بررسی ادله قائلین به عدم امکان تفسیر قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '[[پیامبر اسلام' به '[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)'
جز (جایگزینی متن - ' می پ' به ' می‌پ')
جز (جایگزینی متن - '[[پیامبر اسلام' به '[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)')
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''ادله قائلین به عدم امکان تفسیر قرآن''' عنوان مقاله‌ای است به زبان فارسی <ref>نویسنده: سید مصطفی حسینی رودباری</ref> که در [[پژوهشگاه مطالعات تقریبی]] نگاشته شده است. در این مقاله موضوع امکان تفسیر [[قرآن]] و یا عدم آن به تحلیل و نقد گذارده شده است. در واقع در مقابل دیدگاه قائلین به امکان فهم پذیری قرآن و تفسیر آن، بعضی با استناد به برخی ادله – نقلی و عقلی – اظهار می‌دارند که قرآن کریم برای انسان‌های عادی قابل فهم نبوده و اغلب آنان مدعی هستند که قرآن تنها بوسیله [[پیامبر اسلام]] (صلی الله علیه وآله وسلم) و [[اهل بیت]] ایشان (علیهم‌السلام) قابل درک می‌باشد. دراین فصل به نقد و بررسی ادله اینان می‌پردازیم:  
'''ادله قائلین به عدم امکان تفسیر قرآن''' عنوان مقاله‌ای است به زبان فارسی <ref>نویسنده: سید مصطفی حسینی رودباری</ref> که در [[پژوهشگاه مطالعات تقریبی]] نگاشته شده است. در این مقاله موضوع امکان تفسیر [[قرآن]] و یا عدم آن به تحلیل و نقد گذارده شده است. در واقع در مقابل دیدگاه قائلین به امکان فهم پذیری قرآن و تفسیر آن، بعضی با استناد به برخی ادله – نقلی و عقلی – اظهار می‌دارند که قرآن کریم برای انسان‌های عادی قابل فهم نبوده و اغلب آنان مدعی هستند که قرآن تنها بوسیله [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)]] (صلی الله علیه وآله وسلم) و [[اهل بیت]] ایشان (علیهم‌السلام) قابل درک می‌باشد. دراین فصل به نقد و بررسی ادله اینان می‌پردازیم:  


===1-روایات ===
===1-روایات ===
خط ۳۶: خط ۳۶:
قبل از بیان دیدگاه مفسران و عالمان علوم قرآنی نکاتی را که می‌توان با تدبر در روایات مذکور بدست آورد بیان می‌کنیم:  
قبل از بیان دیدگاه مفسران و عالمان علوم قرآنی نکاتی را که می‌توان با تدبر در روایات مذکور بدست آورد بیان می‌کنیم:  


1-مراد از تفسیر به رای در قرآن آن است که قرآن به رای و آندیشه شخصی مفسر معنا و تبیین گردد – فسر القرآن برایه - بدین معنا که مفسر با رای و آندیشه ای که از قبل برای خویش بر گزیده است بسراغ قرآن امده تا برای آن آندیشه و دیدگاه شخصی اش از قرآن هم موید بیآورد یعنی قرآن را مطابق آندیشه پیشین خود تبیین و تفسیر کند در حالی که می بایست قبل از مراجعه به قرآن و تدبر در آن، ذهن از هر نوع آندیشه و تصوری خالی و آنگاه به قرآن نگریست تا پیامش دریافت گردد.  
1-مراد از تفسیر به رای در قرآن آن است که قرآن به رای و آندیشه شخصی مفسر معنا و تبیین گردد – فسر القرآن برایه - بدین معنا که مفسر با رای و آندیشه ای که از قبل برای خویش بر گزیده است بسراغ قرآن امده تا برای آن آندیشه و دیدگاه شخصی اش از قرآن هم موید بیآورد یعنی قرآن را مطابق آندیشه پیشین خود تبیین و تفسیر کند در حالی که می‌بایست قبل از مراجعه به قرآن و تدبر در آن، ذهن از هر نوع آندیشه و تصوری خالی و آنگاه به قرآن نگریست تا پیامش دریافت گردد.  


