مروان بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '[[اهل بیت (علیهم السلام)' به '[[اهل بیت'
جز (جایگزینی متن - '[[اهل بیت (علیهم السلام)' به '[[اهل بیت')
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۵۸: خط ۵۸:


'''حرکت‌های علویان'''
'''حرکت‌های علویان'''
آخرین حرکت [[مذهب شیعه|شیعه]] را در برابر [[بنی‌امیه]]، عبدالله بن معاویة بن عبدالملک بن جعفر (او عبدالله بن معاویه بن عبدالله پسر جعفربن‌ابی‌طالب، برادر علی‌بن‌ابی‌طالب است و به این دلیل حقیقتا از [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل‌بیت]] به حساب نمی‌آید<ref> یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۸۱.</ref>.) رهبری کرد. شیعیان کوفه به او پیوستند و برای خلافت، با او بیعت کردند. او در [[ماه محرم الحرام|محرم]]۱۲۷(ه. ق)، برای جنگ با شامیان در حیره قیام کرد<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۰۳-۳۰۲.</ref>.
آخرین حرکت [[مذهب شیعه|شیعه]] را در برابر [[بنی‌امیه]]، عبدالله بن معاویة بن عبدالملک بن جعفر (او عبدالله بن معاویه بن عبدالله پسر جعفربن‌ابی‌طالب، برادر علی‌بن‌ابی‌طالب است و به این دلیل حقیقتا از [[اهل بیت|اهل‌بیت]] به حساب نمی‌آید<ref> یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۸۱.</ref>.) رهبری کرد. شیعیان کوفه به او پیوستند و برای خلافت، با او بیعت کردند. او در [[محرم الحرام|محرم]]۱۲۷(ه. ق)، برای جنگ با شامیان در حیره قیام کرد<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۰۳-۳۰۲.</ref>.


هنگامی‌که جنگ در گرفت، شیعیان او را وا گذاشتند و از جنگ فرار کردند. جز قبیله ربیعه و زیدیه کسی او را یاری نداد. او ناچار شد به کوفه باز گردد. اموی‌ها او را تعقیب کردند و در خیابان‌های شهر مبارزات سختی میان دو طرف در گرفت و سپاه اموی توانست براوضاع مسلط شود. استاندار اموی به عبدالله بن معاویه امان و اجازه عقب‌نشینی داد، وی به فارس کوچ کرد تا در آن‌جا صفوف نیروهایش را از نو سازمان دهی کند.
هنگامی‌که جنگ در گرفت، شیعیان او را وا گذاشتند و از جنگ فرار کردند. جز قبیله ربیعه و زیدیه کسی او را یاری نداد. او ناچار شد به کوفه باز گردد. اموی‌ها او را تعقیب کردند و در خیابان‌های شهر مبارزات سختی میان دو طرف در گرفت و سپاه اموی توانست براوضاع مسلط شود. استاندار اموی به عبدالله بن معاویه امان و اجازه عقب‌نشینی داد، وی به فارس کوچ کرد تا در آن‌جا صفوف نیروهایش را از نو سازمان دهی کند.
خط ۷۰: خط ۷۰:


=== حرکت عبدالله بن عبدالعزیز ===
=== حرکت عبدالله بن عبدالعزیز ===
عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز استاندار عراق و مرکز آن بود. بعد از چیرگی او بر عبدالله بن معاویه، نیرو و قدرت یافت و برایش آشکار شد که می‌تواند در برابر حکومت مروان قیام کند. و در نتیجه بیعتش را با مروان شکست. او در حرکتش به قبایل یمنی از اهالی شام – که در کوفه و حیره مقیم بودند و اطاعت از شامی‌ها را از قیسی‌ها خوش نداشتند - تکیه داشت. <ref>طقوش، محمد سهیل، دولت امویان، ص۱۸۵، ترجمه حجت الله جودکی</ref>
عبدالله بن عمر بن عبدالعزیز استاندار عراق و مرکز آن بود. بعد از چیرگی او بر عبدالله بن معاویه، نیرو و قدرت یافت و برایش آشکار شد که می‌تواند در برابر حکومت مروان قیام کند. و در نتیجه بیعتش را با مروان شکست. او در حرکتش به قبایل یمنی از اهالی شام – که در کوفه و حیره مقیم بودند و اطاعت از شامی‌ها را از قیسی‌ها خوش نداشتند - تکیه داشت<ref>طقوش، محمد سهیل، دولت امویان، ص۱۸۵، ترجمه حجت الله جودکی</ref>.
مروان دوم به مقابله با او برخاست، و سپاهی را متشکل از اهالی شام به فرماندهی نصر بن سعید حرشی – یکی از مردان مشهور قیسی- به سوی او اعزام کرد. وی با او درگیر شد. بین دو سپاه برخوردهای خفیف صورت گرفت و به هیچ نتیجه سرنوشت‌سازی نینجامید. دو گروه به همین شکل بودند تا این‌که مشکل بسیار خطرناک‌تری پدیدار شد. خوارج از نو در صحنه رخدادهای عراق ظهور کردند و مروان دوم به مقابله با ایشان مشغول شد و مساله عبدالله بن عمر را رها کرد. <ref> ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۸۸، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی</ref>
مروان دوم به مقابله با او برخاست، و سپاهی را متشکل از اهالی شام به فرماندهی نصر بن سعید حرشی – یکی از مردان مشهور قیسی- به سوی او اعزام کرد. وی با او درگیر شد. بین دو سپاه برخوردهای خفیف صورت گرفت و به هیچ نتیجه سرنوشت‌سازی نینجامید. دو گروه به همین شکل بودند تا این‌که مشکل بسیار خطرناک‌تری پدیدار شد. خوارج از نو در صحنه رخدادهای عراق ظهور کردند و مروان دوم به مقابله با ایشان مشغول شد و مساله عبدالله بن عمر را رها کرد<ref> ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۸۸، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی</ref>.


