عبدالسلام بن مشیش: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
</div> | </div> | ||
'''عبدالسلام بن مشیش العالمی''' (۵۵۹ق - ۶۲۶ ق / ۱۱۶۳ - ۱۲۲۸ م) عالم [[صوفی]] بود که در زمان خلافت موحدین | '''عبدالسلام بن مشیش العالمی''' (۵۵۹ق - ۶۲۶ ق / ۱۱۶۳ - ۱۲۲۸ م) عالم [[صوفی]] بود که در زمان خلافت موحدین میزیست. | ||
او در بنی عروس در نزدیکی طنجه به دنیا آمد. سپس به جبل العلم نزدیک العرائش نقل مکان کرد و در آنجا وفات یافت و آرامگاهش در آنجاست. [[ابوالحسن شاذلی مغربی|ابوالحسن شاذلی]]، مؤسس فرقه [[شاذلیه|شاذلی]] عبدالسلام از اساتید بزرگ او در [[تصوف]] به شمار | او در بنی عروس در نزدیکی طنجه به دنیا آمد. سپس به جبل العلم نزدیک العرائش نقل مکان کرد و در آنجا وفات یافت و آرامگاهش در آنجاست. [[ابوالحسن شاذلی مغربی|ابوالحسن شاذلی]]، مؤسس فرقه [[شاذلیه|شاذلی]] عبدالسلام از اساتید بزرگ او در [[تصوف]] به شمار میرود. | ||
=نسب= | =نسب= | ||
او عبدالسلام بن سلیمان بن أبی بکر بن علی بن بو حرمة بن عیسى بن سلام العروس بن أحمد مزوار بن علی حیدرة بن محمد بن إدریس الثانی بن إدریس الأول بن عبدالله الکامل بن الحسن المثنى بن [[حسن|الحسن]] السبط بن [[علی بن ابی طالب | او عبدالسلام بن سلیمان بن أبی بکر بن علی بن بو حرمة بن عیسى بن سلام العروس بن أحمد مزوار بن علی حیدرة بن محمد بن إدریس الثانی بن إدریس الأول بن عبدالله الکامل بن الحسن المثنى بن [[حسن بن علی (مجتبی)|الحسن]] السبط بن [[علی بن ابی طالب|علی بن أبیطالب]] الهاشمی القرشی. | ||
=زندگی= | =زندگی= | ||
او در بنی عروس در نزدیکی العرائش در ۷۱ کیلومتری به دنیا آمد.او در مکتبخانه سواد خواندن و نوشتن آموخت، پس [[قرآن کریم]] را حفظ کرد و در آن زمان سن او از دوازده سال نگذشته بود، سپس به طلب علم پرداخت و مانند بقیه اهالی منطقه به زراعت زمین | او در بنی عروس در نزدیکی العرائش در ۷۱ کیلومتری به دنیا آمد. او در مکتبخانه سواد خواندن و نوشتن آموخت، پس [[قرآن کریم]] را حفظ کرد و در آن زمان سن او از دوازده سال نگذشته بود، سپس به طلب علم پرداخت و مانند بقیه اهالی منطقه به زراعت زمین میپرداخت و در اداره امرار معاش به دیگران وابسته نبود. با دختر عموی خود یونس ازدواج کرد و از او صاحب چهار پسر شد: محمد، احمد رکیبات، علی، عبدالصمد و یک دختر به نام فاطمه. | ||
=اساتید= | =اساتید= | ||
از شیوخ او در تحصیلات | از شیوخ او در تحصیلات علمیاش میتوان به احمد ملقب به (أقطران) که در روستای ابرج نزدیک باب تازه مدفون است و نیز عبدالرحمن بن [[حسن العطار|حسن عطار]] معروف به الزیات اشاره کرد. | ||
=آثار علمی= | =آثار علمی= | ||
او بسیار رازدار بود و یکی از دعاهایش این بود: «خدایا از تو | او بسیار رازدار بود و یکی از دعاهایش این بود: «خدایا از تو میخواهم که کاستیهای خلق را به من بفهمانی تا پناهم فقط به تو باشد.» از جمله کارهای علمی او که به واسطه شاگردش ابوالحسن شاذلی به ما رسیده دستهای از روایات است از جمله: | ||
شیخ ابوالحسن گفت: استادم مرا سفارش کرد و گفت: نرو جز در جایی که امید ثواب الهی داری، جز در جایی ننشین که از نافرمانی خدا در امان هستی فقط با کسانی که در راه اطاعت خدا هستند همراهی کن. | شیخ ابوالحسن گفت: استادم مرا سفارش کرد و گفت: نرو جز در جایی که امید ثواب الهی داری، جز در جایی ننشین که از نافرمانی خدا در امان هستی فقط با کسانی که در راه اطاعت خدا هستند همراهی کن. | ||
وی خطاب به شاگردش ابوالحسن گفت: به تطهیر از شبهات متعهد باشید که هر چه بیشتر این تعهد رخ دهد پاکتر | وی خطاب به شاگردش ابوالحسن گفت: به تطهیر از شبهات متعهد باشید که هر چه بیشتر این تعهد رخ دهد پاکتر میشوید. | ||