    
    
خط ۶۲: خط ۶۲:
ایشان می‌فرماید: مراد ا ز رای، اعتقاد از روی سعی و تلاش شخصی بوده و گاهی بر سخن و دیدگاهی که بر اساس هوای نفس و استحسان اظهار شده است نیز اطلاق می‌گردد اما در روایات ناهیه از تفسیر به رای هیچگاه از اجتهاد و تلاش مطلق در جهت تفسیر و فهمیدن قرآن نهی نشده است تا مستلزم توقف فهم قرآن بر تفسیر اهلبیت ع باشد بعلاوه آنکه برداشت مذکور- فهم ناپذیرقرآن برای عموم و اختصاص آن به اهلبیت ع -منافات با سائر آیات و روایات است که قرآن را برای عموم مردم فهم پذیر می‌داند.  
ایشان می‌فرماید: مراد ا ز رای، اعتقاد از روی سعی و تلاش شخصی بوده و گاهی بر سخن و دیدگاهی که بر اساس هوای نفس و استحسان اظهار شده است نیز اطلاق می‌گردد اما در روایات ناهیه از تفسیر به رای هیچگاه از اجتهاد و تلاش مطلق در جهت تفسیر و فهمیدن قرآن نهی نشده است تا مستلزم توقف فهم قرآن بر تفسیر اهلبیت ع باشد بعلاوه آنکه برداشت مذکور- فهم ناپذیرقرآن برای عموم و اختصاص آن به اهلبیت ع -منافات با سائر آیات و روایات است که قرآن را برای عموم مردم فهم پذیر می‌داند.  


2-در فهم قرآن باید از متن قرآن بهره گرفت – تفسیر قرآن به قرآن -ایشان روش فهم قرآن را متفاوت با سائر روشها دانسته و معتقد است روش فهم قرآن مختص به قرآن می‌باشد بدین معنا که آیات قرآن همگی به هم پیوسته بوده و در فهم آن فقط باید از متن قرآن بهره گرفت بعبارت دیگر منهی عنه در روایات مذکور -روایات ناهی از تفسیر به رای – طریق و روش فهم متعارف در قرآن است..  
2-در فهم قرآن باید از متن قرآن بهره گرفت – تفسیر قرآن به قرآن -ایشان روش فهم قرآن را متفاوت با سائر روش‌ها دانسته و معتقد است روش فهم قرآن مختص به قرآن می‌باشد بدین معنا که آیات قرآن همگی به هم پیوسته بوده و در فهم آن فقط باید از متن قرآن بهره گرفت بعبارت دیگر منهی عنه در روایات مذکور -روایات ناهی از تفسیر به رای – طریق و روش فهم متعارف در قرآن است..  


3-منهی عنه در روایات مذکور، استقلال در فهم و اعتماد مفسر به فهم خود و عدم مراجعه به متن قرآن می‌باشد.  
3-منهی عنه در روایات مذکور، استقلال در فهم و اعتماد مفسر به فهم خود و عدم مراجعه به متن قرآن می‌باشد.  
خط ۷۲: خط ۷۲:
"کوتاه سخن، اینکه آنچه از آیات و روایات به دست میآید مثل آیه: «أفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» و آیه: «الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ» و آیه: «إِنَّ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی آیاتِنا لا یَخْفَوْنَ عَلَیْنا أفَمَنْ یُلْقی فِی النَّارِ خَیْرٌ أَمْ مَنْ یَأْتِی آمِناً یَوْمَ الْقِیامَةِ» و آیه «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِه» و آیه: «وَلا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِه عِلْمٌ» و آیاتی دیگر هم که آن را تایید می‌کند، این است که نهی در روایات، مربوط به طریقه تفسیر است، نه اصل تفسیر، میخواهد بفرماید کلام خدا را به طریقی که کلام خلق تفسیر می‌شود تفسیر نباید کرد.  
"کوتاه سخن، اینکه آنچه از آیات و روایات به دست میآید مثل آیه: «أفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» و آیه: «الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ» و آیه: «إِنَّ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی آیاتِنا لا یَخْفَوْنَ عَلَیْنا أفَمَنْ یُلْقی فِی النَّارِ خَیْرٌ أَمْ مَنْ یَأْتِی آمِناً یَوْمَ الْقِیامَةِ» و آیه «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِه» و آیه: «وَلا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِه عِلْمٌ» و آیاتی دیگر هم که آن را تایید می‌کند، این است که نهی در روایات، مربوط به طریقه تفسیر است، نه اصل تفسیر، میخواهد بفرماید کلام خدا را به طریقی که کلام خلق تفسیر می‌شود تفسیر نباید کرد.  


