ابوالعباس المرسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '[[امام علی' به '[[علی بن ابی طالب'
جز (جایگزینی متن - 'نامها' به 'نام‌ها')
جز (جایگزینی متن - '[[امام علی' به '[[علی بن ابی طالب')
 
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۹: خط ۱۹:
=نسب و تولد=
=نسب و تولد=


او شهاب‌الدین أبوالعباس أحمد بن حسن بن علی الخزرجی الأنصاری المرسی او در مرسیه [[اندلس]] سال616 هـ برابر با 1219م متولد شد. نسب او به یکی از صحابی به نام سعد بن عبادة می‌رسد. جلی اعلی او قیس بن سعد بن عبادة که امیر [[مصر]] در قبل از دوره خلافت [[امام علی]](ع) در سال 36هجری قمری بود.
او شهاب‌الدین أبوالعباس أحمد بن حسن بن علی الخزرجی الأنصاری المرسی او در مرسیه [[اندلس]] سال616 هـ برابر با 1219م متولد شد. نسب او به یکی از صحابی به نام سعد بن عبادة می‌رسد. جلی اعلی او قیس بن سعد بن عبادة که امیر [[مصر]] در قبل از دوره خلافت [[علی بن ابی طالب]](ع) در سال 36هجری قمری بود.


=تربیت=
=تربیت=
خط ۲۷: خط ۲۷:
=سلوک صوفیانه=
=سلوک صوفیانه=


ابوالعباس مرسی [[تصوف]] را به دست معروف‌ترین شیخ [[صوفی]] ابوالحسن شاذلی دریافت کرد و به او گفت: "ای ابوالعباس! من فقط تو را همنشینی و استادی کرده ام تا من باشی و من تو هستم. <ref>لطائف المنن، تألیف: ابن عطاء الله السکندری، ص92</ref>" پس از آنکه علوم زمان خود مانند فقه، [[تفسیر]]، [[حدیث]]، [[منطق]] و [[فلسفه]] را آموخت به مسیر تصوف و دریافت این علوم روی آورد. ابوالحسن شاذلی ـ استاد ـ و ابوالعباس مرسی ـ جانشین وی ـ کتاب و رساله ای تألیف نکردند و از خود هیچ تألیفی برجای نگذاشتند <ref>تاریخ تصوف. ۲. صص. ۷۶</ref>.
ابوالعباس مرسی [[تصوف]] را به دست معروف‌ترین شیخ [[صوفی]] ابوالحسن شاذلی دریافت کرد و به او گفت: "ای ابوالعباس! من فقط تو را همنشینی و استادی کرده‌ام تا من باشی و من تو هستم. <ref>لطائف المنن، تألیف: ابن عطاء الله السکندری، ص92</ref>" پس از آنکه علوم زمان خود مانند فقه، [[تفسیر]]، [[حدیث]]، [[منطق]] و [[فلسفه]] را آموخت به مسیر تصوف و دریافت این علوم روی آورد. ابوالحسن شاذلی ـ استاد ـ و ابوالعباس مرسی ـ جانشین وی ـ کتاب و رساله‌ای تألیف نکردند و از خود هیچ تألیفی برجای نگذاشتند <ref>تاریخ تصوف. ۲. صص. ۷۶</ref>.


=ملاقات با شاذلی=
=ملاقات با شاذلی=


خودش می‌گوید وقتی از راه مرسیه در اندلس وارد تونس شدم جوان بودم در آن زمان شخصی به من پیشنهاد کرد که به محضر شاذلی بروم و من گفتم استخاره خواهم کرد شب در عالم رویا دیدم از کوهی بالا می‌روم و دو نفر در سمت چپ و راست من هستند از یکی از آنها پرسیدم تو که هستی گفت من خلیفه زمان هستم بعد از نماز صبح این داستان را به دوستی که مرا به دیدار شاذلی دعوت کرد گفتم و به دیدار او رفتم او از من اسم و نسبم را پرسید و من گفتم و او در جواب گفت ده سال است که منتظر تو هستم و بعد از آن ملازم او شد و با او به مصر سفر کرد<ref>شیال، جمال الدین، ج۱، ص۱۹۲ ـ ۱۹۴، اعلام الاسکندریه، قاهره، ۱۹۶۵ م</ref>.
خودش می‌گوید وقتی از راه مرسیه در اندلس وارد تونس شدم جوان بودم در آن زمان شخصی به من پیشنهاد کرد که به محضر شاذلی بروم و من گفتم استخاره خواهم کرد شب در عالم رویا دیدم از کوهی بالا می‌روم و دو نفر در سمت چپ و راست من هستند از یکی از آنها پرسیدم تو که هستی گفت من خلیفه زمان هستم بعد از نماز صبح این داستان را به دوستی که مرا به دیدار شاذلی دعوت کرد گفتم و به دیدار او رفتم او از من اسم و نسبم را پرسید و من گفتم و او در جواب گفت ده سال است که منتظر تو هستم و بعد از آن ملازم او شد و با او به مصر سفر کرد<ref>شیال، جمال‌الدین، ج۱، ص۱۹۲ ـ ۱۹۴، اعلام الاسکندریه، قاهره، ۱۹۶۵ م</ref>.
شاذلی در او فطرتی پاک وآمادگی لازم برای حرکت در مسیر سلوک می‌دید پس تربیت او را به دست گرفت و به او گفت آنچه در اولیای خدا هست
شاذلی در او فطرتی پاک وآمادگی لازم برای حرکت در مسیر سلوک می‌دید پس تربیت او را به دست گرفت و به او گفت آنچه در اولیای خدا هست
در تو نیز هست و آنچه در تو هست در اولیای خدا نیست که کنایه به آمادگی روحی بالای ابوالعباس دارد. ابوالعباس پس از مرگ ابوالحسن شاذلی در سال 656 هجری قمری / 1258 میلادی رهبری طریقه شاذلی را بر عهده گرفت و او در آن زمان چهل سال داشت<ref>نفحات الانس. صص. ۵۶۸</ref>.
در تو نیز هست و آنچه در تو هست در اولیای خدا نیست که کنایه به آمادگی روحی بالای ابوالعباس دارد. ابوالعباس پس از مرگ ابوالحسن شاذلی در سال 656 هجری قمری / 1258 میلادی رهبری طریقه شاذلی را بر عهده گرفت و او در آن زمان چهل سال داشت<ref>نفحات الانس. صص. ۵۶۸</ref>.
خط ۴۶: خط ۴۶:
و در زمان معصیت تنها راه نجات استغفار است.
و در زمان معصیت تنها راه نجات استغفار است.


