دوره‌های فقه اهل‌سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
کثرت مذاهب فقهى، سبب هرج و مرج و وحشت زمامداران گردید؛ از این رو، نخست به بستن باب اجتهاد تصمیم گرفتند و سپس مذاهب را در چهار مذهب منحصر کردند.
کثرت مذاهب فقهى، سبب هرج و مرج و وحشت زمامداران گردید؛ از این رو، نخست به بستن باب اجتهاد تصمیم گرفتند و سپس مذاهب را در چهار مذهب منحصر کردند.
هرج و مرج هاى فقهى و کثرت مذاهب، بیشترین تأثیر را در انسداد باب اجتهاد داشت. تعداد مذاهب به 138 مذهب رسیده بود. این مسأله وحشت زمامداران را برانگیخت و آنها را به فکر انسداد باب اجتهاد و حصر مذاهب فقهى انداخت. لذا فرمان صادر شد که از این پس هیچ فقیهى حقّ اجتهاد تازه اى را ندارد و همگى لازم است از فقهاى معروف و سرشناس تبعیت کنند.
هرج و مرج هاى فقهى و کثرت مذاهب، بیشترین تأثیر را در انسداد باب اجتهاد داشت. تعداد مذاهب به 138 مذهب رسیده بود. این مسأله وحشت زمامداران را برانگیخت و آنها را به فکر انسداد باب اجتهاد و حصر مذاهب فقهى انداخت. لذا فرمان صادر شد که از این پس هیچ فقیهى حقّ اجتهاد تازه اى را ندارد و همگى لازم است از فقهاى معروف و سرشناس تبعیت کنند.
در این میان فقها و دیگر مردم موظّف شدند از چهار مذهب حنفى، حنبلى، شافعى و مالکى پیروى و از آنان تقلید کنند، با آنکه خود آنان هرگز به چنین امرى راضى نبوده و بر این باور بودند که دیگران نیز باید اجتهاد کرده، از تقلید خوددارى کنند <ref>المدخل فى التعریف بالفقه الاسلامى، همان، ص 207-209.</ref>
در این میان فقها و دیگر مردم موظّف شدند از چهار مذهب حنفى، حنبلى، شافعى و مالکى پیروى و از آنان تقلید کنند، با آنکه خود آنان هرگز به چنین امرى راضى نبوده و بر این باور بودند که دیگران نیز باید اجتهاد کرده، از تقلید خوددارى کنند <ref>المدخل فى التعریف بالفقه الاسلامى، همان، ص 207-209.</ref> در سبب حصر مذاهب، به این چهار مذهب عوامل زیر را نیز بر شمرده اند:
در سبب حصر مذاهب، به این چهار مذهب عوامل زیر را نیز بر شمرده اند:
===== 1. تدوین مذاهب =====
===== 1. تدوین مذاهب =====
وقتى مذهبى تدوین شود و به طور گسترده در بلاد اسلامى منتشر گردد، احتمال بقاى آن بیشتر است؛ زیرا فقه مدوّن، سبب سهولت دسترسى مردم به آراى مجتهدان و عمل به آن مى گردد. و چون مذاهب فقهى ائمّه اربعه اهل سنّت پیش از این، به گونه هاى مختلف تدوین و انتشار یافته بود، سبب نفوذ آنها در بلاد اسلامى و ماندگارى آنها گردید و همین سبب ارجاع همگان به این آثار مدوّن و انتشار یافته شد.
وقتى مذهبى تدوین شود و به طور گسترده در بلاد اسلامى منتشر گردد، احتمال بقاى آن بیشتر است؛ زیرا فقه مدوّن، سبب سهولت دسترسى مردم به آراى مجتهدان و عمل به آن مى گردد. و چون مذاهب فقهى ائمّه اربعه اهل سنّت پیش از این، به گونه هاى مختلف تدوین و انتشار یافته بود، سبب نفوذ آنها در بلاد اسلامى و ماندگارى آنها گردید و همین سبب ارجاع همگان به این آثار مدوّن و انتشار یافته شد.
