۷. </ref> و غلبه ظاهری باطل و دشواری التزام به حق ممکن است به یأس و تردید اهل حق بینجامد، <ref>بقرة/سوره ۲، آیه ۲۱۴. </ref><ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انبیاء آیه ۱۸.</ref> | |||
در آیات متعدد، فرمان صبر به پیامبر، با تأکید بر حق بودن وعدههای الهی قرین گشته <ref>روم/سوره ۳۰، آیه ۶۰. </ref><ref>غافر/سوره ۴۰، آیه ۵۵. </ref><ref>غافر/سوره ۴۰، آیه ۷۷. </ref> و تواصی به حق، در کنار تواصی به صبر، از صفات مؤمنان شمرده شده است. <ref>عصر/سوره ۱۰۳، آیه ۳. </ref> | |||
=== | === دلالت حقوقی واژه«حق» درقرآن === | ||
گذشته از دو حوزه معنایی وجود شناسانه و معرفت شناسانه، واژه «حَق» در قرآن با دو دلالت حقوقی نیز به کار رفته است: یکی به معنای عمل یا تکلیفی که برعهده فرد است و بر انجام دادن آن تأکید شده است، مانند وصیت کردن <ref>بقرة/سوره ۲، آیه ۱۸۰. </ref> یا رعایت بهره زوجه از سوی زوج در احکام طلاق، <ref>بقرة/سوره ۲، آیه ۲۳۶. </ref><ref>بقرة/سوره ۲، آیه ۲۴۱. </ref> و دیگری به معنای نصیب یا بهره ای که متعلق به فرد خاصی است، مانند آیاتی که به دادن حق خویشاوندان، مسکینان و در راه ماندگان امر میکند، <ref>اِسراء/سوره ۱۷، آیه ۲۶. </ref><ref>روم/سوره ۳۰، آیه ۳۸. </ref> یا نگاه داشتن بهره ای معین از اموال را برای سائل و محروم، از ویژگیهای نمازگزاران و متقین برمی شمارد. <ref>ذاریات/سوره ۵۱، آیه ۱۹. </ref><ref>معارج/سوره ۷۰، آیه ۲۴. </ref> | |||
در | |||
=== دلالت | === دلالت واژه«حق» برتأکید درقرآن === | ||
واژه «حَق» در قرآن در یک ساختار نحوی ویژه ــ مثل: «یتلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ»، <ref>بقرة/سوره ۲، آیه ۱۲۱. </ref> «اِتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» <ref>آل عمران/سوره ۳، آیه ۱۰۲. </ref> ــ، برای تأکید بر انجام دادن کاری به نحو کامل و شایسته به کار رفته است؛ مانند تلاوت کتاب خدا، رعایت تقوای الهی، شناختن قدر خدا و جهاد. <ref>بقرة/سوره ۲، آیه ۱۲۱. </ref><ref>آل عمران/سوره ۳، آیه ۱۰۲. </ref><ref>انعام/سوره ۶، آیه ۹۱. </ref><ref>حج/سوره ۲۲، آیه ۷۴. </ref><ref>بقرة/سوره ۲، آیه ۷۸. </ref><ref>حدید/سوره ۵۷، آیه ۲۷. </ref> | |||
تعبیر حَقُّ الیقین نیز، که بعدها از مهم ترین اصطلاحات عرفانی شد، دوبار در قرآن به کار رفته است. <ref>واقعة/سوره ۵۶، آیه ۹۵. </ref><ref>حاقة/سوره ۶۹، آیه ۵۱. </ref> | |||
اضافه حق به یقین در این ترکیب، اضافه بیانیه و برای تأکید بر حقانیت قرآن <ref>حاقة/سوره ۶۹، آیه ۵۱. </ref> و راستی اخبار قیامت و وقوع حتمی آن <ref>واقعة/سوره ۵۶، آیه ۹۵. </ref> است. <ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره واقعه آیه ۹۵.</ref><ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره حاقه آیه ۵۱.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره واقعه آیه ۹۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره حاقه آیه ۵۱، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره واقعه آیه ۹۵.</ref><ref>زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره حاقه آیه ۵۱.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره واقعه آیه ۹۵.</ref><ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره حاقه آیه ۵۱.</ref> | |||
== وجوه استعمال واژه«حق» درحدیث == | |||
== وجوه استعمال واژه«حق» درحدیث== | |||
در جوامع حدیثی، درباره شناخت حق، استواری در راه حق و تقابل آن با باطل، مطالب بسیاری آمده است. | در جوامع حدیثی، درباره شناخت حق، استواری در راه حق و تقابل آن با باطل، مطالب بسیاری آمده است. | ||
=== آثار و برکات شناخت حق=== | === آثار و برکات شناخت حق === | ||
بنابر روایات، شناخت حق از | بنابر روایات، شناخت حق از نشانههای بصیرت و دانایی است. <ref>کلینی، الکافی، ج۵، ص۵۲. </ref> | ||
همچنین کمال عقل در پیروی از حق و تواضع در برابر آن نهفته است. | همچنین کمال عقل در پیروی از حق و تواضع در برابر آن نهفته است. <ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶. </ref><ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۳۰. </ref><ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۲۷. </ref> | ||
در مقابل، پیروی از هوای نفس، فراموشی آخرت و کثرتِ نزاع جاهلانه، از جمله عواملی است که انسان را از حق باز میدارد. | در مقابل، پیروی از هوای نفس، فراموشی آخرت و کثرتِ نزاع جاهلانه، از جمله عواملی است که انسان را از حق باز میدارد. <ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۴۲، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref><ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۸۴، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref><ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، حکمت ۳۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref><ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴. </ref> | ||
طبق حدیثی از پیامبر اکرم، راه معرفت حق، معرفت نفس، راه موافقت با حق، مخالفت با نفس، راه رسیدن به رضایت حق، سخط بر نفس، راه رسیدن به حق، هجرت از نفس، راه طاعت حق، عصیان بر نفس، راه ذکر حق، فراموش کردن نفس و راه قرب به حق و انس با آن، دوری و وحشت از نفس است. | طبق حدیثی از پیامبر اکرم، راه معرفت حق، معرفت نفس، راه موافقت با حق، مخالفت با نفس، راه رسیدن به رضایت حق، سخط بر نفس، راه رسیدن به حق، هجرت از نفس، راه طاعت حق، عصیان بر نفس، راه ذکر حق، فراموش کردن نفس و راه قرب به حق و انس با آن، دوری و وحشت از نفس است. <ref>ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة، ج۱، ص۲۴۶، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳۱۴۰۵/ ۱۹۸۳۱۹۸۵. </ref><ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۶۷، ص۷۲. </ref> | ||
همچنین در حدیثی منسوب به علی علیهالسلام، معروف به «حدیث حقیقت»، امام در پی پرسش مُصرّانه کمیل بن زیاد از چیستی حقیقت، در چند عبارت عرفانی آن را وصف میکند. | همچنین در حدیثی منسوب به علی علیهالسلام، معروف به «حدیث حقیقت»، امام در پی پرسش مُصرّانه کمیل بن زیاد از چیستی حقیقت، در چند عبارت عرفانی آن را وصف میکند. | ||
=== لزوم عمل به حق وپایداری برآن=== | === لزوم عمل به حق وپایداری برآن === | ||
در احادیث بر لزوم عمل به حق و پایداری بر آن بسیار تأکید شده است، حتی اگر پیامدهایی سخت، مانند قطعه قطعه شدن یا سوزانده شدن، داشته باشد. | در احادیث بر لزوم عمل به حق و پایداری بر آن بسیار تأکید شده است، حتی اگر پیامدهایی سخت، مانند قطعه قطعه شدن یا سوزانده شدن، داشته باشد. <ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۹۱. </ref><ref>کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۴۰. </ref> | ||
علی علیهالسلام به فرزند خود سفارش میکند برای حق به هر دشواری ای وارد شود و شکیبایی ورزیدن در راه حق را نیکوترین خصلت برمی شمارد. | علی علیهالسلام به فرزند خود سفارش میکند برای حق به هر دشواری ای وارد شود و شکیبایی ورزیدن در راه حق را نیکوترین خصلت برمی شمارد. <ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، نامه ۳۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref> | ||
قرین گشتن سفارش التزام به حق با توصیه به صبر، دشواری پایداری در راه حق را به خوبی نشان میدهد. | قرین گشتن سفارش التزام به حق با توصیه به صبر، دشواری پایداری در راه حق را به خوبی نشان میدهد. <ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، نامه ۵۳، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref> | ||
بنابر حدیثی از امام باقر علیهالسلام، «اِصبِر عَلَی الحَقِّ وَ اِن کان مُرّاً» وصیتِ همه امامان بوده است. | بنابر حدیثی از امام باقر علیهالسلام، «اِصبِر عَلَی الحَقِّ وَ اِن کان مُرّاً» وصیتِ همه امامان بوده است. <ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۹۱. </ref> | ||
البته به تصریح امام علی علیهالسلام، حق به رغم سنگینی، گوارا، و باطل در عین سبکی، بد فرجام است و اهل حق مدتی کوتاه در سختی و مدتی طولانی در عافیت و آسایش اند. | البته به تصریح امام علی علیهالسلام، حق به رغم سنگینی، گوارا، و باطل در عین سبکی، بد فرجام است و اهل حق مدتی کوتاه در سختی و مدتی طولانی در عافیت و آسایش اند. <ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، حکمت ۳۷۶، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref><ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۵۵. </ref> | ||
