دوره‌های فقه شیعه (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۴۷: خط ۲۴۷:
فقها و دانشمندان اخبارى که پس از محمّدامین استرآبادى آمده اند، در شدت و تعصّب متفاوت بوده اند. افکار و عقاید بسیارى از فقها و دانشمندان اخبارى با مرحوم استرآبادى تفاوت داشت، در نهایت صاحب حدائق فقیهى اخبارى ولى در حد اعتدال و انصاف و محقّقى متتبّع بود و با همین اعتدال و انصافش، در واقع سبب به پایان رسیدن عصر اخبارى گرى شد.
فقها و دانشمندان اخبارى که پس از محمّدامین استرآبادى آمده اند، در شدت و تعصّب متفاوت بوده اند. افکار و عقاید بسیارى از فقها و دانشمندان اخبارى با مرحوم استرآبادى تفاوت داشت، در نهایت صاحب حدائق فقیهى اخبارى ولى در حد اعتدال و انصاف و محقّقى متتبّع بود و با همین اعتدال و انصافش، در واقع سبب به پایان رسیدن عصر اخبارى گرى شد.
به هر حال، مهمترین فقهاى اخبارى عبارتند از:
به هر حال، مهمترین فقهاى اخبارى عبارتند از:
# 1. ملا محمّدتقى مجلسى (م 1070)، ملا محمّدتقى مجلسى (مجلسى اوّل) مردى محقّق، عالم، زاهد، عابد و فقیهى متکلّم بود. از کتابهاى معروف او روضة المتقین، از بهترین شرح ها بر کتاب من لایحضره الفقیه است که نشانگر مهارت و تخصّص او در ادبیات، رجال، فقه و حدیث است. <ref>ر.ک: امل الآمل، همان، ج 2، ص 252؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 192و193.</ref>
# ملا محمّدتقى مجلسى (م 1070)، ملا محمّدتقى مجلسى (مجلسى اوّل) مردى محقّق، عالم، زاهد، عابد و فقیهى متکلّم بود. از کتابهاى معروف او روضة المتقین، از بهترین شرح ها بر کتاب من لایحضره الفقیه است که نشانگر مهارت و تخصّص او در ادبیات، رجال، فقه و حدیث است. <ref>ر.ک: امل الآمل، همان، ج 2، ص 252؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 192و193.</ref>
# 2. ملامحسن فیض کاشانى (م 1091)،‌ وى عارفى حکیم و محدّثى فقیه بود، احادیث کتب اربعه را در کتاب ارزشمند «الوافى» جمع آورى کرد و در فقه نیز کتابى به نام مفاتیح الشرایع ترتیب داد. <ref>ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 6، ص 79-103؛ اعیان الشیعه، همان، ج10،ص 46.</ref>
# ملامحسن فیض کاشانى (م 1091)،‌ وى عارفى حکیم و محدّثى فقیه بود، احادیث کتب اربعه را در کتاب ارزشمند «الوافى» جمع آورى کرد و در فقه نیز کتابى به نام مفاتیح الشرایع ترتیب داد. <ref>ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 6، ص 79-103؛ اعیان الشیعه، همان، ج10،ص 46.</ref>
# 3. محمّد بن حسن حرّ عاملى (م 1104)،‌ عالم متبحّر و محدّث جلیل القدر، مرحوم حرّ عاملى، صاحب کتاب نفیس وسائل الشیعه است که احادیث کتب اربعه و دیگر کتب مهم شیعه را به شیوه اى نو، جمع آورى کرده است. <ref>ر.ک: امل الآمل، همان، ج 1، ص 141-145؛ روضات الجنّات، همان، ج 7، ص 96-105؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 167-171.</ref>
# محمّد بن حسن حرّ عاملى (م 1104)،‌ عالم متبحّر و محدّث جلیل القدر، مرحوم حرّ عاملى، صاحب کتاب نفیس وسائل الشیعه است که احادیث کتب اربعه و دیگر کتب مهم شیعه را به شیوه اى نو، جمع آورى کرده است. <ref>ر.