۸۵٬۸۳۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'کهن ترین' به 'کهنترین') |
جز (جایگزینی متن - '[[امام باقر' به '[[محمد بن علی (باقر العلوم)') |
||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
بغدادی دراینباره گفته است: «ثم حدث فی زمان المتاخرین من الصحابة خلاف القدریة فی القدر و الاستطاعة من معبدالجهنی و غیلان الدمشقی و الجعد بن درهم. . .».<ref>الفرق بین الفرق، ص 18- 19.</ref> | بغدادی دراینباره گفته است: «ثم حدث فی زمان المتاخرین من الصحابة خلاف القدریة فی القدر و الاستطاعة من معبدالجهنی و غیلان الدمشقی و الجعد بن درهم. . .».<ref>الفرق بین الفرق، ص 18- 19.</ref> | ||
شهرستانی نیز تاریخ پیدایش قدریه را عصر متاخرین صحابه دانسته، و از معبد جهنی و غیلان دمشقی و یونس اسواری به عنوان پیشوایان قدریه یاد کرده است.<ref>الملل و النحل، ج 1، ص 30.</ref> از روایتی که طبرسی در کتاب احتجاج نقل کرده به دست میآید که حسن بصری (متوفای 110 ه) نیز از طرفداران اندیشه قدر بوده است، زیرا در آن روایت آمده است که حسن بصری به ملاقات امام باقر | شهرستانی نیز تاریخ پیدایش قدریه را عصر متاخرین صحابه دانسته، و از معبد جهنی و غیلان دمشقی و یونس اسواری به عنوان پیشوایان قدریه یاد کرده است.<ref>الملل و النحل، ج 1، ص 30.</ref> از روایتی که طبرسی در کتاب احتجاج نقل کرده به دست میآید که حسن بصری (متوفای 110 ه) نیز از طرفداران اندیشه قدر بوده است، زیرا در آن روایت آمده است که حسن بصری به ملاقات امام باقر علیهالسلام رفت، امام به او فرمود: «شنیده ام تو بر این عقیدهای که خداوند افعال بندگان را به آنان واگذار کرده است». آنگاه او را از چنین عقیدهای بر حذر داشت و فرمود: «ایاک ان تقول بالتفویض. . .»<ref>الاحتجاج، ص 326.</ref> و حسن بصری سکوت اختیار کرد و چیزی نگفت. سکوت وی در چنین موقعیتی گواه این است که وی آن عقیده را قبول داشته است. | ||
سید مرتضی نیز از داود بن ابی هند روایت کرده که حسن بصری میگفت: «کل شی ء بقضاء الله و قدره الا المعاصی».<ref>امالى السید المرتضى، ج 1، ص 106.</ref> | سید مرتضی نیز از داود بن ابی هند روایت کرده که حسن بصری میگفت: «کل شی ء بقضاء الله و قدره الا المعاصی».<ref>امالى السید المرتضى، ج 1، ص 106.</ref> | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
=نقد قدریه در روایات معصومین= | =نقد قدریه در روایات معصومین= | ||
نقد بر قدریه در [[روایات]] [[ائمه]] [[اهل بیت]] | نقد بر قدریه در [[روایات]] [[ائمه]] [[اهل بیت]] علیهمالسلام وارد شده است که برخی را یادآور میشویم: | ||
1- [[شیخ صدوق]] در کتاب ثواب الاعمال از امام علی | 1- [[شیخ صدوق]] در کتاب ثواب الاعمال از امام علی علیهالسلام روایت کرده که فرمود: «لکل امة مجوس، و مجوس هذه الامة الذین یقولون لا قدر».<ref> بحار الانوار، ج 5، ص 120، روایت 58، به نقل از ثواب الاعمال.</ref> | ||
2- [[ | 2- [[محمد بن علی (باقر العلوم)]] علیهالسلام به حسن بصری فرمود: «ایاک ان تقول بالتفویض، فان الله عز و جل لم یفوض الامر الی خلقه وهنا منه و ضعفا. . .».<ref> الاحتجاج، ص 326.</ref> | ||
3- از [[ | 3- از [[علی بن موسی (رضا)]] علیهالسلام روایت شده که فرمود: «مساکین القدریة ارادوا ان یصفوا الله عز و جل بعد له فاخرجوه من قدرته و سلطانه». <ref>بحار الانوار، ج 5، ص 54.</ref> | ||
=نکات قابل توجه= | =نکات قابل توجه= | ||
1- در مکتب اهل بیت | 1- در مکتب اهل بیت علیهمالسلام عقیده جبر و تفویض هر دو باطل است، و عقیده صحیح همان اختیار است که از طریق امر بین الامرین تفسیر شده است. | ||
2- از دیدگاه اهل بیت | 2- از دیدگاه اهل بیت علیهمالسلام عمومیت قدرت و خالقیت خداوند مستلزم استناد قبایح افعال انسانها به خدا نیست، زیرا در این جا باید میان قدر و مشیت تکوینی، و قدر و مشیت تشریعی فرق گذاشت. | ||
3- در مکتب اهل بیت | 3- در مکتب اهل بیت علیهمالسلام هم عقیده نافیان قدر به عقیده مجوس تشبیه شده است، و هم عقیده معتقدان به جبر، نافیان از آن جهت که انسان را فاعل مستقل کارهای خود میدانستند و لازمه آن اعتقاد به دو آفریدگار است مانند (خدا و انسان) مجوس به دو مبدا (یزدان و اهریمن) عقیده داشتند. و جبرگرایان از آن جهت که به سان مجوس نکاح با مادران و دختران را جایز میدانستند، و آن را به خدا نسبت میدادند، و افعال ناروای بشر را به خداوند نسبت میدادند. | ||
4- قدریه، چون با بنیامیه روشی سازش ناپذیر و ماجراجویانه داشتند، چندان دوام نیاوردند، ولی نظریه آنان درباره قدر مورد قبول معتزله قرار گرفت و ادامه یافت. | 4- قدریه، چون با بنیامیه روشی سازش ناپذیر و ماجراجویانه داشتند، چندان دوام نیاوردند، ولی نظریه آنان درباره قدر مورد قبول معتزله قرار گرفت و ادامه یافت. |