احادیث بسیاری نیز درباره لزوم بازگو کردن حق حتی در مواردی که به ضرر فرد باشد، و همچنین گفتن حق در رضا و غضب، وارد شده است. | احادیث بسیاری نیز درباره لزوم بازگو کردن حق حتی در مواردی که به ضرر فرد باشد، و همچنین گفتن حق در رضا و غضب، وارد شده است. <ref>احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، ج۳، ص۵۵، بشرح جلالالدینسیوطی، بیروت ۱۳۴۸/۱۹۳۰.</ref><ref>ابن حِبّان، صحیح ابن حبّان، ج۲، ص۷۹، بترتیب ابن بلبان، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.</ref><ref>ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۲، ص۵۲۶، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.</ref><ref>الاختصاص، (منسوب به) محمد بن محمد مفید، ج۱، ص۳۲، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۲/۱۹۸۲. </ref> | ||
براساس حدیث مشهور نبوی، برترین جهاد، گفتن کلام حق در برابر سلطانِ جائر است. | براساس حدیث مشهور نبوی، برترین جهاد، گفتن کلام حق در برابر سلطانِ جائر است. <ref>ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۹، بیروت، دارصادر.</ref><ref>ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۳۳۰، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).</ref><ref>علی بن حسام الدین متقی، کنز العُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۵، ص۹۲۳، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.</ref> | ||
برخی از | برخی از خطبههای حضرت علی علیهالسلام، بر آمیختگی مداوم حق و باطل و در نتیجه لزوم افشای باطل برای جلوهگر ساختن حق دلالت دارد. | ||
در کلام علی علیهالسلام این وضعیت شبهه ناک، جولانگاه شیطان برای استیلا یافتن بر اهل باطل خوانده شده، اما در عین حال بر این نکته تأکید شده است که دوستان خدا به لطف حق و با هدایت نور یقین، نجات مییابند. | در کلام علی علیهالسلام این وضعیت شبهه ناک، جولانگاه شیطان برای استیلا یافتن بر اهل باطل خوانده شده، اما در عین حال بر این نکته تأکید شده است که دوستان خدا به لطف حق و با هدایت نور یقین، نجات مییابند. <ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۳۸، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref><ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۵۰، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref><ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۱۰۴، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref> | ||
=== صفات اهل حق در روایات شیعی=== | === صفات اهل حق در روایات شیعی === | ||
از جمله مسائلی که در احادیث شیعی بسیار مورد توجه قرار گرفته، توصیف اهل حق است. | از جمله مسائلی که در احادیث شیعی بسیار مورد توجه قرار گرفته، توصیف اهل حق است. | ||
براساس این روایات، امامان علیهمالسلام با حقاند و حق با آنهاست، امر ایشان حق است و هر قضاوت حقی نزد آنهاست. | براساس این روایات، امامان علیهمالسلام با حقاند و حق با آنهاست، امر ایشان حق است و هر قضاوت حقی نزد آنهاست. <ref>محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، ج۱، ص۴۹، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴. </ref><ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۹۹. </ref><ref>ابن ابی زینب، الغیبة، ج۱، ص۷۷، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.</ref><ref>ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۷۸، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش. </ref> | ||
علی علیهالسلام تصریح میکند که رایت حق در دست اهل بیت علیهمالسلام است و تنها راه رستگاری، همراهی با آنان و پیروی از آنان است. | علی علیهالسلام تصریح میکند که رایت حق در دست اهل بیت علیهمالسلام است و تنها راه رستگاری، همراهی با آنان و پیروی از آنان است. <ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۸۷، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref><ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۱۰۰، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref><ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۳۹، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref> | ||
همچنین نقل شده که دین حق دین همراه با ولایت است | همچنین نقل شده که دین حق دین همراه با ولایت است <ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۳۲. </ref> و روی گردانی از ولایت اهل حق مایه هلاک است. <ref>ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۱، ص۶۲۶، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش. </ref> | ||
اگرچه سخن مشهور علی علیهالسلام («اِعرِف الحَقَ تَعرِف اَهلَهُ») به «حارث بن حوط» در جنگ جمل، | اگرچه سخن مشهور علی علیهالسلام («اِعرِف الحَقَ تَعرِف اَهلَهُ») به «حارث بن حوط» در جنگ جمل، <ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۹، چاپ محمد باقر محمودی، بیروت ۱۳۹۴/۱۹۷۴.</ref><ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۱۰.</ref><ref>محمد بن محمد مفید، الامالی، ج۱، ص۵، چاپ حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. </ref><ref>محمد بن حسن طوسی، الامالی، ج۱، ص۶۲۶، قم ۱۴۱۴.</ref> بر این دلالت دارد که شناختن حق بر شناختن اهلِ آن مقدّم است؛ اما در احادیث متعددی از رسول خدا، که در کتابهای فریقین آمده است، علی علیهالسلام و عمار یاسر، صراحتاً معیار شناخت حق و اهل آن معرفی شدهاند. <ref>سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۹۶، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴.</ref><ref>ابن بابویه، الامالی، ج۱، ص۸۳، قم ۱۴۱۷.</ref><ref>ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۱۳۹، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.</ref><ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۲، ص۲۹۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵۱۳۸۷/ ۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ افست بیروت. </ref> | ||
مضمون این روایات، که به وقوع اختلاف و نبرد میان مسلمانان پس از رحلت پیامبر اشاره دارد، در واقع به مسلمانان کمک میکرد که در فضایی که حق و باطل به هم آمیخته بود، حق را از باطل تمییز دهند. | مضمون این روایات، که به وقوع اختلاف و نبرد میان مسلمانان پس از رحلت پیامبر اشاره دارد، در واقع به مسلمانان کمک میکرد که در فضایی که حق و باطل به هم آمیخته بود، حق را از باطل تمییز دهند. | ||
=== تقابل دولت حق بادولت باطل در روایات=== | === تقابل دولت حق بادولت باطل در روایات === | ||
در احادیث شیعی به تقابل دولت حق با دولت باطل نیز اشاره شده و مصداق اَتمِّ دولت حق، دولت قائم آل محمد علیهالسلام دانسته شده است که در آن حق و عدلْ ظاهر، دل ها به هم نزدیک، و حدود الهی اجرا میشود و حق به اهلش | در احادیث شیعی به تقابل دولت حق با دولت باطل نیز اشاره شده و مصداق اَتمِّ دولت حق، دولت قائم آل محمد علیهالسلام دانسته شده است که در آن حق و عدلْ ظاهر، دل ها به هم نزدیک، و حدود الهی اجرا میشود و حق به اهلش بازمیگردد. <ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۳۳. </ref><ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص ۴۴۷. </ref><ref>ابن ابی زینب، الغیبة، ج۱، ص۳۳۴، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.</ref><ref>ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۴۶، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.</ref> | ||
=== معانی حقوقی واژه«حق» در روایات=== | === معانی حقوقی واژه«حق» در روایات === | ||
واژه «حَق» در بسیاری از احادیث بر معنای حقوقی دلالت دارد. این معنا در ابعاد گوناگون (مانند حق خدا بر انسان، حق اعضا و جوارح و حقوق متقابل انسانها در مناسبات اجتماعی) مطرح میشود. | واژه «حَق» در بسیاری از احادیث بر معنای حقوقی دلالت دارد. این معنا در ابعاد گوناگون (مانند حق خدا بر انسان، حق اعضا و جوارح و حقوق متقابل انسانها در مناسبات اجتماعی) مطرح میشود. | ||
براساس روایات، منشأ تمامی حقوق، حق خدا بر بندگان است، | براساس روایات، منشأ تمامی حقوق، حق خدا بر بندگان است، <ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref><ref>ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول صلی اللّه علیهم، ج۱، ص۲۵۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش. </ref> که از جمله آنها عبادت خالصانه و اطاعت خدا، شریک نگرفتن برای او و تقوای الهی است. <ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، حکمت ۱۹۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref><ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref><ref>محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۲۱۶، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.</ref><ref>محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج۴، ص۱۳۶، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.</ref><ref>ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص ۶۱۸-۶۱۹، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴. </ref> | ||
اگرچه به گفته علی علیهالسلام حق خدا بر بندگان، موجب ایجاد حق متقابل برای بنده نمیشود، اما در صورت التزام بنده به حقوق الهی، خداوند از سر فضل بر خود لازم کرده است به او پاداشی دو چندان دهد | اگرچه به گفته علی علیهالسلام حق خدا بر بندگان، موجب ایجاد حق متقابل برای بنده نمیشود، اما در صورت التزام بنده به حقوق الهی، خداوند از سر فضل بر خود لازم کرده است به او پاداشی دو چندان دهد <ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref> و امر دنیا و آخرتش را کفایت و او را از عذاب رها کند. <ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref><ref>محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۲۱۶، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.</ref><ref>ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص ۶۱۸-۶۱۹، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴. </ref> | ||
اما در مناسبات انسانها هر حقی موجب به وجود آمدن حقی برای طرف متقابل میشود. | اما در مناسبات انسانها هر حقی موجب به وجود آمدن حقی برای طرف متقابل میشود. <ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref> | ||
از مجموع احادیث چنین | از مجموع احادیث چنین برمیآید که صاحبان حقوق بسیارند، از آن جملهاند والدین، فرزند، همسر (حقوق خانواده)، همسایه (جار)، مهمان، برادر، و دوست. | ||
صاحبان حقوق فقط انسانها نیستند. براساس روایات، اعضای بدن و فرایض دینی (مانند نماز، حج، روزه و صدقه) نیز بر انسان حق دارند. | صاحبان حقوق فقط انسانها نیستند. براساس روایات، اعضای بدن و فرایض دینی (مانند نماز، حج، روزه و صدقه) نیز بر انسان حق دارند. <ref>محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج۲، ص۳۱۵، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.</ref><ref>محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج۳، ص۲۲۳، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.</ref><ref>محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج ۴، ص ۳۳، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.</ref><ref>محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج ۴، ص ۳۳۸، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.</ref><ref>احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، ج۴، ص۲۱۱، بشرح جلالالدینسیوطی، بیروت ۱۳۴۸/۱۹۳۰.</ref><ref>ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول صلی اللّه علیهم، ج۱، ص۲۵۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش. </ref><ref>ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص۶۱۹، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴. </ref> | ||
مجموعه مفصّل و جامعی از این حقوق در | مجموعه مفصّل و جامعی از این حقوق در رسالهای کوتاه از امام سجاد علیهالسلام، به نام «رسالة الحقوق»، آمده است (رسالة الحقوق). مطابق این رساله، منشأ تمامی حقوق، حقی است که خدا بر بندگان دارد. | ||
=== | === بزرگترین حق خدا بربنده === | ||
بزرگ ترین حق خدا بر بنده، عبادت خالصانه و شرک نورزیدن به اوست. براساس این حق اصلی، در هر نعمتی، حقی بر بندگان واجب شده است، که همه این حقوق اهمیت یکسانی ندارند. | بزرگ ترین حق خدا بر بنده، عبادت خالصانه و شرک نورزیدن به اوست. براساس این حق اصلی، در هر نعمتی، حقی بر بندگان واجب شده است، که همه این حقوق اهمیت یکسانی ندارند. | ||
به تصریح [[ | به تصریح [[علی بن ابی طالب]] علیهالسلام، <ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref> عظیم ترین حقی که خدا بر انسانها واجب ساخته، حقوق متقابل حاکم و مردم است. | ||
همچنین بنابر سخن امام علی علیهالسلام، | همچنین بنابر سخن امام علی علیهالسلام، <ref>علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۹۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.</ref> نهایت حق خدا بر بنده، شناختن خدا تنها از طریق قرآن و سنّت رسول اکرم است. | ||
=فهرست منابع= | =فهرست منابع= | ||
(۱) علاوه بر قرآن. | (۱) علاوه بر قرآن. | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۵۸: | ||
(۱۲) ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول صلی اللّه علیهم، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش. | (۱۲) ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول صلی اللّه علیهم، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش. | ||
(۱۳) ابن | (۱۳) ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲. | ||
(۱۴) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة. | (۱۴) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة. | ||
(۱۵) ابن ماجه، سنن ابن ماجة، چاپ محمد فؤاد | (۱۵) ابن ماجه، سنن ابن ماجة، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت). | ||
(۱۶) ابن منظور، لسان العرب. | (۱۶) ابن منظور، لسان العرب. | ||
(۱۷) | (۱۷) ابوالفتوح رازی، روض الجِنان و روح الجَنان فی تفسیر القرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ش. | ||
(۱۸) الاختصاص، (منسوب به) محمد بن محمد مفید، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۲/۱۹۸۲. | (۱۸) الاختصاص، (منسوب به) محمد بن محمد مفید، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۲/۱۹۸۲. | ||
خط ۱۸۲: | خط ۱۸۰: | ||
(۲۳) محمد اعلی بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، بیروت، دار صادر. | (۲۳) محمد اعلی بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، بیروت، دار صادر. | ||
(۲۴) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد | (۲۴) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش. | ||
(۲۵) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹. | (۲۵) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹. | ||
خط ۱۹۸: | خط ۱۹۶: | ||
(۳۱) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن. | (۳۱) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن. | ||
(۳۲) سلیمان بن احمد طبرانی، کتاب الدعاء، چاپ مصطفی | (۳۲) سلیمان بن احمد طبرانی، کتاب الدعاء، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۳. | ||
(۳۳) سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، چاپ حمدی | (۳۳) سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴. | ||
(۳۴) طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن. | (۳۴) طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن. | ||
خط ۲۱۰: | خط ۲۰۸: | ||
(۳۷) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت. | (۳۷) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت. | ||
(۳۸) | (۳۸) عبدالرزاق کاشی، شرح فصوص الحکم، چاپ مجید هادی زاده، تهران ۱۳۸۳ش. | ||
(۳۹) علی بن | (۳۹) علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم. | ||
(۴۰) محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، چاپ افست تهران. | (۴۰) محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، چاپ افست تهران. | ||
خط ۲۲۴: | خط ۲۲۲: | ||
(۴۴) مجلسی، بحارالانوار. | (۴۴) مجلسی، بحارالانوار. | ||
(۴۵) محمد فؤاد | (۴۵) محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قم ۱۳۸۰ش. | ||
(۴۶) مُفَضَّل بن محمد مُفَضَّل ضَبّی، المُفَضَّلیات، چاپ احمد محمد شاکر و | (۴۶) مُفَضَّل بن محمد مُفَضَّل ضَبّی، المُفَضَّلیات، چاپ احمد محمد شاکر و عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳. | ||
(۴۷) محمد بن محمد مفید، الامالی، چاپ حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. | (۴۷) محمد بن محمد مفید، الامالی، چاپ حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. | ||
(۴۸) احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، بشرح | (۴۸) احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، بشرح جلالالدینسیوطی، بیروت ۱۳۴۸/۱۹۳۰. | ||
(۴۹) یعقوبی، تاریخ الیعقوبی. | (۴۹) یعقوبی، تاریخ الیعقوبی. | ||
خط ۲۴۴: | خط ۲۴۲: | ||
(۵۴) توشی هیکو ایزوتسو، تصوف و تائویسم: یک مطالعه مقایسه ای از مفاهیم کلیدی فلسفی، توکیو ۱۹۸۳؛ | (۵۴) توشی هیکو ایزوتسو، تصوف و تائویسم: یک مطالعه مقایسه ای از مفاهیم کلیدی فلسفی، توکیو ۱۹۸۳؛ | ||
=پانویس= | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | |||
[[رده:عقاید]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۷
حق محوریترین موضوع در مباحث دینی است. تا معیار حق معلوم نشود هیچ ثباتی بر ادله حاکم نخواهد شد. در ادبیات دینی مسلمانان حق وصف و مصدری پر بسامد در قرآن و حدیث و متون فقهی دالّ بر راستی و واقعیت است. این واژه در فلسفه و عرفان نیز کاربرد فراوان دارد.