ک: امل الآمل، همان، ج 1، ص 141-145؛ روضات الجنّات، همان، ج 7، ص 96-105؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 167-171.</ref>
# 4. علاّمه محمّدباقر مجلسى (م 1110)،‌ علاّمه مجلسى در علم و دانش و زهد و تقوا و جامعیّت، برتر از آن است که نیاز به معرفى داشته باشد. از افتخارات او همین بس که دائرة المعارف وسیعى را به نام بحار الانوار براى امامیّه تألیف کرد که پیش از آن چنین کارى انجام نشده بود. کتاب مرآة العقول که شرح کتاب کافى است، از دیگر تألیفات ارزشمند اوست. وى کتب فراوانى نوشت و نخستین کسى است که به طور گسترده کتابهایى را به زبان فارسى و در معارف دینى مطابق مذهب اهل بیت(علیهم السلام) تدوین کرد<ref>. ر.ک: امل الآمل، همان، ج 2، ص 248؛ روضات الجنّات، همان، ج 2، ص 78-93؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 182-184؛ بحارالانوار، همان،ج 102، ص 105-165.</ref>
# علاّمه محمّدباقر مجلسى (م 1110)،‌ علاّمه مجلسى در علم و دانش و زهد و تقوا و جامعیّت، برتر از آن است که نیاز به معرفى داشته باشد. از افتخارات او همین بس که دائرة المعارف وسیعى را به نام بحار الانوار براى امامیّه تألیف کرد که پیش از آن چنین کارى انجام نشده بود. کتاب مرآة العقول که شرح کتاب کافى است، از دیگر تألیفات ارزشمند اوست. وى کتب فراوانى نوشت و نخستین کسى است که به طور گسترده کتابهایى را به زبان فارسى و در معارف دینى مطابق مذهب اهل بیت(علیهم السلام) تدوین کرد<ref>. ر.ک: امل الآمل، همان، ج 2، ص 248؛ روضات الجنّات، همان، ج 2، ص 78-93؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 182-184؛ بحارالانوار، همان،ج 102، ص 105-165.</ref>
# 5. شیخ یوسف بحرانى (م 1186)، محدّث کبیر و فقیه ماهر، شیخ یوسف بحرانى از کسانى است که هم به فقه و هم به حدیث احاطه کامل داشت. وى کتابهاى فراوانى را تألیف کرد، که مشهورترین آنها «الحدائق الناضرة» است و در 25 جلد انتشار یافته است. این کتاب، یک دوره فقه استدلالى، همراه با نقل اقوال و نصوص در هر مسأله است. <ref>ر.ک: روضات الجنات، همان، ج 8، ص 203-208؛ اعیان الشیعه، همان، ج10، ص 317؛ الحدائق الناضرة، بحرانى، شیخ یوسف، ج 1، (مقدّمه تحقیق جامعه مدرّسین).</ref>
# شیخ یوسف بحرانى (م 1186)، محدّث کبیر و فقیه ماهر، شیخ یوسف بحرانى از کسانى است که هم به فقه و هم به حدیث احاطه کامل داشت. وى کتابهاى فراوانى را تألیف کرد، که مشهورترین آنها «الحدائق الناضرة» است و در 25 جلد انتشار یافته است. این کتاب، یک دوره فقه استدلالى، همراه با نقل اقوال و نصوص در هر مسأله است. <ref>ر.ک: روضات الجنات، همان، ج 8، ص 203-208؛ اعیان الشیعه، همان، ج10، ص 317؛ الحدائق الناضرة، بحرانى، شیخ یوسف، ج 1، (مقدّمه تحقیق جامعه مدرّسین).</ref>
هر چند شیخ یوسف بحرانى را اخبارى مى دانند، ولى او با میانه روى و دست کشیدن از بسیارى از مبانى اخباریها،حرکت آنها را متوقّف کرد. براى آگاهى از اعتدال و میانه روى، بلکه عدول شیخ یوسف بحرانى از بسیارى از مبانى اخباریون، به مقدّمه کتابش الحدائق الناضرة مخصوصاً مقدّمه دوازدهم مراجعه شود.