خط ۱۵۹: خط ۱۵۸:
پس از آنکه از قرن چهارم، مذاهب فقهى ـ هر چند در محدوده مذاهب اربعه ـ حرکتى فعّال داشتند، از اواسط قرن هفتم، چرخ حرکت آنها به کندى گرایید و رو به ضعف نهاد.
پس از آنکه از قرن چهارم، مذاهب فقهى ـ هر چند در محدوده مذاهب اربعه ـ حرکتى فعّال داشتند، از اواسط قرن هفتم، چرخ حرکت آنها به کندى گرایید و رو به ضعف نهاد.
علت این مسأله، تحوّلاتى بود که در کشورهاى اسلامى پدیدار شد، و عمده آن ضعف دستگاه خلافت اسلامى بود. خلافت اسلامى به دولتهاى کوچک و حکومت هاى منطقه اى تبدیل شد. هجمه هایى از سوى دشمنان اسلام؛ مسیحیان و دوگانه پرستان، براى در هم شکستن کیان اسلام آغاز شد، این یورش در اواخر خلافت عبّاسیان آغاز شد.
علت این مسأله، تحوّلاتى بود که در کشورهاى اسلامى پدیدار شد، و عمده آن ضعف دستگاه خلافت اسلامى بود. خلافت اسلامى به دولتهاى کوچک و حکومت هاى منطقه اى تبدیل شد. هجمه هایى از سوى دشمنان اسلام؛ مسیحیان و دوگانه پرستان، براى در هم شکستن کیان اسلام آغاز شد، این یورش در اواخر خلافت عبّاسیان آغاز شد.
از یک سو، جنگ هاى صلیبى (که از قرن پنجم قمرى آغاز و به مدّت دو قرن ادامه یافت) <ref>ر.ک: دائرة المعارف القرن العشرین، ج 5، وجدى، محمّد فرید، ص 531-535؛ فرهنگ‌ معین‌، معین، محمد، (واژه: صلیبى).</ref> ، سخت مسلمانان را درگیر خویش ساخت و شعله هاى آتش جنگ، همه را فراگرفت و از سوى دیگر، در همان زمان که پیکر کشور اسلامى، مجروح جنگ هاى صلیبى بود، حمله گسترده دیگرى از ناحیه شرق توسّط قوم مغول به بلاد اسلامى آغاز شد. هجومى که همه بلاد اسلامى را ویران ساخت و تا بغداد پایتخت خلافت اسلامى پیش رفت و آن را نیز تحت تصرّف خود درآورد. دانشمندان زیادى کشته شدند و کتابخانه هاى فراوانى به آتش کشیده شد. کشورهاى اسلامى از یک سو، تحت سیطره مغول از جانب شرق و از سوى دیگر تحت سیطره صلیبیّون از جانب غرب قرار گرفتند. <ref>ر.ک: الکامل فى التاریخ، ابن اثیر، ج 12.</ref>
 
* از یک سو، جنگ هاى صلیبى (که از قرن پنجم قمرى آغاز و به مدّت دو قرن ادامه یافت) <ref>ر.ک: دائرة المعارف القرن العشرین، ج 5، وجدى، محمّد فرید، ص 531-535؛ فرهنگ‌ معین‌، معین، محمد، (واژه: صلیبى).</ref> ، سخت مسلمانان را درگیر خویش ساخت و شعله هاى آتش جنگ، همه را فراگرفت  
* از سوى دیگر، در همان زمان که پیکر کشور اسلامى، مجروح جنگ هاى صلیبى بود، حمله گسترده دیگرى از ناحیه شرق توسّط قوم مغول به بلاد اسلامى آغاز شد. هجومى که همه بلاد اسلامى را ویران ساخت و تا بغداد پایتخت خلافت اسلامى پیش رفت و آن را نیز تحت تصرّف خود درآورد. دانشمندان زیادى کشته شدند و کتابخانه هاى فراوانى به آتش کشیده شد. کشورهاى اسلامى از یک سو، تحت سیطره مغول از جانب شرق و از سوى دیگر تحت سیطره صلیبیّون از جانب غرب قرار گرفتند.<ref>ر.ک: الکامل فى التاریخ، ابن اثیر، ج 12.</ref>
 