== عاقبت مروان بن محمد ==
== عاقبت مروان بن محمد ==
مشغول شدن مروان دوم به سرکوب شورش و آشوب‌ها، او را از آن چه در شرق به ویژه در [[خراسان]] مرکز دعوت عباسیان می‌گذشت باز داشت. این دعوت در آن منطقه گسترش یافت و کار بنی عباس بالا گرفت و به قانع شدن داعیان عباسی، مبنی بر فرا رسیدن وقت دعوت علنی منجر شد. این داعیان موافقت ابراهیم کسی که در آن نزدیکی به انتظار دعوت علنی شورش بر [[امویان]] می‌زیست را به دست آوردند. [[ابومسلم خراسانی]] که رئیس دعوت در خراسان بود با شعار <big>الرضا من آل محمد</big> بیعت با شخصیت پسندیده از [[اهل بیت (علیهم‌السلام)|خاندان محمد(صلی الله علیه)]]، از مردم بیعت می‌گرفت. <ref>طقوش، محمد سهیل؛ پیشین، ج 7، ص 353</ref>
مشغول شدن مروان دوم به سرکوب شورش و آشوب‌ها، او را از آن چه در شرق به ویژه در [[خراسان]] مرکز دعوت عباسیان می‌گذشت باز داشت. این دعوت در آن منطقه گسترش یافت و کار بنی عباس بالا گرفت و به قانع شدن داعیان عباسی، مبنی بر فرا رسیدن وقت دعوت علنی منجر شد. این داعیان موافقت ابراهیم کسی که در آن نزدیکی به انتظار دعوت علنی شورش بر [[امویان]] می‌زیست را به دست آوردند. [[ابومسلم خراسانی]] که رئیس دعوت در خراسان بود با شعار <big>الرضا من آل محمد</big> بیعت با شخصیت پسندیده از [[اهل بیت|خاندان محمد(صلی الله علیه)]]، از مردم بیعت می‌گرفت<ref>طقوش، محمد سهیل؛ پیشین، ج 7، ص 353</ref>.


نصر بن سیار، کارگزار مروان دوم در خراسان، خطر [[ابومسلم]] را برای حکومت اموی دریافت. نامه‌ای فوری به دمشق فرستاد و از مروان کمک خواست. <ref>مسعودی، مروج الذهب، ج 3، ص 240-239</ref> به نظر می‌رسد که مروان در آن هنگام از پاسخ به درخواست این استاندار عاجز بود و جز وعده دادن و نصیحت کردن نتوانست کاری انجام دهد و این باعث شده ابومسلم بر همه خراسان چیره شود و نصر نتوانست در برابر او پایداری نماید و همراه یارانش از خراسان به [[نیشابور]] رفت. <ref>ابن اثیر، پیشین، ج 4، ص 311-عزالدین؛ الکامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371310</ref> نصر بن سیار زمستان سال 131(ه. ق)، در فضای تیره شکست، در [[ری]] درگذشت. <ref>ابن اثیر، -عزالدین؛ الکامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، ج 4، ص 320-321 </ref>
نصر بن سیار، کارگزار مروان دوم در [[خراسان]]، خطر [[ابومسلم]] را برای حکومت اموی دریافت. نامه‌ای فوری به دمشق فرستاد و از مروان کمک خواست<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج 3، ص 240-239</ref>. به نظر می‌رسد که مروان در آن هنگام از پاسخ به درخواست این استاندار عاجز بود و جز وعده دادن و نصیحت کردن نتوانست کاری انجام دهد و این باعث شده ابومسلم بر همه خراسان چیره شود و نصر نتوانست در برابر او پایداری نماید و همراه یارانش از خراسان به [[نیشابور]] رفت<ref>ابن اثیر، پیشین، ج 4، ص 311-عزالدین؛ الکامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371310</ref>. نصر بن سیار زمستان سال 131(ه. ق)، در فضای تیره شکست، در [[ری]] درگذشت<ref>ابن اثیر، -عزالدین؛ الکامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، ج 4، ص 320-321 </ref>.


قحطبه بن شبیب فرماندهی عالی سپاه عباسیان در [[عراق]] بر ابن هبیره پیروز شد و تصمیم گرفت به [[کوفه]] برود؛ ولی به هنگام عبور از [[فرات]] غرق شد. نیروهای عباسی به فرماندهی حمید بن قحطبه در سال 132 وارد شهر شدند و کار را به ابی‌سلمه خلال سپردند. <ref>یعقوبی، پیشین، ج 2، ص 277</ref>
قحطبه بن شبیب فرماندهی عالی سپاه عباسیان در [[عراق]] بر ابن هبیره پیروز شد و تصمیم گرفت به [[کوفه]] برود؛ ولی به هنگام عبور از [[فرات]] غرق شد. نیروهای عباسی به فرماندهی حمید بن قحطبه در سال 132 وارد شهر شدند و کار را به ابی‌سلمه خلال سپردند<ref>یعقوبی، پیشین، ج 2، ص 277</ref>.


در کوفه با عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس، معروف به «ابی العباس» بیعت شد. برادرش [[ابراهیم امام]] بعد از این که مروان دوم در آن زمان بر وی چیره شد و کارش آشکار گشت کار دعوت را به او واگذار کرده بود تا وی نخستین خلیفه عباسی باشد. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۴۲۱-۴۲۰. </ref>
در کوفه با عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس، معروف به «ابی العباس» بیعت شد. برادرش [[ابراهیم امام]] بعد از این که مروان دوم در آن زمان بر وی چیره شد و کارش آشکار گشت کار دعوت را به او واگذار کرده بود تا وی نخستین خلیفه عباسی باشد<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۴۲۱-۴۲۰. </ref>.


بعد از پایان رسیدن کارش در عراق، سپاهی را به فرماندهی عمویش عبدالله بن عباس اعزام کرد که در کنار رودخانه زاب با مروان دوم روبه روشد. در جمادی الاخر 132 جنگ سختی بین دو سپاه اموی و عباسی روی داد که یازده روز طول کشید و به شکست مروان دوم منتهی شد. وی بعد از جنگ به [[موصل]] عقب‌نشینی کرد. اما آن شهر دروازه‌هایش را به روی او نگشود. وی مجبور شد به حران، پایتخت سابقش، عقب‌نشینی کند؛ اما سپاه عباسی او را تعقیب می‌کرد. وی به حمص، دمشق، بعد [[اردن]] و [[فلسطین]] عقب‌نشینی کرد. این شهرها دروازه‌های شان را به روی سپاه عباسی گشودند، به غیر از دمشق که عباسیان با زور وارد آن شهر شدند.  
بعد از پایان رسیدن کارش در عراق، سپاهی را به فرماندهی عمویش عبدالله بن عباس اعزام کرد که در کنار رودخانه زاب با مروان دوم روبه روشد. در جمادی الاخر 132 جنگ سختی بین دو سپاه اموی و عباسی روی داد که یازده روز طول کشید و به شکست مروان دوم منتهی شد. وی بعد از جنگ به [[موصل]] عقب‌نشینی کرد. اما آن شهر دروازه‌هایش را به روی او نگشود. وی مجبور شد به حران، پایتخت سابقش، عقب‌نشینی کند؛ اما سپاه عباسی او را تعقیب می‌کرد. وی به حمص، دمشق، بعد [[اردن]] و [[فلسطین]] عقب‌نشینی کرد. این شهرها دروازه‌های شان را به روی سپاه عباسی گشودند، به غیر از دمشق که عباسیان با زور وارد آن شهر شدند.  


عبدالله بن علی بعد از خروج از شام برادرش صالح را به تعقیب مروان فرستاد. مروان به [[مصر]] رسید و در روستای کوچکی به نام بوصیر در منطقه الفیوم- توقف کرد که ناگهان نیروهای نظامی وارد شدند. مروان دوم مقاومت کرد تا این که کشته شد و با مرگ او خلافت اموی پایان یافت و این در سال 132(ه. ق) بود. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۴۴۲-۴۳۷. </ref>
عبدالله بن علی بعد از خروج از شام برادرش صالح را به تعقیب مروان فرستاد. مروان به [[مصر]] رسید و در روستای کوچکی به نام بوصیر در منطقه الفیوم- توقف کرد که ناگهان نیروهای نظامی وارد شدند. مروان دوم مقاومت کرد تا این که کشته شد و با مرگ او خلافت اموی پایان یافت و این در سال 132(ه. ق) بود<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۷، ص۴۴۲-۴۳۷. </ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:خلفای اموی]]
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:شخصیت‌های تاریخی]]
[[رده:بنی‌امیه]]
[[رده:بنی‌امیه]]
[[رده:تاریخ خلفا]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۰۹۳

ویرایش