هر چند شیخ یوسف بحرانى را اخبارى مى دانند، ولى او با میانه روى و دست کشیدن از بسیارى از مبانى اخباریها،حرکت آنها را متوقّف کرد. براى آگاهى از اعتدال و میانه روى، بلکه عدول شیخ یوسف بحرانى از بسیارى از مبانى اخباریون، به مقدّمه کتابش الحدائق الناضرة مخصوصاً مقدّمه دوازدهم مراجعه شود.  
مجتهدان عصر اخباری گری
 
برخى از بزرگان این دوره، عبارتند از:
مجتهدان عصر اخباری گری  
1. سلطان العلماء (م1064)؛  
 
2. فاضل تونى (م 1071)؛  
برخى از بزرگان این دوره، عبارتند از:  
3. جمال الدین خوانسارى (م 1125)؛
 
1. سلطان العلماء (م1064)؛
 
2. فاضل تونى (م 1071)؛
 
3. جمال الدین خوانسارى (م 1125)؛  
 
4. فاضل هندى (م 1137).  
4. فاضل هندى (م 1137).  


خط ۲۷۱: خط ۲۷۷:
# تألیف جوامع روایى؛‌ پس از تدوین کتب اربعه که تنها مرجع روایى نزد فقها شمرده مى شد، موسوعه حدیثى دیگرى تألیف نگردید. اخباریون که اهتمام فراوانى به اخبار و احادیث داشتند، در چنان دوره اى به تدوین جوامع حدیثى اقدام کردند. از جمله تألیفات این دوره عبارت است از: وسائل الشیعه، وافى و بحارالانوار.
# تألیف جوامع روایى؛‌ پس از تدوین کتب اربعه که تنها مرجع روایى نزد فقها شمرده مى شد، موسوعه حدیثى دیگرى تألیف نگردید. اخباریون که اهتمام فراوانى به اخبار و احادیث داشتند، در چنان دوره اى به تدوین جوامع حدیثى اقدام کردند. از جمله تألیفات این دوره عبارت است از: وسائل الشیعه، وافى و بحارالانوار.
# تدوین تفاسیر روایى؛‌ از این نوع تفسیر در این دوره، مى توان به تفسیر البرهان فى تفسیر القرآن تألیف سیّدهاشم بحرانى (م1107) و تفسیر نورالثقلین تألیف شیخ عبدعلى عروسى حویزى (از علماى قرن یازدهم) اشاره کرد.
# تدوین تفاسیر روایى؛‌ از این نوع تفسیر در این دوره، مى توان به تفسیر البرهان فى تفسیر القرآن تألیف سیّدهاشم بحرانى (م1107) و تفسیر نورالثقلین تألیف شیخ عبدعلى عروسى حویزى (از علماى قرن یازدهم) اشاره کرد.
________________________________________
=== دوره هفتم: عصر تجدید حیات اجتهاد در عرصه فقاهت ===
=== دوره هفتم: عصر تجدید حیات اجتهاد در عرصه فقاهت ===
این دوره، از اواخر قرن دوازدهم آغاز شده و تا سال 1260 ادامه مى یابد.
این دوره، از اواخر قرن دوازدهم آغاز شده و تا سال 1260 ادامه مى یابد.
خط ۲۷۹: خط ۲۸۳:
محقّق بهبهانى، مبانى اخباریون را نقد کرد و به تقویت مبانى مجتهدان اصولى پرداخت. سرزمین عراق ـ مخصوصاً کربلا و نجف ـ که مرکز اخباریون بود، با نهضت فکرى و علمى محقّق بهبهانى از وجود چنین افرادى خالى شد.