و از | و از پلیدیهای دنیا تمایل به شهوت است پس هرگاه به شهوات متمایل شدی، با توبه آن رااصلاح خواهی کردو خدا را با تقوا و امانت همراهی کنید. | ||
=وفات= | =وفات= | ||
او به ارشاد ابن ابی التواجن الکتامی که ادعای [[نبوت]] داشت و بر برخی از مردم زمان خود نیز تأثیر گذاشته بود، پرداخت. | او به ارشاد ابن ابی التواجن الکتامی که ادعای [[نبوت]] داشت و بر برخی از مردم زمان خود نیز تأثیر گذاشته بود، پرداخت. | ||
او و پیروانش را با | او و پیروانش را با دلیل، منطق و شواهد دینی در گفتار و عمل به انحراف آگاه ساخت. علیرغم این تبیین علمی و عملی کتامی و پیروانش علیه او شروع به توطئه کردند و برای او کمین کرده تا اینکه برای [[وضو]] گرفتن و آماده شدن برای [[نماز]] صبح از خلوت بیرون آمد، پس او را در سال 622 هجری قمری به قتل رساندند<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A8%D8%AF_%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85_%D8%A8%D9%86_%D9%85%D8%B4%D9%8A%D8%B4 عبدالسلام بن مشیش]</ref>. | ||
=پانویس= | == پانویس == | ||
{{پانویس | {{پانویس}} | ||
[[رده: تصوف]] | [[رده:تصوف]] | ||
[[رده:صوفیه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۲۳
عبدالسلام بن مشیش العالمی (۵۵۹ق - ۶۲۶ ق / ۱۱۶۳ - ۱۲۲۸ م) عالم صوفی بود که در زمان خلافت موحدین میزیست. او در بنی عروس در نزدیکی طنجه به دنیا آمد. سپس به جبل العلم نزدیک العرائش نقل مکان کرد و در آنجا وفات یافت و آرامگاهش در آنجاست. ابوالحسن شاذلی، مؤسس فرقه شاذلی عبدالسلام از اساتید بزرگ او در تصوف به شمار میرود.
نسب
او عبدالسلام بن سلیمان بن أبی بکر بن علی بن بو حرمة بن عیسى بن سلام العروس بن أحمد مزوار بن علی حیدرة بن محمد بن إدریس الثانی بن إدریس الأول بن عبدالله الکامل بن الحسن المثنى بن الحسن السبط بن علی بن أبیطالب الهاشمی القرشی.
زندگی
او در بنی عروس در نزدیکی العرائش در ۷۱ کیلومتری به دنیا آمد. او در مکتبخانه سواد خواندن و نوشتن آموخت، پس قرآن کریم را حفظ کرد و در آن زمان سن او از دوازده سال نگذشته بود، سپس به طلب علم پرداخت و مانند بقیه اهالی منطقه به زراعت زمین میپرداخت و در اداره امرار معاش به دیگران وابسته نبود. با دختر عموی خود یونس ازدواج کرد و از او صاحب چهار پسر شد: محمد، احمد رکیبات، علی، عبدالصمد و یک دختر به نام فاطمه.
اساتید
از شیوخ او در تحصیلات علمیاش میتوان به احمد ملقب به (أقطران) که در روستای ابرج نزدیک باب تازه مدفون است و نیز عبدالرحمن بن حسن عطار معروف به الزیات اشاره کرد.
آثار علمی
او بسیار رازدار بود و یکی از دعاهایش این بود: «خدایا از تو میخواهم که کاستیهای خلق را به من بفهمانی تا پناهم فقط به تو باشد.» از جمله کارهای علمی او که به واسطه شاگردش ابوالحسن شاذلی به ما رسیده دستهای از روایات است از جمله:
شیخ ابوالحسن گفت: استادم مرا سفارش کرد و گفت: نرو جز در جایی که امید ثواب الهی داری، جز در جایی ننشین که از نافرمانی خدا در امان هستی فقط با کسانی که در راه اطاعت خدا هستند همراهی کن.
وی خطاب به شاگردش ابوالحسن گفت: به تطهیر از شبهات متعهد باشید که هر چه بیشتر این تعهد رخ دهد پاکتر میشوید. و از پلیدیهای دنیا تمایل به شهوت است پس هرگاه به شهوات متمایل شدی، با توبه آن رااصلاح خواهی کردو خدا را با تقوا و امانت همراهی کنید.
وفات
او به ارشاد ابن ابی التواجن الکتامی که ادعای نبوت داشت و بر برخی از مردم زمان خود نیز تأثیر گذاشته بود، پرداخت. او و پیروانش را با دلیل، منطق و شواهد دینی در گفتار و عمل به انحراف آگاه ساخت. علیرغم این تبیین علمی و عملی کتامی و پیروانش علیه او شروع به توطئه کردند و برای او کمین کرده تا اینکه برای وضو گرفتن و آماده شدن برای نماز صبح از خلوت بیرون آمد، پس او را در سال 622 هجری قمری به قتل رساندند[۱].