۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[امام صادق' به '[[جعفر بن محمد (صادق)') |
جز (جایگزینی متن - '[[حضرت رسول اکرم' به '[[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)') |
||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
=نظر بایزید درباره معراج پیامبر= | =نظر بایزید درباره معراج پیامبر= | ||
شطح ابویزید در بیانات فوق همان گذاشتن خود به جای [[ | شطح ابویزید در بیانات فوق همان گذاشتن خود به جای [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|حضرت رسول صلی اللّه علیه وآله وسلّم]] در معراج و وصول به درخت «سِدرة المُنتهی» است که منتها و غایت سیر آن حضرت را میرساند، و بایزید اقرار میکند که سیر او «خُدعه» است یعنی در عالم خیال و ناشی از استغراق در وجد و حال است که از مختصات حالات شطح است. به هرحال، چنانکه آربری گفته است، ربطی به درخت جهانی اوپانیشادها ندارد. | ||
اما معنی شطح، که در سخنان بایزید بزرگ از همه بیشتر است، به قول روزبهان<ref>روزبهان بن ابی نصر روزبهان بقلی، شرح شطحیّات، ص۵۷، به تصحیح و مقدمه فرانسوی از هنری کُربین، تهران ۱۳۴۴ ش</ref> ناشی از قوّت وَجد است که آتش شوق را به معشوق ازلی تیزتر میسازد و درآن حالت از صاحب وجد کلامی صادر شود از مشتعل شدن احوال و ارتفاع روح که ظاهر آن «متشابه» (تأویل پذیر) شود با عباراتی که کلمات آن را غریب گویند، زیرا وجه (تأویلش) را نشناسند و به انکار و طعن گوینده مفتون شوند، و اگر صاحبنظری توفیق یابد، آن را انکار نکند و بحث در اشارات شطح نکند. | اما معنی شطح، که در سخنان بایزید بزرگ از همه بیشتر است، به قول روزبهان<ref>روزبهان بن ابی نصر روزبهان بقلی، شرح شطحیّات، ص۵۷، به تصحیح و مقدمه فرانسوی از هنری کُربین، تهران ۱۳۴۴ ش</ref> ناشی از قوّت وَجد است که آتش شوق را به معشوق ازلی تیزتر میسازد و درآن حالت از صاحب وجد کلامی صادر شود از مشتعل شدن احوال و ارتفاع روح که ظاهر آن «متشابه» (تأویل پذیر) شود با عباراتی که کلمات آن را غریب گویند، زیرا وجه (تأویلش) را نشناسند و به انکار و طعن گوینده مفتون شوند، و اگر صاحبنظری توفیق یابد، آن را انکار نکند و بحث در اشارات شطح نکند. | ||