محقّق بهبهانى، مبانى اخباریون را نقد کرد و به تقویت مبانى مجتهدان اصولى پرداخت. سرزمین عراق ـ مخصوصاً کربلا و نجف ـ که مرکز اخباریون بود، با نهضت فکرى و علمى محقّق بهبهانى از وجود چنین افرادى خالى شد.
اجمالى از مهم ترین پاسخهاى دقیق و علمى علاّمه بهبهانى به مبانى اخباریون چنین بود:
اجمالى از مهم ترین پاسخهاى دقیق و علمى علاّمه بهبهانى به مبانى اخباریون چنین بود:
1. اخباریان معتقد بودند که عمل به ظواهر قرآن تفسیر به رأى است (مگر آیاتى که توسط معصومین تفسیر شده باشد) و از این رو، مشمول روایات ناهیه از تفسیر به رأى مى شود.
1. اخباریان معتقد بودند که عمل به ظواهر قرآن تفسیر به رأى است (مگر آیاتى که توسط معصومین تفسیر شده باشد) و از این رو، مشمول روایات ناهیه از تفسیر به رأى مى شود.
محقّق بهبهانى پاسخ داد که تمسّک به ظواهر قرآن، پس از فحص از مخصّص، مقیّد، ناسخ و مانند آن که از معصومان وارد شده باشد در حقیقت عمل به قرآن است و از قسم تدبّر در قرآن به شمار مى آید و این مسأله با تفسیر به رأى تفاوت فراوانى دارد. زیرا ظواهر الفاظ در عرف متشرّعه حجّت است.
محقّق بهبهانى پاسخ داد که تمسّک به ظواهر قرآن، پس از فحص از مخصّص، مقیّد، ناسخ و مانند آن که از معصومان وارد شده باشد در حقیقت عمل به قرآن است و از قسم تدبّر در قرآن به شمار مى آید و این مسأله با تفسیر به رأى تفاوت فراوانى دارد. زیرا ظواهر الفاظ در عرف متشرّعه حجّت است.
2. اخباریون فقط کتاب و سنّت را در استنباط احکام حجّت مى دانستند و معتقد بودند که عقل هیچ نقشى در استنباط احکام شرعى ندارد؛ زیرا در روایات آمده است که نمى شود دین خدا را با عقول بشرى فهمید.
2. اخباریون فقط کتاب و سنّت را در استنباط احکام حجّت مى دانستند و معتقد بودند که عقل هیچ نقشى در استنباط احکام شرعى ندارد؛ زیرا در روایات آمده است که نمى شود دین خدا را با عقول بشرى فهمید.
محقّق بهبهانى در این زمینه، رساله اى در حسن و قبح عقلى نوشت و در آن حجیّت عقل را در مستقلاّت عقلى به اثبات رسانید و روشن ساخت که آن گونه روایات در واقع اشاره به احکام ظنّى عقل از راههایى چون: قیاس و استحسان و... دارد. و گرنه در احکام قطعى عقل که هیچ فطرت درستى در حجیّت آن شک ندارد، حکم عقل حجّت است، مانند «قبح عقاب بلا بیان» و یا «اشتغال یقینى نیاز به فراغ و برائت یقینى دارد» و نظیر آن و در روایات معصومین بر حجیّت عقل تأکید شده است.
محقّق بهبهانى در این زمینه، رساله اى در حسن و قبح عقلى نوشت و در آن حجیّت عقل را در مستقلاّت عقلى به اثبات رسانید و روشن ساخت که آن گونه روایات در واقع اشاره به احکام ظنّى عقل از راههایى چون: قیاس و استحسان و... دارد. و گرنه در احکام قطعى عقل که هیچ فطرت درستى در حجیّت آن شک ندارد، حکم عقل حجّت است، مانند «قبح عقاب بلا بیان» و یا «اشتغال یقینى نیاز به فراغ و برائت یقینى دارد» و نظیر آن و در روایات معصومین بر حجیّت عقل تأکید شده است.