واژه «حق» در لغت و قرآن و حدیث
بررسی لغوی واژه«حق»
برای ریشه حق دو معنای اصلی ذکر شده است: یکی استحکام و استواری، چنان که «ثوب محقَّق» به معنای لباس یا پارچه ای با بافت محکم است؛
و دیگری موافقت و مطابقت، چنان که به حفره ای که پاشنه در، در آن قرار میگیرد و میچرخد «حِقِّ الباب» و به محل اتصال دو استخوان «حُق» میگویند. [۱][۲][۳]
مهمترین کاربردهای ریشه«حقق»
مهم ترین کاربردهای ریشه «ح ق ق»، نخست مصدرهای «حق» و «حقیقت» به معنای واقعیت است و دوم، صفت حق است در وصف اعتقاد یا حکمی که با واقعیت مطابقت دارد. [۴] برای یافتن تفاوتهای معنایی و کاربردی حق و صدق میتوانیم از کتب لغت بهره جوییم. [۵][۶][۷][۸]
مشتقات اسمی وفعلی ریشه«حقق»
مشتقات اسمی و فعلی ریشه «ح ق ق» بر مفاهیم مختلف مادّی و انتزاعی دلالت دارد که مشهورترین این معانی عبارتاند از: نقیض باطل، موجود ثابت و انکارناپذیر، نامی برای خدا (الحق)، وجوب، شایستگی، یقین، نصیب و بهره، خالص و محض هر شیء، وسط شیء، استوار و ظاهر ساختن، هر نوع بلوغ و رسیدن مانند رسیدن شتر بچه به وضعی که بتوان بر او بار برد، فربه شدن شتر، طلوع خورشید، کامل شدن بهار و معانی ای با شهرت کمتر چون پرچم، سفر شبانه، خانه عنکبوت و ظرفی که بتوان بر روی آن حکاکی نمود. [۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵]
سابقه استعمال ریشه«حق» ومشتقاتش
ریشه «حق» و برخی مشتقات آن، در زبان عرب پیش از اسلام متداول بوده [۱۶][۱۷] و دست کم در معانی اصلیِ واقعیت و راستی [۱۸] و بهره یا نصیب [۱۹] در اشعار و مَثَلها به کار رفته است. همچنین، دو واژه حاکی از نام خدا، به صورت حق و حقت، در کتیبههای جنوب عربستان یافته شده است. [۲۰][۲۱] در برخی دیگر از زبانهای سامی باستانی، مانند عبری، کنعانی، آرامی و سریانی، اصلِ «ح ق» به صورتها و معانی گوناگون رایج بوده و در کتاب مقدّس عبری، ۲۵۰ واژه از این ریشه آمده است. [۲۲][۲۳] در «عهد قدیم»، اشتقاقهای حق (""PPπ"") به معنای حک کردن بر چوب، سنگ یا فلز [۲۴][۲۵] اشتقاقهای حُق و حَقه به معنای ظرفی که بتوان بر آن حکاکی کرد، ثبت کردن، ترسیم کردن، مقرر کردن، فرمان، قانون، سنّت متداول یا رسم مربوط به خدا یا انسانها، طبیعتِ اشیا، حقوق و امتیاز به کار رفته است، [۲۶][۲۷][۲۸] اما در میان همه زبانهای سامی، گسترده ترین حوزه معنایی و کامل ترین و عالی ترین معانی حق و مشتقات آن را در زبان عربی میتوان یافت که نه فقط بر افعال و اشیای مادّی، بلکه بر کیفیات، صفات و واقعیات غیر مادّی نیز دلالت دارد. [۲۹][۳۰]
وجوه استعمال واژه«حق» درقرآن
واژه «حَق» و مشتقات آن در قرآن ۲۸۷ بار، در حوزههای معنایی گوناگون، به کار رفته است. [۳۱] مهم ترین زمینه معنایی واژه «حَق» در قرآن، مربوط به مفاهیم وجود و هستی است. مطابق آیات قرآن، مصداق کامل و منشأ اصلی حق، خداوند است.[۳۲][۳۳][۳۴][۳۵] علاوه بر این، «الحق» یکی از «اسماء الحسنی» است. [۳۶][۳۷]
آیات دال برعینیت خدا و«حق»
آیاتی که خدا را عین حق دانسته یا با وصف حق توصیف کرده در دو زمینه اصلی بیان شده است: دسته نخست آیاتی که بر قدرت عظیم خدا به عنوان منشأ هر ایجاد و تغییر و تحول در عالم هستی تأکید میکند، مانند آیات مربوط به «مراحل خلقت» انسان و تدبیر امور او، تدبیر روز و شب و تسخیر موجودات. [۳۸][۳۹][۴۰][۴۱] دسته دوم آیات مربوط به بعث، بازگرداندن انسان به سوی خدا و شهادت اعضا و جوارح بر اعمال انسان است. [۴۲][۴۳][۴۴][۴۵] در آیات دسته نخست، حق در مقابل باطل ــ یعنی همان بتها و معبودهای مشرکان و هر گونه اختراع بی بنیاد ــ به معنای امری بسیار واقعی و نیرویی زنده مطرح میشود که در همه فرایندهای زندگی و مرگ در جهان هستی سریان دارد [۴۶] و این حقیقتی است که به تصریح دسته دوم آیات، در آخرت [۴۷] بر همگان، حتی کافران و مشرکان، نیز آشکار میشود. تفسیر این حوزه معنایی حق، در آثار مفسران، عموماً صبغههای فلسفی دارد، چنان که مفسران، حق را در این آیات به معنای موجود ثابتی دانستهاند که نمیتوان در وجود او تردید کرد و هیچ گونه باطلی، از نقص و تغییر و فنا، در او راه ندارد. در تحلیل این معنا، فخر رازی [۴۸] توضیح میدهد که موجود، یا عدم میپذیرد و باطل میشود، یا عدم و بطلان ندارد و بنابراین، واجب الوجود شایسته ترین موجودی است که میتوان او را حق نامید. او یگانه موجود مطلق، غنی و قائم به ذات است که هستی همه موجودات دیگر از اوست و همه مسخَّر و نیازمند اویند و اوست که نظام حق را در عالم جاری میسازد. [۴۹][۵۰][۵۱][۵۲][۵۳][۵۴] هم نشینی وصف حق با صفات ولایت، [۵۵][۵۶] علوّ، سلطنت و مالکیت خدا [۵۷][۵۸] در آیات متعدد، مؤید این معناست.
استلزام دریافت مفهوم حق، به اثبات توحیدحق
مفسران با این استدلال که هستی همه موجودات، جز خدا، به باطل، یعنی نقص و تغییر فنا، آمیخته است، [۵۹][۶۰] نشان میدهند که دریافت حقیقت ِ مفهوم حق، مستلزم اثبات توحید حق است. به این بیان که حقِ حقیقی و محض، که به هیچ باطلی مشوب نیست، یگانه و همان ذات احدیت است؛ از همین رو، در تعابیر قرآنی «لاتَقُولوا علی اللّهِ اِلّا الحقَّ» [۶۱] و «لَه دَعَوةُ الحَقِّ»، [۶۲] قول حق و دعوت حق را همان اعتقاد به توحید، تنزیه خدا از شریک یا ادای عبارت تهلیل دانستهاند. [۶۳][۶۴][۶۵][۶۶] چون از حق محض، جز حق صادر نمیشود، [۶۷][۶۸] همه افعال خدا در قرآن با تعبیر «بالحق» وصف میشود، از خلقت آسمانها و زمین [۶۹][۷۰] و خورشید و ماه [۷۱] تا ارسال رُسُل، [۷۲][۷۳] نزول قرآن بر پیامبر، [۷۴][۷۵] خروج پیامبر از مدینه برای جنگ بدر، [۷۶] نزول فرشتگان، [۷۷] نزول عذاب، [۷۸] داوری در روز قیامت [۷۹][۸۰] و موارد متعدد دیگر. به رغم یکسانی تعبیر به کار رفته در این آیات، مفسران معانی مختلفی برای آن ذکر کردهاند که وجه اشتراک بیشتر آنها، توصیف این افعال به حکمت، به معنای فعل دارای هدف و غایت صحیح، یا وقوع حتمی است. [۸۱][۸۲][۸۳][۸۴][۸۵][۸۶][۸۷][۸۸][۸۹][۹۰][۹۱][۹۲][۹۳][۹۴][۹۵][۹۶]
عینیت قول خدا با فعل او
براساس آیات قرآن، «قول خدا» نیز، که عین فعل اوست، حق است. [۹۷][۹۸][۹۹][۱۰۰] علامه طباطبائی [۱۰۱] حق بودن قول خدا را به این معنا دانسته است که اگر از چیزی خبر دهد، مطابق با خبر الهی واقع میشود و اگر حُکمی را انشا کند، آثاری که با مصلحت واقعی مطابقت دارد، بر آن مترتب میشود. مفسران، اطلاق «حق» بر قرآن یا توصیف نزول آن به «حق» را در آیات متعدد به همین معنا دانستهاند. [۱۰۲][۱۰۳][۱۰۴][۱۰۵][۱۰۶][۱۰۷][۱۰۸][۱۰۹][۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴][۱۱۵][۱۱۶][۱۱۷][۱۱۸][۱۱۹][۱۲۰][۱۲۱] همچنین، ترکیب اضافی «قَوْلَ الحَقِّ» [۱۲۲] درباره حضرت عیسی علیهالسلام، عموماً تعبیری دیگر از «کلمة اللّه» [۱۲۳][۱۲۴] تفسیر میشود [۱۲۵][۱۲۶] که به نحوه خاص خلقت حضرت عیسی به واسطه یک کلمه خدا ــ کُن [۱۲۷] ــ مربوط است. [۱۲۸][۱۲۹] وعدههای الهی، که از بارزترین مصادیق قول خداوند هستند، در آیات متعدد، با تعبیر «اِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ» [۱۳۰][۱۳۱][۱۳۲][۱۳۳][۱۳۴][۱۳۵][۱۳۶] وصف شدهاند. حق بودن وعدههای الهی، مانند نصرت و اعزاز دین پیامبر، برگشت انسانها به سوی پروردگارشان، ثواب و عقاب یا برگرداندن موسی به مادرش، به معنای وقوع حتمی آنهاست. [۱۳۷][۱۳۸][۱۳۹][۱۴۰][۱۴۱][۱۴۲][۱۴۳][۱۴۴][۱۴۵][۱۴۶][۱۴۷][۱۴۸][۱۴۹][۱۵۰] همچنین تعابیری مانند «حَقَّ عَلَیهِمُ القَولُ»، [۱۵۱] «حَقَّ عَلیهِ کلمةُ العَذابِ» [۱۵۲] و مشابه این ها، [۱۵۳][۱۵۴][۱۵۵][۱۵۶] حاکی از محقق شدن قولِ وعیدی خداوند درباره گمراهی و عذاب کافران در دنیا و آخرت است.
