قفقاز: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ اکتبر ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - '[[اهل بیت (علیهم السلام)' به '[[اهل بیت'
جز (جایگزینی متن - '[[اهل بیت (علیهم السلام)' به '[[اهل بیت')
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۷۷: خط ۷۷:


=== حضور امامزادگان و سادات ===
=== حضور امامزادگان و سادات ===
یکی از عوامل مهم ترویج و تبلیغ معارف اسلامی در سرزین‌های فتح شده توسط مسلمانان، به ویژه ایران، مهاجرت و حضور امامزادگان و [[علویان|سادات علوی]] بوده که تاکنون توجه بایسته به این موضوع نشده است و جای پژوهش و بررسی فراوان دارد. امامزادگان و [[سادات]] که در واقع حاملان پیام قرآن و [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل‌بیت(علیه السلام)]] و نماد اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه) بودند، به موازات حضور در جای جای ایران، در قفقاز نیز حضور داشته‌اند که نام بسیاری از آنان در کتاب‌های تبارشناسی وجود دارد، مانند:
یکی از عوامل مهم ترویج و تبلیغ معارف اسلامی در سرزین‌های فتح شده توسط مسلمانان، به ویژه ایران، مهاجرت و حضور امامزادگان و [[علویان|سادات علوی]] بوده که تاکنون توجه بایسته به این موضوع نشده است و جای پژوهش و بررسی فراوان دارد. امامزادگان و [[سادات]] که در واقع حاملان پیام قرآن و [[اهل بیت|اهل‌بیت(علیه السلام)]] و نماد اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه) بودند، به موازات حضور در جای جای ایران، در قفقاز نیز حضور داشته‌اند که نام بسیاری از آنان در کتاب‌های تبارشناسی وجود دارد، مانند:


# جناب حسین بن علی بن محمدبن علی بن اسماعیل بن جعفر صادق(علیه السلام) که در قرن سوم هجری در تفلیس زیسته و همانجا توسط صفاریه به شهادت رسید<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص555</ref>.
# جناب حسین بن علی بن محمدبن علی بن اسماعیل بن جعفر صادق(علیه السلام) که در قرن سوم هجری در تفلیس زیسته و همانجا توسط صفاریه به شهادت رسید<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص555</ref>.
#  
#  
# ابو اسماعیل طباطبا در کتاب معروف خود منتقلةالطالبیه اسامی جمعی از فرزندان [[امام حسین|امام حسین(علیه السلام)]] و [[عباس بن علی|حضرت اباالفضل العبّاس(علیه السلام)]] را آورده که به شهر بردعه (مرکز وقت قفقاز شرقی) وارد شده و در آنجا اقامت گزیده‌اند. از آن جمله از فرزندان حسن بن علی بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب و از فرزندان عمر بن حسن افطس بن علی بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب و حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی‌طالب(علیه السلام)<ref>منتقلة الطالبیه، ابواسماعیل طباطبا، ص88</ref>.
# ابو اسماعیل طباطبا در کتاب معروف خود منتقلةالطالبیه اسامی جمعی از فرزندان [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین(علیه السلام)]] و [[عباس بن علی|حضرت اباالفضل العبّاس(علیه السلام)]] را آورده که به شهر بردعه (مرکز وقت قفقاز شرقی) وارد شده و در آنجا اقامت گزیده‌اند. از آن جمله از فرزندان حسن بن علی بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب و از فرزندان عمر بن حسن افطس بن علی بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب و حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی‌طالب(علیه السلام)<ref>منتقلة الطالبیه، ابواسماعیل طباطبا، ص88</ref>.
#  
#  
# فاطمه صغرا، مشهور به بی بی هیبت، امام‌زاده مشهوری که مرقدش در ورودی شهر بادکوبه قرار دارد و از قرن سوم هجری توجه ویژه عموم اهالی منطقه را به خود جلب کرده است. از ایشان در منابع متعددی یاد شده و در ادوار مختلف تاریخی، به ویژه در دوران پادشاهان صفوی، عنایت خاصی در مرمّت و تولیت بقعه او مبذول شده است<ref>علی‌اکبر مهدی‌پور، آستانه مبارکه بی بی هیبت، در: محمد ملکی، سفیران رستگاری(سی مقاله درباره امام زادگان)، ص27-33</ref>.
# فاطمه صغرا، مشهور به بی بی هیبت، امام‌زاده مشهوری که مرقدش در ورودی شهر بادکوبه قرار دارد و از قرن سوم هجری توجه ویژه عموم اهالی منطقه را به خود جلب کرده است. از ایشان در منابع متعددی یاد شده و در ادوار مختلف تاریخی، به ویژه در دوران پادشاهان صفوی، عنایت خاصی در مرمّت و تولیت بقعه او مبذول شده است<ref>علی‌اکبر مهدی‌پور، آستانه مبارکه بی بی هیبت، در: محمد ملکی، سفیران رستگاری(سی مقاله درباره امام زادگان)، ص27-33</ref>.
خط ۹۲: خط ۹۲:
# مفضل(الفضل) بن ابی قرّه تمیمی. وی در اصل آذربایجانی بوده و از آنجا به تفلیس کوچ کرده است. او از اصحاب امام جعفر صادق(علیه السلام) است که در نیمه دوم قرن هجری می‌زیسته و کسانی چون احمد بن محمد بن یساری و ابراهیم بن سلیمان سهمی و از تفلیسیان شریف بن سابق از او روایت کرده‌اند<ref>نجاشی، رجال، ص308؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص166 و 253</ref>.
# مفضل(الفضل) بن ابی قرّه تمیمی. وی در اصل آذربایجانی بوده و از آنجا به تفلیس کوچ کرده است. او از اصحاب امام جعفر صادق(علیه السلام) است که در نیمه دوم قرن هجری می‌زیسته و کسانی چون احمد بن محمد بن یساری و ابراهیم بن سلیمان سهمی و از تفلیسیان شریف بن سابق از او روایت کرده‌اند<ref>نجاشی، رجال، ص308؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص166 و 253</ref>.
#  
#  
# بیان بن حمران تفلیسی امامی که از [[صحابه|اصحاب]] [[امام جعفر صادق|امام صادق(علیه السلام)]] است.
# بیان بن حمران تفلیسی امامی که از [[صحابه|اصحاب]] [[جعفر بن محمد (صادق‌)|امام صادق(علیه السلام)]] است.
#  
#  
# عبدالله بن حمّاد تفلیسی (اواخر سده دوم)<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج2 ص451</ref>.
# عبدالله بن حمّاد تفلیسی (اواخر سده دوم)<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج2 ص451</ref>.
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
'''حوزه تمدنی قفقاز شامل چهار دین جهانی می‌باشد''':
'''حوزه تمدنی قفقاز شامل چهار دین جهانی می‌باشد''':


اسلام ([[شیعه]] و [[سنی]])، [[مسیحیت]]<ref>ر. ک:مقاله مسیحیت</ref> (ارتدوکس)، یهودیت، بودیسم. دین اسلام و مذهب شیعه جعفری، اکثریت دینی آذربایجان را که بالغ بر 75 درصد می‌باشد، تشکیل می‌دهد و تالیش‌ها و قسمت کوچکی از اقوام داغستانی در آذربایجان را شامل می‌شود. از سوی دیگر، اکثریت سنی مذهبان مسلمان در قفقاز، که متشکل از مذاهب شافعی و حنفی است، در داغستان، چچن و اینگوش قرار دارند، که اکثر جمعیت آنها دارای مذهب حنفی می‌باشند. در دیگر مناطق قفقاز چون گرجستان، مناطق آجاریا و آبخازیا قرار دارند که 35 درصد از حجم جمعیتی آن مناطق را مسلمانان سنی مذهب تشکیل می‌دهند و در اوستیا 20 تا 30 درصد از جمعیت آن سرزمین را به خود اختصاص داده‌اند و همچنین اقلیتی در آذربایجان را سنی مذهبان شامل می‌شوند.
اسلام ([[شیعه]] و [[سنی]])، [[مسیحیت]](ارتدوکس)، یهودیت، بودیسم. دین اسلام و مذهب شیعه جعفری، اکثریت دینی آذربایجان را که بالغ بر 75 درصد می‌باشد، تشکیل می‌دهد و تالیش‌ها و قسمت کوچکی از اقوام داغستانی در آذربایجان را شامل می‌شود. از سوی دیگر، اکثریت سنی مذهبان مسلمان در قفقاز، که متشکل از مذاهب شافعی و حنفی است، در داغستان، چچن و اینگوش قرار دارند، که اکثر جمعیت آنها دارای مذهب حنفی می‌باشند. در دیگر مناطق قفقاز چون گرجستان، مناطق آجاریا و آبخازیا قرار دارند که 35 درصد از حجم جمعیتی آن مناطق را مسلمانان سنی مذهب تشکیل می‌دهند و در اوستیا 20 تا 30 درصد از جمعیت آن سرزمین را به خود اختصاص داده‌اند و همچنین اقلیتی در آذربایجان را سنی مذهبان شامل می‌شوند.


<sub>مسیحیت</sub>، نیز از دیگر ادیان حاضر در حوزه تمدنی منطقه قفقاز است که از دو رکن اصلی شامل: کلیسای ارتدوکس گرجی و کلیسای ارتدوکس رسالتی ارامنه تشکیل می‌شود. جمعیت مسیحیان قفقاز، در قسمت‌هایی از اوستیا، ارمنستان، آذربایجان، گرجستان و آبخازیا قرار دارند. البته این نکته نیز حائز اهمیت است که به دلیل آمیزش میان مسیحیان و مسلمانان در این حوزه تمدنی، نگاه نفی گرایانه نسبت به یکدیگر بسیار کمرنگ شده است و نوعی کثرت گرایی دینی و تساهل و تسامح دینی میان آنها به وجود آمده است.
<sub>مسیحیت</sub>، نیز از دیگر ادیان حاضر در حوزه تمدنی منطقه قفقاز است که از دو رکن اصلی شامل: کلیسای ارتدوکس گرجی و کلیسای ارتدوکس رسالتی ارامنه تشکیل می‌شود. جمعیت مسیحیان قفقاز، در قسمت‌هایی از اوستیا، ارمنستان، آذربایجان، گرجستان و آبخازیا قرار دارند. البته این نکته نیز حائز اهمیت است که به دلیل آمیزش میان مسیحیان و مسلمانان در این حوزه تمدنی، نگاه نفی گرایانه نسبت به یکدیگر بسیار کمرنگ شده است و نوعی کثرت گرایی دینی و تساهل و تسامح دینی میان آنها به وجود آمده است.
<sub>
<sub>
یهودیت</sub> از دیگر ادیان موجود در منطقه قفقاز است که در مناطق کوهستانی داغستان و آذربایجان زندگی می‌کنند. آنها دارای روابط حسنه‌ای با دولت‌های منطقه هستند. یهودیانی که در کوهستان‌های گوبای آذربایجان زندگی می‌کنند، با غرور اعتقاد دارند که تنها در 2 نقطه از جهان یهودیان در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند، در گوبای و اسرائیل. همچنین در گرجستان بالغ بر 20000 هزار یهودی زندگی می‌کنند.
یهودیت</sub> از دیگر ادیان موجود در منطقه قفقاز است که در مناطق کوهستانی داغستان و آذربایجان زندگی می‌کنند. آنها دارای روابط حسنه‌ای با دولت‌های منطقه هستند. یهودیانی که در کوهستان‌های گوبای آذربایجان زندگی می‌کنند، با غرور اعتقاد دارند که تنها در 2 نقطه از جهان یهودیان در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند، در گوبای و اسرائیل. هم‌چنین در گرجستان بالغ بر 20000 هزار یهودی زندگی می‌کنند.


<sub>بودائیسم</sub> از دیگر مذاهب زنده در حوزه تمدنی قفقاز به شمار می‌آید. بودایی‌ها ساکن منطقه کالمیکس در شمال غربی سواحل دریای مازندران هستند که در شمال داغستان واقع شده و البته به طور دقیق در منطقه قفقاز قرار ندارد، اما هم مرز این منطقه به حساب می‌آید. البته میزان روابط میان آنها با مردمان حوزه تمدنی قفقاز در حال افزایش است.
<sub>بودائیسم</sub> از دیگر مذاهب زنده در حوزه تمدنی قفقاز به شمار می‌آید. بودایی‌ها ساکن منطقه کالمیکس در شمال غربی سواحل دریای مازندران هستند که در شمال داغستان واقع شده و البته به طور دقیق در منطقه قفقاز قرار ندارد، اما هم مرز این منطقه به حساب می‌آید. البته میزان روابط میان آنها با مردمان حوزه تمدنی قفقاز در حال افزایش است.


با توجه به ادیانی که در حوزه تمدنی قفقاز حضور دارند، به وضوح می‌توان از پتانسیل منازعه ادیان و مذاهب در این حوزه نام برد. این نظر بر گفتمان جنگ تمدن‌ها استوار است که البته با توجه به واقعیات موجود در حوزه تمدنی قفقاز و ریشه‌های و دلایل بحران‌های شکل گرفته در این حوزه، می‌توان به دنبال نتیجه‌ای جز این فرضیه بود. در این خصوص، ابتدا برخی از بحران‌های به وجود آمده در این حوزه تمدنی را به عنوان شاهد مثال بحث به میان می‌آوریم تا بتوانیم در خصوص جایگاه دین در منازعات و بحران‌های این حوزه تمدنی به قضاوت بنشینیم.<ref>مذهب و بحران در قفقاز | فراتاب
با توجه به ادیانی که در حوزه تمدنی قفقاز حضور دارند، به وضوح می‌توان از پتانسیل منازعه ادیان و مذاهب در این حوزه نام برد. این نظر بر گفتمان جنگ تمدن‌ها استوار است که البته با توجه به واقعیات موجود در حوزه تمدنی قفقاز و ریشه‌های و دلایل بحران‌های شکل گرفته در این حوزه، می‌توان به دنبال نتیجه‌ای جز این فرضیه بود. در این خصوص، ابتدا برخی از بحران‌های به وجود آمده در این حوزه تمدنی را به عنوان شاهد مثال بحث به میان می‌آوریم تا بتوانیم در خصوص جایگاه دین در منازعات و بحران‌های این حوزه تمدنی به قضاوت بنشینیم<ref>مذهب و بحران در قفقاز | فراتاب
http://www.faratab.com › news › مذه...
http://www.faratab.com › news › مذه...
</ref>
</ref>.


== علمای مبارز و شهید قفقاز ==
== علمای مبارز و شهید قفقاز ==


=== شیخ الشهدای قفقاز، آیت‌الله شیخ عبدالغنی بادکوبه ای ===
=== شیخ الشهدای قفقاز، آیت‌الله شیخ عبدالغنی بادکوبه ای ===
وی سرآمد فقیهان و عالمان بزرگ و سرسلسله مجاهدان مسلمان قفقاز است. حدود 1266/1850م در شهر بادکوبه دیده به جهان گشود و مقدمات را در مدرسه میرزا حسیب قدسی آموخت. وی در جوانی رهسپار نجف اشرف شد و در حلقه شاگردان حضرات آیات عظام مولی محمد فاضل ایروانی و میرزا حبیب الله رشتی قرار گرفت و در معقول نیز از علامه برغانی بهره برد و به مقام شامخ اجتهاد نایل شد. در دهه آخر قرن نوزدهم میلادی به باکو بازگشت و با توجه به عظمت علمی و معنوی اش در صدر علمای اعلام منطقه قفقاز نشست و چون آفتابی در میان ستارگان علم و معنویت درخشید و محبوب دل مردمان و مرجع مسلمانان گردید و علما و مراجع وقت جهان تشیع، عموم مردم قفقار را به وی ارجاع داده و اطاعتش را لازم شمردند. علاوه بر جایگاه رفیع علمی و معنوی، ویژگی‌هایی چون شجاعت و صراحت لهجه، ظلم‌ستیزی، بى‌باکی در رویارویی با ستمگران و صاحبان افکار الحادی، معظم‌له  را بر آن داشت تا با تمام توان در مقابل تهاجم فرهنگی و ظلم و ستم روسیه تزاری بپاخیزد و برای پاسداری از قرآن و اسلام تیغ جهاد برکشد. در این راه، بارها تهدید شد و فرزندش محمدعلی در جریان حمله ارامنه به شهادت رسید.
وی سرآمد فقیهان و عالمان بزرگ و سرسلسله مجاهدان مسلمان قفقاز است. حدود 1266/1850م در شهر بادکوبه دیده به جهان گشود و مقدمات را در مدرسه میرزا حسیب قدسی آموخت. وی در جوانی رهسپار [[نجف|نجف اشرف]] شد و در حلقه شاگردان حضرات آیات عظام مولی محمد فاضل ایروانی و [[میرزا حبیب الله رشتی]] قرار گرفت و در معقول نیز از علامه برغانی بهره برد و به مقام شامخ [[اجتهاد]] نایل شد. در دهه آخر قرن نوزدهم میلادی به باکو بازگشت و با توجه به عظمت علمی و معنوی اش در صدر علمای اعلام منطقه قفقاز نشست و چون آفتابی در میان ستارگان علم و معنویت درخشید و محبوب دل مردمان و مرجع مسلمانان گردید و علما و مراجع وقت جهان تشیع، عموم مردم قفقار را به وی ارجاع داده و اطاعتش را لازم شمردند. علاوه بر جایگاه رفیع علمی و معنوی، ویژگی‌هایی چون شجاعت و صراحت لهجه، ظلم‌ستیزی، بى‌باکی در رویارویی با ستمگران و صاحبان افکار الحادی، معظم‌له  را بر آن داشت تا با تمام توان در مقابل تهاجم فرهنگی و ظلم و ستم روسیه تزاری بپاخیزد و برای پاسداری از قرآن و اسلام تیغ جهاد برکشد. در این راه، بارها تهدید شد و فرزندش محمدعلی در جریان حمله ارامنه به شهادت رسید.


پس از انقلاب کمونیستی و حاکمیت دولت الحادی، شیخ که نفوذ فوق‌العاده مردمی‌داشت، عالمان مجاهد و یاران جان برکف خویش را فرا خواند و با تشکیل جبهه‌ای با نام «جمعیۀ دعوۀ الإلهیة» در بادکوبه، مرکز قفقاز شرقی، به مبارزه با ملحدان کمونیست پرداخت و آشکارا «لنین» وپیروانش را در خطابه‌ها کافر خواند و زیر ضربات برهان و استدلال گرفت تا آنکه در سال 1350ق/1931م ستمگران کوردل بلشویک حضور آفتاب گونش را برنتافته و حضرتش را همراه سی نفر از علمای اعلام بادکوبه، از جمله علامه شیخ حسین رامانایی و شیخ حنیفه بادکوبه ای، سیدمحمّد بادکوبه‌ای و دیگران دستگیر کرده و پس از چهارماه شکنجه به دار آویختند. بدین سان، شهادت این بزرگمرد دین و سیاست که مظهر غیرت، حمیت، شجاعت و شهامت عالمان شیعی و روحانیان علوی است، برگ زرّین دیگری بر صفحات پرافتخار رهروان صراط مستقیم قرآن و پیروان راستین امیرمؤمنان علی(علیه السلام) افزود.
پس از انقلاب کمونیستی و حاکمیت دولت الحادی، شیخ که نفوذ فوق‌العاده مردمی‌داشت، عالمان مجاهد و یاران جان برکف خویش را فرا خواند و با تشکیل جبهه‌ای با نام «جمعیۀ دعوۀ الإلهیة» در بادکوبه، مرکز قفقاز شرقی، به مبارزه با ملحدان کمونیست پرداخت و آشکارا «لنین» وپیروانش را در خطابه‌ها [[کافر]] خواند و زیر ضربات برهان و استدلال گرفت تا آنکه در سال 1350ق/1931م ستم‌گران کوردل بلشویک حضور آفتاب گونش را برنتافته و حضرتش را همراه سی نفر از علمای اعلام بادکوبه، از جمله علامه شیخ حسین رامانایی و شیخ حنیفه بادکوبه ای، سیدمحمّد بادکوبه‌ای و دیگران دستگیر کرده و پس از چهارماه شکنجه به دار آویختند. بدین سان، شهادت این بزرگمرد دین و سیاست که مظهر غیرت، حمیت، شجاعت و شهامت عالمان شیعی و روحانیان علوی است، برگ زرّین دیگری بر صفحات پرافتخار رهروان صراط مستقیم [[قرآن]] و پیروان راستین [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان علی(علیه السلام)]] افزود.


=== علامه شیخ حسین رامانایی ===
=== علامه شیخ حسین رامانایی ===
وی از یاران و هم رزمان شیخ شهیدان عبدالغنی بود. در نجف اشرف از شاگردان شیخ محمدحسن مامقانی و سیدمحمدکاظم طباطبایی و آخوند خراسانی بود. او حافظ قرآن، و محفلش مجمع عالمان دینی عصر خویش بود. به جهاد با کفار کمونیست برخاست و در سال 1937 م به شهادت رسید.
وی از یاران و هم رزمان شیخ شهیدان عبدالغنی بود. در نجف اشرف از شاگردان شیخ [[مامقانی|محمدحسن مامقانی]] و سیدمحمدکاظم طباطبایی و [[آخوند خراسانی]] بود. او حافظ قرآن، و محفلش مجمع عالمان دینی عصر خویش بود. به [[جهاد]] با کفار کمونیست برخاست و در سال 1937 م به شهادت رسید.


=== آیت‌الله شیخ محمد پیش نماززاده گنجوی ===
=== آیت‌الله شیخ محمد پیش نماززاده گنجوی ===
او در سال 1275ق/1859م در شهر گنج متولد شد و تحصیلات خویش را ابتدا در حوزه عملیه تبریز نزد میرزا جواد آقا مجتهد و میرزا باقر مجتهد فراگرفت، سپس به زادگاهش بازگشت و به سبب مبارزات با 23 نفر از علمای گنجه دستگیر و به ترکمنستان تبعید شد. اما از تبعیدگاه گریخت و به نجف اشرف رفت و سه سال در دروس حضرات آیات عظام سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی، آخوند خراسانی و شریعت اصفهانی شرکت کرد. دوباره به گنجه بازگشت و با یاران خود جمعیت «دفاع» را تشکیل داد و به فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی پرداخت و سرانجام در هفدهم ذی قعده 1356ق / بیستم ژانویه 1937م دستگیر و زندانی شد و سپس توسط دژخیمان کمونیست به شهادت رسید.
او در سال 1275ق/1859م در شهر گنج متولد شد و تحصیلات خویش را ابتدا در حوزه عملیه تبریز نزد میرزا جواد آقا مجتهد و میرزا باقر مجتهد فراگرفت، سپس به زادگاهش بازگشت و به سبب مبارزات با 23 نفر از علمای گنجه دستگیر و به ترکمنستان [[تبعید]] شد. اما از تبعیدگاه گریخت و به نجف اشرف رفت و سه سال در دروس حضرات آیات عظام [[سید محمد کاظم طباطبایی یزدی|سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی]]، آخوند خراسانی و [[شریعت اصفهانی]] شرکت کرد. دوباره به گنجه بازگشت و با یاران خود جمعیت «دفاع» را تشکیل داد و به فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی پرداخت و سرانجام در هفدهم [[ذی القعده|ذی قعده]] 1356ق / بیستم ژانویه 1937م دستگیر و زندانی شد و سپس توسط دژخیمان [[کمونیسم|کمونیست]] به شهادت رسید.


=== آیت‌الله سیدمحمد مشتاقایی بادکوبه ای ===
=== آیت‌الله سیدمحمد مشتاقایی بادکوبه ای ===
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:


=== آیت‌الله شیخ محمد لنکرانی ===
=== آیت‌الله شیخ محمد لنکرانی ===
در آن زمان، منطقه لنکران قفقاز از لحاظ دینی جایگاه قم را در ایران زمانِِِ ما داشت. خاندان‌های متعدد سادات وعلم و فضیلت در این سامان زیسته و شخصیت‌های علمی و معنوی بسیار از آن جا برخاسته‌اند. از جمله خاندان‌های علم و جهاد و اجتهاد، خاندان آیت‌الله شیخ عبدالله لنکرانی است که در بحث پیشیین به آنها پرداخته شد. فرزندان ایشان حضرات آیات شیخ جعفر و شیخ محمد نیز از علمای اعلام و روحانیان عالی مقام منطقه بودند. محل سکونت آنان روستای «کلوَز» از توابع شهرستان «لریک» لنکران بود. این خاندان از نفوذ کلمه و استطاعت مالی فراوانی بهره‌مند بوده و سری نترس در برخورد با متجاوزان روس و سپس بلشویک داشتند. شیخ محمد مقدمات را نزد پدر و برادر آموخت، سپس در نجف اشرف سالیان متمادی حضور بزرگان علمی جهان تشیع را درک و به مقامات عالی دست یافت. پدرش در اواخر قرن سیزدهم بدرود حیات گفت و وی با برادرش شیخ جعفر عهده‌دار وظایف روحانیت گردید. همواره برخوردهای متعدد و تندی میان این خاندان و سربازان روس تزاری رخ می‌داد تا آنکه نغمه‌های انقلاب بلشویکی از سال 1905م به گوش رسید. این برادران از همان آغاز، انحطاط و مقاصد شوم کمونیست‌ها را شناخته و به جهاد برخاستند. شیخ در سال 1331 ق/1913م بدرود حیات گفت و برادرش آیت‌الله شیخ جفعر نیز چند سالی پیشتر وفات کرد. اینان علم و اجتهاد را برای فرزندان خود به ارث گذاشتند. فرزند شیخ محمد، آیت‌الله میرزا عبدالحسین لنکرانی بود که بعدها نام واعظی لنکرانی را برای خود برگزید و پس از پدر، بزرگ خاندان شد و صراط مستقیم پدر و اجدادش را پیمود. پس از برقراری رژیم الحادی، به جهاد بی‌امان برخاست و در این راه، بسیاری از بستگانش به شهادت رسیده و عده‌ای نیز اسیر و تبعید شدند و دیگر کسی از سرنوشتشان باخبر نشد. میرزا عبدالحسین تا آنجا که یارای جهاد داشت، ایستاد و به جنگ مسلحانه ادامه داد.
در آن زمان، منطقه لنکران قفقاز از لحاظ دینی جایگاه [[قم]] را در ایران زمانِِِ ما داشت. خاندان‌های متعدد سادات وعلم و فضیلت در این سامان زیسته و شخصیت‌های علمی و معنوی بسیار از آن جا برخاسته‌اند. از جمله خاندان‌های علم و جهاد و اجتهاد، خاندان آیت‌الله شیخ عبدالله لنکرانی است که در بحث پیشیین به آنها پرداخته شد. فرزندان ایشان حضرات آیات شیخ جعفر و شیخ محمد نیز از علمای اعلام و روحانیان عالی مقام منطقه بودند. محل سکونت آنان روستای «کلوَز» از توابع شهرستان «لریک» لنکران بود. این خاندان از نفوذ کلمه و استطاعت مالی فراوانی بهره‌مند بوده و سری نترس در برخورد با متجاوزان روس و سپس بلشویک داشتند. شیخ محمد مقدمات را نزد پدر و برادر آموخت، سپس در نجف اشرف سالیان متمادی حضور بزرگان علمی جهان تشیع را درک و به مقامات عالی دست یافت. پدرش در اواخر قرن سیزدهم بدرود حیات گفت و وی با برادرش شیخ جعفر عهده‌دار وظایف روحانیت گردید. همواره برخوردهای متعدد و تندی میان این خاندان و سربازان روس تزاری رخ می‌داد تا آنکه نغمه‌های انقلاب بلشویکی از سال 1905م به گوش رسید. این برادران از همان آغاز، انحطاط و مقاصد شوم کمونیست‌ها را شناخته و به جهاد برخاستند. شیخ در سال 1331 ق/1913م بدرود حیات گفت و برادرش آیت‌الله شیخ جفعر نیز چند سالی پیشتر وفات کرد. اینان علم و اجتهاد را برای فرزندان خود به ارث گذاشتند. فرزند شیخ محمد، آیت‌الله میرزا عبدالحسین لنکرانی بود که بعدها نام واعظی لنکرانی را برای خود برگزید و پس از پدر، بزرگ خاندان شد و صراط مستقیم پدر و اجدادش را پیمود. پس از برقراری رژیم الحادی، به جهاد بی‌امان برخاست و در این راه، بسیاری از بستگانش به شهادت رسیده و عده‌ای نیز اسیر و تبعید شدند و دیگر کسی از سرنوشتشان باخبر نشد. میرزا عبدالحسین تا آنجا که یارای جهاد داشت، ایستاد و به جنگ مسلحانه ادامه داد.


پس از روی کار آمدن استالین در سال 1924م و تنگ تر شدن حلقه محاصره، طی درگیری شدیدی با جمعی از یاران خود از سرحدات ایران گذشته و در روستای «سر خانلو» از توابع اردبیل سکنا گزیدند. علما و مردم اردبیل از او درخواست کردند که در شهر اقامت کند تا از محضرش بهره ببرند، اما میرزا پس از اندکی توقف در شهر، به سرخانلو بازگشت و همانجا را وطن خویش قرار داد و تا واپسین لحظات مسدود شدن مرزهای شوروی سابق، جهادگران آن سوی مرز را تدارک نمود و از مبارزه باز نایستاد. سرانجام در پنجم شوال سال 1386/دسامبر 1966 بدرود حیات گفت و در قبرستان روستای سرخانلو به خاک سپرده شد. <ref>دو قرن مقاومت عالمان دینی قفقاز در برابر کفر و الحاد و ...
پس از روی کار آمدن استالین در سال 1924م و تنگ تر شدن حلقه محاصره، طی درگیری شدیدی با جمعی از یاران خود از سرحدات ایران گذشته و در روستای «سر خانلو» از توابع اردبیل سکنا گزیدند. علما و مردم اردبیل از او درخواست کردند که در شهر اقامت کند تا از محضرش بهره ببرند، اما میرزا پس از اندکی توقف در شهر، به سرخانلو بازگشت و همان‌جا را وطن خویش قرار داد و تا واپسین لحظات مسدود شدن مرزهای شوروی سابق، جهادگران آن سوی مرز را تدارک نمود و از مبارزه باز نایستاد. سرانجام در پنجم [[شوال]] سال 1386/دسامبر 1966 بدرود حیات گفت و در قبرستان روستای سرخانلو به خاک سپرده شد<ref>دو قرن مقاومت عالمان دینی قفقاز در برابر کفر و الحاد و ...
http://tarikh.nashriyat.ir › node
http://tarikh.nashriyat.ir › node
</ref>
</ref>.


== سمبل ولادی قفقاز - مسجد مختار اف ==
== سمبل ولادی قفقاز - مسجد مختار اف ==
مسجدی که قدمت ۱۱۰ سال دارد یکی از سمبول‌های ولادی قفقاز محسوب می‌گردد. اولین ملاقات دختر سرلشگر‌ هامبی توگان اف - خانوم نجیب اوستینی الیزابت توگان افا با سرمایدار مهم باکویی و مزانت مرتضی مختار اف در این شهر به وقوع پیوسته است. همچنین عروسی آنها هم در همان شهر بوده است. سرمایدار نفت به شرافت خانم خود در شهر عزیز او مسجدی را احداث کرده است. این مسجد در اوسیتیا ی شمالی مانند مسجد مختار اف شناخته می‌شود.
مسجدی که قدمت ۱۱۰ سال دارد یکی از سمبول‌های ولادی قفقاز محسوب می‌گردد. اولین ملاقات دختر سرلشگر‌ هامبی توگان اف - خانوم نجیب اوستینی الیزابت توگان افا با سرمایدار مهم باکویی و مزانت مرتضی مختار اف در این شهر به وقوع پیوسته است. هم‌چنین عروسی آنها هم در همان شهر بوده است. سرمایدار نفت به شرافت خانم خود در شهر عزیز او مسجدی را احداث کرده است. این [[مسجد]] در اوسیتیا ی شمالی مانند مسجد مختار اف شناخته می‌شود.


تا ساختن مسجدی که در ساحل رودخانه ی ترک واقع است، مسلمان‌ها دعا‌هایشان را در هوا ی باز می‌خواندند. مهم شدن ساخت مسجدی برای مسلمان‌های اینجا در اواسط قرن ۱۹ دیگر یکی از مسایل دستور کار بود. مجوز به احداث مسجد فقط در سال ۱۹۰۰ صادر شد. بنا بر احتمالی به ساخت مسجد با پول مردم که از آنها جمع کردند آغاز کرده بودند. ولی به خاطر اینکه این هزینه خیلی کم بود، نمایندگان مردم مسلمان ولادی قفقاز به میلیونر - مرتضی مختار اف مراجعه نموده‌اند. مختار اف بخش عمده ی هزینه را بر عهده گرفته، برای ساخت مسجد از ۸۰ هزار روبل ۵۰ هزار آن را پرداخته است.
تا ساختن مسجدی که در ساحل رودخانه ی ترک واقع است، مسلمان‌ها دعا‌هایشان را در هوا ی باز می‌خواندند. مهم شدن ساخت مسجدی برای مسلمان‌های اینجا در اواسط قرن ۱۹ دیگر یکی از مسایل دستور کار بود. مجوز به احداث مسجد فقط در سال ۱۹۰۰ صادر شد. بنا بر احتمالی به ساخت مسجد با پول مردم که از آنها جمع کردند آغاز کرده بودند. ولی به خاطر اینکه این هزینه خیلی کم بود، نمایندگان مردم مسلمان ولادی قفقاز به میلیونر - مرتضی مختار اف مراجعه نموده‌اند. مختار اف بخش عمده ی هزینه را بر عهده گرفته، برای ساخت مسجد از ۸۰ هزار روبل ۵۰ هزار آن را پرداخته است.
خط ۱۶۰: خط ۱۶۰:
مسجد را معمار روسی لهستانی تبار، ایوسف پلوشکا که بار‌ها با مزانت آذربایجانی همکاری کرده بود، احداث کرده است. در حقیقت وی برای احداث اثر‌های دینی توانایی کافی نداشت. لذا وقتی که از طرف مختار اف چنین تکلیفی گرفته بود، در مدت طولانی معماری شرق را تحقیق کرده و سرانجام از مسجد قاهره الگو برداری گرفته است.
مسجد را معمار روسی لهستانی تبار، ایوسف پلوشکا که بار‌ها با مزانت آذربایجانی همکاری کرده بود، احداث کرده است. در حقیقت وی برای احداث اثر‌های دینی توانایی کافی نداشت. لذا وقتی که از طرف مختار اف چنین تکلیفی گرفته بود، در مدت طولانی معماری شرق را تحقیق کرده و سرانجام از مسجد قاهره الگو برداری گرفته است.


مسجد مختار اف برای مسلمانان اوستیا شمالی در حالی که عبادتگاه پایه‌ای است، همچنین دردانه ی معماری اسلام نیز محسوب می‌گردد.<ref>سمبل ولادی قفقاز - مسجد مختار اف | مرکز ترجمه دولتی آذربایجان
مسجد مختار اف برای مسلمانان اوستیا شمالی در حالی که عبادت‌گاه پایه‌ای است، هم‌چنین دردانه ی معماری اسلام نیز محسوب می‌گردد<ref>سمبل ولادی قفقاز - مسجد مختار اف | مرکز ترجمه دولتی آذربایجان
https://www.aztc.gov.az › posts
https://www.aztc.gov.az › posts
</ref>
</ref>.


== اوستی‌ها، ایرانیانی در قلب قفقاز ==
== اوستی‌ها، ایرانیانی در قلب قفقاز ==
منطقه قفقاز با ویژی‌های جغرافیایی خود سبب پیدایش اقوام گوناگونی شده است، ‌که از زمان‌های دور تا کنون در کنار هم زیسته و طی حوادث بیشماری، تاریخ منطقه را پدید آورده‌اند.
منطقه قفقاز با ویژی‌های جغرافیایی خود سبب پیدایش اقوام گوناگونی شده است، ‌که از زمان‌های دور تا کنون در کنار هم زیسته و طی حوادث بیشماری، تاریخ منطقه را پدید آورده‌اند.


کاوش‌های جدید باستان‌شناسی حکایت از این امر دارد که قدیم‌ترین نمونه انسان – هوموارکتوس – قریب به دو میلیون سال قبل در منطقه قفقاز می‌زیسته است. حتی این احتمال داده می‌شود که انسان اولیه مهاجرت خود را نه از آفریقا، که از قفقاز آغاز کرده باشد، در صورت اثبات این نظریه، پیوند ایران و قفقاز مستحکمتر خواهد شد. چرا که با بررسی‌های صورت گرفته، این مسئله اثبات شده که در سرتاسر شمال ایران و همچنین از دامنه‌های زاگرس تا خلیج فارس انسان اولیه سکونت داشته است و آثار بدست آمده در شمال شرقی ایران نشان از قدمت یک میلیون ساله انسان در این سرزمین دارد. <ref>دکتر رفیع‌فر، میزگرد فرهنگ و تمدن مشرق‌زمین، ‌فصلنامه مطالعات ملی، سال دوم، بهار ۱۳۸۰، ص ص ۲۵، ۲۴، ۲۳</ref> بنابر فرضیه مذکور انسان اولیه به احتمال زیاد از قفقاز به ایران مهاجرت کرده است. اثبات این مسئله خود به تنهایی مقاله‌ای دیگر می‌طلبد ونیاز به کاوش‌ها و تحقیقات باستان‌شناسی وسیعتری دارد.
کاوش‌های جدید باستان‌شناسی حکایت از این امر دارد که قدیم‌ترین نمونه انسان – هوموارکتوس – قریب به دو میلیون سال قبل در منطقه قفقاز می‌زیسته است. حتی این احتمال داده می‌شود که انسان اولیه مهاجرت خود را نه از آفریقا، که از قفقاز آغاز کرده باشد، در صورت اثبات این نظریه، پیوند ایران و قفقاز مستحکمتر خواهد شد. چرا که با بررسی‌های صورت گرفته، این مسئله اثبات شده که در سرتاسر شمال ایران و همچنین از دامنه‌های زاگرس تا خلیج فارس انسان اولیه سکونت داشته است و آثار بدست آمده در شمال شرقی ایران نشان از قدمت یک میلیون ساله انسان در این سرزمین دارد<ref>دکتر رفیع‌فر، میزگرد فرهنگ و تمدن مشرق‌زمین، ‌فصلنامه مطالعات ملی، سال دوم، بهار ۱۳۸۰، ص ص ۲۵، ۲۴، ۲۳</ref>. بنابر فرضیه مذکور انسان اولیه به احتمال زیاد از قفقاز به ایران مهاجرت کرده است. اثبات این مسئله خود به تنهایی مقاله‌ای دیگر می‌طلبد ونیاز به کاوش‌ها و تحقیقات باستان‌شناسی وسیعتری دارد.


به هر حال، حقیقتی که در مورد قفقاز وجود دارد قدمت و تنوع نژادی و قومی آن است. به طوری که، گفته می‌شود در ۲ هزار سال قبل حدود ۷۰ قبیله در این منطقه زندگی می‌کرده است. در این میان تمدن و فرهنگ ایرانی و آریایی با قدمتی ۱۷۰۰ ساله در این منطقه<ref> بهزادی، رقیه، قومهای کهن در آسیای مرکزی و قفقاز، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، چاپ اول، پیشگفتار، ص ۱۶</ref> - که اقوام ایرانی صاحب تمدن چون سکاها، سازمات‌ها، ماساژت‌ها و آلان‌ها در آن می‌زیسته‌اند – حضوری چشمگیر داشته است.
به هر حال، حقیقتی که در مورد قفقاز وجود دارد قدمت و تنوع نژادی و قومی آن است. به طوری که، گفته می‌شود در ۲ هزار سال قبل حدود ۷۰ قبیله در این منطقه زندگی می‌کرده است. در این میان تمدن و فرهنگ ایرانی و آریایی با قدمتی ۱۷۰۰ ساله در این منطقه<ref> بهزادی، رقیه، قومهای کهن در آسیای مرکزی و قفقاز، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، چاپ اول، پیشگفتار، ص ۱۶</ref> - که اقوام ایرانی صاحب تمدن چون سکاها، سازمات‌ها، ماساژت‌ها و آلان‌ها در آن می‌زیسته‌اند حضوری چشمگیر داشته است.


حضور ایرانیان در قفقاز از قرن ششم قبل از میلاد بوده است. به این صورت که هخامنشیان مناطقی چون [[گرجستان]] را زیر سلطه خویشدر‌آورده و از آن زمان تا ظهور اسلام رقابتی مستمر بین ایران و روم بر سر تسلط بر منطقه وجود داشته است.
حضور ایرانیان در قفقاز از قرن ششم قبل از میلاد بوده است. به این صورت که هخامنشیان مناطقی چون [[گرجستان]] را زیر سلطه خویشدر‌آورده و از آن زمان تا ظهور اسلام رقابتی مستمر بین ایران و روم بر سر تسلط بر منطقه وجود داشته است.


با ورود [[اسلام]] به [[ایران]] در سال ۶۴۲ میلادی، بسیاری از ساکنان قفقاز به پیروی از ایرانیان اسلام آوردند و از سپاهیان [[مسلمان]] استقبال کردند. به طوریکه شهریار – حاکم شیروان – سراقه‌بن عمر – مأمور فتح منطقه – را به گرمی پذیرفت و با مسلمانان علیه ترکهای خزر متحد شد.
با ورود [[اسلام]] به [[ایران]] در سال ۶۴۲ میلادی، بسیاری از ساکنان قفقاز به پیروی از ایرانیان اسلام آوردند و از سپاهیان [[مسلمان]] استقبال کردند. به طوریکه شهریار – حاکم شیروان – سراقه‌بن عمر – مأمور فتح منطقه – را به گرمی پذیرفت و با مسلمانان علیه ترک‌های خزر متحد شد.


در سال ۴۵۴ قمری ترکهای سلجوقی به منطقه لشکرکشی کردند و ملکشاه، تعداد زیادی از ترکان را در منطقه داغستان ساکن کرد، که تا دو قرن حکومت راندند و با حمله مغولان بساط آنها برچیده شد. پس از حمله مغول، منوچهر شاه، که منتسب به ایرانیان بود، در داغستان حکومتی تشکیل داد و «شماخی» واقع در «شیروان» را مرکز حکومت خود قرار داد. بدنبال آن شاهد حکومت شیروانشاهیان هستیم که سلسله‌ای ایرانی تبار محسوب می‌شدند و تا سال ۹۴۲ قمری در قسمت‌هایی از قفقاز حکم راندند.
در سال ۴۵۴ قمری ترکهای سلجوقی به منطقه لشکرکشی کردند و ملکشاه، تعداد زیادی از ترکان را در منطقه داغستان ساکن کرد، که تا دو قرن حکومت راندند و با حمله مغولان بساط آنها برچیده شد. پس از حمله مغول، منوچهر شاه، که منتسب به ایرانیان بود، در داغستان حکومتی تشکیل داد و «شماخی» واقع در «شیروان» را مرکز حکومت خود قرار داد. بدنبال آن شاهد حکومت شیروان‌شاهیان هستیم که سلسله‌ای ایرانی تبار محسوب می‌شدند و تا سال ۹۴۲ قمری در قسمت‌هایی از قفقاز حکم راندند.


با ظهور صفویه شاه طهماسب صفوی با سوءاستفاده از جوانی و نابخردی آخرین شاه شیروانشاهیان، سربازانش را به شیروان اعزام کرد و دولت آنها را برانداخت و به این ترتیب ایران بار دیگر به طور مستقیم بر منطقه حاکم شد. در قرن شانزدهم میلادی منطقه بین عثمانی و ایران تقسیم شد و از قرن ۱۸ میلادی روس‌ها به تدریج منطقه را فتح کردند و سلطه ایرانیان از میان رفت. هدف از ذکر این تاریخ مختصر، روشن کردن این مطلب است که نژاد، تمدن و فرهنگ ایرانی ریشه‌ای عمیق در قفقاز دارد که شناخت آنها می‌تواند ما را در نزدیکی به مردم این منطقه یاری دهد با توجه به گستردگی موضوع، در این مقاله مختصرا به اوستی‌ها یکی از اقوام ایرانی و آریایی باقی‌مانده از آن تمدن عظیم می‌پردازیم.
با ظهور [[صفویه]] [[شاه طهماسب صفوی]] با سوءاستفاده از جوانی و نابخردی آخرین شاه شیروان‌شاهیان، سربازانش را به شیروان اعزام کرد و دولت آنها را برانداخت و به این ترتیب ایران بار دیگر به طور مستقیم بر منطقه حاکم شد. در قرن شانزدهم میلادی منطقه بین [[عثمانی]] و ایران تقسیم شد و از قرن ۱۸ میلادی روس‌ها به تدریج منطقه را فتح کردند و سلطه ایرانیان از میان رفت. هدف از ذکر این تاریخ مختصر، روشن کردن این مطلب است که نژاد، تمدن و فرهنگ ایرانی ریشه‌ای عمیق در قفقاز دارد که شناخت آنها می‌تواند ما را در نزدیکی به مردم این منطقه یاری دهد با توجه به گستردگی موضوع، در این مقاله مختصرا به اوستی‌ها یکی از اقوام ایرانی و آریایی باقی‌مانده از آن تمدن عظیم می‌پردازیم.


=== وجه تسمیه اوستیا ===
=== وجه تسمیه اوستیا ===
با دقت در نام‌های محلی این قوم که عبارتند از «ایرون» و «دیگورون» و نام‌های روسی آنها که عبارتند از آستینی، دیگوری، ایرونی و ایری، نشانه‌های قومیت ایرانی را در آنها می‌توان یافت، چرا که جزء «ایر» در این اسامی همان است که در لفظ «ایران» نیز بکار رفته است، چنانکه گفته می‌شود نامی که بومیان این سرزمین برخود نهاده بودند «ایرستان» بوده که این نام در زبان روسی و به تبع آن در زبان‌های اروپایی به اوستیا تغییر یافته است. <ref> پرفسور کریستن سن‌آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، دنیای کتاب ۱۳۶۸، ص ۵۳. و برجیان، حبیب، ریشه‌های تاریخی جنگ‌های کنونی در قفقاز، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ‌شماره ۳۰، تابستان ۷۹، ص ۱۰۱</ref>
با دقت در نام‌های محلی این قوم که عبارتند از «ایرون» و «دیگورون» و نام‌های روسی آنها که عبارتند از آستینی، دیگوری، ایرونی و ایری، نشانه‌های قومیت ایرانی را در آنها می‌توان یافت، چرا که جزء «ایر» در این اسامی همان است که در لفظ «ایران» نیز بکار رفته است، چنان‌که گفته می‌شود نامی که بومیان این سرزمین برخود نهاده بودند «ایرستان» بوده که این نام در زبان روسی و به تبع آن در زبان‌های اروپایی به اوستیا تغییر یافته است<ref> پرفسور کریستن سن‌آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، دنیای کتاب ۱۳۶۸، ص ۵۳. و برجیان، حبیب، ریشه‌های تاریخی جنگ‌های کنونی در قفقاز، مجله مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، ‌شماره ۳۰، تابستان ۷۹، ص ۱۰۱</ref>.


=== ویژگی‌های جغرافیایی اوستیا ===
=== ویژگی‌های جغرافیایی اوستیا ===
خط ۲۰۴: خط ۲۰۴:
مردم اوستیا از نژاد ایرانی و اخلاف آلان‌ها و سکاهایی هستند که قرون وسطی به قفقاز مهاجرت کردند. نژاد اوستی‌ها آمیزه‌ای از ریشه‌های ایرانی- یافثی است. زبانشان به گروه ایرانی از خانواده زبان‌های هند و اروپایی تعلق دارد و جانشین زبان باستانی قبایل آلانی است.
مردم اوستیا از نژاد ایرانی و اخلاف آلان‌ها و سکاهایی هستند که قرون وسطی به قفقاز مهاجرت کردند. نژاد اوستی‌ها آمیزه‌ای از ریشه‌های ایرانی- یافثی است. زبانشان به گروه ایرانی از خانواده زبان‌های هند و اروپایی تعلق دارد و جانشین زبان باستانی قبایل آلانی است.


از نظر مذهبی اکثر اوستها مسیحی ارتدوکس بوده و تعداد کمی از آنها مسلمانان سنی مذهبند، که اکثراً در اوستیای شمالی زندگی می‌کنند.
از نظر مذهبی اکثر اوستها مسیحی ارتدوکس بوده و تعداد کمی از آنها مسلمانان سنی مذهب هستند، که اکثراً در اوستیای شمالی زندگی می‌کنند.


== خاستگاه قومی، تاریخی و قرابتهای نژادی- زبانی اوستیا با ایران ==
== خاستگاه قومی، تاریخی و قرابت‌های نژادی، زبانی اوستیا با ایران ==


قدمت وخاستگاه مردم اوست به چندین سده قبل از میلاد می‌رسد و از لحاظ نژادی از بازماندگان اقوام ایرانی قفقاز یعنی سکاها (سده هشتم و هفتم پیش از میلاد)، سارمات‌ها (سده چهارم تا یکم پیش از میلاد) و آلان‌ها (سده اول میلادی) هستند. <ref>بهزادی، رقیه، قومهای کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌الملی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص ۱۹۱</ref>
قدمت وخاستگاه مردم اوست به چندین سده قبل از میلاد می‌رسد و از لحاظ نژادی از بازماندگان اقوام ایرانی قفقاز یعنی سکاها (سده هشتم و هفتم پیش از میلاد)، سارمات‌ها (سده چهارم تا یکم پیش از میلاد) و آلان‌ها (سده اول میلادی) هستند<ref>بهزادی، رقیه، قومهای کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌الملی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص ۱۹۱</ref>.


سارمات‌ها در میان یونانیان و رومیان برای نشان دادن طوایف ایرانی که در سده‌های دوم و سوم پیش از میلاد از شرق به غرب و تا دانوب و اروپای غربی پیش رفتند مطرح بوده‌اند.
سارمات‌ها در میان یونانیان و رومیان برای نشان دادن طوایف ایرانی که در سده‌های دوم و سوم پیش از میلاد از شرق به غرب و تا دانوب و اروپای غربی پیش رفتند مطرح بوده‌اند.
خط ۲۱۴: خط ۲۱۴:
به گفته هرودت سارماتها از اقوام ایرانی سکایی بوده‌اند که از سکاهای جوان و آمازونها شکل یافتند. بقراط نیز در این عقیده با وی همراه است. این قوم متعلق به شعبه شمالی گروه ایرانی زبان ساکن در آسیا بوده که در قرن سوم قبل از میلاد جانشین سکاها در جنوب اوکراین شدند و تا حمله گوتها و هونها در این سرزمین باقی ماندند و با مادها، پارس‌ها و پارت‌ها از نظر نژادی پیوستگی نزدیکی داشته‌اند و زبانشان وابسته به زبان اوستایی بوده است که از زبان سکاها گرفته شده است.
به گفته هرودت سارماتها از اقوام ایرانی سکایی بوده‌اند که از سکاهای جوان و آمازونها شکل یافتند. بقراط نیز در این عقیده با وی همراه است. این قوم متعلق به شعبه شمالی گروه ایرانی زبان ساکن در آسیا بوده که در قرن سوم قبل از میلاد جانشین سکاها در جنوب اوکراین شدند و تا حمله گوتها و هونها در این سرزمین باقی ماندند و با مادها، پارس‌ها و پارت‌ها از نظر نژادی پیوستگی نزدیکی داشته‌اند و زبانشان وابسته به زبان اوستایی بوده است که از زبان سکاها گرفته شده است.


در متون کهن اسلامی از آنها به صورت «سرم و سلم» یاد شده<ref>طبری، محمد بن جریر، «تاریخ الرسل و الملوک»، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۱، تهران، ۱۳۵۲، ص ۱۵۳</ref> و در اساطیر ایرانی از «سلم» به عنوان یکی از پسران فریدون یاد شده که داستان این وجه تسمیه از این قرار است:
در متون کهن اسلامی از آنها به صورت «سرم و سلم» یاد شده<ref>طبری، محمد بن جریر، «تاریخ الرسل و الملوک»، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۱، تهران، ۱۳۵۲، ص ۱۵۳</ref>. و در اساطیر ایرانی از «سلم» به عنوان یکی از پسران فریدون یاد شده که داستان این وجه تسمیه از این قرار است:


«فریدون سر دودمان کیانیان سرزمین زیر فرمان خویش را میان سه فرزندش ایرج، سلم و تور تقسیم کرد و هریک از بخش‌های ملک فریدون و نیز اقوام ساکن این بخش‌ها به نام فرمانروایان آنها ذکر شده است».
«فریدون سر دودمان کیانیان سرزمین زیر فرمان خویش را میان سه فرزندش ایرج، سلم و تور تقسیم کرد و هریک از بخش‌های ملک فریدون و نیز اقوام ساکن این بخش‌ها به نام فرمانروایان آنها ذکر شده است».


براین اساس غالب خاورشناسان، قوم سلم را همان طوایف معروف Sarmat یا Saurmat می‌دانند که ریشه‌ای ایرانی و آریائی داشته‌اند. <ref> معین، دکتر محمد، فرهنگ فارسی، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۱، جلد پنجم، ص ۷۹۰.</ref>
براین اساس غالب خاورشناسان، قوم سلم را همان طوایف معروف Sarmat یا Saurmat می‌دانند که ریشه‌ای ایرانی و آریائی داشته‌اند<ref> معین، دکتر محمد، فرهنگ فارسی، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۱، جلد پنجم، ص ۷۹۰.</ref>.


در اوستا نیز از سارمت‌ها تحت عنوان «سئیریم» یاد شده و در فرودین یشت بند ۱۴۳ چنین آمده: «فروهرهای مردان پاکدین ممالک ایران را می‌ستاییم، فروهرهای زنان پاکدین ممالک ایران را می‌ستاییم. فروهرهای ممالک توران را می‌ستاییم، فروهرهای زنان پاکدین ممالک توران را می‌ستاییم، فروهرهای مردان پاکیدن ممالک سئیریم را می‌ستاییم، فروهرهای زنان پاکدین ممالک سئیریم را می‌ستاییم».<ref>«پشت‌ها» گزارش استاد پورداوود، به کوشش دکتر بهرام فره‌وشی، چاپ سوم، ج۲، تهران، ۱۳۵۶، ص ۱۰۸</ref>
در اوستا نیز از سارمت‌ها تحت عنوان «سئیریم» یاد شده و در فرودین یشت بند ۱۴۳ چنین آمده: «فروهرهای مردان پاکدین ممالک ایران را می‌ستاییم، فروهرهای زنان پاکدین ممالک ایران را می‌ستاییم. فروهرهای ممالک توران را می‌ستاییم، فروهرهای زنان پاکدین ممالک توران را می‌ستاییم، فروهرهای مردان پاکیدن ممالک سئیریم را می‌ستاییم، فروهرهای زنان پاکدین ممالک سئیریم را می‌ستاییم<ref>«پشت‌ها» گزارش استاد پورداوود، به کوشش دکتر بهرام فره‌وشی، چاپ سوم، ج۲، تهران، ۱۳۵۶، ص ۱۰۸</ref>».


همچنین در مآخذ گرجی آمده که خواهر «فرنواز» فرمانروای سرمت با شاه اوس ازدواج می‌کند و این ازدواج که در سده سوم پیش از میلاد صورت می‌گیرد باعث اتحاد در قفقاز می‌شود.
همچنین در مآخذ گرجی آمده که خواهر «فرنواز» فرمانروای سرمت با شاه اوس ازدواج می‌کند و این ازدواج که در سده سوم پیش از میلاد صورت می‌گیرد باعث اتحاد در قفقاز می‌شود.
خط ۲۲۸: خط ۲۲۸:
براساس مطالب گفته شده بسیاری از محققان معتقدند که اقوام ایرانی، سکایی و سارمات‌ از یک ریشه و نژاد بوده‌اند. پروفسور آبایف- که خود از مردم اوستیای شمالی است- در‌این‌باره چنین می‌نویسد:
براساس مطالب گفته شده بسیاری از محققان معتقدند که اقوام ایرانی، سکایی و سارمات‌ از یک ریشه و نژاد بوده‌اند. پروفسور آبایف- که خود از مردم اوستیای شمالی است- در‌این‌باره چنین می‌نویسد:


«اقوام سکایی و سرمتی تنها اقوامی از تیره‌های ایرانی بودند که آیین زرتشت به سرزمینشان راه نیافت» وی از دیدگاه زبان‌شناسی اثبات می‌کند که منشاء اقوام ایرانی، تورانی- سکایی- و سرمت یکی است. <ref>آبایف، و. ای، شرحی در پیرامون واژه‌شناسی نام‌های خاص ایرانی، ترجمه عنآیت‌الله رضا، مجله بررسی‌های تاریخی، ‌سال ۱۲، شماره ۳، ص ۲۴</ref>
«اقوام سکایی و سرمتی تنها اقوامی از تیره‌های ایرانی بودند که آیین زرتشت به سرزمینشان راه نیافت» وی از دیدگاه زبان‌شناسی اثبات می‌کند که منشاء اقوام ایرانی، تورانی- سکایی- و سرمت یکی است<ref>آبایف، و. ای، شرحی در پیرامون واژه‌شناسی نام‌های خاص ایرانی، ترجمه عنآیت‌الله رضا، مجله بررسی‌های تاریخی، ‌سال ۱۲، شماره ۳، ص ۲۴</ref>.


سامارت‌ها از آسیای مرکزی به حرکت درآمدند و برسکاها غلبه کردند، گفته‌ می‌شود آنها در نژاد ایرانی خالص‌تر از سکاها محسوب می‌شده‌اند و حتی در بعضی از منابع آمده که پارت‌ها شعبه‌ای از سامارت‌ها محسوب می‌شده‌اند.
سامارت‌ها از آسیای مرکزی به حرکت درآمدند و برسکاها غلبه کردند، گفته‌ می‌شود آنها در نژاد ایرانی خالص‌تر از سکاها محسوب می‌شده‌اند و حتی در بعضی از منابع آمده که پارت‌ها شعبه‌ای از سامارت‌ها محسوب می‌شده‌اند.
خط ۲۵۴: خط ۲۵۴:
در سده دوم میلادی اتحاد قومی پدید آمده در میان اقوام ایرانی نژاد و ایرانی زبان، موجب ظهور دولتی قابل توجه در مرکز و شمال قفقاز شد و آلان‌ها حکومت قدرتمندی را ایجاد کردند. به طوری که پادشاه آنها قادر بود دویست هزار کماندار را در یک زمان به کار گیرد و با داریوش اول علیه سکاها متحد شدند و بعدها از متحدان مهرداد اشکانی بشمار آمدند و در زمان ساسانیان آلان از نواحی ایران محسوب شده و حکمران آن را شاه می‌خواندند و شاه ساسانی شاه شاهان نامیده می‌شد. <ref>محمودآبادی، ‌اصغر، پژوهش‌هایی در تاریخ، فرهنگ و سیاست ایران باستان، دفتر پارینه، اهواز، انتشارات مهزیار، چاپ اول ۱۳۶۸، ص ۲۴۱ و خدادایان، اردشیر، تاریخ ایران باستان هخامنشی‌ها، مجموعه سوم، نشر به دید، چاپ اول، ۱۳۷۸، صص ۴۷ و ۵</ref> به تدریج سرزمین آلانیا رشد و گسترش زیادی پیدا کرد، بطوریکه جاده ابریشم از سرزمین آنها عبور می‌کرد و شهر کاشک از مهمترین مراکز تجاری و بازرگانی آنان بشمار می‌آمد.
در سده دوم میلادی اتحاد قومی پدید آمده در میان اقوام ایرانی نژاد و ایرانی زبان، موجب ظهور دولتی قابل توجه در مرکز و شمال قفقاز شد و آلان‌ها حکومت قدرتمندی را ایجاد کردند. به طوری که پادشاه آنها قادر بود دویست هزار کماندار را در یک زمان به کار گیرد و با داریوش اول علیه سکاها متحد شدند و بعدها از متحدان مهرداد اشکانی بشمار آمدند و در زمان ساسانیان آلان از نواحی ایران محسوب شده و حکمران آن را شاه می‌خواندند و شاه ساسانی شاه شاهان نامیده می‌شد. <ref>محمودآبادی، ‌اصغر، پژوهش‌هایی در تاریخ، فرهنگ و سیاست ایران باستان، دفتر پارینه، اهواز، انتشارات مهزیار، چاپ اول ۱۳۶۸، ص ۲۴۱ و خدادایان، اردشیر، تاریخ ایران باستان هخامنشی‌ها، مجموعه سوم، نشر به دید، چاپ اول، ۱۳۷۸، صص ۴۷ و ۵</ref> به تدریج سرزمین آلانیا رشد و گسترش زیادی پیدا کرد، بطوریکه جاده ابریشم از سرزمین آنها عبور می‌کرد و شهر کاشک از مهمترین مراکز تجاری و بازرگانی آنان بشمار می‌آمد.


به گفته آمیانوس‌ مارسلینوس تاریخ‌نگار بیزانس آنها از هنر و فرهنگ والایی برخوردار بوده‌اند و خدای مارس را می‌پرستیدند و در عین حال از قدرت نظامی بالایی برخوردار شدند و شهرهایی چون خیلان و درّالان به عنوان مهمترین مراکز نظامی و استراتژیک آن زمان محسوب می‌شدند، چنانچه صاحب کتاب حدود العالم در وصف درّالان می‌گوید: «شهریست چون قلعه بر سر کوه و هر روزی هزار مرد بنوبت باره این قلعه نگاه دارند». در سال ۳۷۲ میلادی، کشورگشایی هونها دولت سارمتها و در رأس آنها آلان‌ها را ساقط و منقرض ساخت و ضربات سختی به تمدن آنها وارد کرد. <ref>سدی‌یو، رنه، پرواز بر فراز تاریخ جهان، ترجمهٔ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، شرکت نشر آشتیانی، چاپ اول ۱۳۶۸ صص ۱۱۸ و ۱۲۱</ref> آمیانوس مارسلینوس درباره حمله هونها به سرزمین آلان‌ها چنین شرح می‌دهد: «هونها از سرزمین آلان‌ها گذشتند، بسیاری را کشتند و مورد نهب و غارت قرار دارند و متعاقب آن در سرزمینهای پرمحصول وسیعی، به غارت و چپاول دست زدند» این حملات مردم آلان را به دو شعبه تقسیم کرد: عده‌ای بسمت غرب مهاجرت کردند و به اروپا وارد شدند و در سراسر سده چهارم میلادی به همراه هونها در جنگ‌های اروپا شرکت کردند و گروهی دیگر در منطقه باقی ماندند که در اینجا اشاره‌ای به سرنوشت هر دو گروه خواهیم داشت.<ref>اوستی ها, ایرانیانی در قلب قفقاز - ویستا
به گفته آمیانوس‌ مارسلینوس تاریخ‌نگار بیزانس آنها از هنر و فرهنگ والایی برخوردار بوده‌اند و خدای مارس را می‌پرستیدند و در عین حال از قدرت نظامی بالایی برخوردار شدند و شهرهایی چون خیلان و درّالان به عنوان مهمترین مراکز نظامی و استراتژیک آن زمان محسوب می‌شدند، چنانچه صاحب کتاب حدود العالم در وصف درّالان می‌گوید: «شهریست چون قلعه بر سر کوه و هر روزی هزار مرد بنوبت باره این قلعه نگاه دارند». در سال ۳۷۲ میلادی، کشورگشایی هونها دولت سارمتها و در رأس آنها آلان‌ها را ساقط و منقرض ساخت و ضربات سختی به تمدن آنها وارد کرد. <ref>سدی‌یو، رنه، پرواز بر فراز تاریخ جهان، ترجمهٔ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، شرکت نشر آشتیانی، چاپ اول ۱۳۶۸ صص ۱۱۸ و ۱۲۱</ref> آمیانوس مارسلینوس درباره حمله هونها به سرزمین آلان‌ها چنین شرح می‌دهد: «هونها از سرزمین آلان‌ها گذشتند، بسیاری را کشتند و مورد نهب و غارت قرار دارند و متعاقب آن در سرزمینهای پرمحصول وسیعی، به غارت و چپاول دست زدند» این حملات مردم آلان را به دو شعبه تقسیم کرد: عده‌ای بسمت غرب مهاجرت کردند و به اروپا وارد شدند و در سراسر سده چهارم میلادی به همراه هونها در جنگ‌های اروپا شرکت کردند و گروهی دیگر در منطقه باقی ماندند که در اینجا اشاره‌ای به سرنوشت هر دو گروه خواهیم داشت<ref>اوستی ها, ایرانیانی در قلب قفقاز - ویستا
https://vista.ir › ... › علوم انسانی
https://vista.ir › ... › علوم انسانی
</ref>
</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:کشورها]]
[[رده:آسیای مرکزی]]
[[رده:آسیای مرکزی]]
[[رده:کشورهای دارای جمعیت مسلمان]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۵۶۷

ویرایش