3. اخباریها اجماع را در مسیر استنباط احکام حجّت نمى دانستند و معتقد بودند اجماع در میان عالمان اهل سنّت، دلیل شمرده مى شود، نه در اعتقاد عالمان امامیّه. محقّق بهبهانى روشن ساخت که «اجماع» میان ما و عالمان اهل سنّت اشتراک لفظى دارد و گرنه اجماعى که ما معتقد به حجیّت آن هستیم، تفاوت جوهرى با اجماعى که اهل سنّت بدان معتقدند، دارد.
3. اخباریها اجماع را در مسیر استنباط احکام حجّت نمى دانستند و معتقد بودند اجماع در میان عالمان اهل سنّت، دلیل شمرده مى شود، نه در اعتقاد عالمان امامیّه. محقّق بهبهانى روشن ساخت که «اجماع» میان ما و عالمان اهل سنّت اشتراک لفظى دارد و گرنه اجماعى که ما معتقد به حجیّت آن هستیم، تفاوت جوهرى با اجماعى که اهل سنّت بدان معتقدند، دارد.
اهل سنّت اجماع را فى نفسه حجت مى دانند، ولى فقهاى اهل بیت(علیهم السلام) معتقدند که اجماع طریقى است براى تحصیل قول و نظر معصوم(علیه السلام). شرایط تحصیل نظر معصوم به وسیله اجماع در علم اصول توضیح داده شده است.
اهل سنّت اجماع را فى نفسه حجت مى دانند، ولى فقهاى اهل بیت(علیهم السلام) معتقدند که اجماع طریقى است براى تحصیل قول و نظر معصوم(علیه السلام). شرایط تحصیل نظر معصوم به وسیله اجماع در علم اصول توضیح داده شده است.
4. اخباریها معتقد بودند که همه احادیث وارده از معصومان در کتب معروف و معتبر مانند کتب اربعه قطعى است و نیازى به علم رجال، براى بررسى اسناد آنها نداریم. محقّق بهبهانى این مبنا را نیز رد کرد و در رساله اجتهاد و اخبار نیاز به علم رجال را اثبات کرد. افزون بر این، وى با ابتکاراتى در علم اصول، فصل تازه اى را نیز در این علم گشود و سبب رشد و بالندگى آن گردید. ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 2، ص 94-98؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 182؛ طبقات اعلام الشیعه، تهرانى، شیخ آقابزرگ، ج 1، ص 171-174.
4. اخباریها معتقد بودند که همه احادیث وارده از معصومان در کتب معروف و معتبر مانند کتب اربعه قطعى است و نیازى به علم رجال، براى بررسى اسناد آنها نداریم. محقّق بهبهانى این مبنا را نیز رد کرد و در رساله اجتهاد و اخبار نیاز به علم رجال را اثبات کرد. افزون بر این، وى با ابتکاراتى در علم اصول، فصل تازه اى را نیز در این علم گشود و سبب رشد و بالندگى آن گردید. ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 2، ص 94-98؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 182؛ طبقات اعلام الشیعه، تهرانى، شیخ آقابزرگ، ج 1، ص 171-174.
شاگردان محقّق بهبهانى:
شاگردان محقّق بهبهانى:
علاّمه وحید بهبهانى افزون بر پاسخ گویى و نقد مبانى اخباریون، شاگردان ارزشمند و بزرگى را تحویل جامعه اسلامى داد که پس از رحلت ایشان در سال 1206، خطّ فکرى استاد را با مهارت تمام ادامه دادند که مهم ترین آنان عبارتند از:
علاّمه وحید بهبهانى افزون بر پاسخ گویى و نقد مبانى اخباریون، شاگردان ارزشمند و بزرگى را تحویل جامعه اسلامى داد که پس از رحلت ایشان در سال 1206، خطّ فکرى استاد را با مهارت تمام ادامه دادند که مهم ترین آنان عبارتند از:
1. ملاّ مهدى نراقى (م 1209) نویسنده کتاب معتمد الشیعة فی احکام الشریعة.  ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 7، ص200-203؛ اعیان الشیعه،همان، ج10،ص143.