دلالت واژه«حق» برعقیده
واژه «حَق»، در دلالتی معرفتی، وصفی است برای عقیده، [۱۵۷] از این وجه، حوزه معنایی دیگر حق در قرآن، در زمینه عقیده و فعل انسان است. در آیات متعدد، عقیده مطابق با واقع، حق نامیده شده است. [۱۵۸][۱۵۹][۱۶۰][۱۶۱][۱۶۲][۱۶۳][۱۶۴] در این معنا حق مقابل «ظن» و «ضلال» قرار میگیرد. [۱۶۵][۱۶۶][۱۶۷] مثال معروف حق و باطل در آیه ۱۷ سوره رعد بیان میکند که موضع انسانها در برابر حقیقت متفاوت است؛ برخی حق بودنِ حقایقی چون قرآن را درمی یابند و برخی نسبت به آن کور و چشم بستهاند. [۱۶۸] مطابق این تمثیل، از آبی که خدا از آسمان فرو میفرستد، دشتها به قدر خود مقداری از آب را در خود روان میکنند و کف زائد را سیل میبرد. همچنین زیور آلاتی که در آتش گداخته میشود، ماده خالصی دارد که باقی میماند و پس ماندههایی که بی فایده است. [۱۶۹][۱۷۰] در این تمثیل، ویژگی مهم و مؤکد حق، ثبات و منشأ آثار بودن است و خصوصیت باطل، ظاهر نمایی و بی ثمری است. [۱۷۱][۱۷۲] به همین ترتیب، در عالم هستی، موجودی حق است که ثابت باشد و هرچه ناپایدار و میرا باشد، از این جهت، باطل است. [۱۷۳] براین اساس، اگر انسان معتقد به چیزی باشد که وجود خارجی ندارد، یا برای موجودات، خواص وجودی ای فرض کند که فاقد آن باشند، مانند استقلال یا بقا برای موجودات ممکن الموجود، یا اعتقاد به تجسد یافتن خدا در شخص انسانی، این عقاید باطل است. [۱۷۴][۱۷۵][۱۷۶]
عارفان به«حق» درقرآن
قرآن افراد خاصی را به عنوان کسانی که حق (به طور خاص، حق بودنِ قرآن) را در مییابند، معرفی کرده است: کسانی که از جانب خدا به ایشان علم داده شده، صاحبان خردهای ناب، برخی از اهل کتاب، و مؤمنان. [۱۷۷][۱۷۸][۱۷۹][۱۸۰][۱۸۱][۱۸۲][۱۸۳] این افراد به احوال اشک ریختن از سر معرفت حق، ایمان آوردن، نرم دلی و دارا بودن بصیرت، وصف شدهاند. [۱۸۴][۱۸۵][۱۸۶][۱۸۷]
اتصاف افعال انسان به صفت حق
علاوه بر حوزه معرفت، به بیان علامه طباطبائی [۱۸۸] در حوزه افعال انسانها نیز هر فعل هنگامی حق است که با غایت و نتیجه ای که برایش مقرر شده است (مانند سیری برای خوردن)، هماهنگ باشد، در غیر این صورت، فعل باطل است. ظاهرآ تعبیر «بِغَیرِالحقّ» در توصیف برخی افعال انسانها از همین باب است؛ افعالی چون غلوّ در دین، بَغیْ (ظلم)، بیرون راندن مؤمنان از سرزمینشان و فَرَح. [۱۸۹][۱۹۰][۱۹۱][۱۹۲] تعبیر «یا اَیها النّاسُ اِنَّما بَغیکُم عَلی اَنفُسِکُم» در آیه ۲۳ سوره یونس، [۱۹۳] و تأکید بر اینکه عذاب قوم مستکبر عاد در آخرت خوار کننده تر از عذاب دنیوی آنهاست، [۱۹۴] دلالتی ضمنی است بر اینکه این گونه اعمال، انسانها را به هدف و غایتی که در پی آناند نمیرساند. چون در عالم وجود، حقِ مطلق فقط خداوند است و تنها اوست که به سوی حق هدایت میکند[۱۹۵][۱۹۶] و دستیابی انسان به حقیقت در اندیشه و کردار، جز با پیروی از دین حق میسر نیست. [۱۹۷] "
چیرگی دین حق برسایر ادیان
دین حق، که همان اسلام است، [۱۹۸][۱۹۹][۲۰۰][۲۰۱][۲۰۲][۲۰۳][۲۰۴][۲۰۵][۲۰۶][۲۰۷] [۲۰۸] [۲۰۹] [۲۱۰] [۲۱۱][۲۱۲] به دلیل موافقت با فطرت و سنّت تکوین، انسانها را در دنیا و آخرت به سعادت میرساند [۲۱۳][۲۱۴] و به اراده الهی سرانجام بر همه ادیان چیره میگردد. [۲۱۵][۲۱۶] قرآن در آیات متعدد، به تمثیل یا به تصریح، از پیروزی نهایی حق بر باطل خبر میدهد [۲۱۷][۲۱۸][۲۱۹] و انسانها را از معارضه با حق، کتمان حق، در هم آمیختن حق و باطل و تکذیب حق بازمیدارد. [۲۲۰][۲۲۱][۲۲۲] چون گاهی حق، مدتی پوشیده میماند [۲۲۳][۲۲۴][۲۲۵][۲۲۶][۲۲۷] و مهلت دادن به باطل از سنّتهای الهی است [۲۲۸][۲۲۹] و غلبه ظاهری باطل و دشواری التزام به حق ممکن است به یأس و تردید اهل حق بینجامد، [۲۳۰][۲۳۱] در آیات متعدد، فرمان صبر به پیامبر، با تأکید بر حق بودن وعدههای الهی قرین گشته [۲۳۲][۲۳۳][۲۳۴] و تواصی به حق، در کنار تواصی به صبر، از صفات مؤمنان شمرده شده است. [۲۳۵]
دلالت حقوقی واژه«حق» درقرآن
گذشته از دو حوزه معنایی وجود شناسانه و معرفت شناسانه، واژه «حَق» در قرآن با دو دلالت حقوقی نیز به کار رفته است: یکی به معنای عمل یا تکلیفی که برعهده فرد است و بر انجام دادن آن تأکید شده است، مانند وصیت کردن [۲۳۶] یا رعایت بهره زوجه از سوی زوج در احکام طلاق، [۲۳۷][۲۳۸] و دیگری به معنای نصیب یا بهره ای که متعلق به فرد خاصی است، مانند آیاتی که به دادن حق خویشاوندان، مسکینان و در راه ماندگان امر میکند، [۲۳۹][۲۴۰] یا نگاه داشتن بهره ای معین از اموال را برای سائل و محروم، از ویژگیهای نمازگزاران و متقین برمی شمارد. [۲۴۱][۲۴۲]
دلالت واژه«حق» برتأکید درقرآن
واژه «حَق» در قرآن در یک ساختار نحوی ویژه ــ مثل: «یتلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ»، [۲۴۳] «اِتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» [۲۴۴] ــ، برای تأکید بر انجام دادن کاری به نحو کامل و شایسته به کار رفته است؛ مانند تلاوت کتاب خدا، رعایت تقوای الهی، شناختن قدر خدا و جهاد. [۲۴۵][۲۴۶][۲۴۷][۲۴۸][۲۴۹][۲۵۰] تعبیر حَقُّ الیقین نیز، که بعدها از مهم ترین اصطلاحات عرفانی شد، دوبار در قرآن به کار رفته است. [۲۵۱][۲۵۲] اضافه حق به یقین در این ترکیب، اضافه بیانیه و برای تأکید بر حقانیت قرآن [۲۵۳] و راستی اخبار قیامت و وقوع حتمی آن [۲۵۴] است. [۲۵۵][۲۵۶][۲۵۷][۲۵۸][۲۵۹][۲۶۰][۲۶۱][۲۶۲]
وجوه استعمال واژه«حق» درحدیث
در جوامع حدیثی، درباره شناخت حق، استواری در راه حق و تقابل آن با باطل، مطالب بسیاری آمده است.
آثار و برکات شناخت حق
بنابر روایات، شناخت حق از نشانههای بصیرت و دانایی است. [۲۶۳] همچنین کمال عقل در پیروی از حق و تواضع در برابر آن نهفته است. [۲۶۴][۲۶۵][۲۶۶] در مقابل، پیروی از هوای نفس، فراموشی آخرت و کثرتِ نزاع جاهلانه، از جمله عواملی است که انسان را از حق باز میدارد. [۲۶۷][۲۶۸][۲۶۹][۲۷۰] طبق حدیثی از پیامبر اکرم، راه معرفت حق، معرفت نفس، راه موافقت با حق، مخالفت با نفس، راه رسیدن به رضایت حق، سخط بر نفس، راه رسیدن به حق، هجرت از نفس، راه طاعت حق، عصیان بر نفس، راه ذکر حق، فراموش کردن نفس و راه قرب به حق و انس با آن، دوری و وحشت از نفس است. [۲۷۱][۲۷۲] همچنین در حدیثی منسوب به علی علیهالسلام، معروف به «حدیث حقیقت»، امام در پی پرسش مُصرّانه کمیل بن زیاد از چیستی حقیقت، در چند عبارت عرفانی آن را وصف میکند.
