۸۵٬۹۸۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بی تفاوت' به 'بیتفاوت') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
|- | |- | ||
|شجرهنامه<ref>ویکی پدیا عربی</ref> | |شجرهنامه<ref>ویکی پدیا عربی</ref> | ||
|عبدالقادر ابن محی الدین ابن محمد ابن مختار ابن عبدالقادر ابن احمد ابن محمد ابن عبدالقئی ابن یوسف ابن احمد ابن شعبان ابن محمد ابن ادریس ابن اصغر ابن ادریس اکبر ابن عبدالله ابن حسن مثنی ابن حسن ابن | |عبدالقادر ابن محی الدین ابن محمد ابن مختار ابن عبدالقادر ابن احمد ابن محمد ابن عبدالقئی ابن یوسف ابن احمد ابن شعبان ابن محمد ابن ادریس ابن اصغر ابن ادریس اکبر ابن عبدالله ابن حسن مثنی ابن حسن ابن علی و فاطمه علیهما السلام. | ||
|- | |- | ||
|مدت مبارزه با استعمار فرانسه | |مدت مبارزه با استعمار فرانسه | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
''' | '''امیر عبدالقادر جزایری''' چهرهٔ شاخص جنبش اسلامی در [[الجزایر]] و مغرب اسلامی در قرن 19 و دوران استعمار [[فرانسه]] به شمار میرود. وی معلم قرآن و شیخ طریقت [[قادریه]]، دارای خاستگاه و تربیت صوفیانه بود. او برای جهاد علیه استعمار فرانسه، قبایل الجزایر را متحد کرد و دست به قیام مسلحانه زد؛ به گونهای که در 1837 م فرانسه مجبور شد طی قراردادی به غیر از نوار ساحلی، بقیه الجزایر را به او بسپارد. | ||
این حضور موفق صوفیه در رأس جنبش اسلامی الجزایر، نقطه عطفی در تاریخ جنبش اسلامی منطقه مغرب محسوب میشود؛ هرچند این قرارداد، دوام نیافت و جنگی فرساینده و طولانی به مدت 15 سال به وقوع پیوست و در نهایت فرانسه با همکاری دستنشاندگان خود در مراکش موفق شد عبدالقادر را شکست دهد و پس از دستگیری، تبعید نماید. اگرچه حرکت جهادی او به دست دیگر شیوخ صوفیه و هزاران نفر از مریدان ساکن زوایا و رباطها استمرار یافت. | این حضور موفق صوفیه در رأس جنبش اسلامی الجزایر، نقطه عطفی در تاریخ جنبش اسلامی منطقه مغرب محسوب میشود؛ هرچند این قرارداد، دوام نیافت و جنگی فرساینده و طولانی به مدت 15 سال به وقوع پیوست و در نهایت فرانسه با همکاری دستنشاندگان خود در مراکش موفق شد عبدالقادر را شکست دهد و پس از دستگیری، تبعید نماید. اگرچه حرکت جهادی او به دست دیگر شیوخ صوفیه و هزاران نفر از مریدان ساکن زوایا و رباطها استمرار یافت. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
وی در ۱۲۲۲ ق/ ۱۸۰۷ در سهل اغریس، در جایی معروف به قطنه (قیطنه) وادی الحمام، از توابع ایالت «وهران» در غرب الجزایر در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. | وی در ۱۲۲۲ ق/ ۱۸۰۷ در سهل اغریس، در جایی معروف به قطنه (قیطنه) وادی الحمام، از توابع ایالت «وهران» در غرب الجزایر در خانوادهای روحانی به دنیا آمد. | ||
او [[قرآن]] و [[علوم قرآنی]] را نزد پدرش محیی الدین الجزایری که [[فقیه]] و مجاهدی وارسته و رئیس فرقه اخوت [[قادریه]] در بخش غربی الجزایر بود، آموخت و | او [[قرآن]] و [[علوم قرآنی]] را نزد پدرش محیی الدین الجزایری که [[فقیه]] و مجاهدی وارسته و رئیس فرقه اخوت [[قادریه]] در بخش غربی الجزایر بود، آموخت و حافظ قرآن شد. سپس به آموختن علوم جدید از جمله نجوم، ریاضیات و جغرافیا، تحت نظر سیدی احمد بن طاهر (قاضی ارزیو)، پرداخت و فنون نظامی را نیز فراگرفت و سرآمد اقران گردید و اعجاب همگان را برانگیخت. | ||