طبیعى بود که این هرج و مرج، در همه شئون بلاد اسلامى و از جمله فقه اثر بگذارد. حرکت هاى فقهى، رو به خمودى گذاشت و تفکّر بسته تقلید، بیش از پیش حکمفرما شد و (شدیدتر و گسترده تر از دوره قبل) به نقل آنچه که از گذشتگان به جاى مانده بود، اکتفا گردید و حدّاکثر، گاه براى کتب گذشتگان شرحى نوشته مى شد، یا تلخیص مى گردید <ref>ر.ک: تاریخ الفقه الاسلامى، همان، ص 99 و 104؛ المدخل الفقهى العام، همان، ج 1، ص 186؛ تاریخ التشریع الاسلامى، همان، ص 225و226.</ref>
طبیعى بود که این هرج و مرج، در همه شئون بلاد اسلامى و از جمله فقه اثر بگذارد. حرکت هاى فقهى، رو به خمودى گذاشت و تفکّر بسته تقلید، بیش از پیش حکمفرما شد و (شدیدتر و گسترده تر از دوره قبل) به نقل آنچه که از گذشتگان به جاى مانده بود، اکتفا گردید و حدّاکثر، گاه براى کتب گذشتگان شرحى نوشته مى شد، یا تلخیص مى گردید <ref>ر.ک: تاریخ الفقه الاسلامى، همان، ص 99 و 104؛ المدخل الفقهى العام، همان، ج 1، ص 186؛ تاریخ التشریع الاسلامى، همان، ص 225و226.</ref>
هر چند در این دوره، برخى از علما کتاب هایى را در فقه تدوین کردند، ولى نسبت به گستردگى کشور اسلامى و جمعیّت مسلمین و همچنین طول این دوره (حدود 6 قرن)، بسیار اندک است .در حالى که این دوران عصر رکود فقه اهل سنّت است، ولى همان گونه که در تشریح دوره هاى فقه اهل بیت(علیهم السلام) گذشت اواخر قرن ششم تا قرن یازدهم; (یعنى تا شروع عصر سیطره اخباریون) دوره طلایى فقه اهل بیت(علیهم السلام) به شمار مى آید و این دوران شاهد ظهور فقهایى همچون ابن ادریس حلّى (م 598)؛ محقّق حلّى (م 676)؛ علاّمه حلّى (م 726)؛ فخر المحقّقین (م771)؛ شهید اوّل (م 786)؛ محقّق کرکى (م 940)؛ شهید ثانى (م 966) و محقّق اردبیلى (م993) و دیگر بزرگان ـ با دهها آثار ارزشمند فقهى ـ بود. در واقع در این چند قرن فقه اهل بیت(علیهم السلام) و فقه اهل سنّت دو حرکت متعاکس داشتند؛ فقه اهل بیت(علیهم السلام) رو به رشد و بالندگى و فقه اهل سنّت رو به رکود و خمودى نهاد و شاید یکى از ادلّه آن، بروز جنگ هاى صلیبى و به دنبال آن فتنه مغول بود و با توجّه به اینکه فقهاى اهل سنّت مورد حمایت حکومت ها بودند و حکومت هاى این دوران تحت فشار جنگ هاى سنگین مزبور قرار داشتند نمى توانستند حمایت هاى کافى از فقهاى خود داشته باشند و بستر مناسبى را براى رشد فقهى آنان فراهم آورند.