لزوم عمل به حق وپایداری برآن
در احادیث بر لزوم عمل به حق و پایداری بر آن بسیار تأکید شده است، حتی اگر پیامدهایی سخت، مانند قطعه قطعه شدن یا سوزانده شدن، داشته باشد. [۲۷۳][۲۷۴] علی علیهالسلام به فرزند خود سفارش میکند برای حق به هر دشواری ای وارد شود و شکیبایی ورزیدن در راه حق را نیکوترین خصلت برمی شمارد. [۲۷۵] قرین گشتن سفارش التزام به حق با توصیه به صبر، دشواری پایداری در راه حق را به خوبی نشان میدهد. [۲۷۶] بنابر حدیثی از امام باقر علیهالسلام، «اِصبِر عَلَی الحَقِّ وَ اِن کان مُرّاً» وصیتِ همه امامان بوده است. [۲۷۷] البته به تصریح امام علی علیهالسلام، حق به رغم سنگینی، گوارا، و باطل در عین سبکی، بد فرجام است و اهل حق مدتی کوتاه در سختی و مدتی طولانی در عافیت و آسایش اند. [۲۷۸][۲۷۹] احادیث بسیاری نیز درباره لزوم بازگو کردن حق حتی در مواردی که به ضرر فرد باشد، و همچنین گفتن حق در رضا و غضب، وارد شده است. [۲۸۰][۲۸۱][۲۸۲][۲۸۳] براساس حدیث مشهور نبوی، برترین جهاد، گفتن کلام حق در برابر سلطانِ جائر است. [۲۸۴][۲۸۵][۲۸۶] برخی از خطبههای حضرت علی علیهالسلام، بر آمیختگی مداوم حق و باطل و در نتیجه لزوم افشای باطل برای جلوهگر ساختن حق دلالت دارد. در کلام علی علیهالسلام این وضعیت شبهه ناک، جولانگاه شیطان برای استیلا یافتن بر اهل باطل خوانده شده، اما در عین حال بر این نکته تأکید شده است که دوستان خدا به لطف حق و با هدایت نور یقین، نجات مییابند. [۲۸۷][۲۸۸][۲۸۹]
صفات اهل حق در روایات شیعی
از جمله مسائلی که در احادیث شیعی بسیار مورد توجه قرار گرفته، توصیف اهل حق است. براساس این روایات، امامان علیهمالسلام با حقاند و حق با آنهاست، امر ایشان حق است و هر قضاوت حقی نزد آنهاست. [۲۹۰][۲۹۱][۲۹۲][۲۹۳] علی علیهالسلام تصریح میکند که رایت حق در دست اهل بیت علیهمالسلام است و تنها راه رستگاری، همراهی با آنان و پیروی از آنان است. [۲۹۴][۲۹۵][۲۹۶] همچنین نقل شده که دین حق دین همراه با ولایت است [۲۹۷] و روی گردانی از ولایت اهل حق مایه هلاک است. [۲۹۸] اگرچه سخن مشهور علی علیهالسلام («اِعرِف الحَقَ تَعرِف اَهلَهُ») به «حارث بن حوط» در جنگ جمل، [۲۹۹][۳۰۰][۳۰۱][۳۰۲] بر این دلالت دارد که شناختن حق بر شناختن اهلِ آن مقدّم است؛ اما در احادیث متعددی از رسول خدا، که در کتابهای فریقین آمده است، علی علیهالسلام و عمار یاسر، صراحتاً معیار شناخت حق و اهل آن معرفی شدهاند. [۳۰۳][۳۰۴][۳۰۵][۳۰۶] مضمون این روایات، که به وقوع اختلاف و نبرد میان مسلمانان پس از رحلت پیامبر اشاره دارد، در واقع به مسلمانان کمک میکرد که در فضایی که حق و باطل به هم آمیخته بود، حق را از باطل تمییز دهند.
تقابل دولت حق بادولت باطل در روایات
در احادیث شیعی به تقابل دولت حق با دولت باطل نیز اشاره شده و مصداق اَتمِّ دولت حق، دولت قائم آل محمد علیهالسلام دانسته شده است که در آن حق و عدلْ ظاهر، دل ها به هم نزدیک، و حدود الهی اجرا میشود و حق به اهلش بازمیگردد. [۳۰۷][۳۰۸][۳۰۹][۳۱۰]
معانی حقوقی واژه«حق» در روایات
واژه «حَق» در بسیاری از احادیث بر معنای حقوقی دلالت دارد. این معنا در ابعاد گوناگون (مانند حق خدا بر انسان، حق اعضا و جوارح و حقوق متقابل انسانها در مناسبات اجتماعی) مطرح میشود. براساس روایات، منشأ تمامی حقوق، حق خدا بر بندگان است، [۳۱۱][۳۱۲] که از جمله آنها عبادت خالصانه و اطاعت خدا، شریک نگرفتن برای او و تقوای الهی است. [۳۱۳][۳۱۴][۳۱۵][۳۱۶][۳۱۷] اگرچه به گفته علی علیهالسلام حق خدا بر بندگان، موجب ایجاد حق متقابل برای بنده نمیشود، اما در صورت التزام بنده به حقوق الهی، خداوند از سر فضل بر خود لازم کرده است به او پاداشی دو چندان دهد [۳۱۸] و امر دنیا و آخرتش را کفایت و او را از عذاب رها کند. [۳۱۹][۳۲۰][۳۲۱] اما در مناسبات انسانها هر حقی موجب به وجود آمدن حقی برای طرف متقابل میشود. [۳۲۲] از مجموع احادیث چنین برمیآید که صاحبان حقوق بسیارند، از آن جملهاند والدین، فرزند، همسر (حقوق خانواده)، همسایه (جار)، مهمان، برادر، و دوست. صاحبان حقوق فقط انسانها نیستند. براساس روایات، اعضای بدن و فرایض دینی (مانند نماز، حج، روزه و صدقه) نیز بر انسان حق دارند. [۳۲۳][۳۲۴][۳۲۵][۳۲۶][۳۲۷][۳۲۸][۳۲۹] مجموعه مفصّل و جامعی از این حقوق در رسالهای کوتاه از امام سجاد علیهالسلام، به نام «رسالة الحقوق»، آمده است (رسالة الحقوق). مطابق این رساله، منشأ تمامی حقوق، حقی است که خدا بر بندگان دارد.
بزرگترین حق خدا بربنده
بزرگ ترین حق خدا بر بنده، عبادت خالصانه و شرک نورزیدن به اوست. براساس این حق اصلی، در هر نعمتی، حقی بر بندگان واجب شده است، که همه این حقوق اهمیت یکسانی ندارند. به تصریح علی بن ابی طالب علیهالسلام، [۳۳۰] عظیم ترین حقی که خدا بر انسانها واجب ساخته، حقوق متقابل حاکم و مردم است. همچنین بنابر سخن امام علی علیهالسلام، [۳۳۱] نهایت حق خدا بر بنده، شناختن خدا تنها از طریق قرآن و سنّت رسول اکرم است.
فهرست منابع
(۱) علاوه بر قرآن.
(۲) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
(۳) ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵.
(۴) ابن ابی زینب، الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.
(۵) ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
(۶) ابن بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷.
(۷) ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
(۸) ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
(۹) ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
(۱۰) ابن حِبّان، صحیح ابن حبّان، بترتیب ابن بلبان، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۱۱) ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت، دارصادر.
(۱۲) ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول صلی اللّه علیهم، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
(۱۳) ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
(۱۴) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة.
(۱۵) ابن ماجه، سنن ابن ماجة، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
(۱۶) ابن منظور، لسان العرب.
(۱۷) ابوالفتوح رازی، روض الجِنان و روح الجَنان فی تفسیر القرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ش.
(۱۸) الاختصاص، (منسوب به) محمد بن محمد مفید، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۱۹) محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ج ۳، چاپ عبدالحلیم نجار، قاهره.
(۲۰) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۲۱) احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمد باقر محمودی، بیروت ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
(۲۲) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۲۳) محمد اعلی بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، بیروت، دار صادر.
(۲۴) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
(۲۵) خلیل بن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
(۲۶) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
(۲۷) محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
(۲۸) زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل.
(۲۹) سیوطی، الدّر المنثور فی التفسیر بالمأثور.
(۳۰) محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.
(۳۱) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.
(۳۲) سلیمان بن احمد طبرانی، کتاب الدعاء، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۳.
(۳۳) سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴.
(۳۴) طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن.
(۳۵) طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن.
(۳۶) محمد بن حسن طوسی، الامالی، قم ۱۴۱۴.
(۳۷) محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
(۳۸) عبدالرزاق کاشی، شرح فصوص الحکم، چاپ مجید هادی زاده، تهران ۱۳۸۳ش.
(۳۹) علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
(۴۰) محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، قاهره، چاپ افست تهران.
(۴۱) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۴۲) کلینی، الکافی.
(۴۳) علی بن حسام الدین متقی، کنز العُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۴۴) مجلسی، بحارالانوار.
(۴۵) محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قم ۱۳۸۰ش.
(۴۶) مُفَضَّل بن محمد مُفَضَّل ضَبّی، المُفَضَّلیات، چاپ احمد محمد شاکر و عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳.
(۴۷) محمد بن محمد مفید، الامالی، چاپ حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
(۴۸) احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، بشرح جلالالدینسیوطی، بیروت ۱۳۴۸/۱۹۳۰.
(۴۹) یعقوبی، تاریخ الیعقوبی.
(۵۰) ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.
(۵۱) دانشنامه جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه «حَق»، توسط د ب مک دونالد–EE Calverley.
(۵۲) ویلهلم گزنیوس، واژگان عبری و چالدی گزنیوس به کتاب مقدس عهد عتیق، لندن ۱۸۸۴.
(۵۳) توشی هیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، مونترال ۱۹۶۶.
(۵۴) توشی هیکو ایزوتسو، تصوف و تائویسم: یک مطالعه مقایسه ای از مفاهیم کلیدی فلسفی، توکیو ۱۹۸۳؛
پانویس
- ↑ اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه «حَق»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
- ↑ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ذیل واژه «حَق».
