جنبشهای اسلامی در اندونزی (مقاله): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
منبع خبر گزاری تقریب : دوهفته نامه پنجره- شماره6 | منبع خبر گزاری تقریب : دوهفته نامه پنجره- شماره6 | ||
[[رده: مقاله]] |
نسخهٔ ۲۸ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۷
بخش دوم(جنبشهای اسلامی در اندونزی)
مولف : سیدمحمد رضا موسوی
منبع : خبر گزاری تقریب مذاهب اسلامی
تاریخ انتشار۱۳ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۱:۳۶ کد مطلب : 6337
چکیده:
«در شرایط فعلی دوگونه جنبش اسلامی را می توان در کشور اندونزی از هم تفکیک کرد. گونه اول جنبش های اسلامی اصلاح گرا مانند جماعت محمدیه اندونزی به رهبری سیف المعارف، نهضت علما به رهبری مصدوقی بیدلوی و ... هستند که این گروه ها و جریانات، علی رغم انتقاداتی که از وضع موجود دارند، قسمت اعظم مبانی ساختارهای سیاسی حاکم را پذیرفته اند و چه بسا در بسیاری موارد به حکومت های مرکزی نیز نزدیک شده اند.»
گونه شناسی جنبش های اسلامی در اندونزی
در شرایط فعلی دوگونه جنبش اسلامی را می توان در کشور اندونزی از هم تفکیک کرد. گونه اول جنبش های اسلامی اصلاح گرا مانند جماعت محمدیه اندونزی به رهبری سیف المعارف، نهضت علما به رهبری مصدوقی بیدلوی و ... هستند که این گروه ها و جریانات، علی رغم انتقاداتی که از وضع موجود دارند، قسمت اعظم مبانی ساختارهای سیاسی حاکم را پذیرفته اند و چه بسا در بسیاری موارد به حکومت های مرکزی نیز نزدیک شده اند.
جماعت محمدیه که بسیاری آن را نهضت امر به معروف می خوانند و نهضت العلماء اندونزی، روی هم رفته هفتاد میلیون عضو در اندونزی دارند و صدها دانشگاه و بیمارستان و هزاران مدرسه را در سراسر کشور اداره می کنند
ولی با تمام اینها نسبت به بسیاری از مسائل سیاسی در کشور موضع گیری خاصی ندارند.
تاکید بر دعوت و موعظه و غالب بودن عقاید متصوفه بر این جنبش ها، آنها را به نوعی اصلاح طلبی درون گرا سوق داده است که به هرگونه مسئله سیاسی حساسیت نشان نمی دهند.
گونه دیگر جنبش های اسلامی را در اندونزی بنیادگرایان تشکیل می دهند، جریاناتی مانند جماعت اسلامی اندونزی،جبهه مدافعین اسلامی، سازمان دارالاسلام و لشکر جهاد در این دسته جای می گیرند که از این میان، جماعت اسلامی از اهمیت بیشتری نسبت به سایر جریان ها برخوردار است.
این سازمان در اواخر دهه 1980 میلادی توسط عده ای از بنیادگرایان اندونزیایی که تحت تاثیر حوادث و رویدادهای خاورمیانه، افغانستان و ... قرار گرفته بودند، تاسیس شد.
آنچه باعث شد نام این سازمان بیش از پیش مشهور شود، حوادث شبه جزیره بالی در 12 اکتبر 2002 بود که طی آن 200 نفر کشته شدند و این سازمان بنیادگرا از سوی رسانه ها به عنوان مسئول این عملیات خونین معرفی شد. گفته می شود این سازمان توسط فردی به نام ابوبکر بشیر رهبری می شود.
ابوبکر بشیر یکی از روحانیون بنیادگرای اندونزیایی است که در دوران حکومت ژنرال سوهارتو در این کشور،
فراخوانی را برای تشکیل حکومت اسلامی صادر کرده بود.
او از محبوبیت زیادی در میان مسلمانان سنتی و بنیادگرای آسیای جنوب شرقی برخوردار است. بسیاری از اعضای بلندپایه جماعت اسلامی، سابقه حضور در افغانستان و جهاد در مقابل نیروهای شوروی کمونیستی را نیز دارند و هم اکنون شاخه های این سازمان در کشورهای همجوار منطقه مانند مالزی، تایلند، سنگاپور، فیلیپین، کامبوج، ویتنام و حتی استرالیا نیز فعال هستند.
بیانگذاران جماعت اسلامی یکی از اهداف مهم خود را در هنگام تاسیس این تشکل، بیرون راندن کفار از کشور اسلامی شان برشمرده اند و در این میان، بیشترین تهدیدات خود را متوجه استرالیا کرده اند.
رهبران جماعت اسلامی بر این باورند که استرالیا هم اکنون غرب را در منطقه آسیای جنوب شرقی نمایندگی می کند و باید نفوذ آن را در کشورهای اسلامی منطقه محدود کرد.
بنابر همین مسئله است که استرالیایی ها بیش از سایرین در سال های اخیر قربانی حملات بنیادگرایان بوده اند. در حادثه بالی، 88 استرالیایی جان خود را از دست دادند و سفارت این کشور در سال 2004 در جاکارتا هدف حمله انتحاری بنیادگرایان قرار گرفت.
هتل آمریکایی ماریوت جاکارتا هم به این دلیل هدف قرار گرفت که یکی از اماکن پر رفت و آمد اتباع خارجی و مخصوصا استرالیایی ها به شمار می رود.
آمریکایی ها بارها ادعا کرده اند که جماعت اسلامی اندونزی هم اکنون با شبکه القاعده ارتباط دارد و از حمایت های این سازمان تروریستی برخوردار است؛ اتهامی که شواهد و قراین چندان محکمی برای اثبات آن در دست نبوده و از سوی رژیم های حاکم در منطقه جدی گرفته نشده است.
منبع خبر گزاری تقریب : دوهفته نامه پنجره- شماره6