هر چند در این دوره، برخى از علما کتاب هایى را در فقه تدوین کردند، ولى نسبت به گستردگى کشور اسلامى و جمعیّت مسلمین و همچنین طول این دوره (حدود 6 قرن)، بسیار اندک است .در حالى که این دوران عصر رکود فقه اهل سنّت است، ولى اواخر قرن ششم تا قرن یازدهم; (یعنى تا شروع عصر سیطره اخباریون) دوره طلایى فقه اهل بیت(علیهم السلام) به شمار مى آید و این دوران شاهد ظهور فقهایى همچون ابن ادریس حلّى (م 598)؛ محقّق حلّى (م 676)؛ علاّمه حلّى (م 726)؛ فخر المحقّقین (م771)؛ شهید اوّل (م 786)؛ محقّق کرکى (م 940)؛ شهید ثانى (م 966) و محقّق اردبیلى (م993) و دیگر بزرگان ـ با دهها آثار ارزشمند فقهى ـ بود. در واقع در این چند قرن فقه اهل بیت(علیهم السلام) و فقه اهل سنّت دو حرکت متعاکس داشتند؛ فقه اهل بیت(علیهم السلام) رو به رشد و بالندگى و فقه اهل سنّت رو به رکود و خمودى نهاد و شاید یکى از ادلّه آن، بروز جنگ هاى صلیبى و به دنبال آن فتنه مغول بود و با توجّه به اینکه فقهاى اهل سنّت مورد حمایت حکومت ها بودند و حکومت هاى این دوران تحت فشار جنگ هاى سنگین مزبور قرار داشتند نمى توانستند حمایت هاى کافى از فقهاى خود داشته باشند و بستر مناسبى را براى رشد فقهى آنان فراهم آورند.


==== برخى از فقهاى دوره چهارم: ====
==== برخى از فقهاى دوره چهارم: ====
خط ۱۸۱: خط ۱۸۳:
شروع این دوره، با تأسیس دولت عثمانى در قرن سیزدهم صورت گرفت. دولت عثمانى در مشرق ظهور کرد و به سمت غرب پیش رفت و در زمان سلطان محمّد فاتح، از پادشاهان دولت عثمانى «قسطنطنیه» فتح شد. اسلام تا نیمى از اروپا را در برگرفت و عمده کشورهاى اسلامى، کشور واحدى را تشکیل دادند و به همین سبب، مسلمانان داراى شوکت و عظمتى فوق العاده شدند.
شروع این دوره، با تأسیس دولت عثمانى در قرن سیزدهم صورت گرفت. دولت عثمانى در مشرق ظهور کرد و به سمت غرب پیش رفت و در زمان سلطان محمّد فاتح، از پادشاهان دولت عثمانى «قسطنطنیه» فتح شد. اسلام تا نیمى از اروپا را در برگرفت و عمده کشورهاى اسلامى، کشور واحدى را تشکیل دادند و به همین سبب، مسلمانان داراى شوکت و عظمتى فوق العاده شدند.
با توجّه به اینکه مذهب رسمى دولت عثمانى، حنفى بود، همّتها صرف نوشتن کتابها و شرح و بسط کتب پیشین در ارتباط با مذهب حنفى شد. این تلاشها در محدوده فقه حنفى انجام شد و سبب رشد و توسعه آن مذهب گردید. به موجب تعامل دولت عثمانى با دولت هاى غربى و روى آوردن دولت عثمانى، به تدوین قوانین منضبط و حکومتى، رشدى تازه در مسیر اجتهاد در محدوده فقه حنفى اتّفاق افتاد. هر چند دیگر مذاهب، همچنان در رکود، باقى ماندند.
با توجّه به اینکه مذهب رسمى دولت عثمانى، حنفى بود، همّتها صرف نوشتن کتابها و شرح و بسط کتب پیشین در ارتباط با مذهب حنفى شد. این تلاشها در محدوده فقه حنفى انجام شد و سبب رشد و توسعه آن مذهب گردید. به موجب تعامل دولت عثمانى با دولت هاى غربى و روى آوردن دولت عثمانى، به تدوین قوانین منضبط و حکومتى، رشدى تازه در مسیر اجتهاد در محدوده فقه حنفى اتّفاق افتاد. هر چند دیگر مذاهب، همچنان در رکود، باقى ماندند.
محقّقان مى گویند: «شروع این دوره با پیدایش مجله الأحکام العدلیة در سال 1286 آغاز شد. این مجله در واقع دستورالعمل هاى واحد قضایى براى دادگاه ها بود، که توسّط جمعى به صورت قانون مدنى عام، منتشر مى شد. این جمع به وسیله گروهى هفت نفره، به ریاست احمد جودت پاشا تشکیل مى شد. مبناى کار آنان، این بود که، قوانین را به سادگى، خالى از نقل اقوال مختلف و براساس یک رأى و نظر، در اختیار مجامع ذى ربط قرار دهند.
محقّقان مى گویند: «شروع این دوره با پیدایش مجله الأحکام العدلیة در سال 1286 آغاز شد. این مجله در واقع دستورالعمل هاى واحد قضایى براى دادگاه ها بود، که توسّط جمعى به صورت قانون مدنى عام، منتشر مى شد. این جمع به وسیله گروهى هفت نفره، به ریاست احمد جودت پاشا تشکیل مى شد. مبناى کار آنان، این بود که، قوانین را به سادگى، خالى از نقل اقوال مختلف و براساس یک رأى و نظر، در اختیار مجامع ذى ربط قرار دهند.
این مجلّه در نهایت، داراى 1851 مادّه گردید؛ که از یک مقدّمه و شانزده کتاب تشکیل شد، شانزده کتاب عبارت بود از: بیوع، اجارات، کفالت، حواله، رهن، امانت، هبه، غصب و اتلاف (یک کتاب)، شرکت، وکالت، صلح و إبرا (یک کتاب)، شفعه و حَجْر و اکراه (یک کتاب)، اقرار، دعوى، قضا، بیّنه و سوگند (یک کتاب) <ref>.ر.ک: المدخل الفقهى العام، همان، ج 1، ص 196-199؛ تاریخ الفقه الاسلامى، همان، ص 106-109 ؛ تاریخ التشریع الاسلامى، همان، ج 2، ص 297-302.</ref>
این مجلّه در نهایت، داراى 1851 مادّه گردید؛ که از یک مقدّمه و شانزده کتاب تشکیل شد، شانزده کتاب عبارت بود از: بیوع، اجارات، کفالت، حواله، رهن، امانت، هبه، غصب و اتلاف (یک کتاب)، شرکت، وکالت، صلح و إبرا (یک کتاب)، شفعه و حَجْر و اکراه (یک کتاب)، اقرار، دعوى، قضا، بیّنه و سوگند (یک کتاب) <ref>.ر.ک: المدخل الفقهى العام، همان، ج 1، ص 196-199؛ تاریخ الفقه الاسلامى، همان، ص 106-109 ؛ تاریخ التشریع الاسلامى، همان، ج 2، ص 297-302.</ref>
==== ویژگى هاى دوره پنجم ====
==== ویژگى هاى دوره پنجم ====
خط ۱۹۰: خط ۱۹۴:
=== دوره ششم: عصر بیدارى و احیاى مجدّد باب اجتهاد ===
=== دوره ششم: عصر بیدارى و احیاى مجدّد باب اجتهاد ===
هر چند شروع حرکت جدید فقهى از ابتداى قرن سیزدهم و با انتشار مجله الاحکام آغاز شد، ولى سالیان طولانى مجامع فقهى و مجالس افتا، در محدوده مذهب حنفى ـ که مذهب رسمى دولت عثمانى بود ـ فتوا صادر مى کردند؛ تا آنکه جمعى از مصلحان و اندیشمندان، این حصر را شکستند و براى امر قانون گذارى اسلامى، از همه مذاهب استفاده کردند.
هر چند شروع حرکت جدید فقهى از ابتداى قرن سیزدهم و با انتشار مجله الاحکام آغاز شد، ولى سالیان طولانى مجامع فقهى و مجالس افتا، در محدوده مذهب حنفى ـ که مذهب رسمى دولت عثمانى بود ـ فتوا صادر مى کردند؛ تا آنکه جمعى از مصلحان و اندیشمندان، این حصر را شکستند و براى امر قانون گذارى اسلامى، از همه مذاهب استفاده کردند.