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمد سید کیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
- ↑ اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه «حَق»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
- ↑ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ذیل واژه «حَق».
- ↑ محمد اعلی بن علی تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۳۲۹، بیروت، دار صادر.
- ↑ توشی هیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، ج۱، ص۹۷، مونترال ۱۹۶۶.
- ↑ خلیل بن احمد، کتاب العین، ذیل واژه «حَق»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
- ↑ محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ذیل واژه «حَق»، ج ۳، چاپ عبدالحلیم نجار، قاهره.
- ↑ اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، ذیل واژه «حَق»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ش.
- ↑ ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، ذیل واژه «حَق».
- ↑ ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ش.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه «حَق».
- ↑ محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ذیل واژه «حَق»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه «حَق»، توسط د ب مک دونالد–EE Calverley.
- ↑ ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۶۰، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.
- ↑ مُفَضَّل بن محمد مُفَضَّل ضَبّی، المُفَضَّلیات، ج۱، ص۱۳۱، شعر ثعلبة بن صعیر، چاپ احمد محمد شاکر و عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳.
- ↑ مُفَضَّل بن محمد مُفَضَّل ضَبّی، المُفَضَّلیات، ج۱، ص۳۵۶، شعر معاویه بن مالک، چاپ احمد محمد شاکر و عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه «حَق»، توسط د ب مک دونالد–EE Calverley.
- ↑ ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۶۰، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.
- ↑ ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۵۶ـ۵۷، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.
- ↑ ویلهلم گزنیوس، واژگان عبری و چالدی گزنیوس به کتاب مقدس عهد عتیق، ج۱، صCCCI، ذیل ""ppπ""، لندن ۱۸۸۴.
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ذیل «حق».
- ↑ محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ذیل «حق»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه «حَق»، توسط د ب مک دونالد–EE Calverley.
- ↑ ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۵۶ـ۵۷، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.
- ↑ ویلهلم گزنیوس، واژگان عبری و چالدی گزنیوس به کتاب مقدس عهد عتیق، ج۱، صCCCI، ذیل ""ppπ""، لندن ۱۸۸۴.
- ↑ ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۵۷، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.
- ↑ ادوین کالورلی، ""اهل حق (حقیقت)، ج۱، ص۵۹، "" جهان اسلام ۱۹۶۴.
- ↑ محمد فؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل واژه «حَق»، قم ۱۳۸۰ش.
- ↑ حج/سوره ۲۲، آیه ۶.
- ↑ حج/سوره ۲۲، آیه ۶۲.
- ↑ نور/سوره ۲۴، آیه ۲۵.
- ↑ لقمان/سوره ۳۱، آیه ۳۰.
- ↑ طه/سوره ۲۰، آیه ۱۱۴.
- ↑ مؤمنون/سوره ۲۳، آیه ۱۱۶.
- ↑ حج/سوره ۲۲، آیه ۵.
- ↑ حج/سوره ۲۲، آیه ۶.
- ↑ حج/سوره ۲۲، آیه ۶۲.
- ↑ لقمان/سوره ۳۱، آیه ۳۰.
- ↑ انعام/سوره ۶، آیه ۶۲.
- ↑ یونس/سوره ۱۰، آیه ۳۰.
- ↑ نور/سوره ۲۴، آیه ۲۵.
- ↑ قصص/سوره ۲۸، آیه ۷۵.
- ↑ توشی هیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی - دینی در قرآن، ج۱، ص۹۷ـ۹۸، مونترال ۱۹۶۶.
- ↑ سوره الحاقة:آخرت.
- ↑ محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره رعد آیه ۱۴، قاهره، چاپ افست تهران.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره طه آیه ۱۱۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره حج آیه ۶.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره انعام آیه ۶۲.
- ↑ محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره حج آیه ۶، قاهره، چاپ افست تهران.
- ↑ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل سوره حج آیه ۶، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره حج آیه ۶.
- ↑ انعام/سوره ۶، آیه ۶۲.
- ↑ کهف/سوره ۱۸، آیه ۴۴.
- ↑ حج/سوره ۲۲، آیه ۶۲.
- ↑ مؤمنون/سوره ۲۳، آیه ۱۱۶.
- ↑ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵۳، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انبیاء آیه ۲۴.
- ↑ نساء/سوره ۴، آیه ۱۷۱.
- ↑ رعد/سوره ۱۳، آیه ۱۴.
- ↑ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۴.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره نساء آیه ۱۷۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۴.
- ↑ بقرة/سوره ۲، آیه ۱۴۷.
- ↑ آل عمران/سوره ۳، آیه ۶۰.
- ↑ انعام/سوره ۶، آیه ۷۳.
- ↑ حجر/سوره ۱۵، آیه ۸۵.
- ↑ یونس/سوره ۱۰، آیه ۵.
- ↑ نساء/سوره ۴، آیه ۱۷۰.
- ↑ اعراف/سوره ۷، آیه ۴۳.
- ↑ مائدة/سوره ۵، آیه ۴۸.
- ↑ اِسراء/سوره ۱۷، آیه ۱۰۵.
- ↑ انفال/سوره ۸، آیه ۵.
- ↑ حجر/سوره ۱۵، آیه ۸.
- ↑ مؤمنون/سوره ۲۳، آیه ۴۱.
- ↑ زمر/سوره ۳۹، آیه ۶۹.
- ↑ زمر/سوره ۳۹، آیه ۷۵.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انعام آیه ۷۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره شوری آیه ۱۷، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره آل عمران آیه ۴.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره انعام آیه ۷۳.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۵.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره شوری آیه ۱۷.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۴.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره انعام آیه ۷۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره شوری آیه ۱۷.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۴.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انعام آیه ۷۳.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره شوری آیه ۱۷.
- ↑ انعام/سوره ۶، آیه ۷۳.
- ↑ احزاب/سوره ۳۳، آیه ۴.
- ↑ ص/سوره ۳۸، آیه ۸۴.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن ذیل سوره انعام آیه ۷۳.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره احزاب آیه ۴.
- ↑ آل عمران/سوره ۳، آیه ۳.
- ↑ انعام/سوره ۶، آیه ۱۱۴.
- ↑ اِسراء/سوره ۱۷، آیه ۱۰۵.
- ↑ زخرف/سوره ۴۳، آیه ۳۰۳۱.
- ↑ محمد/سوره ۴۷، آیه ۲.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره آل عمران آیه ۳.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره انعام آیه ۱۱۴.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره اسراء آیه ۱۰۵.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره زخرف آیه ۳۰ـ۳۱.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره محمد آیه ۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره انعام آیه ۱۱۴.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره اسراء آیه ۱۰۵.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره زخرف آیه ۳۰ـ۳۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره محمد آیه ۲.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره آل عمران آیه ۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انعام آیه ۱۱۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره اسراء آیه ۱۰۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره زخرف آیه ۳۰ـ۳۱، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره محمد آیه ۲، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ مریم/سوره ۱۹، آیه ۳۴.
- ↑ آل عمران/سوره ۳، آیه ۴۵.
- ↑ نساء/سوره ۴، آیه ۱۷۱.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره مریم آیه ۳۴.
- ↑ محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره مریم آیه ۳۴، قاهره، چاپ افست تهران.
- ↑ آل عمران/سوره ۳، آیه ۵۹.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره مریم آیه ۳۴.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره مریم آیه ۳۴.
- ↑ یونس/سوره ۱۰، آیه ۴.
- ↑ یونس/سوره ۱۰، آیه ۵۵.
- ↑ هود/سوره ۱۱، آیه ۴۵.
- ↑ قصص/سوره ۲۸، آیه ۱۳.
- ↑ روم/سوره ۳۰، آیه ۶۰.
- ↑ لقمان/سوره ۳۱، آیه ۳۳.
- ↑ غافر/سوره ۴۰، آیه ۵۵.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۴، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره یونس آیه ۵۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره هود آیه ۴۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره قصص آیه ۱۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره روم آیه ۶۰، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره لقمان آیه ۳۳، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره غافر آیه ۵۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۴.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۵۵.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره هود آیه ۴۵.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره قصص آیه ۱۳.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره روم آیه ۶۰.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره لقمان آیه ۳۳.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره غافر آیه ۵۵.
- ↑ فصلت/سوره ۴۱، آیه ۲۵.
- ↑ زمر/سوره ۳۹، آیه ۱۹.
- ↑ اعراف/سوره ۷، آیه ۳۰.
- ↑ اِسراء/سوره ۱۷، آیه ۱۶.
- ↑ حج/سوره ۲۲، آیه ۱۸.
- ↑ ص/سوره ۳۸، آیه ۱۴.
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمد سید کیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
- ↑ انبیاء/سوره ۲۱، آیه ۲۴.
- ↑ احقاف/سوره ۴۶، آیه ۳۰.
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه «حَق»، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران، ۱۳۳۲ش.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره حج آیه ۶، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره فرقان آیه ۲۶، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انبیاء آیه ۱۸
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷.
- ↑ یونس/سوره ۱۰، آیه ۳۲.
- ↑ یونس/سوره ۱۰، آیه ۳۶.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره یونس آیه ۳۵.
- ↑ رعد/سوره ۱۳، آیه ۱۷۱۹.