گفتار علامه در تفاوت روش فهم قرآن با روشهای دیگر  
گفتار علامه در تفاوت روش فهم قرآن با روش‌های دیگر  


ایشان در تبیین روش خاص فهم قرآن و تمایز آن با سائر روشها می‌نویسد:....معلوم است که فرق بین آن دو- روش فهم قرآن با سائر روشها - در نحوه استعمال الفاظ، و چیدن جملات، و به کار بردن فنون ادبی، و صناعات لفظی، نیست،...بلکه اختلاف بین آن دو از جهت مراد و مصداق است، مصداقی که مفهوم کلی کلام بر آن منطبق است،  
ایشان در تبیین روش خاص فهم قرآن و تمایز آن با سائر روش‌ها می‌نویسد:....معلوم است که فرق بین آن دو- روش فهم قرآن با سائر روش‌ها - در نحوه استعمال الفاظ، و چیدن جملات، و به کار بردن فنون ادبی، و صناعات لفظی، نیست،...بلکه اختلاف بین آن دو از جهت مراد و مصداق است، مصداقی که مفهوم کلی کلام بر آن منطبق است،  


ایشان در توضیح بیشتر مطلب مذکور می‌فرماید:  
ایشان در توضیح بیشتر مطلب مذکور می‌فرماید:  
خط ۲۰۷: خط ۲۰۷:
   
   
ایشان در پایان این بحث می‌فرماید: پس تکلم به رأی پیرامون قرآن، و قول به غیر علم که در روایات گذشته بود، و «ضرب بعض القرآن ببعض» که در این روایات آمد، همه می‌خواهند یک چیز را بفهمانند، و آن این است که برای درک معنای قرآن از غیر قرآن استمداد نجویید.  
ایشان در پایان این بحث می‌فرماید: پس تکلم به رأی پیرامون قرآن، و قول به غیر علم که در روایات گذشته بود، و «ضرب بعض القرآن ببعض» که در این روایات آمد، همه می‌خواهند یک چیز را بفهمانند، و آن این است که برای درک معنای قرآن از غیر قرآن استمداد نجویید.  
نتیجه: روایات ضرب القرآن بر اساس مباحثی که از علامه مطرح گردید منافاتی با آیات و روایات امر کننده به تدبر در قرآن نخواهد داشت چون روایات مذکور– ضرب القرآن – بیانگر آن است که ورود درقرآن می بایست با تدبر و تعمق همراه بوده و تنها کسانی شایستگی بهره‌گیری از قرآن را دارند که اشراف بر عام و خاص محکم و متشابه مطلق و مقید و...قرآنی داشته باشند.  
نتیجه: روایات ضرب القرآن بر اساس مباحثی که از علامه مطرح گردید منافاتی با آیات و روایات امر کننده به تدبر در قرآن نخواهد داشت چون روایات مذکور– ضرب القرآن – بیانگر آن است که ورود درقرآن می‌بایست با تدبر و تعمق همراه بوده و تنها کسانی شایستگی بهره‌گیری از قرآن را دارند که اشراف بر عام و خاص محکم و متشابه مطلق و مقید و...قرآنی داشته باشند.  
==2-دلیل عقلی قائلین بر فهم ناپذیری قرآن: خطاپذیری عقل ==
==2-دلیل عقلی قائلین بر فهم ناپذیری قرآن: خطاپذیری عقل ==
   
   
خط ۲۴۵: خط ۲۴۵:


ب- خطاپذیری عقل از منظر روشنفکران مذهبی معاصر – یا قائلین به هرمنوتیک قرآن و سنت -  
ب- خطاپذیری عقل از منظر روشنفکران مذهبی معاصر – یا قائلین به هرمنوتیک قرآن و سنت -  
بطور کلی ادعای معتقدان به روش هرمنوتیک در آثار مکتوب - ادبی و تفسیری و.... - آن است که راهی برای درک حقیقی متن این نوع آثار وجود نداشته و انسان در مواجهه با آنها براساس چهارچوبهای ذهنی خودش آنها را می فهمد بگونه‌ای که اگر آن ذهنیت‌ها تغییر یابد فهم او از آن آثار متحول خواهد شد. بر همین اساس کسانی که متاثر از آندیشه هرمنوتیک هستند نسبت به فهم قرآن و سنت نیز آنرا جاری دانسته و معتقدند راهی برای فهم دقیق متن قرآن و سنت وجود ندارد و لذا به قرائت‌های گوناگون از دین مشروعیت می‌دهند.
بطور کلی ادعای معتقدان به روش هرمنوتیک در آثار مکتوب - ادبی و تفسیری و.... - آن است که راهی برای درک حقیقی متن این نوع آثار وجود نداشته و انسان در مواجهه با آنها براساس چهارچوبهای ذهنی خودش آنها را می‌فهمد بگونه‌ای که اگر آن ذهنیت‌ها تغییر یابد فهم او از آن آثار متحول خواهد شد. بر همین اساس کسانی که متاثر از آندیشه هرمنوتیک هستند نسبت به فهم قرآن و سنت نیز آنرا جاری دانسته و معتقدند راهی برای فهم دقیق متن قرآن و سنت وجود ندارد و لذا به قرائت‌های گوناگون از دین مشروعیت می‌دهند.