نخستین کسى که چنین تلاشى را آغاز کرد ـ به گفته برخى از اندیشمندان ـ سیّد جمال الدّین اسدآبادى (م 1314) بود. تلاش وى آن بود که فقه را از منابع اصلى و نخستین خود برگیرد و با جمود بر مذهبى معین مبارزه کند. وى پایه گذار نهضت فکرى تازه اى در شرق گردید و با تلاش هاى او قرن چهاردهم به عصر بیدارى مسلمین مبدّل گشت.  
نخستین کسى که چنین تلاشى را آغاز کرد ـ به گفته برخى از اندیشمندان ـ سیّد جمال الدّین اسدآبادى (م 1314) بود. تلاش وى آن بود که فقه را از منابع اصلى و نخستین خود برگیرد و با جمود بر مذهبى معین مبارزه کند. وى پایه گذار نهضت فکرى تازه اى در شرق گردید و با تلاش هاى او قرن چهاردهم به عصر بیدارى مسلمین مبدّل گشت.  
پس از سیّد جمال، تلاش هاى وى توسّط شاگرد برجسته او، شیخ محمّد عبده پى گیرى شد. آنها فقه را از تقیّد به مذهب خاص آزاد کردند و در اواخر سال 1914 میلادى، لجنه اى از علما و دانشمندان در مصر، گرد هم آمدند که اعضاى آن از مفتى الازهر، برخى از بزرگان دستگاه قضایى و استادان دانشگاه هاى حقوق و علوم قضایى تشکیل مى شد.
پس از سیّد جمال، تلاش هاى وى توسّط شاگرد برجسته او، شیخ محمّد عبده پى گیرى شد. آنها فقه را از تقیّد به مذهب خاص آزاد کردند و در اواخر سال 1914 میلادى، لجنه اى از علما و دانشمندان در مصر، گرد هم آمدند که اعضاى آن از مفتى الازهر، برخى از بزرگان دستگاه قضایى و استادان دانشگاه هاى حقوق و علوم قضایى تشکیل مى شد.
آنان قوانین احوال شخصیّه را با استفاده از مذاهب چهارگانه نوشتند. این لجنه به سبب مخالفت جمع دیگرى از علما ـ پس از مدتى ـ منحل شد؛ ولى اصلاح طلبى ـ که نیاز روز جامعه اسلامى بود ـ در میان مسلمین شدّت گرفت و بار دیگر اصلاح قوانین با استفاده از تمامى مذاهب اربعه آغاز شد.
آنان قوانین احوال شخصیّه را با استفاده از مذاهب چهارگانه نوشتند. این لجنه به سبب مخالفت جمع دیگرى از علما ـ پس از مدتى ـ منحل شد؛ ولى اصلاح طلبى ـ که نیاز روز جامعه اسلامى بود ـ در میان مسلمین شدّت گرفت و بار دیگر اصلاح قوانین با استفاده از تمامى مذاهب اربعه آغاز شد.
گام بعدى آن شد که در قانونگذارى بتوان به جز از مذاهب اربعه نیز استفاده کرد و در واقع، آخرین قدم ها براى آزادسازى فقه از انحصار در چهار مذهب برداشته شد.
گام بعدى آن شد که در قانونگذارى بتوان به جز از مذاهب اربعه نیز استفاده کرد و در واقع، آخرین قدم ها براى آزادسازى فقه از انحصار در چهار مذهب برداشته شد.