1. ملاّ مهدى نراقى (م 1209) نویسنده کتاب معتمد الشیعة فی احکام الشریعة.  ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 7، ص200-203؛ اعیان الشیعه،همان، ج10،ص143.
).
).
2. سیّد محمّدمهدى بحرالعلوم (م 1212) مؤلّف کتاب الفوائد الرّجالیة. ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 7، ص 203-209؛ اعیان الشیعه، همان، 10، ص 158-160.
2. سیّد محمّدمهدى بحرالعلوم (م 1212) مؤلّف کتاب الفوائد الرّجالیة. ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 7، ص 203-209؛ اعیان الشیعه، همان، 10، ص 158-160.
3. شیخ ابوعلى حائرى (م 1216) مؤلّف کتاب منتهى المقال.  ر.ک: اعیان الشیعه، ج 9، ص 124؛ الکنى و الالقاب، همان، ج 1، ص 124؛ منتهى المقال، حائرى، ابوعلى (مازندرانى، شیخ محمّد بن اسماعیل)، ج 1، (مقدّمه تحقیق مؤسّسه آل البیت(علیهم السلام)).
3. شیخ ابوعلى حائرى (م 1216) مؤلّف کتاب منتهى المقال.  ر.ک: اعیان الشیعه، ج 9، ص 124؛ الکنى و الالقاب، همان، ج 1، ص 124؛ منتهى المقال، حائرى، ابوعلى (مازندرانى، شیخ محمّد بن اسماعیل)، ج 1، (مقدّمه تحقیق مؤسّسه آل البیت(علیهم السلام)).
4. شیخ جعفر کاشف الغطا (م 1227) مؤلّف کتاب کشف الغطا. ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 2، ص 200-206؛ طبقات اعلام الشیعه، همان، ج 1، ص 248-252؛ اعیان الشیعه، همان، ج 4، ص 99-106؛ الکنى و الالقاب، همان، ج 3، ص 101-104.
4. شیخ جعفر کاشف الغطا (م 1227) مؤلّف کتاب کشف الغطا. ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 2، ص 200-206؛ طبقات اعلام الشیعه، همان، ج 1، ص 248-252؛ اعیان الشیعه، همان، ج 4، ص 99-106؛ الکنى و الالقاب، همان، ج 3، ص 101-104.
5. میرزا ابوالقاسم قمى (م 1231) مؤلّف کتاب غنائم الأیّام و جامع الشتات. ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 5، ص 369-380؛ طبقات اعلام الشیعه، همان، ج 1، ص 52-54؛ اعیان الشیعه، همان، ج 2، ص 411-413.
5. میرزا ابوالقاسم قمى (م 1231) مؤلّف کتاب غنائم الأیّام و جامع الشتات. ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 5، ص 369-380؛ طبقات اعلام الشیعه، همان، ج 1، ص 52-54؛ اعیان الشیعه، همان، ج 2، ص 411-413.
6. سیّدعلى طباطبایى (م 1231) پدیدآورنده موسوعه فقهى ریاض المسائل. ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 4، ص 399-406؛ اعیان الشیعه، همان، ج 8، ص 314و315؛ ریاض المسائل، طباطبایى، سیّد على بن سیّد محمّد بن على، ج 1، (مقدّمه، تحقیق مؤسّسه آل البیت(علیهم السلام)
6. سیّدعلى طباطبایى (م 1231) پدیدآورنده موسوعه فقهى ریاض المسائل. ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 4، ص 399-406؛ اعیان الشیعه، همان، ج 8، ص 314و315؛ ریاض المسائل، طباطبایى، سیّد على بن سیّد محمّد بن على، ج 1، (مقدّمه، تحقیق مؤسّسه آل البیت(علیهم السلام)
7. سیّدجواد عاملى (م 1226) مؤلّف موسوعه فقهى مفتاح الکرامة.(125) (125). ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 2، ص 216و217؛ طبقات اعلام الشیعه، همان، ج1، ص 286-289
7. سیّدجواد عاملى (م 1226) مؤلّف موسوعه فقهى مفتاح الکرامة.(125) (125). ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 2، ص 216و217؛ طبقات اعلام الشیعه، همان، ج1، ص 286-289


و دهها شاگرد دیگر.