از جمله کسانی که در ایران مروج چنین آندیشه ای هستند مجتهد شبستری و دکتر سروش می‌باشد. اینان با پذیرش هرمنوتیک در قرآن و سنت معتقدند فهم صحیح و اطمینان بخش از قرآن و سنت ممکن نیست.
از جمله کسانی که در ایران مروج چنین آندیشه ای هستند مجتهد شبستری و دکتر سروش می‌باشد. اینان با پذیرش هرمنوتیک در قرآن و سنت معتقدند فهم صحیح و اطمینان بخش از قرآن و سنت ممکن نیست.
خط ۲۵۳: خط ۲۵۳:
در اینجا بخش‌هائی از گفتار مجتهد شبستری درزمینه هرمنوتیک قرآن و سنت در میزگردی که با همین عنوان "هرمنوتیک قرآن، نخستین گامها در تفسیر قرآن" با حضور محمد مجتهد شبستری و علیرضا قائمی نیا در | ۲۶ بهمن ۱۳۹۴در دانشکده الهیات دانشگاه تهران- بر گزار شد – بیان می‌کنیم:  
در اینجا بخش‌هائی از گفتار مجتهد شبستری درزمینه هرمنوتیک قرآن و سنت در میزگردی که با همین عنوان "هرمنوتیک قرآن، نخستین گامها در تفسیر قرآن" با حضور محمد مجتهد شبستری و علیرضا قائمی نیا در | ۲۶ بهمن ۱۳۹۴در دانشکده الهیات دانشگاه تهران- بر گزار شد – بیان می‌کنیم:  


"ما وقتی از فهمیدن و تفسیر کردن حرف می‌زنیم، منظورمان این است که معنای مشخصی در جایی هست و همه می‌خواهند آن را بفهمند یا اینکه علمی وجود دارد به نام تفسیر که اگر همه آن را آنجام دهند، به معنای مورد نظر دست می یابند. این در حالی است که براساس هرمنوتیک، این تصور اشتباه است"
"ما وقتی از فهمیدن و تفسیر کردن حرف می‌زنیم، منظورمان این است که معنای مشخصی در جایی هست و همه می‌خواهند آن را بفهمند یا اینکه علمی وجود دارد به نام تفسیر که اگر همه آن را آنجام دهند، به معنای مورد نظر دست می‌یابند. این در حالی است که براساس هرمنوتیک، این تصور اشتباه است"
"ما مسلمانان در عصری زندگی می‌کنیم که در آن، فلسفه‌ها و علوم جدید گوناگون به وجود آمده است که همه آنها در فهم و تفسیر متون و از جمله فهم و تفسیر ما از کتاب مقدس و سنّت – را - مورد تحدی قرار داده‌اند. عمده‌ترین این فلسفه‌ها، فلسفه‌های گوناگون زبان، علوم گوناگون زبان شناسی، هرمنوتیک و انسان‌شناسی‌های جدید و تاریخ است. در این شرایط، ما مسلمانان نمی‌توانیم به میراث خود در فهم و تفسیر متون بسنده کنیم، بلکه باید این چهار قلمرو را به دقت بررسی و نسبت و تاثیر آنها را در فهم و تفسیر خودمان از متون و سنت مشخص کنیم. این کاری است که مسلمانان در دوره‌های گذشته هنگام رویارویی با فلسفه یونان، فرهنگ عرب، مسیحیت و یهودیت آنجام داده‌اند و درواقع فرهنگ و تمدن اسلامی‌در دیالوگ پدید آمد». "
"ما مسلمانان در عصری زندگی می‌کنیم که در آن، فلسفه‌ها و علوم جدید گوناگون به وجود آمده است که همه آنها در فهم و تفسیر متون و از جمله فهم و تفسیر ما از کتاب مقدس و سنّت – را - مورد تحدی قرار داده‌اند. عمده‌ترین این فلسفه‌ها، فلسفه‌های گوناگون زبان، علوم گوناگون زبان شناسی، هرمنوتیک و انسان‌شناسی‌های جدید و تاریخ است. در این شرایط، ما مسلمانان نمی‌توانیم به میراث خود در فهم و تفسیر متون بسنده کنیم، بلکه باید این چهار قلمرو را به دقت بررسی و نسبت و تاثیر آنها را در فهم و تفسیر خودمان از متون و سنت مشخص کنیم. این کاری است که مسلمانان در دوره‌های گذشته هنگام رویارویی با فلسفه یونان، فرهنگ عرب، مسیحیت و یهودیت آنجام داده‌اند و درواقع فرهنگ و تمدن اسلامی‌در دیالوگ پدید آمد». "


«مراد من از هرمنوتیک قرآن، بحث‌ها و موضوعات و مسائلی است که ضرورت دارد ما تکلیفمان را با آنها روشن کنیم تا بتوانیم امروز بگوییم چگونه می‌توانیم کتاب و سنت را تفسیر کنیم.
«مراد من از هرمنوتیک قرآن، بحث‌ها و موضوعات و مسائلی است که ضرورت دارد ما تکلیفمان را با آنها روشن کنیم تا بتوانیم امروز بگوییم چگونه می‌توانیم کتاب و سنت را تفسیر کنیم.
نقد عقل به وسیله کانت نشان داد ساختار و نظمی‌که ما از جهان به دست می‌آوریم به فنومن‌ها مربوط است نه جهان فی نفسه. این طور نیست که مستقیم صورتی از جهان در ذهن ما می‌آید و ما جهان را فهم می‌کنیم؛ فنومن هست که ما با آن مواجه هستیم؛ یعنی ما آن گونه که جهان می‌نماید آن را فهم می‌کنیم نه آن طور که هست.
نقد عقل به وسیله کانت نشان داد ساختار و نظمی‌که ما از جهان به دست می‌آوریم به فنومن‌ها مربوط است نه جهان فی نفسه. این طور نیست که مستقیم صورتی از جهان در ذهن ما می‌آید و ما جهان را فهم می‌کنیم؛ فنومن هست که ما با آن مواجه هستیم؛ یعنی ما آن گونه که جهان می‌نماید آن را فهم می‌کنیم نه آن طور که هست.
. دانش درباره جهان خارج از ذهن آغاز می‌شود. در ذهن ما چهارچوب‌هایی هست که وقتی ما با جهان مواجه می‌شویم جهان را در آن چهارچوب‌ها می فهمیم». ممکن است بپرسید که ارتباط این دیدگاه کانت با بحث هرمنوتیک چیست.
. دانش درباره جهان خارج از ذهن آغاز می‌شود. در ذهن ما چهارچوب‌هایی هست که وقتی ما با جهان مواجه می‌شویم جهان را در آن چهارچوب‌ها می‌فهمیم». ممکن است بپرسید که ارتباط این دیدگاه کانت با بحث هرمنوتیک چیست.


سابقا تصور می‌شد که فهم متون به وسیله فهم کلمات آن متن بلافاصله وارد ذهن می‌شود، اما با طرح دیدگاه کانت، این سؤال پیش آمد که آیا فهم متون هم از ذهن آغاز می‌شود؛ یعنی مقدمات، علائق، جهت‌گیری‌ها، پیش دانسته‌ها و پیش فهم‌هایی در ذهن هست که با فرد با آنها به سراغ متن می‌رود. اصلا اگر آدمی ذهنی تهی از اینها داشته باشد، نمی‌تواند سراغ متن برود. نقطه شروع فهمیدن و بعد تفسیر کردن یا فهمیدن و در عین حال تفسیر کردن از ذهن آغاز می‌شود. این گونه بود که پای ذهن به بحث فهم متون وارد شد.
سابقا تصور می‌شد که فهم متون به وسیله فهم کلمات آن متن بلافاصله وارد ذهن می‌شود، اما با طرح دیدگاه کانت، این سؤال پیش آمد که آیا فهم متون هم از ذهن آغاز می‌شود؛ یعنی مقدمات، علائق، جهت‌گیری‌ها، پیش دانسته‌ها و پیش فهم‌هایی در ذهن هست که با فرد با آنها به سراغ متن می‌رود. اصلا اگر آدمی ذهنی تهی از اینها داشته باشد، نمی‌تواند سراغ متن برود. نقطه شروع فهمیدن و بعد تفسیر کردن یا فهمیدن و در عین حال تفسیر کردن از ذهن آغاز می‌شود. این گونه بود که پای ذهن به بحث فهم متون وارد شد.
به گفته شلایر ماخر، در فهمیدن از مدلول زبان فراتر رفته می‌شود؛ داستان فهمیدن، داستان رسیدن به معنا نیست، بلکه داستان حصول فهم است. ما دنبال فهمیم نه دنبال فهمیدن معنای این الفاظ. ساختارگرایی به دنبال این مسئله رفت که معنا چیست، اما هرمنوتیک بر فهم تاکید کرد
به گفته شلایر ماخر، در فهمیدن از مدلول زبان فراتر رفته می‌شود؛ داستان فهمیدن، داستان رسیدن به معنا نیست، بلکه داستان حصول فهم است. ما دنبال فهمیم نه دنبال فهمیدن معنای این الفاظ. ساختارگرایی به دنبال این مسئله رفت که معنا چیست، اما هرمنوتیک بر فهم تاکید کرد
«شما وقتی می خواهید متن را بفهمید باید فرد گوینده آن را روان‌شناسی بکنید و ببینید در ذهن او چه خبر است نه اینکه ببینید جمله به چه چیزی دلالت می‌کند
«شما وقتی می‌خواهید متن را بفهمید باید فرد گوینده آن را روان‌شناسی بکنید و ببینید در ذهن او چه خبر است نه اینکه ببینید جمله به چه چیزی دلالت می‌کند


شبستری در ادامه تقریر دیدگاه شلایر ماخر می‌گوید:
شبستری در ادامه تقریر دیدگاه شلایر ماخر می‌گوید:
«برخلاف تصور رایج که آنچه به صورت معمول اتفاق می‌افتد فهم است و سوء فهم چیزی است که گاهی اتفاق می‌افتد، ماخر گفت قضیه برعکس است؛ آنچه معمولا اتفاق می‌افتد سوء فهم است؛ پس شما در رویارویی با نوشته دیگران باید اصل را بر این بگذارید که نمی فهمید.
«برخلاف تصور رایج که آنچه به صورت معمول اتفاق می‌افتد فهم است و سوء فهم چیزی است که گاهی اتفاق می‌افتد، ماخر گفت قضیه برعکس است؛ آنچه معمولا اتفاق می‌افتد سوء فهم است؛ پس شما در رویارویی با نوشته دیگران باید اصل را بر این بگذارید که نمی‌فهمید.
حرف‌هایی که هرمنوتیک‌ها مطرح کرده‌اند به ویژه این مطلب که می‌گوییم این موضوع را می فهمیم یعنی چه و تعریف فلسفی آن، در سنت فلسفی ما سابقه نداشته؛ نه در میان علمای اصول، نه در عرفان و نه در فلسفه ما سابقه داشته است».
حرف‌هایی که هرمنوتیک‌ها مطرح کرده‌اند به ویژه این مطلب که می‌گوییم این موضوع را می‌فهمیم یعنی چه و تعریف فلسفی آن، در سنت فلسفی ما سابقه نداشته؛ نه در میان علمای اصول، نه در عرفان و نه در فلسفه ما سابقه داشته است».
آیا با این اعتقاد مشهور در میان مسلمانان که متن، الفاظ و معانی قرآن همین طور که هست کاملا از طرف خدا آمده است می‌شود فهم را تفسیر کرد؟ اگر می‌گویید می‌شود تفسیر کرد، کدام یک از فهم و تفسیرها و با چه هدفی؟
آیا با این اعتقاد مشهور در میان مسلمانان که متن، الفاظ و معانی قرآن همین طور که هست کاملا از طرف خدا آمده است می‌شود فهم را تفسیر کرد؟ اگر می‌گویید می‌شود تفسیر کرد، کدام یک از فهم و تفسیرها و با چه هدفی؟


خط ۳۲۵: خط ۳۲۵:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مقالات]]
[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:قرآن]]
[[رده:قرآن]]
[[رده:تفسیر]]
[[رده:تفسیر]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۵۷

ویرایش