بزرگترین ذکر از منظر ابوالعباس مرسی: توصیه می‌کند که ذکر خدا بگویید و به اصحاب خود در این‌باره گفت: "به یاد الله باش، زیرا این نام سلطان اسماء است و دارای ثمراتی است. به عنوان مثال، اگر شما او را حلیم بخوانی، او شما را با نام بردبار خود خطاب می‌کند، من حلیم هستم، بنده ای حلیم باش و اگر او را با نام کریم صدا کنید، او شما را با نام کریم خطاب می‌کند، من سخاوتمند هستم، پس تو هم کریم باش، همین امر در مورد همه نام‌های او صدق می‌کند به جز نام الله که اسم ذات است، زیرا محتوای آن از الوهیتش حکایت می‌کند والوهیت مختص به ذات است.
بزرگ‌ترین ذکر از منظر ابوالعباس مرسی: توصیه می‌کند که ذکر خدا بگویید و به اصحاب خود در این‌باره گفت: "به یاد الله باش، زیرا این نام سلطان اسماء است و دارای ثمراتی است. به عنوان مثال، اگر شما او را حلیم بخوانی، او شما را با نام بردبار خود خطاب می‌کند، من حلیم هستم، بنده‌ای حلیم باش و اگر او را با نام کریم صدا کنید، او شما را با نام کریم خطاب می‌کند، من سخاوتمند هستم، پس تو هم کریم باش، همین امر در مورد همه نام‌های او صدق می‌کند به جز نام الله که اسم ذات است، زیرا محتوای آن از الوهیتش حکایت می‌کند والوهیت مختص به ذات است.


=گفتار=
=گفتار=
خط ۶۲: خط ۶۲:
=تاریخچه مسجد=
=تاریخچه مسجد=


در زمان درگذشت مرسی در اسکندریه او در قبرستان باب البحر به خاک سپرده شد. در زمان مرگ او این مکان قبرستانی بود که بزرگان در آن دفن می‌شدند و در سال 706 هجری قمری بنایی بر قبر او احداث شد تا از قبور دیگر متمایز شود به مرور زمان این مکان به یک زیارتگاه تبدیل شد و بعد به وسیله زین‌الدین قطان [[مسجد]] کوچکی در این مکان بنا شد و وقف گردید و در سال 1189 هجری تجدید بنا و توسعه یافت. تا اینکه در سال 1362 هجری موافق با1943م تجدید بنا و به شکل فعلی در آمد و امروز یکی از بزرگترین مساجد اسکندریه است که مهندس آن یک ایتالیایی به نام ماریو روسی بود او علاقه زیادی به ساختن مساجد داشت و خیلی زود [[مسلمان]] شد. وی در [[حجاز]] درگذشت و فرزندانش هنوز در مصر زندگی می‌کنند. در اطراف مسجد مساجد شاگردان وی ساخته شده است: البوصیری، یاقوت العرش، الموازینی، الواسطی و... <ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A3%D8%A8%D9%88_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3_%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B1%D8%B3%D9%8A أبوالعباس المرسی]</ref>.
در زمان درگذشت مرسی در اسکندریه او در قبرستان باب البحر به خاک سپرده شد. در زمان مرگ او این مکان قبرستانی بود که بزرگان در آن دفن می‌شدند و در سال 706 هجری قمری بنایی بر قبر او احداث شد تا از قبور دیگر متمایز شود به مرور زمان این مکان به یک زیارتگاه تبدیل شد و بعد به وسیله زین‌الدین قطان [[مسجد]] کوچکی در این مکان بنا شد و وقف گردید و در سال 1189 هجری تجدید بنا و توسعه یافت. تا اینکه در سال 1362 هجری موافق با1943م تجدید بنا و به شکل فعلی در آمد و امروز یکی از بزرگ‌ترین مساجد اسکندریه است که مهندس آن یک ایتالیایی به نام ماریو روسی بود او علاقه زیادی به ساختن مساجد داشت و خیلی زود [[مسلمان]] شد. وی در [[حجاز]] درگذشت و فرزندانش هنوز در مصر زندگی می‌کنند. در اطراف مسجد مساجد شاگردان وی ساخته شده است: البوصیری، یاقوت العرش، الموازینی، الواسطی و... <ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A3%D8%A8%D9%88_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3_%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B1%D8%B3%D9%8A أبوالعباس المرسی]</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش