قفقاز: تفاوت میان نسخه‌ها

۹۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ اکتبر ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - '[[اهل بیت (علیهم السلام)' به '[[اهل بیت'
جز (جایگزینی متن - '[[اهل بیت (علیهم السلام)' به '[[اهل بیت')
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۷۷: خط ۷۷:


=== حضور امامزادگان و سادات ===
=== حضور امامزادگان و سادات ===
یکی از عوامل مهم ترویج و تبلیغ معارف اسلامی در سرزین‌های فتح شده توسط مسلمانان، به ویژه ایران، مهاجرت و حضور امامزادگان و [[علویان|سادات علوی]] بوده که تاکنون توجه بایسته به این موضوع نشده است و جای پژوهش و بررسی فراوان دارد. امامزادگان و [[سادات]] که در واقع حاملان پیام قرآن و [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل‌بیت(علیه السلام)]] و نماد اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه) بودند، به موازات حضور در جای جای ایران، در قفقاز نیز حضور داشته‌اند که نام بسیاری از آنان در کتاب‌های تبارشناسی وجود دارد، مانند:
یکی از عوامل مهم ترویج و تبلیغ معارف اسلامی در سرزین‌های فتح شده توسط مسلمانان، به ویژه ایران، مهاجرت و حضور امامزادگان و [[علویان|سادات علوی]] بوده که تاکنون توجه بایسته به این موضوع نشده است و جای پژوهش و بررسی فراوان دارد. امامزادگان و [[سادات]] که در واقع حاملان پیام قرآن و [[اهل بیت|اهل‌بیت(علیه السلام)]] و نماد اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه) بودند، به موازات حضور در جای جای ایران، در قفقاز نیز حضور داشته‌اند که نام بسیاری از آنان در کتاب‌های تبارشناسی وجود دارد، مانند:


# جناب حسین بن علی بن محمدبن علی بن اسماعیل بن جعفر صادق(علیه السلام) که در قرن سوم هجری در تفلیس زیسته و همانجا توسط صفاریه به شهادت رسید<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص555</ref>.
# جناب حسین بن علی بن محمدبن علی بن اسماعیل بن جعفر صادق(علیه السلام) که در قرن سوم هجری در تفلیس زیسته و همانجا توسط صفاریه به شهادت رسید<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص555</ref>.
#  
#  
# ابو اسماعیل طباطبا در کتاب معروف خود منتقلةالطالبیه اسامی جمعی از فرزندان [[امام حسین|امام حسین(علیه السلام)]] و [[عباس بن علی|حضرت اباالفضل العبّاس(علیه السلام)]] را آورده که به شهر بردعه (مرکز وقت قفقاز شرقی) وارد شده و در آنجا اقامت گزیده‌اند. از آن جمله از فرزندان حسن بن علی بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب و از فرزندان عمر بن حسن افطس بن علی بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب و حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی‌طالب(علیه السلام)<ref>منتقلة الطالبیه، ابواسماعیل طباطبا، ص88</ref>.
# ابو اسماعیل طباطبا در کتاب معروف خود منتقلةالطالبیه اسامی جمعی از فرزندان [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین(علیه السلام)]] و [[عباس بن علی|حضرت اباالفضل العبّاس(علیه السلام)]] را آورده که به شهر بردعه (مرکز وقت قفقاز شرقی) وارد شده و در آنجا اقامت گزیده‌اند. از آن جمله از فرزندان حسن بن علی بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب و از فرزندان عمر بن حسن افطس بن علی بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب و حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی‌طالب(علیه السلام)<ref>منتقلة الطالبیه، ابواسماعیل طباطبا، ص88</ref>.
#  
#  
# فاطمه صغرا، مشهور به بی بی هیبت، امام‌زاده مشهوری که مرقدش در ورودی شهر بادکوبه قرار دارد و از قرن سوم هجری توجه ویژه عموم اهالی منطقه را به خود جلب کرده است. از ایشان در منابع متعددی یاد شده و در ادوار مختلف تاریخی، به ویژه در دوران پادشاهان صفوی، عنایت خاصی در مرمّت و تولیت بقعه او مبذول شده است<ref>علی‌اکبر مهدی‌پور، آستانه مبارکه بی بی هیبت، در: محمد ملکی، سفیران رستگاری(سی مقاله درباره امام زادگان)، ص27-33</ref>.
# فاطمه صغرا، مشهور به بی بی هیبت، امام‌زاده مشهوری که مرقدش در ورودی شهر بادکوبه قرار دارد و از قرن سوم هجری توجه ویژه عموم اهالی منطقه را به خود جلب کرده است. از ایشان در منابع متعددی یاد شده و در ادوار مختلف تاریخی، به ویژه در دوران پادشاهان صفوی، عنایت خاصی در مرمّت و تولیت بقعه او مبذول شده است<ref>علی‌اکبر مهدی‌پور، آستانه مبارکه بی بی هیبت، در: محمد ملکی، سفیران رستگاری(سی مقاله درباره امام زادگان)، ص27-33</ref>.
خط ۹۲: خط ۹۲:
# مفضل(الفضل) بن ابی قرّه تمیمی. وی در اصل آذربایجانی بوده و از آنجا به تفلیس کوچ کرده است. او از اصحاب امام جعفر صادق(علیه السلام) است که در نیمه دوم قرن هجری می‌زیسته و کسانی چون احمد بن محمد بن یساری و ابراهیم بن سلیمان سهمی و از تفلیسیان شریف بن سابق از او روایت کرده‌اند<ref>نجاشی، رجال، ص308؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص166 و 253</ref>.
# مفضل(الفضل) بن ابی قرّه تمیمی. وی در اصل آذربایجانی بوده و از آنجا به تفلیس کوچ کرده است. او از اصحاب امام جعفر صادق(علیه السلام) است که در نیمه دوم قرن هجری می‌زیسته و کسانی چون احمد بن محمد بن یساری و ابراهیم بن سلیمان سهمی و از تفلیسیان شریف بن سابق از او روایت کرده‌اند<ref>نجاشی، رجال، ص308؛ شیخ طوسی، الفهرست، ص166 و 253</ref>.
#  
#  
# بیان بن حمران تفلیسی امامی که از [[صحابه|اصحاب]] [[امام جعفر صادق|امام صادق(علیه السلام)]] است.
# بیان بن حمران تفلیسی امامی که از [[صحابه|اصحاب]] [[جعفر بن محمد (صادق‌)|امام صادق(علیه السلام)]] است.
#  
#  
# عبدالله بن حمّاد تفلیسی (اواخر سده دوم)<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج2 ص451</ref>.
# عبدالله بن حمّاد تفلیسی (اواخر سده دوم)<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج2 ص451</ref>.
خط ۲۰۶: خط ۲۰۶:
از نظر مذهبی اکثر اوستها مسیحی ارتدوکس بوده و تعداد کمی از آنها مسلمانان سنی مذهب هستند، که اکثراً در اوستیای شمالی زندگی می‌کنند.
از نظر مذهبی اکثر اوستها مسیحی ارتدوکس بوده و تعداد کمی از آنها مسلمانان سنی مذهب هستند، که اکثراً در اوستیای شمالی زندگی می‌کنند.


== خاستگاه قومی، تاریخی و قرابتهای نژادی- زبانی اوستیا با ایران ==
== خاستگاه قومی، تاریخی و قرابت‌های نژادی، زبانی اوستیا با ایران ==


قدمت وخاستگاه مردم اوست به چندین سده قبل از میلاد می‌رسد و از لحاظ نژادی از بازماندگان اقوام ایرانی قفقاز یعنی سکاها (سده هشتم و هفتم پیش از میلاد)، سارمات‌ها (سده چهارم تا یکم پیش از میلاد) و آلان‌ها (سده اول میلادی) هستند. <ref>بهزادی، رقیه، قومهای کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌الملی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص ۱۹۱</ref>
قدمت وخاستگاه مردم اوست به چندین سده قبل از میلاد می‌رسد و از لحاظ نژادی از بازماندگان اقوام ایرانی قفقاز یعنی سکاها (سده هشتم و هفتم پیش از میلاد)، سارمات‌ها (سده چهارم تا یکم پیش از میلاد) و آلان‌ها (سده اول میلادی) هستند<ref>بهزادی، رقیه، قومهای کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌الملی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص ۱۹۱</ref>.


سارمات‌ها در میان یونانیان و رومیان برای نشان دادن طوایف ایرانی که در سده‌های دوم و سوم پیش از میلاد از شرق به غرب و تا دانوب و اروپای غربی پیش رفتند مطرح بوده‌اند.
سارمات‌ها در میان یونانیان و رومیان برای نشان دادن طوایف ایرانی که در سده‌های دوم و سوم پیش از میلاد از شرق به غرب و تا دانوب و اروپای غربی پیش رفتند مطرح بوده‌اند.
خط ۲۱۴: خط ۲۱۴:
به گفته هرودت سارماتها از اقوام ایرانی سکایی بوده‌اند که از سکاهای جوان و آمازونها شکل یافتند. بقراط نیز در این عقیده با وی همراه است. این قوم متعلق به شعبه شمالی گروه ایرانی زبان ساکن در آسیا بوده که در قرن سوم قبل از میلاد جانشین سکاها در جنوب اوکراین شدند و تا حمله گوتها و هونها در این سرزمین باقی ماندند و با مادها، پارس‌ها و پارت‌ها از نظر نژادی پیوستگی نزدیکی داشته‌اند و زبانشان وابسته به زبان اوستایی بوده است که از زبان سکاها گرفته شده است.
به گفته هرودت سارماتها از اقوام ایرانی سکایی بوده‌اند که از سکاهای جوان و آمازونها شکل یافتند. بقراط نیز در این عقیده با وی همراه است. این قوم متعلق به شعبه شمالی گروه ایرانی زبان ساکن در آسیا بوده که در قرن سوم قبل از میلاد جانشین سکاها در جنوب اوکراین شدند و تا حمله گوتها و هونها در این سرزمین باقی ماندند و با مادها، پارس‌ها و پارت‌ها از نظر نژادی پیوستگی نزدیکی داشته‌اند و زبانشان وابسته به زبان اوستایی بوده است که از زبان سکاها گرفته شده است.


در متون کهن اسلامی از آنها به صورت «سرم و سلم» یاد شده<ref>طبری، محمد بن جریر، «تاریخ الرسل و الملوک»، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۱، تهران، ۱۳۵۲، ص ۱۵۳</ref> و در اساطیر ایرانی از «سلم» به عنوان یکی از پسران فریدون یاد شده که داستان این وجه تسمیه از این قرار است:
در متون کهن اسلامی از آنها به صورت «سرم و سلم» یاد شده<ref>طبری، محمد بن جریر، «تاریخ الرسل و الملوک»، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۱، تهران، ۱۳۵۲، ص ۱۵۳</ref>. و در اساطیر ایرانی از «سلم» به عنوان یکی از پسران فریدون یاد شده که داستان این وجه تسمیه از این قرار است:


«فریدون سر دودمان کیانیان سرزمین زیر فرمان خویش را میان سه فرزندش ایرج، سلم و تور تقسیم کرد و هریک از بخش‌های ملک فریدون و نیز اقوام ساکن این بخش‌ها به نام فرمانروایان آنها ذکر شده است».
«فریدون سر دودمان کیانیان سرزمین زیر فرمان خویش را میان سه فرزندش ایرج، سلم و تور تقسیم کرد و هریک از بخش‌های ملک فریدون و نیز اقوام ساکن این بخش‌ها به نام فرمانروایان آنها ذکر شده است».


براین اساس غالب خاورشناسان، قوم سلم را همان طوایف معروف Sarmat یا Saurmat می‌دانند که ریشه‌ای ایرانی و آریائی داشته‌اند. <ref> معین، دکتر محمد، فرهنگ فارسی، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۱، جلد پنجم، ص ۷۹۰.</ref>
براین اساس غالب خاورشناسان، قوم سلم را همان طوایف معروف Sarmat یا Saurmat می‌دانند که ریشه‌ای ایرانی و آریائی داشته‌اند<ref> معین، دکتر محمد، فرهنگ فارسی، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۱، جلد پنجم، ص ۷۹۰.</ref>.


در اوستا نیز از سارمت‌ها تحت عنوان «سئیریم» یاد شده و در فرودین یشت بند ۱۴۳ چنین آمده: «فروهرهای مردان پاکدین ممالک ایران را می‌ستاییم، فروهرهای زنان پاکدین ممالک ایران را می‌ستاییم. فروهرهای ممالک توران را می‌ستاییم، فروهرهای زنان پاکدین ممالک توران را می‌ستاییم، فروهرهای مردان پاکیدن ممالک سئیریم را می‌ستاییم، فروهرهای زنان پاکدین ممالک سئیریم را می‌ستاییم».<ref>«پشت‌ها» گزارش استاد پورداوود، به کوشش دکتر بهرام فره‌وشی، چاپ سوم، ج۲، تهران، ۱۳۵۶، ص ۱۰۸</ref>
در اوستا نیز از سارمت‌ها تحت عنوان «سئیریم» یاد شده و در فرودین یشت بند ۱۴۳ چنین آمده: «فروهرهای مردان پاکدین ممالک ایران را می‌ستاییم، فروهرهای زنان پاکدین ممالک ایران را می‌ستاییم. فروهرهای ممالک توران را می‌ستاییم، فروهرهای زنان پاکدین ممالک توران را می‌ستاییم، فروهرهای مردان پاکیدن ممالک سئیریم را می‌ستاییم، فروهرهای زنان پاکدین ممالک سئیریم را می‌ستاییم<ref>«پشت‌ها» گزارش استاد پورداوود، به کوشش دکتر بهرام فره‌وشی، چاپ سوم، ج۲، تهران، ۱۳۵۶، ص ۱۰۸</ref>».


همچنین در مآخذ گرجی آمده که خواهر «فرنواز» فرمانروای سرمت با شاه اوس ازدواج می‌کند و این ازدواج که در سده سوم پیش از میلاد صورت می‌گیرد باعث اتحاد در قفقاز می‌شود.
همچنین در مآخذ گرجی آمده که خواهر «فرنواز» فرمانروای سرمت با شاه اوس ازدواج می‌کند و این ازدواج که در سده سوم پیش از میلاد صورت می‌گیرد باعث اتحاد در قفقاز می‌شود.
خط ۲۲۸: خط ۲۲۸:
براساس مطالب گفته شده بسیاری از محققان معتقدند که اقوام ایرانی، سکایی و سارمات‌ از یک ریشه و نژاد بوده‌اند. پروفسور آبایف- که خود از مردم اوستیای شمالی است- در‌این‌باره چنین می‌نویسد:
براساس مطالب گفته شده بسیاری از محققان معتقدند که اقوام ایرانی، سکایی و سارمات‌ از یک ریشه و نژاد بوده‌اند. پروفسور آبایف- که خود از مردم اوستیای شمالی است- در‌این‌باره چنین می‌نویسد:


«اقوام سکایی و سرمتی تنها اقوامی از تیره‌های ایرانی بودند که آیین زرتشت به سرزمینشان راه نیافت» وی از دیدگاه زبان‌شناسی اثبات می‌کند که منشاء اقوام ایرانی، تورانی- سکایی- و سرمت یکی است. <ref>آبایف، و. ای، شرحی در پیرامون واژه‌شناسی نام‌های خاص ایرانی، ترجمه عنآیت‌الله رضا، مجله بررسی‌های تاریخی، ‌سال ۱۲، شماره ۳، ص ۲۴</ref>
«اقوام سکایی و سرمتی تنها اقوامی از تیره‌های ایرانی بودند که آیین زرتشت به سرزمینشان راه نیافت» وی از دیدگاه زبان‌شناسی اثبات می‌کند که منشاء اقوام ایرانی، تورانی- سکایی- و سرمت یکی است<ref>آبایف، و. ای، شرحی در پیرامون واژه‌شناسی نام‌های خاص ایرانی، ترجمه عنآیت‌الله رضا، مجله بررسی‌های تاریخی، ‌سال ۱۲، شماره ۳، ص ۲۴</ref>.


سامارت‌ها از آسیای مرکزی به حرکت درآمدند و برسکاها غلبه کردند، گفته‌ می‌شود آنها در نژاد ایرانی خالص‌تر از سکاها محسوب می‌شده‌اند و حتی در بعضی از منابع آمده که پارت‌ها شعبه‌ای از سامارت‌ها محسوب می‌شده‌اند.
سامارت‌ها از آسیای مرکزی به حرکت درآمدند و برسکاها غلبه کردند، گفته‌ می‌شود آنها در نژاد ایرانی خالص‌تر از سکاها محسوب می‌شده‌اند و حتی در بعضی از منابع آمده که پارت‌ها شعبه‌ای از سامارت‌ها محسوب می‌شده‌اند.
خط ۲۵۴: خط ۲۵۴:
در سده دوم میلادی اتحاد قومی پدید آمده در میان اقوام ایرانی نژاد و ایرانی زبان، موجب ظهور دولتی قابل توجه در مرکز و شمال قفقاز شد و آلان‌ها حکومت قدرتمندی را ایجاد کردند. به طوری که پادشاه آنها قادر بود دویست هزار کماندار را در یک زمان به کار گیرد و با داریوش اول علیه سکاها متحد شدند و بعدها از متحدان مهرداد اشکانی بشمار آمدند و در زمان ساسانیان آلان از نواحی ایران محسوب شده و حکمران آن را شاه می‌خواندند و شاه ساسانی شاه شاهان نامیده می‌شد. <ref>محمودآبادی، ‌اصغر، پژوهش‌هایی در تاریخ، فرهنگ و سیاست ایران باستان، دفتر پارینه، اهواز، انتشارات مهزیار، چاپ اول ۱۳۶۸، ص ۲۴۱ و خدادایان، اردشیر، تاریخ ایران باستان هخامنشی‌ها، مجموعه سوم، نشر به دید، چاپ اول، ۱۳۷۸، صص ۴۷ و ۵</ref> به تدریج سرزمین آلانیا رشد و گسترش زیادی پیدا کرد، بطوریکه جاده ابریشم از سرزمین آنها عبور می‌کرد و شهر کاشک از مهمترین مراکز تجاری و بازرگانی آنان بشمار می‌آمد.
در سده دوم میلادی اتحاد قومی پدید آمده در میان اقوام ایرانی نژاد و ایرانی زبان، موجب ظهور دولتی قابل توجه در مرکز و شمال قفقاز شد و آلان‌ها حکومت قدرتمندی را ایجاد کردند. به طوری که پادشاه آنها قادر بود دویست هزار کماندار را در یک زمان به کار گیرد و با داریوش اول علیه سکاها متحد شدند و بعدها از متحدان مهرداد اشکانی بشمار آمدند و در زمان ساسانیان آلان از نواحی ایران محسوب شده و حکمران آن را شاه می‌خواندند و شاه ساسانی شاه شاهان نامیده می‌شد. <ref>محمودآبادی، ‌اصغر، پژوهش‌هایی در تاریخ، فرهنگ و سیاست ایران باستان، دفتر پارینه، اهواز، انتشارات مهزیار، چاپ اول ۱۳۶۸، ص ۲۴۱ و خدادایان، اردشیر، تاریخ ایران باستان هخامنشی‌ها، مجموعه سوم، نشر به دید، چاپ اول، ۱۳۷۸، صص ۴۷ و ۵</ref> به تدریج سرزمین آلانیا رشد و گسترش زیادی پیدا کرد، بطوریکه جاده ابریشم از سرزمین آنها عبور می‌کرد و شهر کاشک از مهمترین مراکز تجاری و بازرگانی آنان بشمار می‌آمد.


به گفته آمیانوس‌ مارسلینوس تاریخ‌نگار بیزانس آنها از هنر و فرهنگ والایی برخوردار بوده‌اند و خدای مارس را می‌پرستیدند و در عین حال از قدرت نظامی بالایی برخوردار شدند و شهرهایی چون خیلان و درّالان به عنوان مهمترین مراکز نظامی و استراتژیک آن زمان محسوب می‌شدند، چنانچه صاحب کتاب حدود العالم در وصف درّالان می‌گوید: «شهریست چون قلعه بر سر کوه و هر روزی هزار مرد بنوبت باره این قلعه نگاه دارند». در سال ۳۷۲ میلادی، کشورگشایی هونها دولت سارمتها و در رأس آنها آلان‌ها را ساقط و منقرض ساخت و ضربات سختی به تمدن آنها وارد کرد. <ref>سدی‌یو، رنه، پرواز بر فراز تاریخ جهان، ترجمهٔ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، شرکت نشر آشتیانی، چاپ اول ۱۳۶۸ صص ۱۱۸ و ۱۲۱</ref> آمیانوس مارسلینوس درباره حمله هونها به سرزمین آلان‌ها چنین شرح می‌دهد: «هونها از سرزمین آلان‌ها گذشتند، بسیاری را کشتند و مورد نهب و غارت قرار دارند و متعاقب آن در سرزمینهای پرمحصول وسیعی، به غارت و چپاول دست زدند» این حملات مردم آلان را به دو شعبه تقسیم کرد: عده‌ای بسمت غرب مهاجرت کردند و به اروپا وارد شدند و در سراسر سده چهارم میلادی به همراه هونها در جنگ‌های اروپا شرکت کردند و گروهی دیگر در منطقه باقی ماندند که در اینجا اشاره‌ای به سرنوشت هر دو گروه خواهیم داشت.<ref>اوستی ها, ایرانیانی در قلب قفقاز - ویستا
به گفته آمیانوس‌ مارسلینوس تاریخ‌نگار بیزانس آنها از هنر و فرهنگ والایی برخوردار بوده‌اند و خدای مارس را می‌پرستیدند و در عین حال از قدرت نظامی بالایی برخوردار شدند و شهرهایی چون خیلان و درّالان به عنوان مهمترین مراکز نظامی و استراتژیک آن زمان محسوب می‌شدند، چنانچه صاحب کتاب حدود العالم در وصف درّالان می‌گوید: «شهریست چون قلعه بر سر کوه و هر روزی هزار مرد بنوبت باره این قلعه نگاه دارند». در سال ۳۷۲ میلادی، کشورگشایی هونها دولت سارمتها و در رأس آنها آلان‌ها را ساقط و منقرض ساخت و ضربات سختی به تمدن آنها وارد کرد. <ref>سدی‌یو، رنه، پرواز بر فراز تاریخ جهان، ترجمهٔ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، شرکت نشر آشتیانی، چاپ اول ۱۳۶۸ صص ۱۱۸ و ۱۲۱</ref> آمیانوس مارسلینوس درباره حمله هونها به سرزمین آلان‌ها چنین شرح می‌دهد: «هونها از سرزمین آلان‌ها گذشتند، بسیاری را کشتند و مورد نهب و غارت قرار دارند و متعاقب آن در سرزمینهای پرمحصول وسیعی، به غارت و چپاول دست زدند» این حملات مردم آلان را به دو شعبه تقسیم کرد: عده‌ای بسمت غرب مهاجرت کردند و به اروپا وارد شدند و در سراسر سده چهارم میلادی به همراه هونها در جنگ‌های اروپا شرکت کردند و گروهی دیگر در منطقه باقی ماندند که در اینجا اشاره‌ای به سرنوشت هر دو گروه خواهیم داشت<ref>اوستی ها, ایرانیانی در قلب قفقاز - ویستا
https://vista.ir › ... › علوم انسانی
https://vista.ir › ... › علوم انسانی
</ref>
</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:کشورها]]
[[رده:آسیای مرکزی]]
[[رده:آسیای مرکزی]]
[[رده:کشورهای دارای جمعیت مسلمان]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۳۹

ویرایش