- ↑ ابوالفتوح رازی، روض الجِنان و روح الجَنان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵ـ۱۳۷۶ش. (برای تعداد مثالها در این آیه)
- ↑ سیوطی، الدّر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ذیل سوره رعد آیه ۱۷.(برای تعداد مثالها در این آیه)
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷.
- ↑ عبدالرزاق کاشی، شرح فصوص الحکم، ج۱، ص۳۰۳، چاپ مجید هادی زاده، تهران ۱۳۸۳ش.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷.
- ↑ توشی هیکو ایزوتسو، تصوف و تائویسم: یک مطالعه مقایسه ای از مفاهیم کلیدی فلسفی، ج۱، ص۳۳، توکیو ۱۹۸۳.
- ↑ بقرة/سوره ۲، آیه ۱۴۴.
- ↑ مائدة/سوره ۵، آیه ۸۳.
- ↑ مائدة/سوره ۵، آیه ۸۴.
- ↑ رعد/سوره ۱۳، آیه ۱۹.
- ↑ حج/سوره ۲۲، آیه ۵۴.
- ↑ سبأ/سوره ۳۴، آیه ۶.
- ↑ شوری/سوره ۴۲، آیه ۱۸.
- ↑ مائدة/سوره ۵، آیه ۸۳.
- ↑ رعد/سوره ۱۳، آیه ۱۹.
- ↑ حج/سوره ۲۲، آیه ۵۴.
- ↑ شوری/سوره ۴۲، آیه ۱۸.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره رعد آیه ۱۷.
- ↑ مائدة/سوره ۵، آیه ۷۷.
- ↑ اعراف/سوره ۷، آیه ۳۳.
- ↑ حج/سوره ۲۲، آیه ۴۰.
- ↑ غافر/سوره ۴۰، آیه ۷۵.
- ↑ یونس/سوره ۱۰، آیه ۲۳.
- ↑ فصلت/سوره ۴۱، آیه ۱۶.
- ↑ یونس/سوره ۱۰، آیه ۳۲.
- ↑ یونس/سوره ۱۰، آیه ۳۵.
- ↑ یونس/سوره ۱۰، آیه ۳۵.
- ↑ توبه/سوره ۹، آیه ۲۹.
- ↑ توبه/سوره ۹، آیه ۳۳.
- ↑ صف/سوره ۶۱، آیه ۹.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره توبه آیه ۲۹۹، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره توبه آیه ۳۳۹، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره صف آیه ۹، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره توبه آیه ۲۹.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره توبه آیه ۳۳.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره صف آیه ۹.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره توبه آیه ۲۹.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره توبه آیه ۳۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره صف آیه ۹.
- ↑ محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره توبه آیه ۲۹، قاهره، چاپ افست تهران.
- ↑ محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره توبه آیه ۳۳، قاهره، چاپ افست تهران.
- ↑ محمد بن عمر فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره صف آیه ۹، قاهره، چاپ افست تهران.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره توبه آیه ۲۹.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره محمد آیه ۲.
- ↑ توبه/سوره ۹، آیه ۳۳.
- ↑ صف/سوره ۶۱، آیه ۹.
- ↑ رعد/سوره ۱۳، آیه ۱۷.
- ↑ اِسراء/سوره ۱۷، آیه ۸۱.
- ↑ انبیاء/سوره ۲۱، آیه ۱۸.
- ↑ بقرة/سوره ۲، آیه ۴۲.
- ↑ بقرة/سوره ۲، آیه ۱۴۶.
- ↑ انعام/سوره ۶، آیه ۵.
- ↑ بقرة/سوره ۲، آیه ۴۲.
- ↑ بقرة/سوره ۲، آیه ۱۴۶.
- ↑ آل عمران/سوره ۳، آیه ۷۱.
- ↑ یوسف/سوره ۱۲، آیه ۴.
- ↑ یوسف/سوره ۱۲، آیه ۱۰۰.
- ↑ رعد/سوره ۱۳، آیه ۱۷.
- ↑ طارق/سوره ۸۶، آیه ۱۷.
- ↑ بقرة/سوره ۲، آیه ۲۱۴.
- ↑ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره انبیاء آیه ۱۸.
- ↑ روم/سوره ۳۰، آیه ۶۰.
- ↑ غافر/سوره ۴۰، آیه ۵۵.
- ↑ غافر/سوره ۴۰، آیه ۷۷.
- ↑ عصر/سوره ۱۰۳، آیه ۳.
- ↑ بقرة/سوره ۲، آیه ۱۸۰.
- ↑ بقرة/سوره ۲، آیه ۲۳۶.
- ↑ بقرة/سوره ۲، آیه ۲۴۱.
- ↑ اِسراء/سوره ۱۷، آیه ۲۶.
- ↑ روم/سوره ۳۰، آیه ۳۸.
- ↑ ذاریات/سوره ۵۱، آیه ۱۹.
- ↑ معارج/سوره ۷۰، آیه ۲۴.
- ↑ بقرة/سوره ۲، آیه ۱۲۱.
- ↑ آل عمران/سوره ۳، آیه ۱۰۲.
- ↑ بقرة/سوره ۲، آیه ۱۲۱.
- ↑ آل عمران/سوره ۳، آیه ۱۰۲.
- ↑ انعام/سوره ۶، آیه ۹۱.
- ↑ حج/سوره ۲۲، آیه ۷۴.
- ↑ بقرة/سوره ۲، آیه ۷۸.
- ↑ حدید/سوره ۵۷، آیه ۲۷.
- ↑ واقعة/سوره ۵۶، آیه ۹۵.
- ↑ حاقة/سوره ۶۹، آیه ۵۱.
- ↑ حاقة/سوره ۶۹، آیه ۵۱.
- ↑ واقعة/سوره ۵۶، آیه ۹۵.
- ↑ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره واقعه آیه ۹۵.
- ↑ طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره حاقه آیه ۵۱.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره واقعه آیه ۹۵، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ذیل سوره حاقه آیه ۵۱، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره واقعه آیه ۹۵.
- ↑ زمخشری، الکشّاف عن حقیقة التنزیل، ذیل سوره حاقه آیه ۵۱.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره واقعه آیه ۹۵.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل سوره حاقه آیه ۵۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۵، ص۵۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۶.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۱۳۰.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۲۷.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۴۲، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۸۴، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، حکمت ۳۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴.
- ↑ ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة، ج۱، ص۲۴۶، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳۱۴۰۵/ ۱۹۸۳۱۹۸۵.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ج۶۷، ص۷۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۲، ص۹۱.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۴۰.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، نامه ۳۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، نامه ۵۳، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۲، ص۹۱.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، چاپ صبحی صالح، حکمت ۳۷۶، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۵۵.
- ↑ احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، ج۳، ص۵۵، بشرح جلالالدینسیوطی، بیروت ۱۳۴۸/۱۹۳۰.
- ↑ ابن حِبّان، صحیح ابن حبّان، ج۲، ص۷۹، بترتیب ابن بلبان، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
- ↑ ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۲، ص۵۲۶، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
- ↑ الاختصاص، (منسوب به) محمد بن محمد مفید، ج۱، ص۳۲، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
- ↑ ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۹، بیروت، دارصادر.
- ↑ ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۳۳۰، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت).
- ↑ علی بن حسام الدین متقی، کنز العُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۵، ص۹۲۳، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۳۸، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۵۰، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۱۰۴، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد «ص»، ج۱، ص۴۹، چاپ محسن کوچه باغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۹۹.
- ↑ ابن ابی زینب، الغیبة، ج۱، ص۷۷، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.
- ↑ ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۷۸، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۸۷، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۱۰۰، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۳۹، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۳۲.
- ↑ ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۱، ص۶۲۶، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۹، چاپ محمد باقر محمودی، بیروت ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۱۰.
- ↑ محمد بن محمد مفید، الامالی، ج۱، ص۵، چاپ حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، الامالی، ج۱، ص۶۲۶، قم ۱۴۱۴.
- ↑ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۰، ص۹۶، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴.
- ↑ ابن بابویه، الامالی، ج۱، ص۸۳، قم ۱۴۱۷.
- ↑ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۱۳۹، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۲، ص۲۹۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵۱۳۸۷/ ۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۳۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ج۲، ص ۴۴۷.
- ↑ ابن ابی زینب، الغیبة، ج۱، ص۳۳۴، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.
- ↑ ابن بابویه، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۴۶، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول صلی اللّه علیهم، ج۱، ص۲۵۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، حکمت ۱۹۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۲۱۶، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
- ↑ محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج۴، ص۱۳۶، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
- ↑ ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص ۶۱۸-۶۱۹، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۲۱۶، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
- ↑ ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص ۶۱۸-۶۱۹، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج۲، ص۳۱۵، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
- ↑ محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج۳، ص۲۲۳، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
- ↑ محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج ۴، ص ۳۳، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
- ↑ محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هوالجامع الصحیح، ج ۴، ص ۳۳۸، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
- ↑ احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، ج۴، ص۲۱۱، بشرح جلالالدینسیوطی، بیروت ۱۳۴۸/۱۹۳۰.
- ↑ ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول صلی اللّه علیهم، ج۱، ص۲۵۴، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
- ↑ ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص۶۱۹، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.
- ↑ علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغة، خطبه ۹۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم.