confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
(←منابع:) |
|||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
===== مصادر فقهى شافعى: ===== | ===== مصادر فقهى شافعى: ===== | ||
شافعى در فتوا دادن، از کتاب، سنّت، اجماع و قیاس بهره میگرفت؛البتّه وى خبر واحد را از فرد موثّق ـ هر چند آن خبر مشهور نباشد (بر خلاف نظر ابوحنیفه) و هر چند موافق عمل مردم مدینه نباشد (برخلاف شیوه مالک) ـ حجّت میدانست. | شافعى در فتوا دادن، از کتاب، سنّت، اجماع و قیاس بهره میگرفت؛البتّه وى خبر واحد را از فرد موثّق ـ هر چند آن خبر مشهور نباشد (بر خلاف نظر ابوحنیفه) و هر چند موافق عمل مردم مدینه نباشد (برخلاف شیوه مالک) ـ حجّت میدانست. | ||
در قیاس نیز، اگر اصل و ریشه معیّنى در کتاب و سنّت داشته باشد، در نظر وى حجّت است. او استحسان را ـ برخلاف شیوه ابوحنیفه و مالک ـ حجّت نمى دانست و میگفت: من استحسن فقد شرّع؛ هر کس به استحسان روى آورد، تشریع کرده و بدعت گذارده است. <ref>الفقه الاسلامى و ادلّته، همان، ج 1، ص 51؛ تاریخ الفقه الاسلامى، همان، ص 139و140 .</ref> او مصالح مرسله و حجیّت عمل اهل مدینه را قبول نداشت <ref>الفقه الاسلامى و ادلّته، ج 1، ص 51؛ المدخل فى التعریف بالفقه الاسلامى، همان، ص 196.</ref> در ردّ عمل به استحسان، کتابى به نام ابطال الاستحسان و در ردّ عمل به مصالح مرسله، کتابى به نام الاستصلاح نوشته و در کتاب معروفش الاُمّ حجیّت عمل مردم مدینه را انکار کرده است. <ref>ادوار علم الفقه، همان، ص 159.</ref> | در قیاس نیز، اگر اصل و ریشه معیّنى در کتاب و سنّت داشته باشد، در نظر وى حجّت است. او استحسان را ـ برخلاف شیوه ابوحنیفه و مالک ـ حجّت نمى دانست و میگفت: من استحسن فقد شرّع؛ هر کس به استحسان روى آورد، تشریع کرده و بدعت گذارده است.<ref>الفقه الاسلامى و ادلّته، همان، ج 1، ص 51؛ تاریخ الفقه الاسلامى، همان، ص 139و140 .</ref> او مصالح مرسله و حجیّت عمل اهل مدینه را قبول نداشت <ref>الفقه الاسلامى و ادلّته، ج 1، ص 51؛ المدخل فى التعریف بالفقه الاسلامى، همان، ص 196.</ref> در ردّ عمل به استحسان، کتابى به نام ابطال الاستحسان و در ردّ عمل به مصالح مرسله، کتابى به نام الاستصلاح نوشته و در کتاب معروفش الاُمّ حجیّت عمل مردم مدینه را انکار کرده است.<ref>ادوار علم الفقه، همان، ص 159.</ref> | ||
لازم به ذکر است که شافعى در کتاب الاُمّ فتواهاى تازه و تجدید نظرهاى فقهى را ذکر کرده است <ref>الفقه الاسلامى و ادلّته، همان، ج 1، ص 51.</ref> به تصریح برخى از اندیشمندان اهل سنّت، فقه شافعى به فقه شیعه امامیّه نزدیک و موارد اختلافى میان آنان، نسبت به دیگر مذاهب کمتر است. <ref>الفقه الاسلامى وادلّته، همان، ج 1، ص 59.</ref> | |||
لازم به ذکر است که شافعى در کتاب الاُمّ فتواهاى تازه و تجدید نظرهاى فقهى را ذکر کرده است <ref>الفقه الاسلامى و ادلّته، همان، ج 1، ص 51.</ref> به تصریح برخى از اندیشمندان اهل سنّت، فقه شافعى به فقه شیعه امامیّه نزدیک و موارد اختلافى میان آنان، نسبت به دیگر مذاهب کمتر است.<ref>الفقه الاسلامى وادلّته، همان، ج 1، ص 59.</ref> | |||
===== 4. مذهب حنبلى ===== | ===== 4. مذهب حنبلى ===== | ||
مؤسّس این مذهب، ابوعبدالله، [[احمد بن حنبل]] بن هلال شیبانى است. وى در سال 164 در بغداد متولّد شد و در همان شهر، سال 241 وفات یافت. | مؤسّس این مذهب، ابوعبدالله، [[احمد بن حنبل]] بن هلال شیبانى است. وى در سال 164 در بغداد متولّد شد و در همان شهر، سال 241 وفات یافت. | ||
او سفرهاى علمى اش را به کوفه، بصره، مکّه، مدینه، یمن و شام انجام داد و از دانش علماى عصر خویش بهره گرفت. هر چند فقه را از شافعى فرا گرفت ولى اساتید او به صد تن بالغ شده اند. <ref>همان، ص 53.</ref> وى از محدّثان بزرگ اهل سنّت به شمار میآید و مُسند او، از اطلاع وى در عرصه حدیث گواهى میدهد. احمد در مسند خویش بیش از چهل هزار حدیث نقل کرده است. او به حدیث مرسل و ضعیف نیز عمل میکرد. <ref>(همان.)</ref> | او سفرهاى علمى اش را به کوفه، بصره، مکّه، مدینه، یمن و شام انجام داد و از دانش علماى عصر خویش بهره گرفت. هر چند فقه را از شافعى فرا گرفت ولى اساتید او به صد تن بالغ شده اند. <ref>همان، ص 53.</ref> وى از محدّثان بزرگ اهل سنّت به شمار میآید و مُسند او، از اطلاع وى در عرصه حدیث گواهى میدهد. احمد در مسند خویش بیش از چهل هزار حدیث نقل کرده است. او به حدیث مرسل و ضعیف نیز عمل میکرد. <ref>(همان.)</ref> | ||
از مشهورترین شاگردانش میتوان به فرزندش صالح بن احمد بن حنبل (م 266)، و فرزند دیگرش، عبدالله بن احمد بن حنبل (م 290) و عبدالملک بن عبدالحمید بن مهران (م 274) و احمد بن محمّد بن حجاج اشاره کرد. <ref>همان، ص 54.</ref> | از مشهورترین شاگردانش میتوان به فرزندش صالح بن احمد بن حنبل (م 266)، و فرزند دیگرش، عبدالله بن احمد بن حنبل (م 290) و عبدالملک بن عبدالحمید بن مهران (م 274) و احمد بن محمّد بن حجاج اشاره کرد. <ref>همان، ص 54.</ref> | ||
این مذهب در بغداد ظهور کرد و به شام هم رفت. امروز مذهب غالب | این مذهب در بغداد ظهور کرد و به شام هم رفت. امروز مذهب غالب در حجاز، قطر، فلسطین و بحرین، مذهب حنبلى است. <ref>موسوعة الفقه الاسلامى، همان، ج1، ص36؛ تاریخ الفقه الاسلامى، همان، ص 148.</ref> | ||
===== مصادر فقهى احمد بن حنبل: ===== | ===== مصادر فقهى احمد بن حنبل: ===== | ||
شیوه احمد حنبل در استنباط فقهى، بدین صورت بود که نخست از نصوص کتاب و سنّت استفاده میکرد؛و در سنّت از روایات مرسل و ضعیف نیز بهره میگرفت و به هنگام تعارض میان | شیوه احمد حنبل در استنباط فقهى، بدین صورت بود که نخست از نصوص کتاب و سنّت استفاده میکرد؛و در سنّت از روایات مرسل و ضعیف نیز بهره میگرفت و به هنگام تعارض میان | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۶: | ||
استاد خضرى بک در این باره مینویسد: | استاد خضرى بک در این باره مینویسد: | ||
«این دوره، دوره اى بود که روح تقلید همگانى شد؛ و در این جهت فرقى بین اندیشمندان و مردم عادى نبود. کسى که میخواست فقه بخواند، نخست کتاب و سنّت را فرا میگرفت، سپس کتابهاى امام مذهب خویش را تعلیم میدید و با طریقه استنباط وى آشنا میشد و به همان صورت به پیش رفت. | «این دوره، دوره اى بود که روح تقلید همگانى شد؛ و در این جهت فرقى بین اندیشمندان و مردم عادى نبود. کسى که میخواست فقه بخواند، نخست کتاب و سنّت را فرا میگرفت، سپس کتابهاى امام مذهب خویش را تعلیم میدید و با طریقه استنباط وى آشنا میشد و به همان صورت به پیش رفت. | ||
وقتى این کتابها را به پایان میرساند، از فقها شمرده میشد. برخى که داراى همّتى بلند بودند، کتابى را مطابق احکام امام مذهب خویش تألیف میکردند؛ در این مسیر گاه کتاب مؤلّف سابق را مختصر میکردند و گاه کتاب هاى مختصر پیشین را شرح مینمودند و گاه آنچه را که در کتاب هاى مختلف آمده بود، جمع آورى میکردند؛ ولى هیچ کس اجازه نداشت در مسأله اى، بر خلاف امام مذهب خویش، نظرى را ابراز کند؛ گویا آنچه حق بود بر قلب پیشواى مذهب وى نازل و بر زبانش جارى شده بود. از بزرگترین فقهاى حنفى این دوران، جناب ابوالحسن عبیدالله کرخى است که | وقتى این کتابها را به پایان میرساند، از فقها شمرده میشد. برخى که داراى همّتى بلند بودند، کتابى را مطابق احکام امام مذهب خویش تألیف میکردند؛ در این مسیر گاه کتاب مؤلّف سابق را مختصر میکردند و گاه کتاب هاى مختصر پیشین را شرح مینمودند و گاه آنچه را که در کتاب هاى مختلف آمده بود، جمع آورى میکردند؛ ولى هیچ کس اجازه نداشت در مسأله اى، بر خلاف امام مذهب خویش، نظرى را ابراز کند؛ گویا آنچه حق بود بر قلب پیشواى مذهب وى نازل و بر زبانش جارى شده بود. از بزرگترین فقهاى حنفى این دوران، جناب ابوالحسن عبیدالله کرخى است که گفته: هر آیه اى که با نظر اصحاب ما مخالف باشد، یا باید تأویل برده شود، و یا باید آن را منسوخ دانست و برخورد ما با حدیث نیز این چنین است»!! <ref>تاریخ التشریع الاسلامى، همان، ص 199و200.</ref> | ||
==== علل انسداد باب اجتهاد و انحصار مذاهب: ==== | ==== علل انسداد باب اجتهاد و انحصار مذاهب: ==== | ||
کثرت مذاهب فقهى، سبب هرج و مرج و وحشت زمامداران گردید؛ از این رو، نخست به بستن باب اجتهاد تصمیم گرفتند و سپس مذاهب را در چهار مذهب منحصر کردند. | کثرت مذاهب فقهى، سبب هرج و مرج و وحشت زمامداران گردید؛ از این رو، نخست به بستن باب اجتهاد تصمیم گرفتند و سپس مذاهب را در چهار مذهب منحصر کردند. | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۸: | ||