در دسامبر 1936 میلادى، هیأت وزیران مصر موافقت کرد که قانون فقه با استفاده از فقه اسلامى ـ بدون تقیّد به مذهب خاص ـ تدوین شود. جالب است بدانیم که بعضى از فقها و اندیشمندان اهل سنّت در برخى از مسائل فقهى نظر فقهاى شیعه را انتخاب کرده اند؛ که نمونه روشن آن فتواى رییس وقت دانشگاه الازهر و مفتى بزرگ اهل سنّت «شیخ محمود شلتوت» است که در مسأله سه طلاق در مجلس واحد گفت: «هر چند سه طلاق در یک جلسه و با یک عبارت از نظر مذاهب چهارگانه عامه، سه طلاق محسوب مى شود، ولى طبق عقیده شیعه امامیّه یک طلاق بیشتر به حساب نمى آید و چون به راستى از نظر قانون (و ظاهر آیات) رأى شیعه حق است، باید به آن عمل نمود. <ref>(مجلّه رسالة الاسلام منتشر شده در دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیّة بالقاهره، سال یازدهم، شماره 1، ص 108).</ref> سپس این مسأله را گسترش داد و فتواى تاریخى خود را چنین صادر کرد: «إنّ مذهب الجعفریّة المعروف بمذهب الشیعة الامامیّة الاثنا عشریّة مذهب یجوز التعبّد به شرعاً کسائر مذاهب اهل السنّة»؛ (مذهب جعفرى که به مذهب شیعه امامیه اثناعشرى معروف است، مذهبى است که تعبّد به آن شرعاً ـ همانند تعبّد به سایر مذاهب اهل سنّت ـ جایز است). آنگاه به مسلمین توصیه مى کند که این مذهب را بشناسند و خود را از تعصّب نابجا نسبت به مذهب معیّن آزاد کنند. <ref>(همان ، ص 228).</ref>
در دسامبر 1936 میلادى، هیأت وزیران مصر موافقت کرد که قانون فقه با استفاده از فقه اسلامى ـ بدون تقیّد به مذهب خاص ـ تدوین شود. جالب است بدانیم که بعضى از فقها و اندیشمندان اهل سنّت در برخى از مسائل فقهى نظر فقهاى شیعه را انتخاب کرده اند؛ که نمونه روشن آن فتواى رییس وقت دانشگاه الازهر و مفتى بزرگ اهل سنّت «شیخ محمود شلتوت» است که در مسأله سه طلاق در مجلس واحد گفت: «هر چند سه طلاق در یک جلسه و با یک عبارت از نظر مذاهب چهارگانه عامه، سه طلاق محسوب مى شود، ولى طبق عقیده شیعه امامیّه یک طلاق بیشتر به حساب نمى آید و چون به راستى از نظر قانون (و ظاهر آیات) رأى شیعه حق است، باید به آن عمل نمود. <ref>(مجلّه رسالة الاسلام منتشر شده در دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیّة بالقاهره، سال یازدهم، شماره 1، ص 108).</ref> سپس این مسأله را گسترش داد و فتواى تاریخى خود را چنین صادر کرد: «إنّ مذهب الجعفریّة المعروف بمذهب الشیعة الامامیّة الاثنا عشریّة مذهب یجوز التعبّد به شرعاً کسائر مذاهب اهل السنّة»؛ (مذهب جعفرى که به مذهب شیعه امامیه اثناعشرى معروف است، مذهبى است که تعبّد به آن شرعاً ـ همانند تعبّد به سایر مذاهب اهل سنّت ـ جایز است). آنگاه به مسلمین توصیه مى کند که این مذهب را بشناسند و خود را از تعصّب نابجا نسبت به مذهب معیّن آزاد کنند. <ref>(همان ، ص 228).</ref>