و دهها شاگرد دیگر.
شاگردان با واسطه محقّق بهبهانى
شاگردان با واسطه محقّق بهبهانى
جمعى دیگر از فقهاى بزرگ امامیّه، شاگردان باواسطه محقّق بهبهانى بودند؛ آنان نیز در واقع از شاگردان مدرسه آن فقیه نامدار محسوب مى شوند؛ مانند:
جمعى دیگر از فقهاى بزرگ امامیّه، شاگردان باواسطه محقّق بهبهانى بودند؛ آنان نیز در واقع از شاگردان مدرسه آن فقیه نامدار محسوب مى شوند؛ مانند:
1. ملا احمد نراقى (م 1245) نویسنده کتاب مستند الشیعة ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 1، ص 95-99؛ طبقات اعلام الشیعه، همان، ج 1، ص 116؛ اعیان الشیعه، همان، ج 3، ص 183و184.
1. ملا احمد نراقى (م 1245) نویسنده کتاب مستند الشیعة ر.ک: روضات الجنّات، همان، ج 1، ص 95-99؛ طبقات اعلام الشیعه، همان، ج 1، ص 116؛ اعیان الشیعه، همان، ج 3، ص 183و184.
2. شیخ محمّدحسن نجفى (معروف به صاحب جواهر) (م 1266) نویسنده موسوعه عظیم و بى نظیر فقهى جواهر الکلام که در 43 جلد منتشر شده است. ر.ک: طبقات اعلام الشیعه، همان، ج 1، ص 310-314؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 149و150؛ جواهرالکلام، نجفی محمد بن حسن، تحقیق: مظفر، شیخ محمّدرضا) ج1، (مقدّمه تحقیق).
2. شیخ محمّدحسن نجفى (معروف به صاحب جواهر) (م 1266) نویسنده موسوعه عظیم و بى نظیر فقهى جواهر الکلام که در 43 جلد منتشر شده است. ر.ک: طبقات اعلام الشیعه، همان، ج 1، ص 310-314؛ اعیان الشیعه، همان، ج 9، ص 149و150؛ جواهرالکلام، نجفی محمد بن حسن، تحقیق: مظفر، شیخ محمّدرضا) ج1، (مقدّمه تحقیق).
==== ویژگى هاى دوره هفتم: ====
==== ویژگى هاى دوره هفتم: ====
مهم ترین آثار و ویژگیهاى این دوره از این قرار است:
مهم ترین آثار و ویژگیهاى این دوره از این قرار است:
1. ایجاد شور و شوق مجدد فقهى و شکست جمود و تحجّر و بازگشت عقل به میدان استدلال و استنباط فقهى.
1. ایجاد شور و شوق مجدد فقهى و شکست جمود و تحجّر و بازگشت عقل به میدان استدلال و استنباط فقهى.
2. پایان سلطه افکار اخبارى گرى به گونه اى که جز عده اى اندک از آنان در حوزه هاى علمى شیعه باقى نماندند و زعیم آنان در آن عصر، جناب شیخ یوسف بحرانى نیز اندک اندک به اصولیین نزدیک شد، و از دفاعیّاتش نسبت به مذهب اخبارى ها دست برداشت و در مقدّمه دوازدهم کتاب الحدائق الناضرة بدان اعتراف نمود.