در ربیع الآخر ۱۲۴۱ ق/ نوامبر ۱۸۲۵ همراه پدرش برای زیارت [[حرمین شریفین]] به [[حجاز]] و سپس به [[بغداد]] و بار دیگر به [[مکه]] و [[مدینه]] سفر کرد و در ۱۲۴۳ ق/ اوایل ۱۸۲۸ به وطن بازگشت. پس از این سفر شوق بسیار به مطالعه یافت و کتابخانهای فراهم کرد که در آن زمان از ارزشمندترین کتابخانهها بود و به مطالعه گستردهای در معارف قدیم و جدید پرداخت. | در ربیع الآخر ۱۲۴۱ ق/ نوامبر ۱۸۲۵ همراه پدرش برای زیارت [[حرمین شریفین]] به [[حجاز]] و سپس به [[بغداد]] و بار دیگر به [[مکه]] و [[مدینه]] سفر کرد و در ۱۲۴۳ ق/ اوایل ۱۸۲۸ به وطن بازگشت. پس از این سفر شوق بسیار به مطالعه یافت و کتابخانهای فراهم کرد که در آن زمان از ارزشمندترین کتابخانهها بود و به مطالعه گستردهای در معارف قدیم و جدید پرداخت. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
مهمترین مساله او حفظ وحدت و هماهنگی حکومت بود. نیروهای مهمی که در تمرکز هستههای اصلی حرکت و جدایی از وابستگیهای قبایل مخزم و طرق، سهم عمدهای داشتند، به او خیانت میکردند و به صورت منفرد یا دسته جعمی با دشمن همکاری داشتند. قبایل رقیب نیز برخی را فرانسویان همکاری داشتند و برخی او را به خاطر امضای پیمان با دشمن محکوم مینمودند. | مهمترین مساله او حفظ وحدت و هماهنگی حکومت بود. نیروهای مهمی که در تمرکز هستههای اصلی حرکت و جدایی از وابستگیهای قبایل مخزم و طرق، سهم عمدهای داشتند، به او خیانت میکردند و به صورت منفرد یا دسته جعمی با دشمن همکاری داشتند. قبایل رقیب نیز برخی را فرانسویان همکاری داشتند و برخی او را به خاطر امضای پیمان با دشمن محکوم مینمودند. | ||
دومین مشکل او عدم تمایل قبایل به پرداخت | دومین مشکل او عدم تمایل قبایل به پرداخت مالیات اسلامی بود و تنها راه برخورد با این مشکلات، استفاده از قدرت بود. عبدالقادر برای این که وظیفه دینی خود را در برخورد انقلابی و قاطع با قبایل متمرد و یاغی بداند، در ۱۲۵۳ ق/ ۱۸۳۷ از شیخ الاسلام مراکش عبدالسلام شولی چنین استفتا کرد: | ||
«با توجه به وضع وخیم مسلمانان [[الجزایر]]، کشوری که آدمکشان کافر، خون مسلمانان را میریزند و دشمنان دین (اشغالگران فرانسوی) تصمیم دارند با زور شمشیر یا با مکر و خدعه مسلمانان را برده و بنده خود سازند، عدهای از مسلمانان با آنها همکاری میکنند و برای آنها چهارپایان، گله، اسب و مرکب سواری فراهم میکنند و گاهی نقاط ضعف دفاعی مسلمانان را به دشمن اطلاع میدهند. | «با توجه به وضع وخیم مسلمانان [[الجزایر]]، کشوری که آدمکشان کافر، خون مسلمانان را میریزند و دشمنان دین (اشغالگران فرانسوی) تصمیم دارند با زور شمشیر یا با مکر و خدعه مسلمانان را برده و بنده خود سازند، عدهای از مسلمانان با آنها همکاری میکنند و برای آنها چهارپایان، گله، اسب و مرکب سواری فراهم میکنند و گاهی نقاط ضعف دفاعی مسلمانان را به دشمن اطلاع میدهند. | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
=پیمانشکنی فرانسویان= | =پیمانشکنی فرانسویان= | ||
چند سال پس از پیمان صلح تفته، فرانسویان پیمانشکنی کردند و ژنرال بوژویه به شهر | چند سال پس از پیمان صلح تفته، فرانسویان پیمانشکنی کردند و ژنرال بوژویه به شهر مسکو، مقر حکومت امیر عبدالقادر، حمله برد. امیر به لحاظ خیانتها و دوروییهای برخی از سران قبایل و اختلاف و تفرقه میان آنها، در سومین جنگ خود با «کفار» فرانسوی، در ذیقعده ۱۲۵۶ ق/ دسامبر ۱۸۴۰ از نیروهای ژنرال بوژویه شکست خورد. جهاد مقدس پیروانش گرچه جسته گریخته ادامه یافت، ولی خود امیر به ناچار عقبنشینی کرد و به همراه گروهی از پیروانش در ۱۲۵۷ ق/ ۱۸۴۱ به مراکش پناهنده شد. | ||
در بسیاری از جنگها و حملات امیر، گروهی از سپاهیان مراکشی مولی عبدالرحمن، سلطان [[مراکش]]، با او همراه بودند و به این سبب فرانسویان مولی عبدالرحمن را متهم کردند که به امیرعبدالقادر کمک میرساند و سرباز و سلاح در اختیار او قرار میدهد. از اینرو فرانسه طی اولتیماتومی، خواهان استرداد امیر از مراکش شد، اما امتناع مولی عبدالرحمن از استرداد امیر، منجر به حمله ناوگان [[فرانسه]] به طنجه در ۲۰ رجب ۱۲۶۰ ق/ ۱۶ اوت ۱۸۴۴ گردید. | در بسیاری از جنگها و حملات امیر، گروهی از سپاهیان مراکشی مولی عبدالرحمن، سلطان [[مراکش]]، با او همراه بودند و به این سبب فرانسویان مولی عبدالرحمن را متهم کردند که به امیرعبدالقادر کمک میرساند و سرباز و سلاح در اختیار او قرار میدهد. از اینرو فرانسه طی اولتیماتومی، خواهان استرداد امیر از مراکش شد، اما امتناع مولی عبدالرحمن از استرداد امیر، منجر به حمله ناوگان [[فرانسه]] به طنجه در ۲۰ رجب ۱۲۶۰ ق/ ۱۶ اوت ۱۸۴۴ گردید. | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
== ورود امیر به پاریس == | == ورود امیر به پاریس == | ||
هنگام ورود امیر به پاریس، استقبال شایانی از او به عمل آمد و مردم پاریس در خیابانها و از فراز بامها و | هنگام ورود امیر به پاریس، استقبال شایانی از او به عمل آمد و مردم پاریس در خیابانها و از فراز بامها و روزنه پنجرهها، به تماشای امیر که پانزده سال نیروهای فرانسوی را به ستوده آورده بود، پرداختند. امیر را به قصر ناپلئون بردند و ناپلئون با احترام بسیار از او استقبال کرد و یک اسب عربی و یک قبضه شمشیر که روی آن نوشته شده بود: «از امیر ناپلئون سوم به امیر عبدالقادر بن محی الدین» به او هدیه شد و سالیانه حقوقی نیز برایش مقرر گردید. | ||
در ۱۲۶۸ با ۱۲۶۹ ق/ ۱۸۵۱ یا ۱۸۵۲ به شرط آنکه به الجزایر نرود، فرانسه را ترک کرد و به اسلامبول و از آنجا به بندر بورسا رفت لکن نتوانست در آنجا سکونت کند. لذا پس از مدتی آنجا را نیز ترک کرد و از طریق بیروت عازم دمشق شد. مردم شهر که آوازه حماسه و قهرمانیهای او را شنیده بودند همگی به استقبال وی شتافتند و او را با شکوه و احترام تمام به شهر وارد کردند و در محله عماره سکونت دادند. | در ۱۲۶۸ با ۱۲۶۹ ق/ ۱۸۵۱ یا ۱۸۵۲ به شرط آنکه به الجزایر نرود، فرانسه را ترک کرد و به اسلامبول و از آنجا به بندر بورسا رفت لکن نتوانست در آنجا سکونت کند. لذا پس از مدتی آنجا را نیز ترک کرد و از طریق بیروت عازم دمشق شد. مردم شهر که آوازه حماسه و قهرمانیهای او را شنیده بودند همگی به استقبال وی شتافتند و او را با شکوه و احترام تمام به شهر وارد کردند و در محله عماره سکونت دادند. | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
=تالیفات= | =تالیفات= | ||
کتاب | کتاب مواقف در تصوف مهمترین اثر او، و کتاب ذکری العاقل و نیز المقراض الحاد لقطع لسان الطاعن دین الاسلام من اهل الباطل و الالحاد از جمله تالیفات اوست.<ref>دانشنامههای انقلاب اسلامی و تاریخ ایران، برگرفته از مقاله «میر عبدالقادر جزایری».</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:شخصیتها]] | |||
[[رده: | [[رده:الجزایر]] |