در این نهضت جدید، اندیشمندان بر این اعتقادند که آراى فقها و صحابه و پس از آن تابعین، همان اعتبار و ارزش را دارد که آراى ابوحنیفه و مالک و شافعى و احمد بن حنبل دارد. بنابراین، هیچ ضرورتى ندارد که همه، به فتواى یک مجتهد عمل کنیم؛ بلکه ممکن است از فتاواى مجتهدان مختلف ـ از صحابه و تابعین ـ هر کدام که با نیاز زمان سازگارتر است استفاده کنیم. تاریخ الفقه الاسلامى، همان، ص 112-115 (با تلخیص)؛ همچنین <ref>ر.ک: المدخل فى التعریف بالفقه الاسلامى، همان، ص 154-161؛ تاریخ التشریع الاسلامى، همان، ج 2، ص 303-360.</ref> استاد محمّد فرید وجدى نیز به صراحت معتقد به انفتاح باب اجتهاد و دوام این انفتاح هست و براى آن ادلّه روشنى اقامه مى کند <ref>(ر.ک: دائرة المعارف قرن العشرین، همان، ج 3، ص 253-255).</ref>
در این نهضت جدید، اندیشمندان بر این اعتقادند که آراى فقها و صحابه و پس از آن تابعین، همان اعتبار و ارزش را دارد که آراى ابوحنیفه و مالک و شافعى و احمد بن حنبل دارد. بنابراین، هیچ ضرورتى ندارد که همه، به فتواى یک مجتهد عمل کنیم؛ بلکه ممکن است از فتاواى مجتهدان مختلف ـ از صحابه و تابعین ـ هر کدام که با نیاز زمان سازگارتر است استفاده کنیم. تاریخ الفقه الاسلامى، همان، ص 112-115 (با تلخیص)؛ همچنین <ref>ر.ک: المدخل فى التعریف بالفقه الاسلامى، همان، ص 154-161؛ تاریخ التشریع الاسلامى، همان، ج 2، ص 303-360.</ref> استاد محمّد فرید وجدى نیز به صراحت معتقد به انفتاح باب اجتهاد و دوام این انفتاح هست و براى آن ادلّه روشنى اقامه مى کند <ref>(ر.ک: دائرة المعارف قرن العشرین، همان، ج 3، ص 253-255).</ref>
برخى از صاحب نظران معتقدند، مبارزه با تقلید و تلاش براى فتح باب اجتهاد، نخست توسّط ابن تیمیّه (م 758) و شاگردش ابن قیّم جوزیه (م 751) آغاز شد. آنان به تقلید و طرفداران آن سخت تاختند و اندیشمندان را به اجتهاد از کتاب خدا و سنّت رسول خدا و روش سلف صالح فراخواندند.
برخى از صاحب نظران معتقدند، مبارزه با تقلید و تلاش براى فتح باب اجتهاد، نخست توسّط ابن تیمیّه (م 758) و شاگردش ابن قیّم جوزیه (م 751) آغاز شد. آنان به تقلید و طرفداران آن سخت تاختند و اندیشمندان را به اجتهاد از کتاب خدا و سنّت رسول خدا و روش سلف صالح فراخواندند.
در اواخر قرن دوازدهم نیز محمّد بن عبدالوهّاب(م 1206) شیوه ابن تیمیّه را ادامه داد و بر همان اساس، مذهب وهابى را بنا نمود. <ref>تاریخ الفقه الاسلامى، همان، ص 101؛ تاریخ تشریع الاسلامى، همان، ج 2، ص 366.</ref>
در اواخر قرن دوازدهم نیز محمّد بن عبدالوهّاب(م 1206) شیوه ابن تیمیّه را ادامه داد و بر همان اساس، مذهب وهابى را بنا نمود. <ref>تاریخ الفقه الاسلامى، همان، ص 101؛ تاریخ تشریع الاسلامى، همان، ج 2، ص 366.</ref>
ولى حقیقت آن است که وهابیّت و مؤسّس آن، هر چند از سویى به حرکت اجتهادى و مراجعه به کتاب و سنّت ـ فارغ از برداشت مذاهب چهارگانه ـ معتقد بود؛ ولى چند نکته را نباید در این ارتباط فراموش کرد:
ولى حقیقت آن است که وهابیّت و مؤسّس آن، هر چند از سویى به حرکت اجتهادى و مراجعه به کتاب و سنّت ـ فارغ از برداشت مذاهب چهارگانه ـ معتقد بود؛ ولى چند نکته را نباید در این ارتباط فراموش کرد:
* نخست آنکه، آنان همچنان مذهب حنبلى دارند و از فقه احمد بن حنبل پیروى مى کنند.
* نخست آنکه، آنان همچنان مذهب حنبلى دارند و از فقه احمد بن حنبل پیروى مى کنند.
confirmed
۲٬۲۰۰

ویرایش