محقّقان میگویند: «شروع این دوره با پیدایش مجله الأحکام العدلیة در سال 1286 آغاز شد. این مجله در واقع دستورالعمل هاى واحد قضایى براى دادگاه ها بود، که توسّط جمعى به صورت قانون مدنى عام، منتشر میشد. این جمع به وسیله گروهى هفت نفره، به ریاست احمد جودت پاشا تشکیل میشد. مبناى کار آنان، این بود که، قوانین را به سادگى، خالى از نقل اقوال مختلف و براساس یک رأى و نظر، در اختیار مجامع ذى ربط قرار دهند. | محقّقان میگویند: «شروع این دوره با پیدایش مجله الأحکام العدلیة در سال 1286 آغاز شد. این مجله در واقع دستورالعمل هاى واحد قضایى براى دادگاه ها بود، که توسّط جمعى به صورت قانون مدنى عام، منتشر میشد. این جمع به وسیله گروهى هفت نفره، به ریاست احمد جودت پاشا تشکیل میشد. مبناى کار آنان، این بود که، قوانین را به سادگى، خالى از نقل اقوال مختلف و براساس یک رأى و نظر، در اختیار مجامع ذى ربط قرار دهند. | ||
این مجلّه در نهایت، داراى 1851 مادّه گردید؛ که از یک مقدّمه و شانزده کتاب تشکیل شد، شانزده کتاب عبارت بود از: بیوع، اجارات، کفالت، حواله، رهن، امانت، هبه، غصب و اتلاف (یک کتاب)، شرکت، وکالت، صلح و إبرا (یک کتاب)، شفعه و حَجْر و اکراه (یک کتاب)، اقرار، دعوى، قضا، بیّنه و سوگند (یک کتاب) <ref>.ر.ک: المدخل الفقهى العام، همان، ج 1، ص 196-199؛ تاریخ الفقه الاسلامى، همان، ص 106-109 ؛ تاریخ التشریع الاسلامى، همان، ج 2، ص 297-302.</ref> | این مجلّه در نهایت، داراى 1851 مادّه گردید؛ که از یک مقدّمه و شانزده کتاب تشکیل شد، شانزده کتاب عبارت بود از: بیوع، اجارات، کفالت، حواله، رهن، امانت، هبه، غصب و اتلاف (یک کتاب)، شرکت، وکالت، صلح و إبرا (یک کتاب)، شفعه و حَجْر و اکراه (یک کتاب)، اقرار، دعوى، قضا، بیّنه و سوگند (یک کتاب). <ref>.ر.ک: المدخل الفقهى العام، همان، ج 1، ص 196-199؛ تاریخ الفقه الاسلامى، همان، ص 106-109 ؛ تاریخ التشریع الاسلامى، همان، ج 2، ص 297-302.</ref> | ||
==== ویژگى هاى دوره پنجم ==== | ==== ویژگى هاى دوره پنجم ==== | ||
مهمترین ویژگیهاى این دوره چنین است: | مهمترین ویژگیهاى این دوره چنین است: | ||
# فعّال شدن مجامع فقهى و تدوین کتاب هاى فقهى (در محدوده مذهب حنفى) | # فعّال شدن مجامع فقهى و تدوین کتاب هاى فقهى (در محدوده مذهب حنفى)؛ | ||
# پیدایش مجله الاحکام العدلیة و تدوین قوانین عام مدنى براى دادگاه ها. | # پیدایش مجله الاحکام العدلیة و تدوین قوانین عام مدنى براى دادگاه ها. | ||
خط ۲۱۷: | خط ۲۱۹: | ||
# شروع نهضت اصلاح طلبى در ارتباط با فقه اسلامى و خروج اجتهاد از انحصار فقه حنفى و بهره گیرى از سایر مذاهب؛ | # شروع نهضت اصلاح طلبى در ارتباط با فقه اسلامى و خروج اجتهاد از انحصار فقه حنفى و بهره گیرى از سایر مذاهب؛ | ||
# گسترش نهضت اصلاح طلبى و استفاده از آراى همه فقها و مجتهدان مذاهب اسلامى و وضع قوانین، براساس بهترین آرا و سازگارترین فتواها با مقتضیات و نیازهاى زمان. | # گسترش نهضت اصلاح طلبى و استفاده از آراى همه فقها و مجتهدان مذاهب اسلامى و وضع قوانین، براساس بهترین آرا و سازگارترین فتواها با مقتضیات و نیازهاى زمان. | ||
== منبع اصلی: == | == منبع اصلی: == |