2. پایان سلطه افکار اخبارى گرى به گونه اى که جز عده اى اندک از آنان در حوزه هاى علمى شیعه باقى نماندند و زعیم آنان در آن عصر، جناب شیخ یوسف بحرانى نیز اندک اندک به اصولیین نزدیک شد، و از دفاعیّاتش نسبت به مذهب اخبارى ها دست برداشت و در مقدّمه دوازدهم کتاب الحدائق الناضرة بدان اعتراف نمود.
3. تألیف موسوعه هاى اصولى و فقهى. در علم اصول مرحوم میرزاى قمى قوانین الاصول را تدوین کرد و همچنین سیّد ابراهیم قزوینى (م 1264) کتاب «ضوابط الاصول» و شیخ محمّدابراهیم کلباسى (م1261) کتاب اشارات الاصول را نگاشت. در فقه نیز موسوعه هاى ارزشمندى تدوین شد که ذکر اسامى آنها گذشت.
3. تألیف موسوعه هاى اصولى و فقهى. در علم اصول مرحوم میرزاى قمى قوانین الاصول را تدوین کرد و همچنین سیّد ابراهیم قزوینى (م 1264) کتاب «ضوابط الاصول» و شیخ محمّدابراهیم کلباسى (م1261) کتاب اشارات الاصول را نگاشت. در فقه نیز موسوعه هاى ارزشمندى تدوین شد که ذکر اسامى آنها گذشت.
4. پیدایش ابتکارات کارساز و مؤثر اصولى به دست تواناى علاّمه وحید بهبهانى که در پرتو آن تحوّلى در علم اصول و فقه پدید آمد.
4. پیدایش ابتکارات کارساز و مؤثر اصولى به دست تواناى علاّمه وحید بهبهانى که در پرتو آن تحوّلى در علم اصول و فقه پدید آمد.
________________________________________
 
=== دوره هشتم:عصر نوآورى هاى فقهى ===
دوره هشتم:عصر نوآورى هاى فقهى
 
این دوره، از نیمه قرن سیزدهم آغاز شد و بر اثر این تلاشها و بالندگى و رشد خطّ فکرى محقّق بهبهانى، زمینه ظهور حرکت جدید علمى به همراه ابداع اسلوبى جدید و روشهاى تازه در فقه و اصول پدید آمد.
این دوره، از نیمه قرن سیزدهم آغاز شد و بر اثر این تلاشها و بالندگى و رشد خطّ فکرى محقّق بهبهانى، زمینه ظهور حرکت جدید علمى به همراه ابداع اسلوبى جدید و روشهاى تازه در فقه و اصول پدید آمد.
پیشواى این حرکت بدیع در فقه و اصول، شیخ مرتضى انصارى (م 1281) بود. ر.ک: اعیان الشیعه، همان، ج 10، ص 117-119.وى شاگرد فقیهان گرانقدرى چون سیّد محمّدبن سیّد على (معروف به سیّد مجاهد) (م 1243) نویسنده کتاب المناهل فى الفقه همان، ج 9، ص 443. و شریف العلماى مازندرانى (م1245) همان، ج 7، ص 338 و339. و ملاّ احمد نراقى (م 1245) و شیخ على بن شیخ جعفر کاشف الغطا (م 1254) و شیخ محمّد حسن نجفى (صاحب جواهر) (م 1266) بود.
پیشواى این حرکت بدیع در فقه و اصول، شیخ مرتضى انصارى (م 1281) بود. ر.ک: اعیان الشیعه، همان، ج 10، ص 117-119.وى شاگرد فقیهان گرانقدرى چون سیّد محمّدبن سیّد على (معروف به سیّد مجاهد) (م 1243) نویسنده کتاب المناهل فى الفقه همان، ج 9، ص 443. و شریف العلماى مازندرانى (م1245) همان، ج 7، ص 338 و339. و ملاّ احمد نراقى (م 1245) و شیخ على بن شیخ جعفر کاشف الغطا (م 1254) و شیخ محمّد حسن نجفى (صاحب جواهر) (م 1266) بود.
confirmed
۲٬۱۹۰

ویرایش